سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ - Tuesday 3 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 18.08.2021, 22:36

۲۸مرداد روزی که غرور گریه کرد


محمود نکوروح

پژوهشگر “مرکز پژوهش‌های عالی علوم ‏اجتماعی ENESS‏” - پاریس‏

«بیست وهشت مرداد روزی که غرور گریه کرد»(۱) در حالی که با عملکرد جریان‌های وابسته ‏به خارج غرور از یاد رفته بود؛ جریان‌های حزب توده و شاعران وابسته بدان، رجال ‏انگلوفیل تا دربار پهلوی و.... که در کودتا قبل از همه مجموعه کودتاچیان ۵۰ میلیون دلار ‏گرفته بود، زاهدی، شاه – امینی وزیر نفت، که قراداد کنسرسیوم حاصل آن بود که نرخ ‏نفت به اختیار آن‌ها بود در واقع سهمی آن چنان به ما نمی‌دادند.

‏بدینگونه شاه و نظامش از ابتدا مشروعیت تاریخی‌اش را از دست داد، البته مشروعیت قانونی ‏از ابتدا نداشت زیرا که در مجلس فرمایشی دوره سیزدهم که در زمان رضاخان انجام شده بود ‏رای توسط “فروغی” گرفت، درحالیکه بعد از بردن رضاخان فضا باز شده بود و باید انتخابات ‏جدید انجام می‌شد، امری که مورد اعتراض فرهیختگان آن روز از همان ابتدا قرار گرفت.(۲) بعد ‏هم با مجلس فرمایشی “موسسان” اختیار انحلال مجلس را که خلاف “قانون اساسی” بود در سال ‏‏۱۳۲۷ گرفت که دکتر مصدق گفت “اینکه همان دوره قاجار شد” و قوام‌السلطنه گفت “کشور ‏را عاقبت با این کارت به انقلاب خواهی کشاند”.

بدینگونه ‏باز هم به عقب بازگشتیم، یعنی به استبداد چند هزار ساله که فضا بسته بود و از رشد و توسعه ‏باز ماندیم و فراتر تحت استعمار جهانی با کنسرسیومی از نفت که حاکمیت ملی از یاد رفت ‏و سرنوشت تنها “دارایی‌مان” میان اروپا و آمریکا تقسیم شد،‌ و استثمار و تحقیر و دیکتاتوری ‏و... که سرنوشت قرن‌ها پدران و نسل‌های فراوان را رقم می‌زد، ادامه یافت تا جایی که “تعطیل ‏تاریخی نام گرفت”.(۳)

‏تمام جهش‌های تاریخی در قرن بیستم از یاد رفت، جنبش تنباکو، جنبش مشروطه، ‏برآمدن احزاب تازه‌پا، آز ادی مطبوعات، ادوار جدید مجلس، اول و دوم و سوم و... حتی ‏جنبش “ملی شدن نفت” که می‌شود مشروطه دوم بدان نام داد زیرا که مشروطه اول با دیکتاتوری ‏رضاخان از یاد رفته بود با تحقیر روشنفکران بنام مشروطه تقی‌زاده و داور زیرا که ‏‏”اقتدارگرا” شدند تحت تاثیر حکومت آلمان که مجله “کاوه” را منتشر نمودند. تقی‌زاده ‏و داور و... حتی سلیمان میرزای چپ، که “باند آهن” را به سفارش سرهنگ آیرون ‏ساید از وزارت دفاع انگلیس تا سیدضیاءالدین طباطبایی از رجال چند چهره انگلیسی تشکیل ‏دادند. با روشنفکران رادیکالی که از همان اول بی‌توجه به زمان و مکان “توده‌ای” شدند و منافع ‏ملی از یاد بردند و در دهه بیست بیشتر و رادیکالتر که از فضای بسته بهتر از این برنمی‌آید و نیامد، که ‏هر که به انتقادشان پرداخت به راحتی “لجن مال” نمودند در روزنامه‌های معروف بسوی ‏آینده، شهباز، رهبر، مردم و... با روشنفکرانی که شاملو، اخوان، سیاوش کسرایی، محمد ‏عاصمی معروف به “شرنگ” که شعرها(۴) علیه مصدق و نهضت ملی و بورژوازی که عامل ‏اصلی توسعه و دموکراسی در شرایط ما بود، ساختند و پرداختند.

