پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 13.01.2018, 20:14

شاخص‌های مشترک نظام‌های دیکتاتوری


مزدک لیماکشی

ما‌ها که در دیکتوری‌ها زیسته‌ایم می‌دانیم که دیکتاتوری در عمل به چه معنی است. اما این امر مهمی است که بدانیم که دیکتاتوری‌ها بر چه پایه‌هایی استوارند و چگونه و با چه توجیهاتی و با چه ابزاری قدرت خود را بر مردم تحمیل می‌کنند. این نوشتار به شاخص‌های مشترک دیکتاتوری‌ها و همچنین به انواع دیکتاتوری‌ها در جهان معاصر می‌پردازد.

دیکتاتوری به چه معنی است؟
دیکتاتور به این معنی است که تعداد محدودی تمام قدرت را در کنترل خود دارند. این تعداد محدود می‌تواند یک حزب، یک پادشاه، یک نیروی نظامی یک رهبر مذهبی یا یک رئیس جمهور مادام‌العمر باشد. در دیکتاتوری‌ها ملت‌ها از حقوقی برخوردار نیستند و دیکتاتور با استفاده از پلیس و نیروهای نظامی مردم را سرکوب، شکنجه و زندانی کرده و قدرت خود را به زور به مردم تحمیل می‌کند.

در دیکتاتوری اپوزیسیون از امکان فعالیت برخوردار نیست و دائما سرکوب می‌شود. در تفکر دیکتاتوری این گونه توجیه می‌شود که مردم آگاه به حقوق خود نیستند و نمی‌توانند رهبران خود را انتخاب کنند. به همین خاطر باید فرد یا جمعی وجود داشته باشند که مسئولیت رهبری جامعه و کشور را به عهده بگیرند. به این گونه تفکر الیتیسم می‌گویند. کشورهائی که یک فرد یا یک جمع محدود «الیت»، همه قدرت را در دست دارند دیکتاتوری می‌گویند.

رهبران در یک دیکتاتوری خود را اغلب رهبر مردم و نماینده خواست‌های آن‌ها جلوه می‌دهند. مردمی که ایده‌ها و نظراتی مغایر با نظرات رهبری دارند دشمن ملت، کشور و یا ایدیولوژی و مذهب حاکم قلمداد می‌شوند. دیکتاتور خود را پدر ملت، سایه خدا و یا رهبر امت یا امیرالمومنین می‌داند. مخالفین دیکتاتور دشمن خطاب شده و باید به سکوت کشانده شوند. این گونه برخورد در همه دیکتاتوری‌ها مشترک است.

برای اینکه دیکتاتوری‌ها را بهتر بشناسیم اول باید ببینیم که در چه شاخص‌هایی در وجوه اساسی خود، مشترک هستند.

شاخص‌های دیکتاتوری
۱. دیکتاتور همه احزاب را غیرقانونی اعلام می‌کند یا همه احزاب به جز حزب حاکم را غیرقانونی اعلام می‌کند.

۲. حق رای را خصوصا برای آن‌ها که به حزب حاکم رای می‌دهند محدود می‌کند. از طریق جلوگیری از کاندید شدن نمایندگان اپوزیسیون تلاش می‌ورزد که مخالفین حق رای‌شان محدود شود. آخرین نمونه محروم کردن الکسی نوالنی، نماینده اپوزیسیون روسیه برای کاندید شدن در انتخابات ریاست جمهوری است.

۳. انتخابات را به گونه‌ای سازمان می‌دهند که مشخص شود چه کسانی به حزب حاکم رای نمی‌دهند و از این مسئله بهانه‌ای می‌سازند تا مردم را زیر فشارببرند. اغلب شنیده می‌شود که در انتخابات ریاست جمهوری دیکتاتوری‌ها ۹۹ در صد به رئیس جمهوری مادام‌العمر رای می‌دهند. این امر ناشی از این گونه انتخابات برگزار کردن است و مردم از ترس شناسائی شدن ناچار به رای دادن می‌شوند. یا برای حفظ موقعیت شغلی و تامین معیشت رای می‌دهند.

۴. دیکتاتور به گونه‌ای عمل می‌کند که اپوزیسیون نتواند سیاست‌ها و برنامه‌های خود را در میان مردم تبلیغ کند.

