شنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Saturday 26 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 07.07.2007, 23:43

جهاد همچنان ادامه دارد...


شهلا صمصامی (لوس‌آنجلس)


امروزه جهاد یک کلمه‌ی آشنا برای بیشتر مردم دنیاست، در حالیکه شاید تا قبل از انقلاب ایران شناخت زیادی از این کلمه و معانی آن برای مردم عادی در غرب وجود نداشت. جهاد در ابتدا علیه غرب، یعنی مسیحیان غربی و یهودیان بود، با جنگ عراق، جهاد به جنگ بین شیعه و سنی نیز بسط یافت. "الزرقاوی" در نامه‌ای به "بن لادن" نوشت: امروز شیعیان، دشمن بزرگتری حتا از غرب و آمریکا هستند.

ادامه این جهاد بین شیعه و سنی را در لبنان نیز می‌بینیم. در چهار گوشه‌ی دنیا جهاد علیه همه کس، از هر دین و نژادی قابل توجیه شده است. جهاد امروزه یک ایدئولوژی خشن و بیرحمانه است.

ترور در لندن و گلاسکو

جمعه ساعت یک پس از نیمه شب در حالیکه مأموران یک آمبولانس در مقابل یک کلوب شبانه در مرکز "لندن" به بیماری رسیدگی می‌کردند، متوجه یک اتومبیل مرسدس بنز شدند که در جلوی کلوپ پارک شده بود و از آن دود بیرون می‌آمد. بلافاصله مأموران متخصص به محل آمده و این اتومبیل را که پر از مواد منفجره بود خنثی کردند. ساعتی بعد، یک مرسدس بنز دیگر که بطور غیر قانونی در خیابان دیگری پارک شده بود کشف و توسط پلیس ضبط شد. در این اتومبیل نیز مواد منفجره وجود داشت.

شنبه 3 بعد از ظهر، دو مرد در یک اتومبیل جیپ به ترمینال اصلی فرودگاه بین‌المللی "گلاسکو" برخورد کردند. راننده بسختی مجروح شده و سوختگی‌های عمیق پیدا کرد و نفر دوم توسط پلیس دستگیر شد. در روزهای پس از این حادثه، تعدادی دیگر نیز دستگیر شدند از جمله دو پزشک جوان. عبدالله، یک پزشک تحصیلکرده عراقی که در گلاسکو مشغول کار بود و محمد جمال پزشک جوان دیگری که از اردن آمده بود و اصل او فلسطینی است.
بنا به گزارش مقامات انگلیسی نقشه‌ی این دو حمله توسط یک گروه ریخته شده بود که با "القاعده" در پاکستان ارتباط داشتند. در حال حاضر تمام شهر لندن توسط دوربین‌های ویژه‌ای محافظت می‌شود. باین گونه، رفت و آمد‌های اتومبیل‌ها و حتا شماره آنها ضبط می‌گردد. حملات تروریستی در انگلیس تا کنون غالباً توسط مسلمانانی انجام می‌شد که در انگلیس بدنیا آمده و بیشتر این افراد، جوان و از خانواده‌های متوسط و اکثراً فقیر بوده‌اند. توطئه اخیر تفاوتش در اینست که دو پزشک جوان از عراق و اردن دست اندرکار بوده‌اند. کارشناسان سیاسی معتقدند جنگ عراق چهره تروریست‌های بین‌المللی را تغییر داده است.

امروز هر کسی، یا بهتر بگوییم هر مسلمانی با هر درجه تحصیلی و از هر کشوری، می‌تواند عامل ترور باشد.

