يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ -
Sunday 22 December 2024
|
ايران امروز |
برگردان: ترک اوغلی
نوشته پیش رو تحت عنوان «بهای پاپولیسم» به قلم مارتین وولف مفسر ارشد اقتصادی مجله فایننشیال تایمز (۲۳ اکتبر ۲۰۱۸) است. وی به موازات بررسی اجمالی سه کتاب* مهم تازه نشر یافته در باره جنبشهای تودهای پاپولیستی در دنیای غرب، پرسشهایی سرنوشتسازی را در باره آینده پاپولیسم و بهایی که برای کنترل آنها باید پرداخت شود طرح میکند.
بهای پاپولیسم
جنبش ضدنخبگان، لیبرال دموکراسی را تهدید میکند. آیا پاسخ اصلاحات اقتصادی است؟
نیروهای پاپولیستی در هر دوسوی آتلانتیک در حال گسترشاند، تصمیم بریتانیا به خروج از اتحادیه اروپا، روی کار آمدن ترامپ در ایالات متحده آمریکا، تشکیل دولت «Chinque Stelle and La lagas» در ایتالیا، سر کار آمدن پاپولیستهای اقتدارگرا در مجارستان و لهستان، و تقویت آلترنتیو راست در آلمان از جمله موفقیتهای آن هستند. دراتریش، هلند، فرانسه و سوئد نیز نیروهای این جنبش در استحکامات به خوبی برپا شدهای مستقر شدهاند.
عنصر مشترک همه این نیروها؛ نفی نخبه گرایی، دشمنی با سنتز لیبرال دموکراسی، مخالفت با حکمرانی تکنوکراتیک، و پرورده آن سرمایه داری جهانی است. این جنش، طغیانی بر علیه نهادهای مستقر قدرت بوده، و ممکن است که به یک نقطه عطف تاریخی بر علیه لیبرال دموکراسی، و سرمایه داری جهانی و یا هر دو فرا روید. این که نتیجه این روند تا چند اندازه رادیکال از کار در خواهد آمد بستگی به نوع پاسخ دولتها به آن درعرصه اقتصاد وسیاست خواهد داشت.
سه کتاب تحت بررسی، در عین اشتراکات، تفاوتهایی را در باره تحلیل روندهای جاری در حال گسترش، با یکدیگر دارا هستند.
«بری ایکنگرین» (Barry Eichengreen) مورخ اقتصادی بر جستهایست که با اشارات و فرمولهای دیدگاههای لیبرالی اکثریت نخبگان سیاست ساز در ایالات متحده آمریکا آشنا میباشد.
«روبرت کاتنر» (Robert Kuttner) مدرس دانشگاه براندیس (Brandeis) است، اما وی بیشتربه عنوان روزنامهنگاری با دیدگاههای قوی سوسیال دموکراتیک ویا دموکراسی سوسیالیستی شناخته شده است.
«چارلز دوما» (Charles Dumas) بریتانیایی؛ متخخصص اقتصاد کلان با تحلیلهای غیر متعارف و نافذ در اقتصاد گلوبال در موسسه لامبارد است. هر سه کتاب به ما کمک میکنند تا نوری بر تاریکی رویدادهای پیچیده واغلب تهدید آور زمان حاضر تابانده شود.
کتاب «وسوسه پاپولیست» از «ایکنگرین» یک تحلیل کامل تاریخی است. وی رد پای جنش ضد نخبگان را در اروپا و آمریکا در دو قرن اخیر، که اغلب با خارجی ستیزی، نژادپرستی و اقتدارگرایی رنگآمیزی شده است، پی گرفته و ریشه آنها را در ترکیبی از «عدم امنیت اقتصادی»، «تهدیدات علیه هویت ملی»، و «سیستم سیاسی غیر پاسخگو» آشکار میکند. وی همچنین با روی باز استدلال میکند که چنین جنبشهایی میتوانند با پاسخهای رفرمیستی سیاسی و اقتصادی به خواستههای ناراضیان، تحت کنترل در آیند. نمونه کلاسیک چنین رفرمی در زمان اوج اقتدارگرایی پاپولیستی در سالهای ۱۹۳۰ در آمریکا بود. این پاسخ رفرمیستی، تحت عنوان «معامله جدید» از سوی فرانکلین روزولت در سالهای ۱۹۳۰ ارائه شد.
