iran-emrooz.net | Fri, 07.11.2008, 8:25
مصاحبه نشریه قنطره با اودو اشتاینباخ
گفتگو با جهان اسلامی
برگردان: علیمحمد طباطبایی
 |
به عقیده کارشناس مسائل خاورمیانه اودو اشتاینباخ (Udo Steinbach) جوامع اسلامی در مناقشه میان مدرنیستها و ایدئولوگهایی که گذشته تاریخی خود را الگو قرار میدهند گیرافتاده است. خط مشی کشورهای غربی باید بر تشویق نخبگان این جوامع برای ایجاد مفهومی از سکولاریسم که شایسته موقعیت و شرایط جوامع اسلامی مدرن باشد قرار گیرد.
قنطره: از زمان ۱۱ سپتامبر به این سو بحث در باره «بنیادگرایی اسلامی» و اسلام افراطی بخش وسیعی از گزارشات رسانههای جهان را به خود اختصاص داده است. آیا این پدیده حقیقتاً به عنوان یک تهدید فزاینده برای تمدن غربی مطرح است یا این که در بارهی خطر آن مبالغه میشود؟
اشتاینباخ: در ابتدا مایلم چنین پاسخ دهم که بله یک چنین خطری واقعاً وجود دارد. بنابراین ما در بارهی یک خطر ساختگی سخن نمیگوئیم بلکه در باره یک خطر حقیقی که آن را در اروپا یعنی در ۲۰۰۴ در اسپانیا و در ۲۰۰۵ در انگلستان مشاهده کردیم و همینطور در آلمان اگر چه در اینجا فعلاً وضعیت بحرانی نیست. همین را میتوان در باره جهان اسلامی نیز ادعا کرد، از مراکش و الجزیره گرفته تا فلسطین، عراق تا اندونزی. ما در این کشورها روزانه شاهد حملههایی هستیم که با انگیزهها و توجیهات اسلامی انجام میپذیرند.
قنطره: به عقیده شما ویژگیهای این مناقشه چیست؟
اشتاینباخ: این یک نزاع سیاسی و ایدئولوژیک است، مناقشه خشونت انگیز میان گروههایی که هرکدام درک و برداشت متفاوتی از جامعه بشری دارند. در یک طرف ما در اروپا و در گسترده ترین برداشت الگوی دموکراتیک غربی را پرورانده و به مرحله عمل درآوردهایم. در جهان اسلامی نیز رویکردهای گوناگونی برای به اجرا درآوردن این الگو دیده میشود نه برای تقلید از آن، بلکه بیشتر برای استقرار فرایندهای دموکراتیک.
افراط گرایان خشونت طلب مخالف این شکل از جامعهی مدرن مبتنی بر ارزشهای غربی هستند وخواهان بازگشت به یک « نظام اسلامی » میباشند. به عقیده آنها قوانین اسلامی باید به طور صد در صد دوباره برقرار شود و تنها جامعه مشروع و واقعی برای آنها یک جامعه « اسلامی » است.
قنطره: بعضی منتقدین بر این عقیدهاند که حکومتهای غربی و به ویژه دولت ایالت متحده آمریکا برای مبارزه با این اسلام گرایی و جایگاهی که در برابر یک نظام مبتنی بر قانون اساسی مدرن دارد کار مهمی انجام نمیدهند. دیگران حتی تا آنجا پیش میروند که ادعا کنند این شیوه، خصومت با غرب را در جهان اسلام تقویت میکند. موضع شما در این باره چیست؟
اشتاینباخ: در این مورد نیز به عقیده من باید تفاوت قائل شویم. این درست نیست که تقصیر بوجود آمدن این دشمنان آزادی را فقط و فقط به گردن سیاستهای غرب بیندازیم. اشتباهاتی که توسط کشورهای غربی انجام شدهاند به تنهایی علتی برای ایجاد آنها نیستند. در واقع اسلام افراطی دردرجه اول بر ضد کمبودهایی در نظام خودشان در کشورهای عربی و تمامی جهان اسلامی برافراشته گردید. البته از طرف دیگر نیز خط مشیهای غرب پیوسته به منزله آبی به آسیاب کسانی بوده است که در برابر غرب میجنگند.
قنطره: میتوانید در این خصوص توضیح بیشتری بدهید؟
اشتاینباخ: ما هر روزه شاهد آن هستیم: به عقیده من ما میتوانیم تقریباً در عمل به طور آماری محاسبه کنیم که چگونه تهاجم آمریکا به عراق در ۲۰۰۲ وضعیت را در تمامی منطقه از مراکش گرفته تا اندونزی وخیم تر کرده است افزایش خشونتی که ما پیشتر مشابه آن را ندیده بودیم. و سیاست غرب در مورد فلسطین برای خودش یک منبع روزانهی دیگر برای مشروعیت بخشیدن به نیروهای افراطی است.
