يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ - Sunday 22 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 06.09.2012, 9:48

با امید زیستن و از آزادی بهره بردن(۱)


ماندانا زندیان

امید و آزادی
ایرج گرگین
انتشارات شرکت کتاب لس‌آنجلس
تابستان ۱۳۹۱ خورشیدی/ ۲۰۱۲ میلادی

آلبر کامو می‌گوید: «بیماری صومعه‌ای ‌ست که قاعده‌ی خود، ریاضتِ خود، سکوت‌‌های خود، و الهام‌های‌ خود را دارد.»
و «امید و آزادی» در چنین صومعه‌ای زاده می‌شود؛ در سینه‌ای گشاده بر نور و امید و اندکی دل بستن به ناممکن‌ها که می‌خواهد "از خویشتنِ خود فراتر رود"؛ که هر آفریننده، بخشی از وجود خود را در شخصیت برساخته‌اش می‌گذارد -حتی خدایانِ اسطوره‌ای روح خود را در جان انسان دمیده‌اند.(۲)



«امید و آزادی» ایده‌ای است سرتاسر شکل گرفته و پالوده شده در درازای عمر نویسنده، که در یک بازۀ زمانی سه ساله بر ۶۴۶ صفحه کاغذ نشسته است.

ایرج گرگین در پیش گفتار کتاب می‌نویسد:
آنچه در این کتاب می‌آید، رازِ گشوه‌ی دل نیست؛ زندگی نامه هم نیست؛ کوششی ست برای آن که بخشی از دانسته‌ها و تجربه‌های کسی که نیم قرن گفته و نگاشته است، در یک مجموعه گردآوری شود.

کتاب، با نثری ساده و روان- نثر ویژۀ ایرج گرگین- در چهار فصل ارائه می‌شود: طرح‌هایی از یک زندگی‌نامه- خودزندگی‌نامه‌ای که شوربختانه ناتمام ماند و محدود به چند صفحۀ به جای مانده میان دست نوشته‌های نویسنده؛ رادیو و تلویزیون- مجموعه‌ای در ۱۲۶ صفحه پیرامون رسانه‌های ایرانی در درون و برون کشور از سال‌های دور تأسیس رادیو در تهران تا امروز، که در قالب سه گفت‌وگوی مستقل با نویسنده تنظیم شده است؛ گزیده‌ای از گفتارهای رادیویی، سخنرانی‌ها و مقالات نویسنده درباره‌ی مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دوران‌های گوناگون در هیأت متن‌های کوتاه و مستقل؛ و چند گفت وگو، که گزیده‌ای است از مصاحبه‌های شفاهی نویسنده با شخصیت‌های سیاسی، هنرمندان، شاعران و نویسندگان برجسته.

گرگین می‌گوید:
بازنگری و برگزیدن از میان صدها ساعت گفتار رادیویی و تلویزیونی، و نوشته‌های پراکنده، برای تدوین دفتری که یادگار تلاش‌های نویسنده و معرف شخصیت و ذهنیت او خواهد شد، دشوار، ولی سودمند است- سودمند، برای نویسنده که کمتر فرصت پرداختن به خود و آنچه را انجام داده، می‌یافته است؛ و دشوار، باز برای نویسنده که با بررسی هر متن پیوسته در این تردید بوده است که این نوشته به کار چه کسی خواهدآمد؟ و در نهایت همزبان با آلبرکامو نتیجه گرفته است که "مواردی هست که آدم باید از سرِ فروتنی خودش باشد و با اعتماد به نفس از نگاه خودش بنویسد، و این حقیقتی درخشان است؛ چرا که نوشتن، فرارفتن انسان از خویش است."


گردآوری و تنظیم نهایی متنِ بخش‌های گوناگون کتاب، در غیبت فیزیکی نویسنده، امکان قدرگذاری از بسا کسان را در متن کار ناممکن ساخت- کتاب، امانتی بود در دست تعهدی، بیشتر اخلاقی، که نمی‌توانست خطی جز آن چه نویسنده به آن دست و آن تعهد سپرده، دربرگیرد.

ولی این قدر می‌باید از سوی من و همراه حق و حرمت آموزگاری ایرج گرگین، دریافته و شایسته به جای آورده شود، آنسان که آیین‌های دیگر آن صومعه:

سپاسگزارم از خانم ژیلا میرافشار، که دانش و تجربۀ یک عمر کار بر طرح و تنظیم صفحات کتاب را با گشاده دستی به این کار سپرد. همراهی خانم میرافشار، بی هر تعارف، نیرومندترین دلیل آغاز شکل‌گیری فایل‌های انگاری کار، در آخرین ماه‌های زندگی ایرج گرگین، و آرامش خاطر او از گردش دائمی نگاهی آگاه بر صفحات کتاب؛ و امن ترین حضور جاری بر هر لحظه و هر گوشۀ پیشرفت کار در روزگار پس از آخرین پرواز نویسنده بود؛ و سپاسگزارم از دوستی، همکاری و آگاهی آقای فریدون فرح‌اندوز از دوران‌های گوناگون زندگی حرفه‌ای نویسنده- بافتاری که سرتاسر بخش‌های کتاب بر آن شکل می‌گیرند و پیش می‌رون د- و همراهی صمیمانه و بسیار مغتنمش در هر مرحله از گردآوری و بازخوانی واپسین کار.

