چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 24.12.2024, 17:22

چند واکنش درباره رفع فیلترینگ واتس‌آپ و گوگل پلی

دل‌سوزی شورای عالی فضای برای فیلترشکن‌ها!


ستار هاشمی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، عصر سه‌شنبه چهارم دی‌ماه پس از اعلام تصویب رفع فیلتر از «گوگل پلی» و «واتس آپ» در جلسه شورای عالی فضای مجازی، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «امروز گام اول رفع محدودیت از اینترنت را با همدلی و وفاق برداشتیم؛ از پیگیری رئیس جمهور و همراهی رسانه‌ها و فعالان ممنونم و بیش از پیش به این همراهی و همدلی نیازمندیم. این مسیر ادامه دارد....»

به این ترتیب ۶ ماه پس از انتخاب مسعود پزشکیان به ریاست جمهوری، که رفع فیلترینگ یکی از وعده‌های مهم انتخاباتی او بود، فیلترینگ اینترنت سر جای خود باقی ماند و تنها دو اپلیکیشن «واتس‌آپ» و «گوگل پلی» رفع فیلتر شدند.

در زیر چند واکنش درباره تصمیم امروز شورای عالی فضای مجازی:

* مرتضی گل‌پور عضو گروه سیاسی روزنامه ایران:
مردم می‌گویند فيلترينگ نمی‌خواهیم اما ۲۰ نفر در یک شورا می‌گویند بیخود کرده‌اید، باید فیلتر شوید.
چه کسی بر زندگی شما نظارت می‌کند؟ کی گفته شما بهتر از مردم می‌فهمید؟ شما سال‌هاست که نه فقط از جهان، بلکه از مردم ایران عقب ماندید. شما عامل عقب‌ماندگی ایران هستید!

* مهسا جزینی، روزنامه‌نگار:
در عمل نه رفع فیلتری رخ داده، نه در وضعیت مافیای فیلترشکن فروش‌ها خللی وارد شده است. مثلا انتظار دارند مردم وقتی می‌خواهند وارد گوگل پلی بشوند فیلترشکن را قطع کنند، بعد برای اینستا باز وصل کنند. بعد برای واتساپ دوباره قطع کنند. دوباره برای ورود به تلگرام وصل کنند!!؟! درسته که بیکار هستیم اما نه این قدر.

* متین غفاریان، سردبیر رویداد 24:
سیاست رسانه‌ای مخالفان رفع فیلتر، تحقیر و عصبانی‌کردن شهروندان است. اولیای دولت جنگل را ببینند و در میان درخت‌ها (هزاران ماده و تبصره) گم نشوند.

* علیرضا خامسیان، روزنامه‌نگار:
بعد از  عدم ابلاغ قانون عفاف و حجاب از سوی رئیس جمهور، حال با رفع فیلتر از برخی سکوهای پرکاربرد دومین گام از سوی دولت وفاق در کمتر  از یکماه در راستای وعده داده شده به مردم محقق شد. تحقق مطالبات مردم با وفاق و همدلی بین حاکمیت و مردم امکان پذیر است.

* سحر آزاد، روزنامه‌نگار فرهنگی:
بعد چند ماه خودتان را کشتید که خبر بدهید واتس‌آپ و گوگل پلی رفع فیلتر می‌شود؟ حالا از چه زمانی بماند اما واقعا با این طرح اینترنت طبقاتی، خیلی رو دارید که حتی خبر رفع فیلتر فلان و بهمان را به عنوان دستاورد توئیت می‌کنید. خیلی رو دارید که ادای آدم‌های متمدن را هم درمی‌آورید.

* محمد مبین، مدیر سایت منیبان:
گام اول رفع فیلترینگ؛ گوگلی پلی و واتساپ آزاد شدند، در جلسات بعدی بقیه پلتفرم ها رفع فیلتر می شوند.

* مجید رفیعی، روزنامه‌نگار اصولگرا:
رفع فیلتر واتس‌آپ و گوگل پلی کافی نیست اما با توجه به زور پر زور ذی‌نفعان فیلترنت، گام مهمی برای شنیدن صدای مردم و حرکت در جهت عمل به وعده‌های دولت است.

* علی اصغر شفیعیان، مدیر سایت انصاف نیوز:
اولین دولتی که توانست چیزی را رفع فیلتر کند؛ این افتخار بماند برای پزشکیان که بی هیاهو، همراهی دیگر تصمیم‌گیران را به نفع مردم جلب کرد:  جمع شدن گشت ارشاد؛ بازگشت حذفی‌ها به دانشگاه/مدرسه؛ انتخاب استاندار کرد، عرب، بلوچ و اهل سنت. رفع فیلتر واتساپ و گوگل‌پلی، مرحله‌ی اول بود...

* مهسا مژده‌ای روزنامه‌نگار:
چطور روتون شده‌ بود گوگل‌پلی رو فیلتر کنید که حالا منت رفع فیلترش رو می‌خواید سر ما بگذارید؟

* علی قلهکی، فعال رسانه‌ای اصولگرا:
اگر چه رفع فیلتر واتس‌آپ و گوگل پلی قانع کننده نیست، ولی حرکت مهمی در ترمیم سرمایه‌یِ اجتماعی کشور در روزهایِ حساسِ ایران است!

* علی شریفی زارچی استادیار دانشگاه صنعتی شریف:
گام اول رفع فیلترینگ امیدوار کننده است، اما نباید به همین دو پلتفرم محدود شود، یا در تله‌هایی نظیر سکوی داخلی تلگرام و اینستاگرام بیافتد.

* فاطمه کریمخان روزنامه‌نگار سیاسی:
اصلا ما چرا باید به خرج دولت پیام‌رسان و سکوی داخلی داشته باشیم؟ هنر دارید بروید خودتان کار کنید، رقابت کنید، سکو بالا بیاورید، چرا پولش را از جیب ما برمی‌دارید؟!

* ابوالحسن فیروزآبادی، دبیر سابق شورایعالی فضای مجازی:
امیدوارم این اقدامی که امروز انجام شد، طلیعه اقدامات مثبت دیگر باشد و ما شاهد این باشیم که یک پلتفرم عمومی به طور نامحدود بسته نشود، از این فضا خارج شویم و متناسب  با مقتضیات تصمیم گیری شود.
گوگل پلی نقش مهمی در توسعه نرم افزارهای تحت سیستم عامل اندروید در کشور دارد و بشارتی است که بسیاری از کسب و کارهای دانش بنیان می توانند براساس آن عمل کنند و از این استور (store) مهم نرم افزاری استفاده کنند.
واتس آپ بیش از اینکه شبکه اجتماعی باشد یک شبکه ارتباطی است و انصافا بستن آن هیچ وجهی نداشت و این اقدام باید خیلی زودتر انجام می شد ولی ماهی را هر وقت از آب بگیرند.
استفاده از فیلترینگ در کشور به صورت محدود مخالفان جدی دارد و باید به اینکه شاهد باشیم که یوتیوب با ملاحظاتش در کشور باز شد یا سایر پلتفرم ها رفع فیلتر شوند، خوش بین باشیم.
اگر بخواهند این تصمیم رفع فیلتر را عملیاتی کنند همین امشب می توانند اینکار را انجام دهند و نیاز به دو خط command دارد.

* محمود واعظی - وزیر پیشین ارتباطات و فناوری اطلاعات:
تصمیم شورای عالی فضای مجازی برای رفع مسدودی پلتفرم‌های واتس آپ و گوگل پلی خبری بسیار خوب و امیدوار کننده برای مردم است. گام اول رفع فیلترینگ شروع خوبی بود و امیدواریم این روند با قدرت ادامه یابد.

* کامبیز نوروزی، حقوقدان و کارشناس رسانه:
بعد از ماه‌ها بحث در مجامع اداری و عرصه عمومی بالاخره  شورای‌عالی فضای مجازی در مورد فیلترینگ تصمیم‌گیری کرد.
طبق تصمیم این شورا از واتساپ و گوگل پلی رفع فیلتر شد. به این ترتیب فیلترینگ برای اینستاگرام، تلگرام، یوتیوب، ایکس(توئیتر) که  در  ایران بسیار پرکاربردترین همچنان فیلتر‌اند و دسترسی به آنها بدون فیلترشکن ممکن نیست.
این تصمیم اگرچه موقتا ابزار تبلیغاتی برای شورای‌ عالی فضای مجازی است که ادعا کند رفع فیلترینگ آغاز شد ولی واقعیت این است که این شورا همچنان بر ادامه فیلترینگ اصرار کرده و مانع از رفع فیلترینگ مهمترین سایتها و اپلیکیشن‌ها شده است.
رفع فیلترینگ از گوگل پلی و واتساپ و ادامه فیلترینگ تلگرام و یوتیوب و اینستاگرام و ایکس(توئیتر) چند نکته دارد:
۱- کار غیرقانونی فیلترینگ به عنوان نقض حق ملت در دسترسی به اطلاعات ادامه دارد.
۲- شورلی عالی فضای مجازی نمی‌تواند ادعا و تبلیغ کند که بخاطر مردم فیلترینگ را کم کرده است. زیرا مهمترین و پرکاربردترین سایتها و اپلیکیشن‌ها همچنان فیلتراند.
۳- بازار گسترده فیلترشکن‌ها فیلترینگ را بی‌معنا کرده‌است. در فقه و حقوق اصل این است که شارع عمل لغو نمی‌کند. یعنی واضع مقررات دستور بی‌معنی و بیهوده نمی‌دهد. شورای عالی فضای مجازی همچنان علاقمند است که ثابت کند این اصل درست نیست از واضعان هم کار بیهوده سر می‌زند.
۴- تصمیم اخیر شورای عالی فضای برای فیلترشکن‌ها خیلی دلسوزانه است. آنها با اصرار بر ادامه فیلتر اپلیکیشن‌های پرکاربرد کاری کرده‌اند که مردم همچنان ناگزیر از خرید فیلترشکن باشند و فیلترشکن‌فروش‌ها از نان خوردن نیافتند و آن درآمدهای چندین‌هزار میلیارد از جیبشان پرواز نکند.
۵- شورای عالی نه به نظرات کارشناسی اعتنا دارد نه ارزشی برای خواست عمومی قائل است. چند نفراند که سلیقه و خواست خودشان به عموم تحمیل می‌کنند.
۶- اگر از آگاهی مردم نمی‌ترسید و به درستی کار خودتان اعتماد دارید:
الف) صورت کامل مذاکرات این جلسه شورا را بدون سانسور منتشر کنید.
ب) فهرست آرای اعضای هیات را منتشر کنید.
یک باور عرفی می‌گوید وقتی پنهان‌کاری می‌شود لابد خلافی در جریان است.
آن اکثریت پنهان که مانع از تحقق برنامه رئیس جمهور در رفع فیلترینگ شدند و رأی به ادامه فیلترینگ دادند گاهی به این فکر کنند که وقتی ۸۰ درصد صاحبان گوشی هوشمند از فیلترشکن استفاده می‌کنند پیشاپیش مهر ابطال بر تفکر و تصمیم آنها زده‌اند.

* حامد شفیعی، روزنامه‌نگار و سردبیر روزنامه آسمان آبی
رفع فیلتر واتس اپ و گوگل پلی، گام نخست از مجموعه اقدامات مدیریت فضای مجازیست؛ طرح رفع فیلتر موارد مهمی در درون خودش نهفته دارد از جمله مسدود کردن فیلترشکن‌ها؛ حال باید توجه داشت که رفع فیلتر شامل همه چیز نمی‌شود. بنابراین دسترسی به برخی موارد که همچنان فیلتر باقی خواهد ماند، میسر نمی شود چون فیلترشکن‌ها هم مسدود می‌شود.
موارد دیگری هم در طرح پیشنهادی وجود داشته که جای تامل دارد. ‏در مرحله اول این طرح بازگشایی گوگل‌پلی و واتس‌اپ برنامه‌ریزی شده اما این تمام ماجرا نیست. این طرح امتیازهای ویژه‌ای برای پیام‌رسان‌های داخلی در نظر گرفته، ازجمله بسته‌ حمایتی ۵۰ میلیارد تومانی، ارائه انحصاری برخی خدمات مانند نسخه‌نویسی الکترونیکی و پیام بانکی، خدمات کارت سوخت و...
‏طرح برنامه ویژه‌ای برای برخورد با فیلرشکن‌ها و جرم‌انگاری عرضه و فروش آنها دارد. ‏علاوه‌براین اینترنت طبقاتی قرار است با شدت بیشتری پیگیری شود. این طرح در همین رابطه «ساماندهی اینترنت اقشار و ارائه پالایش‌شکن قانونی، شدت عمل قضایی در برخورد با تخلفات کاربران در سکوهای خارجی غیرمجاز» را برنامه‌ریزی کرده است.
‏از اقدامات دیگر این طرح می‌توان به مواردی اشاره کرد که احتمالاً باعث گران شدن ترافیک خارجی خواهند شد. در این طرح «اصلاح تعرفه در جهت کاهش مصرف سکوهای خارجی و پالایش‌شکن‌ها در کنار کاهش درآمد اپراتور از ترافیک خارجی نسبت به ترافیک داخلی» پیش‌بینی شده است.
دیگر آنکه طرح پیشنهادی وزارت ارتباطات با تایید، همراهی و همکاری وزارت اطلاعات انجام خواهد شد.

روزآروز: کوه موش زایید؟ واقعا همین هم زایید؟
می‌گویند شورای عالی فضای مجازی، پس‌از کلی حرف‌وحدیث‌ها درباره وعده رفع فیلترینگ مسعود پزشکیان، با رفع فیلتر از واتس‌‌اپ و گوگل‌پلی موافقت کرده است اما توضیح داده نشده آیا همین دو مورد هم کامل رفع فیلتر می‌شود؟ مثلا آیا می‌توان در واتس‌اپ محتواهای تصویری و صوتی هم فرستاد؟
اما جز این‌که فعلا از رفع فیلتر از بقیه‌ی شبکه‌های اجتماعی‌های پرهوادار خبری نیست، گویا در طرح رفع فیلتر گام‌به‌گام که امروز از اخبار شورای عالی فضای مجازی درز  کرد، رانت‌های کم‌نظیری به جیب شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌های داخلی خواهد رفت و بعید نیست محدودیت‌های بیش‌تری علیه فضای مجازی از سوی دیگر اعمال  شود. الله اعلم.






نظر شما درباره این مقاله:







«مرگ یا قتل حکومتی در انتظار محمد نوری‌زاد»
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 24.12.2024, 23:00

«مرگ یا قتل حکومتی در انتظار محمد نوری‌زاد»


به نام خدای آزادی

دوهفته قبل به خاطر آلودگی هوا، ملاقات تعطیل بود و از چهارشنبه قبل تا این هفته هم ماجراهایی پیش آمده که ما از چند و چون آن اطلاعی نداریم. فقط می‌دانیم که گستاخانه دست و پای آقای نوری‌زاد را بسته‌اند و به انفرادی در انداخته‌اند. سه روز را با دست و پای بسته و اعتصاب خشک سپری کرده‌اند.

پس از رهایی از انفرادی خبر اعتراضشان را نسبت به فعالیت مافیای مواد مخدر و بیگاری از زندانیان به ما دادند؛ بدنبال آن تلفنشان را قطع کردند.

سه روز از وضعیتشان بی‌اطلاع بودیم تا دیشب (دوشنبه) از طریق تلفن دوستی تماس گرفتند؛ به سختی سخن می‌گفتند؛ خبر دادند که چهارشنبه به ملاقات برویم.

امروز سه شنبه خبر دار شدیم که ملاقات ممنوع هستند.

سه هفته ست ایشان را ندیده‌ایم و نمی‌دانیم چه بر سر ایشان آمده که نای سخن گفتن ندارند.

لابدخوشحال می‌شوید زندانیان را به جایی برسانید که جانشان را کف دستشان بگیرند تا مگر فریاد اعتراض‌شان شنیده شود؟

آیا اینگونه رفتار با زندانی مرگ یا قتل حکومتی نیست؟

من فردا برای ملاقات می‌آیم و آقای نوری‌زاد هم باید بیایند؛ من حتما باید ایشان را ببینم و از حالشان باخبر شوم.

امیدوارم که متوجه شرایط باشید و با جان ایشان بازی نکنید.

فردا، اوین، ملاقات

فاطمه ملکی
۴ دی ۱۴۰۳






نظر شما درباره این مقاله:







سوریه از جمهوری اسلامی ۳۰۰ میلیارد دلار غرامت
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 24.12.2024, 20:59

سوریه از جمهوری اسلامی ۳۰۰ میلیارد دلار غرامت







نظر شما درباره این مقاله:







کُردهای سوریه؛ ترامپ و اتحاد درونی! / صابر گل‌عنبری
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 24.12.2024, 18:43

کُردهای سوریه؛ ترامپ و اتحاد درونی! / صابر گل‌عنبری







نظر شما درباره این مقاله:







مجید توکلی به دو سال حبس محکوم شد
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 24.12.2024, 16:41

مجید توکلی به دو سال حبس محکوم شد







نظر شما درباره این مقاله:







زینب زمان، فعال حقوق زنان، به شش ماه حبس
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 24.12.2024, 15:59

زینب زمان، فعال حقوق زنان، به شش ماه حبس







نظر شما درباره این مقاله:







بیش از ۶۰، ۷۰ درصد جامعه زیر خط فقر هستند
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 24.12.2024, 15:11

بیش از ۶۰، ۷۰ درصد جامعه زیر خط فقر هستند







نظر شما درباره این مقاله:







وزیر ارتباطات: گام اول رفع محدودیت از اینترنت
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 24.12.2024, 15:01

وزیر ارتباطات: گام اول رفع محدودیت از اینترنت







نظر شما درباره این مقاله:







توافق گروه‌های مسلح سوری برای ادغام در وزارت دفاع
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 24.12.2024, 14:35

توافق گروه‌های مسلح سوری برای ادغام در وزارت دفاع


گروه‌های شورشی سوری توافق کردند خلع سلاح شده و تحت حکومت جدید به رهبری HTS بپیوندند.

براساس بیانیه دولت جدید سوریه، احمد الشرع، رهبر فعلی سوریه، روز سه‌شنبه ۲۴ دسامبر ۲۰۲۴، با رهبران جناح‌های شورشی سابق به توافق رسید تا همه گروه‌ها منحل و تحت وزارت دفاع ادغام شوند.

محمد البشیر، نخست‌وزیر موقت سوریه هفته گذشته اعلام کرد که وزارت دفاع با استفاده از جناح‌های شورشی سابق و افسرانی که از ارتش بشار اسد، رئیس‌جمهور پیشین، جدا شده‌اند، بازسازی خواهد شد.

تصاویری که توسط خبرگزاری دولتی «سانا» منتشر شده، احمد الشرع را نشان می‌دهد که در میان سران چندین جناح مسلح حضور دارد، اما نمایندگانی از نیروهای تحت رهبری کردها در شمال شرقی سوریه در این تصاویر دیده نمی‌شوند.

به گزارش سانا نشست فرماندهان گروه‌های مسلح “با توافق بر سر انحلال تمام گروه‌ها و ادغام آن‌ها تحت نظارت وزارت دفاع به پایان رسید.”

هفته گذشته حاکمان جدید کشور، مرحف ابو قصره، یکی از چهره‌های برجسته شورش علیه اسد، را به عنوان وزیر دفاع در دولت موقت منصوب کردند.

روز یکشنبه گذشته(۲۲ دسامبر ۲۰۲۴)، احمد الشرع اعلام کرد که مقامات جدید “به هیچ وجه اجازه نخواهند داد که سلاحی خارج از کنترل دولت در کشور وجود داشته باشد.”

این موضوع شامل نیروهای دموکراتیک سوریه به رهبری کردها نیز می‌شود.

هفته گذشته، فرمانده نظامی هیئت تحریر الشام که حمله‌ای را برای سرنگونی رژیم اسد رهبری کرد، به خبرگزاری فرانسه گفت که مناطق تحت کنترل کردها تحت رهبری جدید ادغام خواهند شد و “سوریه تقسیم نخواهد شد.”

مهم‌ترین تحول در سوریه

رسول سردار، خبرنگار الجزیره از دمشق، گفت: «از زمان سقوط رژیم اسد، این شاید مهم‌ترین تحولی است که در سوریه رخ داده است.» وی توضیح داد که بلافاصله پس از سقوط رژیم اسد، جنگجویان مخالف از سراسر کشور به دمشق سرازیر شدند و برخی از آنها ادعای مالکیت مناطق مختلف پایتخت را داشتند.

سردار گفت: «نگرانی اصلی این بود که چگونه این گروه‌هایی که در طول ۱۳ سال جنگ داخلی علیه رژیم جنگیده‌اند - گروه‌هایی که به شدت مسلح هستند - چگونه قرار است ادغام و متحد شوند.»

«پس از مذاکرات و مذاکرات، جلسات و نشست‌های متعدد ... اکنون احمد الشرع، رهبر واقعی سوریه که همچنین رهبر هیئت تحریر الشام (HTS) - قدرتمندترین قدرت نظامی و سیاسی در سوریه - است، می‌گوید که همه گروه‌های مسلح تصمیم گرفته‌اند تحت وزارت دفاع ادغام شوند؛ این یک پیشرفت قابل توجه است.»

الشرع پیش از این وعده داده بود که تمام سلاح‌های موجود در کشور، از جمله سلاح‌های در اختیار نیروهای تحت رهبری کردها، تحت کنترل دولت قرار خواهد گرفت.

اقلیت‌های تاریخی قومی و مذهبی سوریه شامل کردهای مسلمان، شیعیان، و همچنین مسیحیان ارتدوکس سریانی، یونانی و ارمنی، و جامعه دروز هستند - اقلیت‌هایی که در دوران جنگ داخلی نگران بودند هرگونه «حکومت اسلامی سنی» آینده ممکن است شیوه زندگی آن‌ها را به خطر بیندازد.

اما احمد الشرع تلاش کرده است به مقامات غربی که از او دیدار می‌کنند اطمینان دهد که HTS، وابسته سابق القاعده، نه به دنبال انتقام از رژیم سابق است و نه سرکوب هیچ اقلیت مذهبی. او گفت که تمرکز اصلی او بر بازسازی و دستیابی به توسعه اقتصادی است و علاقه‌ای به درگیر شدن در هیچ درگیری جدیدی ندارد.

شورشیان سوری در تاریخ ۸ دسامبر کنترل دمشق را به دست گرفتند و آقای اسد را پس از بیش از ۱۳ سال جنگ داخلی مجبور به فرار کردند و به حکومت چند دهه‌ای خانواده او پایان دادند.

نیروهایی تحت فرماندهی الشرع یک دولت موقت سه ماهه تشکیل داده‌اند.

قطر روز سه‌شنبه، یک روز پس از سفر هیاتی بلندپایه قطری به دمشق که نقطه عطفی در روابط دو کشور محسوب می‌شود، خواستار لغو سریع تحریم‌های علیه سوریه شد. سفارت قطر در پایتخت سوریه روز یکشنبه پس از ۱۳ سال شکاف دیپلماتیک بین دو کشور، مجدداً افتتاح شد.

مجد الانصاری، سخنگوی وزارت خارجه قطر، اظهار داشت: «موضع قطر روشن است.» «ضروری است که تحریم‌ها به سرعت لغو شوند، با توجه به اینکه آنچه منجر به این تحریم‌ها شد دیگر وجود ندارد و آنچه منجر به این تحریم‌ها شد جنایات رژیم سابق بود.»


منابع گزارش: رویترز/خبرگزاری فرانسه/ الحزیره






نظر شما درباره این مقاله:







آیا سقوط رژیم اسد به معنای پایان “سوریه‌شدن هراسی” است؟
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 24.12.2024, 14:11

آیا سقوط رژیم اسد به معنای پایان “سوریه‌شدن هراسی” است؟


احمد علوی

با سقوط رژیم اسد در سوریه، آرامش نسبی در این کشور سایه افکنده است. همزمان رویکرد مقامات جدید این کشور مبنی خودداری از تنش و تاکید بر صلح‌طلبی و سازندگی نیز امید را برای چشم‌انداز روشن زنده نموده است. همچنین با توجه به هماهنگی کشورهای موثر بر مناسبات سیاسی سوریه در خصوص ثبات و امنیت در این کشور، به نظر می‌رسد شعله‌های جنگ در سوریه نیز خاموش شده است.

استقرار صلح و سازندگی در کشورهای اطراف ایران نظیر سوریه و عراق البته مطلوب رژیم ولایی نیست. چه رژیم ولایی، در این صورت قادر نیست کالایی به نام “حداقل امنیت داریم” را به برخی از اقشار بفروشد و در نتیجه فساد گسترده، بی‌عدالتی و ناکارآیی حکمرانی‌اش تحت آن پنهان کند. بنابراین سناریوی “سوریه‌شدن هراسی” مقامات رژیم به تدریج رنگ می‌بازد. وقوع چنین فرایندی در سوریه، البته دارای پیامدهای معتنابهی برای رژیم ولایی و جنبش‌های مردم نهاد ایران خواهد بود که در این یادداشت به فشردگی به آن اشاره خواهد شد.

۱. از بین رفتن کارآمدی “ترس از سوریه‌ای شدن” به‌عنوان ابزار تبلیغاتی
کاهش اثربخشی پروپاگاندا: “سناریوی سوریه‌ای شدن ایران” یکی از ابزارهای مهم تبلیغاتی رژیم ولایی برای ترویج یاس و انفعال سیاسی در میان فعالین مدنی و جامعه ایران، سرکوب اعتراضات و مهار افکار عمومی بوده است. با آرام شدن اوضاع سوریه و سقوط رژیم اسد، این ابزار تبلیغاتی کارآمدی و اثر بخشی خود را از دست خواهد داد.

افزایش تمایل به اعتراضات: در شرایط فعلی شهروندانی که از تنگناهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی به ستوه آمده اند، دیگر از”سناریوی سوریه‌ای شدن ایران” و بالتبع جنگ داخلی و نابسامانی مشابه سوریه نگرانی به خود راه نخواهند دارد. بنابراین آمادگی بیشتری برای اعتراض و خیزش عمومی نشان خواهند داد، زیرا احساس می‌کنند هزینه‌های گذار از رژیم ولایی کمتر از هزینه بقای این رژیم است.

۲. فروپاشی مشروعیت گفتمان “محور مقاومت” و صادرات تشیع ولایی
سقوط اعتبار توجیهات گفتمان ولایی: سقوط اسد و رژیمش ضربه‌ای جدی به گفتمان ” هلال شیعی محور مقاومت” وارد نمود، چراکه سوریه یکی از کلیدی‌ترین حلقه‌های این محور بوده است. رژیم ولایی به بهای فقر و فلاکت مردم ایران، میلیاردها دلار را صرف بقای رژیم اسد نمود. شکست پروژه خاندان اسد، این امر اعتبار داخلی و خارجی ادعاها و سیاست‌های منطقه‌ای رژیم ولایی را برباد داده است.

