پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ -
Thursday 30 January 2025
|
ايران امروز |
بررسی شیوههای تاریخنگاری، گذشته از آنکه پرورش و منش ما ایرانیان (و دیگر مسلمانان) و نگاهمان به پدیدهها را نشان میدهد و زودباوری ناپُرسشگری و سادهاندیشیمان را به رُخ میکشد، ما را با دو اسلام یکسَر ناهمسان روبرو میکند؛ اسلام قرآنی و اسلام تاریخی.
پیشتر آوردم که قرآن بدون سیره و تاریخ چونان رازی سربهمُهر است که هیچکس را یارای گشودن آن نیست. این سخن، یک برداشت ویژه من از تاریخنگاری اسلامی نیست. نه تنها بزرگترین و سرشناسترین تاریخنگار جهان اسلام که طبری باشد نخستین تفسیر قرآن را بنام «جامع البیان عن تاویل آی القرآن» به رشته نگارش درآورده است، که رفیعالدین قاضی ابرقوه (برگرداننده سیره ابناسحاق به پارسی) خود آشکار و بیپرده میگوید: «و بدان كه فضيلت و مطالعت اين كتاب [سیره] با فضيلت مطالعت تفسير قرآن برابر است» (۱).
اگر کسی در پهنه فرهنگی بیرون از دینهای سامی زاده و بالیده باشد (برای نمونه در هند، چین، ژاپن، مغولستان یا در میان سرخپوستان، اسکیموها و رنگینپوستان شامانیست) و داستانهای توراتی را هرگز نشنیده باشد و بخواهد در باره آئین یهود و مسیح و پیدایش و برآیِش آنها پژوهش کند، برایَش خواندن کتاب عهدین (کهن و نو / تورات و انجیل) بسنده خواهد بود. تورات آفرینش جهان و سرگذشت پیامبران و پادشاهان یهود، و بویژه سرگذشت چهره کلیدی آن که موسا باشد را بی کموکاست در خود دارد و انجیل زندگینامه عیسای ناصری و برانگیخته شدنش را و داستان حواریونش را. همین کَس اگر بخواهد درباره اسلام و پیدایش آن و بویژه سرگذشت پیامبرش دست به پژوهش بزند، پس از خواند کتاب آسمانی مسلمانان گیجتر و سرگشتهتر از پیش خواهد شد، زیرا با انبوهی از نامها و چهرهها و جایها روبرو خواهد شد، که در خود قرآن هیچ نشانی از آنها نیست. ناگزیر از گفتنم که در آئین یهود، تلمود (بویژه تلمود بابلی) و همچنین آگّادا و هلاخا (۲) نیز از جایگاه ویژهای برخوردارند، ولی آنها را میتوان به زبان دینشناسانه اسلامی «شرح و تفسیر» تَنَخ دانست که بدون آنها هم هر یهودی باورمندی میتواند آئینهای دینی خود را بجای آورد.
کوتاه سخن اینکه حتا یک برگ تورات یا انجیل را نمیتوان جابجا کرد، چرا که اگر چنین شود، خواننده به آسانی گسست زنجیره رخدادها را درمییابد و میفهمد که داستان افتادگی دارد. ولی قرآن را میتوان از پایان به آغاز خواند، یا آنرا از میانه گشود و خواند، یا یک سوره از آغاز و یک سوره از پایان خواند و یا بخشهایی از آن را برداشت یا بدان افزود، بیآنکه خواننده بفهمد و دریابد، چرا که نه تنها سورههای قرآن هیچ پیوندی با یکدیگر ندارند، که آیههای درون یک سوره نیز گاه بسیار پراکنده و تهی از پیوستگی زنجیروار هستند.
تا که بینمونه سخن نگفته باشم، الله در سوره کهف (۱۱۰ آیه) نخست با کسانی درمیافتد که او را دارای فرزند میدانند، سپس و بناگاه داستان «اصحاب کهف» را بازمیگوید و بر سر شمار آنان بگومگو میکند، آنگاه اندکی فرستادهاش را اندرز می-دهد و به او داستان دو مرد و باغ انگور را میآموزد، پس از آن بی هیچ پیشگفتاری داستان آفرینش آدم و سرپیچی ابلیس از کُرنش در برابر او را میگزارد. الله در دنباله این سوره و در پی پندواندرزی چند، باز به ناگهان داستان موسا و جوان همراهش (که در تفسیرها خضر دانسته شده است) را میآغازد و سرانجام سوره را با داستان ذوالقرنین به پایان میرساند. بدینگونه میتوان خواند و دریافت، که قرآن در یک سوره نه چندان بلند، گذشته از پندواندرزهای فراوان، پنج داستان بیپیوند با یکدیگر را بازگو میکند و از شاخی به شاخ دیگر میپرد.
