iran-emrooz.net | Sun, 23.07.2006, 10:50
«شبه نظاميان» ، بزرگترين مشكل دولت نوری مالكی
حسن هاشميان
 |
يكشنبه ١ مرداد ١٣٨٥
به اعتقاد اغلب ناظران امور عراق، اين كشور هرگز رنگ امنيت و آرامش به خود نخواهد ديد مگر اينكه بتواند انواع « شبه نظاميان » موجود در صحنه امروز عراق كه برخی از آنها به احزاب و تشكلهای داخل دولت تعلق دارند، را منحل نمايد. اكنون دولت جديد « نوری مالكی » مهمترين مأموريت خود را خالی كردن فضای امنيتی عراق از وجود گروههای مسلح و شبه نظاميان میداند كه بيشترين وقت خود را برای برقراری امنيت در كشور بر سر اين موضوع گذاشته است. اگرچه موضوع انحلال شبه نظاميان از زمان دولت « اياد علاوی » مورد توجه قرار گرفت و در زمان نخست وزيری ابراهيم جعفری پی گيری شد اما اكنون نوری مالكی با صراحت بيشتر در اين باره سخن میگويد و معالجه اين موضوع را از اولويتهای دولت خود قرار داده است. در اين راستا نخست وزير جديد عراق روز گذشته با حضور در پارلمان به صراحت خطاب به همه احزاب سياسی گفت ، « .. همه ما شبه نظامی داريم و از گروههای مسلح برای تأمين امنيت خود استفاده میكنيم ».
در هر حال نخستين بار « اياد علاوی » نخست وزير اسبق عراق موضوع انحلال شبه نظاميان و ادغام آنها در نيروی نظامی و انتظامی كشور را طی فرمانی معروف به « قانون ٩١ » در سال ٢٠٠٤ مطرح كرد. هدف علاوی از اين كار خلع سلاح گروههای مسلح و انحصار اسلحه در دستان دولت بود. اين فرمان در زمان خود علاوی به طور كامل اجرا نشد و در دوره نخست وزيری ابراهيم جعفری پروسه ادغام شبه نظاميان ناتمام رها شد.
شبه نظاميان چگونه شكل گرفتند؟
اگرچه شبه نظاميانی كه امروزه در عراق حضور دارند دارای تاريخ شكل گيری متفاوتی هستند و علت اوليه بوجود آمدن آنها با يكديگر فرق میكند، اما همه در يك مسأله اتفاق نظر دارند كه فقدان امنيت و ضعيف شدن دستگاههای دولتی حافظ نظم بعد از فروپاشی رژيم صدام حسين، دليل اصلی ماندگاری آنها بوده است. در چنين شرايطی اين گروههای مسلح وظيفه دارند امنيت رهبران سياسی خود را تأمين كرده و از ممتلكات حزب و تشكل خود دفاع كنند. در بعضی اوقات يك وظيفه جديد به اين افراد واگذار میشود و آن « تهديد » گروهها و تشكلهای رقيب است كه ممكن است به جدالهای خونينی كشيده شود. در جامعه عراق تهديد متقابل افراد يا طوائف مختلف يك امر كاملا عادی تلقی میشود ، اما اكنون اين موضوع به تهديد متقابل ميان احزاب و تشكلهای سياسی ارتقا يافته كه معمولا به خشونتهای سياسی كشيده میشود. در اين ميان فعاليت اين گروهها در امتداد كار دولت واقع میشود كه به مراتب حضور دستگاههای دولتی و ميزان تسلط آنها بر اوضاع را كمرنگ نشان میدهد ، به ويژه كه اين تشكلهای مسلح عامل مهم توزيع اسلحه در دست مردمان عادی هستند و با چنين توريع گستردهای از اسلحه ، ارتش و پليس عراق قادر به كنترل شرايط امنيتی كشور نيست.