۵. دیکتاتور نمی‌گذارد که اپوزیسیون دارای مدیای مستقل باشد. یا رادیو‌ها، تلویزیون‌ها و روزنامه‌های اپوزیسیون را تعطیل می‌نماید. نهادهای وابسته به اپوزیسیون را خنثی و یا غیر قانونی اعلام می‌دارد.

۶. اگر در دیکتاتوری انتخاباتی برگزار شود، دیکتاتور آرا را به گونه‌ای شمارش می‌کند که حزب حاکم برنده شود.

۷. با کنترل قضات، دادستان‌ها و وکلای دادگستری به گونه‌ای عمل می‌کند که همه چیز به نفع حزب حاکم تمام شود. نمونه این مسئله در ایران انتخابات سال ۸۸ است که حکومت با دست بردن در رای مردم احمدی‌نژاد را رئیس جمهور اعلام نموده و کاندیاهای برنده را زندانی نمود.

۸. یکی دیگر از نشانه‌های دیکتاتوری این است که دیکتاتور حتی به قوانینی که وجود دارد پایبند نیست. در برخی کشور‌ها دیکتاتور برای اینکه دوره ریاست جمهوری خود را طولانی کند دست به کارهای غیرقانونی می‌زند و یا قانون را دور می‌زند. در اوگاندا، موسونی در سال ۲۰۱۶ پس از ۳۰ سال در مسند ریاست جمهوری دو باره خود را کاندید کرد و چند روز قبل از انتخابات به خاطر ترس از پیروز شدن کاندید رقیب او را دستگیر و زندانی نمود. در روسیه پوتین برای دور زدن قوانین فرد دیگری را که مطیع اوست رئیس جمهور می‌کند و پس از یک دوره او کنار می‌رود و پوتین دوباره کاندید و پیروز می‌شود.

۹. در برخی کشورهای دیکتاتوری و شبه‌دیکتاتوری غیر از حزب حاکم احزاب دیگری هم وجود دارند اما حزب حاکم رادیو‌ها و تلویزیون‌ها و کلا رسانه‌های دولتی را در دست دارد و افکار عمومی را به نفع خود سازمان می‌دهد. یک نمونه شاخص روسیه است که پوتین نزدیک به سه دهه از این ابزار به نفع خود سود جسته است و نمونه دیگر حکومت ونزوئلاست که از رسانه‌های دولتی برای تخریب اپوزیسیون استفاده می‌برد. در نمونه ایران رادیو و تلویزیون و دیگر رسانه‌ها زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی هستند و به گونه‌ای سیستماتیک نه تنها نیروهای اپوزیسیون بلکه نیروهای اصلاح‌طلب داخل حکومت و رئیس جمهور را تخریب می‌کنند.

۱۰. حقوق بشر در همه کشورهای جهان تا حتی دمکراسی‌های قابل قبول زیر پا گذاشته می‌شود. اما در کشورهای دیکتاتوری انسان از هیچ حقوقی برخودار نیست و حکومت‌ها ی دیکتاتوری حقوق بشر را به طرز خشنی زیر پا می‌گذارند. اعدام در همه دیکتاتوری‌ها امری عادی و پذیرفته شده و سهل است. به عنوان نمونه در چین، ایران و عربستان بیشترین اعدام‌ها در جهان صورت می‌گیرد.

تیپ‌شناسی حکومت‌ها
در جهان ما حکومت‌ها به دمکراسی‌ها و دیکتاتوری تقسیم می‌شوند. در این نوشته هدف، آن چنان که آمد، پرداختن به شاخص‌های دیکتاتوری هاست اما از آنجا که دیکتاتوری‌ها در مقابل دمکراسی‌ها مطرح هستند به دمکراسی‌ها به طور کلی و به انواع دیکتاتوری‌های خواهم پرداخت. چهار تیپ دیکتاتوری را می‌شود از هم مشخص کرد. دیکتاتوری‌های نظامی، دیکتاتوری‌های مذهبی و دیکتاتوری‌های فردی و تک حزبی، با اینکه همه آن‌ها تقریبا شاخص‌های مشترکی دارند اما از جنبه تیپولوژی، تفاوت‌هایی با هم دارند که به تک تک آن‌ها می‌پردازم.

