iran-emrooz.net | Thu, 04.09.2008, 9:05
زمان تغییر فرارسیده است
شهلا صمصامی
با انتخاب معاونهای ریاست جمهوری و برگزاری کنگرهها، مبارزات انتخاباتی برای رسیدن به کاخ سفید به اوج خود رسیده است.
در تاریخ معاصر برخی از مفسرین این انتخابات را با وقایع مهمی مانند فرو ریختن دیوار برلین مقایسه میکنند. فرو ریختن این دیوار سنبل پایان جنگ سرد و شروع اتحاد صلح آمیز در اروپا بود. در این انتخابات برای نخستین بار یک آمریکائی سیاهپوست، نسل دوم یک مهاجر آفریقایی که مادرش سفید پوست است، کاندیدای ریاست جمهوری شده است. برای بسیاری در آمریکا و در دنیا این میتواند آغاز دورانی باشد که سیاه و سفید در این مقطع مهم تاریخی به تساوی میرسند و یا راه برای تساوی و پایان تبعیضات نژادی باز میشود.
«مک کین» نیز با انتخاب یک زن به عنوان معاون ریاست جمهوری قدم جدیدی برای تغییر در حزب جمهوریخواه برداشته است.
انتخاب «جو بایدن» سناتور با سابقه برای معاونت ریاست جمهوری اعتبار و تجربهی «بایدن» را بویژه در امور سیاست خارجی آمریکا به «براک اوباما» میافزاید. «مک کین» از سوی دیگر با انتخاب «سارا پیلن» Sara Palin فرماندار جوان آلاسکا به عنوان معاون خود شاید ریسک بزرگی در گزینش یک فرد شناخته نشده کرده است. کمتر از ۲ ماه به انتخابات ریاست جمهوری، آنچه مشخص است، این است که هیجان، اشتیاق و کنجکاوی مردم رو به افزایش است.
شاهد تاریخ
زمانی که پنجشنبه شب در پایان کنگره دمکراتها «براک اوباما» در وسط استادیوم ۸۰ هزار نفری ظاهر شد و در میان فریادهای شادی و تحسین اعلام کرد که «با سپاسی عمیق و فروتنی بسیار کاندیدایی شما را برای ریاست جمهوری آمریکا میپذیرم». آن شب دقیقاً ۴۵ سال پس از روزی بود که «مارتین لوتر کینگ» در مقابل ۲۰۰ هزار نفر در بنای یادبود «لینکلن» سخنرانی جاودانهی خود را بگوش نه تنها آمریکائیان بلکه جهانیان رساند.
در زمـان این سخنرانی که تحت عنوان «من رؤیائی دارم» (I have a dream) معروف شده است، نه تنها سیاهپوستان از حقوق مساوی با سفید پوستان برخوردار نبودند، بلکه ظلم و تبعیض به حدی بود که سیاه و سفید نمیتوانستند در یک رستوران غذا بخورند و یا در یک اتوبوس با هم بنشینند. سیاهان هنوز همان بردگانی بودند که با زور و خواری از آفریقا به آمریکا حمل شدند. حتا «مارتین لوترکینگ» که جان خود را در راه مبارزه برای رفع تبعیض نژادی گذاشت نمیتوانست باور کند که ۴۵ سال پس از آن سخنرانی تاریخی یک مرد سیاهپوست در مقابل بیش از ۸۰ هزار نفر میایستد و کاندیدایی ریاست جمهوری آمریکا را میپذیرد. این یک لحظهی تاریخ ساز بود که دنیا شاهد آن بود.
