iran-emrooz.net | Mon, 24.04.2006, 18:04
(بخش چهارم)
سند راهبرد امنيت ملی آمريكا
"سند راهبرد ملی آمريكا"، اواسط ماه گذشته (مارس ٢٠٠٦) منتشر شد. اين سند شامل يك مقدمه با امضای جرج بوش، رئيس جمهور امريكا و ١١ بند است كه در آنها بنيانهای سياست خارجی دولت آمريكا تا پايان دورهی رياست جرج بوش تشريح شده است. ترجمهی فارسی اين سند توسط "خبرگزاری فارس" صورت گرفته و در چندين قسمت در روزهای تعطيلات نوروزی منتشر شده است.
٧ـ گسترش دايره تحولات از طريق تاسيس انجمنها و ايجاد زيرساختارهای دموكراسی
الف) خلاصهای از راهبرد امنيت ملی آمريكا در سال ٢٠٠٢
كمك به فقرای جهان، يك الويت راهبردی و يك الزام اخلاقی است. توسعه اقتصادی ، حكومت مسئولانه و آزادی فردی ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. كمك خارجی به حكومتهای فاسد و ناكارآمد كشورهای جهان تاكنون نتوانسته كمكی به حال فقيرترين جمعيت اين كشورها كند و برعكس در غالب موارد باعث اخلال در اصلاح دموكراتيك و ترغيب فساد شد. ايالات متحده آمريكا بايد در پی گسترش برنامههای توسعهای برآيد كه به نتايج قابل اندازهگيری ختم میشوند ـ اصلاحات ارزشمند، شفافيت اميدبخش و زندگی بهبود يافته مردم. جامعه بينالملل به رهبری آمريكا در نشست «اجماع پولی» اين رويكرد را تاييد كرده است.
ب) ساختار كنونی: موفقيتها و چالشها
آمريكا با اتخاذ سياستها و برنامههای كارامدتر تاكنون زندگی ميليونها نفر را بهبود بخشيده و تحولات توسعه را دگرگون كرده است.
* پيشبرد اصلاحات اجرايی و توسعه.
دولت با برنامه «گزارش چالش هزاره»، پيشگام يك انقلاب در راهبرد توسعه بوده است. دولت آمريكا تاكنون به كشورهايی كه دارای حكومت منصفانه بودند، پاداش داده ، بر روی مردم آنها سرمايهگذاری كرده و آزادی اقتصادی را در آنها گسترش داده است. اين برنامه مبتنی بر اين اصل است كه هر ملت مسئول توسعه خويش است. اين برنامه به حكومتها اين فرصت و ابزار را میدهد تا با تدوين برنامه توسعه و اصلاحات خاص خود كه اغلب هزينه آن از برنامه همكاری چالش هزاره (MCC) تامين میشود، دست به تغييرات عمده بزند. MCC بيش از ٥/١ ميليار دلار برای قراردادهايش با هشت كشور اختصاص داده است و با چندين كشور ديگر سرگرم كار بر روی چندين قراداد ديگر است و متعهد شده است كه كمكهايی كمتر به چند كشور دوست ديگر بكند.
* جلب توجه جهانی به ايدز و ديگر بيماریهای عفونی.
طرح اضطراری رئيسجمهور برای مقابله با ايدز، طرحی بیسابقه است. اين طرح پنج ساله است و ١٥ ميليارد دلار برای آن اختصاص داده شده است. با توجه به سابقه موفقيت برنامههای پيشرو در آفريقا ما يك طرح مهم را آغاز كردهايم كه هدف از آن جلوگيری از ٧ ميليون مورد ابتلا به بيماریهای عفونی و ارائه درمان برای دو ميليون مورد بيمار مبتلا و مراقبت از ١٠ ميليون نفر از مبتلايان بی پناه ايدز و مبتلايان به انواع ديگر بيماریها است. ما يك طرح پنج ساله با هزينه ٢/١ ميليارد دلاری را نيز برای كاهش ٥٠ درصد مرگ و مير ناشی از مالاريا در دست كم ١٥ كشور جهان آغاز كردهايم. برای بسيج كردن كشورهای ديگر و بخش خصوصی، آمريكا پيشگام ايجاد يك صندوق جهانی برای مبارزه باHIV/AIDS ، سل و مالاريا بوده است. ما بزرگترين اهداكننده كمك به اين صندوق هستيم و در حال حاضر بيش از ٤/١ ميليارد دلار به آن كمك كردهايم.
* تلاش برای طولانی كردن موعد پرداخت بدهیهای جهانی و يافتن مسيری به سوی بازارهای سرمايه خصوصی.
دولت آمريكا در پی كاهش سنگينی بدهیهايی است كه بسياری از كشورهای فقير با آن دست به گريبان هستند . آمريكا اين كار را از طريق ترغيب نهادهای مالی بينالمللی برای ارائه كمكهای بلاعوض به جای وام به ملتهايی با درآمد اندك انجام میدهد. ما با همكاری انگليس، طرح گروه هشت را برای تامين صددرصد كمكهای چندجانبه به كشورهای واجد شرايط، مطرح كردهايم. كاهش بدهیها تا سطوح قابل پرداخت اين امكان را به كشورهای فقير میدهد تا تلاش خود را متوجه چالشهای توسعهای پيش روی خود كنند. در بلند مدت، كاهش بدهیها همچنين باعث دسترسی عمومی به بازارهای سرمايه خصوصی میشود كه اين بازارها به نوبه خود باعث تدوين سياستهای پايدار و رشد بلندمدت میگردند.
