چهارشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۳ -
Wednesday 12 March 2025
|
ايران امروز |
بخش پنجم و پایانی
مقدمه کوتاه مترجم: مقاله آقای زند شکیبی که ترجمهی آن را به عهده گرفتم تحلیل عمیقی از ایدئولوژی «پهلویسم» و تلاشهای شاه ایران، محمدرضا پهلوی، برای ایجاد یک ایدئولوژی مدرن و انقلابی در چهارچوب سلطنت ارائه میدهد. این مقاله به درستی اشاره دارد که شاه سعی داشت تا از مفاهیم مدرن و ایدئولوژیهای رایج آن زمان بهرهبرداری کند، اما در عین حال سعی داشت تا از گذشته تاریخی ایران و بهویژه از مفهوم «عصر طلایی» دوره باستان ایران استفاده کند تا مشروعیت خود را از طریق بازسازی هویت ملی و تاریخی ایران تقویت نماید.
یکی از نکات جالب توجه این مقاله این است که میگوید چگونه «پهلویسم» با ترکیب ایدئولوژیهای مدرن و سنتی، حتی با وجود پیشرفتهای اقتصادی، در نهایت نتوانست ارتباطی عمیق و واقعی با مردم برقرار کند. همچنین، مقاله به خوبی به مشکلاتی چون عدم توانایی شاه در مقابله با گفتمان ضدآمریکایی و تصویری که مردم از او بهعنوان دستنشانده غرب به ویژه پس از ماجرای [کودتای] ۲۸ مرداد داشتند، پرداخته است.
در نهایت، مقاله این نکته مهم را برجسته میکند که «پهلویسم» از آنجا که نتوانست از حامیان واقعی و گسترده در میان مردم ایران بهرهمند شود، در مقابل تحولات اجتماعی و سیاسی ایستادگی نکرد و همین مسئله به بخشی از دلایل سقوط رژیم پهلوی در سال ۱۹۷۹ تبدیل شد. این تحلیل و نقد درک دقیقی از چالشها و تضادهای موجود در رژیم پهلوی بهدست میدهد و بهطور کلی کمک میکند که روابط پیچیدهای که بین ایدئولوژیهای مدرن، سلطنت و انقلاب در ایران وجود داشته، بهتر درک شود.
پهلویسم، ملیگرایی و جهان
روابط بینالمللی پهلویسم بر اساس اندیشهای از یک دنیای در حال «جهانیشدن» و رد مفهوم انزواگرایی بنا شده بود. شاه برداشت خود از مفهوم جهانیشدن را چنین بیان کرد: «اول دوران صلح ایرانی یا pax Irannica بود که پس از آن صلح رومی یا pax Romana آمد. به تازگی شاهد صلح بریتانیایی (pax Britannica) بودیم. اما امروز تنها یک نوع pax میتواند وجود داشته باشد و آن هم صلح جهانی است که بر اساس اصولی است که اکنون روابط بینالملل بر «وابستگی عمیق سرنوشت همه کشورهای جهان به یکدیگر» استوار است و در آن حقوق همه کشورها محترم شمرده میشود و تمام کشورها با هم برای تأمین صلح و رشد اقتصادی همکاری میکنند. بنابراین، «پهلویسم حمایت واقعی از ماهیت سازمان ملل است، انزواگرایی و خودکفایی را رد میکند و برای همزیستی مسالمتآمیز با همسایگان خود تلاش مینماید»(۶۳). پهلویسم، برخلاف دیگر ایدئولوژیهای غالب در خاورمیانه، در خصوص جهان سوم گرایی بسیار محتاط بود، زیرا ایران را عضوی اصلی از باشگاه نخبگان «غربی» (یعنی آریایی) میدانست.
