جمعه ۷ دي ۱۴۰۳ - Friday 27 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 25.12.2024, 13:52

حقوق زنان و پایان آپارتاید جنسیتی


نرگس محمدی و مارگارت آتوود

گفت‌وگوی نرگس محمدی و مارگارت آتوود درباره آپارتاید جنسیتی در مصاحبه‌ای مشترک با مجله تایم و پن آمریکا

مارگارت آتوود(Margaret Atwood) در مصاحبه‌ای با مجله تایم، از نرگس محمدی درباره واقعیت‌های زندان‌های ایران پرسش می‌کند. تعلیق ۲۱ روزه حکم نرگس محمدی فردا (۵ دی ۱۴۰۳/ ۲۵ دسامبر۲۰۲۴) به پایان می‌رسد و او مجبور است در تاریخ ۲۵ دسامبر به زندان بازگردد.
نرگس محمدی در آخرین گفت‌وگوی خود پیش از بازگشت به زندان، به شجاعت زنان ایرانی در مبارزه با سرکوب اشاره کرد و در گفت‌وگویی قوی با مارگارت آتوود به پرسش‌های او پاسخ داد. این گفت‌وگو بخشی از برنامه مشترک مجله تایم و پن آمریکا بود.
مارگارت آتوود از نرگس محمدی درباره شباهت‌های میان کتابش، سرگذشت ندیمه، و واقعیت‌های سختی که زنان ایران با آن روبرو هستند پرسید. نرگس با ارائه پاسخ‌هایی تأمل‌برانگیز، تصویری از مبارزات بی‌وقفه برای آزادی و حقوق زنان ترسیم کرد.

در ادامه، بخشی از این گفت‌وگوی تاریخی درباره حقوق زنان و پایان آپارتاید جنسیتی در سراسر جهان آمده است:

نرگس محمدی
زمانی که در زندان قرچک بودم، توانستم بخش‌هایی از کتاب شما را بخوانم، اما نتوانستم آن را تمام کنم زیرا مجبور شدم از قرچک خارج شده و به زندان اوین منتقل شوم. در اوین، کتاب سرگذشت ندیمه را نداشتیم و این کتاب ناتمام ماند.

مارگارت آتوود
آه، خوب، خوب، باید پایانش را برایتان بگویم؟ بله. در پایان سرگذشت ندیمه، او به نظر می‌رسد که یا دستگیر می‌شود یا در حال فرار است، و ما نمی‌دانیم کدام یک رخ می‌دهد. اما سپس یک یادداشت تاریخی در پایان وجود دارد که ۲۵۰ سال بعد اتفاق می‌افتد، و دیگر رژیم گیلیاد وجود ندارد.

نرگس محمدی
وقتی مارگارت آتوود درباره جنبش «زن، زندگی، آزادی» شنید، شاید آینده‌ای را که زمانی تصور کرده بود، در واقعیت نمایان شد - آینده‌ای که بازتابی از آنچه در ایران رخ داده است، بود. شاید او اکنون بتواند آینده کشوری را تصور کند که با تلاش‌هایش پس از انقلاب اسلامی شکل گرفته است.

مارگارت آتوود
وقتی به جنبش «زن، زندگی، آزادی» نگاه می‌کردم، زمانی که در اوج خود بود، شگفت‌انگیز بود. و، خب، حیرت‌زده شدم که آنها توانسته بودند بدون مواجهه با سرکوب کامل ادامه دهند. و همه، و من، فکر می‌کنم این به دلیل تعداد بسیار زیاد افراد درگیر در این جنبش بود، تعداد زیادی. و اکنون کنجکاو هستم بدانم چه اتفاقی برای این جنبش افتاده است؟

نرگس محمدی
من این تغییر را یک تحول مثبت می‌بینم. به طور خاص در مورد مسئله حجاب اجباری، تغییری که جنبش «زن، زندگی، آزادی» در جامعه ایران ایجاد کرده، شگفت‌انگیز است. اگر تلاش می‌کردیم این پیشرفت را از طریق روش‌های سنتی - مانند بحث‌های دینی، سیاسی، جامعه‌شناختی، یا حقوق زنان - به دست آوریم، ممکن بود زمان بسیار بیشتری طول بکشد تا به این سطح از پیشرفت برسیم. جنبش «زن، زندگی، آزادی» عملاً به بحث‌ها پیرامون حجاب اجباری پایان داده و گامی بزرگ و تحول‌آفرین به جلو برداشته است.

