iran-emrooz.net | Thu, 05.03.2009, 22:56
توطئهی یهودیها در آسیا
یان بوروما / برگردان: علیمحمد طباطبایی
 |
در یک کتاب پرفروش چینی با نام « جنگ پولی » تشریح میشود که چگونه یهودیها حکومت بر جهان را از طریق دخل و تصرف در نظام مالی جهانی طراحی میکنند. بر اساس گزارشات خبری این کتاب در بالاترین محافل حکومتی خوانده شده است. اگر این خبر درست باشد نشانهی بسیار بدی برای نظام مالی بینالمللی خواهد بود که برای بهبود بحران فعلی در جهان به کمک چینیهای مطلع متکی شده است.
البته این قبیل تئوریهای توطئه در آسیا چیز کم یابی هم نیستند. سالهاست که خوانندگان چینی اشتهای سیری ناپذیری برای کتابهایی از این قبیل نشان داده اند: « نظاره گر بودن یهودیها یعنی جهان را به دقت نگریستن » ، « ده سال آتی: چگونه میتوان به پروتکلهای یهودی نگاهی انداخت» و «میخواهم از مردم ژاپن پوزش خواهی کنم: اعترافات یک شیخ یهودی » (یقیناً نوشتهی یک نویسندهی ژاپنی تحت نام ساختگی مرد خای موسی). تمامی این کتابها گونههای جدیدی از « پروتکلهای شیوخ صیهون » هستند که نسخهی جعلی روسی آن ابتدا در ۱۹۰۳ منتشر شد و ژاپنیها پس از شکست دادن ارتش تزار در ۱۹۰۵ به آن برخوردند.
چینیها ایدههای غربی بسیاری را از ژاپنیها اقتباس کردهاند و شاید به همین ترتیب بوده باشد که نظریههای تبانی یهودیها نیز به آنها رسیده است. البته مردم آسیای جنوب شرقی نیز در برابر این قسم از مهملات به طور کل ایمن نیستند. ماهاتیر بن محمد رئیس جمهور پیشین مالزی گفته بود که «یهودیها به کمک نمایندههایشان بر جهان حکومت میکنند. آنها دیگرانی را وامی دارند تا برای آنها بجنگند و کشته شوند.» و مقالهای جدید در نشریهای تجاری و مهم در فیلیپین تشریح کرده بود که چگونه یهودیها عادت دارند کشورهایی را که در آنها زندگی میکنند زیر کنترل و نظارت خود قرار دهند ـ که از جملهی آن کشورها یکی هم ایالات متحده آمریکا است.
در مورد جناب ماهاتیر احتمالاً نوعی همبستگی پیچیدهی اسلامی هم در کار است. لیکن برخلاف یهود ستیزی مدل اروپایی یا روسی، گونهی آسیایی آن دارای ریشههای دینی نیست. هیچ فرد چینی یا ژاپنی یهودیها را به خاطر قتل آن یگانه انسان مقدسی که به او ایمان دارند متهم نساخته است یا هرگز [همچون یهودستیزان قرون وسطایی] بر این گمان نبوده که آنها خون فرزندانش را برای تهیه مقدمات عید فصح به نان فطیر تبدیل کردهاند. در واقع تعداد اندکی از مردم چین، ژاپن، مالزی یا فیلیپین اصلاً فردی یهودی را به چشم خویش دیدهاند ـ مگر آن که مسافرتی به خارج از کشور خود کرده باشند.
بنابراین چه چیز میتواند توضیحی برای جذبه چشمگیر تئوریهای توطئه یهودیها برای مردم آسیا باشد؟ پاسخ آن باید تا اندازهای سیاسی باشد. تئوریهای توطئه بهتر از هر جای دیگر در جوامع نسبتاً بسته است که به خوبی رشد میکنند. یعنی جایی که دسترسی آزاد به اخبار محدود است و آزادی برای جستجو و تحقیق بسیار اندک. البته ژاپن را دیگر نمیتوان چنین جامعه بستهای دانست، لیکن باید بدانیم که حتی انسانهایی با تاریخی کوتاه در مسائل دموکراسی نیز مستعد آن هستند که باور کنند آنها قربانی قدرتهای پنهانی شدهاند. به ویژه از آنجا که یهودیها را دیگر مردمان کمتر میشناسند و به همین دلیل اسرارآمیز تر به نظر میآیند و به طریقی نیز با غرب در رابطه قرار داده میشوند، بنابراین یهودیها به ساده ترین و نزدیک ترین موضوع برای بدگمانی (پارانویا) نسبت به غرب تبدیل میگردند.