پهلویسم نیز مشابه بسیاری از ایدئولوژیها دیگر، ملیگرا بود. تأکید پهلویسم بر ریشههای آریایی جهت اثبات برتری ایرانیان نسبت بر همسایگان خود مبتنی بود و کانون توجه خود را بر استفاده از نمادهای استقلال و ملیگرایی متمرکز کرده بود. علاوه بر آن، یک عنصر بنیادی از ایدئولوژیهای مدرن که برای توجیه قدرت رژیمهای اقتدارگرا یا نیمهاقتدارگرا به کار میرود، تصویر یک دشمن خارجی خاص است که رژیم میتواند [به بهانهی آنها] تودهها را بسیج کرده و مشروعیت خود را برای دفاع از استقلال کشور و همچنین [در موقعیت خاص] برای مقصر دانستن شکستهایش از آن استفاده کند. این دشمن خارجی خاص میتواند بهعنوان نیروی محرکه برای ماشین ایدئولوژیک عمل کرده و مکانیسم مهمی برای استقرار هژمونی ایدئولوژیک باشد. رژیمهای ایدئولوژیک در خاورمیانه بهطور مؤثر از غرب بهعنوان این تصویر دشمن استفاده کردهاند. پهلویسم نه تنها از این ابزار ایدئولوژیک قوی محروم بود، بلکه به طور قابل توجهی به دلیل نقش ایالات متحده و بریتانیا در سرنگونی مصدق و ارتباط نزدیک شاه با این قدرتها، مشروعیت خود را از دست داده بود. بنابراین، علی رغم سخنوریهای پهلویسم، برداشت عمومی از شاه به عنوان عروسک غرب که منافع غرب را پیش از منافع ایران دنبال میکرد، همچنان سر جای خود باقی ماند. ادعاهای پهلویسم مبنی بر اینکه مدافع استقلال ایران است، برای بسیاری از مردم توخالی به نظر میرسید.
این واقعیت باعث شد که پهلویسم در مبارزه با لفاظیهای جغرافیایی-سیاسی [به کار رفته در] سوسیالیسم و جهان سوم گرایی که بر مبارزه مستمر برای استقلال سیاسی و اقتصادی از «غرب امپریالیستی» تأکید میکرد، با مشکلات بزرگی روبهرو شود. عناصر درونی رژیم این ضعف ایدئولوژیک و سیاسی را درک کرده بودند. در سالهای ۱۹۶۵ و ۱۹۶۶ گزارشهای سرویسهای اطلاعاتی شاه یعنی ساواک، دربارهی مجلهی اجتماعی- سیاسی پرطرفدار کشور، «فردوسی»، هشدار میدادند: «در میان دانشجویان دانشگاه تهران گسترش سریع خوانندگان فردوسی» به چشم می خورد. دلایل محبوبیت روزافزون آن نشریه، «ضدآمریکایی بودن مقالاتش و محکوم کردن سیاست خارجی آمریکا» بود. «دانشجویان هرگونه انتقاد از آمریکا را میپذیرند چون سیاست آمریکا در ایران را زهر کشندهای میدانند». علاوه بر محبوبیت روزافزون در میان دانشجویان، فردوسی، «با برخورداری از حمایت در میان طبقات تحصیلکرده و روشنفکری، از طریق ضدآمریکایی بودن خود، به این حمایت دست یافته است... این مجله برای مدتی این موضع ضدآمریکایی را حفظ کرده است».
در سال ۱۹۷۱، ساواک تأکید کرد که فردوسی، «برای افزایش فروش و جلب محبوبیت ملی در میان طبقات روشنفکری و تحصیلکرده که به هر دلیلی دلسرد و ناامید شدهاند، سعی دارد نظرات شدید و افراطی ضدغربی منتشر کند». در همان سال، افزایش تعداد بازجوییهای فعالان دانشجویی در شیراز، خراسان، تهران و تبریز نشان داد که «مجله فردوسی با مقالات خود درباره سوسیالیسم، امپریالیسم، ضدآمریکایی گرایی و [جنگ] ویتنام، آنها را تحریک کرده است».
پهلویسم نه تنها نتوانست از این ضدآمریکاییگرایی محبوب به نفع برتری ایدئولوژیک- سیاسی خود استفاده کند، بلکه به دلیل میراث سرنگونی مصدق و ارتباط آشکار شاه با آمریکا، هدف آن قرار گرفت.