من این را تنها درباره دولت نمی‌گویم. مسئله حجاب اجباری به‌طور عمیقی در لایه‌های مختلف جامعه و میان مردم ریشه داشت. در حالی که بسیاری خواستار آزادی برای برداشتن روسری‌هایشان بودند، این موضوع همچنان درون خانواده‌ها، به ویژه در بخش‌های مذهبی‌تر جامعه، حل‌نشده باقی مانده بود. با این حال، اکنون به نظر می‌رسد که این مسئله تا حد زیادی حل شده است. حتی در میان خانواده‌های مذهبی و زنانی که چادر می‌پوشند، مخالفت با حجاب اجباری رو به افزایش است. این یک گام بزرگ و مهم به جلو است.

مارگارت آتوود
خب، این واقعاً شگفت‌انگیز است. اگر ما ایدئولوژی را کنار بگذاریم و فقط به قدرت نگاه کنیم، رژیم احساس کرد که قدرتش تهدید شده و به همین دلیل عاقلانه بود که برخی امتیازات بدهد، صرف‌نظر از آنچه فکر می‌کرد. چون من باور دارم که رژیم‌های تئوکراتیک مانند این، نیمی از آنها حتی به آنچه می‌گویند، باور ندارند. آنها این را به‌عنوان وسیله‌ای برای حفظ قدرت و فرصتی مناسب برای خود می‌بینند.

نرگس محمدی
می‌خواهم به مسئله دیگری اشاره کنم که اخیراً در زندان اوین مشاهده کرده‌ام. همان‌طور که در کتابتان اشاره کرده‌اید، یکی از روش‌هایی که علیه این زنان به کار می‌رود، انتقال آنها به بیمارستان‌های روان‌پزشکی مانند “امین‌آباد” است، جایی که افراد با مشکلات جدی روانی نگهداری می‌شوند. در امین‌آباد، این فعالان سالم تحت درمان‌های ساختگی شدید قرار می‌گیرند—به آنها داروهای سنگین تجویز می‌شود که برای بیماران با مشکلات روانی شدید است، داروهای قوی به آنها تزریق می‌شود و حتی شوک‌های الکتریکی دریافت می‌کنند. من مورد مشخصی از این را مشاهده کرده‌ام و اگر علاقه‌مند باشید، می‌توانم جزئیات بیشتری را به اشتراک بگذارم.

مارگارت آتوود
این کاملاً شبیه اتحاد جماهیر شوروی است. این بستری شدن‌ها و دارو دادن‌ها... آنها این کار را می‌کردند. چه کسی می‌داند، شاید هنوز هم انجام می‌دهند. و این نوع رفتار فقط به ایران محدود نبوده است.

نرگس محمدی
بسیاری از زنانی که در سلول انفرادی نگهداری می‌شوند، متأسفانه توسط بازجویان به این نقطه سوق داده می‌شوند. بارها شاهد این موضوع بوده‌ام—زنانی که به من می‌گفتند قبل از زندانی شدنشان، سالم بوده و هرگز دارویی مصرف نکرده بودند، حتی یک قرص. اما بعد از گذراندن ۲-۳ ماه در سلول انفرادی، مجبور به مصرف دارو شدند. به مرور زمان، آنها به این داروهای روان‌پزشکی وابسته شدند. آنها بدون این داروها نمی‌توانستند بخوابند و اگر آنها را مصرف نمی‌کردند، به شدت عصبی و بی‌قرار می‌شدند.