برای آشکار شدن سخنم ناگزیر از آوردن چند نمونه دیگرم. اگر کسی در تورات و انجیل بنام «مِتوشَلَخ» بَرخورَد، برای دانستن اینکه او که بوده است، نیازی به «عالمان دین و مفسرین تورات» ندارد و میتواند با اندکی جستجو در تورات سِفر آفرینش (بِرِشیت) را بگشاید و دریابد که متوشلخ نام پسر خنوخ و نیای نوح پیامبر است که توفان افسانهای بروزگار او رخ داده است. بدینگونه پژوهنده کتاب آسمانی یهودیان و مسیحیان از هرگونه «سیره» و «طبقات» و «اخبار» و «تواریخ» بینیاز است و میتواند با خواندن همان کتابی که واژه ناشناس را در آن یافته است، پاسخ پرسش خود را بیابد. در این کتابها چیزی ناگفته نمانده است و جدا از اینکه داستانهای آمده در انجیل و تورات راستاند یا دروغ، زنجیره گاهشمارانه (۳) آنان بیگسست است. ولی آیا قرآن نیز چنین است؟
اگر آن پژوهنده پیشگفته که در بیرون از پهنه فرهنگی اسلام بالیده است و با افسانههای اسلامی آشنا نیست، این سوره را از آغاز تا فرجام آن بخواند، هرگز نخواهد دانست که ابولهب کیست و نام زنش چیست و چرا ایندو سزاوار آتش دوزخ و نفرین اللهاند؟ قرآن، بوارونه تورات پاسخ پرسشهای خوانندگانش را خود نمیدهد و آنان را به سراغ سیره میفرستد. پس پژوهنده باید دستکم سیره ابناسحاق را نیز بگشاید تا بخواند:
در دنباله جستجو برای شناخت بیشتر از ابولهب باز هم قرآن بکار نمیآید و این ابناسحاق است که برای نخستین بار به ما میگوید چرا الله از دست ابولهب چنین خشمگین است:
پس تا بدینجا بر پژوهنده آشکار میگردد ابولهب یکی از پسران عبدالمطلب و عموی محمد بوده است که با همکاری همسرش روزگار را بر برادرزاده خویش تنگ کرده بوده است. همچنین دانسته میگردد که عتبه پسر ابولهب داماد محمد بوده است و به فرمان پدرش از رقیه دختر محمد جدا شده است. و اینکه الله نگذاشته است عتبه از رقیه کام گیرد و دوشیزگیاش را بردارد:
داستان ولی به همینجا پایان نمیپذیرد. برای نمونه پژوهنده نمیداند که چرا عبدالمطلب نام پسرش را «ابولهب» (پدر یا دارنده آتش) نهاده است، یا نام همسر او چه بوده است، زیرا ابناسحاق در اینباره خاموشی گزیده است. پژوهنده گذشته از قرآن و سیره ابناسحاق باید به سراغ طبقاتالکبری نیز برود تا بخواند:
در طبقات است که پژوهنده میخواند پیش از آمدن حلیمه، ثویبه کنیز ابولهب چند روزی محمد را شیر داده است (۱۰) و نام همسر او که قرآن در سوره نامبُرده از او یاد کرده است «امجميل دختر حرب بناميه بنعبدشمس» بوده است
زنجیره این سخن درباره ابولهب را را میتوان با نگاه به گزارشهای دیگر سیرهنویسان همچنان پیگرفت و از آن کتابی برساخت، ولی من به همین اندازه بسنده میکنم و این نمونههای آمده را نیز تنها از آن رو ناگزیر یافتم، که دانسته آیَد قرآن بدون سیره و حدیث و اخبار و روایت کوچکترین و کمترین سخنی درباره پیدایش اسلام و برآیش آن در سالهای نخستینش ندارد و خواندن آن تنها بر سردرگمی و سرگشتگی پژوهندگان میافزاید. همین اندازه آشکار است که برای دریافتن درونمایه سوره-ای که تنها پنج آیه دارد، باید نزدیک به چهارسد برگ از سیره ابناسحاق و دستکم چهار پوشینه از طبقات ابنسعد را زیرورو کرد.
من بر روی نمونه ابولهب اندکی درنگ کردم، تا وابستگی بیمرز و کَرانه کتاب آسمانی را به گزارشهای زمینی نشان دهم و بر این نکته انگشت نهم، که قرآن در گزارش پیدایش اسلام سرتاسر کاستی و ناروشنی است و چارهای جز دست یاختن بر سیره و حدیث و روایت ندارد. در زیر نمونههایی دیگر را فهرستوار خواهم آورد، تا خوانندگان کنجکاو خود به جستجوی پیشینه آنها در حدیث و سیره و تاریخ برآیند و آنها را با آنچه که در قرآن آمده بَرسَنجَند:
پژوهنده پیشگفته این را که زید که بود و نام آن زن چه بود و چرا پیامبر پس از آنکه زید از او کام برگرفت، او را به همسری خویش برگزید، نه در قرآن، که در پوشینه سوم تاریخ طبری مییابد.
