iran-emrooz.net | Sat, 06.09.2008, 8:37
روسیه شدیداً نیازمند نوسازی است
ینس هارتمان و ادوارد اشتاینر / برگردان: علیمحمد طباطبایی

روسیه از جنون خود بزرگ بینی که در آن گرفتار آمده لذت میبرد، با این وجود این کشور هنوز هم از این که یک ابرقدرت اقتصادی باشد فاصله زیادی دارد. درآمد متوسط آن در حدود ۴۷۶ یورو است، متوسط طول عمر به شدت در حال نزول است و تاسیسات زیربنایی این کشور در حال فروریختن، به ویژه در مناطق روستایی و اکنون نیز مناقشه قفقاز همه چیز را برای مردمش دشوارتر میسازد.
رئیس جمهور روسیه دمیتری مدودیف پس از جنگ پیروزمندانه پنج روزه با همسایهاش گرجستان با لفاظی تمام گفته بود که «ما از هیچ چیز، حتی از جنگ سرد هم هراسی نداریم». روسیه با این عملیات نظامی خود که از زمان فروریزی اتحاد شوری بیسابقه بود میخواست که قدرت نظامی خود را به جهان نشان دهد. با این وجود پیامد آن نه فقط آسیب رساندن به روابط دیپلوماتیک با جهان که همچنین صدمه رساندن به روابط اقتصادی خود با غرب بود که با کوشش و تلاش طولانی به دست آمده است.
این جنگ نیز بهای خود را خواهد داشت، به ویژه از جنبههای اقتصادی: از زمان آغاز نبردها شاخص بازار سهام روسیه ۱۳ درصد کاهش یافته است. سرمایه داران روسی ۲۲ الی ۲۳ میلیارد دلار را از بانک Troika Dialog و از بازار مالی خارج کردهاند. بانک مرکزی مجبور گردید که برای ثبات روبل ۱۶ میلیارد دلار از ذخائر ارزی خود را برای ثبات روبل به فروش رساند.
اما آنچه تحملش به مراتب ـ حد اقل به طور بالقوه ـ برای روسیه دشوار تر است تاثیرات منفی ایجاد شده بر وجهه عمومی این کشور در جهان میباشد. حتی بانک دولتی VTB و یقیناً نهادی که نسبت به حکومت برخوردی غیر انتقادی دارد در بررسیهای خود به این نتیجه رسید که مناقشه قفقاز «بدون تردید نتایج منفی بر وضعیت سرمایه گذاری در روسیه» خواهد داشت. البته نظر کاخ کرملین در این باره چنین بود: «هیچ اشکالی ندار». در هر حال مگر نه این که روسیه دارای ۵۸۱ میلیارد دلار ذخائر ارزی است وافزون بر آن دارای ۱۶۰ میلیارد دلار به عنوان اندوختههای احتیاطی و تثبیتی دیگر.
سرانجام این که این به رخ کشیدن قدرت نظامی مدیون احساسی از آسیب ناپذیری کشوری است که روزانه یک میلیارد دلار از طریق فروش نفت و گاز به دست میآورد و یک چهارم نیاز گازی اروپا را تامین میکند. به نظر میرسد رهبری روسیه فراموش کرده باشد که فقط ده سال از زمانی گذشته است که این کشور از جهت مالی خود را ورشکسته خوانده بود.
با این وجود روسیه ۲۰۰۸ آنقدرها هم که میخواهد نشان دهد سالم و قوی بنیه نیست، زیرا یک روسیه دیگر، ضعیف تر، پرمسئله تر و ناپایدار تر هم وجود دارد: روسیهای آن سوی دریای دلارهای نفتی کلان شهر ده میلیونی و نورانی مسکو که در آن تعداد بیشتری میلیاردر زندگی میکنند تا در نیویورک. از هر هفت نفر روس یک نفر در زیر خطر فقر (۱۱۰ یورو در ماه) زندگی میکند. و درآمد ماهیانه نسبی در حد اندک ۴۷۶ یورو باقی مانده است. جمعیت روسیه از سال ۱۹۹۶ در حدود شش میلیون کاهش یافته و اکنون به ۱۴۲ میلیون رسیده است و متوسط طول عمر مردان زیر ۶۰ سال قرار دارد.
