iran-emrooz.net | Thu, 12.03.2009, 20:58
اندوه عشق بدن انسان را تحت تنش شدید قرار میدهد
هایکه اشتوول / برگردان: علیمحمد طباطبایی
محققین این پدیده را «سندروم قلب شکسته» نام گذاری کردهاند: اندوه عشق نه فقط دارای صدمات روانی است که میتواند با رساندن صدمات بدنی به بیماریهای اندامی نیز منجر شود. با این وجود فوایدی هم در اندوه عشق وجود دارد: پس از آن انسان معمولاً ارزیابی بهتری از خودش خواهد داشت.
قلبی که در عشق میشکند میتواند بسیار دردناک باشد: اندوه عشق به سوگواری در غم از دست دادن فردی نزدیک شباهت بسیار دارد.
برای ادبیات، داستانهایی دربارهی قلبهای شکسته از دیرباز بسیار مهم و ضروری بودهاند. « ورتر جوان » که درگیر عشقی بیسرانجام شده بود بلادرنگ باعث به شهرت رسیدن گوته گردید. هرچند برای دانش بشری، از پزشکی گرفته تا زیست شناسی انسانی (Humanbiologie) تعریف دقیق از موضوع اندوه عشق دشوار است و یک توضیح یکسان برای آن وجود ندارد. اما بالاخره کدام یک از شاخههای دانش بشری مسئول بررسی این پدیده هستند.
یکی از معدود مطالعات علمی زیست شناسی انسانی که در موضوع « سندروم قلب شکسته » به انجام رسیده مربوط است به موسسه تحقیقاتی رفتارشناسی شهری لودویک بولتسمن در دانشگاه وین که دهه ۱۹۹۰ به انجام رسیده است. میشائیل بچینی که متخصص رفتارشناسی است احساسات و رفتار تعداد زیادی از کسانی که مبتلا به اندوه عشق بودند را مورد بررسی قرار داده است. برای بچینی اندوه عشق در حکم یک وضعیت استثنایی روحی و نامناسب بود و بسیار شباهت به واکنش اندوهگین انسان به از دست دادن فردی خویشاوند و نزدیک داشت. حتی ۴۵ درصد از کسانی که در این بررسی علمی شرکت کرده بودند از احتمال تصمیم به خودکشی نیز سخن گفته بودند.
البته بچینی در سندروم قلب شکسته فایدهای نیز میبیند و از «خاصیت سازشی» آن سخن میگوید. به عقیده او غم عشق میتواند دارای سازوکار تنظیمی بخصوصی در تصوری که انسان از خود دارد باشد و فرد مبتلا به اندوه عشق را در جستجوی بعدی خود برای جفت یابی کمک نماید.
با این وجود به عقیدهی هلن فیشر انسان شناس آمریکایی اندوه عشق میتواند به معنای شرایط بسیار حاد تنشی برای بدن فرد باشد: « در شرایطی که انسان تحت چنین تنشهای روحی قرار میگیرد احتمال بروز بیماریهای بیشمار وجود دارد زیرا عملکرد مقاومت بدن در برابر انواع بیماریها کاهش مییابد. » به این ترتیب داستانهایی که از مرگ انسانها در اثر اندوه عشق شدید تعریف میشود را نباید قصه پردازی صرف تصور کرد.
خانم فیشر میگوید: « در افراد مبتلا به اندوه عشق من در درجه اول متوجه دو نوع احساس درونی شدم که در شدیدترین شکل ممکن خود را نشان میدهند: خشم و ناامیدی. » و قبل از این که سرانجام شخص به چنین وضعیتی منتهی شود او در خودش حالتهایی از ناتوانی و ضعف، درماندگی و عجز، فقدان انگیزه، خودآگاهی درهم شکسته، احساسات مالیخولیایی و احساس و ترس و نفرت را تجربه خواهد کرد. اما آن تغییرات فیزیولوژیکی که با روشهای علمی در چنین شخصی قابل اثبات است کاهش سروتونین یا « هرومون خوشبختی » در مغز بیمار میباشد.
خانم فیشر میگوید: « شخصی که مورد بیمهری قرار گرفته است در یک دوره اولیهی اعتراضی تلاش میکند که از هر طریقی که مقدور است وضعیت خود با معشوق را به حالت قبل بازگرداند. خاتمهی رابطه با طرف مقابل تولید دوپامین یا ماده پیام آور عشق را به حداکثر میرساند، و این در حالی است که از پاداش خبری نیست. » هرچقدر شریک جنسی ما فاصله بیشتری از ما بگیرد، احساس عاشقانهی ما به او شدیدتر میشود. شریک جنسی قبلی دوباره به مرکز تمامی افعال ما تبدیل میشود و عشق ما به او تشدید میگردد. اما بالاخره زمانی فرامی رسد که شریک تنهاگذارده شده به این نتیجه میرسد که باید از محبوبش دست شوید و همین باعث میشود که دچار احساس نومیدی شدید گردد و حتی شاید به افسردگی مبتلا شود. شخصی که گرفتار بیماری افسردگی شود در مغزش مقدار دوپامین کمتر از معمول خواهد بود.