نرگس محمدی
این روش به عنوان شکنجه سفید شناخته می‌شود و من کتابی با همین عنوان، شکنجه سفید، نوشته‌ام. این تکنیکی فوق‌العاده وحشیانه است که بر دست‌کاری روانی و شست‌وشوی مغزی برای دستیابی به نتایج خود متکی است.

نرگس محمدی
به نظر من، داستان سرگذشت ندیمه برای مردم ایران کاملاً آشنا است. می‌دانم که بسیاری از جوانان ایرانی این سریال را تماشا کرده‌اند و میان آنها بسیار محبوب شده است. همچنین شنیده‌ام که در بسیاری از اجراها و نمایش‌های اعتراضی ایرانیان خارج از کشور، از تصاویر و نمادهای این سریال استفاده شده است تا همبستگی خود را نشان دهند. مردم وقتی این ارجاعات را می‌بینند، فوراً آنها را تشخیص می‌دهند—این اثر بسیار شناخته‌شده است.

مارگارت آتوود
بله، این را زیاد شنیده‌ام. اما آنچه واقعاً مرا شگفت‌زده می‌کند این است که چگونه آنها به این سریال دسترسی دارند، زیرا مطمئناً رژیم خواسته است که آن را ممنوع کند. من خیلی تعجب کردم وقتی دیدم این اثر ترجمه شده است. فکر کردم چرا اجازه می‌دهند این کار انجام شود؟ خب، البته آنها اجازه می‌دهند، چون این داستان درباره ایالات متحده است. نگاه کنید که ایالات متحده چقدر بد است. این، آ، آ...

نرگس محمدی
من معتقدم سرگذشت ندیمه یک اثر جاودانه است، به ویژه اگر این ایده را درک و قبول کنیم که وقتی زنان کنترل جنبه‌های اساسی زندگی‌شان - مانند پوشش، بدن، و انتخاب‌هایشان - را از دست می‌دهند و این از طریق قوانین ضد زن اتفاق می‌افتد، راه برای شکل‌گیری رژیم‌های سرکوبگر باز می‌شود. وقتی ۵۰ درصد از یک جامعه تحت چنین سرکوبی قرار گیرد، چه با حجاب اجباری، محدودیت‌های پوشش، یا سبک زندگی تحمیلی، این کنترل به سایر بخش‌های جامعه نیز سرایت می‌کند. وقتی سرکوب در تمام جامعه نفوذ کند، دیکتاتوری تثبیت می‌شود.

همچنین باور دارم که این کتاب، مانند ۱۹۸۴ نوشته جورج اورول، یک اثر ادبی بی‌زمان خواهد بود که در دوران‌های مختلف، بینش‌ها و هشدارهای تازه‌ای ارائه می‌دهد.

مارگارت آتوود
خب، امیدواریم این‌طور نباشد، زیرا اگر همچنان مرتبط باقی بماند، به این معنا است که شرایط همچنان نابرابر و سرکوبگر برای زنان است. وقتی این کتاب را نوشتم، فکر کردم شاید روزی این کتاب بی‌استفاده شود، شاید دیگر برای هیچ موقعیت واقعی در جهان صدق نکند. اما عکس آن اتفاق افتاد، به‌ویژه در ایالات متحده. وقتی کتاب را نوشتم، برخی افراد گفتند، این حرف‌ها احمقانه است. آ، ما یک دموکراسی لیبرال هستیم. چنین چیزهایی اینجا نمی‌تواند اتفاق بیفتد. اما حالا می‌بینیم که چنین چیزهایی در آنجا هم رخ می‌دهد، نه در تمام ایالات متحده، اما در برخی ایالت‌ها این نوع کنترل کامل بر زنان، به‌ویژه بر تولیدمثل آنها، از قبل در حال رخ دادن است.

نرگس محمدی
دقیقاً به همین دلیل است که من نامه‌های زیادی درباره این موضوع نوشته‌ام. باور دارم یکی از راه‌حل‌ها این است که آپارتاید جنسیتی در سازمان ملل متحد به‌عنوان یک جرم شناخته شود. این اقدام می‌تواند کمک‌کننده باشد.