ایکنگرین میپرسد؛ آیا یک دوره جدید رفرمهای ضروری که به لحاظ سیاسی عملی بوده و بتواند سریعا به نتیجه رسیده و امواج پاپولیستی را مهار کند، امکانپذیر است؟ و نتیجه میگیرد که ایالات متحده آمریکا، به دلیل حضور احساسات خصمانه در آن نسبت به ایدهای که دولت را راه حل میشناسد، و اتحادیه اروپا با دولتهای تکنوکرات و معاملات پیچیده بین اعضای آن، هیچ یک در وضعیت خوبی برای پاسخ مناسب به این جنبشها قرار ندارند. با وجود این، پاپولیستها هم بدون تفاوتی با یکدیگر، بدون در نظر گرفتن محضوراتی که واقعیت بر آنها تحمیل میکند، نمیتوانند پاسخی در خور در برابر نیازهای لحظه موجود طرح کنند. پاسخ نهایی ممکن است چنین باشد که راه حل آسان وجود ندارد، اما این پاسخ قطعا یاسانگیز است.
«کاتنر» صدای خود را برای مقابله با این تسلیمگرایی بلند کرده، و در پاسخ به اینکه آیا دموکراسی از دست سرمایهداری گلوبال نجات خواهد یافت، به سراغ «معامله جدید» سالهای ۱۹۳۰ و پدیدار شدن سوسیالدموکراسی در اروپای غربی با حمایت آمریکا بعد از جنگ دوم میرود، که با اشتغال کاملا بیسابقه و رشد سریع کارآکتریزه شده، و دموکراسی موفق به کنترل سرمایه گردید. اقتصاد از طریق گسترش تجارت بیشتر درهم تنیده شد، دولتها کنترل امور را در دست گرفته، و بازار نیروی کار تحت نظم درآمد، اتحادیههای کارگری قدرت یافته و بالاتر از همه امور مالی تحت نطم در آمد. تا اینکه ضدانقلاب سالهای ۱۹۸۰ با شروع سرمایهداری غیرمقید به نظم فرا رسید. نتیجه، پیدایش قشر نخبگان فوقالعاده ثروتمند در عرصه کسب وکار، فروپاشی اتحادیههای کارگری، افزایش عدم امنیت شغلی کارگران، نا برابری افزایش یابنده، و بیثباتی اقتصادیای بود که بطور اجتناب ناپذیر و خطرناکی به برآمد تمایلات پاپولیستی نژادپرستانه، و گسترش روحیه اقتدارگرایی با نسبتی رو به رشد درمیان جمعیت کشورهای مورد بحث انجامید.
در حالیکه «ایکنگرین» رفرمهای گسترده را پیشنهاد میدهد، «کاتنر» انداختن سرمایهداری در قفس را راه حل میداند، و نتیجه میگیرد سیستمی که پدیدار خواهد شد یکی از دو سناریوی «بیشتر اتوکرات و بیشتر کنترل شونده توسط سرمایه»، و یا «بیشتر دموکراتیک و کمتر سرمایهداری» خواهد بود.
«دوما» سیاست هر چه کمتر و اقتصاد کلان گلوبال هر چه بیشتر را مطرح میکند. در موضوع پاپولیسم و اقتصاد، وی استدلال میکند که شوکهای سیاسی قرن گذشته ریشههای خود را در سه تغییر مهم در سطح گلوبال داشتهاند:
اول: ورود میلیاردها کارگر ارزان به بازار اقتصاد جهانی به دلیل باز شدن بازارهای چین، و سپس هند و فروپاشی امپراطوری شوروی.