داستان لقمان و نام قبیله او و گفتگو و نیایشَش با الله را و این را که او چگونه ۵۶۰ سال زیست و چگونه جهان واگذاشت و مرگ یافت، طبری در پوشینه یکم و سوم کتابش آورده است.
قرآن بما حتا نمیگوید که بَدر چیست و در آن چه رخ داده است. «بدر» به تنهایی میتواند نام یک جا، یا یک رخداد باشد.تنها در گزارشهای ابناسحاق و واقدی و ابنسعد و ابنهشام است که پژوهنده درمییابد در تاریخ اسلام سه جنگ زیر این نام درگرفته است؛ بدر اولی در ماه سیزدهم هجرت، بدرالقتال بسال دوم هجرت و بدرالموعد (که بدرالاخره نیز خوانده میشود) بسال سوم هجرت. او همچنین درمییابد که آیه پیشگفته نگاه به جنگ بدرالقتال دارد.
همچنیناند واژگان مکه و مدینه و کهف و هاروت و ماروت و بعل و طالوت و جالوت و عزیز [مصر] و همسرش و... که از آنان نیز نامونشانی در قرآن نیست و اگر سیره نباشد، پژوهنده گیج و سردرگم و انگشت بر دهان بر جای میماند.
چنانکه میبینیم، قرآن در جایگاه یک کتاب آسمانی درست بوارونه آنچه که الله در همان آغاز کار دربارهاش گفته است (۱۵) سرشار از کاستیها و نکتههای گُنگ و ناروشن است و جز به کمک چراغهای پُرنور و درخشندهای چون سیره و حدیث و روایت کسی را یارای دریافتن آن نیست. در همسنجی با تورات و انجیل قرآن را باید کتابی بشمار آورد که انبوهی از تَکنِگاریهای پراکنده را در خود گردآورده است، بگونهای که میتوان سامان کنونی آن را بهم ریخت، بخشی از آن کاست یا بر آن افزود، بی آنکه در ساختار آن شکافی پدید آید. در اینجاست که میبینیم اندیشورزان سده آغازین فرمانروائی عباسیان در جنبشی سازمانیافته و رهبریشده، بگونهای آماجمند این مغاکهای تیره قرآنی را با سیره پُر کردهاند.
سیره و روایت و حدیث و قرآن بروی هم، به جایگاه تورات در آئین یهود، و انجیل در آئین مسیح رسیدهاند. با اینهمه باید در دنباله سخن آغازین این بخش به بررسی دو اسلام ناهمسان «قرآنی» و «تاریخی» پرداخت.
دنباله دارد...
بخشهای پیشین:
بررسی شیوههای تاریخنگاری اسلامی – یک
بررسی شیوههای تاریخنگاری اسلامی – دو
بررسی شیوههای تاریخنگاری اسلامی – سه
بررسی شیوههای تاریخنگاری اسلامی – چهار
بررسی شیوههای تاریخنگاری اسلامی – پنج
بررسی شیوههای تاریخنگاری اسلامی – شش
خداوند دروغ، دشمن و خشکسالی را از ایرانزمین بدور دارد
مزدک بامدادان
mbamdadan.blogspot.com
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
————————————-
۱. سیره ابناسحاق، دیباچه رفیعالدین اسحق همدانی
۲. آگّادا و هلاخا شریعت یهود و آئین زندگی روزانه یهودیان را در خود گردآوردهاند/
Chronological.۳
۴. سوره المسد
۵. سیره ابناسحاق، ۱۱۱، در بيان اولاد عبدالمطّلب
۶. سیره ابناسحاق، ۲۳۳-۲۳۲، حكايت ششم در اسلام ابوبكر رضیالله عنه
۷. سیره ابناسحاق، ۳۴۳
۸. سیره ابناسحاق، ۵۹۴-۵۹۳
۹. الطبقاتالکبری، ابنسعد، پوشینه ۱، ۸۳
۱۰. الطبقاتالکبری، ابنسعد، پوشینه ۱، ۹۷
۱۱. الطبقاتالکبری، ابنسعد، پوشینه ۴، ۴۹
۱۲. قرآن، احزاب، ۳۷
۱۳. قرآن، لقمان، ۱۲
۱۴. قرآن، آلعمران، ۱۲۳
۱۵. ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ، بقره، ۲
■ آقای بامدادان، با تشکر از روشنگری و آروزی توفیق برایتان.
“هوشنگ”
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025
|