ماهیت از بنیاد متناقض میان ایدئولوژی شوروی و سلطنت، و ترس شدید شاه از نیتهای شوروی به این معنا بود که حکومت پهلوی خود را در دوران جنگ سرد در اردوگاه غربی قرار میدهد، حتی اگر باوری به لیبرالدموکراسی نداشته باشد. در عین حال، بیخدایی ایدئولوژی شوروی این نقش را برای پهلویسم فراهم میکرد که به عنوان مدافع دین و ایمان شناخته شود. تاریخ نیز علتی برای ساخت یک دشمن ایدئولوژیک از شوروی فراهم کرده بود. مداخلههای تزارها و سپس حکومت شوروی در سیاست داخلی ایران همراه با تلاشهای موفق و ناموفق برای تصرف سرزمینهای متعلق به ایران، تأثیر منفی قوی بر ذهنیت عمومی مردم ایران نسبت به همسایه بزرگ شمالی خود گذاشته بود.
علیرغم این مسائل، پهلویسم به طور سیستماتیک از اتحاد شوروی به عنوان سازههای یک دشمن خاص استفاده نکرد، که میتوانست آسیب وارده به مشروعیت خود را در برابر نقشی که ایالات متحده در ایران داشت (یا چنین تصور می شد که دارد) محدود کند. در مقابل، جمهوری اسلامی با توجه به اینکه مسائل سیاست خارجی را به یک موضوع توده گرا (populist) تبدیل کرده است، به طور مؤثری از ایالات متحده (شیطان بزرگ)، بریتانیا (شیطان کوچک) و اتحاد شوروی قبل از انحلالش به عنوان سازههای دشمن خاص استفاده کرده است تا تودهها و بهویژه سربازان نیروهای امنیتی خود از جمله سپاه پاسداران و بسیج را آماده و تجهیز کند.
نتیجهگیری
این مقاله با استفاده و بررسی دقیق مجموعه کتابهایی با عنوان “پهلویسم”، که پیشتر در مطالعه پویایی ایدئولوژیک دولت پهلوی بررسی نشده بود، نشان داده است که شاه نه تنها به نیاز یک ایدئولوژی مدرن که فراتر از محدودههای انقلاب سفید میرفت پی برد، بلکه تلاش کرد تا ایدئولوژی دیگری ایجاد کند که هم به گذشته و هم به آینده توجه داشته باشد. نتیجه این تلاش که همان پهلویسم از آب درآمد، تلاشی بود برای ایدئولوژیک کردن سلطنت. پهلویسم ترکیبی ساخته شده از یک ایدئولوژی تحولگرا بود و آن هم بر اساس ساخت یک آرمانشهر انقلابی و یک ایدئولوژی محافظهکارانهای که وظیفه اش حفظ سلطنت کهن بود، با تفسیری رمانتیک از تاریخ امپراتوری که شور و احساسات زیادی در بر داشت. این تفسیر از تاریخ امپراتوری ایران باستان بهطور بنیادی بر دریافت و درک محتومی قرار گرفته بود که سلسله پهلوی را با دوران طلایی اجتنابناپذیر آینده مدرن ایران مرتبط میساخت.
روایت تاریخی که بخش محافظهکارانه را پایهگذاری میکرد، بر سه عنصر مرتبط با یکدیگر استوار بود: مفاهیم امپراتوری، سلطنت و برتری نژاد آریایی (آریاگرایی). پاسخ پهلویها به عزت نفس آسیبدیده ایرانیان و اعتماد به نفس مختلشده در برابر قدرتهای غربی و همچنین جاهطلبیهای باقیمانده، آریاییگرایی بود که با ویژگیهای ضمنی و آشکار ضدعربی و ضداسلامی، ایران را از نظر نژادی و فرهنگی در کنار غرب و در تاریخ جهانی قرار میداد. با پذیرش و ساخت مفاهیم بر اساس تاریخ در حال پیشرفت عصر روشنگری که در نقطه خاصی در زمان به پایان میرسید، پهلویسم تلاش کرد تا دورهای نوظهور به لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را که از نظر تاریخی بر دیگر ایدئولوژیها برتری داشت تعریف کند و چشماندازی الهامبخش از آینده ارائه دهد. این عناصر مشترکاتی با ایدئولوژیهای مدرنی داشتند که در دوره انقلاب فرانسه و پس از آن ظهور کرده بودند.