این کشور از هدف حکومت خود که در نظر دارد تا سال ۲۰۲۰ به یکی از پنج اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شود نیز فاصله بسیاری دارد. از ۱۹۹۹ البته اقتصاد کشور دارای رشد سالیانه کمی بالاتر از ۷ درصد بوده، اما از جهت قرار گرفتن در مسیر نوآوری باید گفت که این کشور تازه در ابتدای راه قرار دارد. حتی تاسیسات مجتمعهای بزرگ اقتصادی تولید مواد خام مانند نوریسک نیکل یا سورستال با توجه به آن که هیچ گونه سرمایه گذاریهای جدیدی در آنها به انجام نرسید است بسیار مستعمل و عقب افتاده مینمایند. فقط به این دلیل ـ و البته تا زمانی که ـ بهای مواد خام بسیار بالاست تولید آنها صرفه اقتصادی دارد. مطابق با سالنامه آماری کشور مربوط به سال ۲۰۰۷ در حدود ۴۶ درصد تمامی ماشین آلات و تاسیسات موجود در صنایع روسیه در حال نابودیاند و باید هرچه سریع تر تعویض شوند، زیرا همچنان مانند گذشته از سرمایه مصرف میشود و مقدار بسیار اندکی در تاسیسات سرمایه گذاری میگردد.
روسیه به عنوان وسیع ترین کشور جهان فقط برای بهبود تاسیسات زیربنایی خود تا سال ۲۰۲۰ مطابق با بررسیهای به عمل آمده دولتی به یک میلیارد یورو نیازمند است. مهمترین آنها انجام نوسازی در نیروگاههای تولید برق و آب این کشور است (تا ۲۰۱۰ برای هر کدام هفتاد میلیارد یورو)، شبکه راه آهن (تا ۲۰۳۰ در حدود ۳۷۰ میلیارد یورو) و شبکه راههای کشور (سالانه ۳۰ میلیارد یورو). اینها را البته مدودیف و نخست وزیر کشور ولادیمیر پوتین نیز متوجه شدهاند که برنامههای بسیار عظیم برای سرمایه گذاری به تصویب رسانده اند، به اصطلاح همان پروژههای ملی.
اما حکومت روسیه هرگز یک سرمایه گذار موفق نبوده است و فساد اداری زیاده از حد میتواند این خطر را افزایش دهد که این طرحها هرکدام به گورستانهایی برای سرمایههای به کار انداخته شده تبدیل شوند. علاوه بر آن کرملین با مسیر ضد غرب که اکنون در پیش گرفته چه بسا این پروژهها را با مخاطرات بیشتری مواجه سازد. به عقیده فرانک شاوف مدیر کل انجمن تجار اروپایی در مسکو بدون پول و دانش سرمایه گذاران خارجی نمیتوان روسیه را نوسازی کرد: « برای مثال سرمایه گذاریهای بزرگ غرب در شکل « شراکت عمومی ـ خصوصی » (سرمایه گذاری و تخصص از بخش خصوصی اما برای انجام پروژههای دولتی. مترجم) به نظر بسیار عاقلانه و ضروری میآیند ».
سرگئی گوریجف یک اقتصاد دادن برجسته میگوید: « شاید پول به اندازه کافی موجود باشد، لیکن ما نیازمند فن آوری و دانش تخصصی غرب هستیم ». آلمان نیز تا کنون به عنوان مهمترین شریک اقتصادی روسیه از این دو عامل سودهای اقتصادی خود را برده است. به گفته اولریش آکرمن از کانون مهندسین ماشین آلات VDMA « روسیه برای مهندسین ماشین آلات آلمانی یکی از پویاترین بازارها به طور کل است ». با این وجود چنانچه روسیه همچنان موجب انزوای خود شده و عملاً یک جنگ سرد با ملازمانش مانند تحریمهای اقتصادی بازگردد، این وضعیت نیز میتواند به زودی تغییر کند. البته به زیان اقتصاد آلمان و روسیه.