دوم: تغییرات تکنولوزیکی
و سوم و نه حداقل، پدیدار شدن ساختاری ذخایر عظیم مالی مازاد در اوراسیا (Eurasia)، و به طور دقیقتر در اروپای شمالی با مرکزیت آلمان و آسیای شرقی با مرکزیت چین و ژاپن.
چنین مازادی، به تولد همزاد نقطه مقابل خود، یعنی کمبود ذخایر مالی در ایالات متحده آمریکا، و حاشیه اروپا منجرشد. این کمبود به نوبه خود با سیاستهای باز مالی تشدید شده، و به بحرانهای عظیم منجر شد. در منطقه اروپا، مازاد ساختاری عظیم در آلمان، مخصوصا مشکلساز بوده، و هیچ مکانیسمی برای تطبیق آن با شرایط موجود، به جز انتقال آن به مناطق دیگر جهان از طریق یوروی ضعیف، و پیشبرد یک اقتصاد کمتر رقابتی، و یا یک رکود نیمه دایمی و یا هر دو - نمونه ایتالیا - پیشبینی نشده است.
در ابن بررسی فشرده ممکن نیست که در مورد کتابهای ذکر شده قضاوتی عادلانه انجام گیرد، اما آنها حداقل ۵ سوال بزرگ را پیش میکشند:
۱- عوامل اقتصادی تا چه میزان محرک ضدانقلاب پاپولیستی هستند؟ به نظر من هر سه کتاب به درستی موافقند که روندهای اقتصادی بیشترین توضیح را در قیام علیه نخبگان فراهم میکنند. هر سه آنها به روندهای زیانبار برای کارگران کمتر ماهر پرداخته، و رکود در درآمدهای واقعی بعد از بحرانها را به عنوان دلیل نارضایتیها طرح کردهاند.
در حالیکه موقعیتهای اضطرابآفرین و پرسشهای هویتی مهم هستند، اما آنها به طور روشن، خصوصا در دورههای فقدان امنیت اقتصادی، دلایل اقتصادی دارند. و دوباره، میبینیم که خصومت بر علیه نخبگان بخشا نتیجه خساست اقتصادی، و فقدان صلاحیت و ناکارآمدی خود آنان میباشد. بالاتر از همه، پرداخت بدهی بانکها وصاحبان آنها از جیب مردم، خصوصا در ایالات متحده آمریکا نه بخشوده شده و نه به فراموش سپرده شده است. با وجود این یک عامل در اقتصاد، تاثیری به مراتب بیشتر از وزن خود به همراه داشته است: مهاجرت.
اقتصاددانان معمولا نتیجه میگیرند که تاثیر اقتصادی مهاجرت چندان نبوده و مجموعا سودمند بوده است. اما مردم در هراس از غریبهها به سر میبرند، خصوصا موقعی که زیر فشارند. میتوانیم استدلال کنیم که فاکتوربسیا پر اهمیت «خارجیان بدون اوراق هویت در آمریکا»، و جریان غیرقابل کنترل مهاجرت از طول و عرض مدیترانه به اروپا، و از اتحادیه اروپا به بریتانیا، ترس از دست رفتن کنترل روی مرزها و کشور را برای شهروندان آن با خود به همراه آورده است.
از یک نگاه وسیعتر، سیاست دموکراتیک در مقوله شهروندی ریشه داشته، و شهروندان انتظار دارند که دولت آنها با مهاجران به عنوان غیرشهروند رفتار کند. نظریه سوسیال دموکراتیک «کاتنر» این واقعیت را میپذیرد. لیبرالیسم فرد گرا اما پذیرش آن را دشوار مییابد. این تنش به خصوص در اتحادیه اروپا شدیدتر است. «ایکنگرین» به یک نظر سنجی اروپایی در سال ۲۰۱۵ (Eurobarometer) استناد میکند که در آن ۵۲ درصد از شرکتکنندگان خود را با ملیت خود تعریف کردند. «فقط ۶ درصد خود را ابتدا اروپایی و سپس با ملیتشان توصیف نمودند، و تنها ۲ درصد خود را اروپایی دانستند». اتحادیه اروپا تملکی بر وفاداری ساکنین آن ندارد. این اتحادیه باید برای ساکنانش کاربرد داشت، ولی برای بسیاری خصوصا بعد از بحران کار نکرد.
