چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ -
Wednesday 4 December 2024
|
ايران امروز |
غروب یک عصر غم انگیز پاییزی که افسردگی ناشی از مهاجرت بر روح انسان غلبه میکند دو چشم سیاه معصوم برای همیشه در ذهن من حک شد.
تلفن دفتر کارم زنگ زد. مدد کار اجتماعی بیمارستان شهرمان خودش را معرفی کرد و از من خواست که پسر جوانی را که در بیمارستان بستری است ببینم. برایش نوع کارم را توضیح دادم اما او اصرار کرد که این مورد خاصی است و دکتر روانپزشک این مرد جوان نیاز به کمک دارد. بنابراین بعد از جستجو و پرسش به این نتیجه رسیدهاند که به یاری مددکار پارسی زبان، شا ید به دلایل خودکشی چندین باره این مرد جوان پی برند. بالاخره بعد از امتناع من و اصرار او پذیرفتم که پس از پایان کار روزانه به ملاقاتش بروم.
پس از پایان کار، با خستگی ناشی از یک روز کاری دراز, به بیمارستان رفتم. روبرو،بطرف پنجره،از پشت صندلی، گردنی باریک، سری کوچک با موهای سیاه فرفری و شانههای استخوانی دیده میشد. مددکار به سوی جوان درصندلی فروافتاده رفت و به او توضیحاتی داد. اما او تنها گوش داد و حتی به سوی من سر برنگرداند. مددکار با اشاره سر به من فهماند که به سویش بروم وخود از اطاق خارج شد. با عدم اطمینان سلام کردم و خود را معرفی کردم. دو چشم سیاه معصوم به سویم برگشت. نمیدانم در آن لحظه در چه حال روانی بودم، ناگهان قلبم فرو ریخت. شاید مرا به یاد پسرم که تقریبا همسن و سال او بود انداخت. شاید حس قوی مادریم بود. و شاید افسردگی هزاران ساله ام. هر چه بود قلبم فشرده شد.
میدانستم که ابتدا به ساکن به من اعتماد نخواهد کرد. این نیازمند زمان بود.چندین بار او را ملاقات کردم. از همه چیز سخن گفتم. از مهاجرت و مشکلاتش، از مشکلات تنهایی، کمی از خودم و سایر مسایل. تنها گوش میداد و حرفی نمیزد. همیشه سرش پایین بود و به من نگاه نمیکرد، هر از گاهی، لحظهای کوتاه ان دو چشم سیاه و معصوم به سویم بر میگشت و نگاهم میکرد. روزی بطور ناگهانی بعد از وراجیهای من، ناگهان از من پرسید چند سال است که به اینجا آمده ام. تبسم شادیم را مخفی کردم. به حرف آمده بود. دیوار عدم اعتماد ترک برداشته بود. شروع اعتماد سازی. جوابش را دادم وازخانوادهاش پرسیدم. بچه آخر بود. دو برادر و یک خواهر پیش از او. پدر مستبد و زور گو، مادرمهربان و بدون اختیار. برادربزرگترمثل پدر. بیاد نداشت از کی به گرایش جنسیاش واقف شده است. اما در دوره دیپلم بطور قطع میدانست که فقط از پسرها خوشش میآید. با چند تن از دوستانش رابطه جنسی را تجربه کرده بود. اما احساس گناه کلافهاش میکرد. بدون اطلاع خانواده به پزشک مراجعه کرده بود. پزشک بیاطلاع هم کمکی نکرده بود. به کلاسهای تکواندو رفته بود تا مردانگیش را تقویت کند. همه بیحاصل. شروع انزوا و خزیدن آهسته افسردگی زیر پوست.
