iran-emrooz.net | Fri, 24.11.2006, 11:17
سوریه و معادله چند وجهی ترور پییر جمیل
حسن هاشمیان
اگر به شیوه و عمل ترور «پییر جمیل» وزیر صنایع لبنان از حزب «کتائب» یکی از مهمترین متحدان «نیروی ١٤ مارس» مخالف سوریه، دقیق شویم در آن یک نکته بسیار مهم میبینیم و آن اینکه تعمدا در این قتل انگشت اتهام به سوی دولت سوریه کار گذاشته شده است. شیوه اجرای ترور جمیل با دو عملیات ترور دو سال گذشته که رفیق حریری و جبران توینی قربانیان آن بودند، تفاوت آشکار دارد. هر دو توسط دو ماشین پر از مواد منفجره با حجم متفاوت به قتل رسیدند اما جمیل در یک محله شلوغ لبنان در حالی که تروریستها راه ماشین وی را سد کردند و با سلاح خودکار به سوی وی شلیک نمودند به قتل رسید. عاملان جنایت بعد از انجام عمل خود از مسیری فرار کردند که یک راه آن به قصر «بعبدا» جائی که مهمترین مهره سیاسی سوریه در ساخت قدرت لبنان جا خوش کرده یعنی امیل لحود میرسد، و این علامتی دیگر برای نشانه رفتن انگشت اتهام به سوی سوریه و وابستگان داخلی آن است.
علاوه بر این، گزینش شخصی از خانواده جمیل برای عملیات ترور که با سوریها کینه تاریخی دارد خود دلیل دیگری برای متهم ساختن حاکمان دمشق که سابقا متهم شده بودند بشیر جمیل عموی مقتول جدید را به هلاکت رسانده بودند، به حساب میآید. خانواده جمیل در لبنان به مخالفت و مقاومت در برابر سوریها معروف است. این خاندان برای هفتاد سال پرچم استقلال لبنان از سوریه را بر دوش خود حمل کردهاند. پییر جمیل بنیان گذار حزب «کتائب» (پدر بزرگ مقتول جدید) در سفر به آلمان در سال ١٩٣٦ و شرکت در بازیهای المپیک از شیوه سازماندهی جوانان حزب نازی آلمان به وجد آمد و پس از بازگشت به کشور خود چیزی شبیه به آن را درست کرد و نام آنرا کتائب به معنی گردانهای سازمان یافته نهاد. در سال ١٩٨٢ بشیر جمیل فرزند پییر با همکاری اسرائیل که در آن زمان لبنان را اشغال کرده بود به ریاست جمهوری رسید اما مدت زمان اندکی بعد از این توسط فردی وابسته به حزب سوسیالیست ملی گرای سوریه ترور شد. امین جمیل (پدر مقتول جدید) بعد از ترور برادر خود جانشین وی در ریاست جمهوری شد و در سال ١٩٨٣ و با حمایت امریکا پیمان صلح یک طرفه با اسرائیل امضا کرد و تلاش نمود کشور خود را از محور دولتهای تندروی جهان عرب بر ضد اسرائیل خارج سازد. اکنون امین جمیل و پیروان وی در حزب کتائب در رأس مخالفان سوریه در لبنان قرار دارند و ترور فرزند وی خودبخود سوریه را در مظان اتهام قرار میدهد.
از نظر اوضاع منطقهای و بینالمللی نیز ترور اخیر به نظر میآید در جهت خراب کردن برنامههای سیاسی جدید سوریه است که این کشور تلاش میکرد با ورود به آنها نقش منطقهای مهمتری ایفا نماید و خود را از انزوای سیاسی و فشارهای بینالمللی رها سازد. در این روزها سوریها تلاش میکردند مذاکرات خود را با اروپا و امریکا براساس افقهای جدید بنا کنند و به ویژه بعد از پیروزی دموکراتها در امریکا احتمال رفت که سیاست جدیدی در کاخ سفید حاکم خواهد شد و تبعات این دیپلماسی نو در خاورمیانه تجلی خواهد یافت. بنابراین آنها ولید المعلم وزیر خارجه خود را به بغداد گسیل داشتند ، عملیات تروریستی در این کشور را محکوم کرده و خواهان ثبات و استقرار سیاسی در عراق شدند. در تحلیل هواداران سوریه ، ترور اخیر در لبنان با توجه به سیاست جدید سوریه در منطقه به ضرر حاکمان دمشق تمام شده است.