تقویت گفتمان مخالفان رژیم ولایی: گروه‌های اپوزیسیون داخلی و خارجی با استناد به سقوط رژیم اسد اینک می‌توانند با تاکید بر شکست سیاست‌های منطقه‌ای هلال شیعی و گفتمان ولایی و همچنین برباد رفتن، میلیاردها دلار از دارایی‌های مردم ایران، خواستار پاسخگویی مقامات رژیم ولایی و بطور اخص رهبر آن شوند.

۳. آسیب‌پذیری ساختار امنیتی-نظامی رژیم
سستی و کاستی توان سرکوب: اگر پیامدهای سقوط اسد باعث کاهش نفوذ رژیم ولایی در سوریه و محدود شدن دسترسی به گروه‌های نیابتی مانند حزب‌الله شود، رژیم ولایی از یکی از مهم‌ترین بازوهای منطقه‌ای خود محروم می‌شود که این امر حتی دارای پیامدهای امنیتی داخلی خواهد بود. تنش در میان مقامات و ریزش نیروهای طرفدار حاکمیت بر آسیب‌پذیری ساختار امنیتی-نظامی رژیم خواهد افزود.

۴. تغییرات در ساختار قدرت و توان سرکوب داخلی
شکاف در میان مقامات حکومتی: سقوط اسد و کاهش نفوذ منطقه‌ای رژیم ولایی موجب اختلافاتی در میان مقامات سیاسی و امنیتی رژیم شده است. بنابراین برخی از آنها ممکن است خواستار تغییر خطوط مشی رژیم شوند، در حالی که دیگران به سیاست‌های گذشته پافشاری کنند. چنین اختلافاتی زمینه ساز افزایش ریزش و انشقاق درونی حاکمیت خواهد بود.

کاهش پایگاه اجتماعی حاکمیت: کاهش مشروعیت سیاست‌های منطقه‌ای و افزایش نارضایتی‌های اقتصادی و اجتماعی می‌تواند بخشی از پایگاه اجتماعی رژیم را به سوی مخالفان رژیم ولایی سوق دهد.

۵. افزایش فشارهای خارجی بر رژیم ولایی
تقویت موقعیت رقبای منطقه‌ای: سقوط اسد فضای راهبردی بیشتری برای رقبای منطقه‌ای رژیم ولایی مانند عربستان سعودی، اسرائیل و ترکیه ایجاد می‌کند تا نفوذ خود را در سوریه و منطقه گسترش دهند. این رقبا تلاش خواهند کرد تا ایران را بیش از پیش منزوی کنند و نفوذ آن را در مناطق دیگری مانند عراق و یمن نیز محدود نمایند.

افزایش اقدامات اسرائیل و آمریکا: رژیم اسد سپر محافظتی برای حضور رژیم ولایی در مرزهای سوریه با اسرائیل فراهم کرده بود. با سقوط این رژیم، اسرائیل و آمریکا ممکن است با آزادی عمل بیشتری به حملات نظامی علیه مواضع ایران و متحدان آن در منطقه بپردازند.

۶. کاهش قابلیت‌های بازدارندگی نظامی از دست دادن عمق راهبردی:
سوریه برای ایران به‌عنوان عمق استراتژیک نظام ولایی در مواجهه با تهدیدات اسرائیل و آمریکا عمل می‌کرد. سقوط اسد این عمق استراتژیک را حذف می‌کند و ایران را به مواجهه مستقیم‌تر با این تهدیدات سوق می‌دهد.

تضعیف توانایی در مدیریت بحران‌های منطقه‌ای: کاهش نفوذ در سوریه به معنای کاهش توانایی رژیم ولایی در مدیریت بحران‌های منطقه‌ای و حمایت از متحدان خود در لحظات بحرانی است. این امر جایگاه رژیم ولایی و اعتبار آنرا در معادلات امنیتی خاورمیانه را تضعیف کند.

پیامدهای شکست عمق راهبردی بر تحولات داخلی ایران
تدا اسکاچپول (Theda Skocpol) جامعه‌شناس و پژوهشگر سیاست شناسی دانشگاه‌هاروارد، تأکید می‌کند که دگرگونی‌ها بین‌المللی و پویایی مناسبات منطقه‌ای می‌تواند روند تحولات سیاسی و گذار از رژیم‌های خودکامه را تسهیل و تسریع نماید. اینک با سقوط اسد، توازن قدرت در منطقه تغییر کرده و نفوذ منطقه‌ای رژیم ولایی دچار فروپاشی شده است. این دگرگونی می‌تواند به تضعیف حمایت از گروه‌های نیابتی رژیم ولایی مانند حزب‌الله و در نتیجه کاهش قدرت گفتمان ولایی و نظامی رژیم منجر شود.

اسکاکپول معتقد است که ضعف دولت در مدیریت ساختارهای اجتماعی و اقتصادی داخلی در کنار شکست در عرصه خارجی می‌تواند به فروپاشی مشروعیت آن منجر شود. در ایران، استفاده رژیم ولایی از گفتمان “سوریه‌ای شدن” به‌منظور توجیه سرکوب داخلی و تأمین مشروعیت، وابسته به ادامه بی‌ثباتی در سوریه بوده است. سقوط اسد و پایان جنگ داخلی سوریه، این ابزار مشروعیت‌بخش را از رژیم ولایی سلب کرده و فشار بیشتری بر ساختار حاکمیت ولایی برای پاسخگویی به نیازهای داخلی وارد می‌کند.

بنا به نظریه اسکاچپول نارضایتی‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی از عوامل کلیدی در تحولات اجتماعی هستند. در ایران، نابرابری اقتصادی، فساد و چپاول منابع عمومی از سوی مقامات حکومتی و سوءمدیریت در تخصیص منابع به تقویت نارضایتی‌های اجتماعی انجامیده است. در شرایطی که “هراس سوریه‌ای شدن” دیگر کارایی ندارد، شهروندان ممکن است هزینه‌های اقتصادی و اجتماعی بقای رژیم را بیش از هزینه‌های تغییر آن ارزیابی کنند. این امر زمینه‌ساز خیزش‌های اجتماعی و افزایش تمایل به اعتراض خواهد بود.

ختم کلام
سقوط رژیم اسد، یک ضربه گفتمانی و راهبردی سنگین به رژیم ولایی و رهبرش بود. رژیم ولایی دیگر نمی‌تواند از سناریوی “سوریه‌ای شدن” به‌عنوان ابزاری برای ترساندن مردم از آشوب پس از فروپاشی اش استفاده کند و احتمال افزایش اعتراضات و کاهش اثربخشی سرکوب بیشتر خواهد شد. در بلندمدت، این امر می‌تواند تغییرات گسترده‌تری در فضای سیاسی ایران ایجاد کند و حتی زمینه‌ساز تحولاتی در ساختار قدرت رژیم باشد.

طبق تئوری اسکاچپول، رژیم ولایی در شرایطی قرار دارد که بحران اقتصادی، شکاف اجتماعی، فشارهای خارجی، و کاهش مشروعیت سیاسی، شرایط گذار از اجتماعی از این رژیم را افزایش داده است. اگرچه رژیم هنوز به‌واسطه ابزارهای سرکوب و کنترل رسانه‌ها توانسته بقای خود را حفظ کند، اما ادامه این روند در بلندمدت ممکن نیست.






نظر شما درباره این مقاله:







خودکامگی با مسئولیت محدود
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 24.12.2024, 13:50

خودکامگی با مسئولیت محدود


آن اَپِل‌باوم / ترجمه:‌ فرهاد سلمانیان


اشاره: نوشته زیر ترجمه بخش نخست (دیباچه) از کتاب «خودکامگی با مسئولیت محدود» (Autocracy inc) نوشته «آن اپل‌باوم» است. «آن الیزابت اپل‌باوم» روزنامه‌نگار، نویسنده و تاریخ‌نگار آمریکایی-لهستانی است. آثار او در مورد تاریخ اخیر اروپای شرقی جوایز متعددی دریافت کرده است. او در سال ۲۰۲۴ جایزه صلح ناشران آلمان را دریافت کرد.
بخش‌های بعدی ترجمه این کتاب به مرور در ایران امروز منتشر خواهد شد.

دیباچه

همه‌ی ما تصویری کارتون‌وار از حکومت‌های استبدادی در ذهن داریم. در این تصویر، مرد شروری در راس حکومت است. او ارتش و پلیس را در اختیار دارد. ارتش و پلیس مردم را با تهدید به کاربرد خشونت می‌ترسانند. آنها همدستان خبیثی هم دارند و شاید برخی نیز مخالفان دلیر چنین مجموعه‌ای باشند.

اما در قرن بیست و یکم، این تصویر کارتون‌وار، با واقعیت شباهت ناچیزی دارد. امروزه، حکومت‌های استبدادی را نه یک شخصیت منفی، بلکه شبکه‌هایی پیشرفته‌ و مجهز سازمان می‌دهند. این شبکه‌ها بر ساختارهای مالی فاسد و دزدسالار، مجموعه‌ای از خدمات امنیتی-نظامی، شبه‌نظامی، پلیس و وجود کارشناسان فناوری‌ای استوارند که ابزارهای رصد امنیتی، تبلیغات و گسترش اطلاعات نادرست را فراهم می‌کنند. اعضای این شبکه‌ها، نه تنها درون ساختار حکومت خودکامه‌ی موجود با یکدیگر پیوند دارند، بلکه با شبکه‌هایی در کشورهای استبدادی و گاهی، در نظام‌های دموکراتیک نیز ارتباط دارند. شرکت‌های فاسد حکومتی در حاکمیتی استبدادی با شرکت‌های فاسد حکومتی در حکومت استبدادی دیگری به تجارت می‌پردازند. پلیس حکومتی استبدادی ممکن است، پلیس نظام استبدادی دیگری را در روند دریافت سلاح‌، تجهیزات و آموزش نیروها پشتیبانی کند. تبلیغاتچیان آنها نیز منابع‌شان را در اختیار یکدیگر می‌گذارند. مجموعه‌های سایبری، اوباش مجازی و شبکه‌های رسانه‌ای‌ای را که تبلیغات یک حکومت استبدادی را پیش می‌برند، می‌توان برای تبلیغات حکومت استبدادی دیگر و همچنین، گسترش باورهایی مانند زوال دموکراسی، ثبات حکومت‌های استبدادی و شیطان‌پنداری آمریکا نیز به کار گرفت.

این پیش‌درآمد، به معنای وجود اتاق فکری مخفی نیست که شخصیت‌های منفی مانند فیلم‌های جیمز باند در آن به دیدار یکدیگر می‌روند. به همین ترتیب، درگیری ما با نظام‌های استبدادی کارزار نیک و بد، رویارویی دوطرفه یا «جنگ سرد دوم» نیست. در میان خودکامگان نوین هستند کسانی که خود را کمونیست، پادشاهی‌خواه، ملی‌گرا و خداباور نیز می‌نامند. رژیم‌های آنها ریشه‌های تاریخی گوناگون، هدف‌های متفاوت و نمودهای گوناگون خود را دارند. کمونیسم چین و ملی‌گرایی روسی نه تنها با یکدیگر، بلکه با سوسیالیسم بولیواری ونزوئلا، سیاست خودکفایی کره‌ی شمالی یا همان جوچه (Juche) و بنیادگرایی شیعی در جمهوری اسلامی ایران تفاوت دارند. همه‌ی آنها با پادشاهی‌های کشورهای عربی و حکومت‌های دیگر، از جمله عربستان سعودی، امارات متحده‌ی عربی یا ویتنام، تفاوت دارند که بیشترشان در پی تضعیف جهان دموکراتیک نیستند. آنها همچنین با خودکامگان نرمخوتر و دموکراسی‌های ترکیبی متفاوت‌اند که گاهی دموکراسی‌های نالیبرال نیز نام گرفته‌اند و - مانند ترکیه، سنگاپور، هند، فیلیپین و مجارستان - گاهی با جهان دموکراتیک همسو هستند و گاهی نیستند. برخلاف ائتلاف‌های نظامی یا سیاسی برخاسته از زمان‌ها و مکان‌های متفاوت میان دولت‌ها، گروه کشورهای استبدادی نه مانند جبهه‌ یا سامانه‌ای یکپارچه، بلکه مانند مجموعه‌ای از شرکت‌های مسئولیت‌محدود رفتار می‌کنند. آنها را نه ایدئولوژی، بلکه عزم بی‌‌رحمانه و تنگ‌نظرانه برای حفاظت از ثروت و قدرت اختصاصی‌شان پیوند می‌دهد: می‌توان این ویژگی را محور خودکامگی یا ابرشرکت خودکامگان با مسئولیت محدود (Autocracy, Inc) نامید.

به‌جای اشتراک در ذهنیت‌ها و فکرآوردها (ideas)، مردان قدرتمندی[۱] که روسیه، چین، ایران، کره‌ی شمالی، ونزوئلا، نیکاراگوئه، آنگولا، میانمار، کوبا، سوریه، زیمبابوه، مالی، بلاروس، سودان، جمهوری آذربایجان و شاید نزدیک به ۴۰ کشور دیگر را رهبری می‌کنند[۲]، عزم کرده‌اند که شهروندان‌شان را از هرگونه تاثیرگذاری واقعی یا داشتن صدایی در عرصه‌ی همگانی بازدارند، در برابر هر گونه خواست شفافیت یا پاسخگویی بایستند و هر کسی را که آنها را به پرسش می‌کشد، سرکوب کنند؛ چه درون کشور، چه بیرون آن. آنها همچنین، بی‌رحمانه، رویکردی سودجویانه نسبت به ثروت دارند. برخلاف رهبران فاشیست و کمونیست گذشته که دستگاه‌های حزبی از آنها پشتیبانی می‌کردند و زیاده‌خواهی خود را نشان نمی‌دادند، سران محور خودکامگی با مسئولیت محدود، بیشتر، اقامتگاه‌های باشکوه دارند و بسیاری از همکاری‌های‌ خود را مانند فعالیت‌های انتفاعی سازمان می‌‌دهند. پیوندهای آنها با یکدیگر و دوستان‌شان در جهان دموکراتیک، نه بر آرمان‌های مشترک، بلکه بر دادوستد استوار است؛ دادوستدهایی که برای خنثی‌سازی تحریم‌ها، بده‌بستان فناوری‌های رصد امنیتی و کمک به یکدیگر با هدف کسب ثروت طراحی شده‌اند.

محور خودکامگی با مسئولیت محدود، همچنین با دیگران همکاری می‌کند تا اعضای خود را در قدرت نگه دارد. رژیم منفور الکساندر لوکاشنکو[۳] در بلاروس هدف انتقاد چند نهاد بین‌المللی - مانند اتحادیه‌ی اروپا و سازمان امنیت و همکاری اروپا - بوده است و همسایگان اروپایی آن دست رد به سینه‌اش زده‌اند. بسیاری از کالاهای بلاروس را نمی‌توان در ایالات متحده‌ی آمریکا یا اتحادیه‌ی اروپا به فروش رساند. بلاویا[۴]، شرکت هواپیمایی ملی بلاروس، اجازه‌ی پرواز به کشورهای اروپایی را ندارد. با وجود این، در عمل، آن کشور به هیچ وجه منزوی نیست. بیش از ۲۴ شرکت چینی در بلاروس سرمایه‌گذاری کرده‌اند و حتی شهرک صنعتی چینی-بلاروسی هم ساخته‌اند. الگوی این شهرک بر پایه‌ی طرح مشابهی در شهر سوژو در شرق چین استوار است.[۵] به همین ترتیب، ایران و بلاروس در سال ۲۰۲۳ برای همکاری دیدارهای دوجانبه در رده‌های بالای دیپلماتیک برگزار کردند.[۶] مقام‌های کوبایی در سازمان ملل متحد با لوکاشنکو ابراز همبستگی کرده‌اند. روسیه نیز با ارائه‌ی بازارها، سرمایه‌گذاری‌های برونمرزی، حمایت سیاسی و احتمالا خدمات پلیسی و امنیتی در کنار بلاروس ایستاده است. در سال ۲۰۲۰، هنگامی که روزنامه‌نگاران بلاروس اعتصاب کردند و از گزارش‌دهی درباره‌ی نتیجه‌ی انتخابات ساختگی آن کشور سر باز زدند، روسیه روزنامه‌نگاران روسی را برای جایگزینی آنها فرستاد.[۷] در مقابل، رژیم بلاروس به روسیه اجازه داده است تا نیروها و جنگ‌افزارهای خود را در قلمرو آن کشور مستقر و از این امکانات برای حمله به اوکراین استفاده کند.

ونزوئلا نیز، در عرصه‌ی نظری، از جامعه‌ی بین‌الملل رانده شده است. از سال ۲۰۰۸ به این سو، ایالات متحده، کانادا و اتحادیه‌ی اروپا تحریم‌های‌شان را علیه ونزوئلا به‌علت سرکوبگری حکومت، قاچاق مواد مخدر و پیوند با جرائم بین‌المللی افزایش داده‌اند. با وجود این، رژیم نیکولاس مادورو[۸]، رئیس جمهوری آن، از روسیه وام دریافت می‌کند.[۹] مسکو همچنین در صنعت نفت ونزوئلا سرمایه‌گذاری می‌کند، همچنان‌‌که ایران نیز در این کار سهیم است. یک شرکت از بلاروس نیز در ونزوئلا تراکتور می‌سازد.[۱۰] ترکیه تجارت غیرقانونی طلای ونزوئلا را تسهیل می‌کند.[۱۱] کوبا سال‌ها است که مشاوران امنیتی و در کنار آن، فناوری امنیتی برای همتایان خود در کاراکاس می‌فرستد. در سال ۲۰۱۴ و بار دیگر در سال ۲۰۱۷، خودروهای آبپاش ساخت چین، گلوله‌های گاز اشک‌آور و سپرهای ضدشورش برای سرکوب معترضان خیابانی در کاراکاس به کار رفتند که بیش از ۷۰ نفر کشته بر جا گذاشت[۱۲]، در حالی که فناوری‌های رصد امنیتی چین نیز برای نظارت بر عرصه‌ی همگانی به کار می‌رود.[۱۳] در این میان، قاچاق بین‌المللی مواد مخدر به برخی از اعضای رژیم ونزوئلا، در کنار هواداران و خانواده‌های‌شان، امکان خرید بهترین کالاهای تجملاتی وِرساچه[۱۴] و شانِل[۱۵] را می‌دهد.

دیکتاتورهای بلاروس و ونزوئلا درون کشور‌های‌شان بسیار منفورند.[۱۶] هر دو با برگزاری انتخابات آزاد شکست خواهند خورد. البته، اگر هیچ‌گاه چنین انتخاباتی برگزار شود.[۱۷] هر دوی آنها نیز مخالفان قدرتمندی دارند: بار راهبری جنبش‌های مخالف حکومت‌های بلاروس و ونزوئلا را گروهی از رهبران شورآفرین و فعالان مردمی پیگیر به دوش کشیده‌اند که الهام‌بخش هم‌میهنان خود برای خطرپذیری، کنشگری برای تغییر و خروج از خانه‌ها برای اعتراض خیابانی بوده‌اند. در اوت سال ۲۰۲۰، بیش از یک میلیون شهروند بلاروس، از میان تنها ده میلیون نفر جمعیت آن کشور، در اعتراض به تقلب در انتخابات به خیابان‌ها رفتند. صدها هزار شهروند ونزوئلایی نیز بارها در اعتراض‌های سراسری آن کشور شرکت کردند.

اگر تنها دشمن معترضان، رژیم‌ فاسد و ورشکسته‌ی ونزوئلا یا رژیم سرکوبگر و نفرت‌انگیز بلاروس بود، این جنبش‌های اعتراضی می‌توانستند پیروز شوند. اما آنها تنها با خودکامگان خانگی در جنگ نبودند، بلکه با خودکامگان سراسر جهان در نبرد بودند که شرکت‌های دولتی را در چندین کشور در اختیار دارند و می‌توانند این ابزار را برای تصمیم‌گیری‌‌های سرمایه‌گذاری به ارزش میلیاردها دلار به کار بگیرند. آنها با رژیم‌هایی مبارزه می‌کردند که می‌توانند دوربین‌های رصد امنیتی از چین یا جعل‌افزارهایی از سن پترزبورگ روسیه بخرند. مهم‌تر از همه، آنها با حاکمانی مبارزه می‌کردند که از مدت‌ها پیش، در برابر احساسات و دیدگاه‌های هم‌میهنان‌شان و همچنین، احسا‌سات و دیدگاه‌های هر کس دیگری مقاوم شده بودند. محور خودکامگی یا ابرشرکت خودکامگان با مسئولیت محدود، نه تنها پول و امنیت، بلکه امکان ناملموس‌تری نیز در اختیار اعضای خود می‌گذارد: مصونیت.

باوری رایج، نسبتا تازه و همدوران ما در میان بیشتر خودکامگانِ همیشه‌درصحنه به چشم می‌خورد: در نگاه‌شان، دست جهان خارج به آنها نمی‌رسد، دیدگاه‌های ملت‌های دیگر مهم نیست و هرگز، هیچ دادگاه افکار عمومی‌ای درباره‌ی آنها داوری نخواهد کرد. روزگاری، رهبران اتحاد جماهیر شوروی سابق، قدرتمندترین نظام خودکامه‌ در نیمه‌ی دوم قرن بیستم، عمیقا به دریافت دیگران از خود در سراسر جهان اهمیت می‌دادند. آنها برتری نظام سیاسی خود را سرسختانه تبلیغ می‌کردند و زمانی که انتقادی در کار بود، آن را رد می‌کردند. آنها دست‌کم در گفتار، به نظام آرمانی هنجارها و پیمان‌های بین‌المللی‌ای که پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفت، به زبان آن نظام در زمینه‌ی حقوق جهانی بشر، قوانین جنگ و در کل، حاکمیت قانون توجه می‌کردند. هنگامی که نیکیتا خروشچف[۱۸]، نخست‌‌وزیر شوروی سابق، در صحن سازمان ملل متحد برخاست و کفشش را روی میز کوبید، همان‌گونه که از آن نشست مجمع عمومی در سال ۱۹۶۰ در تاریخ به یاد مانده است، اعتراضش به این دلیل بود که نماینده‌ای از هیئت فیلیپینی گفت اروپای شرقی در اشغال شوروی، «از حقوق سیاسی و مدنی محروم مانده» و «اتحاد جماهیر شوروی آن را بلعیده است». خروشچف احساس می‌کرد، اعتراض به آن گفته مهم است.[۱۹] حتی در آغاز همین قرن بیست و یکم، اکثر دیکتاتوری‌ها نیت‌های واقعی خود را در پس پرده‌ی نمایش‌های ساختگی و به‌دقت تنظیم‌شده‌‌ای از دموکراسی پنهان می‌کردند.[۲۰]

امروزه، اعضای محور خودکامگی با مسئولیت محدود، دیگر اهمیتی نمی‌دهند که چه انتقادهایی از خود یا کشورهای‌شان در کار است یا چه کسی از آنها انتقاد می‌کند. برخی از آنها مانند رهبران میانمار و زیمبابوه به هیچ چیز جز ثروت‌اندوزی شخصی و ولع حفظ قدرت پایبند نیستند و به این ترتیب، نمی‌توانند شرمسار وضعیت‌شان باشند. رهبران ایران، سرشار از اعتماد به نفس، دیدگاه‌های «کافران غربی» را نادیده می‌گیرند. رهبران کوبا و ونزوئلا با انتقاد خارجی مانند شواهدی از طرح توطئه‌ی گسترده‌ی امپریالیستی علیه خود رفتار می‌کنند. رهبران چین و روسیه دهه‌ای را به جدل درباره‌ی زبان و گفتمان حقوق بشری‌ای گذرانده‌اند که نهادهای بین‌المللی سال‌ها آن را به کار برده‌اند. این دو کشور موفق شد‌ه‌اند، بسیاری را در سراسر جهان قانع کنند که پیمان‌ها و موافقت‌نامه‌های ویژه‌ی جنگ و جلوگیری از نسل‌کشی - و اصولی مانند «آزادی‌های مدنی» و «حاکمیت قانون» - فکرآوردهای غربی‌ هستند و آنها را در برنمی‌گیرند.

بدون توجه به انتقادهای بین‌المللی، خودکامگان نوین، در کاربرد خشونتِ آشکار هیچ شرمی ندارند. خونتا، حکومت نظامی میانمار، این واقعیت را پنهان نمی‌کند که صدها معترض، از جمله نوجوانان را در خیابان‌های رانگون کشته است. رژیم زیمبابوه در روند انتخابات نمایشی و ساختگی، نامزدهای مخالف دولت را آشکارا آزار می‌دهد. دولت چین به نابودی جنبش محبوب دموکراسی در هنگ‌کنگ و کارزار «مبارزه با افراط‌گرایی» خود می‌بالد. این کارزار دربرگیرنده‌ی دستگیری‌های گسترده و اقامت در اردوگاه‌های اجباری برای هزاران مسلمان اویغور در استان سین‌کیانگ آن کشور است.[۲۱] رژیم ملایان حاکم بر ایران نیز سرکوب خشونت‌آمیز زنان ایرانی را پنهان نمی‌کند.

در بدترین حالت، چنین فرومایگی‌ای ممکن است رویکردی شود که سرِدیا پوپویچ، کنشگر بین‌المللی دموکراسی از صربستان، آن را «الگوی مادورو» نامیده است[۲۲]؛ با الهام از نام رهبر کنونی ونزوئلا. خودکامگانی که این الگو را پیش می‌گیرند، به گفته‌ی  پوپویچ، «حاضرند کشورشان در دسته‌ی حکومت‌های شکست‌خورده‌ ببینند»‌. این ویژگی به معنای پذیرش فروپاشی اقتصادی، خشونت فراگیر، فقر جمعی و انزوای بین‌المللی است؛ اگر چنین دشواری‌هایی بهای باقی ماندن خودکامگان در قدرت باشند. درست شبیه مادورو، به نظر می‌رسد که بشار اسد در سوریه و لوکاشنکو در بلاروس نیز از حاکمیت بر اقتصادها و جامعه‌های فروپاشیده یکسره خرسندند. شاید درک این نوع رژیم‌ها برای شهروندان نظام‌های دموکراتیک دشوار باشد، زیرا هدف نخست آنها پدید آوردن رفاه یا افزودن به آسایش شهروندان نیست. هدف نخست آنها باقی ماندن در قدرت است و برای رسیدن به آن، حتی حاضرند کشورهای همسایه‌ی خود را بی‌ثبات و زندگی مردم عادی را نابود کنند یا - با پیروی از کارهای پیشینیا‌ن‌شان - حتی صدها هزار نفر از شهروندان خود را به کام مرگ بفرستند.

