پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 30.03.2020, 22:43

وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْجِنُّ[۱] - یک

و تو چه می‌دانی جنّ چیست؟


مزدک بامدادان

زمان برای خواندن: ۱۶ دقیقه

    دیباچه: این جستار که در سه بخش به چاپ خواهد رسید، نگاهی دارد به پدیده جن در اسلام. در بخش پیش رو من به بررسی درون‌دینی این پدیده پرداخته‌ام و همکار گرامی‌ام آرمین لنگرودی، در دو بخش آینده آن را با رویکرد برون‌دینی برخواهد رسید.

سخنان سید علی خامنه‌ای درباره ویروس مرگبار کرونا و پیوند آن با “جنّ” روان خفته ایرانیان را بار دیگر تکانی سخت داد، تا بار دیگر در راه رفته خود بنگرند و در دستآوردهای انقلاب شکوهمندشان اندیشه کنند و از این خواری و زبونی خودخواسته سر از شرم بزیر افکنند. سخن من در این نوشتار ولی نه بر سر آشفته‌گوئیهای رهبر رژیم اسلامی، که در واگشائی یکی از واژه‌های پُربَسآمد اسلام‌پژوهی، یعنی “جنّ” است. همان جنی که در داستانهای عامیانه موی نارنجی و سُم و گوشهای بزرگ و چشمان دریده دارد و سه‌شنبه شبها به حمام می‌رود و پادشاهی بنام “زعفر جنی” دارد، همان پادشاهی که در روز عاشورا جشن دامادی خود را نیمه‌کاره رها کرد و به یاری حسین ابن‌علی شتافت.

ابن‌منظور در لسان العرب آن را “هر چیز پوشیده” (كلُّ شیء سُتر)، و از ریشه “جنن” می‌داند. طباطبائی هم در تفسیر المیزان می‌نویسد: «کلمه جن به معنای نوعی از مخلوقات خداست که از حواس ما مستورند». چنانکه خواهیم دید در واژه‌شناسی اسلامی پوشیدگی و پنهان بودن از ویژگیهای برجسته جنّ هستند، قرآن خود نیز این واژه را در چم پوشیدگی و درپردگی بکار می‌برد: « فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ */* پس چون شب بر او پرده افكند»[۲]. واژه “جنّ” دهها بار و در پیوند با داستانهای گوناگونی در قرآن آمده که بیش از ۱۰ بار آن همراه با “أنْسٌ” است. از آن گذشته سوره ۷۲ “اَلْجِنٌّ” نام دارد که در آن آمده است:

    «بگو به من وحى شده است كه تنى چند از جنیان گوش فرا داشتند و گفتند راستى ما قرآنى شگفت‏ آور شنیدیم (۱) [كه] به راه راست هدایت مى ‏كند پس به آن ایمان آوردیم و هرگز كسى را شریك پروردگارمان قرار نخواهیم داد (۲) و اینكه او پروردگار والاى ما همسر و فرزندى اختیار نكرده است (۳) و ما پنداشته بودیم كه انس و جن هرگز به خدا دروغ نمى ‏بندند (۵) و مردانى از آدمیان به مردانى از جن پناه مى ‏بردند و بر سركشى آنها مى‏ افزودند (۶) و ما بر آسمان دست‏ یافتیم و آن را پر از نگهبانان توانا و تیرهاى شهاب یافتیم (۸) و در [آسمان] براى شنیدن به كمین مى ‏نشستیم [اما] اكنون هر كه بخواهد به گوش باشد تیر شهابى در كمین خود مى‏ یابد (۹)»

همانگونه که شیوه نگارندگان قرآن است، در اینجا نیز از خود این آیه‌ها چیزی دستگیر خواننده نمی‌شود، جر آنکه گروهی جنّیان به قرآن گوش فراداده و آن را سخن الله یافته‌اند و دست از شرک کشیده‌اند و در گذشته و در آسمان در کمین چیزی (وحی؟) بوده‌اند و اکنون اگر گوش بایستند، به تیر شهاب دچار می‌شوند. ابن سعد در الطبقات این آیه‌ها را چنین واگشوده است:

    «از زهرى نقل مى‏كند كه مى‏گفته است قبلا وحى مورد استراق سمع واقع مى‏شده است و زنى از بنى اسد همزادى از جن داشته است كه روزى فریادزنان پیش او آمده و گفته است فرمانى سخت و دشوار رسیده است، احمد (ص) زنا را حرام كرد. گوید، چون خداوند اسلام را فروفرستاد ایشان از استراق وحى و گوش دادن به امور آسمانى ممنوع شدند.»[۳]

