iran-emrooz.net | Thu, 30.04.2009, 19:32
نگاهی به اندیشههای فیلسوف عرب محمد عابد جابری
نقد عقل عربی
سونیا حجازی / برگردان: علیمحمد طباطبایی
محمد عابد جابری بدون تردید مهمترین روشنفکر عربی در جهان معاصر است. نقطه توجه او در کارهایش بر ناکامی پروژهی روشنگری در جهان اسلامی و جستجوی یک هویت عربی در جهان مدرن متمرکز است. سونیا حجازی آراء و اندیشههای او را بررسی میکند.
نقطه آغازین در کارهای محمد عابد جابری پرسش از منبع اقتدار و مرجعیت در جوامع اسلامی عربی است. تاریخ اسلامی را چه کسی تعیین میکند؟ چه کسی اجازهی مشخص کردن حقوق زنان از درون متنهای مقدس و دینی را در اختیار دارد؟ چه نوع از ابداعات فنی و اجتماعی مجاز شمرده میشوند و آنهم با کدامین توجیهات؟ اینها تماماً موضوعاتی هستند که به یک مجادلهی اصلی در بارهی قدرت قضاوت فردی اشاره دارند.
جابری بر این دیدگاه است که با تغییراتی که توسط مدرنیته در جهان اسلامی بوقوع میپیوندد دین اسلام نیز دچار تغییراتی میشود. در واقع این را میتوان در همه جا مشاهده کرد. اسلام در مراکش به شکل قابل توجهی از اسلام در مالزی متفاوت است و همین طور از باورهای اسلامی « مسلمانان سیاه » در ایالات متحده.
اما این دقیقاً همان نکتهای است که باعث شده است رویکردهای جابری در جهان عربی با مقاومت روبرو شود، زیرا بسیاری از عربها هنوز هم خودشان را به عنوان متولیان و پاسداران اسلام « واقعی » و در واقع تنها اسلام راستین مینگرند.
ساخت گشایی اندیشه عربی
گفتگویی که به این ترتیب جابری به جریان انداخته است بر تفسیر فردی و عقلانی از متنهای مقدس متمرکز میشود. او این متنها را از الگوهای تفسیرهایی که بر قرن هشتم مبتنی هستند آزاد ساخته و بر آن نوع از توانایی در تفسیر آنها صحه میگذارد که افراد میتوانند به کمک منطق قضاوت شخصی خود اعمال کنند.
جابری در کتاب چهار جلدی خود « نقد عقل عربی » محدودههای ساختاری شیوههای علمی اندیشیدن را مورد بررسی قرار میدهد، آنچه از نظر خودش به عنوان علت اصلی ناکامی پروسه مدرنیزاسیون در جهانی عربی تلقی میگردد.
وی در مقدمهی جلد اول کتاب مورد بحث از سال ۱۹۸۴، « نقد عقل عربی » را در ادامهی مجموعهای از کتابهای دیگر در بارهی موضوع بحران و نوزایی فرهنگ عربی که طی یکصد سال گذشته منتشر شده است به حساب میآورد.
بحث اصلی کتاب او به این موضوع که دانش چگونه ایجاد میشود میپردازد. برای چنین منظوری جابری دستور زبان عربی و همینطور حقوق اسلامی، الهیات، عرفان، فن بلاغت و فلسفه در کشورهای اسلامی را نیز مورد بررسی قرار میدهد.
به عقیدهی او این حوزهها همگی ساختار مشابهی از دانش را در بر دارند. او بر این ادعا است که روش اندیشه قیاسی عمیقاً در فضای تفکر و فرهنگ اسلامی ریشه داشته و در واقع این شیوه از حوزهی حقوق اسلامی به تمامی قلمروهای دیگر منتقل شده است.
در دانش تفسیر دینی (یا علم البیان) آنچه هنوز نادانسته است تحت آنچه تاکنون دانسته است قرار میگیرد در حالی که استدلال در علوم طبیعی (یا علم البرهان) در مقایسه با آن تنها بر استقرا قرار دارد. از طرف دیگر تصوف (یا علم العرفان) برای بیشتر روشنفکران به معنای بازگشت به حوزهی خصوصی است و به این ترتیب در اینجا نیز کششی برای مدرنیزاسیون ایجاد نمیشود.
جابری این سه نوع از شناخت و ادراک را به این عنوان که بزرگترین موانع را در برابر حرکت به سوی ابداع گری و اندیشه مدرن ایجاد کردهاند مورد انتقاد قرار میدهد، زیرا به باور او الگوی از پیش تعین و تجویز شده برای تفسیر گذشته میتواند پیامدهایی برای سیاست روزگار ما در بر داشته باشد.
غلبه بر الگوهای سنتی اندیشه
اما جابری اشاره میکند که بر خلاف آن، ویژگی فرهنگ اروپایی و یونانی نه فقط تقسیم میان دانش و جادو بلکه به ویژه توجه و تمرکز بر شرایط امکان اندیشیدن است.