* برآوردن نيازهای فوری و تفويض قدرت به مردم.
ايالات متحده پيشگام كمكهای غذايی در جهان است. ما طرح «پايان گرسنگی در آفريقا » را اجرا كرديم تا با استفاده از علم، تكنولوژی و مشوقهای بازار، سطح توليد كشاورزان آفريقايی را افزايش دهيم . ما يك طرح سه ساله با هزينه ٩٠٠ ميليون دلار را برای تامين آب آشاميدنی برای فقرا اجرا كرديم. ما از طريق برنامههايی مثل طرح آموزشی آفريقا كمكهای آموزشی قديمی خود را سه برابر كرديم. بر اساس اين طرح، معلمان و دولتمردان آفريقايی تحت آموزشهای لازم قرار میگيرند ، در اين قاره،مدرسه سازی میشود، كتابهای درسی خريداری میگردند و فرصتها در داخل و بيرون از كلاس درس افزايش میيابند.
* آزاد كردن قدرت بخش خصوصی.
دولت آمريكا در پی افزايش تاثيرات كمكهای توسعهای خود از طريق اجرای طرحهايی مثل طرح ائتلاف توسعه جهانی برآمده است و برای اين منظور با بخش خصوصی نيز رابطه برقرار میكند . طرح «داواطلبان رفاه» كه برخی از متخصصترين افراد كشور ما را برای خدمت راهبردی در كشورهای در حال توسعه به كار میگيرد از جمله اين طرحها است.
* مبارزه با فساد و شفاف سازی.
ما از طريق تلاشهای چندجانبه مثل طرح شفاف سازی گروه هشت و سياست اعمال ممنوعيت برای ورود مقامهای خارجی فاسد به خاك آمريكا سعی داريم اين اطمينان را ايجاد كنيم كه جنايت سازمان يافته و حاكمان انگلی جهان از مزايا و رشد اقتصادی بهره مند نخواهند شد.
ما از سال ٢٠٠٠ تاكنون ، كمكهای كلی توسعه خود را تا ٩٧ درصد افزايش دادهايم. آمريكا در همه اين اقدامات خود، در پی اتخاذ تدابيری ملموس و موفق بوده است. تامين هزينه يك ابزار است نه هدف. ما به كشورهای فقير جهان پول بيشتری میدهيم تا آنها را كاآرمدتر كنيم.
ما هنوز چالشهای فراوانی پيش رو داريم كه عبارتند از :
* كمك به ميليونها انسان در جهان كه همچنان از فقر و بيماری رنج میكشند.
* كسب اطمينان از اين كه كمك به ديگران باعث تقويت حكومت مطلوب و سياستهای اقتصادی پايدار در جهان خواهد شد و
* ايجاد ظرفيت در كشورهای فقير برای در دست گرفتن راهبردهای توسعهای خود
ج ـ راه پيش رو
منافع ملی و ارزشهای اخلاقی آمريكا اين كشور را به مسير مشتركی رهنمون میشوند و آن كمك به شهروندان فقير جهان و كشورهايی است كه در مراحل اول توسعه قرار دارند و همچنين تلاش برای ادغام آنها در اقتصاد جهانی. ما به بسياری از اهدافی كه در راهبرد امنيت ملی ٢٠٠٢ تعيين شده بود، جامه عمل پوشاندهايم. بسياری از طرحهای جديدی كه ما در چهار سال اخير اجرا كردهايم اكنون در مرحله اجرايی هستند و ما را در مقابله با مشكلات محرومترين مردم جهان ياری میكنند. ما كماكان اين مسير را ادامه خواهيم داد.
توسعه، باعث تقويت ديپلماسی و دفاع میگردد . توسعه با كمك به ايجاد جوامعی باثبات، مرفه و صلحآميز تهديدات بلندمدت عليه امنيت ملی ما را دفع میكند. تقويت روشهای استفاده از كمك خارجی باعث كارايی بيشتر آنها در تقويت حكومتهايی مسئول، پاسخگويی در برابر مشكلات و بهبود شرايط زندگی مردم جهان خواهد شد.
١ـ ديپلماسی دگرگونی و دموكراسی كارامد
ديپلماسی دگرگونی يعنی همكاری با شركای بينالمللی خود برای ايجاد و حمايت از كشور دموكراتيك و تحت حاكميت مطلوب كه نياز شهروندان خود را برآورده میكنند و در چارچوب نظام بينالمللی مسئولانه عمل میكنند. توسعه بلندمدت بايد شامل ترغيب حكومتها برای انتخابهايی عقلانی و همكاری با آنها در اجرای اين انتخابات باشد. ما بايد به جای تقويت رفتارهای منفی به رفتارهای مطلوب ارج بگذاريم . در نهايت، اين خود كشورها هستند كه بايد گامهای لازم را برای توسعه بردارند اما ما با ايجاد مشوقهای خارجی برای دولتها برای ايجاد اصلاحات در خود به پيشبرد اين فرايند كمك خواهيم كرد.
توسعه اقتصادی كاآرامد با كمك به ارتقاء حاكميت مسئولانه و نه وابستگی دائمی باعث پيشبرد امنيت ملی ما میگردد. كشورهای ضعيف و فقير و مناطق مهارنشده نه تنها تهديدی برای مردم خود اين كشورها و بار سنگينی بر دوش اقتصادهای محلی هستند بلكه در برابر استثمار تروريستها ، مستبدان و جانيان بينالمللی نيز آسيب پذيرند. ما از اين كشورها حمايت خواهيم كرد و در مواقع بحران به آنها ملحق خواهيم شد و در كشورهای در حال توسعه ظرفيت پيشرفت بيشتر را فراهم خواهيم آورد.
