iran-emrooz.net | Wed, 22.06.2005, 10:02
مصاحبهی فصلنامهی خاورميانه با كنعان ماكيا
سرشت حزب بعث
برگردان: علیمحمد طباطبايی
چهارشنبه ١ تير ١٣٨٤
كنعان ماكيا يكی از برجستهترين مدافعان دموكراسی و حقوق بشر در عراق است. وی كه در سال ١٩٤٩ در بغداد متولد شده است، عراق را در ١٩٦٨به قصد تحصيل در رشتهی معماری در موسسه تحقيقاتی فن آوری ماساچوست ترك نمود، ليكن از ١٩٨١ به بعد خود را تماماً وقف حمايت از يك عراق آزاد و مطالعهی استبداد و خودكامگی در عراق نمود. كتاب اول وی با عنوان « جمهوری وحشت: سياست در عراق مدرن » به سال ١٩٨٩ نگاه كوتاه و گذرا اما نادری به درون پروندههای واقعی رژيم صدام حسين میافكند. از جمله كتابهای ديگر وی « بنای يادبود » و « سنگدلی و سكوت: جنگ، استبداد، قيام و جهان عرب » است كه اين كتاب آخر موفق به دريافت جايزه گرديد.
پس از شورش كردهای عراق در ١٩٩١ كنعان ماكيا از شمال عراق ديدن كرد و در آنجا به مديريت و جمع آوری مجموعهی اسناد و مدارك امنيتی و نظامی به دست آمده از رژيم عراق پرداخت. اين مدارك و اسناد مبناهايی برای فيلم مستندی با عنوان « ميدانهای كشتار صدام » شدند كه در ١٩٩٢ موفق به دريافت جايزه گرديد و در آن عمليات پاكسازی قوی صدام حسين بر ضد كردها به نمايش در آمد. وی همچنين از ١٩٩٣ در دانشگاههاروارد به راه اندازی پروژهای با عنوان طرح تحقيقاتی جمع آوری اسناد عراق پرداخت كه هدف از آن فهرست كردن و قابل دسترس ساختن آنها برای محققين بود.
پس از سقوط صدام حسين در آوريل ٢٠٠٣ كنعان ماكيا همچنان به عنوان يكی از حاميان اصلی بعثی زدايی كردن و بزرگداشت قربانیهای ستم بعثیها باقی مانده است. در ماه جون ٢٠٠٣ وی به تاسيس « بنياد حافظهی عراق » پرداخت. او همچنين استاد در مطالاعات اسلامی و خاورميانه در دانشگاه براندی است. سام سپكتور كه اين مصاحبه را با كنعان ماكيا در كمبريج ماساچوست در ٢٦ ژانويهی ٢٠٠٥ انجام داده است محقق پژوهنده در پروژهی استراتژی بلند مدت است.
فصل نامهی خاورميانه: بعثيسم چيست؟
كنعان ماكيا: بعثيسم يكی از بسيار جريانهای ايدئولوژی ملی گرايی عرب و شيوهی به كار بستن آن است، و بدون هر گونه ترديدی يكی از خطرناكترين آنها است. در حالی كه ميشل افلق يكی از بنيانگذران حزب بعث از طرفداران ايدئولوژی فاشيستی بود، حزب بعث پس از جنگ جهانی دوم به تركيب كردن عناصر ايدئولوژی سوسياليستی با ملی گرايی عربی پرداخت.
ف: اگر بعثيسم يكی از شكلهای ملی گرايی عربی است، بعثیها عرب بودن را چگونه تعريف میكنند؟
ك: برای آنها عرب بودن با درجهی وفاداری كه فرد دارد مربوط است، يعنی نه فقط به ايدهی عربی بودن بلكه همچنين به حزبی كه حامل آن ايده است و با كميتهی مركزی آن حزب و در نهايت با رهبری حزب. بنابراين بعثيسم نگرشی كاملاً فاشيستی است. ايدئولوژی بعثی در همان مفهوم كاملاً خالص و اصيلش به اين معنا است كه شما دارای اجدادی هستيد كه به صدها سال پيش به يك كشور عربی بازمیگردد و زبان اصلی شما هم احتمالاً عربی است، اما با اين حال شما هنوز هم يك عرب از نظرگاه بعثی نيستيد. از اين رو كيفيت يك عرب بودن كيفيتی ذهنی است و نه ويژگی عينی مربوط به يك فرد.
