iran-emrooz.net | Sun, 14.01.2007, 8:56
برنامهای نو ، جنگی کهنه
اشپیگل / برگردان: محمود كرد
اشپیگل - 12 ژانویه 2007
نام همسر جرج بوش «لاورا» است و سگ او «بارنی» نامیده میشود. رئیس جمهور ایالات متحده امریکا، این بالاترین مقام حزب جمهوریخواه در کاخ سفید، در ارتباط با مسئله عراق سخنان خود را اینگونه آغاز کرد. «من عقبنشینی نخواهم کرد حتی اگر لاورا و بارنی تنها کسانی باشند که هنوز از من حمایت میکنند». اگر چه جمله از دقت کافی برخوردار نیست، اما آیا گروهی که همچنان در کنار او ایستادهاند خیلی بزرگتر از این هستند، قطعاً دیگر نه.
هموطنانش به او پشت کردهاند ، آنها از شنیدن مداوم شعارهای تکراری بیزار شدهاند. این تراژدی، در ابتدا با توجیهاتی بسیار برای لشگرکشی آغاز شد - سلاح های کشتار جمعی، حمایت از ترور، دمکراتیزه کردن - که همگی با روشن شدن واقعیت، اوهام بودنشان نشان داده شد. این امر به همهی آن اخبار بهظاهر خوبی که قرار بود ورق را برگرداند، پایان داد. اخباری چون صدام حسین سقوط کرد، فرزندانش کشته شدند، مأموریت به انجام رسید، صدام دستگیر شد، اولین انتخابات آزاد. اما درپایان همه چیز بدتر از اولش شد حتی کلهشقترین خوشبینها نیز امیدوار نیستند که اوضاع کنونی تحت تأثیر هیچ پلانی نو و پرطمطراق تغییر کند. بجای آن محتملتر بروز یک جنگ داخلی است ، که در آن ایران، عربستان سعودی، سوریه، اردن و ترکیه دخالت داشته باشند. در بدترین حالت، از عراق یک افغانستان طالبانی البته آنهم در ابعادی بزرگ ، تحت کنترل اسلامگرایان، برون خواهد آمد، با این تفاوت که برخلاف طالبان، نفت بسیاری در اختیار خواهند داشت.
مدتهاست که دیگر برای امریکائیها استقرار یک دمکراسی باثبات که بتواند از بغداد در دنیای اعراب شعلهافشانی کند، مطرح نیست، بلکه مسئله کاهش خسارت است. حداقل این چیزی است که بوش فهمیده است. سخنرانی او که در بهترین ساعت پخش می شد ترکیبی از امیدواری سادهلوحانه و سخنوری بود. او از اشتباهاتی گفت که صورت پذیرفت و او مسئولیت آنها را به عهده گرفت. تن صدایش دفاعی بود، با حاشیهپردازی ، نامطمئن و مبهم.
هیچکس او را اینگونه نمیشناخت ، او که در نتیجه رأی دادگاهی که بسختی صادر شد آنهم پس از انتخاباتی دشوار، رئیس جمهور گردید، مانند یک سلطان حکومت کرد با دو جنگ و کاهشهای مالیاتی بسیار موثر. کسیکه از توافق متنفر است و همیشه محق بودن را دوست دارد، او که هیچگاه شرمنده نمیشد و تقاضای پوزش نمیکرد.
ظاهرأ این مرد پی برده است که جنگ عراق تا پایان ریاست جمهوریاش او را رها نخواهد کرد. فقط یک راه برایش مانده است آنهم آمادهسازی زمینه خروج نیروها از عراق، تا بعدها مورد شماتت قرار نگیرد که گویا تمام اقدامات لازم را انجام نداده است.
از همین رو تعداد سربازان را افزایش میدهد و همراه با آن دولت عراق تهدید میشود که میباید خود مسئولیت امنیت کشور را به عهده بگیرد.
به عهده گرفتن تمام مسئولیت، این قول بوش بود. و این در واقع مهمترین جملهاش بود. او نه استراتژی پنتاگون را مقصر میداند و نه میتواند دمکراتهای در حال پیشروی را گناهکار قلمداد کند و یا حتی رهبران بی استعداد عراق را.
پس از آغاز جنگ قطعاً خطاهائی صورت گرفته است اما خطای اصلی خود جنگ بود. آیا افزودن نیرو تأثیری خواهد داشت؟ هیچکس نمیداند ، خود بوش نیز. اما چیزی را که همه میدانند، حتی لاورا و بارنی این است که این درام ارثیه بجا مانده از اوست. او باید فقط مسئولیت آنرا بپذیرد. او به تنهائی باید خود را سرزنش کند که منحوسترین جنگ را در تاریخ امریکا سازمان داده است.