زیرا که ‏اینها آرمانشهرشان روسیه استالینی و لنینی بود که “بورژوازی و خصوصی” نداشت که ‏شادروان خلیل ملکی از آن معما پرده برداشت که گفت “این سرمایه‌داری دولتی است” که به ‏مراتب از سرمایه‌داری لیبرال بدتر است که اگر آن با اقتصاد کار دارد این با روح و روان انسان ‏به بهانه ایدئولوژی کار داشت. حتی دهقانان را در روستاها به جان هم انداخته و.. (خاطرات ‏اردشیر آوانسیان) و بسیاری از اعضایشان که بعد از کودتا گریختند گرفتار بدترین رفتار شدند.(‏کتاب اجاق سرد همسایه)

‏در دهه بیست در زمان اشغال متفقین بدتر و شدیدتر علیه دولت ملی با وابستگی مالی به سازمان‌های اطلاعاتی روسی و از شرکت نفت انگلیس (BP)‏‏ اداره پخش بهره مند می‌شدند.(۵) با تبلیعات عریض ‏و طویل که علیرغم تعداد اندک‌شان نیروهای خودرا بزرگ و بزرگتر نشان می‌داند. محمود زندی ‏مدیر روزنامه بسوی آینده که هر روز مصدق را عامل امپریالیسم آمریکا با نام مسعار “شرنگ” ‏معرفی می‌کرد، که بعد از کودتا به آلمان گریخت.

‏بعد هم احزاب رجال انگلوفیل، - سید ضیاء که افتخارش کسب مدال از دولت انگلستان بود(۶) ‏که یک دوره “حزب حلقه” و دوره‌ای “حزب اراده ملی” و باندهای خاص خود در مجالس دهه ‏بیست را داشت - و بعد هم نمایندگان وابسته به “حزب دموکرات” قوام‌السلطنه و جالب‌تر آنکه ‏فرزندان اینها توده‌ای می‌شدند که من شخصا در دارالفنون قبل از دیپلم شاهد بحث ‏و گفتگو بارها با این فرزندان در کلاس‌های تاریخ و ادبیات “دکتر آدمیت” که بحث‌های سیاسی آزاد ‏بود، بودم.

‏اینها متاسفانه لکه‌های تاریخ ایران معاصر است با مدعیانی که روند حوادث را به جای ‏روشنگری “تیره و تار” نمودند و تناقضات اجتماع را به نفع غرب سلطه‌گر آن روز دانسته ‏و نادانسته دامن زدند که “از قبل گریه داشت” زیر ا که با عملکرد اینها غروری نمانده بود، که ‏زمینه‌ساز وحشت غرب به ویژه آمریکا و دولت آیزنهاور گردیده که با انگلیس و دولت چرچیل ‏در برابر ما قرار گرفتند که امروز آمریکا حداقل گاهی معذرت خواست ولی انگلستان هرگز. ‏خانم البرایت تا کلینتون و اوباما که اشاراتی داشتند.

‏اینها تا جاییکه دکتر مصدق، این قهرمان ملی شدن نفت را تیتر روزنامه‌های حزب توده ‏همراه با روزنامه‌های حزب سیدضیا و رعد، داد و... عامل امپریالیسم آمریکا بی‌شرمانه ‏معرفی می‌کردند. که بعد از کودتا تازه فهمیدند و فراتر وقتی “سیاوش کسرایی”به مسکو رفت ‏و بعد در پیامی به محمدرضا شجریان که بدانجا رفته بود گفت “به سایه بگو کلاه سرمان رفت که ‏وعده‌های اینها همه‌اش دروغ بود”.(۷)

‏البته روشنفکران ملی، ملی‌مذهبی، خداپرست سوسیالیست، حتی مارکسیست‌های ملی؛ مانند خلیل ملکی، انورخامه‌ای، جلال آل احمد و... را هم داشتیم که “نهضت مقاومت ملی” به کمک ‏آیت‌الله زنجانی حاصلش شد. که من با او مدتها به زندان لشگر دو زرهی رفتم و همراه با شاد‏روان حیدر رقابی و.... مدتها زندانی بودیم و بعد‌ها در دانشگاه سوربون به هنگام دانشجویی ‏وقتی در سمیناری دکتر جمشید بهنام وزیر خاجه و... نویسنده کتاب “برلنی‌ها” در سمیناری ‏باحضور دانشجویان دوره دکترا انگلیسی، آمریکایی، آلمانی، فرانسوی و...گفت “ر‏وشنفکران ایران اغلب غرب‌ستیزند”. من برآشفتم و با اجازه‌ی رییس دانشگاه “یانر یشارد” ایران‌شناس مشهور گفتم “چرا علل آن را نمی‌گویید” در زمانیکه در ایران تیراژ کتاب “غرب‌‏زدگی” جلال آل‌احمد، بالا یافته بود، پاسخ دادم “به خاطرآن بود که دوبار ما به ‏دموکراسی و انتخابات آزاد و... رسیدیم و دولت‌های سلطه‌گر غرب کودتا نمودند” و مهمتر که ‏دکتر مصدق روزی گفت “انگلستان می‌گشت رذل‌ترین‌ها و کثیف‌ترین‌ها را به قدرت برساند”(نقل ‏به مضمون) که فورا دانشجویان دکترا یاداشت‌ها برداشتند. و حتی ‏در رابطه با این کودتا کندی در کتاب “سیمای شجاعان” نوشت “ما در دنیا پول داده‌ایم و نفرت ‏خریده‌ایم”.