مارگارت آتوود
بله. خب، باید با یک بیان بسیار ساده شروع کنیم، و آن این است که زنان انسان هستند.

نرگس محمدی
می‌خواهم نکته‌ای را درباره سرگذشت ندیمه اضافه کنم. در جامعه‌ای که زنان نمی‌توانند بر بدن یا پوشش خود کنترل داشته باشند و از حقوق اساسی‌شان محروم هستند، باور دارم عشق و مهربانی در نهایت محو خواهد شد. فکر نمی‌کنم هیچ زنی بتواند واقعاً کسی را دوست داشته باشد که او را مجبور به پوشیدن لباس خاصی می‌کند یا شیوه زندگی‌اش را تعیین می‌کند. حتی اگر عشق در ابتدا وجود داشته باشد، با گذشت زمان و با سرکوب و نادیده گرفتن نیازهای او، این عشق پژمرده خواهد شد. همان‌طور که مارگارت آتوود قبلاً گفت، وقتی ما به‌عنوان انسان شناخته نمی‌شویم، عشق به رویایی دوردست تبدیل می‌شود. در چنین شرایطی، عشق نمی‌تواند پایدار بماند. هنگام خواندن این کتاب، همیشه نگران عشق بودم، زیرا در جامعه‌ای که زنان کنترل و سرکوب می‌شوند، هیچ عشق واقعی‌ای نمی‌تواند وجود داشته باشد. از متن کتاب برایم کاملاً روشن بود که در چنین جوامعی، عشق می‌میرد.

مارگارت آتوود
اجازه بدهید، آ، بگذارید چیزی را که قبلاً گفتم تکرار کنم: هر جنبش مقاومتی علیه یک رژیم تمامیت‌خواه که به‌ویژه بر کنترل بدن زنان جوان تأکید دارد... کسی به فکر کنترل بدن من نخواهد بود. باید بگویم (با خنده) ۸۵ ساله هستم. آ، آها. در چنین رژیمی، همیشه مردانی هستند که نیز مخالف رژیم هستند. و چنین رژیم‌هایی مردان را هم می‌کشند. بنابراین، هر جنبش مقاومتی که من بررسی کرده‌ام، همیشه هم مردان و هم زنان را در خود داشته است.

مارگارت آتوود
زنان... من همه افراد را مدنظر داشتم. بنابراین برخی از افراد در ایالات متحده سعی می‌کنند این موضوع را رد کنند و بگویند، خب، سرگذشت ندیمه فقط درباره کشورهای اسلامی است. اما آن‌ها نمی‌توانند به این شکل از زیر بار آن فرار کنند.

نرگس محمدی
سؤالی از خانم آتوود دارم: آیا شما این نقش را صرفاً به دین نسبت می‌دهید، یا باور دارید ایدئولوژی‌ها یا اشکال دیگری از منفعت‌طلبی نیز می‌توانند چنین تأثیری بر زنان داشته باشند؟ آیا عناصر دیگری مانند ایدئولوژی‌های خاص یا منافع گروه‌های خاص نیز می‌توانند در این مسئله نقش داشته باشند؟

مارگارت آتوود
قطعاً. آ، این مسئله به استفاده از دین به‌عنوان یک ابزار برمی‌گردد. به نظر من، افرادی که در کتاب من مسئول حکومت گیلیاد هستند، واقعاً مسیحی نیستند، زیرا آن‌ها بر اساس اصول اصلی دین خودشان زندگی نمی‌کنند. بنابراین، فکر می‌کنم در برخی کشورها، افراد دین را در دست می‌گیرند و از آن برای اعمال قدرت استفاده می‌کنند. اما این محدود به رژیم‌هایی نیست که مذهبی هستند. مثلاً جمهوری فرانسه اصلاً مذهبی نبود. آ، آن‌ها مسیحیت را کنار گذاشتند، افراد مذهبی را کشتند، و سعی کردند نوعی دین به نام فرقه موجود متعال جایگزین کنند، زیرا احساس می‌کردند که اگر مردم به زندگی پس از مرگ باور نداشته باشند، این غیر اخلاقی خواهد بود. اما آن‌ها صریحاً ضد دین بودند و چیزی به نام قانون طبیعی را جایگزین کردند. بنابراین همیشه یک مرجع قدرت وجود دارد که به آن استناد می‌شود تا قدرت بر مردم اعمال شود، اما این همیشه یک دین استاندارد نیست.