در قرن بیستم، جهان خودکامگان همبسته‌تر از امروز نبود. در آن دوران، کمونیست‌ها و فاشیست‌ها به جنگ یکدیگر می‌رفتند. گاهی نیز کمونیست‌ها با کمونیست‌ها می‌جنگیدند.[۲۳] اما آنها دیدگاه‌های مشترکی در‌باره‌ی نظام سیاسی‌ای داشتند که لنین، بنیانگذار دولت شوروی سابق، به تمسخر، آن را «دموکراسی بورژوایی» خواند. او چنین نظامی را «محدود، دست‌بسته، دروغین، ریاکارانه، بهشت​​ثروتمندان و دام و فریبی برای مردم فقیر و قربانی بهره‌کشی» می‌دانست. او همچنین در جایی نوشت: «دموکراسی ناب عبارت دروغین یک لیبرال بوده که می‌خواهد کارگران را فریب دهد.»[۲۴] جای شگفتی نیست که لنین در جایگاهِ رهبرِ آنچه در اصل، یک جناح سیاسی کوچک بود، فکر انتخابات آزاد را نیز نادیده می‌گرفت: «فقط پست‌فطرت‌ها و ساده‌لوح‌ها می‌توانند تصور کنند که پرولتاریا [برای احقاق حقوقش] نخست، باید اکثریت را در انتخاباتی به دست بیاورد که آن هم زیر یوغ بورژوازی برگزار می‌شود... چنین تصوری اوج حماقت است.»[۲۵]

اگرچه بنیانگذاران فاشیسم، مخالف سرسخت رژیم لنین بودند، اما به همان اندازه، مخالفان دموکرات خود را نادیده می‌گرفتند. بنیتو موسولینی[۲۶]، رهبر فاشیست ایتالیا که جنبش او واژه‌های «فاشیسم» و «حاکمیت تمامیت‌خواه» یا «توتالیتاریسم» را پدید آورد، جامعه‌های لیبرال را با ویژگی‌های ضعیف و مسخ‌شده به مسخره می‌گرفت. او در سال ۱۹۳۲ پیش‌بینی کرد: «تقدیر حکومت لیبرال نابودی است. همه‌ی آزمون‌های سیاسی امروز ما در راستای حکومت ضد لیبرال‌ است.» او همچنین تعریف «دموکراسی» را تغییر داد و دیکتاتوری‌های ایتالیا و آلمان را این‌گونه تعریف کرد: «بزرگترین و کارآمدترین دموکراسی‌هایی که در جهان امروز وجود دارند.»[۲۷] نقد آدلف هیتلر[۲۸] بر نظام لیبرالیسم نیز از همین الگو پیروی می‌کرد. هیتلر در کتاب نبرد من نوشت که دموکراسی پارلمانی «یکی از جدی‌ترین نشانه‌های تباهی نوع بشر است» و اعلام کرد که «آزادی فردی نشانه‌ی سطح بالاتر تمدن نیست، بلکه محدودیت آزادی فردی» نمایانگر آن است، اگر سازمانی با نژاد خالص آن را به انجام برساند.[۲۹]

در آغاز سال ۱۹۲۹، مائو تسه‌تونگ نیز که بعدها دیکتاتور جمهوری خلق چین شد، نسبت به همان چیزی هشدار می‌داد که آن را «دموکراسی افراطی» (ultra-democracy) نامیده بود. علتش آن بود که او در پیوند با نظام‌ دموکراتیک باور مشخصی داشت: «چنین ایده‌هایی شدیدا با وظایف مبارزه‌محور پرولتاریا ناسازگارند». این دیدگاه، سپس، در کتابچه‌ی سرخ او تکرار شد.[۳۰] یکی از سندهای پایه‌گذاری رژیم نوین میانمار یادداشتی از سال ۱۹۶۲ با نام «راه برمه به سوی سوسیالیسم» بود که نطقی آتشین علیه مجلس‌های انتخابی را در بر دارد: «”دموکراسی پارلمانی” برمه نه تنها در خدمت توسعه‌ی سوسیالیستی ما نبوده، بلکه درست به‌علت ناهماهنگی‌ها، کاستی‌ها، ضعف‌ها و خلاهای آن، به علت سوء استفاده‌ها و نبود افکار عمومی رشدیافته، از هدف‌های سوسیالیستی غافل شده و از آنها دور افتاده است.»[۳۱]

سید قطب، یکی از پایه‌گذاران فکری اسلام بنیادگرا در دوران نوین، هم باور کمونیستی به انقلابی جهانی و هم باور فاشیستی به قدرت رهایی‌بخش خشونت را وام گرفت.[۳۲] او مانند هیتلر و استالین استدلال می‌کرد که فکرآوردهای لیبرال و تجارت نوین تهدیدی برای ایجاد تمدن آرمانی، در این مورد، تمدن اسلامی، است. او ایدئولوژی‌اش را با مرکزیت مخالفت با دموکراسی و حقوق فردی شکل داد و کیش نابودی و مرگ را پدید آورد. لادن و رویا برومند، پژوهشگران و فعالان ایرانی حقوق بشر، نوشته‌اند که سید قطب تصور می‌کرد، «اقلیتی پیشتاز و خودباور از نظر ایدئولوژیک» انقلابی خشونت‌آمیز را رهبری خواهد کرد تا جامعه‌ای آرمانی پدید بیاورد؛ «جامعه‌ای بی‌طبقه که در آن “انسان منفرد و خودخواهِ” دموکراسی‌های لیبرال حذف و «بهره‌کشی انسان از انسان» برچیده خواهد شد. چنین جامعه‌ی آرمانی‌ای را تنها خداوند از راه اجرای احکام اسلامی (شریعت) اداره می‌کند.» آنها می‌نویسند که این «لنینیسم در لباس اسلامگرایی» بود.[۳۳]

خودکامگان نوین از جنبه‌های بسیاری با پیشینیان خود در قرن بیستم تفاوت دارند. اما وارثان، جانشینان و مقلدان این رهبران و متفکران گذشته‌ی خودکامگی، با وجود ایدئولوژی‌های گوناگون‌شان دشمن مشترکی دارند. آن دشمن ما هستیم.

به بیان دقیق‌تر، آن دشمن، جهان دموکراتیک، «غرب»، ناتو، اتحادیه‌ی اروپا، مخالفان دموکراتیک درون نظام‌های خودکامه و فکرآوردهای لیبرالی هستند که الهام‌بخش همه‌ی این مجموعه‌ها بوده‌اند. این فکرآوردها دربرگیرنده‌ی تصوری هستند که در آن، قانون نیرویی بی‌طرف است، پیرو هوس‌های سیاسی نیست، دادگاه‌ها و قاضیان آنها باید مستقل باشند، مخالفت سیاسی حقانیت دارد، حق آزادی بیان و تجمع‌ را می‌توان تضمین کرد و باید، روزنامه‌نگاران و نویسندگان و متفکران مستقلی باشند که توانایی انتقاد از حزب حاکم یا رهبر را داشته باشند و همزمان، به اصل حکومت پایبند بمانند.

خودکامگان از این اصول دموکراتیک متنفرند، زیرا قدرت‌شان را تهدید می‌کند؛ آن هم به این علت که اگر قاضیان و هیئت منصفه‌ی دادگاه‌ها مستقل باشند، می‌توانند حاکمان را بازخواست کنند. اگر مطبوعات واقعا آزاد باشند، روزنامه‌نگاران می‌توانند دزدی و فساد را در رده‌های بالای حکومت افشا کنند. اگر نظام سیاسی شهروندان را برای نفوذ بر دولت توانمند سازد، سرانجام، ممکن است شهروندان بتوانند رژیم حاکم را تغییر بدهند.

آن‌گونه که «واقع‌گرایان» و بسیاری از راهبردپردازان روابط بین‌الملل هنوز باور دارند، دشمنی خودکامگان با جهان دموکراتیک صرفا نوعی رقابت ژئوپلیتیک یا سنتی نیست. برعکس، مخالفت خودکامگان [با آزادی‌ها] ریشه در ماهیت نظام سیاسی دموکراتیک دارد. به عبارت دیگر، آنها با گفتمان «پاسخگویی»، «شفافیت» و «دموکراسی» بیگانه‌اند. آنها چنین گفتمانی را از جهان دموکراتیک می‌شنوند. همان گفتمان از دگراندیشان کشورشان نیز به گوش‌شان می‌رسد و به این ترتیب، در پی نابودی هر دوی آنها هستند. لحن گفتارشان این نیت را روشن می‌کند. در سال ۲۰۱۳، زمانی که شی جین‌پینگ در چین قدرت‌ خود را افزایش می‌داد، یادداشتی داخلی از درون حزب حاکم چین، به شیوه‌ای معماگونه، با نام «سند شماره ۹» یا به بیان رسمی‌تر، «اطلاعیه‌ی وضعیت ایدئولوژی کنونی» فهرست‌وار «هفت تهدید» را مطرح کرد که حزب کمونیست چین (CCP) با آنها روبه‌رو بود. دموکراسی قانون‌محور غربی در جایگاه نخست آن فهرست، و پس از آن، «ارزش‌های جهانی»، استقلال رسانه‌ای، مشارکت مدنی و همچنین، انتقاد «پوچ‌انگارانه» از حزب کمونیست قرار داشتند. این سند که در این میان بدآوازه شده است، به این نتیجه رسیده بود که «نیروهای غربی متخاصم با چین» همراه با ناراضیان درون کشور «هنوز هم مداوم در حوزه‌ی ایدئولوژیک نفوذ می‌کنند». این سند در ادامه به رهبران حزب کمونیست دستور می‌داد که راه این افکار را سد کنند و آنها را در عرصه‌های همگانی و بالاتر از همه، در اینترنت یا هر جای دیگری که یافتند، سرکوب کنند.[۳۴]

دست‌کم از سال ۲۰۰۴ به این سو، سیاستمداران روسی نیز بر مجموعه‌ی مشابهی از تهدیدها متمرکز شده‌اند. در آن سال، شهروندان اوکراینی‌ خیزش مردمی انقلاب نارنجی را علیه تلاش فاحشی برای تقلب در انتخابات ریاست‌جمهوری آن کشور آغاز کردند. انقلاب آنها با الهام از پیراهن‌های آستین‌کوتاه و پرچم‌های نارنجی معترضان این نام را گرفته است. اعتراض پرخروش مردم اوکراین متوجه وضعیتی بود که بنا بر شواهد، از پیروزی به‌دقت طراحی- و سازماندهی‌شده‌ی ویکتور یانوکوویچ، نامزد طرفدار روسیه، حکایت داشت؛ سیاستمداری که شخص پوتین مستقیما از او پشتیبانی کرده بود. دخالت افکار عمومی اوکراین عمیقا خشم مقام‌های روسی را برانگیخت؛ به‌ویژه به این علت که جنبش سرکش مشابهی نیز در سالِ پیش از انقلاب نارنجی، میخائیل ساکاشویلی، سیاستمدار طرفدار اتحادیه‌ی اروپا را در گرجستان به قدرت رسانده بود.

پوتین که از این دو رویداد در اوکراین و گرجستان آشفته شده بود، مترسک «انقلاب رنگین» را در کانون تبلیغات سیاسی روسیه قرار داد. در این تبلیغات، جنبش‌های اعتراض‌آمیز مدنی را پیوسته «انقلاب‌های رنگین» و کار بیگانگان می‌خوانند. به رهبران مردمی همیشه برچسب دست‌نشاند‌گی بیگانگان می‌زنند. شعارهای فسادستیز و دموکراسی‌خواهانه با اتهام ایجاد اغتشاش و بی‌ثباتی روبه‌رو می‌شوند. در سال ۲۰۱۱، همزمان با اعترا‌ض‌های جمعی به انتخاباتی ساختگی در خود روسیه، پوتین از ترس خیزش عمومی مشابهی با هدف برکناری او از قدرت، به تلخی آشکاری از انقلاب نارنجی یاد کرد، آن را «طرحی آزمایش‌شده برای بی‌ثبات‌سازی جامعه» خواند و مخالفان روسی خود را به «انتقال این روش به خاک روسیه» متهم کرد.[۳۵]

پوتین اشتباه می‌کرد. هیچ «طرحی» وجود نداشت که «انتقال» بیابد. نارضایتی عمومی در روسیه مانند ناخرسندی همگانی در چین، به سادگی، جایی برای ابراز خود نمی‌یافت، مگر از راه اعتراض خیابانی. مخالفان پوتین هیچ ابزار قانونی‌ای برای برکناری او از قدرت نداشتند. منتقدان رژیم درباره‌ی دموکراسی و حقوق بشر در روسیه می‌‌گویند، چون این کار برخاسته از تجربه‌ی آنها از بی‌عدالتی است. این وضع تنها در روسیه به چشم نمی‌خورد. اعتراض‌هایی که به گذار دموکراتیک در فیلیپین، تایوان، آفریقای جنوبی، کره‌ی جنوبی، میانمار و مکزیک انجامید، نمونه‌های دیگر این تجربه‌اند؛ همچنین، «انقلاب‌های مردمی» که در سال ۱۹۸۹ سراسر اروپای مرکزی و شرقی را فرا گرفت. بهار عربی در سال ۲۰۱۱ و اعتراض‌های هنگ کنگ در سال‌های ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰، همگی با خیزش کسانی آغاز شد که بی‌عدالتی نهادهای حکومتی را تجربه کرده بودند.

اصل مشکل اینجا است: رهبران محور خودکامگی با مسئولیت محدود می‌دانند که گفتمان شفافیت، پاسخگویی، عدالت و دموکراسی همیشه برای برخی از شهروندان خود آنها نیز جذاب خواهد بود. اما آنها برای ماندن در قدرت مجبورند، این فکرآوردها را هر کجا که می‌یابند، تضعیف کنند.

در روز ۲۴ فوریه سال ۲۰۲۲، روسیه جنگی تمام‌عیار را علیه اوکراین آغاز کرد؛ نخستین نبرد تهاجمی و تمام‌عیار در جدال میان محور خودکامگی با مسئولیت محدود و آنچه می‌توان دورادور، جهان دموکراتیک خواند. روسیه نقش ویژه‌ای در محور کشورهای خودکامه بازی می‌کند؛ هم در جایگاه پدیدآورنده‌ی پیوند نوین دزدسالاری و دیکتاتوری، هم در جایگاه کشوری که هم‌اکنون، سرسختانه در پی تغییر نظام موجود جهانی است. تهاجم به اوکراین با چنین ذهنیتی برنامه‌ریزی شده بود. پوتین امیدوار بود، نه تنها بتواند قلمرو بیشتری به دست بیاورد، بلکه به جهان نشان بدهد که قانون‌های قدیمی رفتار بین‌المللی دیگر برقرار نیستند.

درست از همان روزهای نخست جنگ با اوکراین، پوتین و نخبگان امنیتی روسیه بی‌اعتنایی‌شان به گفتمان حقوق بشر، بی‌توجهی‌شان به قانون‌های جنگ و خوار شمردن حقوق بین‌الملل و پیمان‌هایی را آشکارا نشان دادند که خود آنها را امضا کرده بودند. آنها کارکنان عرصه‌ی عمومی و رهبران مدنی روسیه را نیز دستگیر کردند: شهرداران، ماموران پلیس، کارکنان بخش خدمات عمومی، مدیران مدرسه‌ها، روزنامه‌نگاران، هنرمندان و موزه‌داران جزو آنها بودند.

نیروهای روسیه در بیشتر شهرهایی که در جنوب و شرق اوکراین به اشغال درآوردند، شکنجه‌گاه‌هایی برای غیرنظامیان ساختند.[۳۶] آنها هزاران کودک را ربودند، بعضی را از خانواده‌هایشان جدا کردند، بعضی دیگر را از یتیم‌خانه‌ها بردند، به آنها هویت تازه‌ی «روسی» دادند و مانع بازگشت‌شان به خانه‌ی خود، اوکراین، شدند.[۳۷] نیروهای روسی خودسرانه کارکنان فوریت‌های امدادی را هدف می‌گرفتند.[۳۸] پوتین با نادیده گرفتن اصول تمامیت ارضی که روسیه آنها را در منشور ملل متحد و توافقنامه‌ی هلسینکی پذیرفته بود، در تابستان سال ۲۰۲۲ اعلام کرد سرزمین‌هایی را که ارتشش هنوز حتی اختیارشان را هم در دست ندارد، ضمیمه‌ی خاک خود خواهد کرد. نیروهای اشغالگر روسیه غلات اوکراین را دزدیدند، صادر کردند، کارخانه‌ها و معدن‌های اوکراین را «ملی کردند»، آنها را به بازرگانان روسی نزدیک به پوتین سپردند و قوانین بین‌المللی مالکیت را نیز به مسخره گرفتند.[۳۹]

چنین کارهایی زیان‌ها یا پیامدهای جانبی و تصادفی جنگ نبودند. آنها بخشی از برنامه‌ای آگاهانه برای تضعیف شبکه‌ی فکرآوردها، قانون‌ها و پیمان‌هایی بودند که از سال ۱۹۴۵، در پی پایان جنگ جهانی دوم، در حقوق بین‌الملل پدید آمده بودند. رفتارهای روسیه برای نابودی نظم اروپاییِ پدیدآمده پس از سال ۱۹۸۹، و مهمتر از همه، آسیب رساندن به نفوذ و اعتبار ایالات متحده و متحدان دموکراتیک آن بود. سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، اندکی پس از آغاز جنگ گفت: «مساله اصلا اوکراین نیست، بلکه نظم جهانی است. بحران کنونی لحظه‌ای سرنوشت‌ساز و دوران‌ساز در تاریخ نوین جهان است. این بحران، نمایانگر نبرد بر سر چگونگی نظم جهانی در آینده است.»[۴۰]

پوتین، هم به این علت که بسیار کم درباره‌ی اوکراین نوین می‌دانست و بر این باور بود که آن کشور از خود دفاع نمی‌کند و هم به این علت که گمان می‌برد کشورهای دموکراتیک تسلیم خواسته‌های او می‌شوند، تصور می‌کرد از پیامد جنایت‌های ارتش روسیه در اوکراین رها و برق‌آسا در جنگ پیروز می‌شود. او می‌پنداشت که اختلاف‌های عمیق سیاسی در ایالات متحده و اروپا که خود او به برخی از آنها فعالانه دامن زده بود، مانع پشتیبانی رهبران کشورهای دموکراتیک از اوکراین خواهد شد. پوتین بر این باور بود که جامعه‌ی تجاری اروپا که از زمانی طولانی در پی جذب فعالان آن بود، خواستار از سرگیری تجارت با روسیه خواهد شد.

به دنبال تهاجم روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲، تصمیم‌‌گیری‌های سیاستمداران در واشینگتن، لندن، پاریس، بروکسل، برلین و ورشو –  حتا با چشم‌پوشی از واکنش‌ها در توکیو، سئول، اوتاوا و کانبرا – نخست، ثابت کرد که پوتین گرفتار اشتباه شده بود. جهان دموکراتیک بی‌درنگ تحریم‌های شدیدی علیه روسیه وضع کرد، دارایی‌های دولتی آن را مسدود کرد و بانک‌های روسی را از سامانه‌های پرداخت بین‌المللی کنار گذاشت. مجموعه‌ای از بیش از ۵۰ کشور به دولت اوکراین جنگ‌افزار، کمک‌های اطلاعاتی و مالی ارائه دادند. سوئد و فنلاند، دو کشوری که دهه‌ها در کشمکش‌های بین‌المللی بی‌طرفی سیاسی پیش گرفته بودند، تصمیم گرفتند به سازمان ناتو بپیوندند. اُلاف شُلتس[۴۱]، صدراعظم آلمان، اعلام کرد که کشورش به دگرگونی دوران (Zeitenwende) یا «نقطه‌ی عطف» تاریخی رسیده است. او برای نخستین بار، پس از پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ در آن کشور، با فرستادن جنگ‌افزارهای آلمانی برای کاربرد در جنگی اروپایی موافقت کرد. جو بایدن[۴۲]، رئیس‌جمهوری ایالات متحده‌ی آمریکا، لحظه‌ی جنگ روسیه با اوکراین را در سخنرانی خود در ورشو، پایتخت لهستان، آزمونی برای آمریکا، اروپا و اتحاد فراآتلانتیکی این دو توصیف کرد.

او در سخنرانی‌اش پرسید: «آیا ما از تمامیت ارضی ملت‌ها دفاع می‌کنیم؟ آیا از حق انسان‌ها برای زندگی‌‌ای دور از تجاوز عریان دفاع می‌کنیم؟ آیا از دموکراسی دفاع می‌کنیم؟»

بایدن در میان کف‌زدن‌های بلند حاضران از این پرسش‌ها نتیجه گرفت: «ما قدرتمند خواهیم بود. ما متحد خواهیم بود.»[۴۳]

اما همان‌گونه که پوتین اتحاد جهان دموکراتیک را دست کم گرفته بود، نظام‌های دموکراتیک نیز گستره‌ی هماوردی با روسیه را دست کم گرفته بودند. مانند کنشگران دموکراسی ونزوئلا یا بلاروس، آنها نیز رفته‌رفته دریافتند که نه فقط با روسیه در اوکراین، بلکه با شبکه‌ی خودکامگی درافتاده‌اند.

شی جین‌پینگ، رئیس جمهوری چین، حمایت خود را از تهاجم غیرقانونی روسیه پیش از آغاز آن نشان داده بود؛ آن هم با صدور بیانیه‌‌ی مشترکی با رئیس‌جمهوری روسیه در روز چهارم فوریه ۲۰۲۲، کمتر از سه هفته قبل از نخستین بمباران کی‌یف، پایتخت اوکراین، از سوی نیروهای روسی. با پیش‌بینی خشم آمریکا و اروپا، رهبران چین و روسیه پیشاپیش تصمیم‌شان را برای نادیده گرفتن هر گونه انتقاد از اقدام‌های مسکو اعلام کردند؛ به ویژه، با هر کاری که به «دخالت در امور داخلی دولت‌های مستقل به بهانه‌ی حفاظت از دموکراسی و حقوق بشر» شباهت داشت.[۴۴] اگرچه شی هرگز در سودای رهبر روسیه برای ویرانی اوکراین شریک نبود، اگرچه به نظر می‌رسید، چینی‌ها به جلوگیری از تنش‌زایی هسته‌ای گرایش دارند، اما هنگامی که جنگ گسترده‌تر شد، از انتقاد مستقیم از روسیه سر باز زدند. به‌جای انتقاد، آنها از وضعیت تازه بهره‌ بردند و نفت و گاز روسیه را به بهای ارزان خریدند و بی‌سروصدا فناوری دفاعی به روسیه فروختند.[۴۵]

در این کار، آنها تنها نبودند. با گسترش جنگ، هزاران پهپاد انتحاری مرگبار از ایران به روسیه صادر شد.[۴۶] کره‌ی شمالی مهمات و موشک برای روسیه فراهم کرد.[۴۷] کشورهای هم‌پیوند با روسیه و دوستانش در آفریقا، از جمله اریتره، زیمبابوه، مالی و جمهوری آفریقای مرکزی در سازمان ملل متحد و جاهای دیگر از روسیه پشتیبانی کردند. از روزهای آغازین جنگ، بلاروس اجازه داد تا نیروهای روسی گستره‌ی سرزمینی آن کشور، از جمله جاده‌ها، خطوط راه‌آهن و پایگاه‌های نظامی را برای جنگ با اوکراین به کار بگیرند.[۴۸] ترکیه، گرجستان، قرقیزستان و قزاقستان، همگی از کشورهای غیرلیبرال با مناسبات دوجانبه با جهان خودکامه، به صنعت دفاعی روسیه کمک کردند تا تحریم‌ها را دور بزند و دستگاه‌های جانبی و ابزارهای الکترونیک وارد کند.[۴۹] هند نیز از فرصت قیمت‌های پایین‌تر انرژی استفاده کرد و از روسیه نفت خرید.

در بهار سال ۲۰۲۳، مقام‌های روسیه بلندپروازتر هم شده بودند. آنها بحث درباره‌ی ایجاد نوعی ارز دیجیتال اوراسیایی را - احتمالا بر اساس فناوری بلاکچین و رمزارزها - برای جایگزینی دلار و کاهش نفوذ اقتصادی آمریکا در سراسر جهان پیش کشیدند. آنها همچنین برنامه‌ریزی کردند تا روابط خود را با چین برای انجام پژوهش‌های مشترک در زمینه‌ی هوش مصنوعی و اینترنت اشیا گسترش دهند. درباره‌ی هدف نهایی همه‌ی این فعالیت‌ها هرگز تردیدی وجود نداشت. سندی لورفته که این بحث‌ها را توصیف کرده است، آنها را با تکرار سخنان سرگئی لاوروف خلاصه می‌کند: روسیه باید هدف «ایجاد یک نظم نوین جهانی دیگر» را دنبال کند. [۵۰]

آن هدف در حد گسترده‌ای میان خودکامگان مشترک است. با تکیه بر فناوری‌ها و راهکارهایی که نظام‌های خودکامه در آنها از یکدیگر نمونه برمی‌دارند، با تکیه بر همسودی‌های اقتصادی خود و بالاتر از همه، با اراده‌ی مشترک حفظ قدرت، حکومت‌های خودکامه بر این باورند که در راه پیروزی‌اند. کتاب پیش رو به همین موضوع می‌پردازد که خاستگاه چنین باوری کجا است، چرا پایدار است، چگونه جهان دموکراتیک، در اصل، به تثبیت آن کمک کرده و اکنون، چگونه می‌توانیم بر آن پیروز شویم.