او خواهان کنارگذاردن ایدهی یگانگی (توحید) در خارج از قلمروی دین است، زیرا فقط در برخورد نظریهها و نظریه پردازان گوناگون و مخالف با هم و میان علوم طبیعی، دین و قدرت حکومتی (کپلر، کلیسا، قیصر) است که پویایی لازم برای پیشرفت ایجاد میگردد.
جابری در آثار خود نسبیت و وابستگی به متن را در میراث فرهنگی که برای اعراب باقی مانده است نشان میدهد و به این نتیجه گیری میرسد که آنها نمیتوانند هیچ گونه سرمشقی برای جهان مدرن ارائه دهند. در عین حال او این مجادله را رد میکند که [گویا] تلاش فردی به سوی خردگرایی، اعتراض و نقد « مخدرهای وارداتی از غرباند » و فقط باعث ضعف جهان اسلامی میشوند.
جابری از دههی ۱۹۷۰ یکی از حامیان جریانی تندرو، سکولار و چپگرا در جهان عربی است و او از جمله اعضای فعال در « جبههی ملی نیروهای مردمی » (UNFP) بود، یعنی جناح چپ حزب استقلال که در ۱۹۵۹ از آن حزب جدا شد.
پس از آن که در ۱۹۷۳ این حزب در مراکش ممنوع اعلام گردید او از ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۸ به عنوان عضوی از دفتر سیاسی در « اتحادیه سوسیالیستی نیروهای مردمی » خدمت کرد. جابری از جمله نویسندگان کتابی دانشگاهی جهت تدریس فلسفه است که توسط وزارت آموزش و پرورش منتشر گردیده.
جابری در مقام استاد دانشگاه نسلی از دانشجویان بی تفاوت با میراث تاریخی خود را با گذشتهی خویش و همینطور با جریانات خلاف سنتی که وی طرفدار آنها بود آشنا ساخت. او در گفتمانهای جاری در جهان عرب در خصوص مسئلهی هویت شرکتی فعال داشت و این امر خطیر را از طریق رواج دادن و عامه فهم کردن دانش فلسفی و علمی در چارچوب فعالیت سیاسی و حرفهی دانشگاهی خود به انجام رساند. به این ترتیب وی در سال ۲۰۰۸ موفق به دریافت جایزهی ابن رشد برای آزادی اندیشه در برلین گردید.
جابری این نظریه را مطرح میسازد که ساختار اندیشهی عربی هنوز هم موفق به ایجاد یک « انقلاب علمی » نشده و در نتیجه از ایجاد نوگرایی ناکام مانده است که علت آن نیز به باور جابری درونی ساختن نظام تفسیر دینی بوده.
به عقیدهی او شناخت دقیق و به قالب نمونه درآوردن این ساختارهای فکری از جمله مهمترین وظایفی است که برای غلبه یافتن بر توقف فکری در جهان عرب مورد نیاز میباشد.
درخواست برای آزادی اندیشه
فلسفه جابری به توسط ساختارشکنی تفسیر و حقوق دینی، در عین حال موضعی سیاسی نیز اختیار میکند. وی موقعیت اسلام گرایان را ساخت گشایی میکند، در واقع کسانی که دست به تاریخی در ظاهر بی طرفانه، مقاومت ناپذیر و سرراست زدهاند تا به این ترتیب تنها یک هویت را برای فرد تعین کنند.
رویکرد جابری به نظریهی شناخت با تکانههای آزادکننده آغاز میگردد، زیرا او شهروند درگیر را که قادر به تفسیر رویدادهای تاریخی از گذشته و دنیای معاصر است در مرکز تلاشهای خود قرار میدهد.
از نظر او آزادی فردی و تفاوت میان افراد هستهی اصلی سازمان اجتماعی است. تفاوتها حکم مبنای سازندهای برای جامعه هستند. در واقع قابلیت انفجاری آثار او در مورد مسائل اجتماعی در همین رویکرد او نهفته است.
جابری این سنت را که بر تکرار تاریخ تاکید دارد به شدت مورد انتقاد قرار میدهد. او همچنین هر نوع سنتی را رد میکند که برای ادامه یافتنش آموزش طوطی واری کفایت میکند.
با این وجود برای جابری تسلط بر سنت به معنای شناخت جوانب گوناگون آن است و از این طریق نائل شدن به تشخیص نسبیت و تاریخیگرایی بودن آن. فقط کسانی که در برابر ابداع گشودهاند میتوانند آینده را شکل دهند. ابداع و آفرینندگی فقط جایی شکوفا میشود که در آنجا ممنوعیتی برای اندیشه وجود نداشته باشد.
http://en.qantara.de/webcom/show_article.php/_c-478/_nr-884/i.html