علاوه بر آن، این تلاش ایدئولوژیک برای تشویق و حمایت از بازگشت به یک عصر طلایی که ریشه در این سه عنصر داشت، بهمنظور ساختن دوران طلایی در آینده بر اساس انسانی جدید که از بالا ساخته شده بود، پهلویسم را از ایدئولوژیهای دیگر رژیمهای سلطنتی در داخل و خارج از خاورمیانه که با چالش مدرنسازی و رقابت ایدئولوژیهای مدرن مواجه بودند، متمایز میکرد. تصمیم شاه برای به راه اندازی انقلاب سفید بهطور آشکار و افراطی سلطنت را سیاسی کرد. این اقدام سلطنت را هدفی آشکار برای ایدئولوژیهای رقیب قرار داد و مسئول تمام موفقیتها و شکستهای سیاستی ساخت. این تصمیم به نوبه خود شرایط را برای تلاش شاه بهمنظور تأسیس یک مکتب ایدئولوژیک مدرن با انتشار این کتابها فراهم ساخت که قرار بود از سلطنت بیش از حد سیاسیشده در برابر ایدئولوژیهای رقیب دفاع کند.
با این حال شاه، علیرغم تلاشهایش برای دستیابی به وحدت ایدئولوژیک و سیاسی، زمان و انرژی زیادی را صرف ترویج ایدهی پهلویسم که در این کتابها آمده بود نکرد. هیچکدام از محدودیتهای پهلویسم که در این مقاله مطرح شده، نمیتوانند ناکامی آن را در به دست آوردن و حفظ حمایت مردمی توضیح دهند. این محدودیتها باید بهطور جمعی و در زمینه سیاست خارجی شاه و تصمیمات سیاسی و اقتصادی فردی او مورد بررسی قرار گیرند تا شکست آن و در نهایت برخی از دلایل عمده برای فروپاشی دولت پهلوی در سال ۱۹۷۹ به دست آید.
یادداشتها درباره نویسنده
زند شکیبی استاد در دپارتمان حکومتشناسی در مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن است. وی تخصص منطقهای در هر دو منطقه اتحاد جماهیر شوروی سابق، با تمرکز بر روسیه، و خاورمیانه، با تمرکز بر ایران دارد. زمینههای اصلی تحقیقاتی وی شامل سیاستهای تغییر، سیاستهای «غرب» و هویت در ایران و روسیه، و سیاستهای مردمی است. وی کتابهایی چون انقلابها و فروپاشی سلطنت: نقش انسان در شکلگیری انقلاب در فرانسه، روسیه و ایران (I.B. Tauris، 2008) و خاتمی و گورباچف: سیاست تغییر در جمهوری اسلامی ایران و اتحاد جماهیر شوروی (I.B. Tauris، 2010) را نوشته است.
پایان
بخشهای پیشین:
بخش اول: پهلویگرایی یا ایدئولوژیسازی از سلطنت در ایران-۱
بخش دوم: پهلویگرایی یا ایدئولوژیسازی از سلطنت در ایران-۲
بخش سوم: پهلویگرایی یا ایدئولوژیسازی از سلطنت در ایران-۳
بخش چهارم: پهلویگرایی یا ایدئولوژیسازی از سلطنت در ایران-۴
بخش پنجم: پهلویگرایی یا ایدئولوژیسازی از سلطنت در ایران-۵
* Pahlavısm: The Ideologization of Monarchy in Iran
* ZHAND SHAKIBI
London School of Economics and Political Science
زیر نویسها:
63. Pahlavı _, Ingila_b-i sifı_d, pp. 23–24, 193.
64. SAVAK, 5/M/20/17519, 1345/8/3 [1967].
65. SAVAK, unnumbered, 1349/3/39 [1971].
66. SAVAK, 2H/9649, 1349/11/5 [1971].
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|