ف: حزب بعث چگونه در عراق كنترل و نظارت خود را اعمال میكرد؟
ك: هنگامی كه اين حزب در ١٩٦٨ قدرت را در عراق قبضه كرد دست به ايجاد يك فرهنگ وحشت زد. وحشت پيوسته يكی از ويژگیهای مهم و دائمی خط و مشی سياسی عراق بود. حقيقاً دشوار است كه میبينيم دو سال پس از سقوط رژيم، تاثير آن بر مردم عراق طی سه دهه وحشت كه توسط عملاً هر نهاد و تشكيلات حكومتی به طور روزمره به ذهن مردم تلقين میشد ناچيز جلوه داده میشود.
ف: از زمان آزادی عراق آيا ديدگاههای شما در بارهی استبداد بعثی هيچ تغييری كرده است؟
ك: تز اصلی من يعنی « جمهوری وحشت » طی سالهای ١٩٨٠ و ١٩٩٠ كاملاً دقيق بود، يعنی هنگامی كه حكومت هنوز هم كاملاً مقتدر بود و كل كشور را در اختيار داشت. اما جنگ خليج در ١٩٩١ اين وضعيت را عوض كرد. عراق از يك حكومت نمونهی (كلاسيك) استبدادی به يك حكومت جنايتكارانه تغيير چهره داد. در حالی كه جنگ و تحريمها رژيم صدام را همچنان دست نخورده باقی گذاشت، اما با ايجاد حريم امن هوايی (در شمال عراق) و تحريمهای ديگر، تشكيلات سنتی استبدادی بعثیها به نحوی رو به ويرانی رفتند كه ما تا قبل از آزادی عراق به اهميت اين پديده پی نبرده بوديم.
ف: حكومت ترس و وحشت بر عراق چه تاثيری در زندگی سياسی كشور داشت؟
ك: ابتدا در تضاد قاطع با اغلب كشورهای جهان عرب فساد اداری در حكومت بعثیها شيوع بسيار كمتری داشت. مجازاتهای درنظرگرفته شده برای فساد و رشوه خواری بسيار سنگين بودند. حزب يك نظام بسيار كارآمدی را به راه انداخته بود كه برای كنترل مردم طراحی شده بود. اما هنگامی كه سردمداران بعثی به انتشار ايدئولوژی پرداختند، مقامهای رسمی عراقی قدرتهای حكومتی را برای نفع شخصی خود از طريق فعاليتهای تبهكارانه و به طرق گوناگون به كار گرفتند. تشكيلات حكومتی شديداً مبتلا به فساد شدند و سرانجام حتی از انجام خدمات اوليه نيز بازماندند.
ف: آيا بالاترين ردههای دولت عراق درگير بودند يا آن كه فساد صرفاً موضوعی مربوط به رتبههای پائين حكومتی بود؟
ك: تمامی سطوح دولت در آن سهيم بودند. سودجويی و معاملات بازار سياه به فعاليتهای اصلی سرآمدان رژيم تبديل شدند. مقامهای رسمی سازمان ملل چشمهای خود را بر مسئولان سطح بالای عراقی بستند. اينها از طريق برنامهی نفت در برابر غذای سازمان ملل برای خودشان به حسابهای سری بانكی اندوختههای زيادی را سرازير ساختند.
ف: آيا تحريمها موثر بودند؟
ك: ايدهای كه در پس اين تحريمها قرار داشت اين بود كه آنها میتوانند رژيم را به آن اندازه تضعيف كنند كه مردم عراق موفق به سرنگونی حكومت شوند. اما چيزی كه عملاً از آب درآمد آن بود كه نظريهی تحريمها در مسير ديگری به جريان افتاد. برخلاف تصور، در حالی كه تحريمها توانايی عراق را برای تهديد همسايههايش كاهش دادند، اما در عين حال حايگاه رژيم را در نسبت با مردمش مستحكمتر كرد.
ف: به اين ترتيب تهاجم نيروهای ائتلاف در مارچ ٢٠٠٣ تا اندازهای به عنوان يك كاتاليزاتور برای تغيير دادن يك موقعيت غير قابل دوام عمل نمود؟
ك: جنگ برای كشور موقعيت مناسبی فراهم آورد ـ من از ضمانت سخن نمیگويم ـ كه به جلو حركت كند آن هم در شيوهای دموكراتيك. تحريمها را نمیشد قبل از نابودی رژيم پايان داد. و فقط آنگاه بود كه كشور میتوانست كمر راست كند. با عزل رژيم كهنه و انجام انتخاباتها، ما به سرآغاز يك عصر جديد در عراق رسيده ايم. به باور من ايدئولوژی بعثی در عراق يك ضربهی كاری را نوش جان كرده است.
