iran-emrooz.net | Sun, 05.11.2006, 13:28
شکست آمریکا در عراق
شهلا صمصامی (لوسآنجلس)
يكشنبه ١٤ آبان ١٣٨٥
ماه اکتبر از خشن ترین ماههایی بوده است که مردم عراق به یاد دارند. کشتار مردم از شیعه و سنی و تلفات سنگین سربازان آمریکایی در بحبوبه انتخابات مهم کنگره آمریکا، عراق را بیش از پیش تبدیل به یک بحران خطرناک برای آمریکا و خاورمیانه ساخته است. به اینگونه صدای صلح جویانه افرادی مانند آیتالله سیستانی از نجف در اکوی خمپاره و بمب زمزمهای دور دست است که به گوش کسی نمیرسد.
غم انگیز است که میبینیم مردم عراق حسرت روزهای صلح آمیز و با امنیت دوران صدام را دارند. زمانی بود که مردم از سنی، شیعه، مسیحی و غیره در همسایگی یکدیگر و در محلههای هم زندگی میکردند. این سئوال که تو شیعه هستی یا سنی نشان بی احترامی بود. امروز به کمک ملیشیای قدرتمند جنگ داخلی و پاکسازی مذهبی و نژادی به شدت در حال گسترش است. متاسفانه هیچ نیرویی حتا نیروی نظامی پر قدرت ترین کشور دنیا یعنی آمریکا نیز قادر به مهار کردن عاملان جنایات وحشیانه نیست.
بغداد زندان بزرگ
یک خبرنگار با سابقه آمریکایی به نام «پاتریک مک دانل» که بارها به عراق سفر کرده بود به تازگی از بغداد بازگشت. گزارش این خبرنگار تکان دهنده است. خالد رشید یک کلنل عراقی کشوی میزش را باز میکند و یک دسته عکس بیرون میآورد. عکسها متعلق به جوانی است حدود ٣٠ سال با ریشی کوتاه و لبخندی که نشانی از شاید یک زندگی مرفه باشد. شاید قصد ازدواج دارد و یا میخواهد به تحصیلات دانشگاهی ادامه دهد و یا شاید کار و کسب جدیدی پیدا کرده است. در عکسهای بعدی در کیسه پلاستیکی دیده میشود با چهرهای یخ زده و زخمهای عمیق در گلویش، نه نامی و نه نشانهای از این جوان وجود دارد. این عکسها دگرگونی یک جوان رشید، فرزند دلبند مادری را به تکههای خونین گوشت در روی سنگ یک سردخانه را نشان میدهد. خالد رشید به التماس میگوید:« من باید این عکسها را به پرزیدنت بوش نشان دهم».
ما در مرکز فرماندهی نیروی امنیتی عراق نشسته بودیم. در کنار رود دجله در قصر بمباران شدهای که روزی محل زندگی پر تجمل زن صدام حسین بود. عراق حتا دیگر آن عراق یک سال پیش نیست. در آن زمان کمبود آب، برق، نفت و بمب گذاری بطور وسیع وجود نداشت. ولی امروز عراق به ویژه بغداد تبدیل به یک کشتار گاه شده است. اعدام مردم بیگناه به دلیل مذهب امری عادی است. هر روز اجساد انسانها در پایتخت این کشور کهن روی هم انباشته میشود. در خیابانها، جویها، فاضلابها و خرابههای متروک، اعدام گران هر روز و هر شب باز میگردند. کشتار شیعه و سنی ادامه دارد. مردم در خانههای خود زندانی هستند. دانیل یک آشپز عراقی مسیحی میگوید: «من بچههایم را در خانه زندانی کردهام، آنها را به مدرسه نمیفرستم. در شرایط کنونی زنده ماندن بهتر از درس خواندن است. ولی بچههایم دارند دیوانه میشوند. بغداد زندان بزرگ ماست و خانههایمان زندان کوچکمان». ولی امنیت در خانه نیز توهمی بیش نیست زیرا که برای مثال به تازگی یک گروه خرابکار آپارتمانی را در یک محله شیعه نشین اجاره کردند. آن را پر از مواد منفجره کرده و پس از نماز جمعه آپارتمان را منفجر کردند. در نتیجه دهها زن و مرد و کودک به قتل رسیدند. حتا گاه گرفتن اجساد عزیزان و یا برگزاری مجالس ترحیم میتواند وسیلهای برای کشتار بیشتر باشد. در یک محله سنی نشین دهها جسد دیده میشد و کسی به سراغ آنها نمیرفت. یک سال پیش صحبت از همزیستی و خودداری از خشونت و احترام به مراکز مقدس بود. امروز امنیت برای هیچکس و هیچ مکانی وجود ندارد.