جهاد و پاکستان

شاید بشود ادعا کرد که در تاریخ معاصر، جهاد به معنایی که امروز می‌بینیم، از زمان حمله شوروی به افغانستان شروع شد. در آن زمان، آمریکا برای شکست شوروی "بن لادن" و یاران را به افغانستان دعوت کرد. "بن لادن" اگر چه از خانواده‌ی سلطنتی سعودی بود، ولی از نفوذ غرب به ویژه آمریکا در کشورش ناراضی بود. اسلام وهابی که خود را در خطر مدرنیته و گسترش بازار جهانی می‌دید، در داخل عربستان و خارج از آن کشور مشغول مبارزه بود. سالیان درازی بود که با کمک مالی ثروتمندان وهابی سعودی، از جمله بنیادگرایانی در داخل خانواده‌ی سلطنتی، مراکز تربیت جهادی‌ها فراهم شده بود. مدرسه‌هایی که در پاکستان با پول سعودی بوجود آمده بود، هدفش تربیت پسران از سنین حتا 5 سالگی بود. این مدرسه‌ها، بچه‌های خردسال را در یک محیط بسته و جدا از خانواده تربیت مذهبی می‌دادند. این مدارس به اشکال گوناگون، نه تنها در پاکستان و تمام کشوهای همسایه، بلکه در اروپا و حتا آمریکا نیز دائر شده است. بخش مهمی از طالبان بچه‌های یتیمی بودند که از افغانستان به پاکستان رفته و در این مدارس تعلیم دیده بودند. در این مدارس، علاوه بر تعلیمات مذهبی، نفرت از غرب و مشروعیت بخشیدن به اعمال خشونت آمیز نیز تدریس شده و هنوز هم ادامه دارد. زمانی که "بن لادن" و یاران به افغانستان آمدند، تحت عنوان مجاهدین اسلامی به مقابله با نیروی اشغالگر شوروی پرداختند. در آنزمان آمریکا نمی‌دانست دشمن بزرگ خود را پرورش می‌دهد. امروز بر کسی پوشیده نیست که "بن لادن" و" القاعده" در مرز بین افغانستان و پاکستان زندگی می‌کنند. اتحاد بین طالبان و "القاعده" از زمان جنگ با شوروی آغاز شد. آمریکا و غرب به دنبال "بن لادن" نمی‌رود زیرا ثبات پاکستان بخطر خواهد افتاد. واقعیت اینست که اگر امروز مُشرّف از کار برکنار شود، حکومت منتخب مردم پاکستان یک حکومت طالبانی است. برای پاکستانی‌ها که غالباً بسیار مذهبی و بنیادگرا هستند، جهاد، علیه نه تنها غرب، بلکه حکومت فعلی خودشان است. بیاد داشته باشیم 11 سپتامبر یک برنامه مشترک افغانی-پاکستانی بود. پاکستان امروز، مرکز واقعی تربیت تروریست است. در تمام حملات تروریستی ارتباط تروریست‌ها را با پاکستان می‌بینیم. شاید بشود ادعا کرد مردم پاکستان مذهبی‌ترین مردم منطقه هستند، با اختلاف طبقاتی قابل ملاحظه و درصد بالای کم سوادی. در عین حال، پاکستان دارای نیروی عظیمی از بمب‌های اتمی به ظرفیت هفت دهم مگاتن است. ارتش، مهمترین و بزرگترین سازمان در پاکستان است، با بودجه‌ای سالیانه بیش از 23 بیلیون دلار. این ارتش نیرومند است که پاکستان را تحت کنترل داشته و اداره می‌کند. در عین حال به دلایل سیاسی و سوق الجیشی، ارتش ارتباط خود را با "القاعده" و طالبان حفظ کرده است.

مجموعه شرایطی که در پاکستان وجود دارد این کشور را یکی از خطرناک‌ترین کشورهای منطقه ساخته است.

جهاد در عراق

عُمَر نوجوان 17 ساله به تفنگی که در دست دارد افتخار می‌کند. اگر از او به پرسید چه شد که در این سن خود را یک عراقی جهادی می‌دانی، می‌گوید: پدرم در ارتش صدام یک نظامی بود. مردی که در چندین جنگ شرکت داشت. من از کودکی به همراه او برای تمرین تیراندازی می‌رفتم. گوش‌هایم به صدای گلوله عادت کرده است. من آماده و منتظر بودم که از طرف امام محله‌ام مأموریت پیدا کنم که تفنگ بردارم و به جنگ اشغالگران بروم. این اشغالگران، شیعیانی هستند که به کمک نیروی نظامی آمریکا ما را از خانه و کاشانه‌ی خود می‌رانند. من برای جنگ با ارتش مهدی آماده‌ام. عمر ، در حالی که تفنگش را در دست جابجا می‌کند می‌گوید: فکر می‌کنم یکنفر را مجروح کردم و دو نفر را کشتم. گروه ما بیش از 6 نفر از آن‌ها را کشت. عمر که هنوز موهای صورتش کاملاً در نیامده، بیش از سنش خشونت و تاریکی دیده است. این نوجوان بلند و باریک اندام در درون مسجد محله‌اش جسد‌های سوخته، سربریده، دست و پا قطع شده‌ی بسیاری را دیده است. عمر، نیازی به متقاعد شدن ندارد. تجربه زندگی‌اش به او آموخته است که یا باید بکشد یا کشته شود و او برای هر دو آماده است.

160 هزار نیروی نظامی آمریکا در عراق مستقر است. بیلیون‌ها دلار پول از بودجه آمریکا صرف این جنگ می‌شود و بسیاری معتقدند آمریکا جنگ را در قلب و روح عراقی‌ها و سایر مردم دنیا باخته است. تعجبی نیست که یک پزشک جوان عراقی در "گلاسکو" زندگی و آینده خود را به خطر می‌اندازد که یک جهادی خوانده شود.

جهاد در فلسطین

فلسطین جنگ‌های بسیاری را دیده است. چیزی که تصورش مشکل می‌نمود، جنگ فلسطینی با فلسطینی بود. وضعیت امروز فلسطین دلایل زیادی دارد، از جمله شکست برنامه‌های صلح آمریکا و اروپا، ادامه اشغال این سرزمین‌ها، سیاست‌های تجاوز گرانه‌ی اسرائیل و نارسایی سیاست‌ها و برنامه‌های مقامات فلسطینی. در چنین محیطی، "حماس" با کمک‌های مالی بویژه ایران قدرت یافته و با اتخاذ سیاست مقابله مسلحانه با اسرائیل محبوبیت و مشروعیت پیدا کرد.