در حال حاضر ما در حال تجربه فزاینده لفاظیهای پرخاشگرانه بر ضد ایران به دلیل برنامهی هستهای این کشور هستیم. و به نظر من اشتباه ما و یا دقیق تر گفته شود اشتباه سیاستهای غرب این است که ما در جستجوی یک توازن سیاسی با نیروهایی موجود در تمامی جهان اسلامی که به سهم خودشان درست مانند خود ما در غرب تحت تاثیر تهاجم این نیروهای اسلامی قرار گرفتهاند نیستیم.
تنها روشی که ما برای مبارزه با آنها انتخاب کرده ایم سیاستهایی برای تضمین امنیت و رویارویی نظامی است. آنچه برایش تلاشی کافی به خرج نداده ایم اول از همه یافتن راه حل سیاسی برای این مناقشه است و دوم یافتن متحدینی از میان نیروهای موجود در جهان اسلامی است که اکثریت مردم را تشکیل میدهند که درست مثل خود ما تحت تاثیر منفی این برخورد تمدنها قرار گرفتهاند.
قنطره: به عقیده شما حوزه عمومی در کشورهای اسلامی چه موضعی باید در خصوص دین اتخاذ کند تا هم هویت جامعه مدنی حفظ گردد و هم موجبی برای پذیرش ارزشهای اندیشه روشنگری اروپایی در زندگی روزمره مردم شود؟
اشتاینباخ: قبل از هر چیز باید به این نکته توجه داشته باشیم که دین در تمامی جهان اسلامی نقش بسیار مهمی دارد. هر تلاشی برای خارج کردن اسلام از حوزه عمومی محکوم به شکست است.
با این وجود من براین باورم که حتی جهان اسلامی نیز محتاج یک مباحثه البته با ملاکهای اسلامی در این باره است که دین در زندگی همگانی، در جامعه و در سیاست چه نقش ویژهای میتوان داشته باشد یا به سخن دیگر باید مباحثهای در باره سکولاریسم به جریان افتد.
در میان بیشتر روشنفکران، فضلا و حقوقدانهای مسلمان واژهی « سکولاریسم » هنوز هم جزو محرماتی است که باید از آن پرهیز شود. سکولاریسم در اذهان عمومی معادل با بیدینی است که البته صحت ندارد. مسئله اصلی این نیست که باید دین را از تمامی حوزه عمومی بیرون انداخت آنچه در غرب تقریباً با موفقیت به انجام رسیده است بلکه یافتن پیوندی است میان دین و جامعه که تکثرگرایی را که در این کشورها تا اندازهای ایجاد شده است مورد سرکوب قرار ندهد. سکولاریسم باید به شکلی علنی مورد بحث قرار گیرد که البته در حال حاضر اندیشمندان مسلمان بسیاری وجود دارد که مخالف یک چنین گفتگوی آشکار هستند.
مسئله دیگر این که یقیناً باید بحث پیرامون نوسازی اسلام نیز به جریان افتد که البته مباحثهای ریشهای است. این بحث با درجات متفاوتی از شدت به انجام میرسد. کشورهایی وجود دارد که در آنها مناظره در باره سازگاری اسلام با ساختار اجتماعی مدرن بسیار پیشرفت کرده است: برای مثال ترکیه که در آن پیشرفت قابل ملاحظهای طی چند دههی گذشته به انجام رسیده است. و عجیب است که این ادعا در مورد ایران نیز صادق است، جایی که در آن فیلسوفان و حقوقدانها در این باره به گفتگو میپردازند که چگونه باید دین را با کثرت گرایی مرتبط ساخت. در منطقه کشورهای اعرابی این وضعیت بسیار متفاوت است.
بنابراین باید این پرسش را مطرح سازیم: چگونه باید دین را نوسازی کنیم تا با کثرت گرایی واقعی و موجود در جوامع اسلامی سازگار گردد. و این مباحثه نه فقط به انجام نمیرسد که در واقع کسانی که در این کشورها در راس قدرت قرار دارند، یعنی خود رهبران آنها هیچ علاقهای به این قبیل گفتگوها ندارند زیرا ممکن است به این ترتیب با خطر از دست دادن قدرت روبرو شوند.
قنطره: از دست غرب چه بر میآید تا این مناقشهی داخلی در کشورهای اسلامی را به سود نیروهای طرفدار نوگرایی تحت تاثیر قراردهد؟
اشتاینباخ: غرب نباید فعالیت خود را به مبارزه با اسلام گرایان خشونت طلب محدود کند، بلکه باید سرآمدان اسلامی را تشویق کند تا به یک سکولاریسم قابل پذیرش در زمینه و شرایط اسلامی نائل شوند. در عین حال ما باید به یک تفسیر جدید از اسلام برسیم که ویژگیهای مناسبی برای کثرت گرایی و نوسازی جامعه را فراهم آورد.
http://de.qantara.de/webcom/show_article.php/_c-468/_nr-1038/i.html
http://en.qantara.de/webcom/show_article.php/_c-476/_nr-1048/i.html