در جایی دیگر الله خود این جنیان را به سراغ محمد می‌فرستد تا به قرآن گوش فرادهند و ایمان بیاورند:

    «و چون تنى چند از جن را به سوى تو روانه كردیم كه قرآن را بشنوند پس چون بر آن حاضر شدند [به یكدیگر] گفتند گوش فرا دهید و چون به انجام رسید هشداردهنده به سوى قوم خود بازگشتند»[۴]

از آن گذشته جنیان آفریدگانی بوده‌اند که به دستور پروردگارشان از سلیمان نبی فرمان می‌برده‌اند و برای او ساختمان می‌ساخته‌اند (سبأ، ۱۲ و ۱۳) و همچنین قرآن از کسانی یاد می‌کند که جنیان را می‌پرستیده‌اند (سبأ، ۴۱) و عفریتان بخشی از آنان بوده‌اند (النمل، ۳۹).  در جایی دیگر جنیان را در کنار آدمیان از یک سو آفریدگانی تنها برای پرستش الله (الذّاریات، ۵۶) و از دیگر سو سزاوار دوزخ می‌داند:

    «و در حقیقت بسیارى از جنیان و آدمیان را براى دوزخ آفریده‏ ایم [چرا كه] دلهایى دارند كه با آن [حقایق را] دریافت نمى كنند و چشمانى دارند كه با آنها نمى ‏بینند و گوشهایى دارند كه با آنها نمى ‏شنوند آنان همانند چهارپایان بلكه گمراه‏ ترند [آرى] آنها همان غافل‏ماندگانند»[۵]

در سوره پیش‎‌نامیده الأنعام الله از کسانی سخن می‌گوید که «براى خدا شریكانى از جن قرار دادند با اینكه خدا آنها را خلق كرده است و براى او بى هیچ دانشى پسران و دخترانى تراشیدند او پاك و برتر است از آنچه وصف مى كنند» (الأنعام، ۱۰۰). در این سوره الله همچنین می‌گوید:

    «و بدین گونه براى هر پیامبرى دشمنى از شیطانهاى انس و جن برگماشتیم بعضى از آنها به بعضى براى فریب [یكدیگر] سخنان آراسته القا مى كنند و اگر پروردگار تو مى‏ خواست چنین نمیکردند پس آنان را با آنچه به دروغ مى‏ سازند واگذار (۱۱۲)»

پرسشی که در اینجا پیش می‌آید این است که آیا شیطانها بخشی از انس و جن هستند؟ آیا شیطان آمده در این آیه همان شیطان رجیم، فرشته شورشی است؟ یا اینکه شیطان می‌تواند نامی برای هرگونه دشمن الله باشد؟ هرچه هست، سخن قرآن در اینجا بسیار ناروشن و سردرگم است. در دنباله این سوره ولی به آیه‌ای برمی‌خوریم که بر سردرگمی ما درباره جن می‌افزاید:

    «اى گروه جن و انس آیا از میان شما فرستادگانى براى شما نیامدند كه آیات مرا بر شما بخوانند و از دیدار این روزتان به شما هشدار دهند گفتند ما به زیان خود گواهى دهیم [كه آرى آمدند] و زندگى دنیا فریبشان داد و بر ضد خود گواهى دادند كه آنان كافر بوده‌اند (۱۳۰)»

در این آیه چنین به نگر می‌رسد که جنیان آفریدگانی بسان آدمیان بوده باشند، با خرد و هوش و اندیشه، که بر آنان نیز چون بر آدمیان پیامبرانی فروآمده بوده‌اند و آنان نیز در روز رستاخیز بایست پاسخگوی کردار خود باشند. تاریخنگاری اسلامی در این باره چنین می‌نویسد:

    «نخستین ساكنان زمین جن بودند كه تباهى كردند و خون ریختند و همدیگر را بكشتند»[۶]

در جایی دیگر ولی بگمان می‌رسد که الله جنیان را همسنگ و هم‌ارز با آدمیان دانسته باشد، که در زمانه محمد می‌زیسته‌اند. چرا که می‌گوید:

    «بگو اگر انس و جن گرد آیند تا نظیر این قرآن را بیاورند مانند آن را نخواهند آورد هر چند برخى از آنها پشتیبان برخى باشند»[۷]

در باره آفرینش جن، و گوهری که او از آن آفریده شده است، قرآن باز هم سخن روشنی ندارد. الله یکبار از “آتشی سوزان و بی‌دود” سخن می‌گوید:

    «و در حقیقت انسان را از گلى خشك از گلى سیاه و بدبو آفریدیم */* و پیش از آن جن را از آتشى سوزان و بى‌‏دود خلق كردیم»[۸]

و در جایی دیگر آن گوهر آغازین را که جن از آن آفریده شده است، “تشعشعی از آتش” می‌نامد:

    «انسان را از گل خشكیده‏ اى سفال مانند آفرید */* و جن را از تشعشعى از آتش خلق كرد»[۹]

و سرانجام به واژه “جن” در داستان آفرینش آدم ابوالبشر برمی‌خوریم، هنگامی که ابلیس از کرنش در برابر او سرباز می‌زند:

    «و هنگامى را كه به فرشتگان گفتیم آدم را سجده كنید پس جز ابلیس سجده كردند كه از [گروه] جن بود و از فرمان پروردگارش سرپیچید [آیا] او و نسلش را به جاى من دوستان خود مى‏ گیرید و حال آنكه آنها دشمن شمایند و چه بد جانشینانى براى ستمگرانند»[۱۰]

پس اگر همه داده‌های قرآنی را درکنار هم بگذاریم، به این سخن خواهیم رسید که جنّیان:

- از آفریدگان خدا و جاندارانی آدم‌سان‌اند،
- همچون آدمیان تنها برای پرستش الله آفریده شده‌اند،
- خرد و هوش و توان تصمیم‌گیری دارند و پاسخگوی کردار خویشند،
- همچون آدمیان در روز واپسین داوری خواهند شد و بسا به دوزخ خواهند رفت،
- بر ایشان پیامبرانی فروفرستاده شده‌اند،
- پنهانی به وحی گوش فرامی‌داده‌اند، تا که الله ایشان را به تیر شهاب زده است،
- از کارگزاران سلیمان پیامبر بوده‌اند،
- عفریتان با ایشان از یک گروهند،
- برخی از آنان شیطان و دشمن پیامبرانند،
- از آتش بی‎دود، و یا پرتوی از آتش آفریده شده‌اند،
- ابلیس یکی از ایشان بوده است،
- ...

همانگونه که بارها آورده‌ام، در اینجا نیز آیه‌های قرآن درباره جنّ بیشتر از آنکه راهگشا باشند، گیج‌کننده‌اند. برای نمونه دانسته نیست که آیا جنیان وحی (قرآن) را پنهانی شنود می‌کردند، یا الله خود آنان را بسوی محمد فرستاد تا سخنش را بشنوند. همچنین دانسته نیست که آیا آنان از فرشتگانند و در درگاه خدایند، یا آفریدگانی چون آدمیان و بر روی زمینند، که پیامبرانی و کتابی داشته‌اند و در روز واپسین بازخواست خواهند شد. چنین به نگر می‌رسد که نگاه قرآن به جن خوانشی سروگوش بریده از باورهای فرقه‌های یهودی، مسیحی، مانوی و ... بوده باشد. باری، این آشفته‌گوئیهای قرآن تاریخنگاران و گردآورندگان حدیث و روایت را برآن داشته‌اند تا مغاکهای بیشمار آن را با داستانهای خود پُرکنند. از همین رو ابوبکر احمد بن‌حسین بیهقی چنین می‌نویسد:

    «از ابن‌عباس روایت شده است كه مى‏گفت پیامبر (ص) جن را ندیده است و براى آنها هم قرآن را نخوانده بود بلكه موضوع این چنین بود كه پیامبر همراه برخى از اصحاب خود بسوى طائف رفتند تا در بازار عكاظ شركت نمایند و در این هنگام میان شیاطین و آسمان و خبرهاى آن مانع ایجاد شده بود و شهاب بسوى ایشان پرتاب مى‏گشت و شیاطین با یك دیگر گفتگو مى‏كردند و مى‏گفتند چگونه شده است كه میان ما و اخبار آسمانى مانع شده‏اند و چطور شده است كه ما را با شهاب مى‏رانند، گفتند باید خبر تازه‏اى صورت گرفته باشد، خاوران و باختران زمین را بگردید و ببینید چه اتفاقى رخ داده است، گروهى از ایشان چون به ناحیه تهامه رسیدند متوجه پیامبر (ص) شدند كه در نخلستانى با یاران خود نماز صبح می‌گزارد و چون صداى قرآ ن را شنیدند بآن گوش فرا دادند و گفتند بخدا قسم همین قرآن میان شما و اخبار آسمان مانع شده است، در این هنگام چون نزد قوم خود برگشتند آیه سوره جن را خواندند و در این موقع سوره جنّ بر پیامبر نازل شد [...] البته این داستان كه ابن عباس آنرا روایت كرده است مربوط به اولین مرتبه است كه جنّ قرآن را شنیده‏اند و پیامبر (ص) نه آنها را دیده و نه براى آنها قرآن خوانده بود ولى بعدا رسولى از جانب جنیان پیش پیامبر آمد و آن حضرت همراه او رفت و براى آنها قرآن خواند و آثار و نشانه‏هاى ایشان و آتش‏هاى آنها را دید، و خدا داناتر است»[۱۱]