از سوی ديگر يكی از مهمترين دلايل ناتوانی دولت در انحلال اين شبه نظاميان، وابستگی آنها به احزاب و تشكلهائی است كه امروزه بخش مهمی از ساختار دولت و پارلمان را در اختيار خود دارند. بيشتر اين احزاب در واكنش به درخواست دولت مبنی بر انحلال گروههای مسلح ، وابستگان حامل اسلحه خود را « شبه نظامی » تلقی نمیكنند. در مطلب زير عمده ترين اين شبه نظاميان و وابستگی حزبی و سياسی آنها آورده شده است:
پيشمرگان كرد
نيروی پيشمرگان كرد در زمان حاكميت رژيم صدام حسين و برای روياروئی با روشهای سركوبگرانه آن نظام سياسی بوجود آمد. پيشمرگهها به دو حزب بزرگ كردی يعنی « اتحاديه ميهنی كردستان » به رهبری جلال طالبانی و « حزب دموكرات كردستان » به رهبری مسعود بارزانی تعلق دارند. آنها در گذشته با لباس كردی و حمله يك اسلحه سبك بر دوش خود ، صفوف شبه نظاميان كرد را تشكيل میدادند. اما امروزه و بعد از سقوط نظام ديكتاتوری سابق ، ماهيت اين نيروها تغيير شكل داده و طی آموزشهای فراگير توسط دولت خودمختار كردستان ، از تشكلهای رزمی سابق به حافظان امنيت و قانون تبديل شدهاند. برخی از آنها توانستند وارد دانشگاه شده و مدارك عاليه تحصيل نمايند. شخصيتهای كردی معتقدند نيروهای پيشمرگه سابق شبه نظامی به حساب نمیآيند زيرا آنها دردستگاههای دولتی و پليس ادغام شده و از پيشمرگه سابق فقط نام آن باقی مانده است.
شبه نظاميان شيعه
جيش المهدی مقتدی صدر- مجموعه شبه نظامی مقتدی صدر بين ٥ تا ١٠ هزار نفر در سراسر عراق نيرو دارد و بارها با نيروهای امريكائی و دولتی درگير شده كه زد و خوردهای سال ٢٠٠٤ در نجف از معروف ترين آنها بوده است. اين ارتش در سال ٢٠٠٣ و بعد از ترور محمد باقر حكيم رئيس مجلس اعلا تشكيل شد. در آن هنگام تعداد كثيری داوطلب خود را آماده پيوستن به اين ارتش جديد نمودند و از جمله آنها « فدائیهای صدام » بودند كه بعد از سقوط رژيم گذشته بيكار و نااميد به سر میبردند. افراد عادی اين تشكل شبه نظامی در حال حاضر بين ٥٠ تا ٢٠٠ دلار ماهيانه حقوق میگيرند و افراد رده بالای آنها ٥٠٠٠ دلار درآمد ماهيانه دارند. اين مجموعه خود را دارای ايدئولوژی خاصی میبيند كه برای دفاع از حوزه علميه و مرجعيت دينی بوجود آمده است. بطور معمول اين افراد لباس سياه بر تن داشته و در شهرك صدر در شرق بغداد، شهرهای كوفه ، نجف ، كربلا و استانهای جنوبی عراق مستقر هستند. در خصوص بخشنامه دولت مبنی بر انحلال شبه نظاميان، اين گروه خود را شبه نظامی نمیداند و معتقد است افراد آن در ميان توده مردم به شكل عادی زندگی روزمره خود را دنبال میكنند. مقتدی صدر نقش كليدی در اين تشكل مسلح دارد و سخن او تعيين كننده است. اما خود وی درباره دستور دولت مبنی بر انحلال اين گروه شبه نظامی میگويد: « .. من نمیتوانم اين ارتش را منحل كنم.. زيرا اين ارتش ، ارتش من نيست.. بلكه ارتش امام زمان است ».
سپاه بدر - اين گروه شبه نظامی از قديمی ترين تشكلهای مسلح شيعه میباشد كه در سال ١٩٨٢ و با هدف مبارزه با رژيم گذشته عراق ، در ايران بوجود آمد. اين تشكل بين ١٠ تا ١٥ هزار عضو مسلح دارد و شاخه نظامی مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق به رهبری عبدالعزيز حكيم به حساب میآيد. حكيم سابقا درباره توانائی اين تشكل خود گفته بود كه برای تأمين امنيت برگزاری انتخابات میتواند ١٠٠ هزار نيروی سپاه بدر را در اختيار دولت قرار دهد.