دموکراسی‌ها
در دموکراسی‌های پارلمانی بر اساس دیدگاه‌های Ball و Dagger، فهم و برداشت نیروهای لیبرالی از دموکراسی، بر آزادی و حقوق فردی استوار است و یا روشن‌تر بگوئیم اساسش بر آزادی و حقوق فردی است. (Ball و Dagge 2002).

در تفکر لیبرالی، دموکراسی یک نوع و روش حکومت‌گری مبتنی بر انتخابات است که در قدرت از طریق مردم، به حزب و یا مجموعه‌ای از احزاب و از طریق انتخابات واگذار می‌شود. حقوق شهروندی، آزادی فکری، آزادی مذهبی، حق انتخاب کردن و انتخاب شدن، حق برخورداری از داشتن ثروت شخصی از جمله حقوق و آزادی‌های شخصی است که از نظر لیبرال‌ها برای ایده آل‌های یک دمکراسی در عمل اهمیت پیدا می‌کنند (Ball و Dagge 2002).

اما در همین دموکراسی‌های پارلمانی، سوسیال دموکراسی بر این باور است که لیبرال دمکرات‌ها حقوق فقرا و کارگران را به نفع ثروتمندان نادیده می‌گیرند. پول قدرت می‌آورد و آن‌ها که ثروتمند هستند این امکان را بدست می‌آورند که بر سیاست و قدرت در جامعه تاثیر بگذارند و به همین خاطر هم هست که در یک دموکراسی می‌بایستی هر فردی این امکان را داشته باشد که بتواند به گونه‌ای برابر بر سیاست کشورش تاثیر گذار باشد. یک نفر یک رای و اینکه هر شخصی بتواند به گونه‌ای مساوی به مانند همه افراد جامعه بر سیاست و دولت تاثیر بگذارد. سوسیال دمکراسی می‌خواهد که حقوق شهروندی و کار برای یک رقابت سالم برای کاندید شدن برای پذیرش یک مسئولیت سیاسی در جامعه وجود داشته باشد. (Ball و Dagge 2002)

دیکتاتوری‌های نظامی
دیکتاتوری‌های نظامی از طریق کودتا قدرت را بدست می‌گیرند و با اعلام حالت اظطرای همه نهادهایی که طی سالیان برای تامین منافع مردم شکل گرفته‌اند تعطیل می‌کنند. کودتا‌ها در حمایت از یک پادشاه و یا سرنگونی یک حکومت و کسب قدرت توسط خود نظامیان صورت می‌گیرد. در تایلند نظامیان بر علیه دولت کودتا می‌کنند و ژنرال‌ها به کمک پادشاه دولت تشکیل می‌دهند. دو حزب پیراهن زرد‌ها و پیراهن قرمز‌ها هیچ‌گاه امکان آن را نیافتند که قدرت واقعی در تایلند باشند. در مصر نظامیان کودتا کردند و فرمانده کوداچیان اکنون رئیس جمهور است. در برمه نظامیان بیش از نیم قرن قدرت را در دست دارند و اکنون که آن سان سوچی انتخابات پارلمانی را هم برده است حاضر به ترک قدرت نیستند و قدرت اصلی را برای خود حفظ کرده‌اند.

دیکتاتوری‌های مذهبی
جمهوری اسلامی یک نمونه شاخص حکومت مذهبی و دیکتاتوری است که بخشا نشان‌هایی از نهادهای شبه‌دمکراتیک را می‌توان در آن مشاهده نمود. نهادهایی مانند ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی وجود دارد اما همه کاندیداهای مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری توسط شورای نگهبان از طریق نظارت استصوابی تعیین می‌شوند. اعضای شورای نگهبان توسط ولی فقیه تعیین می‌شوند و شورای نگهبان کاندیداهائی را انتصاب و مردم باید از میان این منتصبین، تعدادی را برگزینند.