ابن‌سعد جنیان را آفریدگانی می‌داند که با آدمیان در پیوند و گفتگو بوده‌اند و برخی از آنان همزاد مردمان مدینه و مکه بوده‌اند:

    «مهدى بن میمون مى‏گفت گمان مى‏كنم ابورفاعه بوده است ما را خبر داد كه مى‏گفته است در روزگار جاهلى همزادى از جن داشتم و چون مسلمان شدم او را گم كردم‏»[۱۲]
    «زنى از خاندان بنى نجار مدینه به نام فاطمه دختر نعمان، همزادى از جن داشت كه پیش او آمد، چون هجرت پیامبر (ص) به مدینه صورت گرفت، آن جن آمد و روى دیوار نشست. فاطمه گفت: چرا نمى‏آیى، چه شده است؟ گفت: پیامبرى آمده است كه زنا و شراب را حرام كرده است»[۱۳]
    «هفت نفر از جن نصیبین بودند و قرآن گوش دادند و رسول خدا تا این آیه نازل نشده بود متوجه ایشان نبود [و هنگامى كه متوجه گردانیدیم به تو جماعتى از جن را كه مى‏شنیدند قرآن را] و این گروه از جن همانهایى بودند كه در نخله متوجه آن حضرت شدند»[۱۴]

این سخنان اگرچه تا اندازه‌ای رازهای نهان قرآن را وامی‌گشایند، ولی در همسنجی با آنچه که طبری نوشته‌است، یکسر پوچ و درون‌تهی می‌نمایند. چرا که از دیدگاه طبری جنیان آفریدگانی بودند که پیش از انس بر زمین می‌زیستند و بر آن گناه کرده و خون ریخته بودند، از همین رو فرشتگان به هنگام آفرینش آدم ابوالبشر الله را بازپرسیدند که آیا می‌خواهد دیگر باره کسی را بیافریند که خون بریزد و تباهی کند؟:

    «از ابن عباس روایت كرده‏اند كه فرشتگان این سخن از آن رو گفتند كه از كار جن ساكن زمین خبر داشتند و به خداوند گفتند: [كسى را در زمین قرار مى‏دهى كه مانند جن باشد كه خون ریختند و تباهى كردند و ما تسبیح و تقدیس تو مى‏كنیم] و پروردگار تعالى گفت: [آنچه من دانم شما ندانید]»[۱۵]

طبری این سخن الله را در جایی دیگر بیشتر وامی‌گشاید و می‌گوید الله همین ابلیس را که از جنیان بود (و اینان خود از فرشتگان بودند) با سپاهی از فرشتگان بر سر جنیان فرستاد و بدینگونه کلاف درهم‌پیچ جن و فرشته و ابلیس را سردرگُم‌تر می‌کند:

    «نخستین ساكنان زمین جن بودند كه تباهى كردند و خون ریختند و همدیگر را بكشتند و خداى، ابلیس را با سپاهى از فرشتگان بفرستاد كه با آنها پیكار كرد و همه را به جزایر دریا و اطراف كوهها راند و چون چنین كرد مغرور شد و گفت كارى كردم كه كس نكرد، و خدا عز و جل این را از قلب وى بدانست و فرشتگانى كه با وى بودند ندانستند. از ربیع بن‌انس روایت كرده‏اند كه خداوند فرشتگان را به روز چهارشنبه آفرید و جن را به روز پنجشنبه آفرید و آدم را به روز جمعه آفرید و قومى از جن كافر شدند و فرشتگان در زمین با آنها پیكار كردند و در زمین خونریزى و تباهى شد»[۱۶]

و سرانجام طبری همانگونه که شیوه تاریخنگاری اسلامی است، تورات و انجیل و خداینامه را در هم می‌آمیزد و به جنیان چهره‌ای ایرانی نیز می‌بخشد. اگر قرآن پیشتر گفته است جنیان برای سلیمان نبی «هر چه مى‏‌خواست از نمازخانه‌‏ها و مجسمه‌‏ها و ظروف بزرگ مانند حوضچه‌‏ها و دیگهاى چسبیده به زمین مى‏‌ساختند» طبری در یک همانندسازی با جمشید جم پادشاه افسانه‌ای ایران چنین می‌نویسد:

    «وى جم پسر یونكهاون بود و برادر طهمورث بود. گویند وى پادشاهى هفت اقلیم داشت [...] و از سال صد و پنجاهم تا سال دویست و پنجاهم به جنگ شیاطین و جن پرداخت و از آنها بسیار بكشت و زبونشان كرد كه مسخر وى شدند و به اطاعت آمدند. و از سال دویست و پنجاهم تا سال سیصد و شانزدهم شیاطین را به سنگ برى و مرمر تراشى و گچ پزى گرفت و بگفت تا با گچ و سنگ و گل بنا و حمام بسازند و آهك درست كنند و از دریا و كوه و معدن و بیابان همه چیزهاى سودمند و طلا و نقره و دیگر چیزهاى ذوب شدنى و جواهر و بوى خوش و ادویه آرند و در همه این چیزها فرمان وى به كار رفت»[۱۷]

به هرروی ما نمی‌توانیم از دل قرآن و روایت و حدیث (مجلسی در بحارالانوار ۳۰۰ برگ در اینباره نوشته است) چهره‌ای درست و آشکار از جنّ بدست آوریم تا بدانیم با چه پدیده‌ای روبروییم. بیشتر به گمان می‌رسد که بخشهایی از باورهای پیشین به گونه‌ای دست‌وپا شکسته در قرآن آورده شده‌اند که برای مسلمانان سده‌های دیرتر دریافتنی نبوده‌اند و تاریخنگاران و حدیثگزاران نیز با روشنگریهای خود بر پیچیدگی آنها افزوده‌اند. این ناروشنی در تعریف جنّ ولی سودهایی نیز داشته است. درجایی که حتا آن بخش از مسلمانان که خود را نواندیش می‌نامند نیز نمی‌توانند چشم بر این واژه بپوشند و آن را نادیده بگیرند و تلاش می‌کنند برای آن درونمایه‌ای دانشی و نو بیابند[۱۸]، خامنه‌ای یا هر رهبر دینی دیگری با دانستن اینکه پنداشت از “جنّ” در ذهن تک‌تک مسلمانان هست و ناخودآگاه هر مؤمنی را از کهنه‌کیش گرفته تا نواندیش آکنده است، می‌تواند هرگاه که در چاره کارها فروماند و از کارگشائی درماند، دست بدامان نیروهای ناپیدا و پنهان بزند و گناه ناتوانی خود را به گردن چیزی بیاندازد که قرآن و آلله نیز بر پلیدی آن انگشت نهاده‌اند.

بررسی پیشینه یهودی-مسیحی نیروهای پلشت و پنهان همچون جن و شیطان را می‌توانید در دو بخش آینده این جستار از دوست و همکار گرامی‌ام آرمین لنگرودی بخوانید.

خداوند دروغ، دشمن و خشکسالی را از ایران زمین بدور دارد
مزدک بامدادان
mbamdadan.blogspot.com
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
facebook.com/mazdak.bamdadan
—————————————

[۱]  با نگاه به آیه‌ سوم سوره القارعه: وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْقَارِعَةُ  (۳)*/* و تو چه می‌دانی آن کوبنده چیست؟
همه برگردانهای پارسی قرآن در این نوشته از ترجمه فولادوند هستند.
[۲]  الانعام، ۷۶
[۳] الطبقات الکبری، پوشینه یکم، ۱۵۶
[۴]  الأحقاف، ۲۹
[۵]  الأعراف، ۱۷۹
[۶]  تاریخ طبری، پوشینه یکم، ۵۲
[۷]  الاسراء، ۸۸
[۸]  الحجر، ۲۶ و ۲۷
[۹]  الرحمن، ۱۴ و ۱۵
[۱۰] الکهف، ۵۵
[۱۱] دلائل النبوة، پوشینه دوم، ۱۸ و ۱۹
[۱۲]  الطبقات الکبری، پوشینه هفتم، ۶۸
[۱۳] الطبقات الکبری، پوشینه یکم، ۱۵۵
[۱۴] همان، ۱۹۷ و ۱۹۸
[۱۵] تاریخ طبری، پوشینه یکم، ۵۶
[۱۶]  همان، ۵۲
[۱۷] همان، ۱۱۷ و ۱۱۸
[۱۸] برای نمونه بنگرید به نوشته‌ای از تقی رحمانی در گویا نیوز با نام کرونای جنّی و آقای خامنه‌ای

نظر خوانندگان:


■ با تشکر از زحمات فراوان شما در راه روشنگری.
فرید


■ جناب بامدادیان
اینکه میفرمایید: “همانگونه که بارها آورده‌ام، در اینجا نیز آیه‌های قرآن درباره جنّ بیشتر از آنکه راهگشا باشند، گیج‌کننده‌اند”
امیدوارم جسارت نشود علت آنستکه پیوستگی آیات را در هر سوره رعایت نمی‌فرمایید و در ضمن آن تمام آیات را نیز لحاظ نمی کنید... دو نوع جن وجود دارد یکی از نوع جنیان سوره سبا و به دستور الهی و نه به اختیار در خدمت حضرت سلیمان با عنوان “الجن” هستند ... و دیگری در سوره فصلت:
وَقَيَّضْنَا لَهُمْ قُرَنَاءَ فَزَيَّنُوا لَهُمْ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَحَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنَّهُمْ كَانُوا خَاسِرِينَ ﴿۲۵﴾فصلت وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ ﴿۲۶﴾فصلت
که قرینه هر انسانی است و بعضی از آنها را چنان گمراه میکنند که آنها را به انداختن لغو در قرآن ترغیب میسازند...برخلاف “الجن” در سوره جن که بعضی از آنها قرآن را میشنوند
و از عظمت آن تعجب میکنند... این “الجن” در سوره فصلت همان “الجان” در سوره الرحمن است...چون در میان موجودات پنهانی بزرگترین هستند از مقام بالاتر سقوط کرده‌اند....بزرگ جنیان ....با بعضی انسانها کمک یکدیگرند:
يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِنْ نَارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنْتَصِرَانِ ﴿۳۵﴾
جن سوره سبا و سوره جن سرعت زیاد دارد ولی درک کمتری دارد نمی داند که سلیمان ایستاده ولی مرده است در آسمانها و زمین سیر می‌کند شاید ارتباطات را رعایت می‌کند یا مراقب است تکثیر نمی‌شود...اما الجان سوره الرحمن به درون انسان نفوذ دارد و تکثیر می‌شود چون از خدا خواسته است انسانها را بفریبد...
قرآنمیزان دات کام / مرادی


■ داستان جن و شیطان به‌صورت فیریکی و نه خیالی، چنان نا بخردانه می‌نماید که اندیشیدن و بحث کردن و نوشتن در این موارد، کشتن وقت نویسنده و پردازنده و خواننده است. وقتی داستان جن و شیطان بصورتی عنوان شود که فقط در خیال آدمی ظاهر می‌شود را میتوان در قالبی پذیرفت که مطرح کردن این موجودات خیالی، برای ترسانیدن مردمان و به فرمان شدن مردمان معتقد به فرمانروایان مذهبی بوده است بمانند بسیاری موارد دیگر در مذاهب که اساس آنها وحشت مردمان و پناه جستن به پیامبران بوده است و تصوری خارج از این، بسیار احمقانه و نابخردانه می نماید. اساس و بنای همه مذاهب ترس و وحشت از جزا بوده است و شیطان و جن هم بخشا در این راستا مطرح شده‌اند.
تندرست و شادکام باشید/ با مهر، م.ج.


■ جناب بامدادان
شاید تصور کنید تلاش برای دفاع از قرآن آب ریختن به آسیاب روحانیت سنتی است... باید عرض کنم برای راغب کردن قدرتمندان و ثروتمندان به تن دادن به رفع نیازنیازمندان چه در سطح افراد چه در سطح کشورها راه اصلی تنبه دادن آنهاست به مسئولیت الهی و حیاتی و... نهفته در خلقت... و این نیاز به معجزه الهی دارد... معجزه بودن قرآن هم با رعایت اتصال ممکن می‌شود و این ما را به اتصال آیات دیگر الهی مانند خود انسانها و پدیده های طبیعی نیز می‌رساند.... والا عدم رعایت این روش که مورد تایید خود قرآن است ما را به راهی نمی‌رساند و به رقابت‌های نفس‌گیر مقدس نما و ...که شاهدش هستیم می‌رساند... از طرف دیگر اعتماد بنفس برای ضعفاست تا به مقابله با مقدس‌نماها برخیزند... روحانیت سنتی اعتقادی به اعتبار این چیدمان قرآن ندارد و افراد معصوم خودساخته را مفسر حقیقی می‌داند... روایات و تاریخ بر صدر می‌نشیند و با عملکرد خود بر این مبنا بی‌ایمانی را دامن می‌زند که زده است...
مرادی