۲- مهمترین محرک این تغییرات اقتصادی ناخوشایند چیست؟ این یک بزرگنمایی است اگر آن را صرفا به سرمایه گلوبال نسبت دهیم، آنگونه که «کاتنر» میگوید. همه کشورهای با در آمد بالا در طول ۴۰ سال گذشته بیش از پیش دروازههای خود را به روی اقتصاد جهانی گشودهاند. آما همه آنها به یکسان از افزایش نابرابری، و کاهش توانایی دولتی برای خیر جامعه و تامین اجتماعی رنج نبردهاند. ایالات متحده آمریکا یک لایه خارجی از این جنبه بوده است. انتخاب مهم است. این واقعیت نشان میداد که فضا برای اعمال سیاستهای متنوع وجود داشته است. در آمریکا راه این انتخاب به وسیله نخبگان جمهوریخواه سد شد، که تصمیم گرفتند روی کاهش مالیاتها و افزایش آزادی فعالیتهای اقتصادی تمرکز کنند، و از تنشهای فرهنگی و نژادی، به عنوان منبعی برای به روز کردن استراتژی کهنه «جیم کرو»(Jim Crow)*** بهرهداری نمایند، که نتیجه طبیعی آن پاپولیسم راستگرای ترامپ یک پیروزی خیره کننده برای این استراتژی سیاسی، و یک ماحصل وحشتناک برای مردم آمریکا و همینطور جهان بوده است.
«کاتنر» بر این است که بعد از جنگ جهانی دوم، هر چیز بد، بعد از ترک دوران سوسیال دموکراسی به منصه ظهور رسید. اما باید گفت که آن زمان یک دوره استثنایی با نتایج استثنایی بود. تنزل رشد بهرهوری در سال ۱۹۷۰، خیلی قبل از لیبرالیزاسیون سالهای ۱۹۸۰ رخ داده بود، آنگونه که وی استدلال میکند تغییرات در سیاستهای اقتصادی به راه دوری رفت. اما وضع موجود تا آن زمان یک انتخاب محتمل نبود. وی هم چنین مدعی است که رشد تجارت جهانی اساسا هیچ سودی به دنبال نداشت. چنین ادعایی نادرست است. سریعترین و وسیعترین کاهش در فقر مطلق در تاریخ جهان توسط چین و هند در آن دوره محقق شد. شکی وجود ندارد که باز شدن دروازهای تجارت وسرمایه گذاریی مستقیم خارجی در این دو کشود یک نقش بزرگ در این امر بازی کرد. به همن ترتیب همآنگونه که «کاتنر» استدلال میکند این حقیقت ندارد که از دست رفتن شغلهای خوب تولیدی و کارخانهای، همه مرتبط با خیز سرمایهداری درنده و تجارت آزاد بودند. این هم حقیقت دارد که هر کشوری با درآمد بالا، شاهد یک انتقال عظیم اجتنابناپذیر نیروی کار از صنایع به بخش خدمات، و از نیروی کار متخصص به سمت نیروی کار کمتر ماهر بوده است. نسل آینده روباتها و هوش مصنوعی این روند را بطور اجتنابناپذیری سرعت خواهد بخشید. «کاتنر» آنجایی بر حق است که از شل کردن کنترل امول مالی، مخصوصا برنامههای کوتاه مدت انتقال سرمایه در دوسوی مرزها، وفضولات نقاط ضعف مقررات مالی حاکم سخن به میان میآورد.
کشورهای بزرگ اگر میخواستند میتوانستند جریان حرکت مالی را تنظیم و کنترل کنند، و از سرمایهداران مالیات بگیرند. و باز اگر امریکا میخواست، میتوانست با کشورهای دارای مازاد عظیم مالی مقابله کند.