ادامه دارد

—————————————-

[1] گاهی به آنها دیکتاتوری‌های شخص‌محور نیز می‌گویند. بنگرید به:
Erica Frantz, Andrea Kendall-Taylor, and Joe Wright, The Origins of Elected Strongmen: How Personalist Parties Destroy Democracy from Within (Oxford: Oxford University Press, 2024).
[2]  سازمان غیردولتی فریدام هاوس، خانه‌ی آزادی، مستقر در واشینگتن، ۵۶ کشور جهان را «ناآزاد» می‌نامد. بنگرید به:
Freedom in the World, 2024, http://www.freedomhouse.org, accessed Feb. 20, 2024.
[3] Belarus: Statement by the High Representative on Behalf of the European Union on the Third Anniversary of the Fraudulent Presidential Elections,” European Neighbourhood Policy and Enlargement Negotiations (DG NEAR), Aug. 8, 2023, neighbourhood-enlargement.ec.europa.eu; OSCE, “OSCE Monitors Condemn Flawed Belarus Vote, Crackdown,” press release, Dec. 20, 2010, http://www.oscepa.org.
[4] Belavia
[5] Ma Li Wenbo and Yekaterina Radionova, “The Great Stone China-Belarus Industrial Park,” Dreams Come True, 2019, http://www.mofcom.gov.cn, accessed Feb. 16, 2024.
[6] Claudia Chiappa, “Lukashenko to Iran: Let’s Be BFFs,” Politico, Oct. 17, 2023.
[7] Belarus TV Staffs Up with Kremlin-Funded Journalists—RBC,” Moscow Times, Sept. 1, 2020.
[8] Nicolás Maduro
[9] “Russia Discusses Debt, Energy Stability with Venezuela,” Reuters, Dec. 14, 2022.
[10] “Venezuela Assembles Tractors with Support from Belarus,” Kawsachun News, March 15, 2022.
[11] “How Venezuela’s Stolen Gold Ended Up in Turkey, Uganda, and Beyond,” InSight Crime, March 21, 2019.
[12] “Venezuela Defends Purchase of Chinese Riot-Control Gear After More Than 70 Deaths in Street Protests,” South China Morning Post, June 19, 2017.
[13] Alessandra Soler and Giovana Fleck, “Is China Exporting Its Surveillance State to Venezuela?,” Global Voices, Sept. 28, 2021, http://www.globalvoices.org.
[14] Versace
[15] Chanel
[16] In mid-2020, only 13 percent of Venezuelans viewed Maduro positively. Also in 2020, just before the election, independent pollsters showed Lukashenko with 29.5 percent of public support.
[17] Cynthia J. Arnson, ed., Venezuela’s Authoritarian Allies: The Ties That Bind? (Washington, D.C.: Woodrow Wilson International Center for Scholars, 2021), 9, http://www.wilsoncenter.org.
[18] Nikita Khrushchev
[19] William Taubman, Khrushchev: The Man and His Era (New York: W. W. Norton, 2004), 553.
[20] سرگئی گورییِف و دانیل تریزمن این شکل ظریف‌تر خودکامگی را در کتاب «دیکتاتورهای پنهان» شرح داده‌اند:
Spin Dictators: The Changing Face of Tyranny in the 21st Century (Princeton, N.J.: Princeton University Press, 2022).
[21] Raz Zimmt, “As President Raisi Visits China: Renewed Debate on Iran’s Policy Regarding Uyghur Muslims,” Lester and Sally Entin Faculty of Humanities, Tel Aviv University, March 2023, http://www.en-humanities.tau.ac.il.
[22] Interview with Srdja Popovic, Aug. 6, 2020.
[23] Sometimes communists fought communists: The People’s Republic of China, for example, fought the People’s Republic of Vietnam.
[24] Lenin, Collected Works, vol. 28 (Moscow: Progress Publishers, 1965), 243.
[25] Vladimir I. Lenin, “Greetings to Italian, French, and German Communists,” Oct. 10, 1919, in Collected Works, 4th ed. (Moscow: Progress Publishers, 1965), 30:52–62, http://www.marxists.org.
[26] Benito Mussolini
[27] Jill Lepore, “The Last Time Democracy Almost Died,” The New Yorker, Jan. 27, 2020.
[28] Adolf Hitler
[29] Mein Kampf: Rainer Zitelmann, Hitler’s National Socialism (Oxford: Management Books, 2000, 2022).
[30] Mao Zedong, “On Correcting Mistaken Ideas in the Party,” Dec. 1929, http://www.marxists.org.
[31] Revolutionary Council of the Union of Burma, “The Burmese Way to Socialism,” April 1962, http://www.scribd.com.
[32] علی خامنه‌ای، دومین رهبر حکومت اسلامی در ایران، با چاپ ترجمه‌ی فارسی تفسیر «فی ظلال القرآن» («در سایه‌ی قرآن»)، از کتاب‌های سید قطب، مفسر مصری، در گسترش دیدگاه‌های بنیادگرایانه‌ی او در ایران نقش داشته است. م.
[33] Ladan Boroumand and Roya Boroumand, “Terror, Islam, and Democracy,” Journal of Democracy 13, no. 2 (April 2002).
[34] Chris Buckley, “China Takes Aim at Western Ideas,” New York Times, Aug. 19, 2013.
[35] Interfax-Ukraine, “Putin Calls ‘Color Revolutions’ an Instrument of Destabilization,” Kyiv Post, Dec. 15, 2011.
[36] Anne Applebaum and Nataliya Gumenyuk, “Incompetence and Torture in Occupied Ukraine,” Atlantic, Feb. 14, 2023, http://www.theatlantic.com.
[37] “Russia’s Systematic Program for the Re-education and Adoption of Ukraine’s Children,” Conflict Observatory, Feb. 14, 2023, http://www.hub.conflictobservatory.org.
[38] Rikard Jozwiak, “Ukraine Accuses Russia of Targeting Rescue Workers in Deadly Strike,” RFE/RL, Aug. 8, 2023, http://www.rferl.org.
[39] Maria Domańska, Iwona Wiśniewska, and Piotr Żochowski, “Caught in the Jaws of the ‘Russkiy Mir’: Ukraine’s Occupied Regions a Year After Their Annexation,” Ośrodek Studiów Wschodnich (Warsaw), Oct. 11, 2023, http://www.osw.waw.pl.
[40] Sergei Lavrov, “Lavrov Said That There Is Hope for a Compromise in Negotiations with Ukraine,” Tass, March 16, 2022, http://www.tass.ru.
[41] Olaf Scholz
[42] Joe Biden
[43] Joe Biden, “Remarks by President Biden Ahead of the One-Year Anniversary of Russia’s Brutal and Unprovoked Invasion of Ukraine,” White House, Feb. 21, 2023, http://www.whitehouse.gov.
[44] Joint Statement of the Russian Federation and the People’s Republic of China on the International Relations Entering a New Era and the Global Sustainable Development,” President of Russia, Feb. 4, 2022, http://www.en.kremlin.ru.
[45]  Dan De Luce, “China Helps Russia Evade Sanctions, Likely Supplies Moscow with War Tech Used in Ukraine,” NBC News, July 27, 2023, http://www.nbcnews.com.
[46] Armani Syed, “Iranian ‘Kamikaze’ Drones: Why Russia Uses Them in Ukraine,” Time, Oct. 20, 2022, http://www.time.com.
[47] Mike Eckel, “Report: North Korea Shipping Ammunition, Weaponry ‘at Scale’ to Russia,” RFE/RL, Oct. 17, 2023, http://www.rferl.org.
[48]  Oleksiy Pavlysh, Ukrainska Pravda, July 18, 2022, as reported in http://www.yahoo.com.
[49] Alexander Kupatadze and Erica Marat, Under the Radar: How Russia Outmanoeuvres Western Sanctions with Help from Its Neighbours, Serious Organised Crime & Anti-Corruption Evidence Research Programme, Aug. 2023.
[50] Catherine Belton, “Russia Oozes Confidence as It Promotes Anti-Western Global Alliances,” Washington Post, Jan. 27, 2024.”






نظر شما درباره این مقاله:







سوریه تا ٢٢ ژانویه پروازهای ایران را به حالت تعلیق
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 24.12.2024, 12:49

سوریه تا ٢٢ ژانویه پروازهای ایران را به حالت تعلیق







نظر شما درباره این مقاله:







بشار اسد به دلیل جنایاتی که مرتکب شده محاکمه
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 24.12.2024, 11:35

بشار اسد به دلیل جنایاتی که مرتکب شده محاکمه







نظر شما درباره این مقاله:







کشتی باری روسی در دریای مدیترانه غرق شد
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 24.12.2024, 10:55

کشتی باری روسی در دریای مدیترانه غرق شد


وزارت امور خارجه روسیه اعلام کرد انفجار در موتورخانه باعث غرق شدن کشتی باری روسی به نام «یورسا مایور»(Ursa Major) در دریای مدیترانه بین اسپانیا و الجزایر شده و دو نفر از خدمه آن مفقود هستند.

به گزارش رویترز، این کشتی که در سال ۲۰۰۹ ساخته شده بود، تحت کنترل شرکت «اوبورونلوژیستیکا» قرار داشت. این شرکت بخشی از مجموعه نظامی وزارت دفاع روسیه است که پیشتر اعلام کرده بود این کشتی حامل دو جرثقیل غول پیکر بندری است که به عرشه آن بسته شده بود و در مسیر حرکت به سوی بندر ولادی وستوک در شرق دور روسیه قرار دارد.

مرکز بحران وزارت امور خارجه روسیه در بیانیه‌ای اعلام کرد که ۱۴ نفر از ۱۶ خدمه کشتی نجات یافته و به اسپانیا منتقل شده‌اند، اما دو نفر از خدمه همچنان مفقود هستند. این بیانیه به علت انفجار در موتورخانه کشتی اشاره‌ای نکرد.

خبرگزاری دولتی روسیه «ریا نووستی» نیز به نقل از سفارت روسیه در اسپانیا گزارش داد که این سفارتخانه در حال بررسی چگونگی و دلایل غرق شدن کشتی است و با مقامات اسپانیا در تماس است.

شرکت‌های «اوبورونلوژیستیکا» و «اس‌کی یوژ» (SK-Yug) که به عنوان مالک و اپراتور مستقیم کشتی توسط شرکت خدمات داده مالی «ال‌سیگ» (LSEG) معرفی شده‌اند، از اظهار نظر در مورد غرق شدن کشتی خودداری کردند. هر دو نهاد به همراه کشتی «یورسا مایور» در سال ۲۰۲۲ به دلیل ارتباط با ارتش روسیه توسط ایالات متحده تحریم شدند.

تصاویر ویدیویی تایید نشده از این کشتی که در تاریخ ۲۳ دسامبر توسط یک کشتی عبوری فیلمبرداری شده و روز سه شنبه در وب سایت خبری «لایف.رو» (Life.ru) روسیه منتشر شد، نشان می‌دهند که کشتی باری روسی به شدت به سمت راست خود کج شده و دماغه آن بسیار پایین‌تر از حد معمول در آب قرار دارد،

سازمان امداد و نجات دریایی اسپانیا اعلام کرد که روز دوشنبه زمانی که کشتی «یورسا مایور» در حدود ۹۲ کیلومتری سواحل آلمریا (Almería) قرار داشت، سیگنال کمک دریافت کرده است. این سازمان گفت که با یک کشتی در همان نزدیکی تماس گرفته است، که شرایط بد آب و هوایی، یک قایق نجات در آب و کج شدن کشتی «یورسا مایور» به سمت راست را گزارش کرده است.

دو کشتی و یک هلیکوپتر به محل حادثه اعزام شدند و ۱۴ خدمه نجات یافته به بندر کارتاگنا (Cartagena) اسپانیا منتقل شدند. سازمان امداد و نجات دریایی به نقل از خدمه گفت که این کشتی علاوه بر دو جرثقیل بندری روی عرشه، کانتینرهای خالی نیز حمل می‌کرده است. این سازمان گفت که بعداً یک کشتی جنگی روسی به محل حادثه رسیده و عملیات نجات را برعهده گرفته است.

شرکت «اوبورونلوژیستیکا»، مالک نهایی کشتی، در بیانیه ای در ۲۰ دسامبر اعلام کرد که این کشتی که داده‌های «ال‌سگ» نشان می دهد قبلاً «اسپارتا ۳» (Sparta III) نامیده می‌شد، حامل جرثقیل های تخصصی بندری بوده که قرار بوده در ولادی وستوک نصب شوند و همچنین قطعاتی برای یخ شکن‌های جدید را حمل می‌کرده است.

در فیلم‌های ویدیویی تایید نشده، دو جرثقیل غول پیکر به عرشه بسته شده دیده می‌شوند. داده های ردیابی کشتی «ال‌سگ» نشان می‌دهد که این کشتی در ۱۱ دسامبر از بندر سنت پترزبورگ روسیه حرکت کرده و آخرین بار در روز دوشنبه بین الجزایر و اسپانیا سیگنال ارسال کرده است.

این کشتی هنگام خروج از سنت پترزبورگ اعلام کرده بود که مقصد بعدی آن بندر ولادی وستوک روسیه است، نه بندر طرطوس سوریه که قبلاً در آنجا توقف کرده بود.

از سوی دیگر، سرویس اطلاعات نظامی اوکراین «هُور» (HUR) که تحرکات کشتی‌های روسی را ردیابی می‌کند، روز دوشنبه در کانال تلگرام رسمی خود پستی منتشر کرد و گفت که کشتی باری روسی دیگری به نام «اسپارتا» (Sparta) به طور موقت دچار مشکلات فنی در سواحل پرتغال شده است.

«هُور» در یک به‌روز رسانی اعلام کرد که خدمه کشتی «اسپارتا» مشکل را برطرف کرده‌اند و این کشتی در مسیر سوریه برای جمع‌آوری تجهیزات و مهمات نظامی پس از سقوط بشار اسد، متحد نزدیک روسیه، قرار دارد.

رویترز نتوانست ادعاهای «هُور» در مورد مقصد یا ماموریت کشتی «اسپارتا» را تأیید کند.






نظر شما درباره این مقاله:







سایه مرگ بر سر صنعت گردشگری ایران
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 24.12.2024, 8:22

سایه مرگ بر سر صنعت گردشگری ایران


بنفشه سام‌گیس / اعتماد

با «سفرهراسی» گردشگران خارجی مواجه شده‌ایم

از ابتدای امسال، ۱۶ کشور از قاره اروپا، امریکا، آسیا و اقیانوسیه به اتباع خود توصیه کرده‌اند که به ایران سفر نکنند یا اگر در ایران هستند به سرعت خاک ایران را ترک کنند.

بررسی‌های «اعتماد» نشان می‌دهد که طی ۹ ماه اخیر، دولت کشورهای فرانسه، هلند، اسپانیا، پرتغال، کانادا، انگلیس، امریکا، نیوزیلند، ایرلند، هند، دانمارک، سنگاپور، آلمان، سوییس، هنگ‌کنگ و ژاپن یا در وب‌سایت وزارت خارجه‌شان یا در اعلام رسانه‌ای به اتباع خود درباره سفر یا تداوم اقامت در ایران هشدار داده‌اند.

در وب‌سایت وزارت خارجه ۷ کشور هلند، کانادا، انگلیس، امریکا، نیوزیلند، ایرلند و هنگ‌کنگ، هشدار سفر به ایران با رنگ قرمز یا در سطح ۴ که بالاترین سطح هشدار سفر خارجی است، مشخص شده است.

در وب‌سایت اغلب کشورها از این فهرست ۱۶ گانه، هشدار سفر به ایران به تنش‌های منطقه‌ای گره خورده است. برخی کشورهای این فهرست ۱۶گانه، در هشدار خودداری از سفر به ایران، به توضیح کوتاهی بسنده کرده‌اند ولی هشدارهای برخی دیگر از کشورها، مفصل‌تر است.

برخی کشورها از این فهرست ۱۶گانه با اشاره به اینکه ایران، تابعیت مضاعف را به رسمیت نمی‌شناسد، نسبت به خطر بازداشت اتباع دوتابعیتی هشدار داده‌اند، برخی دیگر، اتباع خود را از شرکت در تجمعات اعتراضی در ایران پرهیز داده و نسبت به خطر دستگیری در این تجمعات هشدار داده‌اند. برخی دیگر از کشورها، به اتباع خود هشدار داده‌اند که از هرگونه فیلمبرداری و عکاسی از اماکن عمومی خارج از سایت‌های تاریخی خودداری کنند.

تاکید برخی کشورها به اتباع‌شان این است که از هرگونه ارتباط با فعالان سیاسی و مدنی در ایران خودداری کرده و در هیچ بحث و اعتراض مدنی یا سیاسی، حتی به صورت ناظر بی‌طرف و به عنوان شنونده و بیننده هم حضور و مشارکت نداشته باشند.

برخی کشورها، با معرفی برخی اعمال مجرمانه و مشمول مجازات کیفری و شرعی در ایران ازجمله، همجنس‌گرایی، تبلیغ سایر ادیان، توهین به مقدسات، واردات و مصرف گوشت خوک، الکل و موادمخدر، به اتباع خود هشدار داده‌اند که از ارتکاب به این جرم‌ها خودداری کنند.

برخی کشورها حتی درباره بیماری‌های بومی در مناطق مختلف ایران، لرزه‌خیزی نقاط مختلف ایران، چگونگی دریافت خدمات درمانی در صورت بیماری یا حادثه، ضرورت رعایت مناسبات مذهبی و شرعی در ایران هم توضیحات مفصلی منتشر کرده‌اند. اطلاعات منتشر شده در وب‌سایت تمام کشورها از این فهرست ۱۶گانه، در روزهای اخیر به‌روزرسانی شده یا اینکه دولت‌ها تاکید دارند که این توضیحات و هشدارها تا پایان سال جاری میلادی هم قابل استناد است.

اکتبر ۲۰۲۴ در وب‌سایت کشور هلند در مشاوره سفر به ایران نوشته شده: «وضعیت امنیتی در ایران تا حدی به دلیل درگیری با اسراییل بدتر شده است. با توجه به تحولات کنونی در منطقه، وضعیت غیرقابل پیش‌بینی است. کد رنگ مشاوره سفر ایران قرمز است. در هر شرایطی که هستید، به آنجا سفر نکنید. خیلی خطرناک است و در صورت بروز مشکل، سفارت هلند نمی‌تواند به شما کمک کند. آیا در حال حاضر در ایران هستید؟ اگر می‌توانید این کشور را ترک کنید.»

اکتبر ۲۰۲۴ در وب‌سایت کشور هند در مشاوره سفر به ایران نوشته شده: «ما از نزدیک تشدید اوضاع امنیتی در منطقه را زیرنظر داریم. به اتباع هند توصیه می‌شود از سفرهای غیرضروری به ایران خودداری کنند. از کسانی که در حال حاضر در ایران اقامت دارند، تقاضا می‌شود هوشیار بوده و با سفارت هند در تهران در تماس باشند.»

نوامبر ۲۰۲۴ در وب‌سایت کشور نیوزیلند در مشاوره سفر به ایران نوشته شده:
«به دلیل احتمال وقوع ناآرامی‌های مدنی خشونت‌آمیز، خطر دستگیری یا بازداشت و وضعیت نابسامان امنیتی در منطقه، به ایران سفر نکنید.
تنش‌های منطقه‌ای در خاورمیانه بالاست و می‌تواند به سرعت تشدید شود و وضعیت امنیتی ممکن است بدون اطلاع قبلی بدتر شود. در یک حمله یا درگیری‌های مسلحانه، توصیه‌های مقامات محلی را دنبال کنید. درگیری‌های جاری در لبنان و سرزمین‌های اشغالی فلسطین می‌تواند به افزایش تنش‌ها در سایر مناطق خاورمیانه منجر شود.
افزایش تنش همچنین ممکن است به بسته شدن فضای هوایی، لغو پروازها و تغییر مسیرها و سایر اختلالات سفر منجر شود. تحولات و تنش‌های سیاسی در داخل ایران و منطقه و همچنین رویدادهای بین‌المللی و تحریم‌ها علیه ایران، تظاهرات‌ و ناآرامی‌های داخلی را در پی خواهد داشت. در تمام موارد دستگیری یا بازداشت در ایران، توانایی دولت نیوزیلند برای ارائه کمک کنسولی به نیوزیلندی‌ها بسیار محدود است. اگر در ایران بازداشت شده باشید، نمی‌توانیم دسترسی کنسولی یا دسترسی به نمایندگی قانونی را تضمین کنیم.»

اکتبر ۲۰۲۴ در وب‌سایت کشور فرانسه در مشاوره سفر به ایران نوشته شده:
«با توجه به افزایش خطر تشدید تنش نظامی در منطقه و با توجه به خطر بسته شدن غیرمنتظره حریم هوایی و فرودگاه‌های ایران، توصیه می‌شود آن دسته از ساکنان فرانسوی مقیم ایران که فرصت انجام این کار را دارند، به‌طور موقت کشور را ترک کنند.
به اتباع فرانسوی اکیدا توصیه می‌شود که به ایران سفر نکنند یا در صورت ضرورت، مدت سفر خود را محدود کنند، از هرگونه تجمع خودداری کنند و هر چه سریع‌تر خاک ایران را ترک کنند، از اتباع فرانسوی که به‌‌رغم این توصیه‌ها در ایران می‌مانند، درخواست می‌شود در سفرهای خود در این کشور بسیار محتاط و هوشیار بوده و با احتیاط از هرگونه تجمع احتمالی خودداری کنند و خود را در جریان رویدادهای جاری و پیام‌ها یا دستورالعمل‌های احتمالی سفارت فرانسه قرار بدهند.
از اتباع فرانسوی که از ایران عبور می‌کنند، دعوت می‌شود در اسرع وقت کشور را ترک کنند. در صورت دستگیری یا بازداشت، احترام به حقوق اساسی و امنیت افراد تضمین نمی‌شود. با افزایش تنش‌ها در خاورمیانه، ظرفیت سفارت فرانسه در تهران برای تضمین حفاظت کنسولی از اتباع دستگیر شده یا بازداشت شده در ایران بسیار محدود است.
ملاقات‌های کنسولی در مورد یک تبعه فرانسوی- ایرانی مجاز نیست، زیرا ایران تابعیت دوگانه را به رسمیت نمی‌شناسد و حضور کنسولی در جلسات دادرسی در طول محاکمه احتمالی تضمین نمی‌شود. ایران، هدف اقدامات تروریستی از سوی سازمان‌هایی است که توانایی عمل و عزم خود را برای ادامه حملات خود ثابت کرده‌اند. تروریسم می‌تواند بی‌رویه باشد و مکان‌های تجمع، از جمله مکان‌هایی را که خارجی‌ها در آن تردد می‌کنند، هدف قرار بدهد. احتمال حملات تروریستی بیشتر در آنجا زیاد است.»

دسامبر ۲۰۲۴ در وب‌سایت کشور آلمان در مشاوره سفر به ایران نوشته شده:
«ما نسبت به سفر به ایران هشدار می‌دهیم.از شهروندان آلمانی خواسته می‌شود ایران را ترک کنند. وضعیت در سراسر منطقه همچنان متلاطم و بسیار متشنج است. به گفته وزارت اطلاعات، ایران در وضعیت جنگی قرار دارد. بسته شدن طولانی‌تر حریم هوایی، فرودگاه‌ها و مرزهای زمینی ایران و همچنین لغو بیشتر پروازها را نمی‌توان منتفی دانست.
تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه خطوط هوایی ایران ایر، ماهان ایر و ساها از ۱۴ اکتبر ۲۰۲۴ اجرایی شده و پروازها به اتحادیه اروپا، بلافاصله پس از انتشار این تصمیم متوقف شد. حتما دستورات نیروهای امنیتی محلی را دنبال کرده و رسانه‌ها را از نزدیک رصد کنید.
کمک از سوی سفارت آلمان در تهران به افراد دوتابعیتی ایرانی - آلمانی غیرممکن است. اگر در گذشته انتقاداتی نسبت به کشور و نظام سیاسی آن داشته‌اید، به ایران سفر نکنید. نمایندگی مسوول آلمان در خارج از کشور فقط می‌تواند به میزان بسیار محدودی پشتیبانی کنسولی ارائه بدهد و نمی‌تواند از شما در برابر تعقیب کیفری محافظت کند. از ویزای خود فقط برای اهداف ذکر شده در آن استفاده کنید. سوءاستفاده از ویزا می‌تواند عواقب جدی از جمله دستگیری و محکومیت یا اخراج داشته باشد.
با احتیاط و فقط با مجوز عکس و فیلم بگیرید. تحت هیچ شرایطی از هواپیماهای بدون سرنشین استفاده نکنید، از اظهارنظر در مورد شرایط و رویدادهای سیاسی ایران خودداری کنید. دستورالعمل‌های نیروهای امنیتی محلی را دنبال کنید. در بسیاری از ساختمان‌های عمومی، عکاسی و فیلمبرداری کاملا ممنوع است، همین امر در مورد عکاسی در مناطق خاص صدق می‌کند.عکاسی و فیلمبرداری حتی از مکان‌های به ظاهر بی‌خطر می‌تواند منجر به دستگیری و پیگرد قانونی شود.
تحت هیچ شرایطی نباید از موسسات یا ساختمان‌های دولتی یا وسایل نقلیه دولتی، تاسیسات نظامی یا مانورهای نظامی، نیروگاه‌های هسته‌ای، پالایشگاه‌ها، تاسیسات تولید نفت/گاز، سکوهای حفاری، تجمع مردم یا تظاهرات، مقامات رسمی (مانند پلیس یا ارتش) ساختمان سفارت، زیرساخت‌های حیاتی (تامین) مانند برق یا آب، افراد بدون رضایت صریح آنها، فرودگاه‌ها، ایستگاه‌های قطار و ساختمان‌های مشابه عکس و فیلم بگیرید. قوانین و ارزش‌های اخلاقی ایران، به‌‌ویژه مقررات پوشش اسلامی باید کاملا رعایت شود.»

نوامبر ۲۰۲۴ در وب‌سایت کشور کانادا در مشاوره سفر به ایران نوشته شده:
«از هر گونه سفر به ایران به دلیل شرایط امنیتی ناپایدار، تهدید منطقه‌ای تروریسم خودداری کنید. اگر می‌توانید از مسیرهای تجاری از ایران خارج شوید. توانایی ما برای ارائه خدمات کنسولی در ایران بسیار محدود است.تشدید تنش‌ها در منطقه می‌تواند خطرات امنیتی ایجاد کند و این شرایط ممکن است به اختلال در سفر، ازجمله لغو پرواز و بسته شدن فضای هوایی منجر شود.»

اکتبر ۲۰۲۴ در وب‌سایت کشور انگلیس در مشاوره سفر به ایران نوشته شده:
«از هر گونه سفر به ایران خودداری کنید.اگر برخلاف توصیه‌های بخش امور خارجه سفر کنید، ممکن است بیمه مسافرتی شما باطل شود.در منطقه خاورمیانه تنش وجود دارد. این وضعیت می‌تواند به سرعت تشدید شود و خطراتی ایجاد کند. ممکن است پروازها لغو شوند.حمایت دولت بریتانیا در ایران بسیار محدود است. فرض کنید هیچ کمک کنسولی حضوری در شرایط اضطراری امکان‌پذیر نخواهد بود و اگر در ایران به مشکل برخوردید، دولت بریتانیا نمی‌تواند به شما کمک کند.»

آگوست ۲۰۲۴ در وب‌سایت کشور ایالات متحده امریکا در مشاوره سفر به ایران نوشته شده:
«شهروندان امریکایی به هیچ عنوان نباید به ایران سفر کنند.دولت امریکا با جمهوری اسلامی ایران روابط دیپلماتیک و کنسولی ندارد. دولت ایالات متحده قادر به ارائه خدمات کنسولی معمول یا اضطراری به شهروندان امریکایی در ایران نیست.»