٢ـ كارامدتر ساختن كمكهای خارجی
دولت آمريكا پست جديدی را در اداره كمكهای خارجی (DFA) وزارت امور خارجه آمريكا تاسيس كرده است. DFA در حال حاضر مديريت سازمان توسعه بينالمللی آمريكا USAID را بر عهده دارد. اين پست همچنان در سطح معاون وزارت است و در چارچوب ملاحظات حقوقی موجود، مديريت همه كمكهای خارجی و وزارت امور خارجه را برعهده خواهد داشت. اين سازمان يك ساختار عقلانیتر و متحدتر ايجاد خواهد كرد، برنامههای كمكی در وزارت امور خارجه و USAID را هماهنگ میكند ، كارايی اين برنامهها را در كشورهای دريافت كننده افزايش میدهد و اين اطمينان را ايجاد میكند كه ما بهترين مباشر احتمالی برای خرج دلارهای ماليات دهندگان هستيم. اين سازمان كمكهای خارجی ما را صرف ارتقاء مالكيت و مسئوليت بيشتر از جانب كشورهای ميزبان و شهروندان آنها خواهد كرد.
DFA / هماهنگ كننده با اين اختيارات جديد، يك راهبرد برای هماهنگی كمك خارجی تدوين میكند. اين راهبرد شامل برنامههای كمكی برای كشورهای خاص به مدت پنج سال و طرحهای عملياتی كمك ساليانه به كشورهای خاص است.
DFA / هماهنگ كننده همچنين در مورد كمكهايی كه از طريق نهادهای ديگر دولت آمريكا دريافت شده است، مشاوره میدهد.
آمريكا برای كسب اطمينان از اين كه بهترين مباشر در مورد كمكهای خارجی است :
* بين چالشهای گوناگونی كه ملتهای مختلف با آنها دست به گريبان هستند تمايز قائل میشود و با ابزارهايی مناسب با مرحله توسعه هر كشور به سراغ اين چالشها خواهد رفت.
* برای حكومتهای مطلوب و اصلاحات اقتصادی ـ به صورت دوجانبه و همچنين از طريق نهادهای چندجانبه مثل نهادهای ملی بينالمللی ، گروه هشت و سازمان همكاری اقتصادی آسيا ـ اقيانوسيه، ارزش قائل میشود.
* بخش خصوصی را برای حل مشكلات توسعه به همكاری فرامی خواند.
* سطح وابستگی به كمك اقتصادی را با هدف نهايی قطع كمكها كاهش میدهد.
* نوعی ظرفيت بازرگانی ايجاد میكند كه فقيرترين كشورها نيز بتوانند وارد نظام تجاری جهانی گردند.
* به رهبران محلی اين امكان را میدهد كه مسئوليت توسعه كشورهای خود را برعهده بگيرند.
كمكهای ما همچنين بيانگر و مبتنی بر درسهايی است كه از نمونههای موفق توسعه عقلانی و حق انتخاب سياست اقتصادی در كشورهايی مثل تايوان ، ايرلند، لهستان ، اسلوواكی ، شيلی و بوتسوانا است.
٨ـ توسعه اولويتهای همكاری با ديگر مراكز اصلی قدرت جهانی
الف ) خلاصهای از راهبرد امنيت ملی آمريكا ٢٠٠٢
ايجاد رابطه با قدرتمندترين كشورهای جهان در راهبرد امنيت ملی ما از اهميتی حياتی برخوردار است. اولويت ما پيگيری منافع آمريكا در چارچوب همكاری با كشورهای ديگر بخصوص با نزديكترين و قديمیترين دوستان و هم پيمانان ما است. در عين حال ما بايد از فرصت نبود اختلافی اساسی بين قدرتهای جهان ـ كه به لحاظ تاريخی امری غيرعادی است ـ استفاده كنيم. بنابر اين اولويتِ ديگر ما، جلوگيری از ظهور مجدد رقبای قدرتمندی است كه در اعصار قبل، جهان را دچار چندپارچگی میكردند. عصر جديد نيازمند رويكردهايی جديد است . اين رويكردها حتی در مواقعی كه اختلاف نظری منطقی بين دوستان به وجود میآيد، بايد از انعطاف لازم برای يك اقدام كارامد و در عين حال مقابله با چالشهای جهان برخوردار باشند.
ب) ساختار كنونی: موفقيتها و چالشها
ايالات متحده آمريكا از سطح بی سابقهای از همكاری با كشورهای مختلف در زمينه مهمترين اولويتهای امنيت ملی خود برخوردار بوده است.
* ائتلاف جهانی عليه تروريسم امروزه از طريق همكاری فشرده و اراده جمعی گسترش يافته و عميق شده است. كشورهايی كه با ما در افغانستان و عراق همكاری داشتهاند، اكنون به توانی دست يافتهاند كه میتوانند با چالشهای ديگر نيز مقابله كنند.
* ما با كشورهای ديگر جهان و همچنين برخی از سازمانهای چندجانبه برای تقويت توان دفاعی همه كشورها جهت دفاع از خود در برابر تروريستها و جنايتكاران چند مليتی، همكاری داشته و داريم.
* ما به هماهنگی خارق العادهای در بين رقيبان تاريخی خود برای اعمال فشار بر كره شمالی جهت اجرای تعهدات منع توليد و تكثير خود رسيدهايم.