حتا مفسرینی که خود را جمهوریخواه و طرفدار «مک کین» میدانند، اذعان کردند که ما شاهد یک ورق جدید در کتابهای تاریخ آمریکا و جهان هستیم. آن صحنه که ۸۴ هزار آمریکایی از رنگ و نژاد گوناگون، پیر و جوان با هیجان پرچمهای آمریکا را تکان میدادند قابل مقایسه با روزی بود که «نلسون ماندلا» در ۱۹۹۴ به ریاست جمهوری آفریقای جنوبی رسید. روزی که پایان آپارتاید بود. انتخاب شدن یا نشدن «براک اوباما» به ریاست جمهوری آمریکا هرگز از اهمیت آن لحظه تاریخی که وی در استادیوم ورزشی ظاهر شد و کاندیدائی ریاست جمهوری را پذیرفت کم نمیکند. آن شب دیوارهای تبعیض فرو ریخت. انتخاب «اوباما» به عنوان رئیس جمهور آمریکا بدون شک به این واقعیت که آمریکائیان در قلب خود به تبعیض نژادی پایان دادهاند صحه خواهد گذاشت. ولی در هر حال راه برای اینکه یک سیاهپوست و یا یک زن به ریاست جمهوری آمریکا برسد باز شده است.
آمریکا بهتر از این است
بسیاری معتقدند که ریاست جمهوری ۸ ساله «جرج بوش» و «نئوکنسرواتیو»ها، جنگ عراق، رکود اقتصادی در داخل و خارج از آمریکا، بالا رفتن قیمت نفت از جمله دلایلی است که آمریکاییها و سایر مردم دنیا مشتاقانه در انتظار پایان دوران ریاست جمهوری جرج بوش هستند.
بسیاری بر این عقیدهاند که سیاستهای دست راستی و خشن این ۸ ساله، لزوم یک تغییر اساسی در سیاستهای داخلی و خارجی را موجب شده است. در داخل آمریکا مردم با از دست دادن کار و شغل و خانههایشان خاطرات سیاه دوران بحرانی ۱۹۲۹ را بیاد میآورند. کودکان زیادی بی خانمان بوده و گرسنه میخوابند. بیماران بسیاری بدون بیمه و پول کافی در ثروتمندترین کشور جهان راه بجایی ندارند. آمریکا اهمیت اقتصادی و پرستیژ سیاسی خود را در این ۸ سال به مقدار قابل ملاحظهای از دست داد. در «دنور» Denver بیش از ۲ هزار ژورنالیست خارجی حضور داشتند. بنا بگفتهی یک خبرنگار برزیلی، این انتخابات تنها برای آمریکا مهم نیست بلکه برای دنیا اهمیت دارد.
«براک اوباما» با علم به اینکه آمریکا با چالشهای داخلی و خارجی بسیاری روبروست در سخنرانی خود گفت: «چهار سال پیش من در مقابل شما ایستادم و داستان زندگیم را گفتم که در نتیجه ازدواج یک مرد جوان از کنیا و یک زن جوان از کانزاس فرزندی بدنیا آمد. اگر چه این دو جوان وضع مالی خوبی نداشتند ولی در یک اعتقاد شریک بودند و آن این که در آمریکا فرزندشان اگر بکوشد هر چه بخواهد بدست خواهد آورد. این همان وعده و امیدی است که این کشور را از سایر کشورهای جهان مجزا میکند. وعدهای که با کوشش و از خود گذشتگی، هر کدام از ما میتوانیم به آرزوهایمان برسیم و بعنوان یک خانواده آمریکایی به فرزندان خود این اطمینان را بدهیم که آنها نیز میتوانند آرزوهای خود را دنبال کنند. به این دلیل است که من امشب در مقابل شما ایستادهام. زیرا در ۲۳۲ سال تاریخ آمریکا هر زمان که این ایده و آرزو در خطر بود افراد عادی، زنان و مردان، دانشجویان و سربازان، کشاورزان و معلمان، پرستاران و کارگران این شجاعت را پیدا کردند که این ایده را زنده نگهدارند. ما در یکی از آن زمانهای مشخص و مهم ملاقات میکنیم، زمانی که ملت ما در جنگ است، اقتصاد در اغتشاش است و ایده و آرزوی آمریکایی بار دیگر بخطر افتاده است».
«اوباما» اضافه کرد: «این چالشها ساختهی دست دولت نیست ولی نتیجه شکست سیاستهای جرج دبلیو بوش است».