تا اینکه برادرش پس از کتک کاری بسیار راز او را به میان خانواده برد. و این شوک و ضربه آغازخشونت غیر قابل مهار خانواده بود. مادر فقط گریه میکرد. پدر کتک میزد و میگفت اگر سرطان داشت و مرده بود بهتر بود. میگفت اگر دزدی کرده بود و در زندان بود کمتر باعث سرافکندگی میشد. میگفت که باعث سرافکندگی خانواده است. میگفت که چطوری به مردم و فامیل بگوید که پسرش مرد نیست و کونی است. برادر از پدر بدتر. او را لکه ننگ صدا میزد. خواهر بزرگتر کمتر با بچههایش به دیدار خانواده میآمد. فشار عصبی و روحی به اوج خود رسیده بود. شروع به خود زنی کرد. سرانجام پس از اشکها وساطتهای مادر، چون “آبروی خانواده” در خطر بود، مقدمات خروج از ایران فراهم شد و او را به ترکیه فرستادند.
اما تجربه گذر از “کویر وحشت” یعنی خانواده، جامعه و حکومت سرکوبگر، چنان هولناک است که برخی سلام به شکوفهها و باران بهاری را برای همیشه از یاد میبرند.
مهاجرت، تنهایی وعدم ارتباط با خانواده به ویژه مادرش، احساس تهی بودن و افسردگی را تشدید و تا آنجا پیش رفت که اقدام به خودکشی کرد. تجربه “کویر وحشت” چنان عمیق و مخرب بود که حتی در محیط اَمن خارج از ایران نیز او را به سمت خودکشی سوق داد. نه یک بار بلکه چندین بار. بیاد دارم هر بار پس از ملاقاتمان، وقتی به دفتر کارم بر میگشتم، اشکهای فرو خفته ام را میدان میدادم که سرازیر شوند. امیدوار بودم با رابطهای که بینمان ایجاد شده بتواند سلامتی از دست رفتهاش را بازیابد.
بطور مرتب او را میدیدم. تا اینکه از بیمارستان مرخص شد. مرتب به من تلفن میزد و با هم صحبت میکردیم. به نظر میآمد که حالش بهتر است. حتی گفت که دوست جدیدی پیدا کرده است. تشویقش کردم. تا اینکه مدتی از او خبری نشد. گفتم جوان است و در گیر دوست جدید. چند بار به منزلش تلفن زدم و پیغام گذاشتم. خبری نشد. دلواپس شدم و یادداشتی برایش پست کردم که با من تماس بگیرد.پاکت برگشت. روی آن نوشته شده بود Deceased ”فوت شده”.
همجنسخواهی پدیده تازهای نیست. این گرایش نه غربی است و نه حاصل توطئههای امپریالیزم و صیهونیزم جهانی! پژوهشها نشان میدهد که این گرایش بویژه در فرهنگ مصر باستان، یونانیان، رومیان، ایرانیان، چینیها، هندیها و سایر اقوام و ملیتها وجود داشته است. تفاوت تنها در پذیرش این گرایش و یا مخالفت با آن در جوامع گوناگون بوده است. برخی همچون یونانیان باستان با رویکردی روادارانه آنرا پذیرفته بودند و برخی دیگر مانند اَزتَکها ( در آمریکای لاتین) با آن مخالفت میکردند. در برخی فرهنگها همچون بومیان آمریکای شمالی هم جنس گرایان حتی از احترام ویژهای برخوردار بودند. در میان این بومیان که در زبان فارسی به نام “سرخپوست” شناخته میشوند، تراجنسیتها به عنوان انسانهای دارای دو روح و یا دو روان (two spirit) به شمار میآمدند که از نیروی ویژهای برخوردار بودند.
به باور نگارنده با قدرت گرفتن مسیحیت، دوران تاریک هم جنس گرا ستیزی آغاز شد. پارکینسون در این مورد مینویسد: ”حداقل بخشی از تاریخ همجنسگرایان و دیگر اقلیتهای جنسی، تاریخ ظلم، سرکوب و اذیت و آزار آنها بوده است”
امروزه شناخت دقیق و مستندی از دوران تاریک سدههای میانه در دست است. در این دوران، با قدرت گرفتن کلیسا، هزاران نفر در دادگاههای تفتیش عقاید به جرم ارتداد، هم جنس گرایی و جادوگری به قتل رسیده و یا سوزانده شدند. شوربختانه هنوز هم پس از هزاران سال شاهد پایمال شدن حقوق اقلیت جنسی در برخی از کشورها بویژه در کشورهای اسلامی از جمله در ایران، سودان و عربستان سعودی و موریتانی هستیم.