ف: در ٩ آوريل ٢٠٠٣ شما از طريق تلويزيون در كنار پرزيدنت بوش در دفتر كارش شاهد سقوط بغداد بوديد. آيا میتوانيد احساسات خود در آن زمان را برای ما شرح دهيد؟
ك: آن يك لحظهی بسيار شگفت انگيز بود. به عقيدهی من آزادی عراق يك موفقيت بزرگ تاريخی برای ايالات متحده آمريكا است و گمانم كه در تاريخ نيز به همين شكل ثبت شود. من بسيار مفتخرم كه در آنروز بخصوص در آن اتاق بودم.
بعثی زدايی
ف: به باور شما بعثی زدايی كردن، يعنی تصفيهی بعثیهای سطح بالا از دولت عراق جديد ضرورت دارد؟
ك: من يكی از جدیترين حاميان بعثی زدايی بودم، و من هنوز هم كاملاً مطمئن هستم كه اين جريان برای دگرگونی موفقيت آميز بايد تا درجهی لازم در كشور ادامه يابد.آلمان مدل اصلی تاريخی برای اين نوع از دگرگونیهای وسيع سياسی و اجتماعی بوده كه ما در اپوزيسيون همگی به آن رجوع كرده ايم.
ف: آيا عضويت در حزب بعث دليل كافی برای مجازات افراد است؟ و آيا به طور كل معلمها و كارمندان دولت نمیبايست برای آن كه شغل خود را حفظ كنند به عضويت حزب بعث در میآمدند؟
ك: آنچه برای سياست بعثی زدايی كردن تعين كننده است فراتر رفتن از آن صدها هزار انسانهايی است كه هم سفران حزب بعث بودند، اما نه از جهت اعتقادات ايدئولوژيك، بلكه از روی ناچاري. آنها جايگزين ديگری نداشتند و اين كه عضويت در حزب بعث تنها راه برای كاركردن در جامعه بود.
ف: پيشنهاد شما برای بعثی زدايی به طريقی كه به نحو موثرتر و عادلانهتری عملی گردد چيست؟
ك: بسيار اهميت دارد كه يك خط و مشی كاملاً صادقانه حاكم باشد ـ يعنی خط و مشی كه جداشدن مردم از حزب بعث را مورد استقبال قرار دهد و بازگشتن آنها به جامعه و سياست را خوشامد گويد. بعثی زدايی كردن نبايد تهيهی ليستهای سياه بلند و بالا از مردم باشد. بسيار اهميت دارد كه بعثی زدايی كردن به سنی زدايی تبديل نشود. جامعهی سنیها نبايد به اين باور برسد كه خط و مشیهای سياسی در درجهی اول بر عليه آنها نشانه گيری شده است. شيعيان عراق و سياستمداران كرد بايد در ايجاد چنين تمايزگزاری ميان بعثیها و شيعيان با حساسيت زياد عمل كنند. و به خاطر بياوريم كه اين هم موضوعی مربوط به دريافت واقعيات و روش است. تا حدی به همين خاطر هم هست كه ما هنوز در بعثی زدايی موفق نبوده ايم. علاوه بر آن، بعثی زدايی كردن به تنهايی راه حل مشكلات عراق نيست، بلكه فقط جزيی است از مجموعهای از تدبيرهای ديگر و در چنين بافتی است كه بايد آن را مورد توجه قرار داد.
ف: نقش كميسيون ملی عالی برای بعثی زدايی در چه حدی است؟
ك: اين هيئت نقش اصلی را در دورهی شورای حكومتی داشت، اما به نحو قابل توجهی تضعيف شد، ابتدا توسط پول برمر، و سپس حكومت موقت نخست وزير عياد علاوي.
ف: صورت معكوس نسبی برای بعثی زدايی چه پيامی را ارسال میكند؟
ك: ايجاد بريگاد فلوجه (در آوريل ٢٠٠٤) لحظهی بسيار تعيين كنندهای در حالت عكس بعثی زدايی كردن بود. اين يك ايدهی وحشتناك و يك اشتباه بود. موضوع اصلی آن به خدمت فراخواندن و همكاری با افسران پيشين بعثی بود، كسانی كه حتی اجازه يافتند تا در اونيفورم بعثی ظاهر شوند. اين قسم از حالت معكوس بيشتر با تسكين دادن سروكار دارد ـ يعنی با اميد واهی به اين كه بعثیهای خشنود شده میتوانند از خشونت جلوگيری كنند. اما البته درست نقطهی مقابل آن است كه درست میباشد. چه آنها موافق يا مخالف بعثی زدايی بوده باشند، عراقیها تشخيص میدهند كه اين صورت معكوس چه خط و مشی مصيبت باری بود. انتظار من اين است كه بعثی زدايی به محور فعالبت دولت جديد تبديل شود.