■ خانم/آقای مرادی گرامی، درود بر شما
آوردن تک‌تک آیه‌های قران در یک نوشته کوتاه، چارچوب نوشته را می‌شکافد. من نشانی همه آیه‌ها و همچنین گفتآوردهایم از سیره و روایت را آورده‌ام تا خوانندگان کنجکاو خود بتوانند راستی آنها را بیازمایند. ولی اینکه شما می‌نویسید «دو نوع جن وجود دارد یکی از نوع جنیان سوره سبا [...] و دیگری در سوره فصلت» چیزی است که در قرآن‌پژوهی به آن “تفسیر برأی” می‌گویند. شما از کجا توانسته‌اید از درون ذهن نویسنده قرآن آگاه بشوید که می‌گویید او از دو گونه جنّ سخن می‌گوید؟ یا از کجا می‌دانید که «الجن در سوره فصلت همان الجان در سوره الرحمن است»؟ و از همه اینها هم اگر بگذریم، اینکه قرآن یکبار می‌گوید که جنیان قرآن را پنهانی شنود می‌کردند و بار دیگر می‌نویسد الله آنها را به سراغ محمد می‌فرستد، از دیدگاه شما آشفته‌گویی نیست؟
و سرانجام شما برای من انسان سده بیست‌ویکم “جن” را چگونه می‌شناسانید؟ این جنها امروز کجا هستند؟ چه می‌کنند؟ چرا هستند؟
شاد باشید / مزدک بامدادان


■ جناب بامدادان
با تشکر از جواب ...عرض می‌کنم که نوع اول از جن همانهایی هستند که در سوره جن و سوره سبا معرفی می‌شوند موجوداتی با سرعت عملکرد بسیار زیاد و اینکه خود داوطلب خدمت به انسان که سهل است داوطلب ارتباط نیستند... دلیل بر این عرایض اشارات سوره سبا می باشد... اگر متوجه مرگ سلیمان شده بودند در عذاب نمی‌ماندند...
نوع دوم همان ابلیس و ذریه او هستند که به اشاره در سوره کهف “کان من الجن” از زمره جن شدند یعنی آنها هم از نظر انسان پنهان گردیدند و همانهایی هستند که قرینه وجودی انسان می شوند و اختیار فریب انسانها را دارند (سوره فصلت)
شاید اشاره “کان من الجن” کلید اصلی در اعلام دو نوع جن باشد...یک جن در درون ما دیگری در بیرون ما مجاور بودن سوره نوح و سوره جن و آیات پایانی سوره جن میرسانند که نوع اول جن در عملیات بزرگ طبیعی به دستور الهی نقش دارند(مانند طوفان نوح)...یا در کنترل و بروز حوادث طبیعی برای پیروز گرداندن پیامبران نقش دارند...نیروهایی برای جلوگیری از فساد زیاد در زمین...شنیدن قرآن برای اینها با داشتن سیر سریع ایشان در عالم امری طبیعی است...
و اینها همه با ملاک قرار دادن فقط ارتباط آیات قرآن بدست می آید و کاری به روایات نداریم...بود و نبود انسجام در قرآن هدف است...
مرادی


■ جای تاسف است که انسان این دوران هنوز با توهمات قرنها پیش زندگی می‌کند و البته این خود دلیلی هست که امروز سر دمداران کشورهایی که با یک سیستم مذهبی و بطور ویژه “اسلامی” اداره میشوند، به‌جز به غارت و چپاول و ضرب و شتم مردم مشغول نیستند. نمونه بارز این سیستم را نزدیک به چهار دهه در ایران دیده و حس کرده ایم, چندین سال هم در افغانستان و دوران سردمداری طالبان دیده‌ایم. در همین راستا به تاریخ گذشتگان هم میتوان نگاهی کرد، همان خاندانی که اسلام امروزی را رایج کردند (به ضرب شمشیر) و خورانیدن توهماتی مانند جن به شعور مردمانی که باورمند شدند (خاندان عباسی) و یا سردمداران صفویان در ایران که شیعه امروزین را با ضرب و شتم توسط درویشان کشکولی به جان و روح مردم خورانیدند و حتی همان درویشان را افرادی مقدس معرفی کردند و ما با لذت تصاویر و یا دست بافته‌های پشمین(قالیچه) از این دراویش در خانه‌هایمان نگه داری می‌کنیم. بر ما این چنین مردمی که خود به ترویج جهل و ستم مذهبی کمک می‌کنیم باید گریست.
خانه از پای بست ویران است
خواجه در بند نقش ایوان است
ا امید درک راستی ها و پرهیز از توهمات و نابخردی‌ها و شادی همه مردمان
با درود، م.ج.