* ما برای اعمال فشار بر ايران جهت پذيرفتن تعهدات خود در پيمان منع توليد و تكثير به هم پيمانان اروپايی و نهادهای بينالمللی پيوستهايم.
* سازمان پيمان آتلانتيك شمالی (ناتو) برای مقابله با تهديدات كنونی سرگرم دگرگونی خويش است و در حال حاضر نيز در ايجاد ثبات در بالكان و افغانستان و هچنين آموزش نيروهای عراقی برای مقابله با چالشهای امنيتی نقشی مهم ايفا میكند.
* ما به چندين دهه بیاعتمادی در روابط خود با هند پايان داديم و روابط خود را با اين كشور ـ مردمیترين دموكراسی جهان ـ در مسيری جديد و پرثمر برقرار كردهايم. در عين حال، روابط آمريكا با كشورهای ديگر آن قدر قوی است كه بر اختلافات خود غلبه كنند و به تبادل اطلاعات آزاد بپردازند.
* برخی از قديمیترين و نزديكترين دوستان ما با سياستهای آمريكا در عراق موافقند. مناظراتی جدی و پيوسته با هم پيمانان ما در جريان است درباره اين كه چگونه با ماهيت خاص و فراگير تهديدات جهانی تروريسم مقابله شود.
* ما درخصوص گامهای لازم برای كاهش رايانههای كشاورزی و موفقيت در دور مذاكرات توسعه دوحه در سازمان تجارت جهانی اختلافاتی داريم . ما همچنين در ايجاد اجماع با ديگر كشورهای مهم جهان در مورد كارامدترين تدابير برای محافظت از محيط زيست با چالشهايی مواجه هستيم.
ج) راه پيش رو
مقابله با تندروی مبارزان اسلامگرا ،معضل ايدئولوژيك مهم ما در اوايل قرن بيست و يكم است و همه قدرتهای بزرگ در مقابله با آن در يك جبهه قرار دارند و همگی با تروريسم مخالفند. اين شرايط اساسا با مبارزات ايدئولوژيك قرن بيستم متفاوت است ـ مبارزاتی كه در آنها قدرتهای بزرگ به واسطه ايدئولوژی و منافع ملی رودرروی يكديگر قرار میگرفتند.
امكان ايجاد اجماعی قدرتمند، فرصتی استثنايی در اختيار آمريكا قرار میدهد. اما چالشهای خاصی هستند كه بايد رفع شوند. برخی كشورها با ما درخصوص سرعت مناسب تحولات اختلاف نظر دارند. كشورهای ديگر از بازارهای آزاد و دموكراسی كارآرامد حمايت لفظی میكنند اما در راه آزادی اقدام عملی چندانی انجام نمیدهند.
پنج اصل كلی ، راهنمای راهبرد ما در برقراری رابطه با قدرتهای بزرگ جهان هستند:
* اول، اين روابط بايد در ساختاری مناسب برقرار گردند . بعيد به نظر میرسد سياستهای دوجانبه كه واقعيات جهانی و منطقهای را ناديده میگيرند بتوانند موفق شوند.
* دوم، اين روابط بايد از حمايت نهادهای منطقهای و جهانی مربوطه برخوردار شوند تا اين همكاری پايدارتر، كارآمدتر و گستردهتر گردد. در مواقعی كه امكان اصلاح نهادهای موجود برای مقابله با چالشهای جديد وجود دارد ما بايد به اتفاق شركای خود، اين اصلاحات را انجام دهيم. در مواقعی كه نهادهای مناسب، وجود خارجی ندارند ما بايد آنها را ايجاد كنيم.
* سوم، ما نمیتوانيم وانمود كنيم كه منافع ما تحت تاثير رفتار كشورها با شهروندانشان قرار ندارد. منافع آمريكا در ارتقاء دموكراسیهای كارآمد مبتنی بر يك حقيقت تاريخی است: كشورهايی كه خوب اداره میشوند اكثرا دارای رفتارهايی خوب هستند. ما همه شركای خود را ترغيب خواهيم كرد تا آزادی را گسترش دهند و به حاكميت قانون و شان افراد احترام بگذارند زيرا اين مطمئنترين راه برای گسترش رفاه مردم اين كشورهاست و روابط ما را با آنها نيز مستحكمتر میسازد.
* چهارم، هرچند ما در پی تحميل انتخاب بر كشورهای ديگر نيستيم اما میخواهيم بر محاسباتی كه منجر به انتخاب نهايی آنها میگردد، تاثير بگذاريم. ما همچنين بايد در مواردی كه كشورها دست به انتخابی غيرعاقلانه میزنند آنها را در نوع خود محدود كنيم.
* پنجم، ما بايد درصورت لزوم خود را برای عمل آماده كنيم و در عين حال اين واقعيت را بپذيريم كه ما بدون همكاری پايدار با هم پيمانان و شركای خود نمیتوانيم چندان منشاء نتايج ماندگار باشيم.