از سوی دیگر ، دومین زیان دیده ترور اخیر بر طبق تحلیل هواداران سوریه ، حزب الله لبنان است. این حزب دولت سنیوره را نماینده همه مردم لبنان نمیدانست و گمان میکرد بعد از مقاومت اخیر خود در برابر اشغالگران اسرائیلی ، میتواند از طریق تظاهرات خیابانی این دولت را ساقط نماید. محاسبه حسن نصرالله و هواداران وی بر دو محور قرار داشت:
١- پیروزی بر اسرائیل آن طور که خود میگویند هواداران جدیدی را به جمع آنها میآورد.
٢- پیوستن میشل عون به حزبالله و انشعاب آن از گروههای مسیحی لبنان ، نیروی ١٤ مارس هوادار دولت را به شدت تضعیف کرده است. با چنین تحلیلی دولت سنیوره آماده سقوط میشد.
اما حادثه ترور پییر جمیل همه این محاسبات را بر هم زد و حزبالله تظاهرات خیابانی خود بر ضد دولت را به وقت دیگری موکول کرد و این بدان معنا است که عاملان جنایت اخیر در واقع برای نجات دولت سنیوره دست به چنین اقدامی زده بودند.
براساس ارتباط منطقی چنین تحلیلی به نظر میآید که درست باشد. اما بگذارید موضوع را از زوایه دیگری بنگریم که عناصر آن به شکل زیر در کنار هم قرار میگیرند:
الف- سوریه به شدت از برگزاری دادگاه بینالمللی درباره حادثه ترور رفیق حریری واهمه دارد. نباید فراموش کرد که تمامی دستگیر شدگان این حادثه مسؤولان سابق امنیتی لبنان هستند که از کلیدی ترین مهرههای سوریه در لبنان به حساب میآیند. رابط این نیروها با دولت دمشق، غازی کنعان وزیر کشور سابق سوریه است که دولت این کشور اذعان داشت وی خودکشی کرده است.
ب- برای سد راه برگزاری دادگاه بینالمللی حادثه تروررفیق حریری ، حاکم دمشق تمامی ابزارهای خود در لبنان را فعال کرد. حزب الله و جنبش امل چه در داخل دولت و چه در پارلمان فشارهای خود را بر سنیوره وارد کرده و با استعفای خود و تشویق دیگران به استعفا ، تلاش نمودند دولت فعلی لبنان را از نظر عددی با بن بست مواجه سازند.
ج- فرضیه کاستن از وزرای موافق سنیوره در دستور کار مخالفان او قرار گرفت. دولت سوریه به شدت به موضوع کاهش وزرای طرفدار دولت لبنان علاقهمند شد و جمیل پسر برای این کار انتخاب شد. فرض براین است که در محاسبه سوریها برای ترور پییر جمیل تمام انگشتان اتهام به سوی حکام دمشق است و دقیقا به این منظور با برنامه ترور موافقت کردند. آنها میخواستند وانمود کنند که قاتلین جمیل پسر برای خراب کردن برنامههای سیاسی دولت دمشق در منطقه و گسیل داشتن اتهامات به سوی آنان چنین جناینی را آفریدند.
ترور جمیل همانطور که سوریها میخواستند مهمترین پرسش خود را مطرح کرده است: چه کسی از این ترور بهره میگیرد؟ و بهطور طبيعی، هواداران سوریه و حتی تحلیلگران بیطرف با قدرت پاسخ میدهند که مخالفان سوریه از آن بهره گرفتند و این فرضیه که برانگیختن چنین پرسشی هدف سوریها است و بنابراین دست به ترور جمیل پسر زدند، از قویترین فرضیههاست.