■ جناب بامدادان از اینکه نام شما را اشتباه نوشته‌ام عذر خواهی می‌کنم.
مرادی


■ بامدادان گرامی،
چون رخدادها و مفاهیم تاریخی را در بازه‌های زمانی گسترده و بویژه در پیوستگی برایشی می‌کاوید، شما را در پیوند با این جستارتان به بخشی از کتاب (the god delusion (der Gottes Wahn از Richard Dawkins ارجاع میدهم. فصل ۱۰ eine notwendige Lücke. در آنجا به زمینه های برایشی مفاهیم cognetive همچون دوست خیالی در دوران کودکی که در کسانی تا بزرگسالی هم ادامه می‌یابد می‌پردازد. آنچه نوح هراری subjektive reality می‌نامد نیز بیانگر همین کیفیت ذهنی انسان است.
گفتگو با خود اگر از کنترل آگاهانه خارج شود جنون یا جن زدگی پنداشته می‌شود. واقعیت‌های ذهنی یا خیالی به قول هراری بنیان گسترش پیوندهای بین انسانها فراتر از گله‌های کم شمار و شکل گیری جوامع بزرگ انسانی بوده است. اینها در همه پندارهای پیوند دهنده‌ی انسانها چه در شکل مذهب و چه در شکل ایدیولوژی ها و باورهای دیگر نقش دارند. جن یا هر «واقعیت خیالی» دیگر که در زیست اجتماعی انسانها کارکردهای گوناگون گاه متناقض دارند از زمینه های برایشی ذهنی برخوردارند که Dawkins آنها را در کتابهایش بویژه در the selfish Gene به زیبایی روشن کرده است. گذشته از انبوه افسانه ها و حدیث های متون اسلامی و قرآنی قصه رابطه پنهان زنی با جنی مذکر در ماهیت خود و در زمان تاریخی‌اش با همزادهای خیالی کودکان مورد بحث داوکینز قابل فهم تر می‌شود.
مثل همیشه از نوشته شما لذت بردم
H.orskuhi


Dear Mr A. Bamdadan: As always it is a good article, to the point. We are looking at our people one side great master of idiot supreme leader & one side Science & scientist like you & in between some still wondering.
M. Poorian


■ جناب بامدادن سلام،
لطفن بفرمایید که دو بخش وعهده داده که توسط آقای لنگرودی قرار است نگاشته شود کی و کجا قابل دستیابی ست ؟
با سپاس ارژنگ سروش


■ م.ج. گرامی،
پرداختن به چنین نکته‌هایی از آن رو مهم است که ما هنوز هم با انبوهی از مردمانی روبروییم که به هستی جن باور دارند. خامنه‌ای نیز بمانند هر فروشنده دیگری هرگز کالایی را عرضه نمی‌کند که خریدار نداشته باشد. اگر او از جن و شیطان سخن
می‌گوید، می‌داند کسانی هستند که به آن باور دارند. پس ما را گریزی از این نیست که این پدیده‌ها بپردازیم.
شاد باشید / م. بامدادان


■ H.orskuhi گرامی،
سپاس از شما برای معرفی کتاب. باور به پدیده‌های پندارین چون جن و پری و شیطان و دیو بی‌گمان بخشی از باورهای مردم از همان سپیده‌دم تاریخ بوده است و دانش روانشناسی نیز از هنگام پدید آمدنش بدانها پرداخته است. سخن من در این نوشته ولی بیشتر از نگاه دین‌شناسانه است. در دین‌شناسی است که این نیروهای پلید جایگاهی برون‌ذهن و همگانی می‌یابند. جن و شیطانها و ابلیس بخشی از جهانبینی بسیاری از دینهای جهان هستند و اسلام نیز خوانش سروگوش بریده‌ای از بنیانهای این باور یهودی-مسیحی را در قرآن فراگرد آورده است، که همانگونه که آوردم بسیار آشفته و درهم است.
شاد باشید / م. بامدادان


■ بامدادان عزیز،
در واقع سر سخن من این نبود که چرا شما به موردی مانند جن پرداخته‌اید، بلکه در پاسخ به دوستانی که تلاش می‌کنند وجود این توهمات را با اشاره به روایات و آیات به اثبات رسانند بود و در واقع سخنی در موافقت با گفتار شما نوشتم.
شاد و پر توان باشید / با مهر، م.ج.(مهرداد)


■ ارژنگ گرامی، درود بر شما،
بخش دوم را آرمین لنگرودی در روزهای آینده برای ایران امروز خواهد فرستاد.
شاد و تندرست باشید / م. بامدادان







نظر شما درباره این مقاله:








 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024