هدف از نوشتن این مطالب تأکید براین واقعیت است که عشق به همجنس نه یک بیماری است، نه یک انحراف، و نه چیزی خلاف قوانین طبیعت. هم جنس خواهی و سایر گرایشهای جنسی نتیجه عوامل پیچیده ژنتیکی، محیطی و زیست شناختی است و بخشی از تفاوتهای طبیعی انسانی است. هم جنس خواهی و دو جنس گرایی همیشه در تاریخ وجود داشته است. اما آنچه در دوران مدرن هم جنس خواهی را از دورانهای گذ شته متمایز میکند رابطه برابر و آزاد و دمکراتیک بین دو فرد بالغ است. چنین رابطهای در گذشته تاریخ بشری وجود نداشته است.
گرایش جنسی رابطهای است رمانتیک، عاطفی، و میل شورانگیز جنسی بین زن و مرد، بین دومرد، بین دو زن و سایر اشکال مناسبات جنسی.
هم جنس خواهی یکی از گونههای گرایشهای جنسی به جنس همگون با خود است. شوربختانه بخاطرآموزشهای دینی و ناهنجاریهای فرهنگی در ایران که بخش عظیمی از جامعه به شدت هم جنسگرا ستیز (homophobic) است زبان به کار گرفته شده برای اقلیتهای جنسی باری منفی و تحقیر آمیز دارد. همه ما با واژههای زشتی چون؛ “کونی”، ”اِوا خواهر”، “اُبنهای”، “بچه باز”، “همجنسباز” (مانند خانمباز و یا کفترباز!) آشنا هستیم. واژههایی که برخی در این مورد بکار میبرند، دیدگاههای تحقیر آمیز نسبت به گروهی دیگر را اِلقا میکند. جالب این جاست که واژههای مزبور تنها برای شخص ”مفعول” در رابطه جنسی بکار برده میشود اما فاعل، برپایه فرهنگ مردسالار در ایران، ” کننده” است و کننده دارای بار فرهنگی قدرتمندی و تسلط است. این مفعول است که باید تحقیر شود زیرا خودش را تا میزان “زن بودن” پایین آورده است.
ادیان ابراهیمی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) و دین زرتشت که بر اساس فرهنگ مرد سالارانه و ضد زن بنا شده است، همجنس خواهی را برخلاف طبیعت انسانی به شمار میآورده و آن را گناه کبیره میدانند. در تمام این ادیان اکثریت دگر جنس گرا برای سرکوب اقلیت هم جنس خواه تصویری اهریمنی از آنان ترسیم میکنند تا زمینه به حاشیه راندن و پاک سازی آنان را فراهم کنند. هدف ازاین حاشیه راندنها و پاک سازیها ضمانت تاثیر ناپذیری اکثریت از اقلیت نیز میباشد. در نتیجه درتمام این ادیان برای هم جنس خواهی مجازاتهای سخت در نظر گرفته شده است. . در فصول بعد به این موارد بهطور گسترده پرداخته خواهد شد.
در درازای تاریخ، نگرش جوامع دررابطه با اقلیت جنسی فراز و نشیبهای زیادی راتجربه کرده است.