نرگس محمدی
آنچه بیش از همه مرا از ایران در این کتاب یادآوری می‌کند، اعدام‌هاست—چه در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» و چه در دهه ۱۳۶۰ در ایران. ما شاهد موارد متعددی از اعدام، حجاب اجباری، و جرم‌انگاری خواسته‌های زنان بوده‌ایم. می‌خواهم به یک مورد خاص در این رابطه اشاره کنم. در سال ۲۰۱۰، زمانی که به زندان زنجان فرستاده شدم، سه زن در بند ما بودند که به دلیل روابط جنسی خارج از ازدواج به اعدام محکوم شده بودند. وقتی سال‌ها بعد در ۲۰۱۹ به همان زندان برگشتم، ۱۶ زن در همان بند به همین دلیل با حکم اعدام روبه‌رو بودند.

این مسئله عمدتاً به این دلیل است که زنان از حق طلاق محروم هستند. همان‌طور که شاید از کتاب به یاد داشته باشید، فقدان حقوق طلاق زنان را در شرایط دشواری قرار می‌دهد. نبود حقوق طلاق در ایران مستقیماً به افزایش اعدام‌ها کمک کرده است. در نتیجه، زنان وارد روابطی خارج از ازدواج می‌شوند و جمهوری اسلامی آن‌ها را با سنگسار تا مرگ مجازات می‌کند، که اغلب بعداً به حکم اعدام با دار تغییر می‌یابد.

مارگارت آتوود
بله. خب، این بخشی از کتابچه راهنمای پدرسالاری است. آ، و، و این ترس از این است که همسر شما فرزندی داشته باشد که فرزند شما نیست. خب. بنابراین، با وجود این که نوزادان ارزشمند هستند، باید “نوع درست” نوزاد باشند. و این موضوع محدود به یک مکان یا دوره خاص نیست، بلکه یک الگو در جامعه انسانی برای مدت زمان طولانی بوده است.

نرگس محمدی
می‌خواهم چیزی به گفته‌های خانم آتوود اضافه کنم در مورد اینکه چرا رژیم‌ها از زنان می‌ترسند. بر اساس تجربیات ما در ایران، معتقدم دلیل دیگری برای این ترس وجود دارد، به‌ویژه وقتی به این فکر می‌کنیم که چرا جمهوری اسلامی پس از انقلاب ۱۳۵۷ حجاب اجباری را اعمال کرد. وقتی به دلایل پشت این موضوع فکر می‌کنم، درمی‌یابم که پس از انقلاب، جمهوری اسلامی بر تحکیم قدرت خود و سرکوب هرگونه مخالف تمرکز داشت. حجاب اجباری یکی از ابزارهای رژیم برای کنترل و سرکوب زنان بود.

زنان بخش انکارناپذیری از جامعه هستند که در هر خانواده، در خیابان‌ها و در بسیاری از مکان‌های دیگر حضور دارند. تصویر زنان با چادرهای سیاه و مقنعه به نماد سرکوب رژیم تبدیل شد. گام به گام، مردم این را به‌عنوان نشانه‌ای از سلطه و کنترل تشخیص دادند و این اجازه را به جمهوری اسلامی داد که خود را تثبیت کند.

نرگس محمدی
به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی واقعاً به دین اهمیتی نمی‌دهد، برخلاف چیزی که سعی می‌کند نشان دهد. رژیم به پاکدامنی زنان اهمیت نمی‌دهد؛ حجاب اجباری تنها درباره حفظ قدرت بود. تماماً درباره کنترل و سلطه بود، نه ارزش‌های مذهبی.