این قبیل بدگمانیها در آسیا بسیار متداول است، یعنی در واقع در مکانی که در آن تقریباً هر کشوری برای چندین صد سال دستخوش قدرتهای غربی قرار گرفته بود. البته ژاپن هرگز به طور واقعی به استعمار قدرتهای غربی در نیامد، اما حتی همین کشور نیز حداقل از دههی پنجاه قرن نوزدهم و هنگامی که کشتیهای آمریکایی که با سلاحهای سنگین به شدت مسلح شده بودند این کشور را وادار نمودند تا مرزهای خود را به روی شرایط کشورهای غربی بگشاید به نوعی تحت سلطهی غرب درآمده بود.
یکی شدن ایالات متحده با یهودیها به طور کل به اواخر قرن نوزدهم بازمی گردد، یعنی به زمانی که واپسگرایان اروپایی به این بهانه که آمریکا کشوری بی ریشه است و فقط بر حرص و طمع مالی مبتنی است از آن متنفر بودند. اما این اتهام دقیقاً با تصور قالبی از یهودیهای پول پرست که « شهروندان جهان وطنی و آواره » هستند نیز کاملاً مطابقت داشت و بنابراین با این کلیشه که یهودیها آمریکا را در اختیار خود دارند.
یکی از بزرگترین طنزهای تاریخ استعماری شیوهای است که در آن مردمی که خود زمانی تحت استعمار قرار گرفته بودند بعدها برخی از تعصبات و پیش داوریهای حکومت استعماری را مورد استفاده قرار دادند. یهودستیزی با بستهی کاملی از نظریههای نژادپرستانه اروپایی از راه رسیدند و در آسیا سرسختانه ادامه یافتند و این البته در زمانهای بود که آن نظریهها اکنون دیگر در غرب از مد افتاده بودند.
از بعضی جهتها، اقلیتهای چینی تبار در کشورهای جنوب شرقی آسیا بعضی از همان خصومتهایی را تجربه کردند که به سر یهودیها در غرب آمده بود. به آنها نیز اجازهی انجام بسیاری از مشاغل داده نمیشد و به همین دلیل مجبور بودند که به حمیت قومی و تجارت تکیه کنند. و آنها نیز به این بهانه که « فرزندان این آب و خاک » نیستند مورد آزاد و تعقیب قرار گرفتند. و در بارهی شان (درست مانند آنچه به یهودیها نسبت داده میشد) این گونه تصور میگردید که در تجارت و پول درآوردن دارای قدرتهای فراانسانی هستند. از این روی هنگامی که اوضاع اقتصادی بحرانی گردید، چینیها مورد این اتهام قرار گرفتند که همچون یهودیان نه فقط سرمایه داران طمع کاری هستند، بلکه افزون برآن کمونیست نیز میباشند، زیرا هم سرمایه داری و هم کمونیسم آوراگی و جهان وطنی بودن را تداعی میکردند.
مردم کشورهای دیگر نه فقط از چینیها هراس دارند، بلکه در بارهی آنها این گونه قضاوت میشود که از تمامی مردمان دیگر باهوش ترند. ترکیب مشابهی از وحشت و ترس آمیخته با احترام غالباً در دیگاههای مردم جهان در بارهی ایالات متحده آمریکا و در واقع یهودیها آشکارا به چشم میخورد. یهود ستیزی مدل ژاپنی حقیقتاً که مورد بسیار جالب توجهی است.
ژاپن فقط هنگامی توانست در ۱۹۰۵ بر روسیه پیروز شود که یک بانکدار یهودی در نیویورک به نام یاکوب شیف (Jacob Schiff) در فروش اوراق قرضه به آنها کمک نمود. به این ترتیب « پروتکل شیوخ صیهون » آنچه را که ژاپنیها حدس میزدند مورد تأیید قرار داد: یهودیها حقیقتاً همان کسانی هستند که وضعیت مالی جهان را در دست دارند. لیکن ژاپنیها که مردمی واقع گرا و اهل عمل بودند به جای آن که یهودیها را مورد تهاجم قرار دهند، به این نتیجه گیری رسیدند که فعلاً برقراری مناسبات دوستانه با این مردم باهوش و قدرتمند برای آنها بهتر است.
به این ترتیب طی جنگ جهانی دوم حتی هنگامی که آلمانیها از متحدین ژاپنی خود درخواست نمودند که یهودیها را توقیف کرده و به آلمانیها تحویل دهند، در بخشی از منچوری که تحت اشغال ژاپن قرار داشت جشنهایی برای گرامی داشت دوستی میان ژاپن و یهودیها به انجام رسید. پناهندگان یهودی در شانگهای البته هرگز در آنجا احساس امنیت نداشتند، اما حد اقل این که تحت حفاظت ژاپنیها به زندگی خود ادامه دادند. برای یهودیهای شانگهای این وضعیت مطلوبی بود. با این وجود همان ایدههایی که به بقای آنها کمک کردند، همچنان باعث پریشانی افکار کسانی هستند که حقیقتاً میبایست تاکنون پی به حقیقت برده بودند.
The Jewish Conspiracy in Asia
by Ian Buruma
Project Syndicate, 2009