در ۱۰۰ سال گذشته سنگدلانه و غیرانسانیترین روشها برای به اصطلاح “کمک” و “بهبود” دگرباشان از سوی پزشکان و روانشناسان به کار برده شده است زیرا پزشکان نیز هماهنگ با فرهنگ واپسگرای حاکم، همجنسخواهی را بیماری به شمار میآوردند. روشهای درمان؛ روان درمانی طولانی مدت، شوک الکتریکی و نگهداری آنان در آسایشگاههای روانی را شامل میشد. هراس جامعه از اقلیت جنسی که به نفرت از آنان تبدیل شده بود، در رفتار فرهنگی پزشکان نیز بازتاب داشت به طوری که خواست جنسی را بیماری روانی به شمار میآوردند. پس از آنکه هم جنس خواهی در سال ۱۹۷۳ با توجه به پژوهشها و شواهد علمی و از جمله افزایش آگاهی وهمچنین مبارزات دگرباشان و متحدینشان از فهرست رسمی اختلالات روانی انجمن روان پزشکان آمریکا خارج شد روشهای درمانِ آزار دهنده وغیرانسانی متوقف گردید. شوربختانه هنوز هم با وجود تمام شواهد و تحقیقات علمی دراین زمینه برخی از روان شناسان باور دارند که میتوان اقلیت جنسی را “مداوا ” کرد.
در سال ۱۹۹۲ سازمان بهداشت جهانی نیز همجنسگرایان و سایر دگرباشان جنسی را از فهرست “طبقهبندی جهانی بیماریها” (International Classification Diseases) خارج ساخت. جالب است بدانیم که این رخداد دو دهه پس از آن بود که انجمن روان پزشکان آمریکا و انجمن مددکاران اجتماعی آمریکا، دگرباشان را از طبقه بندی بیماریهای روانی خارج کرده بود.
همجنسخواهی تا سالها پس از جنگ غیر قانونی باقی مانده بود. در سال ۲۰۱۱ سازمان ملل اولین گزارش خود را در باره حقوق دگرباشان انتشار داد. بر پایه این گزارش هنوز افرادی به جرم هم جنس خواهی اذیت و آزار، محاکمه و محکوم به مرگ میشدند. هنوز پس از گذشت سدهها، در ایران، موریتانی، عربستان سعودی، سودان و یمن هم جنس گرایان در خطر مرگ قرار دارند. هم زمان هر ساله درشهرهای پیشرفته جهان همچون بارسلونا، برلین، بونوس آیرس،کپنهاک،مکزیکوسیتی،لندن،تل آویو،تورنتو،سیدنی استرالیا، شانگهای، سانفرانسیسکو، پاریس و نیویورک دگرباشان جنسی جشنهای سالیانه خود را بر پا میکنند.
امروزه با توجه به شواهد تاریخی، پیشرفت علوم، گسترش دمکراسی و احترام به حقوق بشر جایی برای پنهان کردن اشتباهات گذشته باقی نمانده است. تمام مذاهب و فرهنگها درین باره مسئول هستند. دیگر محلی برای نادانی و جهل ناشی از بیاطلاعی و فرار از مسئولیتهای سنگین گذشته بجای نمانده است.
این پژوهش با توجه به موازین حقوق بشر و حقوق شهروندی شناخته شده در میثاقهای جهانی به نگارش درآمده است و هدف اصلیاش گشایش بیشتری در گفتگوها در باره حقوق اقلیتهای جنسی و کوششی برای بازنگری گذشته در رابطه با همجنسخواهی و نگره اجتماعی به این موضوع در فرهنگهای گوناگون است. هدف پشتیبانی از حقوق شهروندی اقلیتهای جنسی هم وطنانمان میباشد. با بازنگری گذ شته است که میتوان دریافت چگونه این نگره اجتماعی بعد از هزاران سال هنوز زنده است. امیدوارم خوانندگان در صورت تمایل با خواندن کتاب رایگان ” نگاهی به تاریخ همجنسگرایی ” که با نگاهی تاریخی نگاشته شده است، با ماهیت این پدیده مهم عصر ما و رنجی که دگرباشان با آن روبرویند آشناتر خواهند شد.
نوشته بالا فصلی از کتاب «نگاهی به تاریخ همجنسگرایی» نوشته منیژه مغیثی است. نسخه رایگان این کتاب را در این لینک دریافت کنید
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|