درباره دستور نوری مالكی ، اين تشكل اعتقاد دارد نيروهای آن جزء اولين گروههائی بودند كه قانون ٩١ اياد علاوی را اجرا كردند و با نيروی نظامی جديد عراق ادغام شدند. آنها نيروهای شبه نظامی خود را به سه دسته تقسيم میكنند : نخست ، آنهائی كه سابقا در نيروهای نظامی ادغام شدند ، دوم آنانی كه اكنون آماده ادغام هستند و سوم ، بخش كوچكی از افراد مسلح كه وظيفه حفاظت از مقرهای حزبی و تأمين امنيت كادر رهبری اين تشكل را به عهده دارند كه به هيچ وجه حاضر به كنار گذاشتن آنها نيستند.
سپاه بدر دائما انحلال نيروهای خود و ادغام آنها در ارتش و پليس عراق را مشروط به ادغام نيروهای پيشمرگه كرد در سازمان نظامی و انتظامی جديد عراق كرده است.
شبه نظاميان سنی
سازمان القاعده – سازمان « توحيد و جهاد » كه بعدها به نام « سازمان القاعده در سرزمين رافدين » تغيير شكل داد و « انصار السنه » دو گروه مسلح سنی مذهب هستند كه با سازمان القاعده و رهبری اسامه بن لادن رابطه دارند. تشكل « توحيد و جهاد » توسط ابومصعب زرقاوی كه اخيرا به دست نيروهای امريكائی كشته شد، در عراق به وجود آمد. اما تشكل « انصار السنه » در سال ٢٠٠١ و قبل از سقوط صدام حسين در كردستان عراق بنيان گذاشته شده بود. اين تشكل شاخههائی در كوهستانهای عراق دارد كه معروف ترين آنها « جند الاسلام » است.
اين دو تشكل مرتبط با القاعده دارای انديشهای شديدا اصول گرا و بنيادگرا بوده كه بر عليه نيروهای امريكائی و شيعيان عمليات خونينی را هدايت كردند. اكنون با مرگ زرقاوی از يك سو و مشاركت اسلام گرايان كرد در انتخابات پارلمانی اخير از سوی ديگر، اين دو گروه صلابت گذشته خود را از دست داده و در سازماندهی آنها خدشه وارد شده است، به طوری كه بن لادن مجبور شد رهبری عمليات تخريبی اخير در عراق را خود به عهده گرفته و نيروهای نزديك به خود را مستقيما برای انجام كارهای انفجاری روانه عراق نمود.
سپاهيان انقلاب دهه ٢٠ – اين گروه مسلح سنی از فعال ترين گروههای شبه نظامی عراق محسوب میشود كه در غرب بغداد و استانهای الانبار ، ديالی و نينوا عمليات خود را بر ضد نيروهای امريكائی و وابستگان آنها به انجام میرسانند. معدل كار اين گروه مسلح ، ده عمليات در روز برآورد شده است و گفته میشود به تشكل سياسی و دينی « شورای روحانيون اهل سنت » به رهبری « حارث ضاری » نزديك است. اين تشكل هرگز در فرآيند سياسی عراق كه ديگر گروههای سنی به آن پيوستند و در انتخابات شركت نمودند، مشاركت نكرده و انتخابات پارلمانی اخير را تحريم كرد. همچنين اين تشكل از سوی دولت سوريه و برخی از مراكز مهم دينی در كشورهای حاشيه جنوبی خليج فارس مورد حمايت قرار میگيرد.
جبهه ملی آزاديبخش عراق – اين جبهه مجموعهای از ملی گرايان و اسلام گراهای سنی عراق را در خود جا داده كه بيشتر در مناطق شمال عراق و شهرهائی چون فلوجه و سامراء فعاليت دارند كه اخيرا دامنه فعاليت خود را به شهرهای جنوبی عراق و به خصوص بصره كشاندهاند.
بقيه گروههای مسلح سنی چون ارتش اسلامی عراق ، جيش محمد ، جبهه مقاومت اسلامی عراق ، ارتش آزاديبخش عراق و تشكل بيداری و جهاد همه روی ديگر حزب بعث سابق میباشند كه با اين نامهای جديد به ميدان آمدهاند.
بيشتر گروههای مسلح سنی پيشنهاد نوری مالكی درباره انحلال شبه نظاميان و پيوستن به فرآيند آشتی ملی را نپذيرفتند.