١ـ نيمكره غربی
اين اصول روابط ما را با ديگران در نيمكره خودمان يعنی خط مقدمِ دفاع از امنيت ملی آمريكا تعريف میكنند. هدف ما همچنين ايجاد يك نيمكره كاملا دموكراتيك است كه انسجام آن در گرو حسن نيت، همكاری امنيتی و وجود فرصت رفاه برابر برای همه شهروندان است. افراد مستبد و كسانی كه پيرو آنها هستند همگی متعلق به عصر ديگری هستند و نبايد به آنها اجازه داد كه روند پيشرفت در دو دهه اخير را وارونه كنند. بايد به كشورهای اين نيمكره كمك كرد تا در مسير پايدار توسعه اقتصادی و سياسی گام بردارند. جاذبه فريبنده پوپوليسمِ ضدبازار آزاد نبايد آزادی سياسی را نابود كند و فقرای نيمكره را در دور باطل فقر نگاه دارد. اگر نزديكترين همسايگان آمريكا، امن و باثبات نباشند، آمريكا نيز امنيت زيادی نخواهد داشت.
راهبرد ما برای نيمكره غربی با تعميق روابط خود با كانادا و مكزيك آغاز میشود ـ پايهای از ارزشهای مشترك و سياستهای مبتنی بر همكاری كه میتوانند در سراسر منطقه گسترش يابند. ما بايد با همسايگانمان در نيمكره غربی خود برای كاهش مهاجرتهای غيرقانونی و ارتقاء فرصتهای اقتصادی گسترده برای حاشيه نشينان همكاری كنيم. ما بايد همچنين روابط راهبردی خود را با رهبران منطقه در آمريكای مركزی و جنوبی و كارائيب مستحكم كنيم ـكسانی كه به تعهدات خود نسبت به ارزشهای دموكراتيك عمق میبخشند و ما بايد به همكاری خود با شركای منطقهای در كارآمدتر و بهتر ساختن نهادهای چندجانبه مثل سازمان كشورهای آمريكايی (OAS) و بانك توسعه درون آمريكا ادامه دهيم تا بهتر بتوانيم با خطراتی كه ممكن است ثبات، امنيت، رفاه يا پيشرفت دموكراتيك منطقه را تهديد میكنند، مقابله كنيم. اين همكاریها در كنار هم میتوانند چهار اولويت راهبردی ما را در منطقه پيش ببرند : تقويت امنيت، تقويت نهادهای دموكراتيك، ارتقاء سطح رفاه و تفويض قدرت به مردم.
٢ـ آفريقا
آفريقا اهميت ژئواستراتژيك فزايندهای برای ما دارد و پرداختن به آن در راس اولويتهای مهم دولت ما قرار دارد . آفريقا سرزمين وعده و فرصت است كه به لحاظ تاريخی ، فرهنگی ، بازرگانی و اهميت راهبردی در نظر آمريكا اهميت میيابد. هدف ما ايجاد آفريقايی است آزاد، صلح آميز ، باثبات و مرفه.
قابليتهای بالقوه آفريقا در گذشته تحت سيطره ميراث تلخ سوءحاكميت استعماری و انتخاب ناشايست برخی از رهبران آفريقايی بوده است. آمريكا اين واقعيت را میپذيرد كه امنيت ما در گرو همكاری با آفريقايیها برای تقويت كشورهای شكننده و ضعيف و تحت كنترل درآوردن مناطق مهارنشده از طريق ايجاد دموكراسیهای كارآمد است.
غلبه برچالشهايی كه آفريقا با آنها مواجه است مستلزم همكاری است نه قيممآبی . راهبرد ما مبتنی بر ارتقاء توسعه اقتصادی و گسترش حكومتهای دموكراتيك و كارآمد است به گونهای كه كشورهای آفريقايی بتوانند نقشی مهم در مقابله با چالشهای آفريقا ايفا كنند. كشورهای آفريقايی میتوانند از طريق بهبود حكومتهای خود ، كاهش فساد و اصلاحات در بازار خود را به آيندهای روشن برسانند. ما خود را متعهد به همكاری با كشورهای افريقايی میدانيم ، همكاری برای تقويت ظرفيت دموكراتيك اين كشور و ظرفيت منطقهای اتحاديه آفريقا برای حمايت از تحولات بعد از جنگ ، تثبيت دوران گذار دموكراسی و بهبود صلح بانی و توان مقابله با بلايا.
٣ـ خاورميانه
خاورميانه بزرگتر هنوز در كانون توجهات جهان قرار دارد. از مدتها قبل، بسياری از كشورهای خاورميانه از نبود آزادی در رنج بسر برده اند. سركوب، همواره باعث افزايش فساد ، اقتصاد نامتوازن يا راكد ، انزجار سياسی ، تنش منطقهای و افراطی گری مذهبی شده است. اين مشكلات تاكنون با لايهای از توهم ثبات پوشيده ماندهاند. اما مردم خاورميانه دارای همان آرزوها و آرمانهايی هستند كه همه مردم جهان هستند: آزادی، فرصت ، عدالت ، نظم و صلح. اين آرزوها اكنون در قالب جنبشهای اصلاحی خود را بيان میكنند. آمريكا خود را متعهد میداند كه از تلاش اصلاح طلبان در ايجاد زندگی بهتر برای خود و مردمان منطقه حمايت كند.
ما در پی ايجاد خاورميانهای متشكل از كشورهای مستقل هستيم كه در صلح با يكديگر زندگی میكنند و در بازارهای جهانی كالا، خدمات و عقايد حضوری فعال دارند. ما در پی ايجاد چارچوبی هستيم كه در آن امكان زندگی توام با صلح و امنيت برای اسرائيلیها و فلسطينیها در قالب دو كشور همسايه فراهم باشد. در بخشهای ديگر منقطه نيز ما همچنان به تلاش خود برای حمايت از اصلاحات و آزادی در كشورهای هم پيمان سنتی خود مثل مصر و عربستان سعودی ادامه خواهيم داد. رژيمهای مستبدی مثل ايران و سوريه كه در داخل ، مردم خود را سركوب و در بيرون از تروريسم حمايت میكنند ، خوب میدانند كه ما همچنان پشتيبان مردم اين كشور در برابر سوء حاكميت آنها هستيم. و در عراق، ما همچنان به حمايت از مردم عراق و عبور تاريخی آنها از استبداد به دموكراسی كارآمد ادامه خواهيم داد. ما با حكومت دموكراتيك كه به صورت آزادانه در عراق انتخاب شده است ـ شريك جديد ما در مبارزه با تروريسم ـ در جهت تحكيم و گسترش آزادی و ايجاد امنيت و ثباتی پايدار همكاری خواهيم كرد.