"حماس" همچنین به مردم سرزمین‌های اشغالی، بویژه غزه کمک‌های زیادی کرده است. به‌علاوه "حماس" با یک انتخابات دموکراتیک روی کار آمده ولی این انتخابات از طرف آمریکا، اسرائیل و طرفداران الفتح در فلسطین تحریم شده است.

جنگ داخلی فلسطین، ظاهراً تمام شده و منطقه غزه تحت نفوذ و حاکمیت حماس درآمده است. غزه با یک میلیون و نیم جمعیت، تحت حکومت بنیادگرایان اسلامی است. سرنوشت غزه و فلسطین بار دیگر سرنوشت منطقه را تعیین خواهد کرد. امروز بیش از همیشه شکاف عمیقی بین اعراب افتاده است. جنگ عراق برای نخستین بار جنگ بین شیعه و سنی، عرب با عرب را تقویت کرده است. در سراسر خاور میانه و کشورهای عربی، جوانان خشمگین و رادیکال هر نوع قانونی را زیر پا گذاشته و به پیچیدگی مشکل منطقه می‌افزایند. برای بسیاری صلح بین اسرائیل و فلسطین بیش از پیش غیر ممکن بنظر میرسد. آمریکا و اتحادیه اروپا با پشتیبانی از "محمود عباس" و ارسال کمک‌های مالی، سعی می‌کنند او را در مقام خود نگه دارند، ولی زندگی مردم در این مناطق بشدت مختل شده و فقر و بیکاری، امید و اعتماد را از مردم گرفته است. در این شرایط، تحریم‌های اقتصادی و فشاری که به "حماس" و مردم منطقه غزه وارد می‌آید، تنها به قدرت و محبوبیت "حماس" می‌افزاید. فلسطین مانند عراق شرایط کافی را برای پرورش جوانانی دارد که تنها راه را در خشونت می‌بینند. هر چه اشغال این دو سرزمین، یعنی عراق و فلسطین بیشتر بطول بیانجامد، هر اندازه که فشارهای اقتصادی، بی‌سامانی و عدم امنیت بیشتر شود، لشگر بزرگتری از بنیادگرایان اسلامی بوجود خواهد آمد. اسرائیل بدون شک این قدرت را دارد که حماس را تحت فشار بیشتری قرار دهد. زیرا 60 درصد از برق غزه، صد در صد از گاز و 40 درصد از آب آن از اسرائیل می‌آید. مردم غزه بویژه در 18 ماه گذشته از نظر مواد غذایی و سایر مواد مورد نیاز زندگی تحت فشار بسیاری بوده‌اند. اسرائیل بخوبی می‌داند حتا اگر "حماس" در این منطقه از بین برود، گروه رادیکال‌تری که جهادیون وابسته به "القاعده" هستند جای آن را خواهد گرفت.

راه حل چیست؟

نبرد علیه اسلام بنیادگرا و رادیکال، یعنی تروریسم جهانی، دراز مدت بوده و موفقیت آن در گرو پیش شرط‌های زیادی است.

چگونه می‌توان شرایطی را که امروز به افراط گرایی و احساس بیگانگی جوانان مسلمان می‌انجامد از بین برد. اگر چه آمریکا، اروپا و سایر کشورها هنوز دقیقاً ریشه‌های گرایش جوانان را به جهاد پیدا نکرده‌اند، ولی این واقعیت روشن است که تغییرات دنیای مدرن، جهان سوم را نه تنها به جهان اول نزدیک نکرده، بلکه این کشورها را به سوی کمبود و بحران سیاسی و اقتصادی بیشتری کشانیده است.

غرب برای این سئوال که چگونه می‌توان کشورهای مسلمان را کمک کرد که به مدرنیته، دموکراسی و وضعیت اقتصادی بهتری برسند هنوز جواب قانع کننده‌ای نیافته است. این مشکل حتا در مورد جوانانی که در اروپا زاده شده و زندگی می‌کنند نیز وجود دارد. این جوانان مسلمان، غالباً در شرایط بدی زندگی کرده و هویت ویژه‌ای ندارند. گرایش‌های مذهبی، جایگزین این هویت مخدوش است. یافتن راه حل، پیچیده و دراز مدت است و در شرایط فعلی اگر جوامع غربی بتوانند این کشورها و مسلمانان را بعنوان دوست و شریک ببینند، نه بعنوان دشمن و قلدرهای خشن، شاید روزنه‌ای برای برقراری یک ارتباط واقعی و انسانی بوجود آید. در غیر اینصورت هر بچه‌ای که در جهان سوم متولد می‌شود، امکان دارد در آینده تبدیل به یک جهادی افراط‌گرا شود. سیاست‌های خارجی کشورهای غربی به ویژه آمریکا باید تغییر کند.

سیاست‌های فعلی ورشکسته و مخرب است. مردم جهان در همه جا چه غرب چه شرق مسلمان و غیر مسلمان بیش از هر چیز نیاز به رهبران دلسوز، خردمند و انساندوست دارند. راه حل، نظامی نیست، بلکه انسانی است. یعنی کمک به برقراری ثبات در منطقه.



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net