قدرشناسی از آقای جمشید گرگین، برادر جوان‌تر نویسنده، که ایده‌ی شکل‌گیری متن پی‌نوشت کتاب را، در آخرین روزهای بیمارستان، با نویسنده در میان گذاشت و دشواری‌های بسیار اجرای این ایده را با دریادلی پذیرا بود؛ و خانم هما سرشار، و همدلی‌اش با حس سنگینی که بر خالی هر لحظه چیره بود، و تلاشش در یافتن برخی عکس‌های مورد نظر نویسنده، از جمله عکس‌های مربوط به رادیو امید که در نهایت به همت آقای عباس حجت پناه از آرشیوهای شخصی قدیمی برکشیده و کامل شد؛ وظیفه‌ای است اخلاقی بیرون از اندازه‌های هر متن.

سپاسگزارم از همکاران دیگر نویسنده- دست در کاران کارهای رسانه‌ای- برای اعتمادشان به من و حقیقت حق آموزگاری نویسنده بر نگاهم و دستم و قلمم، تا نوشته‌هایشان فرایافت و بافتار پی نوشت کتاب را شکل دهد: دکتر صدرالدین الهی، سیمین بهبهانی، دکتر ایرج پارسی نژاد، ناصر تقوایی، دکتر پریسا ساعد، قباد شیوا، بهمن فرمان آرا، امیر مصدق کاتوزیان، دکتر کامبیز محمودی، و اسماعیل میرفخرایی.

طرح درخشان چهرۀ ایرج گرگین به دست توانای حسام ابریشمی، هدیه‌ای است، آذین کتاب، که بی‌تردید بر بار فرهنگی کار افزده است. اندیشه و عاطفه و هنر حسام ابریشمی را با فروتنی و احترام قدرمی گذارم.

سپاسگزارم از انتشارات شرکت کتاب لس‌آنجلس که کار چاپ کتاب را، به رغم مشکلات بسیار، در زمانی کوتاه و با وفاداری به تمامی خواست‌های نویسنده، حتی در جنس صفحه‌ها و جلد کتاب،به انجام رسانید.

«امید و آزادی» همچنین ۳۲ صفحه عکسِ بیشتر نایاب، سال شمار زندگی، نمونه‌ی دستخط و امضای ایرج گرگین، نمایه‌ی نام‌ها به دو زبان فارسی و انگلیسی و صدای نویسنده را بر گزیده‌ای از شعر همروزگار ما، از بهار تا سپهری، بر یک سی دی شنیداری در بردارد.

دریغ که مجموعه تصویرهای کتاب، که به تأکید نویسنده جدا از متن و بر کاغذ گلاسه چاپ شده، به دلیل اشتباه چاپخانۀ آمریکایی در تشخیص ابتدا و انتهای کتاب فارسی، بی هر آسیب به متن یا نمایه، در جای نادرست و ناهماهنگ با آنچه در فهرست آمده، کارشده است.

امیدوارم خانم اعظم گرگین، همسر گرامی ایرج گرگین، آنچه را از سپردن ساعت‌های بسیار به نویسنده و من و این کار انتظار داشتند، با خرسندی در این کتاب بیابند. امکان همکاری با این طرح، تا اندازه‌های بسیار مرهون مهر خانم گرگین است.

«امید و آزادی»، نامی شکیباست که در روز شعله می‌کشد تا فصل نو شود و زمستان با بهار قرار بگذارد؛ و فوج فوج دست‌های ماست که می‌تواند خواندن این کتاب را واقعه‌ی ممکن عمر سازد، تا پهناور و آگاه، عشق را و قدرشناسی را نثار قدم‌های خِرَد کنیم که نه در آب، نه در باد می‌لرزد.

امید و آزادی نام دو رادیویی ست که بیشترین سال‌های زندگی من در خارج از کشور صرف آنها شده است؛ ولی در نگاه به گذشته‌های دورتر از این سال‌ها نیز می‌بینم که این دو نام نه تنها شاه‌بیت غزل زندگی من که جان زندگی همگان‌اند: با امید زیستن و از آزادی بهره بردن؛ و این کتاب در حقیقت بخشی از زندگی نامه‌ی این دو نام است، که به کار من آمده است و می‌تواند به کار دیگران هم بیایید؛ یادی ست از من- آن گونه که بوده‌ام- و یادگاری برای نسل جوان ایران که اینک همه چشم به افکار و اقدامات آنها دوخته‌ایم؛ و اگر این نسل از صفحات این مجموعه هر اندازه بهره بگیرد، من پاداش نیم قرن کار خود را گرفته‌ام – ایرج گرگین می‌گوید.

ماندانا زندیان
شهریور یکهزار و سیصد و نود و یک خورشیدی

--------------------
۱- برگرفته از متن کتاب
۲- برگرفته از پی نوشت کتاب
* تمام جملات ایتالیک از متن کتاب برگرفته شده است.



نظر کاربران:


نثر زیبای خانم دکتر زندیان و قلم جانبخش و پر حرارت زنده یاد، ایرج گرگین جوانه‌های امید و آزادی را در هردلی می‌رویاند. دیری نپاید که این جوانه‌ها به درختی سترگ و "هزار تخمه" بدل شود.






نظر شما درباره این مقاله:








 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024