٤ـ اروپا
سازمان پيمان آتلانتيك شمالی (ناتو) همچنان ستون اصلی سياست خارجی آمريكا است. اين سازمان اكنون با گسترش اعضای خود مستحكمتر شده و قادر است فراتر از مرزهای خود به عنوان ابزاری در خدمت صلح و ثبات در بسياری از كشورهای جهان وارد عمل شود. اين سازمان همچنين با ديگر كشورهای مهم اروپايی از جمله روسيه و اوكراين عقد دوستی بسته و روابط تاريخی خود را افزايش داده است. اصلاحات داخلی در ساختار، ظرفيتها و روشهای ناتو بايد تسريع شود تا اطمينان حاصل گردد كه ناتو قادر به اجرای كامل وظايف خويش است. دربهای ناتو همچنان به روی كشورهای ديگر باز است ـ كشورهايی كه خواستار عضويت در آن هستند و حاضرند خود را با معيارهای آن وفق دهند. علاوه بر اين ، ناتو بايد روابط كاری خود را با نهادهای داخلی و خارجی مثل اتحاديه اروپا و همچنين نهادهای جديد ديگر گسترش دهد. چنين روابطی، فرصتهايی را برای ارتقاء قدرت و وظايف مهم سازمانهايی از اين دست فراهم خواهد آورد.
اروپا منزل برخی از نزديكترين و قديمیترين هم پيمانان ما است.همكاری ما مبتنی بر شالوده محكم ارزشها و منافع مشترك است. اين شالوده با رواج روزافزون دموكراسیهای كارامد در اروپا گسترش میيابد و اگر قرار است ما به هدف خود يعنی تشكيل اروپايی واحد ، آزاد و صلحآميز برسيم اين شالوده بايد بيش از پيش گسترش يابد و تعميق شود. اين نظامهای دموكراتيك، شركايی كارآمد هستند كه به ما در تلاش برای ارتقاء آزادی و رفاه جهانی ملحق خواهند شد. درست مثل روابط خاصی كه ما را به انگليس پيوند میدهند، اين روابط نيز باعث تعميق روابط بين ما و كشورهای اروپايی میگردد.
٥ـ روسيه
آمريكا در پی همكاری نزديك با روسيه درخصوص مسائل راهبردی مشترك و حل مسائلی است كه منافع ما در آنها، در تضاد با يكديگر قرار میگيرند. روسيه به خاطر جغرافيا و قدرت خود نه تنها برای اروپا و كشورهای همسايه خود بلكه در بسياری از مناطق جهان كه ما در آن منافع داريم نيز از اهميت بسزايی برخوردار است: خاورميانه بزرگتر ، آسيای جنوبی و مركزی و آسيای شرقی. ما بايد روسيه را ترغيب كنيم تا در داخل به آزادی و دموكراسی احترام بگذارد و در مسير تحقق آزادی و دموكراسی در اين مناطق اخلال ايجاد نكند. تقويت روابط خود با روسيه مبتنی بر سياستهای داخلی و خارجی روسيه است. متاسفانه تحولات اخير حاكی از كاهش پايبندی روسيه به آزادیها و نهادهای دموكراتيك است. ما همچنان تلاش خواهيم كرد تا حكومت روسيه را متقاعد كنيم كه در مسير آزادی رو به جلو گام بردارد نه عقب.
ثبات و رفاه در همسايگی روسيه باعث تعميق روابط ما با اين كشور خواهد شد اما تا زمانی كه اين منطقه تحت حاكميت دموكراسیهای كارآمد قرار نگيرد، دسترسی به اين ثبات دور از دسترس خواهد بود. ما تلاش خواهيم كرد تا حكومت روسيه را متقاعد كنيم كه پيشرفت دموكراتيك در روسيه و منطقه به نفع مردم منطقه است و روابط اين كشور را با ما و حكومتهای غربی و حكومتهای منطقه بهبود میبخشد. در مقابل، تلاش برای جلوگيری از توسعه دموكراتيك در داخل و خارج از روسيه ، گسترش روابط روسيه را با آمريكا، اروپا و همسايگانش مختل خواهد كرد.
٦ـآسيای جنوبی و مركزی
آسيای جنوبی و مركزی از اهميت راهبردی فراوانی برخوردار است زيرا تاكنون منافع و ارزشهای آمريكا چنين با اين مناطق گره نخورده بود. هند يك دموكراسی بزرگ است و ارزشهای مشترك ما شالوده روابط خوب ما را با اين كشور تشكيل میدهد. ما مشتاقيم كه پاكستان در مسير ثبات، امنيت و دموكراسی گام بردارد. هدف ما اين است كه كل منطقه آسيای جنوبی و مركزی به ثبات، امنيت و صلح دست يابد.