انتخابات در این سیستم را به معنی واقعی می‌توان یک انتخابات زرد نامید زیرا مردم به گونه‌ای آزاد نمی‌توانند احزاب خود را تشکیل دهند و نمایندگان واقعی خود را کاندید کنند. قوانینی هم که در مجلس شورای اسلامی تصویب می‌گردد باید توسط شورای نگهبان تائید شود. این شورای ۱۲ نفره هر قانونی حتی نیمه‌دمکراتیک را حذف می‌کند. آخرین نمونه آن قانون مصوب مجلس در باره حضور نمایندگان اقلیت‌های مذهبی در شوراهای شهر‌ها بوده است که شورای نگهبان آن را حذف نمود. در مراکش پادشاه هم یک دیکتاتوری فردی و هم یک دیکتاتور مذهبی است و نهادهای مذهبی زیر نظر او هستند.

جمهوری اسلامی نوع خاصی از حکومت در عرصه جهانی است که در آن دستگاه دین زیر نام دستگاه اداری ولایت فقیه بر کشور حکومت می‌راند و نهادهای انتخابی قدرتی دست دوم به حساب می‌آیند. بر اساس تعریف مفهومی ولایت فقیه در سایت اینترنتی «پایگاه حوزه» زیر عنوان تعریف ولایت فقیه می‌خوانیم: «در واقع ولایت فقیه به همین معناست که با وجود معصوم (ع) باید او رهبری کند و در عصر غیبت به نیابت از امام زمان (عج) ولی فقیه رهبری و زمام امور جامعه را بر عهده دارد تا امت گرفتار هرج و مرج و آنارشیسم و تعبد به حاکمیت طاغوت نشود و احکام و ارزشهای الهی در جامعه عملی گردد.»

در قانون اساسی نیز نقش ولی فقیه این گونه تعریف می‌شود: «قوای حاکم در جمهوری اسلامی ایران عبارت‏اند از قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضاییه که زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت بر طبق اصول آینده این قانون اعمال می‌‏گردند.»

اگر در حکومت‌های کمونیستی دیکتاتوری پرولتاریا زیر عنوان دفاع از پرولتاریا، زیر رهبری حزب کمونیست توجیه می‌شود، در رژیم تئوکراتیک حاکم بر ایران و به طور مشخص در رژیم دینی حاکم بر ایران، حاکمیت دستگاه دین بر جامعه زیر عنوان الهی بودن حکومت در زمان غیبت معصومین برای جلوگیری از حکومت طاغوت که‌‌ همان حکومت غیر دینی است، دیکتاتوری دستگاه دین توجیه می‌گردد و خوب اگر بنگریم به جای همه قدرت در دست حزب کمونیست، همه قدرت به دست دستگاه دین و دستگاه اداری ولی فقیه توجیه می‌شود. این نوع دیکتاتوری بسیار خود وِیژه است اما ‌ همان گونه که آمد این حکومت هم نوعی از دیکتاتوری است.

دیکتاتوری‌های تک حزبی
از دید کمونیست‌ها مردم عادی پرولتاریا نامیده می‌شوند و به آن‌ها طبقه کارگر هم گفته می‌شود. بر اساس ایده کمونیست‌ها دولت باید بر اساس خواست پرولتاریا عمل کند، البته این بدان معنی نیست که طبقه کارگر خود حکومت کند بلکه حزب کمونیست به نمایندگی از طرف پرولتاریا قدرت را بدست می‌گیرد.

دیکتاتوری پرولتاریا هدفش مقابله با کاپیتالیست‌ها و مانع شدن از قدرت گیری مجدد آن‌ها و ایجاد یک جامعه بی‌طبقه که در آن حزب کمونیست قدرت مطلقه در دست دارد می‌باشد. همچنین هدف این است که حزب کمونیست به عنوان تنها حزب موجود در جامعه رهبری را در دست داشته باشد. هدف این است که حزب کمونیست سیاست را در کنترل خود داشته و اقتصاد برنامه‌ریزی شده را هدایت کند.(Ball و Dagger 2002)