ف: آيا بعثی زدايی كردن تمرد در ميان سونیها را بيشتر نكرده است؟
ك: به عقيدهی من شورش و تمرد در هر حال روی میداد. بعثی زدايی چندان شورش سنیها را حادتر نكرده است بلكه باعث شده كه بسياری از آنها خود را از شورش كنار بكشند. سياستمداران عراقی به قدر كفايت توضيح ندادهاند كه بعثی زدايی همان سنی زدايی نيست. ما كه طرفدار اين ايده هستيم بايد در اين زمينه فعاليت بيشتری انجام دهيم. عجيب آن كه شورش سنیها اين وظيفه را دشوارتر ساخته است.
ف: اصلاً هدف از اين شورشها چيست؟
ك: متمردين قصد آن ندارند كه حزب بعث را دوباره راه اندازی كنند، بلكه میخواهند به خط و مشیهای آنها بازگردند. يعنی به شيوهی نگاه كردن به جهان از همان دريچه. آنها میخواهند كه اختلاف سنی ـ شيعه را حادتر كنند. اگر اين نزاع در آن شكلهايی كه آنها نقشه اش را در سر دارند به راه افتد، پيروزی با شورشيان خواهد بود. از اين رو به نفع همهی عراقیها است كه در برابر چنين دگرگونیهايی ايستادگی كنند. بسيار اهميت دارد كه نزاع فعلی در عراق را به عنوان چالشی در برابر حزب بعث و آنچه آن حزب از آن دفاع میكرد در نظر گيريم و نه بر ضد گروههای خاصي. اين كه چگونه بايد به اين مهم رسد هنر سياست امروز در عراق است.
ف: نيروهای ائتلاف جدا از آنچه انجام شد، برای اجتناب از آشفتگیها و خشونتهايی كه در پی اشغال عراق رخ داد چه میتوانستند انجام دهند؟
ك: خطای اصلی گرايش انئلاف بر تمركز روی آن ٥٢ مضنون « دستهی ورق بازی » بود، كسانی كه نوك هرم حكومت عراق را تشكيل میدادند. در نتيجه دهها هزار نفر از آدمكشهای دوره ديده، افسران ضد اطلاعاتی و كاركنان سطح بالای ارتش بر اين باور نبودند كه آنها ممكن است برای آنچه تحت حكومت صدام انجام دادهاند پاسخگو دانسته شوند. آنها میبايست دستگير میشدند، مورد بازجويی قرار و حداقل آن كه زير مراقبت شديد قرار میگرفتند. چنين چيزی رخ نداد و همين افراد رهبران شورش را تشكيل دادند.
ف: آيا سازمان ملل يا اروپا میتوانند در سالی كه پيش رو داريم در سياست آشتی جويی مشاركت داشته باشند؟
ك: از نظرگاه عراقیها هرگونه دخالت سازمان ملل منفی بوده است. ليكن ورود دخالت سازمان ملل موضوعی جذاب است. ما نيازمند آن هستيم كه به انزوای فعلی خاتمه داده شود و كشورهای ديگر نيز به ايالات متحده و چند كشور ديگر كه بار پروژهی عراق را بر دوش دارند كمك كنند. سكوت اروپايیها و نقش منفی سازمان ملل ـ اين واقعيت كه هيچ كدام از آنها طی انتخابات تاريخی عراق هيچ كاری انجام ندادند ـ شرم آور است. سازمان ملل و اروپايیها كمترين علاقهای به پروژهی عراق ندارد و در آيندهی نزديك هم به نظر نمیرسد كه موضع آنها تغيير كند. شايد آنها احساس كنند كه بايد بعضی تلاشها را به عهده بگيرند. اما در هر حال آن را از روی بی ميلی انجام خواهند داد. از اين جهت به عقيدهی من كشورهای اروپايی و به ويژه فرانسه و آلمان و البته سازمان ملل در واقع به طور غير مستقيم و نادانسته به شورشها در عراق كمك و مساعدت نموده اند. اين يك لكهی ننگ در پروندهی آنها است.
