پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ -
Thursday 21 November 2024
|
ايران امروز |
با نقل برخی ایدهها از کتاب توده و قدرت اثر الیاس کانِتی فیلسوف و جامعهشناس خوشفکر و برندهی جایزه نوبل، میخواهم بر این نکته تاکید کنم که تحول اجتماعی به سوی لیبرالیسم سیاسی بدون تغییر نگرش روشنفکران به مقولهی «توده» بویژه از نظر جامعهشناختی ناقص و متعارض خواهد بود. گرچه روند سست شدن باور به حاکمیتهای اعتقادی یک روند عینی وابسته به تحول اجتماعی است، اما با چرخش آگاهانه در قلمرو ذهن و زبان تحول اجتماعی تسریع و تعمیق میشود.
گونههای توده عمدتا به خوانش الیاس کانتی از کتاب توده و قدرت او:
توده از ویران سازی خانهها و صدای شکستن شیشهها دچار هیجان و شادی میشود... تندیسها، تصویرها و قدیسها را در هم میشکند تا مشابه آنها را خود بیافریند...
توده از مخاطب قرار دادن افرادش به صورت فردی ناشاد میشود و آن را عملی غیراخلاقی میانگارد. از مخاطب قرار دادن فرد، توده احساس خطر میکند.
هرکس به دژ توده وارد شود با خودش یک خائن نامرئی را همراه میآورد. پس باید با زرخرید کردن تازه وارد، خائنی را که همراه نامرئی اوست کشت.
افراد جدید خوراک تودهاند. بدون آدمهای جدید توده روزه میگیرد تا تناقضاش را حل کند.
تودهی زائران آهسته شکل میگیرد و آهسته حرکت میکند چون هدف آن انتزاعی و در دوردست است. تودهای که آهسته شکل میگیرد و آهسته حرکت میکند به هدفهای کوتاه اهمیت نمیدهد. مانند دنیای موجود نسبت به جهان باقی. مسیحیت از همان زمان که ایمان به جهان باقی سست شد فروپاشی را آغاز کرد. به تودهای که هدف آن انتزاعی و در دوردست است، کافران راه ندارند.
تودهی آهنگین یا ریتمیک از آهنگ صدای گامهای خود یا از صدای گامهای منظم گروههای دیگر به هیجان میآید. هیجانی که میتواند در حالت افزایش و تصاعد به خشم تبدیل شود. همهی اعضای بدن آدمها گویی از یک مرکز هدایت میشوند. احساس غلبه ناپذیر وحدت از این جا میآید. مانند رقص هاکا در قبایل مائوری (زلاند نو) با همین رقص است که وحدت قبیلهی مائوری از درون به خطر نمیافتد. میل به عمل در تودهی ایستا یا تودهی متوقف به تدریج جمع میشود تا به انفجار برسد و تخلیه شود. مانند تودهی فوتبال. تودهی ایستا در این حالت به تودهی متحرک تبدیل میشود.
توده در تماشاخانه با تشویق، یعنی واکنشِ برابرِ همه، محقق میشود. (گرچه تودهی کنسرت در جا شکل میگیرد و بلافاصله پراکنده میشود.)
تودهی نامرئی چیست؟ میلیونها شیطان یا فرشته مثال بارز تودهی نامرئی است. جاذبهی عدد بزرگ نزد رهبران توتالیتر نیز از همین دست است. هیتلر به عدد میلیون علاقهی وافری داشت و در سخنرانیهای گوناگونش از آن به کرات سود میجست.
صرفنظر از صفاتی مانند تراکم، یک پارچگی و میل به بیکرانگی، شناسهی مهم دیگر توده بیفاصلهگی میان افراد است. توده با از بین رفتن فاصلهها به هستی میآید. این شرط تخلیهی روحی در توده است. افراد بارِ فاصلهها را که زمین میگذارند، تخلیه صورت میگیرد و توده بوجود میآید. در برخی از شکلهای توده، افراد پس از این که پراکنده میشوند و به خانههای خود میروند، فاصلهها دوباره برقرار میشوند مگر در برخی از تودهها مانند سکتها و سازمانهای هیستریک، که بیفاصلهگی همیشه با آنهاست. توده تنِ مشترک تشکیل دهندگان آن است.
تودهی رستگاران- مومن که امروز زیر دست است، پس از مرگ بالادست میشود. بالادستِ سرکشی که به خدا تسلیم میشود، با مؤمن زیردستیِ که حاکم میشود، در رستگار شدن همسرنوشتاند.