در همین رابطه می‌توان تفاوت‌هایی در درون سیستم‌های دموکراسی پارلمانی از یک طرف و همچنین در درون سیستم‌های کمونیستی را شاهد باشیم اما مساله مرکزی‌‌ همان است که Ball و Dagger می‌گویند. در کشورهای کمونیستی یک حزب وجود دارد و این حزب برای همیشه قدرت را در دست دارد. نمونه شاخص حزب کمونیست اتحاد شوروی از ۱۹۱۷ تا ۱۹۹۱ تا زمان فرو پاشی اتحاد شوروی قدرت در دستش بود. در چین حزب کمونیست از زمان تاسیس تا هم اکنون قدرت را در دست دارد و هیچ حزب دیگری در چین وجود ندارد تا با حزب کمونیست رقابت کند. در این کشور هر پنج سال یک یک کنگره‌ای برای چند روز جلسه بر گذار می‌کند و همه نمایندگان این کنگره تائید شده حزب کمونیست هستند.

در کره حزب کار به رهبری خانواده سونگ، از زمان تاسیس قدرت را در دست دارند و بیشتر شبیه یک نظام پادشاهی و بیشتر حکومت فردی است تا حزبی اما ظاهر کار این است که رهبر حزب کار، رهبر کره هست. نمونه شاخص دیگر در این زمینه حزب کمونیست کوبا به رهبری کاسترو و برادرش است که مانع ایجاد احزاب دیگر شده و تمام عمر قدرت در کوبا را در دست دارند.

دیکتاتوری‌های فردی
نظام‌های دیکتاتوری در جهان وجود دارند که در آن یک فرد حاکم است و اگر در نظام‌های کمونیستی تحت عنوان خواست‌های پرولتاریا دیکتاتوری حزب کمونیست بر قرار است، در این نظام‌ها دیکتاتور خود را به عنوان ناجی ملت یا سایه خدا بر روی زمین و مدافع میهن ظاهر می‌شود. البته دیکتاتور می‌تواند سکولار و یا مذهبی باشد، پادشاه یا رئیس جمهور مادام‌العمر باشد.

در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین نمونه‌های دیکتاتوری‌های فردی را می‌توان مشاهده نمود. در سه دهه اخیر اکثر کشورهای آمریکای لاتین و برخی کشورهای آفریقایی و آسیاسی دموکراسی و نیمه دموکراسی‌هایی بر قرار شده است. اما دیکتاتور‌های فردی زیر نام پادشاه و یا رئیس جمهور به تعدادی، کماکان وجود دارد. در عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس پادشاه‌‌ همان دیکتاتور هست و در اکثر این کشور پارلمان وجود ندارد. در سوریه خاندان اسد زیر نام رئیس جمهور بیش از نیم قرن قدرت را در دست دارند.

نتیجه‌گیری
دیکتاتوری به این معنی است که تعداد محدودی تمام قدرت را در کنترل خود داشته باشند و جابجائی قدرت از طریق انتخابات آزاد و ادواری صورت نگیرد. قدرت در دیکتاتوری‌ها در دست یک حزب، یک پادشاه، یک نیروی نظامی یک رهبری مذهبی یا یک رئیس جمهور مادام‌العمر می‌باشد.

شاخص‌های مشترک انواع دیکتاتوری‌ها در‌‌ همان ۱۰ ماده خلاصه شده در بالاست که اساس آن نفی وجود اپوزسیون می‌باشد. آزادی و دمکراسی در این سیستم‌ها، جا و مفهمومی ندارد. انواع دیکتاتوری‌های نظامی، تک حزبی، فردی و مذهبی با وجود اینکه از جنبه تیپولوژی و تبار‌شناسی متفاوت هستند اما در این شاخص‌های ده گانه مشترک هستند.

در پایان باید بگویم که این نوشته را می‌شود به عنوان جزوه آموزشی برای دانش آموزان، جوانان و تشکال‌های مدنی استفاده نمود. این نوشتار بر اساس کتب آموزشی زیر و همچنین کتاب با ارزش Ball و Dagger زیر عنوان ایدیولوژی‌های سیاسی و ایده آل‌های دموکراتیک تنظیم شده است.

Reflex(plus)- gleerups
Hans Almgren, Stefan höjedid och Erik Nillson
Samhällsvetenskap(kunskap) Interskol
Frank Lundberg och Lars Ollson
Samhällskunskap- Liber
Daniel West
Political ideologies and the democratic ideal / Terence Ball, Richard Dagger

 






نظر شما درباره این مقاله:








 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024