درخواست کمک از مقتدا الصدر
خشونت آنچنان در عراق به ویژه در بغداد بالا گرفته است که یکی از مقامات قضایی عراق از مقتدا الصدر درخواست کمک کرده است. کشتار مردان سنی توسط ملیشیای شیعه و سپس انتقام گیری میلیشای سنی و شورشیان وابسته به آنها دایره خشونت را روز به روز وسیع تر میکند. مقتدا الصدر بنیان گذار ارتش مهدی است که خود از عوامل ازیاد خشونت در عراق میباشد. ولی وخامت اوضاع آنچنان است که صدر جنایات هولناک را از طرف حتا کسانیکه به اسم ارتش مهدی مرتکب میشوند محکوم کرده است. گروهی از رهبران شیعه و سنی در مکه جمع شده و اعلامیهای صادر کردند که طی آن از عراقیها خواستهاند از کشتن یکدیگر دست بردارند. در این اعلامیه از قرآن مستقیماً نقل شده است که میگوید:« خون، شرافت و ثروت مسلمانان نمیتواند توسط مسلمانان دیگر مورد آسیب قرار گیرد.» در قرآن آمده است که «کسی که یک مؤمن را به قصد بکشد، به جهنم خواهد رفت و برای همیشه در جهنم میماند و خداوند عذاب هولناکی در جهنم برایش تدارک دیده است.» گردهمایی رهبران مسلمان در مکه توسط سازمان کنفرانس اسلامی که ٥٧ عضو دارد ترتیب داده شده بود. اگر چه آیت الله سیستانی و مقتدا الصدر در این جلسه حضور نداشتند ولی هر دو به طور جداگانه این اعلامیه را تایید کردند.
دلیل درخواست کمک از صدر این است که حکومت بغداد بطور مستقیم و غیر مستقیم اعلام کرده است که قادر به جلوگیری از خشونت و کشتار نیست. عباس بیاتی یکی از قانونگذاران شیعه گفت:« حکومت فعلی قادر نیست که ملیشیا را خلع سلاح کند به ویژه که ملیشیا تبدیل به نیرویی شده است که مردم را در مقابل خرابکاران و شورشیان حمایت میکند.» صدر که نفوذ زیادی در حکومت فعلی بغداد دارد پس از دیدار با ملکی طی اعلامیهای به طرفداران خود گفت:« چنانچه افراد و گروههایی رفتارهای نامناسب و غیر اخلاقی داشته باشند من با آنها همکاری نکرده، هویت آنها را کشف کرده و رفتارهای آنان را آشکار میکنم.»
شهرك صدر که در جنوب بغداد است یک محله فقیر نشین بوده که از زمان صدام اکثراً شیعه بودهاند. پس از حمله آمریکا به عراق این شهر مرکز پرورش ملیشیای پرقدرت مهدی و باندهای خطرناک دیگر گشت. مقتدا الصدر که پدرش به دست صدام به قتل رسید متعلق به این محله و فرمانروای مطلق آن است. بر اساس گزارشی که اخیراً در مجله نیوزویک چاپ شده بود بسیاری از جوخههای اعدام از این شهر میآیند و هیچ کس نمیداند چگونه آنان را متوقف کند. بسیاری از اعضای این جوخههای اعدام در شهر پناه داده میشوند.