احساس خشم، تنفر و تمایل برای انتقام جویی به سراغ کسانی میآید که دوست سابق آنها را تنها گذاشته و رفته است. البته کسانی که خودشان رابطه با شریک جنسی را قطع کردهاند ـ مطابق با یافتههای خانم روان شناسی به نام اینا گراو ـ دچار همان صدمات روحی میشوند که افراد تنهاگذارده شده. اما در چنین حالتی احساس خشم نسبت به دیگری بسیار به ندرت پیش میآید.
زنانی که دچار اندوه عشق شوند بسیار شدیدتر از حالت مشابه در مردها درد میکشند. در ولین تحقیقاتی که خانم گراو به انجام رساند به نظر میرسید که زنان پس از گرفتار شدن به اندوه عشق دچار صدمات روحی بیشتری میشوند. آیا غم عشق در آنها شدیدتر از مردها است یا این که مردها حاضر به پذیرفتن جریحه دار شدن احساساتشان نیستند؟ در یک بررسی علمی دیگر خانم گراو به این نتیجه رسید که زنان بیشتر دچار سردرد، درد در ناحیه شکم و دست و پای خود میشوند. آنها از ناراحتیهای گردش خون، خستگی و بیخوابی رنج میبرند. در عین حال خانم گراو دریافت که استعداد و احتمال مبتلا شدن به بیماری اندوه عشق به ویژگیهای فردی نیز بستگی دارد. آن گروه از انسانهایی که در رابطهی عاشقانه احساس مالکیت نسبت به طرف مقابل دارند دفعات بیشتری ممکن است دچار اندوه عشق شوند. این البته در مورد انسانهای خجالتی و کسانی که اتکاء به نفس کمتری دارند صادق است.
به عقیدهی خانم فیشر انسانهای عاشق مانند معتادین به مواد مخدرند یا در واقع فعالیتهایی که در مغز این دوگروه از انسانها روی میدهد بسیار به یکدیگر شباهت دارد. برداشتن همان گامهایی که برای کنارگذاردن اعتیاد به مواد مخدر مفید است به کسانی که از دوست خود جدا شدهاند نیز کمک خواهد کرد: باید تمامی رشتههای اتصال با شریک جنسی سابق گسسته شود، آنچه در واقع در حکم ماده مخدر برای بیمار عشقی است. هدایا و نامههایی که پیشتر دریافت شده است باید دور ریخته شوند و شخص بیمار به جایی نرود که او را به یاد شریک سابقش میاندازد. و حتی اگر انجامش دشوار است باید چنین افرادی تلاش کنند که دست به کارهای تازهای بزنند: هرچیز تازهای توجه را از مشکلات دور میکند و مقدار ماده دوپامین را افزایش میدهد.
و نکتهی تسلی بخش آن که گذشت زمان در بیشتر موارد حتی زخمهای یک قلب شکسته را نیز درمان میکند و این واقعیتی است که در تحقیقات میشائیل بچینی عملاً به اثبات رسیده است. هرچقدر از زمان جدایی بیشتر گذشته باشد احساسات ناراحت کننده و افسردگی بخش کاهش مییابند و گرایش به درونگرایی کمتر میشود و این درحالی است که قدرت تمرکز، خوداتکایی و وضعیت خوب روحی به کندی افزایش مییابد. و اگرچه هیچ گونه دارویی هنوز هم برای بهبود بیماری اندوه عشق پیدا نشده است خانم گراو توصیه میکند که چنین شخصی سعی کند تا با دوستان دیگرش وقت بیشتری بگذارند و حتی اگر فقط برای منحرف کردن افکار ناراحت کننده اش باشد.
اما از یک نکته نباید غافل شد: اندوه عشق را نباید دستکم گرفت: به ویژه در مورد افرادی که در نقاطی با شکبههای اجتماعی ضعیف زندگی میکنند، چنانچه اندوه عشق ادامه یابد باید حتماً به مشاورههای درمانی مراجعه کنند.
عشق بیسرانجام شدن ورتر جوان به لوته عاقبت او را به خودکشی کشانید. نویسندهی آن اثر بهترین راه چاره را انتخاب کرده بود: انحراف فکر از رویدادی عذاب آور. زیرا مطابق با سخنان خود گوته وی رمان « رنجهای ورتر جوان » را طی ۴ هفته نوشت و این برای آن بود که وی به نوعی با اندوه عشقی که خود دچارش شده بود مبارزه کند و خود را از اندیشهی تصمیم به خودکشی دور سازد.
http://www.welt.de/wissenschaft/psychologie/article3286526/Liebeskummer-setzt-Koerper-enorm-unter-Stress.html