مارگارت آتوود
و این اولین بار در تاریخ بشر نیست که از لباس به‌عنوان ابزاری برای کنترل اجتماعی استفاده شده است.

نرگس محمدی
کاری که این رژیم با زنان کرد، فریبکارانه بود. به نام عفت و حفاظت از زنان، آن‌ها را در چرخه‌ای از سرکوب و سلطه گرفتار کردند. آن‌ها تظاهر می‌کردند که ارزش‌های دینی را رعایت می‌کنند و ادعا می‌کردند اقداماتشان به‌خاطر دین است، اما در واقع به هیچ‌کدام از این‌ها اعتقادی نداشتند. زنان را به‌عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به اهداف خود استفاده کردند. جمهوری اسلامی صرفاً به‌دنبال سلطه بود و به نظر من جامعه ایران را فریب داد—دروغ‌هایی درباره نیات واقعی خود گفت. جمهوری اسلامی باهوش نیست؛ آن‌ها فریبکارند.

مارگارت آتوود
بله. این همان کاری است که افراد در گیلیاد انجام می‌دهند. این همان کاری است که رژیم انجام می‌دهد. آن‌ها اجازه نمی‌دهند زنان دیگر مطالعه کنند، تا حدی به این دلیل که زنان ممکن است کتاب اصلی و بنیان‌گذار رژیم، یعنی کتاب مقدس، را بخوانند و چیزهایی در آن پیدا کنند که مخالف کارهای رژیم باشد. نکته دیگر در مورد مردم این است که آن‌ها دوست دارند به آن‌ها گفته شود که خوب هستند. مردم دوست دارند به آن‌ها بگویند که فاضل و خوب هستند. سپس به زنان می‌گویند که اگر به این قانون پوشش پایبند باشند، فاضل و خوب هستند، و اگر نباشند، بد هستند.

مارگارت آتوود
و نکته دیگری که به آن‌ها گفته می‌شود این است که: “ما برای شما ارزش قائلیم. ما می‌خواهیم از شما محافظت کنیم، و این بخشی از محافظت ما از شماست، از شر افراد شرور.” این آشنا به نظر نمی‌رسد؟ و این...

نرگس محمدی
این رژیم‌ها در کل دروغگو هستند. من می‌خواهم کلمه “دروغگو” برای توصیف این نوع حکومت‌ها استفاده شود، زیرا پس از انقلاب اسلامی، آن‌ها ادعا کردند که پوشیدن روسری برای امنیت زنان است. آن‌ها گفتند: “ما می‌خواهیم از شما حمایت و محافظت کنیم. امنیت شما نگرانی اصلی ماست. ما می‌خواهیم مطمئن شویم که مورد آزار یا تجاوز قرار نمی‌گیرید.” اما آنچه واقعاً اتفاق افتاد، به‌ویژه در سال‌های اخیر، در جریان جنبش زن، زندگی، آزادی در سال ۲۰۲۲، کاملاً برعکس بود. شاهد بسیاری از موارد آزار، سوءاستفاده و شکنجه زنان بودم—هم در زندان‌ها و هم در ون‌های پلیس، حتی در زمان انتقال. آزار و اذیت جسمی و جنسی، از جمله تجاوز، اتفاق افتاد. من در حال حاضر کتابی درباره این تجربیات می‌نویسم.