و اما ‏کودتا چگونه انجام شد. کودتای اول در شب هنگام ۲۵ مرداد که ابتدا دکتر فاطمی ‏و دو وزیر دیگربازداشت شده و به کاخ سعدآباد منتقل گردیدند و سپس سرهنگ نصیری با تانک ‏و کامیون سرباز حکم عزل دکتر مصدق را در ساعت یک بعداز نیمه شب به درب منزل نخست ‏وزیر برد و فورا به دستور دکتر مصدق بازداشت و در گاراژ منزلش زندانی گردید. “بدینگونه در این ‏مقطع غرور از دست رفته بازگشت” و کودتای اول شکست خورد و رادیو تهران آنرا اعلام کرد. کرومیت روزولت عامل آمریکایی کودتا به سوراخ خود خزید ولی دستور رسید بازگردد. ‏و میتینگ بزرگی در میدان بهارستان توسط احزاب جبهه ملی تشکیل شد. دکتر فاطمی در آن ‏میتینگ گفت “تا دربار پهلوی در ایران است انگلستان نیاز به سفارت ندارد” در این میتینگ بلند‏گوی پخش در دست من بود.

‏عوامل داخلی به کرومیت روزولت پیام دادند “بمان ما کودتای دوم را با اوباش و اجامر ‏و فواحش شهرنو و... که آماده داریم انجام خواهیم داد”. برادران رشیدیان فرزندان دربان ‏سفارت انگلیس. از صبح بیست و هشت مرداد ‏ابتدا یک چک به مبلغ ۳۶۰ هزار دلاری بانک ملی به ریال تبدیل شد که میان اوباش پخش ‏شد که مصدق افشا نمود و بعد هم دلارهای بیشتر که در خیابان‌ها پخش شد.

‏اوباش و لاتها و مزدوران به نام “مردم” به خیابان‌ها ریختند. گروه‌های مشکوک از حزب توده ‏که خودرا برای انقلاب کمونیستی آماده می‌کردند، مجسمه‌ها پایین کشیده شد، اوباش و فواحش ‏با دلارها بسیج شده، که من همه را در جنوب شهر میدان امین‌السلطان، میدانشاه، کاه‌فروش‌ها و ‏سیداسماعیل و... شاهد بودم”حتی دربرابر دبیرستان دارالفنون روزبعد با اینها درگیر شدیم که ‏نیروهای نظامی و پلیس بدان پیوستند. در لحظات آخر دولت دستور داد که نیروهای ‏ملیون... عکس‌العملی نشان ندهند تا دولت شورش‌های مشکوک را که باعث وحشت مغازه‏داران خیابان‌های استانبول، لاله‌زار، نادری، شاه‌آباد، ناصرخسرو و بازار شده بود ‏مهار کند، که ناگهان نیروهای نظامی و شهربانی به اوباش و... بدانان پیوستند و این نیروها به ‏کلوپ‌های احزاب و سینماها و... حمله کرده و...و گرنه همان‌ها که سی تیر ‏مصدق را برگرداندند برمی‌گردادند. سرهنگ قربانلو راننده تانک از حزب توده در لحظات ‏آخر با کمیته مرکزی تماس گرفت که گفت “می‌توانم کودتا را خنثی کنم” جواب آمد “مصدق ‏و زاهدی هر دو از بورژوازی‌اند برای ما تفاوتی ندارند”. ‏

درآخرین لحظه خانه مصدق به توپ بسته شد” و ۲۴ ساعت بعد مصدق آرام با چندتن ‏از وزرایش در باشگاه افسران خیابان “سرهنگ سخایی امروز” با عصا از پله‌ها بالا می‌رفت ‏و عیش افسران خاین کودتاچی را با سخنانش به هم ریخت که گفت “من نخست وزیر قانونی ایران ‏هستم و شما طبق قانون اساسی باید به اتهام کودتا در دادگاه مردمی محاکمه شوید” و در دادگاهش ‏باافشای “چک دلاری” به شاه پیام داد و ادامه داد “نسلی تربیت کردم که روزی با گریه ‏بیرونت خواهند کرد” و در هر صورت کردند.

————————-
پانوشت‌ها:

۱. احمد شاملو
۲. حسین راضی از حزب ایران، خاطرات
۳. آرامش ‏دوستدار
۴. امیرخسروی عضوکمیته مرکزی حزب توده
۵. انورخامه‌ای در کتاب”کودتا ‏و مرزبان – درپاریس درسمیناری...”
۶. معتضد در کتاب “سیدضیا”
۷. فیلمی که در همه ‏جاپخش شد.






نظر شما درباره این مقاله:








 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024