نقش معاونان ریاست جمهوری
در انتخابات گذشته آمریکا نقش معاون رئیس جمهور باین اندازه پر اهمیت نبوده است. انتقاد مهمی که جمهوریخواهان به «اوباما» داشتند این بوده است که او تجربه کافی برای چنین مقام پر اهمیتی را ندارد. «اوباما» با انتخاب «جو بایدن» کوشیده است باین انتقاد جواب دهد. نقش تاریخی و مهم معاون ریاست جمهوری این است که اگر اتفاقی برای رئیس جمهور بیافتد معاون او به ریاست جمهوری برسد. همچنانکه دیدیم با قتل «کندی»،«جانسون» به ریاست جمهوری رسید.
«جو بایدن» ۶۵ سال دارد و ۳۶ سال در سنای آمریکا خدمت کرده است تجربهی بایدن بویژه در امور سیاست خارجی آمریکا قابل ملاحظه است. «بایدن» که ریاست کمیتهی روابط خارجی را در سنای آمریکا دارد میتواند «اوباما» را در امور سیاست خارجی آمریکا که ظاهراً وی کم تجربه است کمک کند. «بایدن» دوست و همکار قدیمی «مک کین» است و با سابقه کار او در سنا و همچنین روحیات او آشنایی کامل دارد. بایدن از نظر سیاسی لیبرال به حساب میآید. در مورد ایران اطلاعات کاملی دارد و نظر وی در مورد ایران غیر خصمانه و عاقلانه بوده است. «بایدن» در طول دوران سناتوری خود به کشورهای اروپایی و خاور میانه بارها سفر کرده است و با مسائل خاور میانه آشنایی زیادی دارد.
«بایدن» در زندگی شخصی با چالشهای مهمی روبرو بوده و این به اعتبار او بعنوان یک مرد قوی، مصمم و خانواده دوست میافزاید. در ۱۹۷۲ چند روز پس از اینکه «بایدن» در سن ۳۰ سالگی به عنوان سناتور از ایالت «دلوور» Delaware انتخاب شد، همسرش و دختر نوزادش در یک حادثه اتومبیل کشته شدند و دو پسر خردسالش به شدت مجروح و در بیمارستان بستری شدند. «بایدن» پس از این حادثه تصمیم گرفت از رفتن به سنا خودداری کند ولی سناتورهای دیگر او را تشویق کردند که اینکار را نکند. «بایدن» به زبان خودش این داستان را بازگو کرد و گفت که در کنار بستر پسر خردسالش در بیمارستان مراسم سوگند را انجام داد و به سنای آمریکا رفت. «بایدن» چند سال بعد با همسر دومش ازدواج کرد. در این سالها تقریباً هر روز پس از پایان کار با قطار به خانهاش بازگشته است. بایدن که از خانوادهای متوسط آمده و ثروت شخصی قابل ملاحظهای ندارد میتواند در جلب اتحادیههای کارگری و طبقه متوسط به «اوباما» کمک کند. در مورد جنگ عراق «بایدن» در ۲۰۰۲ به درخواست «جرج بوش» برای حمله به عراق رأی مثبت داد ولی همواره سیاستهای پرزیدنت «بوش» را در مورد نحوه برگزاری جنگ مورد انتقاد قرار داده است.