آوریل ۲۰۲۴ کشور پرتغال در مشاوره سفر به ایران به اتباع خود توصیه کرد:
«با توجه به شرایط داخلی ایران هرگونه سفر به این کشور ممنوع است و به اتباع مقیم ایران به دلایل امنیتی توصیه می‌شود که این کشور را ترک کنند.»

آوریل ۲۰۲۴ دولت ژاپن به اتباع خود درباره سفر به ایران توصیه کرد:
«از تمام سفرها به ایران اجتناب شود و تا زمانی که پروازهای تجاری برقرار است اتباع مقیم ایران خاک این کشور را ترک کنند.»

کشور سوییس، اول نوامبر ۲۰۲۴ سفر به ایران را ممنوع اعلام کرد و آوریل ۲۰۲۴، دولت دانمارک از اتباع خود خواست که از سفر به ایران خودداری کرده یا هر چه سریع‌تر خاک ایران را ترک کنند.

سایه مرگ بر سر صنعت گردشگری

فعالان صنعت گردشگری به «اعتماد» می‌گویند که کاهش ورود گردشگر خارجی به ایران، از نیمه دوم سال ۱۳۹۸ و به دنبال بازتاب جهانی اعتراضات به گرانی قیمت بنزین در آبان ۱۳۹۸ و سپس، شلیک به پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمای اوکراینی در آسمان ایران و جان باختن ۱۷۶ سرنشین این پرواز در ۱۸ دی همان سال آغاز شد و با شیوع کرونا از اسفند ۱۳۹۸ شتاب گرفت اما با اعتراضات به دنبال جان باختن مهسا امینی (دختر ۲۱ ساله سقزی که مهمان تهران بود و ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ بعد از دستگیری توسط گشت ارشاد و انتقال به بازداشتگاه وزرا، دچار مرگ مغزی شد) این رکود سیر صعودی گرفت. تعطیلی نیمی از ۵ هزار آژانس مسافرتی در کشور، تبعات صفر شدن ورود گردشگر خارجی و رکود شدید صنعت گردشگری طی ۵ سال اخیر است.

عزت‌الله ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی دولت سیزدهم که در حاشیه انتقاداتش از سیاست‌های غیرکارشناسانه و ضد حق مردم، کاربرد چندباره واژه «ایران‌هراسی» توسط همکارانش را با سکوتی معنادار تایید می‌کرد، بارها به کابینه سیزدهم هشدار داد که فیلترینگ، دستگیری گردشگر خارجی به بهانه جاسوسی و انتقال اطلاعات کشور به اجانب و بیگانگان، بازداشت شهروندان به دلیل بی‌حجابی یا بدپوششی، پلمب و تعطیلی سلیقه‌ای هتل‌ها و خانه‌های بومگردی، نتیجه‌ای جز شکست صنعت گردشگری ندارد آن هم در حالی که به دلیل تحریم‌های گسترده، حتی از درآمد واقعی نفت فروشی هم بی‌بهره مانده‌ایم.

دولت سیزدهم البته وقعی به این تک‌صدایی نمی‌گذاشت. حالا تبعات شکست ۵ ساله صنعت گردشگری به دولت چهاردهم رسیده اما فعالان این صنعت می‌گویند که این دولت هم تکاپویی برای بازگرداندن رونق به این صنعت در حال مرگ ندارد. طی هفته‌های اخیر، وزیر میراث فرهنگی در اشاره به تاثیرات گسترده «ایران هراسی» گفت که حتی نهادهای بین‌المللی هم ارتباط‌شان را با ایران قطع کرده‌اند و با ذکر این نگرانی، به نوعی در جبهه حمایت از فعالان حوزه گردشگری ایستاد ولی راهنمایان‌تور و صاحبان آژانس‌های مسافرتی به «اعتماد» می‌گویند که اتفاقا، تنها فردی که می‌تواند برای زنده کردن صنعت گردشگری، کاری انجام بدهد، وزیر امورخارجه است و بس که البته در این ۴ ماه و اندی که از فعالیت دولت چهاردهم می‌گذرد هم، هیچ تلاشی از سمت وزارت امورخارجه برای رفع «ایران هراسی» صورت نگرفته یا تلاشی هم اگر بوده، در حدی بی‌رمق است که نه تنها به پادزهر «ایران هراسی» تبدیل نشده بلکه دامنه هراس از ایران را به «گریز» از ایران توسعه داده است.

امیرحسین حبیب‌زاده؛ راهنمای تور و استاد دانشگاه به «اعتماد» می‌گوید که پیش از سال ۱۳۹۸، تورهای متعدد با حجم انبوهی از گردشگران اروپایی را برای ایام نوروز و سایرمناسبت‌های ملی و بازدید از بناهای تاریخی ایران مدیریت می‌کرد ولی امسال برای شب یلدا، فقط یک تور و آن هم با دو گردشگر ایرانی عازم کویر لوت داشت و بس:
« پاییز ۱۳۹۵ میزبانی یک گروه ۲۸ نفره از گردشگران هلندی را در شیراز برعهده داشتم و حضور این گردشگران، با شب یلدا مصادف شد . در آن ایام، خانه‌های متعددی در تهران و اصفهان و شیراز و رشت پذیرای گردشگران خارجی بودند و با شام ایرانی از ایشان پذیرایی می‌کردند . شب یلدای سال ۱۳۹۵ هم این گردشگران هلندی را به یکی از این خانه‌ها بردیم که با موسیقی سنتی و حافظ‌خوانی و کلم پلوی شیرازی و خرمالو و انار و هندوانه پای یک کرسی ایرانی از ایشان پذیرایی شد و توریست‌های هلندی، در جشن یلدای ما شرکت کردند و البته مشاهده و حضور در این مراسم، برای این گردشگران اروپایی بسیار جذاب بود.
تا سال ۱۳۹۸، پذیرایی از گردشگران اروپایی و برنامه‌ریزی برای تور چهارشنبه‌سوری و نوروز و شب یلدا، یک رویه معمول برای راهنمایان تور و آژانس‌های مسافرتی بود ولی از نیمه دوم ۱۳۹۸، ورود گردشگر خارجی به ایران، تقریبا به صفر رسیده . آخرین مهمانان خارجی من، دو تاجر از کشور عمان بودند که چند روز قبل به ایران آمدند و البته قصد سفرشان، تجاری و بازرگانی بود و گردشگر محسوب نمی‌شدند در حالی که در فاصله سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۸ وقتی پرواز از مقصد ترکیه در فرودگاه امام بر زمین می‌نشست، از مجموع ۳۰۰ مسافر یک پرواز، حداقل ۸۰ نفرشان توریست بودند . فصل پرمسافر ایران، اواخر شهریور تا اوایل آذر و اواخر اسفند تا اواسط خرداد است ولی تا پیش از سال ۱۳۹۸، حتی خارج از فصل رونق گردشگری هم تورهای متعدد از مسافران خارجی داشتیم چنان‌که هر راهنمای تور در هر ماه حداقل سه گروه گردشگر خارجی را مدیریت می‌کرد ولی امسال، تنها مسافران من برای شب یلدا و آن هم بعد از سه ماه بیکاری، دو هموطن ایرانی بودند که می‌خواستند یلدا را زیر آسمان لوت سپری کنند.»

صاحب یک آژانس گردشگری برگزار‌کننده تور شب یلدا می‌گوید که طی ۵ سال اخیر، نه تنها تعداد گردشگران خارجی کاهش بسیار زیادی داشته، حتی گردشگری داخلی هم شکست خورده چون قیمت تورها با جیب مردم همخوانی ندارد: « کاهش مشتری آژانس گردشگری، مساوی با کاهش درآمد است . در ۵ سال اخیر، تعداد زیادی از همکاران ما به دلیل کاهش شدید درآمد، شغل‌شان را تغییر دادند و از صنعت گردشگری به حرفه دیگری رفتند.»

یکی دیگر از صاحبان آژانس گردشگری درباره آنچه در ۵ سال اخیر بر سر صنعت گردشگری آمد، با زبان صریح‌تری توضیح می‌دهد: «گردشگری ایران در این ۵ سال صفر شد. وضعی که امروز شاهدیم، کاهش ورود گردشگر نیست بلکه نابودی صنعت گردشگری است. وضع این صنعت به حدی اسف‌بار شده که بنیاد مستضعفان، ناچار به فروش هتل‌هایش شده در حالی که تا ۵ سال قبل، تمام تورهای ورودی به کشور، در هتل‌های بنیاد مستضعفان مستقر می‌شدند و رونق و درآمدزایی ورود گردشگر خارجی در حدی بود که بنیاد مستضعفان، یک آژانس گردشگری ویژه برای جذب این توریست‌ها داشت ولی حالا هتل‌هایش را برای فروش گذاشته چون دیگر راهنمای تور ورودی نداریم و چون گردشگر ورودی نداریم، بنابراین، ورودی هتل‌های بزرگ بنیاد مستضعفان و از جمله هتل استقلال، کاملا صفر شده است.
مسافرانی که وارد کشور می‌شوند و به زیارت حرم امام رضا و بقعه شاهچراغ می‌روند، گردشگران زیارتی هستند و توریست فرهنگی محسوب نمی‌شوند ولی وزارت میراث فرهنگی، این افراد را در فهرست توریست فرهنگی قرار می‌دهد همان‌طور که یک راننده ترانزیت ورودی از مرز غرب و خروجی از مرز شرق را هم توریست محسوب می‌کند. ۵ سال است که اروپا به اتباعش تاکید می‌کند به ایران سفر نکنید و ۵ سال است که گردشگران اروپایی از سفر به ایران خودداری می‌کنند چون به دنبال اتفاقات ۵ سال اخیر، از این هراس دارند که به محض ورود به ایران، دستگیر شوند.
البته یک نکته را متذکر می‌شوم و اینکه حتی پیش از سال ۱۳۹۸ هم گردشگران ورودی ایران، افرادی بودند که به تمام کشورهای دنیا سفر کرده بودند و ایران، آخرین مقصدشان بود علاوه بر اینکه تمام گردشگران ورودی به ایران، میانه سنی بالای ۵۰ سال دارند و به دلیل ممنوعیت شرعی وجود مشروبات الکلی و سایر تفریحاتی که در ایران نیست و همچنین به دلیل اجبار حجاب برای خانم‌ها، توریست‌های جوان و گروه سنی کمتر از ۴۰ سال اصلا به ایران سفر نمی‌کنند. بنابراین، حتی پیش از سال ۱۳۹۸ هم گردشگران فرهنگی ما از کشورهای اروپایی، گروهی بودند که با زبان محترمانه به ما می‌گفتند که به اجبار به ایران آمده‌اند چون می‌خواستند پرسپولیس و پاسارگاد را ببینند. وضعیت صنعت گردشگری ایران ارتباط مستقیم با فضای سیاسی کشور دارد.
صنعت گردشگری ایران در تمام سال‌های دهه ۱۳۶۰ و به دلیل جنگ ۸ ساله و فضای پس از جنگ تعطیل بود و در دهه ۱۳۷۰ هم از شرایط سیاسی آن زمان تاثیر گرفت و بنابراین در هیچ یک از سال‌هایی که گذشت، با رونق گردشگری مواجه نبوده و نیستیم چون گردشگر جوان و درآمدساز و با نشاط اصلا به ایران نمی‌آید و در عوض به ترکیه می‌رود که در ساحل شنا کند و به کلوب شبانه برود و مشروب بخورد و در کنار همه این تفریحات، از آثار تاریخی هم بازدید کند در حالی که ما در ایران، حتی برای آن گردشگر سالمند هم هیچ تفریحی جز یک رستوران سنتی نداریم و البته این گردشگر سالمند هم جز خرید سوغاتی، هیچ نفعی برای صنعت گردشگری ما ندارد.
به همین دلیل تاکید می‌کنم آنچه درباره وضع امروز صنعت گردشگری ایرانی می‌توانیم بگوییم، کاهش و رکود نیست بلکه نابودی است چون اگر درسال‌های پیش از ۱۳۹۸، تعداد گردشگر کم بود، بعد از سال ۱۳۹۸ و به دنبال آنچه جهان از برخورد با هموطنان‌مان شاهد بود، گردشگران از ورود به ایران نگران بودند اما به مرور، این نگرانی تبدیل به انصراف از سفر به ایران شد و بنابراین، در طول ۵ سال اخیر، رخدادهای سیاسی و البته در کنار آن، گرانی و تورم، ضربه اول و اصلی را به ریشه صنعت گردشگری کشور زد و نتیجه این ضربه چه بود؟ در این ۵ سال از مجموع بیش از ۵ هزار آژانس مسافرتی، حدود ۳ هزار آژانس تعطیل شده چون مسافری نیست و اگر هم هست، بلیت و هتل و سایر ملزومات سفر را از اپلیکیشن‌های سفر می‌خرد. وقتی جهان اعلام می‌کند که ایران برای حضورگردشگر اروپایی مساعد نیست ، انتظار دارید صنعت گردشگری پررونق باشد؟»






نظر شما درباره این مقاله:







انکار حمله شیمیایی به دوما زیر فشار حکومت اسد
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز

شهر دوما بعد از حمله شیمیایی حکومت بشار اسد، فروردین ۱۳۹۷

iran-emrooz.net | Mon, 23.12.2024, 22:00

سه عضو کادر درمان سوریه اعتراف کردند:

انکار حمله شیمیایی به دوما زیر فشار حکومت اسد


دو پزشک و یک پرستار سوری به خبرگزاری فرانسه گفته‌اند که حکومت بشار اسد آن‌ها را وادار کرد که پس از حمله شیمیایی مرگبار سال ۲۰۱۸ به شهر محاصره‌شدهٔ دوما، به بازرسان بین‌المللی شهادت غلط بدهند.

این سه نفر که مجروحان حمله شیمیایی را در یک بیمارستان صحرایی در دوما، شهر تحت کنترل شورشیان، درمان می‌کردند، روز دوشنبه سوم دی مدعی شدند که حکومت اسد آنها را به مقر مرکزی امنیت ملی در دمشق احضار کرد.

یکی از پزشکان گفت: «مأموران به من گفتند می‌دانیم خانواده تو در دمشق زندگی می‌کنند.»

پزشک دوم گفت: «وقتی برای مصاحبه وارد اتاق شدم، اسلحه کمری مأمور امنیتی روی میز و لوله‌اش به سمت من قرار داشت. من بلافاصله متوجه شدم که آن‌ها از ما می‌خواهند که در شهادت خود بگوییم حمله شیمیایی روی نداده است.»

در حمله شیمیایی آوریل ۲۰۱۸ (فروردین ۱۳۹۷) یک ساختمان در نزدیکی بیمارستان صحرایی در شهر دوما هدف قرار گرفت.

به فاصله کوتاهی ویدئوهایی از محل حمله و درمان مجروحان توسط کادر درمانی در شبکه‌های اجتماعی پخش شد.

رژیم بشار اسد حمله شیمیایی را تکذیب کرد و سازمان‌های امنیتی همه افرادی را که در این ویدئوها دیده می‌شدند، از جمله سه کادر درمانی را که در روزهای اخیر با خبرگزاری فرانسه مصاحبه کرده‌اند، تحت بازجویی قرار داد.

سازمان منع سلاح‌های شیمیایی در پایان تحقیقاتش در ژانویه ۲۰۲۳ رژیم بشار اسد را مسئول این حمله معرفی کرد که ۴۳ نفر در آن کشته شدند.

بازرسان این سازمان در گزارش خود نوشتند «شواهد قابل اتکایی» وجود دارد که اثبات می‌کند دست‌کم یک هلی‌کوپتر ارتش سوریه دو کپسول حاوی گازهای سمی روی این نقطه انداخته است.

رژیم بشار اسد و روسیه، حامی آن، ادعا کردند که واحدهای امدادرسان به درخواست واشینگتن این حمله را صحنه سازی کرده‌اند.

آمریکا، بریتانیا و فرانسه در واکنش به این حمله شیمیایی مواضع ارتش سوریه را موشک باران کردند.

سه عضو کادر درمان در ادامه مصاحبه با خبرگزاری فرانسه گفتند که به فاصله کوتاهی پس از بحث‌برانگیز شدن حمله شیمیایی در سطح بین‌المللی از سوی اداره امنیت رژیم سابق سوریه که آن‌ها را در ویدئو شناسایی کرده بود، احضار شدند.

آنها افزودند که در طول بازجویی تلاش کردند به سوال‌های بازجویان پاسخ مبهم بدهند، چون احساس خطر می‌کردند.

یکی از آن‌ها گفت بازجویان به ما گفتند که هیچ حمله شیمیایی روی نداده و می‌خواهند به این ماجرا پایان دهند و شهر دوما نیز باید آن را فراموش کند.

سازمان منع سلاح‌های شیمیایی در گزارش خود می‌افزاید که حمله شیمیایی زمانی روی داد که یک واحد نخبه از ارتش سوریه موسوم به «نیروی ببر» شهر دوما را محاصره کرده بود و شورشیان اسلام‌گرا که این شهر را در کنترل داشتند یک روز بعد از حمله با عقب‌نشینی از دوما موافقت کردند.

قبل از مصاحبه بازرسان سازمان منع سلاح‌های شیمیایی با ۱۱ کارد درمانی بیمارستان صحرایی دوما، از جمله سه نفری که اخیراً با خبرگزاری فرانسه مصاحبه کرده‌اند، مأموران رژیم بشار اسد در جیب لباس تک‌تک آن‌ها یک ضبط صوت قرار دادند.

این افراد فکر می‌کردند که مصاحبه با بازرسان بین‌المللی خصوصی خواهد بود و می‌توانند واقعیت را بگویند. ولی جلسه به صورت علنی و با حضور نمایندگان اعضای این سازمان، از جمله نمایندگان روسیه و رژیم سوریه، برگزار و امید آن‌ها برای افشای حقیقت نقش برآب شد.

سازمان منع سلاح‌های شیمیایی در گزارش جامع خود در مورد جنگ داخلی سوریه می‌گوید که در ۲۰ مورد سلاح‌های شیمیایی یا به احتمال فراوان سلاح‌های شیمیایی به کار برده شده است.

رادیو فردا






نظر شما درباره این مقاله:







انهدام انبار پهپاد‌های شاهد ایرانی در روسیه
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 23.12.2024, 18:26

انهدام انبار پهپاد‌های شاهد ایرانی در روسیه


اداره اطلاعات نظامی اوکراین در پستی تلگرامی اعلام کرد که انباری حاوی پهپادهای شاهد-۱۳۶ روسیه در پی یک آتش‌سوزی «ویرانگر و اسرارآمیز» منهدم شد.

به گزارش نیوزویک، قطعات هواپیماهای بدون سرنشین نگهداری شده در این انبار به ارزش ۱۶ میلیون دلار به کلی نابود شده‌اند.

هنوز اخبار و اطلاعاتی موثق در خصوص زمان دقیق آتش‌سوزی انبار قطعات پهپاد‌های شاهد در روسیه و نحوه وقوع آن دردست نیست.

با این حال، برخی مقامات محلی تاتارستان روسیه پیش‌تر از حمله چند فروند پهپاد به کازان خبر داده و تایید کرده بودند که در این حمله علاوه بر واحد‌های مسکونی، یک مجتمع صنعتی نیز مورد اصابت قرار گرفت.

کارخانه پهپادسازی یلابوگا که در حوالی ۸۰۰ مایلی مرز اوکراین در منطقه ویژه اقتصادی آلابوگا در روسیه واقع شده، پهپادهای انتحاری شاهد ایرانی را برای ارتش مسکو تولید می‌کند.

چرا این موضوع اهمیت دارد؟

حمله اوکراین به انبار ذخیره قطعات پهپاد‌های شاهد، اهمیت زیادی دارد زیرا انهدام و تخریب این قطعات در حالی صورت می‌گیرد که مسکو با کمبود تجهیزات نظامی مواجه است؛ به نحوی که این کمبود طی ماه نوامبر به بالاترین سطح خود در دو سال اخیر رسید.

این اقدام همچنین یکی از حملات متعدد کی‌یف به انبارهای مهمات و مراکز تولید تسلیحات روسیه است که هدف از آن تلاش برای تضعیف توانایی مسکو جهت ادامه جنگ عنوان شده است.

آنچه باید دانست

اوکراین گزارش داده است که این انبار شامل ۶۵ قطعه بدنه پهپاد انتخاری، به همراه موتورها، سیستم‌های ناوبری و دوربین‌های تصویربرداری حرارتی به منظور تولید ۴۰۰ فروند پهپاد شاهد-۱۳۶ بوده است.

به گفته مقامات دفاعی اوکراین، کلیه قطعات نگهداری شده در این انبار در آتش سوخته است؛ کی‌یف این آتش‌سوزی را «اسرارآمیز» توصیف کرده و جزئیات بیشتری در خصوص آن ارائه نداده است.

کارخانه پهپادسازی یلابوگا که در ژوئیه سال گذشته آغاز به کار کرد، علاوه بر نمونه‌های روسی پهپادهای شاهد، پهپادهای شناسایی آلباتروس را نیز تولید می‌کند.

اوکراین بنا به آنچه در گزارش نشریه کی‌یف ایندیپندنت آمده، پیش از این در ماه آوریل به این کارخانه حمله کرده بود.

روسیه پیش‌تر در طول جنگ با اوکراین به طور مکرر از پهپادهای بدون سرنشین شاهد ساخت ایران در حملات خود استفاده کرده است.

مقامات روس از ماه نوامبر برای اثرگذاری بیشتر حملات با پهپاد‌های شاهد، اقدام به نصب دستگاه‌هایی روی این هواپیماهای بدون سرنشین انتحاری کردند.

استفاده از پهپادهای شاهد، خطر تلفات غیرنظامی را برای مسکو و کی‌یف افزایش داده است. آندری کووالنکو، رئیس مرکز مقابله با اطلاعات نادرست اوکراین، پیش از این گفته بود که این پهپادها چالشی برای دفاع هوایی اوکراین ایجاد کرده‌اند.

ایران پیش از این بارها اتهامات مطرح مبنی بر ارسال موشک‌های بالستیک و پهپادهای انتحاری به روسیه برای استفاده در جنگ علیه اوکراین را رد کرده است.

اداره اطلاعات نظامی اوکراین در پست تلگرامی خود آورده است: «این آتش‌سوزی ویرانگر و مرموز ضربه دیگری به مجموعه نظامی-صنعتی روسیه تروریست بود.»

بنا به این گزارش: «اداره اطلاعات نظامی وزارت دفاع اوکراین یادآور می‌شود که برای هر جنایت جنگی که علیه مردم اوکراین صورت می‌گیرد، مجازات عادلانه‌ای متصور خواهد بود.»

نیوزویک در انتهای گزارش خود آورده است: در حالی که روسیه در حال بازسازی ذخایر قطعات پهپاد تخریب شده در آتش‌سوزی است، ممکن است به استفاده از پهپادها یا موشک‌های بالستیک دیگر روی بیاورد.

یورونیوز فارسی






نظر شما درباره این مقاله:







پرستو احمدی و نوازندگان «کنسرت فرضی» تفهیم اتهام
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 23.12.2024, 16:56

پرستو احمدی و نوازندگان «کنسرت فرضی» تفهیم اتهام







نظر شما درباره این مقاله:







نتانیاهو: حسن نصرالله را کشتیم چون جانشین قاسم
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 23.12.2024, 15:25

نتانیاهو: حسن نصرالله را کشتیم چون جانشین قاسم







نظر شما درباره این مقاله:







مامور موساد هنگام انفجار پیجرها در کنار نصرالله بود!
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 23.12.2024, 15:12

مامور موساد هنگام انفجار پیجرها در کنار نصرالله بود!







نظر شما درباره این مقاله:







ترامپ خواستار بازپس‌گیری کانال پاناما شد
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 23.12.2024, 13:39

ترامپ خواستار بازپس‌گیری کانال پاناما شد







نظر شما درباره این مقاله:







هشدار نخست‌وزیر ایتالیا درباره تهدید گسترده روسیه
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 23.12.2024, 13:19

هشدار نخست‌وزیر ایتالیا درباره تهدید گسترده روسیه







نظر شما درباره این مقاله:







ژاله علو، هنرمند باسابقه تئاتر و سینما درگذشت
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 23.12.2024, 12:04

ژاله علو، هنرمند باسابقه تئاتر و سینما درگذشت


ژاله علو، هنرمند باسابقه تئاتر، سینما، رادیو و تلویزیون در سن ۹۷ سالگی درگذشت.

روابط عمومی معاونت هنری، در پاسخ به پیگیری ایسنا این خبر را تایید کرد. این هنرمند ساعاتی قبل در یکی از بیمارستان‌های تهران از دنیا رفت.

ژاله، با نامِ اصلیِ شوکت علو، در سال ۱۳۰۶ در کوچه شریعت، واقع در محلّهٔ سنگلج تهران به دنیا آمد. پدرش ارتشی و پدربزرگ وی (علوالسلطنه) از خوشنویسان دوران قاجار بود.

او در کودکی آثار ادبی ادیبان ایرانی همچون حافظ و سعدی و مولانا را فرا گرفت. در نوجوانی عضو چند انجمن ادبی و گروه شعرخوانی بود و همین فعالیت‌ها موجبات راهیابی وی به رادیو برای دکلمه شعر و گویندگی در آن را در سال ۱۳۲۷، مهیا کرد.

ژاله علو فارغ‌التحصیل دانشسرای مقدماتی تهران سال ۱۳۲۶ و همچنین فارغ‌التحصیل هنرستان هنرپیشگی تهران سال ۱۳۲۹ است.

نخستین فعالیت‌های هنری وی از سال ۱۳۲۷ با گویندگی زنده در رادیو و اعلام برنامه‌ها، شامل می‌شود. سپس وی به اجرای نمایش‌های رادیویی پرداخت و از پایه‌گذاران برنامه «داستان شب» بود. اولین نمایشنامه‌ای که به‌طور زنده برای «داستان شب» کار کرد، «دختر خورشید» نام داشت که نصرت‌الله محتشم آن را کارگردانی کرد. اجراهای موزیکال وی در رادیو، وی را بر آن داشت که نام هنری «ژاله» را برای خود برگزیند.

سال ۱۳۲۷ در «طوفان زندگی» به کارگردانی علی دریابیگی، به ایفای نقش پرداخت. پس از بازی در «زندانی امیر» و «واریته بهاری» وارد عرصه تئاتر شد و نخستین اجرای خود را در سال ۱۳۲۸، در یکی از نمایش‌های هنریک استپانیان به نام «ماری مادلن» در «تئاتر فردوسی» تجربه کرد و فعالیت گسترده‌ای را در این زمینه آغاز کرد. آخرین اجرای تئاتر خود را در سال ۱۳۳۷ و در نمایشی به نام «توپاز»، به کارگردانی نصرت‌الله محتشم، انجام داد.

به پیشنهاد اسماعیل کوشان، نقش اول فیلم «افسونگر» را با آنکه نقش منفی بود، پذیرفت و ۳ هزار تومان دستمزد گرفت. او تا اواخر دهه سی خورشیدی ایفا گر نقش‌های اصلی بود اما به تدریج به شمایل مادر در سینمای ایران بدل شد.

ژاله علو فعالیت در دوبله را از سال ۱۳۳۱ در استودیو «پارس فیلم» و با گویندگی به‌جای دلکش در فیلم «مادر» کاری از اسماعیل کوشان آغاز کرد و پس از آن در فیلم‌های زیادی به‌جای ستارگان معروف سینمای جهان حرف زده است. او آغازگر دوبلهٔ کارتون در ایران بود و دوبلهٔ بسیاری از کارتون‌های والت دیسنی، مانند «زیبای خفته» و «گربه‌های اشرافی» به سرپرستی وی انجام شده است.

وی بعد از انقلاب، بازی در تلویزیون را با مجموعهٔ «امیرکبیر» آغاز کرد. آخرین حضور تلویزیونی اش مجموعهٔ «مختارنامه» بود.

او همچنین در برخی از برنامه‌های موسیقایی تلویزیون نظیر دلنوازان به دکلمه اشعار پرداخته است. ژاله علو همچنین در آلبوم دختر گلفروش ساخته حسن کسائی، با صدای علی جهاندار و تنبک محمود رفیعیاناشعاری را دکلمه کرده است.

شاخص‌ترین آثار ژاله علو در سالهای بعد از انقلاب، یکی مدیریت دوبلاژ سریال محبوب «سالهای دور از خانه» و دیگری، هنرنمایی در مجموعهٔ تلویزیونی «روزی روزگاری» در نقش زن ایلیاتی مقتدری به‌نام خاله لیلا بود که مورد استقبال قرار گرفت.






نظر شما درباره این مقاله:







تمایل مقامات اسرائیل به حمله مستقیم به ایران
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 23.12.2024, 11:23

تمایل مقامات اسرائیل به حمله مستقیم به ایران


بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، روز یکشنبه هشدار داد که اسرائیل با همان شدت که علیه سایر «بازوهای تروریستی» جمهوری اسلامی ایران در منطقه عمل کرده است، علیه شورشیان حوثی در یمن نیز اقدام خواهد کرد.

تایمز اسرائيل می‌نویسد این اظهارات نشان‌دهنده آغاز احتمالی کارزار گسترده‌تر علیه گروه‌های نیابتی حکومت ایران است. این هشدار پس از آن مطرح شد که یک موشک بالستیک شلیک شده حوثی‌ها روز شنبه به یک زمین بازی کودکان در تل‌آویو برخورد کرد.

در این میان، کانال ۱۲ اسرائیل روز یکشنبه گزارش داد که مقامات ارشد دفاعی این کشور معتقدند به‌جای حمله به گروه نیابتی جمهوری اسلامی ایران در یمن، «اقدام مستقیم» در مورد جمهوری اسلامی باید در اولویت قرار گیرد.

این گزارش در حالی است که علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، همین روز یکشنبه مدعی شد که جمهوری اسلامی نیروهای نیابتی ندارد.

نتانیاهو در بیانیه‌ای ویدئویی که پس از نشست کابینه امنیتی اسرائیل منتشر شد، گفت: «همان‌گونه که با شدت علیه بازوهای تروریستی محور شرورانه [حکومت] ایران اقدام کردیم، علیه حوثی‌ها نیز با قدرت، قاطعیت و دقت عمل خواهیم کرد.»

طبق گزارش کانال ۱۲ اسرائیل، بخش اعظم فرماندهی ارشد نیروهای دفاعی اسرائیل معتقدند که اسرائیل باید «در داخل خاک ایران» حمله کند.

موضوع برخورد با جمهوری اسلامی که می‌تواند به تلاش برای بازدارندگی علیه حوثی‌ها یا حمله به تأسیسات هسته‌ای در ایران اشاره داشته باشد، به گفته این گزارش، به‌طور مکرر در جلسات کابینه امنیتی اسرائیل مطرح شده است.

این در حالی است که اسرائیل در روزهای اخیر بر راهکارهای مقابله با افزایش حملات موشکی حوثی‌های مورد حمایت تهران تمرکز داشته است.

این گزارش همچنین مدعی شده ارزیابی اسرائیل این است که حوثی‌ها تصمیم به تشدید حملات موشکی و دیگر حملات گرفته‌اند و اقدامات آن‌ها همیشه با حکومت ایران هماهنگ یا مورد تأیید آن نیست. صدای آمریکا به طور مستقل نمی‌تواند این ادعاها را راستی آزمایی کند.

کانال ۱۲ با استناد به گزارشی که تایمز اسرائيل می‌گوید برای پخش تائید نظامی دارد، گفته است در جلسات اخیر رهبری سیاسی و نظامی اسرائیل گفته شد که طرف ایرانی معتقد است اسرائیل آتش‌بس در شمال را پذیرفته تا منابع خود را برای مقابله مستقیم با حکومت ایران آزاد کند و به جمهوری اسلامی هزینه تحمیل کند.

کانال ۱۲ می‌افزاید که منابع اسرائیلی معتقدند حکومت ایران به این دلایل که دفاع هوایی آن از سوی اسرائیل منهدم شده و این امر امکان دسترسی راحت‌تر نیروی هوایی اسرائیل را فراهم کرده است، و همچنین به دلیل پذیرش آتش‌بس در لبنان که منابع ارتش را آزاد کرده و انتخاب شدن دونالد ترامپ در آمریکا، نگران حمله احتمالی اسرائیل است.

این رسانه همچنین می‌گوید در بحث‌های رهبری اسرائیل بیان شده است که اسرائیل باید هر کاری انجام دهد تا مانع بازگشت جمهوری اسلامی به سوریه یا لبنان شود.

با این حال، منابع ناشناس هشدار داده‌اند اسرائیل در حال حاضر باید از درگیر شدن در یک رویارویی طولانی‌مدت با تهران اجتناب کند، چرا که این امر به نفع اسرائیل نیست، هرچند اسرائیل باید همچنان توانایی‌های عملیاتی خود را در برابر جمهوری اسلامی تقویت کند و به پیش ببرد.

صدای آمریکا






نظر شما درباره این مقاله:







محمود درویش: برای من شعر به صلح گره‌خورده‌است
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 23.12.2024, 10:30

محمود درویش: برای من شعر به صلح گره‌خورده‌است


برگردان: فواد روستائی

گفت‌وگوی «موریل استاین‌متز»(۱)، روزنامه‌نگار روزنامه‌ی فرانسوی «اومانیته»(۲) با محمود درویش، شاعر فلسطینی، که در شماره‌ی ۱۵ آوریل ۲۰۰۴ این روزنامه منتشر شده‌است.

برگردان به فارسی: فواد روستائی

اومانیته: مجموعه‌ای از گفت‌وگوهایی باشما که اخیراً به صورت کتابی منتشر‌شده است عنوان «فلسطین به‌سان یک استعاره» را بر پیشانی خود دارد. فلسطین از چه روی و چگونه استعاره‌ای است؟

محمود درویش: این عنوان، انتخابِ ناشرِ من است. این عنوان به ما امکان می‌دهد که در ارتباط با شعر حرف‌هائی را مطرح‌کنیم: رابطه‌ی موجود انسانی با تاریخ و سرگذشت‌اش، با موجودیتش، با طبیعت، با خویشتنِ خویش و نیز با مبارزه‌ی او برای آزادی‌های فردی و جمعی. برای من فلسطین تنها یک فضای جغرافیایی محدود به مرزهای مشخّص نیست. فلسطین برای من تداعی جست‌وجو برای صلح، عدالت، استقلال و در همان حال جائی برای تکثّرِ فرهنگی و همزیستی‌است. تفاوتِ میان آن‌چه که من از آن دفاع می‌کنم و ذهنیّتِ رسمی اسرائیلی و حتّی می‌توان بگویم ذهنیّتِ غالب در اسرائیلِ امروز در این است که ما خواستار تکثّر و کثرت‌گرایی هستیم.

ذهنیّتِ اسرائیلی مدافعِ انحصار است. ما اندیشه‌ی تکثّرِ فرهنگی، تاریخی و مذهبی در این سرزمین را می‌پذیریم. این تکثّر میراث این سرزمین‌است. فلسطین هیج‌گاه تک‌بعدی نبوده و به ملّتی واحد تعلّق‌نداشته‌است. من خود را فرزند فرهنگ‌های متفاوتی می‌دانم که پی در پی هم در این دیار سربرکرده‌اند. برای صداهای یهودی، مسیحی، یونانی و اسلامی در این فضا جا هست. نگرش و رهیافت مقابل صرفاً بر دوران یهودی فلسطین تمرکز می‌کند. من حق ندارم آنان را به‌خاطر این برداشت و فهم‌شان از خود، مورد سرزنش قراردهم. آنان می‌توانند هویّتِ خویش را هرگونه بخواهند تعریف‌کنند. دشواری در این جا است که چنین برداشت و رویکردی به انکار دیگری منجر می‌شود. این نگاه مانع زیستنِ آزاد و مستقل ما می‌شود.

آنان به این برآوُرد رسیده‌اند که ما هیچ حقّی برای زیستن در این سرزمین نداریم چراکه به باور آنان این سرزمین سرزمینی توراتی (بیبلیک) است و از دوهزار سال پیش در انتظار بازگشت آنانی است که در گذشته در آن ‌زیسته‌اند. از این رو یک تلاش دائم انحصاری‌کردن این خاک، خاطره و خود خدا در آن در جریان‌است. به این علت است که مبارزه امروز در سطوح پرشماری صورت‌می‌گیرد. دولت‌های اسرائیل تلاش می‌کنند برداشت خود را برگذشته‌ای منطبق‌کنند که با واقعیّت مطلقاً سازگار نیست. گهگاه من در یک پست ایست‌وبازرسی سر به سرِ سرباز اسرائیلی می‌گذارم و می‌گویم: “اگر شما خواهان ارض مقدّسی که در تورات ذکر آن رفته‌است هستید آن را بردارید و بحش‌های نامقدّس یعنی مناطق ساحلی فلسطین را به ما بدهید چراکه در مورد مناطق ساحلی در تورات داستانی‌نیست.” اگر مرجع و مبنا دینی است از مبادله‌ی مناطق ساحلی و درونی صحبت‌کنیم ولی اگر مبنا حقوقِ بین‌الملل است به قطعنامه‌های سازمان ملل متحد برگردیم.

اومانیته: شعر زبان عربی و به‌ویژه شعر شما در ادبیّات امروز در جهانِ عرب چه جایگاهی دارد؟

محمود درویش: کشورهای اروپایی و آمریکا بر این باورند که چونان قرون گذشته، شعر در فرهنگ عربی بر سکوی افتخار ایستاده‌است. در غرب سخن از بحرانِ شعر و کاهش مخاطبان آن در میان است. این بحران در جهان عرب نیز وجوددارد. رابطه‌ی خواننده شعر و شعر به رابطه‌ای دشوار و بغرنج (پروبلماتیک) بدل‌شده‌است. دلیل آن شاید این است که شعر عربی وارد یک مرحله‌ی تجربه و آزمون‌وخطا شده‌است که آن را از مخاطب عام دور می‌کند. در این مرحله، شاعران با محروم‌کردن شعر از غنایِ وزن در شعر موزون عرب، میان متن و امر واقعی فاصله ایجادمی‌کند.

در عینِ حال دلیل دیگری هم وجود دارد که فرهنگی‌است. نزدِ اعراب شعر چون گذشته در میانِ گونه‌ها‌ی ادبی در جایگاهِ نخست‌ ‌نیست. از این نظر رمان جای شعر را گرفته‌است. امری که به باور من مثبت است. باید اضافه‌کنم که ما در حال گذراندن یک بحران فرهنگی و سیاسی هستیم. اعراب در بسیاری از زمینه‌ها در حالِ به قهقرا رفتن هستند. ما با این احساس رو به روییم که از مدار تاریخ‌ِ در شُرُفِ تکوین به بیرون پرتاب‌شده‌ایم.

به عنوان مثال، امروز [گفت‌وگو در سال ۲۰۰۴ صورت‌گرفته‌است.] از «خاورمیانه‌ی بزرگ»سخن در میان‌است. آمریکائیان که در پشت این طرح هستند اعراب را حتّی شایسته‌ی طرفِ مشورت قرارگرفتن در این ارتباط ندانسته‌اند. با توجّه به این‌که مرزهای کشورهای عرب را خارجیان تعیین‌کرده‌اند همان خارجیان می‌توانند آن‌گاه که بخواهند این مرزها را دستخوش تغییر و اصلاح‌کنند. اعراب در تعریفِ و تعیین سرنوشت خود شرکت‌ندارند. در چنین شرایطی از شعر چه توقّعِی دارید؟ از عصر طلایی خویش گفتن؟ به ستایش گذشته نشستن؟ امروز شعر واقعی عرب شعری‌است در انتقاد از واقعیّتِ جهان عرب‌.

اومانیته: از مطرح‌کردن این پرسش غافلگیرکننده پوزش می‌طلبم. امّا شعر در والاترین معنای خود بدان سان که شما می‌سرایید می‌تواند به بدیلی برای مذهب بدل‌شود؟

محمود درویش: ویلیام بلیک(۳)، شاعر بزرگ انگلیسی، می‌گفت تخیّل یک دین یا مذهب جدید است. جنبش رمانتیک با تمامیّتِ خود بر سر آن بود که الهام شاعرانه را به جای الهام دینی یا الهام پیامبرانه بنشاند. من فکر می‌کنم شعر و دین زاده‌ی یک منبع و یک سرچشمه‌اند امّا شعر یکتاپرست یا مُوحّدِ نیست. به قول هایدگر شعر کلامی است جهت نامیدن و فراخواندن خدایان.[مارتین هایدگر: «هولدرلین و ماهیّت شعر». کنفرانس فیلسوف نامدار سده‌ی بیستم آلمان در ۱۹۳۶ در رم که سال بعد در مونیخ چاپ و منتشر شد. از ابن سخنرانی دو ترجمه به فارسی در اینترنت در دسترس است. مترجم]

شعر در شورش مدام علیه خویش‌است. شعر از اصلاح و تغییر خود هیچ‌گاه دست برنمی‌دارد. دین ثابت‌، دائمی و لایتغّیر است. با وجود این، جست‌وجوی «ناشناخته» وجه مشترک این دو - شعر و دین - است. شعر به سوی نادیدنی می‌رود بی‌آن‌که راه‌حلی بیابد. دین راه‌حل را می‌یابد. یک‌بار و برای همیشه. آیا مشکل بزرگِ مارکسیسم این نیست که در زمانی خاصّ به یک دین تبدیل شده‌است؟

اومانیته: شعر، در روزگار ما با دین در شکلِ پرخشونت و زیاده‌خواهانه‌ی آن سازگار است؟

محمود درویش: تردیدی نیست که بنیادگرایی سدِّ راهِ شکوفایی شعر است.دوگانه‌ی بی‌چون‌وچرای خیر و شرِّ مطلق در بنیادگرایی به هیچ روی با شعر سازگار نیست. بنیادگرایی برای همه‌ی پرسش‌ها پاسخ‌های از پیش پرداخته‌ دارد. شاعر کسی است که شک می‌کند و دیگری را می‌پذیرد. به نظرم چنین می‌رسد که شعر با صلح پیوند دارد و به آن گره‌خورده‌است.

شعر ستایش‌گر زیبایی اشیاء و به طریق اولی زیبایی زنانه است. بنیادگرایی زن را منزوی و از چشم‌ها پنهان می‌کند. شعر دوستدار شراب است، بنیادگرایی آن را ممنوع می‌کند. شعر لذایذ دنیوی را تقدیس می‌کند. بنیادگرایی به شدّت و قاطعانه علیه آن است. شعر معناها را را آزاد می‌کند. بنیادگرایی آن‌هارا نابودمی‌کند. شعر به پیامبران شخصیّت و خصلتی انسانی می‌دهد. از این روست که فرهنگی که بنیادگرایی خالق آن است به شدیدترین وجه ضدِّ شعر است. بنیادگرایی می‌تواند تا نابودکردن هرآن‌چه که با برداشت و فهم او از این جهان متفاوت است پیش‌رود. بنیادگرایی در افراطی‌ترین شکل‌های خویش خطری مرگ‌بار برای شعر و شاعر است.

در دوران طلایی شعر عرب (سده‌های نهم، دهم و یازدهم میلادی) دولت‌ها در ارتباط با تمامی فرهنگ‌ها به حدِّ کافی از خود رواداری و مدارا نشان‌می‌دادند. از جمله نوعی شعرِ کام‌جویانه (اروتیک) و گونه‌ای شعر در ستایش شراب یا «خَمریات» [شعر باشیک] که بسیار زیبا هم بودند وجودداشت. بنیادگرایی اسلامی خود واکنشی به بنیادگرایی امریکایی و اسرائیلی است.

خودکامگی جهان‌شمول آمریکاییان بدان‌گونه که امروز شاهد استقرار آن هستیم به بنیادگرایی اسلامی مشروعیّت می‌دهد. وقتی که آمریکاییان از تروریسم به عنوان جزء جدایی‌ناپذیر اسلام حرف می‌زنند مسلمانان را یه طرف گونه‌هایی از بنیادگرایی سوق می‌دهند. مبارزه‌ی کنونی که می‌خواهند آن را به عنوان مبارزه و برخورد تمدّن‌ها جلوه دهند در واقع چیزی جز مبارزه و برخورد بنیادگرایی‌ها نیست. این جنگ جنگ میان تمدّن‌ها نیست جنگی است میان توحش‌ها.

اومانیته: توصیف یانیس ریتسوس(۴)، شاعر بزرگ یونانی، از شعر شما به عنوانِ یک «تغزّلِ حماسی» برای ما حیرت‌انگیز است. با توجّه به اینکه حماسه و حماسه‌سرایی قرن‌هاست که ازغرب رخت‌ بربسته و شعر تغزّلی نیز رونق خود را به مقدار زیادی از دست داده‌است می توان هنوز هم این صفت را بر شعر شما اتلاق‌کرد؟

محمود درویش: شعر حماسی به معنای سنّتی کلمه دیر زمانی‌است ناپدید شده‌است. همان‌طور که هگل ثابت‌کرده‌است شعر حماسی به تمدّن‌های قدیمی تعلّق دارد. تغزّل و شعر غنایی جایگاه و پایگاهی دائمی دارد چرا که محبوبیّت «من» محبوبیّتی همیشگی‌است. این‌ گونه از شعر به توصیف و شرح جزئیّات و بخش‌های روح یک ملّت می‌پردازد. شعر غنایی یا تغزّلی بر افرادی که این ملّت را تشکیل می‌دهند به‌مراتب بیش از کلِّ آن ملت تأمّل می‌کند. بدیهی است که این مفاهیم در شعر عربی پایگاهی ندارند. این مفاهیم از راه ترجمه از زبان‌های غربی وارد شعر عربی شده‌اند.

در غرب می‌گویند که تغزّل یا شعر تغزّلی یا غنایی شعری است که نه حماسی است و نه دراماتیک به معنای تئاتری آن. بر خلاف آن، شعر عربی ما از ابتدا غنایی و تغزّلی یوده‌است امّا جریان‌های متفاوتی داشته‌است. از نظر شکل هم پرشمار بوده‌است. زمانی که ریتسوس شعر مرا تغزّلی حماسی اوصیف می‌کند از معماری این شعر و تکثّر صداها در آن سخن‌می‌گوید.

در شعر من تنها صدای مرانمی‌شنوید. صداهای دیگری هم هست که صدای جمع است. شعر من در یک فضای فردی و محدود جای‌نمی‌گیرد بل در یک فضای گسترده‌ی تاریخی و جغرافیایی می‌گنجد. از این‌جاست که نشانه‌ها و ویژگی‌هایی از شعر حماسی را از خود بروز می‌دهد. تغزّل و غنای این شعرها فردی و شخصی نبوده بل تغزّلی جمعی‌است. شعر من شعری‌است که نه تماماً تغزّلی و نه کاملاً حماسی‌است. تغزّل در جهان عرب نیزاز بین‌رفته‌است. شاعران جوان که اندکی دچار گمگشتگی‌اند براین مفاهیم تسلّطی ندارند. اغلب تغزّل را با رُمانتیسم یکی می‌گیرند.

اومانیته: شعر می‌تواند ملّتی را در شرایط دشوار کوشش برای بقا در راستای «خودْ بودن» یاری‌دهد؟

محمود درویش: من فکر نمی‌کنم که شعر در یک مبارزه‌ی ملّی نقشی آشکار داشته‌باشد. نفوذ و تأثیر شعر آنی و فوری نیست. شعر سفری دائمی میان فرهنگ‌ها، زمان‌ها و مکان‌هاست. بدین معنا من به شعر ملّی اعتقاد ندارم. از آن‌جا که یک شاعر فرزند یک دوران و یک زبان معیّن است، بی‌تردید به شکل‌گیری هویّتِ ملی یک ملّت مدد می‌رساند امّا قوّه‌ی محرکّه وآغازگر هیچ واقعه‌ای نمی‌تواندباشد. در سال‌های دهه‌ی پنجاه سده‌ی بیستم، احتمالاً در جهان عرب و شاید هم سرتاسر دنیا شاعر دارای نقش سیاسی مستقیمی بود.

من در این ارتباط به کلّی به «شعر متعهد» و به ویژه در کشور شما به لویی آراگون(۵) [از شاعران بزرگ فرانسه در سده‌ی بیستم و از اعضای حزب کمونیست این کشور] می‌اندیشم. در آن زمان پیچیدگی دنیای ما کم‌تر از امروز‌ بود. در موردِ ما، اشغال‌گری اسرائیل بر خلاف اشغال فرانسه توسّطِ آلمان یک اشغال طولانی است. کدام شاعر، کدام هنرمند می‌تواند دائماً نقش یک شاعر مقیِّد به شرایط زمان و مکان، نقش یک شاعر متعهد به معنای قدیمی واژه را ایفا کند؟ اگر شاعری مدّعی ایفای چنین نقشی باشد اشغال در کشتن شعر هم موفّق بوده‌ است.

——————-

1- Muriel Steinmetz
2- L’Hmanité
3- William Blake
4- Yanis Ritsos
5- Louis Aragon

 






نظر شما درباره این مقاله:







موافقت شبه‌نظامیان عراقی با توقف حملات به اسرائيل
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 23.12.2024, 10:11

موافقت شبه‌نظامیان عراقی با توقف حملات به اسرائيل


رسانه‌های منطقه گزارش داده‌اند که شبه‌نظامیان عراقی حامی جمهوری اسلامی ایران ضمن حفظ مواضع ضد اسرائیلی خود، موافقت کرده‌اند که حملات موشکی و پهپادی به اسرائیل را «متوقف کنند».

به نوشته روزنامه «الاخبار» که به گروه نیابتی حزب‌الله در لبنان نزدیک است، رهبر جنبش عراقی نجبا به این روزنامه گفته و تأیید کرده است که شبه‌نظامیان طرفدار تهران در عراق با محمد شیاع السودانی، نخست‌وزیر عراق، به توافق رسیدند که این گروه‌های عراقی «تمامی عملیات نظامی علیه اسرائیل را متوقف کرده» و در امور سوریه نیز دخالت نکنند.

جنبش شیعیان اصولگرای نجبا به رهبری اکرم الکعبی در فهرست تروریستی دولت آمریکا قرار دارد.

بنابر این گزارش، کاظم الفرطوسی، سخنگوی «یگان‌های سیدالشهدا»، یکی از گروه‌های شبه‌نظامی شیعی عراقی نیز گفته است که گروه او همزمان با آتش‌بس بین اسرائیل و حزب‌الله در لبنان، حمله به اسرائیل را متوقف کرد و «شریکان دیگری» در عراق نیز با ادامه این حملات مخالف بودند. او به «دلایل داخلی و بین‌المللی» اشاره کرده است.

گروه‌های موسوم به «مقاومت عراق» که با حکومت ایران هم‌سویی دارند، در طول جنگ میان ارتش اسرائیل با گروه‌های افراطی حماس در غزه و حزب‌الله در لبنان، شماری موشک دوربرد و همچنین پهپاد به سوی اسرائیل گسیل کردند.

اسرائیل اکثر این تسلیحات هوایی تهاجمی را سرنگون کرد و بدون تلفات یا جراحت انسانی، متحمل خسارات جزئی شد. با این حال، حملات شبه‌نظامیان عراقی هم‌زمان با حملات حوثی‌ها از یمن و سایر گروه‌های نیابتی تهران در منطقه علیه اسرائیل، ارتش این کشور را در مقابله با کارزار جنگی در جبهه‌های متعدد زیر فشار گذاشت.

به نوشته الاخبار، در مذاکرات گروه‌های نیابتی شیعه طرفدار تهران در عراق با نخست‌وزیر این کشور که به تعهد این شبه‌نظامیان به دست کشیدن از حمله به اسرائیل منجر شده، موضوع نزدیک شدن بازگشت دونالد ترامپ به قدرت در کاخ سفید، لزوم کاهش فشار بین‌المللی به دولت بغداد و همچنین مسائل مرتبط با تحولات اخیر سوریه مطرح بوده است.

رهبر جنبش نجبا گفته است که جمهوری اسلامی ایران به این گروه‌ها فرصت داد تا در مورد عرصه سوریه در شرایطی که شبه‌نظامیان «هیئت تحریر شام» در این کشور قدرت را در دست گرفته‌اند، «آزادی تصمیم‌گیری داشته باشند.»

ماه گذشته و پیش از فروپاشی حکومت بشار اسد در سوریه، خبرگزاری رویترز گزارش داده بود که تلاش نخست‌وزیر عراق برای توقف حملات گروه‌های مسلح مرتبط با ایران علیه اسرائیل، ناکام بود.

رویترز در آن گزارش افزوده بود که آقای سودانی با نگرانی از عواقب حملات شبه‌نظامیان شیعی از خاک عراق به اسرائیل و تأثیر آن بر روابط دولت بغداد با واشینگتن، از آمریکا خواست اسرائیل را برای خودداری از حمله به این گروه‌ها در عراق زیر فشار بگذارد تا فرصت دستیابی به راه حل داشته باشد.

روزنامه الشرق الاوسط این هفته نوشته بود آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا، در آخرین دیدار با آقای سودانی لزوم انحلال نیروهای حشدالشعبی را مطرح کرد. قانون انحلال این گروه‌ها در عراق تصویب شده اما هنوز اجرایی نشده است. شبه‌نظامیان حامی تهران بخشی از سازمان حشدالشعبی محسوب می‌شوند.

یک مقام ارشد امنیتی عراق نیز به الاخبار گفت دولت بغداد در دوره اخیر درخواست‌های زیادی از کشورهای غربی و جامعه بین‌المللی برای انحلال حشدالشعبی دریافت کرده اما نخست‌وزیر عراق قائل شدن شرط و دیکته کردن مواضع این دولت‌ها را «رد کرده است».

پیشنهاد رئیس موساد: «به جای حوثی‌ها، حمله به ایران در اولویت باشد»

رسانه‌های اسرائیلی گزارش دادند که داوید برنئا، رئیس موساد، به نخست‌وزیر اسرائیل پیشنهاد کرده به جای تمرکز بر حمله به حوثی‌های یمن، حمله به ایران به عنوان «سر مار» در اولویت قرار گیرد. بنی گانتس، وزیر دفاع پیشین اسرائیل، نیز از اجرای این پیشنهاد حمایت کرده است. دفتر نخست‌وزیری اسرائیل که مسئول موساد نیز هست، این گزارش‌های مربوط به اظهارات داوید برنئا را تأیید یا رد نکرده است.

در همین حال، بنیامین نتانیاهو در یک پیام ویدیویی تأکید کرد اسرائیل با قدرت و هماهنگی بین‌المللی علیه حوثی‌ها اقدام خواهد کرد. این در حالی است که حملات موشکی اخیر حوثی‌ها به اسرائیل باعث تخریب ساختمان‌ها و زخمی شدن ده‌ها نفر شده است.

رسانه‌های اسرائیلی از آماده‌سازی نیروی هوایی این کشور برای چهارمین حمله به حوثی‌ها در یمن خبر دادند. این حملات تاکنون تأسیسات حیاتی در صنعا و سایر شهرهای یمن را هدف قرار داده است. حوثی‌ها نیز اعلام کرده‌اند که به حملات خود علیه اسرائیل ادامه خواهند داد.

مایک والس: سقوط ایران و نیابتی‌هایش به رهبری نتانیاهو ممکن شد

مایک والس، گزینه پیشنهادی دونالد ترامپ برای مشاور امنیت ملی کاخ سفید، روز یکشنبه دوم دی در یک گفت‌وگو در واشینگتن اعلام کرد که سقوط ایران و گروه‌های نیابتی آن، از جمله حزب‌الله، نتیجه رهبری بنیامین نتانیاهو بوده است.

او با اشاره به عملیات انفجار پیجرهای حزب‌الله تأکید کرد که این عملیات «یکی از شجاعانه‌ترین و مؤثرترین اقدامات مخفی در تاریخ معاصر» بوده و روزی به یک «فیلم هیجان‌انگیز» تبدیل خواهد شد.

شبکه آمریکایی سی‌بی‌اس نیز در برنامه «۶۰ دقیقه» گزارشی از این عملیات پخش کرد و در آن دو مأمور موساد به عنوان طراحان اصلی این طرح معرفی شدند. مأمورین گفتند پیجرها به گونه‌ای طراحی شدند که فقط فرد حامل را هدف قرار دهد.

حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله، ۱۰ روز پس از این عملیات در بمباران اسرائیلی کشته شد. والس همچنین اشاره کرد که سقوط گروه‌های نیابتی ایران، حماس را منزوی کرده و این گروه برای ادامه حیات مجبور به آزادی گروگان‌های اسرائیلی خواهد شد.

رادیو فردا






نظر شما درباره این مقاله:







آزاد ارمکی: جمهوری اسلامی بی‌حجابی را می‌پذیرد
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 23.12.2024, 9:14

آزاد ارمکی: جمهوری اسلامی بی‌حجابی را می‌پذیرد


یورونیوز فارسی

مسئلۀ حجاب اجباری در ایران، اگرچه قدمتی به عمر جمهوری اسلامی دارد ولی پس از کشته شدن مهسا امینی در شهریور ۱۴۰۱، خطیرترین مشکل داخلی حکومت ایران شد.

تلاش اصولگرایان برای تحمیل حجاب بر زنان ایرانی، نهایتا به صورت «قانون عفاف و حجاب» سر بر آورد ولی این قانون پس از اعتراضات گوناگون و مخالفت ضمنی مسعود پزشکیان با اجرای آن، گفته می‌شود که با دستور شورای عالی امنیت ملی معلق شد.

متن زیر گفت‌وگوی یورونیوز است با تقی آزاد ارمکی، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران، دربارۀ مسئلۀ حجاب در ایران. به تبع این موضوع محوری، موقعیت روحانیت و وضعیت دینداری در ایران امروز نیز جزو موضوعات مطرح شده در این مصاحبه‌اند.

آقای آزاد ارمکی در مجموع معتقد است حکومت ایران از سر ضعف و طبقۀ متوسط از سر خشونت‌گریزی، راهی را طی می‌کنند که نتیجۀ آن استحالۀ جمهوری اسلامی است؛ استحاله‌ای که محصول یک «انقلاب اجتماعیِ آرام» است. وی البته وقوع این تحول را منوط به سرنگون نشدن حکومت ایران در جنگ می‌داند؛ جنگی که از نظر این جامعه‌شناس ایرانی، قریب‌الوقوع و حتی آغازشده است.

* آقای دکتر آزاد ارمکی، بگذارید با این سوال شروع کنم: به نظرتان جمهوری اسلامی، با توجه به فضای جامعۀ ایران، بی‌حجابی را می‌پذیرد یا نه؟

آزاد ارمکی: به نظرم جمهوری اسلامی چاره‌ای جز پذیرش بی‌حجابی ندارد و در عمل هم دارد این طور می‌شود. کسانی که اراده کرده‌اند به بی‌حجابی، الان بدون حجاب در سطح جامعه حضوردارند. عده‌ای هم حجاب متوسطی دارند و یک عده هم کاملا باحجاب‌اند. در قدیم هم این طور بود. جمهوری اسلامی هم الان به این رنگانگی دارد تن می‌دهد. البته نیروهای تندرو، که نظام را تحریک می‌کند به مقابله با بی‌حجابی، و ضمنا خودش هم در خیابان به شکل آتش‌به‌اختیار عمل می‌کند، چونکه در آستانۀ جنگ قرار داریم، فعلا از مبارزه با بی‌حجابی دست برداشته؛ چون اگر چنین کاری کند، جامعۀ عصبانی از وضعیت اقتصادی، با او برخورد می‌کند و در این صورت، این نیروی تندرو بازنده می‌شود. به همین دلیل افراطیون فعلا سکوت کرده‌اند.

* آقای خامنه‌ای در دوران پس از جنبش مهسا، یکبار گفت عده‌ای می‌خواهند جامعه را برگردانند به عصر پهلوی. ظاهرا از نظر ایشان، این همه بی‌قانونی و فساد و استبداد، مصداق بازتولید عصر پهلوی نیست و صرفا کشف حجاب چنین اثری دارد. به نظرتان این نگرش از کجا نشأت می‌گیرد؟

آزاد ارمکی: آنچه که به عنوان اسلام در جامعۀ ایران مطرح می‌ود، اسلام تهی‌شده از عدالت و دموکراسی است. چنین اسلامی، نمایندگان رادیکال هم دارد. در وقع قشر اسلام موضوعیت پیدا کرده. حفظ این قشر، یک موضوع چالشی و حیثیتی شده. حکومت هم طبیعتا طرفدار همین تصویر از اسلام است. اگر روحانیتی وجود داشت که غدغه‌اش برابری و کاهش فساد و حفظ حقوق مردم بود، این اسلام قشری تحت‌الشعاع قرار می‌گرفت. ولی دغدغه‌های مذکور (برابری، کاهش فساد، حقوق شهروندی) در نهاد روحانیت مرده است. حتی اقشار مذهبی نیز چنین دغدغه‌هایی ندارند. قبلا روحانیانی مثل آقای منتظری و آقای خاتمی از این مقولات دفاع می‌کردند ولی الان اسلام قشری با تکیه بر مداحان به عنوان بارزترین جلوۀ اسلام در جامعۀ ما وجود دارد. این قشریون حکومت را تحریک می‌کنند که به خاطر حجاب با زنان سخت بگیرد.

* مداحان از حجاب اجباری چه سودی می‌برند؟

آزاد ارمکی: حجاب برایشان نفع دارد؛ چون مذهبی بودن جامعه، یعنی حفظ مخاطبین مداحان. به همین دلیل مداحان سوار احساسات مذهبی مردم می‌شوند و علیه آزادی حجاب حرف می‌زنند.

* اگر بی‌حجاب‌ها به جلسات مداحی بیایند، مشتری مداحان که بیشتر می‌شود.

آزاد ارمکی: آن‌ها نمی‌آیند. مداحان در کنار روحانیان و روشنفکران دینی، در رابطۀ طبیعیِ تزاحمی، می‌توانند نظام فرهنگی را پیش ببرند. وقتی روشنفکری دینی حذف شده، روحانیت هم بی‌خاصیت شده، همه چیز به قشر تقلیل می‌یابد و دینداری می‌شود حجاب و زیارت و عزاداری. در چنین شرایطی، مخاطب مداحان فقط دینداران قشری‌اند. اگر غیر از حجاب و زیارت، سایر اجزای دین هم موضوعیت داشت، روحانیت و روشنفکری دینی در چنین وضعیتی نبودند. ولی چون حجاب و عزاداری و زیارت شده مظهر دینی بودن جامعه، مداحان نقش برجسته‌ای پیدا کرده‌اند.

* فرمودید حجاب تبدیل شده به یک مسئلۀ حیثیتی. ولی مگر نه اینکه رهبر یک جامعه باید عقلانی رفتار کند؟ اینکه رهبر یک کشور بگوید فلان موضوع برای من حیثیتی شده و سپس لج کند و کوتاه نیاید، با خردمندی منافات دارد.

آزاد ارمکی: مسئله در حوزۀ رهبری دو وجه دارد. یکی وجه عمومی جامعه است، یکی هم وجه نیروی سازمان‌یافته‌ای است که این‌گونه – یعنی قشری – صورت‌بندی شده. به نظرم جایی که رهبر سکوت می‌کند، یعنی وضع موجود در جامعه را به رسمیت شناخته. جایی که با نیروی سازمان‌یافتۀ خودش مواجه می‌گردد، رویکردی رادیکال پیدا می‌کند و دغدغه‌اش می‌شود سامان حجاب. به نظر من، به طور پنهان، نوعی عقلانیت در حال شکل‌گیری است. یعنی رهبری در مواجهه با کلیت جامعه، سکوت می‌کند. من این طور می‌بینم قصه را.

* گفتید روحانیت دغدغۀ عدالت را ندارد و الان صرفا قشر دین مهم شده. آیا همین نشان نمی‌دهد که فقیه وقتی به حکومت می‌رسد، به دین لطمه می‌زند؟

آزاد ارمکی: یک جنبه‌اش این است. جنبۀ دیگرش هم این است که فقیه وقتی به حکومت می‌رسد، مسئله‌اش قدرت می‌شود و دیگر با مغز دین کاری ندارد. وانگهی الان جامعۀ ایران دچار یک دگردیسی عمده شده. اگر فقیه اراده می‌کرد اقدام دیگری بکند، دیگر با یک “جامعۀ در اختیار” مواجه نبود. دینداری جامعه وارد ساحت دیگری شده است و نیاز به یک فقیه و روحانیت دیگری دارد. روحانیت ما در چند مرحله دچار دگردیسی شده. یکی از مراحل عمده‌اش، از ۱۳۲۰ تا ۱۳۶۰ است که سعی می‌کرد بازنگری کند و به‌روز شود. از ۱۳۶۰ به بعد، دیگر دغدغه‌اش می‌شود قدرت. در نتیجه، از مسائل جامعه دور می‌شود و به جامعه بی‌اعتنا می‌گردد. یعنی فی‌الواقع روحانیت در جامعۀ ما به نوعی تمام شده. چون دغدغه‌اش حکومت و قدرت است. بسیار اندک‌اند روحانیانی که دربارۀ مسائلی نظیر حقوق بشر و محیط زیست و ... بحث کنند. به همین دلیل است که می‌گویم روحانیت در سطح جامعه دچار نوعی میرایی شده. در نتیجۀ این وضع، نوع دینداری جامعه هم عوض شده و منابعش را از جای دیگری می‌گیرد.

* از کجا مثلا؟

آزاد ارمکی: بخش عمده‌اش “تاریخ” است. منابع تاریخی هم در اختیار مردم است. یعنی دیگر فلان دیندار از مرجع تقلید یا از روحانی محله‌شان سوال نمی‌کند که نظر شما دربارۀ این موضوع چیست. او به تاریخ مراجعه می‌کند و برمی‌گردد به فرهنگ. تاریخ و ادبیات نقش مهمی در شکل‌گیری دینداری افراد پیدا کرده.

* منظورتان این است که نوعی “اسلام فرهنگی” مبنای دینداریِ جامعۀ بریده از روحانیت شده؟

آزاد ارمکی: دقیقا. جامعه برگشته است به اسلام فرهنگی و خودش مشغول جست‌وجو و انتخاب نحوۀ دینداری‌اش است.

* به نظرتان چنین افرادی در اقلیت نیستند؟ چون به نظر می‌رسد اکثریت مردم دیگر دغدغۀ زیست دینی ندارند.

آزاد ارمکی: نه، اکثریت جامعۀ ایرانی این “دین فرهنگی” را دارند و منابعشان عوض شده است. یک اقلیت دیندار هم وجود دارد که منابعش رسمی است و به روحانیت مراجعه می‌کند.

* یعنی اکثریت مردم از نظر شما هنوز خداباورند و اسلام رقیقی دارند که می‌توان آن را اسلام فرهنگی نامید در برابر اسلام سیاسی.

آزاد ارمکی: کاملا. یعنی افرادی که تا حدود زیادی معتقد به خدا است و قیامت را تا حدودی قبول دارد، ولی به بقیه آموزه‌های دینی توجه چندانی ندارد.

* و دنبال این نیست که همۀ زندگی‌اش را بر وفق دین سامان دهد.

آزاد ارمکی: ابدا. چنین رویکردی برای بیشتر از ۷۰ درصد جامعه تمام‌شده است.

* بعضی نظرسنجی‌ها هم نشان می‌دهند که اکثریت ایرانی‌ها الان دیگر خودشان را شیعه نمی‌دانند.

آزاد ارمکی: می‌تواند این طور هم باشد. تصویری که ما از شیعه ارائه داده‌ایم، مختصاتی دارد. شیعۀ مبتنی بر مهدویت با شیعۀ مبتنی بر ولایت فرق دارد.

* ولی الان بسیاری از مردم معتقدند ارکان این مذهب مبتنی بر دروغ و خرافات است و به اول و آخر تشیع فحش می‌دهند!

آزاد ارمکی: چنین رویکردی وجود دارد ولی پژوهش‌ها نشان نمی‌دهد که این افراد در اکثریت‌اند. قطعا در جامعۀ ما، الان چنین نقدی وجود دارد که اساس اسلام و تشیع باطل است؛ ولی چون پدیدۀ شیعه‌گری به معنای غیرحکومتی‌اش در زیست مردم ایران وجود دارد، پدیده‌ای که از آن با الفاظی مثل شیعۀ حضرت عباسی یا شیعۀ امام حسینی یاد می‌شود، چنین تشیعی لزوما با قدرت گره نخورده است بلکه در ادبیات و شعر و موسیقی و زبان و فرهنگ حضور دارد و پشتوانۀ همان “اسلام فرهنگی” در جامعۀ ایران است. 

* سطحی‌نگری روحانیت، که به آن اشاره کردید، تا حدی محصول پیوند دین و قدرت نیست؟ یعنی به نظر می‌رسد انقلاب اسلامی به نهاد روحانیت لطمه زده.

آزاد ارمکی: روحانیت در قدیم اساسا یک گتو یا یک گروه درخودرفته بود. مثلا در زمان پهلوی اول. حتی در زمان صفویه هم روحانیت همه‌کاره نبود و رقبای عمده‌ای داشت. بعد از دوران پهلوی اول، روشنفکری دینی بیشترین کمک را کرد برای انتقال روحانیت از گتوی خودش به جامعه. با از بین رفتن روشنفکری دینی، روحانیت دوباره سر در لاک خودش فرو می‌کند. الان روحانیتی در ایران وجود دارد که به هیچ سوال جامعۀ ایرانی نمی‌تواند جواب دهد. زبان روحانیت فقط زبان فقه است و این زبان به درد صدور حکم می‌خورد نه به درد توضیح و توجیه مسائل و امور. اقلیتی از روحانیان که از چارچوب فقه خارج می‌شدند، به عنوان فیلسوف یا روشنفکر می‌توانستند از عهدۀ توضیح و تبیین مسائل برآیند. یعنی کسانی مثل مطهری، که امروزه دیگر تقریبا نایاب شده‌اند. نهاد روحانیت چون این ظرفیت و نیرو را از دست داده و صرفا بخشی از حاکمیت و شریک قدرت شده، به یک میراییِ پنهان مبتلا گشته. با اینکه تعداد اعضای این نهاد زیاد است و همۀ منابع را هم در اختیار دارند، نمی‌توانند به هیچ سوالی جواب دهند. این وضع می‌تواند به تشیع و اسلام در ایران لطمۀ بزرگی بزند. حتی به یک معنا به جامعۀ ایران هم می‌تواند لطمه بزند چون ایرانیان به یک تفسیر و معنای دینی و قدسی از تاریخ و فرهنگ خودشان نیاز دارند. در صورت تدوام وضع فعلی، این نگاه قدسی دچار فروپاشی می‌شود و یک اباحه‌گری تمام‌عیار جانشین آن می‌شود که خطرناک هم است.

* به نظرتان انقلاب اسلامی به رشد بی‌حجابی در جامعۀ ایران کمک کرده یا اینکه اگر انقلاب هم نمی‌شد، اکثر زنان‌ بی‌حجابی را انتخاب می‌کردند و اقلیتی قابل توجه هم، مثلا ۴۰ درصد زنان، باحجاب می‌ماندند؟

آزاد ارمکی: حجاب دغدغۀ انقلاب اسلامی نبود. جمهوری اسلامی دغدغه‌اش حجاب است. این دو تا را باید از هم جدا کرد. جمهوری اسلامی به خودش و اسلام و جامعۀ دینی لطمه زده است. این لطمات می‌تواند در آینده درصد بی‌حجاب‌ها را نسبت به قبل از انقلاب بیشتر کند. دغدغۀ اساسی، امروز در درون خانواده‌های مذهبی است نه غیرمذهبی. خانواده‌های مذهبی دچار شبهه شده‌اند و کسی نیست به آن‌ها توضیح دهد. حجاب تبدیل شده به یک مسئلۀ حکومتی و بر سر آن جنگ و جدال راه افتاده. در چنین شرایطی، رعایت حجاب برای فرزندان خانواده‌های مذهبی دشوار شده است. به همین دلیل در آینده تعداد باحجاب‌ها بیش از پیش کم خواهد شد.

* آقای پزشکیان موفق شد قانون عفاف و حجاب را از طریق شورای عالی امنیت ملی معلق کند. در مجموع به نظرتان عملکرد پزشکیان در قبال مسئلۀ حجاب موفقیت‌آمیز بوده؟

آزاد ارمکی: ما دو تا پزشکیان داریم. یک پزشکیان جدا از شرایط جنگی، که به نظرم ناموفق بوده. ولی پزشکیان در دورۀ جنگ، به نظرم بهترین تصمیمی که بدون سر و صدا و دعوا و درگیری گرفته، تعلیق همین قانون بوده. به نظرم این کار بسیار قابل دفاع است.

* برداشت شما نهایتا این است که الزام قانونی رعایت حجاب، شبیه قانون ماهواره می‌شود که استفاده از آنتن ماهواره را ممنوع کرده بود ولی جامعه وقعی به آن قانون ننهاد؟

آزاد ارمکی: همین الان هم این طور شده. یعنی زنان حجاب را رعایت نمی‌کنند و کاری ندارند که قانون چه حکمی کرده است. الان مذهبی‌ها هم مخالف تحمیل حجاب‌اند و بسیاری از خانواده‌های مذهبی از حکومت می‌خواهند که حجاب را یک پدیدۀ حکومتی نکند.

* اگر این وضع عملا فراگیر شود، جمهوری اسلامی کارش به کجا می‌رسد؟

آزاد ارمکی: در این صورت جمهوری اسلامی‌ای خواهیم داشت که بر یکپارچگی نظام فرهنگی اصرار نمی‌کند و به جای تحمیل یکسان‌سازی، تنوع را می‌پذیرد و مسئله‌اش حقوق انسانی خواهد بود نه تحمیل احکام و ایجاد شکل واحدی از دینداری.

* با توجه به احتمال وقوع جنگ، فکر نمی‌کنید دیر شده باشد برای هر گونه اصلاحی در جمهوری اسلامی؟

آزاد ارمکی: نه، ما معمولا در شرایط سخت به اصلاحات تن می‌دهیم. ما در ضعف و از سر اضطرار اصلاح‌طلب می‌شویم. به نظرم دورۀ اضطرار کنونی، بهترین شرایط برای دگردیسی و تن‌دادن حکومت به حقوق مردم است.

* شاه هم در دوران ضعف تصمیم گرفت به اصلاحات تن بدهد، ولی دیگر دیر شده بود.

آزاد ارمکی: اصلاحات به معنای مد نظر اصلاح‌طلبان دیر شده. منظور من از اصلاحات، وقوع یک انقلاب اجتماعی بدون خونریزی و بدون فروپاشی در این کشور است. این انقلاب اجتماعی، هم ابزارهای دموکراتیک دارد، هم نتیجه‌اش شکل‌گیری یک دموکراسی خواهد بود. یعنی یک جابجایی نیروهای اجتماعی، بدون خونریزی. سپس در یک فرایند نه چندان دور، تغییر در قوانین و اصلاح روابط و جابجایی آدم‌ها صورت می‌گیرد. تدریجا وضع فعلی از بین می‌رود و شروع مجددی خواهیم داشت.

* در این صورت مغز جمهوری اسلامی، که در این چهل‌وچند سال، مطابق خواست رهبرانش، حجاب و سایر احکام شرعی را بر مردم تحمیل می‌کرد، از بین می‌رود و فقط پوستۀ آن باقی می‌ماند.

آزاد ارمکی: اگر این طور شود، ولایت فقیه همچنان می‌تواند باقی بماند، ولی در حاشیه. یعنی نظام قانونی محوریت پیدا می‌کند نه ولایت فقیه. در واقع جای اکثریت مردم که اقلیت قدرت را در اختیار دارند، با اقلیت مردم که اکثریت قدرت را در اختیار دارند، عوض می‌شود.

* اگر مسئلۀ حجاب حل شود، بعدش آزادی رقصیدن و مشروب‌خوردن و ... مطرح می‌شود و این نظام همین طور باید عقب‌نشینی کند.

آزاد ارمکی: بله، جامعۀ ایران در دوران قبل از انقلاب هم در رقصیدن و مشروب‌خوردن اهل افراط نبود.

* ولی الان پنجاه سال از آن موقع گذشته و قبح این امور نزد اکثریت مردم ایران کمتر شده.

آزاد ارمکی: بله، چهل سال قبل در باغ‌های کرج و شهریار مراسم عروسی و رقص گاهی برگزار می‌شد ولی الان بسیار زیاد و فراگیر شده. اگر این نظام به شکل فعلی استمرار پیدا کند، این آزادی‌ها همچنان مسئله‌ساز خواهند بود ولی اگر انقلاب اجتماعی‌ای که به آن اشاره کردم رخ دهد، مردم به شکل طبیعی نه از سر لجبازی با حکومت، از این آزادی‌ها استفاده خواهند کرد.

* اگر این نظام بخواهد در همۀ این موارد عقب‌نشینی کند، دیگر چه نیازی است که یک ولی فقیه آن بالا باشد؟

آزاد ارمکی: ولی فقیه تغییر رویه می‌دهد.

* اگر هم این طور شود، باز این سوال پیش می‌آید که آن فقیه حاکم مشغول حفاظت از کدام فقه است؟

آزاد ارمکی: در دوران انقلاب ۵۷ این بحث مطرح نبود که یک رهبرِ فقیه قرار است مردم را کنترل کند. او یک مقام  معنوی قلمداد می‌شد که قرار است از قدسیت جامعه حفاظت کند.

* به نظرتان با این همه نفرتی که حکومت در جامعۀ ایران تولید کرده، مردم می‌پذیرند ولی فقیه به عنوان یک “پدرِ ناظر” آن بالا باشد؟

آزاد ارمکی: بله، مردم می‌پذیرند؛ در صورتی که حس کنند فقیه در زیست لحظه به لحظه‌شان حضور ندارد و تحولات مد نظرشان اتفاق می‌افتد. مردم که نمی‌خواهند برای تحولات سیاسی دست به خشونت و جنایت بزنند. مردم می‌خواهند زندگی کنند و زندگی‌شان هم با یک معنای دینی و اخلاقی باید توام باشد.

* حتی اگر این طور شود، ولایت فقیه مثل امپراتور در ژاپن نمی‌شود که عملا هیچ‌کاره است و حتی زمزمۀ حذفش هم مطرح است؟

آزاد ارمکی: بله، ما هم به آن سمت داریم می‌رویم. جامعه استعداد از دست دادن نیروی حجیم سازه‌های دینی را ندارد؛ چون در این صورت به واسطۀ بنیادگراهای دینی تبدیل به یک جامعۀ خشونت‌طلب می‌شود. 

* حرف شما این است که اکثریت مردم ایران مایل نیستند درگیر خشونت‌های انقلاب شوند؛ بنابراین اگر ولی فقیه عقب‌نشینی کند، مردم هم به نظارت فقیه رضایت می‌دهند.

آزاد ارمکی: دقیقا. مردم به چنین چیزی تن می‌دهند و ما با یک جمهوری اسلامی جدیدی مواجه می‌شویم که جامعه در آن موضوعیت پیدا می‌کند. نیازهای اجتماعی مردم و تنوع آن‌ها از سوی حکومت پذیرفته می‌شود. این مردم هم نشان داده‌اند که می‌توانند در کنار هم به شکل مسالمت‌آمیز زندگی کنند.

* اما همۀ این‌ها مشروط به این است که جمهوری اسلامی در اثر جنگ سقوط نکند.

آزاد ارمکی: بله. اگر سقوط کند، ما در آینده نظامی شبیه این نظام را خواهیم داشت.

* یعنی یک استبداد سلطنتی؟

آزاد ارمکی: نه لزوما. بنیادگرایی دینی دوباره تقویت می‌شود.