ما گامهای بلندی در دگرگونی روابط خود با هند برداشتهايم . هند يك قدرت بزرگ است كه در تعهدات ما نسبت به آزادی ، دموكراسی و حاكميت قانون شريك است. در ژانويه ٢٠٠٥، ما يك قرارداد مهم با اين كشور به امضا رسانديم كه زمينه را برای تحقق همكاری حقيقی بين ما كه در دو دهه گذشته روابط تيرهای با هم داشتيم، فراهم میآورد. هند اكنون خود را آماده میكند تا در قامت يك قدرت بزرگ با همكاری با آمريكا، تعهدات جهانی جديدی را بر دوش بگيرد.
حتی با وجود اين كه آمريكا، روابط راهبردی خود را با پاكستان بهبود بخشيده، اما توانسه است با هند روابط خوبی برقرار كند. برای چندين دهه ، ديگران طوری رفتار میكردند كه گويی داشتن روابط خوب با هند و پاكستان در يك زمان واحد امری محال است . دولت كنونی آمريكا ثابت كرده است كه روابط بهبود يافته با هر كدام از اين كشورها امكان پذير است و میتواند هند و پاكستان را در رسيدن به صلحی پايدار با يكديگر ياری نمايد. رابطه آمريكا با پاكستان، آئينه روابط ما با هند نيست. علاوه بر اين ، روابط ما با كشورهای آسيای جنوبی میتواند پايهای باشد برای ايجاد همكاری عميقتر بين همه كشورهای آسيای مركزی. افغانستان هر روز بيش از پيش نقش تاريخی خود را به عنوان پل ارتباطی بين آسيای جنوبی و مركزی ايفا خواهد كرد و اين دو منطقه مهم را به هم وصل خواهد ساخت.
آسيای مركزی اولويت ماندگار سياست خارجی ما خواهد بود. پنج كشور آسيای مركزی با يكديگر تفاوتهايی دارند و روابط ما با هر كدام بسيار مهم و در عين حال متفاوت است. عناصر راهبرد كلیتر ما در اين منطقه به عنوان يك كل واحد عملا با يكديگر تلاقی میكنند اما ما بايد اين عناصر را همزمان پيش ببريم . اين عناصر عبارتند از: گسترش دمكراسیهای كارآمد و گسترش اصلاحات بازار آزاد ، تكثر منابع جهانی انرژی و تقويت امنيت و پيروزی در مبارزه با تروريسم.
٧ـ آسيای شرقی
آسيای شرقی منطقهای است با فرصتها و تنشهای ديرينه فراوان. در يك دهه گذشته ، اين منطقه منبع پويايی اقتصادی خارق العاده و همچنين مشكلات اقتصادی فراوان بوده است. برخی اقتصادهای منطقهای عملا موتورهای رفاه آينده را از كار انداخته اند: تكنولوژی و تجارت آزاد. با وجود اين برخی كشورها برای غلبه بر سوءظنهای گذشته با مشكلات بيشتری مواجه بوده اند.
ايالات متحده يك كشور صلح جو است با منافع فراوان در آسيای شرقی و جنوب شرقی آسيا . ثبات و رفاه منطقه، متكی به تعامل پايدار است: ايجاد روابط پايدار با يك ذهنيت دفاعی مترقی ـ ذهنيتی كه در پی حمايت از يكپارچگی اقتصادی از طريق بازرگانی و سرمايه گذاری گسترش يافته و ارتقاء دوكراسی و حقوق بشر است.
ايجاد طرحها و نهادهای بينالمللی جديد میتواند ما را در گسترش آزادی، رفاه و امنيت منطقهای ياری كند. نهادهای موجود مثل شورای همكاری اقتصادی آسيا و اقيانوسيه (APEC) و اتحاديه كشورهای جنوب شرقی آسيا (ASEAN) میتوانند نقشی مهم در اين زمينه ايفا كنند. نهادهای جديد مثل مركز همكاری گسترده
يا برخی نهادهای ديگر كه توجه خود را معطوف به حل مشكل و اقدامات عملی كرده اند ـ مثل مذاكرات شش جانبه پكنUS- ASEAN ـ میتواند كشورهای آسيايی را در مواجهه با چالشهای مشترك با يكديگر متحد سازند. و كشورهای آسيايی كه با ما ارزشهای مشتركی دارند میتوانند ما را در تقويت دموكراسیهای جديد و گسترش اصلاحات دموكراتيك در سراسر منطقه ياری كنند. اما اين چارچوب نهادی بايد بر مبنای روابط دوجانبه محكم با كشورهای مهم منطقه بنا شود.
آمريكا با ژاپن يكی از نزديكترين روابط خود را در طول يك نسل داشته است. اين دو كشور به عنوان دو اقتصاد بسيار بزرگ و كشورهای كمك كننده جهان كه با يكديگر هماهنگ عمل میكنند هر كدام نقشی مركزی و حياتی در پيشرفت جهانی دارند. تعهد مشترك ما نسبت به دموكراسی در داخل پايه مطمئنی برای همكاری در خارج ايجاد میكند.
رابطه ما با استراليا در سطح جهانی است. ما از عراق و افغانستان گرفته تا توافقهای تجاری آزاد ، همكاری نزديكی با ديگران در ايجاد امنيت، رفاه و آزادی گسترده داريم.
با كره نيز ما ديدگاهی مشترك در زمينه ايجاد شبه جزيرهای غنی و دموكراتيك و متحد داريم. ما همچنين تعهد مشتركی نسبت به دموكراسی در داخل و پيشرفت در خارج داريم و اين تعهد مشترك را در قالب اقدامی عملی برای حفظ ائتلاف خود در قرن بيست و يكم انجام میدهيم.