معاون رئیس جمهور برای «مک کین» از چند جهت حائز اهمیت بوده است. یکی سن اوست. در ۷۲ سالگی «مک کین» مسنترین رئیس جمهور خواهد بود. مشکل دیگر «مک کین» این بود که از ابتدا مورد حمایت جمهوریخواهان کنسرواتیو و مذهبیهای «اونجلیست» نبود. اینها گروههای با قدرت و پایههای اساسی حزب جمهوریخواه هستند. «مک کین» برخلاف انتظار بسیاری که «میت رامنی» را یک کاندیدای مناسب برای معاونت میدیدند، فرماندار آلاسکا که کاملاً ناشناخته است را انتخاب کرد. «مک کین» امیدوار است با انتخاب «سارا پیلن» ۴۴ ساله که تنها دو سال است فرماندار آلاسکاست رأی بیشتری از کنسرواتیوها و زنان را بدست آورد. «پیلن» جوان بوده و تجربهی کافی در امور سیاست داخلی و خارجی را ندارد. بنا بگزارش نشریهی «وال استریت جورنال» آشنایی «مک کین» با «پیلن» بسیار کوتاه بوده است. اولین بار «مک کین» «سارا پیلن» را در کنفرانس فرمانداران ۶ ماه پیش ملاقات کرد. یک هفته قبل از اعلام انتخاب وی با او تلفنی صحبت کرد و سپس دو روز پیش از این انتخاب، «پیلن» با سناتور «مک کین» و خانم «مک کین» ملاقات حضوری داشت. بنا به گزارش «وال استریت»، اگر چه تحقیقات کافی در مورد «پیلن» انجام شده، ولی از طرف گروههای ارتباط جمعی و گروههای مستقل دیگر تحقیقات لازم بعمل نیامده است.
نشریه «وال استریت» یادآوری کرد که انتخاب «دَن کوئل» Dan Quayle به عنوان یک چهره جوان و نو برای «بوش» پدر عاقبت خوبی نداشت و این موضوع به کمیته انتخاباتی «مک کین» گوشزد شده بود.
دلیل مهم دیگر این انتخاب اینست که «مک کین» امیدوار است طرفداران «هلری کلینتون» را به طرف خود جذب کند. ولی بقول یکی از مفسرین، طرفداران «هلری» غالباً فمینیست هستند و بدون شک طرفدار انتخاب زن در حق سقط جنین میباشند. در حالیکه «سارا پیلن» موضعهای کاملاً مخالفی با طرفداران هلری دارد.
«پیلن» که دارای پنج فرزند از جمله یک کودک خردسال و عقب افتاده است، مخالف سقط جنین، نداشتن سکس قبل از ازدواج و حتی مخالف آموزش مسایل جنسی در مدارس است. اعلام ناگهانی این خبر که دختر ۱۷ سالهاش حامله است، موضوع بحث انگیزی شده و سئوال بسیاری این است که با توجه به بیتجربگی «پیلن»، آیا وی بهترین انتخاب برای معاونت رئیس جمهوری بوده است؟
در گزارش نشریه «وال استریت» آمده است که «اوباما» که جوان بوده و تغییر را تشویق میکند، مردی را با موهای خاکستری و تجربه دراز در واشنگتن انتخاب کرده است. «مک کین» که خود مسن و با سابقه زیاد در واشنگتن است یک معاون جوان که خارج از جرگهی واشنگتن است را انتخاب کرده است. بنظر میرسد این دو کاندیدا کوشیدهاند نقاط ضعف خود را با معاون خود جبران کنند.
زمان تغییر فرا رسیده است
«مک کین» و «اوباما» هر دو صحبت از رفرم و تغییر میکنند. ولی موضوعات این تغییر و نحوهی عملکرد آنها بسیار متفاوت است. «مک کین» و «اوباما» هر دو قبول دارند که بحران انرژی واقعی است و میگویند وابستگی آمریکا به نفت کشورهایی که دوست ما نیستند باید به اتمام برسد.
«اوباما» بطور مشخص صحبت از ساختن اتومبیلهایی میکند که بنزین کمتری مصرف میکنند. تأکید« اوباما» به حفظ محیط زیست است و گرفتن انرژی از باد، آفتاب و زغال سنگ و همچنین بوجود آوردن تکنولوژیهای جدید برای ساختن و مصرف دوباره از انرژی است.
مهمترین بخش پیشنهاد «مک کین» در این مورد در استفاده از ذخائر نفتی زیر دریایی Off Shore Drilling و انرژی اتمی است. «مک کین» فرانسه را مثال میزند که نزدیک به ۸۰ در صد از منابع انرژی آن اتمی است و میگوید این نوع انرژی مطمئن و ارزان است. «اوباما» تحت فشار، استفاده محدود از منابع نفتی زیر دریا را به برنامه انرژی خود افزود ولی از نیروی اتمی صحبتی نکرده است.