۳- نتایج خیزش پاپولیسم چه میتواند باشد؟ ما میتوانیم احتماالات مختلفی را در نظر بگیریم. یک احتمال خوش فرجام میتواند رفرمهای رادیکالی باشد که منافع اکثریت مردم را در نظر بگیرد. اما در عوض خصومت پوپولیتسی هم ممکن است بهطور جهشوار تکثیر شده، و برعلیه نهادهای مستقری که «اراده مردم» را محدود میکنند وارد عمل شود، بوروکراسی تکنوکراتیک، داداگاهها ومطبوعات آزاد را تهدید کند. و بعد هم قدرتمندان وسوسه شوند که تصمیم بگیرند چه چیزی درست وحقیقت است. چنین احتمالی دیگر به سختی به آیندهای دور مربوط میشود. این یک امر تصادفی نبود که قوانین جاری کنونی حاکم بر نهادهای گلوبال، نتیجه حاکمیت قانون در دموکراسیها بودهاند. آنها دو روی یک سکهاند. وقتی دسپوتیسم عمدی به نرم تبدیل شود؛ نظم لیبرال بین المللی فروخواهد پاشید. آنهاییکه باید بهتر بدانند فکر میکنند این اتفاق مهمی نیست. اما بر عکس، چنین پدیدهای دارای اهمیت بوده و ما ممکن است به زودی آن را کشف کنیم.
۴- در اینصورت چگونه میتوان نیروهای پاپولیست را در جهت سازندگی، و نه ویرانگرانه هدایت کرد؟ نیاز به رفرم همان گونه که هر سه نویسنده، هرکدام با راههای متفاوت از دیگری آن را بیان کردهاند امری ضروری است. سیستم مالی بطور خطرناکی شکننده باقی مانده است. سیستم مالیاتی نیازمند اصلاحات عادلانه و موٍثر است. فقط دولتها میتوانند از موجودیت سیستم آموزشی با کیفیت بالا، زیر بناهای به خوبی توسعه یافته، و سیستم قانونی موثر و سایر نهادها ضرور مطمئن شوند. نیازمندیهای اساسی وفرصتها همگی باید خانگی در هر کشوری باقی بمانند. اما همکاریهای بینالمللی همچنین اساسی هستند. این امر نیکی خواهد بود که اگر پاپولیسم نو تلاش کند اهداف ذکر شده را تحقق بخشد. برعکس، همانگونه که «ایکنگرین» به درستی توجه میدهد، نسبت دادن مرتب مشکلات به مهاجران بطور عمده انحرافی است از آنچه مهم است به آن چه که نیست.
۵- آیا اگنون دیگر دیر شده است؟ ما هنوز هم میتوانیم امیدوار باشیم که در جریان مقابله با بدترینها، از بهترینهای به ارث رسیده پاسداری کرده، و به تعادل نوینی دست پیدا کنیم. به همین منظور، اما ما به سیاستهای بهتر و سیاستمداران عاقلتر نیاز داریم. همنگونه که «کاتنر» تاکید میکند این امر قبلا در میانه قرن بیستم رخ داد، اما بعد از فجایع بزرگ. چه چیزی این بار رخ خواهد داد؟ این بزرگترین سوال بی پاسخ دوران کنونی است.
* Populism and Economics, by Charles Dumas, Profile Books RRP£15, 192 pages
The Populist Temptation: Economic Grievance and Political Reaction in the Modern Era, by Barry Eichengreen, Oxford University Press RRP£18. 99, 260 pages Can Democracy Survive Global Capitalism?, by Robert Kuttner, WW Norton RRP$27. 95, 384 pages
1- پاپولیسم و اقتصاد به قلم چارلز دوماس
2- وسوسه پاپولیست به قلم باری ایسین گرین
3- آیا دموکراسی از دست سرمایه داری جان به در خواهد برد؟ به قلم رابرت کوتنر
** Ts LambardTrusted Sources and Lombard Street Research…
*** https://www.britannica.com/event/Jim-Crow-law
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|