ما آسيای جنوب شرقی را به خاطر پويايی اقتصادی افزايش يافته آن تحسين میكنيم و انتظار داريم روزی شاهد آزادی سياسی گسترش يافته برای همه مردم منطقه باشيم از جمله كسانی كه تحت حكومت رژيم سركوب گر ميانمار رنج میكشند. ما برای ايجاد آزادی سياسی و اقتصادی بيشتر ، با هم پيمانان نزديك و دوستان اصلی خود از جمله اندونزی، مالزی ، فيليپين ، سنگاپور و تايلند همكاری فشرده خواهيم داشت.
چين، نمونه كلی از موفقيتهای اقتصادی چشمگير آسيا است اما دوران انتقال چين هنوز كامل نشده است. چين در طول يك نسل از فقر و انزوا به ادغام فزاينده در نظام اقتصادی جهان رسيد. زمانی بود كه چين با نهادهای بينالمللی مخالف بود اما اكنون اين كشور عضو دائم شورای امنيت سازمان ملل و سازمان تجارت جهانی است. چين همين طور كه به يك بازيگر جهانی تبديل میشود بايد مانند سهامدار مسئول به تعهدات خود پايبند باشد و با آمريكا و ديگران در پيشبرد همان نظام بين المللیای كه باعث موفقيت اين كشور شد همكاری كند و دست به اجرای قوانين بين المللیای بزند كه به آن كمك كرد تا خود را از يك قرن محروميت اقتصادی بيرون بياورد . اين كشور همچنين بايد معيارهای سياسی و اقتصادیای متناسب با قوانين اين اقتصاد را بپذيرد و با همكاری با آمريكا و ديگر قدرتهای بزرگ جهان به ثبات و امنيت جهانی كمك نمايد.
رهبران چين مدعیاند كه تصميم دارند در مسير تحولات توسعه صلح آميز گام بردارند. اگر چين به اين تعهد پايبند بماند، آمريكا از ظهور يك چين صلحآميز و سعادتمند كه با ما در مقابله با چالشهای مشترك و منافع دوجانبه همكاری میكند، استقبال خواهد كرد. اگر چين برای رشد اقتصادی خود بيش از پيش متكی بر تقاضای داخلی باشد تا نامتوازنی تجاری جهانی، در آن صورت میتواند نقش مهمی در سعادت جهانی ايفا كند و سعادت خود را در بلندمدت تضمين نمايد. چين نيز مانند ما در معرض چالشهای جهانی شدن و ديگر نگرانیهای فرامليتی قرار دارد. منابع دوجانبه میتوانند همكاری ما را به زمينههايی مثل تروريسم، توليد و تكثير و امنيت انرژی سوق دهد. ما تلاش خواهيم كرد تا همكاری خود را در مقابله با بيماریهای مسری و مقابله با تخريب محيط زيست افزايش دهيم.
ايالات متحده، چين را ترغيب میكند تا همچنان در مسير اصلاحات و گشايش نظام خود گام بردارد زيرا با اين كار رهبران چين میتوانند نيازهای حقوقی و ميل مردم خود را به آزادی ، ثبات و رفاه برآورده سازند. با تداوم رشد اقتصادی ، چين با تقاضای روزافزون مردم خود برای پيگيری راه بسياری از دموكراسیهای مدرن شرق آسيا مواجه خواهد شد كه باعث میشود آزادی سياسی به آزادی اقتصادی افزوده گردد. حركت در اين مسير منجر به امنيت منطقهای و بينالمللی خواهد شد. اما رهبران چين بايد بدانند كه اگر بخواهند همچنان به روشهای فكری و عملی سنتی خود متوسل شوند ـ روشهايی كه باعث ايجاد نگرانی در ميان كشورهای منطقه خواهد شد ـ نمیتوانند در اين مسير صلح آميز باقی بمانند. روشهای سنتی عبارتند از :
* تداوم گسترش نظامی چين به روشی غيرشفاف
* گسترش تجارت اما در عين اتخاذ رفتاری كه گويی میتوان منابع انرژی را در سراسر جهان "در اختيار خود "گرفت يا به جای گشايش بازارها به بازارهای مستقيم دست يافت ـ گويی میتوان تجارت برگرفته از يك دوره سپری شده را احياء كرد و
* حمايت از كشورهای نفت خيز بدون توجه به سوءحاكميت داخلی يا بدرفتاری خارجی رژيمهای آنها.
چين و تايوان بايد همچنين با روشی مسالمت آميز اختلافات خود را حل و فصل كنند بدون اين كه به ارعاب و اقدامی يكجانبه متوسل شوند.
در نهايت، رهبران چين بايد بدانند كه نمیتوانند هر روز بيش از پيش به شهروندان خود تجربه آزادی خريد، فروش و توليد را بدهند اما آنها را از حق خود برای گردهمايی، سخنرانی و عبادت محروم كنند. فقط با اعطای امكان برخورداری از اين آزادیهای اوليه و حقوق جهانی به مردم چين است كه اين كشور میتواند به تعهدات قانونی و بينالمللی خود پايبند باشد و امكانات بالقوه خود را بالفعل كند. ما در راهبرد خود در پی آن هستيم كه چين را ترغيب كنيم به خاطر مردم خود دست به يك انتخاب راهبردی صحيح بزند . ما در همين حال سعی میكنيم جلوی احتمالات ديگر را بگيريم.
ادامه دارد
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم