شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ -
Saturday 23 November 2024
|
ايران امروز |
کندوکاو یک “بحران” یا یک فاجعه که در تاریخ معاصر رخ داده میتواند فاکتور مهمی برای ما باشد که با آنالیز آن حادثه لااقل در کنش و واکنش سینوسی (زاویه دار) میدان سیاست کمتر “زیگزاگ” بزنیم. برای من مرداد، میرا نیست که “امرداد” است؛ به درستی نمیدانم چرا امرداد، ماه زندگان و فرشته جاودانگی را ماه مرداد نوشتیم و خواندیم که بجای زندگان، دلالت بر مردگان دارد. آیا “الف” پیش از مرداد چنین سنگین و بیهوده است؟
حافظه و هویت دست در دست هم دارند تا ما بکوشیم گذشته را زنده نگه داریم و به آن ارزش دهیم و سپس به نسل آینده تحویل دهیم. بنابراین هویتیابی ما بدون “تاریخ” اصولا ممکن نیست و به فرض که چنین باشد پس این هویت ارزش و اعتباری ندارد. به این سیاق، نگونبخت او نیست که هویت ندارد بلکه اوست که حافظه هم ندارد.
مرداد که ماه مشروطه و ماه مصدق و شاید ماه مظفر(!) هم باشد؛ ماهی تلخ و شیرین که آغازی نیک و میانی بهتر اما پایانی خشن و دردناک دارد. در اینجا مرداد معطوف به مشروطه و مصدق را کافی نمیدانم بلکه دلالت بر مظفر هم دارد هرچند مظفرالدین شاه از تبار قاجار باشد. گرچه بسیاری سوگند تاریخی خوردند از هر که “شاه” شود بیزارند خواه قاجاری و خواه پهلوی اما بااین حال نمیتوان نقش این شاه یرقانی احتضاری و نسبتا هم رئوف (در مقایسه با دیگر شاهان) را که چندی پیش از “قبض روح” شدن به ناچار فرمان مشروطیت امضا کرد را نادیده گرفت. شاه نگونبخت قاجار که تصویرش بهجای خانه در دیار بیگانه بهفروش میرسد. آیا همین امضای او پای این فرمان است که او را در تاریخ معاصر لقب شاه “ضعیفالنفس” دادند؟ آیا او عاجز از امضای فرمان سرکوب توسط نیروی قزاق بود؟
گرچه با “عدل مظفر” که سالها بر سر در مجلس استوار بود تا رضا شاه آن را به پایین کشید من چندان میانه ندارم اما تمکین شاه قاجار به “اراده” مردم را میستایم و به حق باید امضای فرمان مشروطیت او را نخستین گام جدی ایرانیان در آغاز فرایند پیچیده “دولت ملت” یا به عبارتی گذار از ذهنیت عشیرتی ایلیاتی به خودآگاهی ملی میبینم. البته چنین فرآیندی که چندان هم عاقبت به خیر هم نشد و عشق و علاقه یک ملت به “قانون” و قانونگرایی افتاد زیگزاگها!
الا یا ایها الساقی، ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
در آغاز مرداد ماه بازگشت دکتر محمد مصدق به فرمان محمدرضا شاه پس از شکست “حضرت اشرف” امضا شد. احمد قوام همان اشرافزاده از تبار قاجار است ملقب به قوامالسلطنه؛ همان کشتیبانی که کشتی سیاستی دیگر را هنوز به دریا نیانداخته اما بادبانش در طوفان سهمگین اراده ملی در همان ساحل شکست و ناچار “حضرت اشرف” پس از سه روز دولتاش مستعجل بود و استعفا داده و لقب را پس داده سپس به تبعید خودخواسته تن داد.
گرچه دکتر مصدق رهبر جبهه ملی ایران سالی دیگر در مقام رئیس الوزرایی همچنان از بازیگران طلایی صحن سیاست ایران باقی ماند اما سرنگونی دولت دموکرات او که در واقع آن زمان، تنها دولت منتخب و ملی در سراسر خاورمیانه به شمار میآمد، نشانه پایان تلخ امرداد است. پافشاری و استقامت نخستوزیر بر پایبندی به قانون اساسی و اصول مشروطیت و نیز شرایط اضطراری (تز مشهور کارل اشمیت که در جستاری دیگر به آن میپردازم) موجود در یک مملکت به محاصره بریتانیا درآمده، این نخستوزیر میهندوست را بر آن داشت که به مثابه رئیس دولت، حق انتخاب وزیر “دفاع” نیز با او باشد و نه با شاه که منجر به استعفا و خانهنشینی وی گشت.
مرداد ماه مظفر و ماه مصدق را در حافظه جمعی خویش حفظ کنیم و تاریخ معاصر و آگاهی تاریخی (که خارج از حوصله این یادداشت کوتاه است) را به زمین مدرسه و دانشگاه بیاندازیم که بخوانند و نمره و مدرکی بگیرند تا لقمه نانی به کف آورند. زنهار! مبادا روزی رسد آگاهی تاریخی نیز همانند حافظه تاریخی این ملت، کمبضاعت و چه بسا بیبضاعت شود.
در پایان به پاس مشروطه و مظفر و مصدق که شهد و شوکران است پس یاد مردادی کنیم از وحشی بافقی:
بزن باران
بزن باران که بیصبرند یاران
نمان خاموش، گریان شو بباران
بزن باران بشوی آلودگی را
ز دامان بلند روزگاران
استکهلم، تابستان ۲۰۲۲
نیچه و زرتشت: نان نیچه خوردن و منت مارکس کشیدن! (pouranblog.blogspot.com)
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|