نظر کارشناسان در این زمینه این است که آمریکا باید وابستگی خود را به نفتی که بهر حال رو باتمام است کمتر کند. استفاده از ذخائر نفتی زیر دریایی هم بسیار پر خرج است و هم از نظر محیط زیست میتواند زیان آور باشد. به علاوه دست کم یک دهه بطول میانجامد که این ذخائر انرژی تولید کنند آنهم به مقدار کم و بهر حال بحران فعلی را حل نمیکند. از نظر انرژی اتمی مخالفت زیادی هست و مهمتری دلیل آن صدمه به محیط زیست و انسانهاست. تجربهی بدی که از یکی از مراکز اتمی بنام «جزیره ۳ مایلی» Three Miles Island در گذشته بوده است، این راه حل را خوشآیند نمیکند. کارشناسان امور اتمی همچنین در مورد مواد زائد اتمی نگرانند. نگهداری و از بین بردن این مواد چالش بسیار بزرگی است.
شرکتهای بزرگ نفتی که با گران شدن بنزین در این چند ساله بهرهی زیادی بردند برای استفاده از منابع زیر دریایی بویژه منابع بکری که در آلاسکاست مشتاق هستند. واقعیت این است که بحران انرژی نه مشکل جدیدی است و نه یک راه حل ساده و فوری دارد. تغییر واقعی تنها با تغییر نحوه زندگی در آمریکا بوجود خواهد آمد.
شعارهای انتخاباتی بحران انرژی را حل نخواهد کرد. حتا جنگ عراق که دلیل اصلیاش دست یافتن به منابع نفتی این کشور بود، نه تنها کمکی نکرد بلکه ذخائر مالی این کشور را خالی کرد.
یکی دیگر از مسائل انتخاباتی و مورد اختلاف بین این دو کاندیدا در زمینه مالیاتهاست. بطور سنتی جمهوریخواهان براین عقیده هستند که شرکتهای بزرگ و سرمایه داران باید مالیات کمتری بدهند چون آنها با استخدام افراد و سرمایه گذاری به بهبود وضع اقتصاد کمک میکنند. «اوباما» میخواهد مالیات کسانی را که بیش از ۲۵۰هزار دلار در سال درآمد دارند اضافه کند و مالیات طبقه متوسط و فقیر را کم کند. «مک کین» میگوید نباید این مالیات زیاد شود. جمهوریخواهان طرفدار دولت فدرال کوچکتر هستند و به دمکراتها انتقاد میکنند که هدفشان بوجود آوردن یک بوروکراسی بزرگ و پر خرج است. در عین حال برای مثال در مورد «نیواورلئان» دیدیم که یک طوفان شدید شهر را خراب کرد و میلیونها شهروند را بیخانمان نمود. یکی از دلایل مهم این فاجعه کهنه بودن و ضعیف بودن سدهایی بود که باید جلوی نفوذ آب را میگرفت.
واقعیت اینست که زمان تغییر در این جامعه فرا رسیده است. آمریکا که بزرگترین قدرت اقتصادی و نظامی دنیاست از نظر بهداشت، آموزش، تأسیسات زیربنائی، تقسیم ثروت و بسیاری مسائل دیگر روز بروز به عقب میرود. علم و صنعت و تکنولوژی در این کشور یک روند واپسگرا داشته است. کسر بودجه این کشور به رقم سرسام آوری رسیده است. حتا قدرت نظامی آمریکا در نتیجه جنگهای فرسوده کنندهای مانند جنگ عراق به مرز از هم پاشیدگی نزدیک میشود. آمریکا برای اینکه بتواند در جهان امروز، با قدرتهای اقتصادی و سیاسی جدیدی مانند چین رقابت کند، باید سیاستهای متفاوتی را در امور داخلی و خارجی اتخاذ کند. زمان تغییر فرارسیده است و این تنها یک شعار انتخاباتی نیست، بلکه واقعیتی از سرنوشت تلخ بزرگترین امپراطوری قرن بیستم است که بدون این تغییرات اساسی به افولی که آغاز شده ادامه خواهد داد.