ف: آيا از ميان كشورهای همسايهی عراق هيچ كدامشان نقش سودمندی داشته اند؟
ك: ابداً. در اين مورد كمترين ترديدی وجود ندارد. ما هرگز انتظار هم نداشتيم كه در آن منطقه دوستانی داشته باشيم و هنوز هم چنين انتظاری نداريم.
بنياد حافظهی عراق
ف: خاستگاههای بنياد حافظهی عراق به كجا باز میگردد؟
ك: در ١٩٩١، بلافاصله پس از آخرين جنگ، من به عراق رفتم تا اين شايعه را مورد بررسی قرار دهم كه گفته میشد كردها مقادير بسيار زيادی اسناد دولتی به دست آورده اند. با موافقت تلويحی رئيس وقت مركز مطالعات خاورميانه درهاروارد (ويليام آ. گراهام) من در صدد يافتن راهی برای انتقال آن اسناد به خارج از عراق بودم تا محققين و دانشگاهيان بتوانند بر روی آنها به كار بپردازند. پروژه سال بعد درهاروارد آغاز گرديد.
ف: شما اسناد را چگونه از عراق خارج كرديد؟
ك: هم دولت آمريكا و هم سازمان ديده بان حقوق بشر در حمل آنها با كشتی به خارج از عراق شركت داشتند ـ چيزی در حدود ٤/٢ ميليون برگ. البته من در شيوهی برنامه ريزی و انتقال آنها به خارج شركت نداشتم. سپس دولت ايالات متحده آنها را اسكن نمود و ما بر روی نسخههای اسكن شده و ديجيتالی كار خود را آغاز كرديم. ابتدا ما با ٤/٢ ميليون برگ كار میكرديم. طی سالهای بعدی ٨٠٠ هزار صفحه به آنها اضافه شد، مداركی كه از طريق كويت و طی اشغال عراقیها خارج شده بودند. ما از بنيادهای بسياری و از وزارت امور خارجهی آمريكا كمكهای مالی دريافت كرديم تا بتوانيم بر روی اين اسناد كار كنيم.
ف: آيا شما پس از سقوط صدام حسين در آوريل ٢٠٠٣ اسناد جديدی هم به مجموعهی قبلی اضافه كرده ايد؟
ك: پس از جنگ من در زير زمين مقر حزب بعث ـ شورای فرماندهی انقلاب ـ يك مخفيگاه بزرگ از اسناد پيداكردم، چيزی در حدود ٣ ميليون برگ ديگر. اينها دارای اهميت بسيار بيشتری بودند زيرا از ساختمان حزب بعث در بغداد میآمدند و نه از استانهای دور از مركز. با دشواریهای بسيار ما اجازه يافتيم كه آن اسناد را به دفاتر خود منتقل كنيم. ما آنها را به مجموعههای متعدد مرتب و طبقه بندی كرديم. در نيمهی دوم ٢٠٠٤ ما به اسناد ديگری دسترسی پيدا كرديم. ما اكنون دارای مجموعهای از ١١ ميليون برگ هستيم و با وظيفهی بسيار بزرگ اسكن كردن آنها روبروييم.
ف: آيا میتوانيد توضيح دهيد كه اين اسناد چه چيزهايی را فاش میساختند؟
ك: در ميان آنها همه نوع طيقه از اسناد وجود داشت. برای مثال فايلهای عضويت در حزب بعث را میتوانم نام ببرم. از طريق آنها میتون اطلاعات جامعه شناختی جالبی در بارهی زمينهها و سوابق اعضای حزب به دست آورد و شيوههايی كه آنها در حزب بالا میآمدند. در ميان اين اسناد تنوع وسيعی از مطالب وجود داشت كه احتمالاً مربوط به مكاتبات يك شاخه از حزب بعث بودند يا نامه نگاریهای دفتر رئيس جمهور. هنوز هيچ كسی تمامی آنها را مطالعه نكرده است و بررسی آنها مدتها به طول خواهد انجاميد. اين مخزنی است برای دانش پژوهی و تخصص يافتن در آينده در بارهی سازوكارهای شيوهی عمل استبداد در خاورميانه.