تودههای مهربان با یکدیگر- زنان و مردانی که جدا میرقصند به هم متمایلاند و به هم نیرو میدهند. (مانند زنان و مردانی که در اتوبوسهای جداگانه سوار میشوند)
تودهی مردهها به تودهی زندهها نیرو میدهد. مرده میداند که برای او جنگیدهاند و به آسانی نمرده است و تاثیر گذار است. جنگ به مرده احتیاج دارد چون مرده به توده حیات میدهد. (الیاس کانتی اینجا ما را به سورهی انفال ارجاع میدهد.)
ورسای که ارتش آلمان را منحل کردف هیتلر به هدفاش رسید. با ممنوعیت نظام وظیفه، تودهی بسته به تودهی باز تبدیل شد و حزب جانشین ارتش شد. و هر آلمانی دیگر میتوانست به هیتلر بپیوندد. ممنوعیت ارتش مانند ممنوعیت دین بود. همهی شعارهای هیتلر بجز مورد یهودیها از دستورات ورسای میآمدند. دستورات ورسای تودهی ایستا یا تودهی متوقف را به تودهی متحرک و تودهی طولانی (تودهی همیشه در صحنه) تبدیل کرد.
توده و تورم- تورم یک میلیارد بار پول آلمانی را ساقط کرد. همین کار با یهودیها صورت گرفت. آنها نخست توده شدند و سپس کشته شدند.
پلوتارک: سزار ۸۰۰ شهر را گرفت. با سه میلیون جنگید. یک میلیون نفر را کشت و یک میلیون را به اسارت برد.
قدرت تودهای از تجزیه ناپذیری قدرت میآید. قدرت که در مسیحیت با اصل تثلیث تقسیم شد، اسلام را هشیار کرد. (الیاس کانتی اینجا این ایده را بیان میکند که لم یلد و لم یولد در واقع به معنی این است که قدرت تجزیه ناپذیر است.
[تودهی ناظر، تودهای است که «مراد» خود را از تغییر آماجهای تعیین شده، یعنی از تغییر احتمالی مواضع، که آن را انحراف تلقی میکند، بازمیدارد. توده از این راه رهبر خود را رهبری میکند یا زیر نظارت میگیرد.
تودهی نرم، تودهی رفورم است. یوحنا در بازگویی داستان بلند مکاشفهاش مسیحیان را از دست زدن به هرگونه خشونت نهی میکند. و با تخیلِ صحنههای رعبآور با بیانی سینمایی که در آنها خداوند دمار از روزگار فاسدان در میآورد، تسلی میدهد. کافران در تلقی تودهی نرم برخلاف تودهی ناظر –تودهی هدایتگر- ظاهرا تنها بارِ تحقیر ابدی خود را بر دوش میکشند.
تودهی کافران طرح اولیه یا پروتوتیپ تودهی یهودیان قبل از کشته شدن تودهای آنها بود. تودهی کافران و یهودیان یا بهاییان و غیره تودههای انتزاعیاند. تودههایی که در تخیل همانند ساز تودهی معتقدان در نفی فردیت –به منظور توجیه خشونت- به هستی میآیند.
تودهی کافران تنها در قتلگاه خود- یعنی در واقعیت- بوجود میآید. وقتی که افراد به طور فلهای مفعول یک فعل مطلق میشوند. مانند هاگنوتها یا کشتار اسیران زندانی در ۶۷ .
تودهی کافران تودهی به ذات نیست. واکنش درونی و برابر همهی کافران و همسرنوشتی آنها در پروسهی همانند سازی تودهی معتقد در نفی فردیت تکوین مییابد. به گفتهی کانتی شکارچیان، حیوانات را برای شکار در آغاز به صورت جمعی به فرار وامیدارند و سپس آنها را تعقیب کرده و نیزههای خود را در تن آنها فرو میکنند. کانتی این تودهی حیوانات یا تودهی قربانی را تودهی فرار مینامد. مانند گروههایی از زندانیان که در حین فرار ساختگی در آمریکای لاتین به روایت بارگاس یوسا توسط دستگاههای امنیتی به قتل میرسیدند و یا مورد مشابه آن در ایران. کشتن زندانیان به صورت انبوه در حین فرار صوری به شکارهای فلهای حیوانات توسط شکارچیان نیزه به دست برمیگردد.
تودهی معتقد، با کلیتبخشی و تفردزدایی از مخالفان که در هر آن قابل استحاله به کافراناند، یعنی با فاصلهزدایی میان مخالفان متفرد خود، به رویای غیرقابل مقاومت نظریهی وحدت برای بلعیدن فاصلهها تحقق میبخشد. تودهی انتزاعی در آستانهی کشتارگاه خود، تودهی واقعی میشود.]
مطالبی که در پرانتز و کروشه آمده است از من است.
ناصر کاخساز
۸ ژوئن ۲۰۱۶
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|