شکست آمریکا در عراق
٣ سال و نیم پس از حمله آمریکا به عراق نزدیک به ٣ هزار نفر سرباز آمریکایی کشته و صدها زخمی شدهاند. بیلیونها دلار از بودجه آمریکا صرف این جنگ شده است. عراق از یک کشور یکپارچه و نسبتاً مرفه تبدیل به میدان جنگی شده است که مردم آن هر روز شاهد کشتار و جنایات هولناک هستند. هزاران عراقی جان خود را از دست داده و صدها هزار نفر از خانه و کاشانه رانده شدهاند. بر اساس آخرین گزارشها در حال حاضر ١٤٠ هزار سرباز آمریکایی و ١٣٠ هزار نیروی انتظامی و امنیتی عراقی در این کشور وجود دارند. در عین حال در بیشتر نقاط این کشور به ویژه در بغداد مردم در شرایط بد و خطرناکی زندگی میکنند. رهبران ارتش آمریکا بیش از پیش نگرانند که با این نتایج تاریک، فداکاری و از جان گذشتگی سربازان آمریکایی تنها در خدمت بقای حکومت فعلی بغداد است که نه از محبوبیت مردم برخوردار است و نه توانایی اداره مملکت را دارد. ٣ سال و نیم پس از سرنگونی صدام حسین جان هر عراقی از شیعه و سنی، مسیحی و غیره و هزاران سرباز آمریکایی در خطر جدی است. آیا این به معنی شکست آمریکا در عراق است؟
«نیل فرگسون»Niall Ferguson نویسنده کتاب « مجسمه کوه پیکر» Colossus «طلوع و غروب امپراطوری آمریکا» The rise and fall of American Empire مینویسد در حالیکه جمعیت آمریکا به ٣٠٠ میلیون رسیده است روشن است که آمریکا نه فقط نمیتواند بر دنیا حکومت کند بلکه قادر نیست به عراق با ٣٧ میلیون جمعیت و افغانستان با ٣١ میلیون جمعیت حکومت کند. در همین زمان میبینیم که رئیس جمهور آمریکا در پاسخ این سئوال که آیا اوضاع در عراق مانند ویتنام در سال ١٩٦٨ است( پایان حمایت آمریکا از ویتنام جنوبی) پرزیدنت میگوید:« میتواند چنین باشد.» همچنین سخنگوی ارتش آمریکا اعلام کرده که «اقدامات اخیر ارتش برای فرونشاندن جنگ داخلی در نواحی مرکزی عراق مطابق با انتظارات ما نبوده و خشونت کاهش نیافته است.» به یک معنی ارتش شکست خورده است. یک سال پیش این اعترافات خبرهای دست اول بود ولی امروز اینکه «عراق باتلاق واشنگتن است» امری پذیرفته شده است ولی چرا چنین شده؟
فرگسون میگوید:« در زمانی که آمریکا به عراق حمله کرد من در کتابم پیش بینی کردم که به ٣ دلیل آمریکا نمیتواند موفق شود آن ٣ دلیل دلیل کمبود مالی، کمبود توجه و کمبود نیروی انسانی است. من امپراطوری آمریکا را به یک شخص تنبلی تشبیه کردم که با کارت اعتباری زندگی میکند. حاضر نیست به جبهه برود و به سادگی نسبت به برنامههایی که شروع کرده بی علاقه میشود. متاسفانه پیش بینی من درست بود. حمله به عراق بدون برنامه دقیق برای عراق و یا برنامهای مانند «طرح مارشال» که بتواند اقتصاد این کشور را احیاء کند انجام شد. پشتیبانی مردم هم کوتاه مدت بود. این مشکلات همه قابل پیش بینی بود و امروزه هر کجا میروم مردم از هر حزب و گروهی از من میپرسند آمریکا کی از عراق خارج میشود؟
امریکا امروز میخواهد نقش امپراطوریهای اروپایی را بازی کند. آمریکا ممکن است یک امپراطوری باشد ولی یک امپراطوری با قشون بسیار کم. بدتر اینکه از سال ٢٠٠١ وزارت دفاع توسط رامزفلد اداره میشود که ما حالا میدانیم بارها توصیه مشاوران ارتش را که معتقد بودند برای برقراری ثبات در عراق به نیروی نظامی بیشتری نیاز هست نادیده گرفت. معاون رئیس جمهور هدفش جلب رضایت افراد پایهای و مهم حزب جمهوریخواه به وسیله کاهش مالیات ثروتمندان و پیروزی ظاهری در جنگ بوده است. واقعیت این است که تصمیمات و سیاستهای مربوط به عراق نه بر اساس نیاز این کشور بلکه به منظور پیروزی یک جنگ داخلی بود. جنگ بین وزارت دفاع وزارت خارجه و مشاوران نظامی رئیس جمهور.
بطور خلاصه ما در سیاست خارجی محکوم سیاست بازیهای داخلی خود هستیم و متاسفانه تکرار آنچه در ویتنام گذشت. تنها سئوال اکنون این است که وقتی آخرین آمریکایی از عراق خارج میشود آن نفر ٣٠٠ میلیونی که به تازگی متولد شده چه سنی خواهد داشت؟