ف: آيا در آنجا به مدركی برخورديد كه شديداً موجب تعجب شما شده باشد؟
ك: ما صورت اسامی دانش آموزان دبيرستانی را با همه قسم اطلاعات شخصی يافتيم، به ويژه اطلاعات سياسي: اين كه چه وقت آيا به عضويت حزب درآمده اند، به انضمام درجهی وفاداری كه توسط ملاكهای متعدد ارزيابی شده بودند، اين كه آيا آنها در فلان و بهمان رويداد شركت كردهاند يا خير. وفاداری اعضای خانوادهی آنها حتی تا اقوام درجهی سوم. به اين ترتيب شما به ليست سياهی از جمعيت دبيرستانی میرسيد و میتوانيد تصوری از مفهوم ضمنی مطالعهی عراق از طريق منشور اين نوع از اسناد داشته باشيد.
ف: چگونه میخواهيد اين اسناد و مدارك را جهت استفاده در اختيار عموم قرار دهيد؟
ك: ما بايد آنها را ديجيتالی كرده، به فهرست درآورده و طبقه بندی كنيم تا بتوانيم امكان جستجو در ميان آنها را فراهم كنيم. ما سيستمهايی برای اين كار طراحی كرده ايم و در نظر داريم كه توليد مونوگرافیها را آغاز كنيم.
ف: هزينههای مالی بنياد حافظهی عراق از كجا تامين میشود؟
ك: ما از دولت عراق و از مقامات ائتلاف موقت و از دولت ايالات متحده كمكهايی دريافت كرده و قرار دادهايی بسته ايم. ما همچنين برای مصاحبه و تهيهی تاريخ شفاهی از شاهدين و بازماندههای فجايع صدام حسين كمك هزينههايی دريافت كرده ايم و تا كنون حدود ٢٠ فيلم تهيه كرده ايم و برای ٣٠ فيلم ديگر برنامه ريزی شده است. مصاحبههای ما تمامی طيفهای جامعهی عراق را در بر میگيرد: مردها و زنها، كودكان، كردها، عربها، تركمنها، آسوریها و مردمی از تمامی قشرها و طبقات جامعه. ما آغاز به ايجاد كتابخانهای كرده ايم كه شهادت قربانیها در آنجا نگهداری میشود. بسياری از آنها در ماههای آينده از طريق تلويزيون به روی آنتن خواهند رفت.
ف: آيا مقر اصلی بنياد در عراق خواهد بود؟
ك: در حال حاضر همانجا است. يعنی از سال ٢٠٠٣ سال آزادی هنگامی كه بنياد آغاز به كار نمود. طبق فرمان بخصوصی از نخست وزيری محوطهای در بغداد برای موزه در اختيار ما قرار داده شده است كه بعداً به يك آرشيوه ملی تبديل خواهد شد. اين موزهای از خاطرهها خواهد بود. ما همچنين پيش بينی محلی را كرده ايم كه شهروندان عراقی به آنجا آمده و نام خويشان يا همشهریهای كمشده شان را وارد كننده تا به جستجو آنها و مطالب مورد نظرشان بپردازند.
ف: اين شباهت بسياری دارد به جلوههايی از موزهای در واشنگتن كه برای يادبود قربانيان كشتار نازیها ساخته شده است.
ك: با اين فرق اساسی كه مقر ما در همان كشوری قرار دارد كه فاجعه در آن روی داده است.
ف: اهداف طولانی مدت شما برای اين بنياد چيست؟
ك: واقعيت اين است كه ما در زمينهای ناشناخته كار میكنيم كه هيچگونه يادمان مشابهی با آن در كشورهای عربی وجود ندارد. در كشورهای اروپايي، بعضی نقاط آمريكای لاتين و آسيای جنوب شرقی و البته آفريقای جنوبی پيش از اين موزههايی از اين دست به وجود آمده. آنهايی از ميان ما كه خود را به انجام اين پروژه متعهد میبينند بر اين باور هستند كه در آيندهی دور اين طرح باعث دگرگونی مفهوم عراقی از هويت خواد شد.
ف: آيا شما واقعاً معتقد هستيد كه ايجاد يك هويت جديد عراقی مبتنی بر تاريخ مشتركی از زندگانی تحت حكومت بعثیها مقدور است؟
ك: بله، يقيناً. تصور ندارم كه يك هويت عراقی بدون تصديق و اعتراف به آن بتواند وجود داشته باشد، با آن درافتد و در نهايت با آن هم كنار آيد. چنين چيزی غير ممكن است. يا ما به عنوان يك كشور تجزيه خواهيم شد و يا برمبنای آنچه قبلاً روی داده گرد هم خواهيم آمد. البته چنين چيزی مستلزم گذشت زمان طولانی است، ليكن بهبودی مطلقاً ضروری است.