نرگس محمدی
می‌خواهم مثالی از ۲۲ دسامبر ۲۰۱۹ به اشتراک بگذارم. زمانی که در داخل زندان علیه کشتارهای جمعی در جریان جنبش آبان خونین در سال ۲۰۱۹ اعتراض می‌کردم، همراه با چهار نفر از هم‌بندی‌هایم، در دفتر مسئولان زندان جمع شدیم تا خشم و همبستگی خود را با کسانی که در بیرون کشته می‌شدند نشان دهیم. مقامات مرا فریب دادند، مرا از دیگران جدا کردند و از دفتر خارج کردند. تمام نگهبانان مرد، به‌ویژه رئیس زندان اوین، سپس به من حمله فیزیکی کردند. آن‌ها مرا با خشونت گرفتند، به هر بخشی از بدنم دست زدند و مرا به این سو و آن سو کشیدند. در طول حمله، لباس‌هایم پاره شد، روسری‌ام افتاد و حجابم از بین رفت. جلیقه‌ام از بدنم پاره شد، زیرا آن‌ها مانند حیوانات وحشی که به طعمه خود حمله می‌کنند، به من یورش بردند.

آنچه بیش از همه مرا خشمگین کرد، کتک‌های مکرر نبود—ریاکاری بود. آن‌ها حتی دست دادن ما با یک مرد را ممنوع کرده بودند و هر جنبه‌ای از زندگی‌مان را کنترل می‌کردند. اما خودشان می‌توانستند بدنم را لمس کنند و هرطور که بخواهند مرا نقض کنند. دست‌های آن‌ها روی سینه‌ام جای بزرگ از کبودی‌های ناشی از وحشی‌گری‌شان گذاشته بود. آن‌ها به‌صورت فیزیکی به من حمله کردند.

مارگارت آتوود
البته. بله. راه دیگری برای کنترل مردم، کنترل جنسی است. اگر به‌ویژه به جنگ‌ها نگاه کنید، تجاوز ابزاری سیاسی است. تجاوز دسته‌جمعی، اگر کتابی از آنتونی بیوو به نام “سقوط برلین” را بخوانید، می‌بینید که این یک تکنیک بوده است، و همچنین نوعی نمایش قدرت و سلطه. ما پیروز شدیم (با خنده)، بنابراین مجبور بودیم به همه تجاوز کنیم. این هم شناخته‌شده است و مثالی دیگر از آن است. بنابراین می‌خواهم از نرگس بپرسم که چگونه این‌قدر قوی مانده است؟

نرگس محمدی
در ابتدا، در روزهای اول فعالیت‌هایم در جنبش دانشجویی در دانشگاه، زمانی که تازه در این مسیر قدم می‌گذاشتم، نمی‌دانم اگر می‌دانستم این مسیر چقدر دشوار است، آیا ادامه می‌دادم یا نه. اما به نظر می‌رسد که مقاومت طی سال‌ها به من قدرت و انرژی داده است. هرچه بیشتر مجبور شدم مقاومت کنم، بیشتر تبدیل به فردی شدم که امروز هستم. واقعاً امیدوارم بتوانم این مسیر را با همین سطح از استقامت تا پایان ادامه دهم.

مارگارت آتوود
زمانی که این رژیم‌ها سقوط کنند، معمولاً می‌کنند.

نرگس محمدی
با توجه به وضعیت ایران، مسیر رسیدن به پیروزی و سقوط دیکتاتوری ممکن است طولانی‌تر باشد، اما مطمئنم که این اتفاق خواهد افتاد. جمهوری اسلامی کاملاً مقبولیت خود را در میان مردم ایران از دست داده است. حتی بسیاری از حامیان سابق آن امروز از این رژیم فاصله گرفته‌اند.

نرگس محمدی
اما گوش کنید، می‌خواهم چیزی بگویم. بسیاری از مردم، از جمله خود من، امید دارند که سقوط جمهوری اسلامی را ببینند. با این حال، معتقدم بسیار مهم است که گذار به دموکراسی، برابری و آزادی برای ایران به‌صورت مسالمت‌آمیز انجام شود. برای من، این گذار باید استانداردهای خاصی داشته باشد: باید غیرخشونت‌آمیز و با هدف ایجاد دموکراسی، آزادی و برابری باشد. در حالی که این گام بعدی است، معتقدم این به همان اندازه سقوط دیکتاتور اهمیت دارد. ما باید دید روشنی برای این گذار داشته باشیم و از هم‌اکنون به آن فکر کنیم.






نظر شما درباره این مقاله:








 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024