* ولی به نظر می‌رسد بنیادگرایان دینی بعد از سقوط جمهوری اسلامی باید مخفی شوند!

آزاد ارمکی: بنیادگرایی دینی در ایران سرمایه دارد. حتی اگر چهره‌های فعلی این جریان سرکوب شوند، هزاران نفر مثل آن‌ها بازتولید می‌شوند. این‌ها اگرچه در اقلیت‌اند، ولی اقلیتی هستند که می‌توانند هر آن تهدید کنند و به قدرت دست یابند. با هزاران شیوه و روش. چنین چیزی بارها در دنیا بویژه در کشورهای اسلامی اتفاق افتاده. مسائل به این سادگی نیست! شرایط ما بعد از هر فروپاشی، سخت‌تر از دوران قبل از فروپاشی خواهد بود. به همین دلیل روشنفکران و طبقۀ متوسط جامعه، فروپاشی را در دستور کار خودش قرار نمی‌دهد. نمایندگان طبقۀ متوسط در عرصه‌های گوناگون دارند کمک می‌کنند به تغییر نه فروپاشی.

* به همین دلیل در اعتراضات ۱۴۰۱ طبقۀ متوسط حضور پررنگی نداشت؟

آزاد ارمکی: بله، طبقۀ متوسط اجازه نداد رادیکالیسم فراگیر شود. در واقع پیاده‌نظام رادیکالیسم نشد. ما الان در شرایط سختی به سر می‌بریم و طبقۀ متوسط حاضر نیست با روی آوردن به خشونت، شرایط را سخت‌تر کند.

* در واقع شما از استحالۀ نظام جمهوری اسلامی دفاع می‌کنید نه از فروپاشی این نظام.

آزاد ارمکی: بله، کاملا از استحاله دفاع می‌کنم. استحاله یک کنش مدنی و ماندگار است، بدون خشونت و کشت‌وکشتار و محاکمه و بگیر و ببند فروپاشی. در واقع ما یک تغییر عمیق را می‌پذیریم ولی این فرایند درکوتاه‌مدت رخ نمی‌دهد و زماندار است. اما علت تن‌دادن به این فرایند، ورود حکومت به دورۀ ضعفش است. قدرت مستی‌آور است و در دوران قدرت، کسی به چنین روندی تن نمی‌دهد. در واقع ضعیف شدن جمهوری اسلامی، راه استحاله را باز کرده است.






نظر شما درباره این مقاله:







تضعیف رژیم، نیرومندی جامعه مدنی، نبود انسجام
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 23.12.2024, 8:51

تضعیف رژیم، نیرومندی جامعه مدنی، نبود انسجام


داریوش مجلسی

در روزهای اخیر بخشی به عنوان تهدید و بخشی هم به عنوان هشدار، پایان عمر جمهوری اسلامی را نوید می‌دهند. از زمانی که ستون‌ها و پایه‌های جبهه مقاومت به لرزه افتادند تا زمانی که غزه با خاک یکسان شد، سوریه تبدیل به یک کشور و سیستم کاملا متفاوتی گردید و حزب‌الله هم رمقش کشیده شد و از همه بالاتر و مهم تر جامعه مدنی ایران گام به گام پله‌های صعودی به سوی پیشرفت را پشت سر گذارد، در حقیقت ضعف و انزوای جمهوری اسلامی در منطقه بیش از گذشته، حتی برای خود رژیم هم، تبدیل به یک واقعیت غیر قابل انکار گردید.

از آنجا که رژیم حاکم در کشورمان مدت‌هاست مشغول اره کردن شاخه ایست که خود روی آن نشسته و به قول خاتمی پروسه “خود براندازی” به چرخش افتاده، تقریبا حتی بیش از آن که خودشان تصور کنند تمام گوشه‌های این پازل، هم در داخل و هم در خارج، در کنار هم قرار گرفته‌اند. برای جمهوری اسلامی راه دیگری به‌جز سقوط باقی نمانده. در حقیقت رژیم ایران تبدیل به نعشی شده که در حال دست و پازدن برای به تعویق انداختن نفس‌های آخرین می‌باشد. کرکس‌هائی که مدتهاست بوی این نعش نیمه‌جان به مشام‌شان رسیده مشغول پرواز حول و حوش این جسد نیمه جان شده‌اند.

نمایش‌ها و ادعاهای “سقوط به‌زودی” برای تصاحب باقی مانده این نعش نیمه‌جان از چپ و راست به گوش می‌رسد. عکس صحبت در گوشی با نتانیاهو و مژده ورود عنقریب بی‌بی و سرنگونی (سریع و بدون هزینه)!! رژیم، به عنوان یک ادعای غیرقابل‌انکار هم گفته و هم نوشته می‌شد. تنها اثری که از این ادعا‌ها و گزافه‌گوئی‌ها به جای ماند سخنان ضد و نقیض نتانیاهو بود که چندی پیش گفت سرنگونی رژیم ایران نزدیک است ولی چند روز بعد به مردم ایران پیام داد که بهترین فرصت برای سرنگونی رژیم وجود دارد و توصیه کرد که ایرانیان نباید این فرصت را از دست دهند. راستش من خر فهم نشدم که رژیم را از خارج ایران سرنگون می‌کنند یا این که مردم ایران نباید فرصت را از دست دهند و خود اقدام به سقوط رژیم بنمایند.

ترامپ هم این اواخر مدعی تغییر رژیم ایران گردید، ظاهرا توافق‌هائی هم بین نتانیاهو و ترامپ در این جهت صورت گرفته. ناگهان برای عقب نماندن از مسابقه سرنگونی رژیم حاکم بر ایران، سر و کله مجاهدین خلق از کلاه جادوگری راست‌گرایان آمریکا بیرون آمد با این نوید از سوی آقای تد کروز که سرنگونی رژیم ایران نزدیک است و سخنان یکی از سناتور‌ها از همان حزب که مریم رجوی و مجاهدین را آلترناتیو رژیم ایران بعد از براندازی نامید و کتابی هم در دستش بود که مواضع اعلام شده از سوی مریم رجوی در آن نوشته شده و آنرا قانون اساسی ایران آینده نامید!!. فوری یاد حکایت آن شیر درمانده و پیری افتادم که حتی یک قورباغه هم به خودش اجازه می‌داد آن حیوان زوار در رفته را انگولک کند.

جمهوری اسلامی به مثابه بیمار در حال احتضاری می‌ماند که دارد نفس‌های آخرین را می‌زند. برای قوی نشان دادن خودش و ایجاد رعب و وحشت، به نماش تنها هنری پرداخته که در این شرایط سخت از او برمی‌آید یعنی اعدام جوانان و حتی زنان سرزمین‌مان.

در گذشته فقط مخالف این رژیم حاکم بر سرزمین‌مان بودم ولی این روز‌ها احساس انزجار نیز به آن مخالفتم اضافه شده. در سراسر دنیا به وضوح نشان می‌دهند که در سوریه صد‌ها هزار (نه صدهزار بلکه صد‌ها هزار) انسان کشته و به زیر خاک رفته‌اند. سران و پایدارچی‌های این رژیم بایستی در مقابل آینه بایستند و چهره کریه و دهشتناک خودشان را در آینه ببینند تا شاید (با تاکید زیاد روی شاید) قدری از زشتی جنایاتشان در سوریه احساس شرم و حیا کنند (البته به شرطی که بدانند شرم و حیا یعنی چه) چون بر طبق قوانین بین‌المللی و در نزد افکار عمومی جهان، یک شریک جرم به معنای کامل کلمه و مستحق مجازات می‌باشند.

هر آنچه درباره رژیم نوشتیم به یک طرف، ولی آیا رهائی از این رژیم فقط از طریق حمله نتانیاهو به سرزمین‌مان یا به وسیله بازنشستگانی که در آلبانی منتظر دستور ارباب نشسته‌اند امکان دارد؟ قهرمانانی که در سرزمین ما، حتی به قیمت جانشان کمر به مبارزه مدنی بر علیه ارتجاع و عقب‌افتادگی بسته‌اند را به جرأت می‌توان در خاورمیانه بی‌نظیر دانست. به این امید که در فردای روز آزادی، یکی از پارک‌های بزرگ کشورمان را اختصاص به تندیس‌های قهرمان‌هایمان مانند ژینا، آهو، پرستو، نیکا و هزاران استوره دیگر دهیم.

این کشور بی‌صاحب نیست، صاحبان اصلی این کشور، یعنی مبارزان مدنی این سرزمین، هرگز اجازه نخواهند داد راست‌گرایان آمریکائی “استبداد مغلوب” را با “استبداد غالب” در خاک کشورمان معاوضه کنند. نتانیاهو نیازی نیست که برای سرنگونی رژیم، سرزمین‌مان را به خاک و خون بکشد زیرا آسمان غمزده این سرزمین، مملو از ستاره‌هائی ست که هرکدام را که به زیر کشند باز هم ستاره جدیدی جایگزین او خواهد شد.

براندازی آنطور که در سوریه انجام گرفت در ایران قابل تکرار نیست. نیروهای مسلحی که در چند گوشه آن کشور موضع گرفته بودند، بعد از یک سازماندهی که مدت زمانی هم طول کشید، موفق شدند با یک حمله مسلحانه و هماهنگ، رژیم تضعیف شده اسد را فراری دهند. خوشبختانه مبارزان سوری، بر عکس انقلابیون ۵۷ ایران، بعد از پیروزی، نه تنها کشت و کشتاری انجام ندادند بلکه با مقامات رژیم قبلی به مذاکره و حتی همکاری پرداختند. چنین سازماندهی مسلحانه‌ای، آنهم در درون ایران، در حال حاضر متصور نیست، مضافا به این که یک جامعه مدنی پیشرفته و وسیع، ولی سازمان داده نشده، همانند ایران در سوریه وجود ندارد.

نقطه ضعف تغییرطلبان ایران، یعنی اصلاح‌طلبان، فعالان مدنی و فرهنگی، طیف‌های سیاسی میانه‌رو و اصناف کارمندی و کارگری، در این است که با وجود دارا بودن یک پتانسیل وسیع بالقوه، قادر نبوده‌اند انسجامی به وجود آورند که تبدیل به بالفعل گردند و جانشین یا آلترناتیوی برای حکومت تضعیف شده کنونی به وجود آورند.

جامعه مدنی ما، بدون سازماندهی و رهبری، قادر بوده در دو مورد به پیروزی دست یابد. تحریم انتخابات مجلس و مبارزه بر علیه حجاب اجباری.

نرگس محمدی در جلوی زندان زنجان شعار نه به اعدام را داد. اعتصابات هفتگی سه شنبه‌ها بر علیه اعدام در حال وسعت در زندانهای کشورمان است. بیائید بعد از دو پیروزی در مورد انتخابات و حجاب اجباری، با تبعیت از شلیکی که نرگس در زنجان به هوا فرستاد، شعار نه به اعدام را تبدیل به یک نهضت وسیع مدنی/سیاسی جدید برای ادامه راه به سوی پیروزی بنمائیم. زمان به نفع ما می‌باشد.

داریوش مجلسی
دسامبر ۲۰۲۴






نظر شما درباره این مقاله:







عبور پروازهای ایرانی از آسمان سوریه ممنوع شد
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 23.12.2024, 8:41

عبور پروازهای ایرانی از آسمان سوریه ممنوع شد







نظر شما درباره این مقاله:







موساد پیجرهای حزب‌الله را تست کرد تا مطمئن شود
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 23.12.2024, 7:45

موساد پیجرهای حزب‌الله را تست کرد تا مطمئن شود







نظر شما درباره این مقاله:







گفت‌وگوی مهدی محمودیان با حاتم قادری ">
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 22.12.2024, 22:12

گفت‌وگوی مهدی محمودیان با حاتم قادری


حکمرانی بحران‌زی: گفت‌وگوی مهدی محمودیان با حاتم قادری






نظر شما درباره این مقاله:







سیاست ترکیه در سوریه؛ اردوغان چه در سر دارد؟ ">
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 22.12.2024, 22:04

سیاست ترکیه در سوریه؛ اردوغان چه در سر دارد؟







نظر شما درباره این مقاله:







کنفرانس خبری احمد الشرع و هاکان فیدان در دمشق
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 22.12.2024, 21:39

کنفرانس خبری احمد الشرع و هاکان فیدان در دمشق







نظر شما درباره این مقاله:







هشدار اتاق بازرگانی ایران دربارهٔ اخراج کارگران
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 22.12.2024, 21:13

هشدار اتاق بازرگانی ایران دربارهٔ اخراج کارگران







نظر شما درباره این مقاله:







چرا رهبران ایران جمهوری‌خواهان را ترجیح می‌دهند؟
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 22.12.2024, 20:56

چرا رهبران ایران جمهوری‌خواهان را ترجیح می‌دهند؟


جان لیمبرت / منصور فرهنگ

جان لیمبرت(John Limbert)
ترجمه: منصور فرهنگ

چرا رهبران ایران روسای جمهوری‌خواه ایالات متّحده را ترجیح می‌دهند؟

وقتی که خبر ملاقات ایلان ماسک، مشاور دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب آمریکا با سعید ایروانی، سفیر ایران در سازمان ملل، منتشر شد، کسی تصوّر نکرد که ماسک می‌خواهد خودروی برقی تسلا به نماینده جمهوری اسلامی بفروشد. این تماس نمی‌بایست برای ناظرین مطّلع غیرمترقّبه جلوه کند زیرا که ملاقات نمایندگان ایران، چه شاهنشاهی و چه ولایت فقیهی، با جمهوری‌خواهان آمریکا سوابقی دیرینه دارد. از منظر تاریخی روسای جمهور دمکرات مثل جان کندی و جیمی کارتر در گفت‌وگو با رهبران ایران تمایل بیشتری به دفاع از حقوق بشر داشتند تا جمهوری‌خواهان.

محمّدرضا شاه پهلوی سلطنت خود را مدیون رئیس جمهور آمریکا می‌دانست. در سال ۱۹۵۳ دوایت آیزنهاور  جمهوری‌خواه کودتا علیه محمّد مصدّق، نخست‌وزیری که پیشتاز ملّی شدن شرکت نفت ایران و انگلیس بود را تاٌ ئید کرد. جانشین آیزنهاور، ریچارد نیکسون جمهوری‌خواه با شاه روابط نزدیکی داشت. او محمّدرضا شاه و عربستان سعودی را ژاندارم‌های خلیج فارس می‌نامید و در دهه ۱۹۷۰ فروش تسلیحات آمریکائی به ایران را تاٌئید کرد، زمانی که مخالفت با استبداد شاه رو به تشدید بود.

بعد از فروپاشی سلطنت در سال ۱۹۷۹، شاه تا آخر عمرش رئیس جمهرر دمکرات جیمی کارتر را مسئول شکست‌اش می‌دانست. این ادّعا که کارتر طرّاح انقلاب ایران بود مورد قبول آن بخش از ایرانیان مقیم خارج کشور است که هنوز نه خود و نه استبداد شاه را مسئول فروپاشی رژیم می‌دانند.

بعد از انقلاب توجّه رئیس جمهور کارتر به حقوق بشر در ایران چنان عکس‌العمل منفی‌ای ایجاد کرد که صاحبان قدرت در جمهوری اسلامی برای شکست کارتر در انتخابات نوامبر ۱۹۸۰ با مخالفین او همکاری کنند. عدم آزادی ۵۲ دیپلمات گروگان آمریکائی، از جمله این نویسنده(جان لیمبرت)، برای ۴۴۴ روز، نتیجه تماس غیرمستقیم خمینی و قول و قرارش با ماٌمورین مخفی رونلد ریگان رقیب جمهوری‌خواه او بود که گروگانها تا روز انتخابات در سال ۱۹۸۰ آزاد نشوند.

شگفتی واقعه اکتبر (October Surprise) که سال‌ها به عنوان شایعه مورد بحث بود سر انجام در کتاب «گری سیک» پژوهشگر[۱] و دو روزنامه‌نگار «رابرت پری» و «کریگ اونگر» [۲] مورد تاٌئید قرار گرفته است.

پتر بیکر (Peter Baker) خبرنگار نیویورک تایمز (۳)  نیز بعد از مصاحبه با «بن بارنز» یک سیاستمدار تکزاسی، ماٌمور رونالد ریگان، کاندید ریاست جمهور حزب جمهوری‌خواه، که برای جلوگیری از آزادی گروگانها با عناصر نزدیک به خمینی مذاکره کرده بود، جزئیات بیشتری از توطئه را فاش کرده است.

به ایرانیان پیشنهاد شد که به ازای برآوردن خواست ریگان می‌توانند اسلحه مورد نیاز خود را خریداری کنند. و نیز به آنان قول داده شد که چنانچه ریگان در انتخابات کارتر را شکست دهد ایران می‌تواند از آمریکا اسلحه بخرد.

درآن زمان ایران در حال جنگ با عراق بود و نیاز مبرمی به اسلحه داشت، خصوصاُ برای تسلیحات امریکائی که شاه از آمریکا خریده بود. اگر ایرانی‌ها حاضر به آزادی گروگان‌ها بودند می‌توانستند با دولت کارتر اینگونه معامله داشته باشند.

گری سیک براین باور است که اگر چه کارتر فروش اسلحه به ایران را تحریم کرده بود ولی می‌توانست به ازای آزادی گروگان‌ها نیاز تسلیحاتی ایران را به‌نام پس دادن حساب‌های مسدود شده توجیه کند.

بنا بر این در پائیز ۱۹۸۰ ایرانی‌ها، مثل مردم آمریکا، توانائی انتخاب بین دو حزب آمریکا را داشتند. تصمیم ایران بر این مبنا گرفته شد که جمهوری‌خواهان یک ماه قبل از انتخابات آمریکا یکی از قول‌های خود به ایران را عملی کرده بودند، از جمله فروش چرخ‌های لازم برای هواپیماهای F-4 ایران.

در اواخر ماه اکتبر قطعات یدکی مورد نیاز نیروهای مسلّح ایران با همکاری سرّی فرانسه و اسرائیل و هواپیماهای بازرسی نشده ایران که در آسمان اروپا و ترکیه پرواز می‌کردند به تهران منتقل شد. جزئیات این معامله بین رژیم ولایت فقیه و ماٌمورین مخفی ریگان در کتاب «لانه جاسوسان»[۴]  فاش شده است.

دلیل دیگر همکاری خمینی با جمهوری‌خواهان ضدّیت عمیق او با کارتر به خاطر تمجید او از شاه و اینکه در شرایط آن زمان دشمنی با آمریکا به خمینی کمک می‌کرد که از نیروهای رادیکال بر ضد منتقدین خود استفاده کند. لذا داد و ستد جمهوری‌خواهان با خمینی به او کمک می‌کرد که رهبر «شیطان بزرگ» را تحقیر کند و شانس موفقيّت ریگان در انتخابات را افزایش دهد. به بیان دیگر، جمهوری‌خواهان این فرصت را به خمینی می‌دادند که بگوید انقلاب او رئیس جمهور آمریکا را بازنده و تحقیر کرده است – دستاوردی که دموکرات‌ها قادر به رقابت با آن نبودند.

طنز ماجرا در این بود که هم زمان با ارسال پنهانی اسلحه به ایران در ماه اکتبر دولت کارتر و ایران به توافقی رسیده بودند که امید پایان گروگانگیری را می‌داد. در ماه سپتامبر ۱۹۸۰ «وارن کریستوفر» معاون وزارت خارجه آمریکا، با نماینده خمینی صادق طباطبائی در  شهر بن آلمان ملاقات کرده و برای حل مسئله گروگان‌ها به نتیجه رسیده بودند و قرار بود که بعد از ترتیب دادن جزئیات توسّط وکلا و مسئولین بانک، گروکان‌ها قبل از ماه نوامبر آزاد شوند.

علیرغم این توافق خمینی تصمیم گرفت که معامله با ریگان انجام شود و گروگان‌ها روز ۲۰ ژانویه ۱۹۸۱ یعنی هم‌زمان با مراسم آغاز ریاست جمهوری او آزاد شوند.

در دوره ریاست جمهوری رونالد ریگان فروش تسلیحات آمریکائی به ایران ادامه یافت و زمینه رسوائی «ایران کنترا»(Iran Contra) بر ملا شد. افشای این واقعيّت که آمریکا به ایران اسلحه فروخته و از درآمد آن به نیروهای ضد کمونیست در نیکاراگوئه کمک کرده ریاست جمهوری ریگان را به خطر انداخت. ایران مقداری اسلحه دریافت کرد و بهائی بالاتر از قیمت بازار پرداخت ولی آنچه را که انتظار داشت دریافت نکرد.

یکی از شرایط این معامله آزادی چند گروگان آمریکائی در لبنان بود ولی دیری نپائید که نیروهای نیابتی ایران در لبنان تعدادی دیگر آمریکائی را به گروگان گرفتند و عناصر میانه‌روئی که پرزیدنت ریگان انتظار عادی‌سازی رابطه با آنان را داشت وجود خارجی نداشتند.

حالا سوٌال این است که رئیس جمهور منتخب آمریکا و ایلان ماسک برای ایران چه برنامه‌ای دارند؟

ترامپ می‌خواهد با ایران معامله‌ای بکند که طی آن برجام با شرایط مورد نظر او تغییر و احیا شود، برنامه‌ای که ترامپ در سال ۲۰۱۸ امریکا را از آن خارج کرد. هم زمان، ترامپ از سناتور جمهوری‌خواه «رند پاول» خواست که با وزیر خارجه ایران جواد ظریف که در توافق برجام نقش داشت ملاقات کند. پاول ظریف را به کاخ سفید دعوت کرد ولی رهبر ایران  آیت‌الله علی خامنه‌ای اجازه نداد که ظریف دعوت را بپذیرد. ترامپ دوباره سعی کرد که در فرانسه با وساطت رئیس جمهور امانوئل مکرون  با ظریف ملاقات کند ولی دو باره خامنه‌ای مخالفت کرد.

در بینش جمهوری اسلامی ایلان ماسک قائم مقام حزب سیاسی امریکا است که تهران همیشه برای مذاکره با واشنگتن ترجیح داده است. ترامپ با تاٌکید روی این اصل که هدف امریکا تغییر رژیم نیست احتمال توافق برای رژیم ایران را شیرین کرده است. و در عین حال رئیس جمهور منتخب ایران را تهدید می‌کند که در صورت عدم توافق تحریم‌های اقتصادی علیه ایران را تشدید خواهد کرد. این احتمال هست که ایرانیان به پیشنهادات جمهوریخواهان گوش بدهند همانطور که در ۴۵ سال گذشته چنین کرده‌اند. چرا که نه؟


* جان لیمبرت (John Limbert) دیپلمات و استاد دانشگاه بازنشسته امریکائی است. او یکی از ۵۲ کارمند سفارت امریکا در ایران بود که ۴۴۴ روز گروگان ولایت مطلقه فقیه بودند. دکتر لیمبرت فارغ التحصل دانشگاه هاروارد است و به زبان فارسی تسلّط دارد. تحقیقات پژوهشی او در باره تاریخ و فرهنگ ایران است. او پنج کتاب در باره تاریخ و مسائل سیاست خارجی جمهوری اسلامی  ایران نوشته، از جمله «شیراز در عصر حافظ»(Shiraz In The Age Hafez) که زنده یاد همایون صنعتی‌زاده آن را ترجمه کرده. ناشر این کتاب موٌسّسه فرهنگی و پژوهشی دانشنامه فارس است.
——————————————

[1] Gary Sick, All Fall down: America’s Tragic Encounter With Iran,  Random House, 1985
[2] https://www.nytimes.com/1991/04/15/opinion/the-election-story-of-the-decade.html
[3] https://www.nytimes.com/2023/03/18/us/politics/jimmy-carter-october-surprise-iran-hostages.html
4 Craig Unger, Den of Spies: Reagan, Carter, and the Secret History of the Treason That Stole the White House, HRINER BOOKS, Boston – New York, 2024






نظر شما درباره این مقاله:







نتانیاهو: با حوثی‌ها مانند دیگر «بازوهای تروریستی»
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 22.12.2024, 20:09

نتانیاهو: با حوثی‌ها مانند دیگر «بازوهای تروریستی»







نظر شما درباره این مقاله:







تهدید رضا خندان به اعتصاب غذا
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 22.12.2024, 20:02

تهدید رضا خندان به اعتصاب غذا







نظر شما درباره این مقاله:







نگرانی آمریکا از تلاش ایران برای تولید سلاح هسته‌ای
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 22.12.2024, 19:40

نگرانی آمریکا از تلاش ایران برای تولید سلاح هسته‌ای


مشاور امنیت ملی کاخ سفید می‌گوید ایالات متحده نگران است جمهوری اسلامی ایران که اخیرا بر اثر تحولات خاورمیانه ضعیف شده، به سمت تولید بمب هسته‌ای برود.

جیک سالیوان روز یکشنبه دوم دی‌ماه به شبکه خبری سی‌ان‌ان گفت که او تیم دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب آمریکا، را نیز درباره این خطر توجیه کرده است.

ایران پس از حملات شدید اسرائیل به متحدان منطقه‌ای خود شامل حماس فلسطین و حزب‌الله لبنان و به دنبال سقوط رژیم بشار اسد در سوریه که همسو با ایران بود، با ضربات سختی به نفوذ منطقه‌ای خود مواجه شده است.

این مقام ارشد دولت جو بایدن در ادامه تصریح کرد «قابلیت‌های متعارف» ایران نیز کاهش یافته است؛ اظهاراتی که اشاره به حملات اخیر اسرائیل به تأسیسات نظامی ایران، از جمله کارخانه‌های موشکی و سامانه‌های دفاع ضد هوایی جمهوری اسلامی دارد.

آقای سالیوان گفت تعجبی ندارد که صداهایی در داخل ایران می‌گویند شاید لازم باشد همین حالا به دنبال یک سلاح هسته‌ای برویم و باید دکترین هسته‌ای خود را بازنگری کنیم.

آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالات متحده، نیز روز ۲۸ آذر تأیید کرد حکومت جمهوری اسلامی احتمالا بعد از متحمل شدن شکست‌های نظامی در منطقه، جدی‌تر از قبل از به فکر سلاح هسته‌ای باشد.

او همچنین گفت که دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب این کشور، فرصت مذاکره با ایران را دارد.

پیشتر چندین مقام ارشد نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی، همچنین برخی نمایندگان مجلس، غرب را تهدید به تولید بمب هسته‌ای کرده بودند.

عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، نیز هشتم آذر طی نشستی با خبرنگاران در پرتغال هشدار داد که اگر کشورهای غربی تهدیدات خود دربارۀ بازگرداندن همۀ تحریم‌های سازمان ملل متحد علیه ایران را ادامه دهند، بعید نیست که تهران هم با تغییر رویکرد، به سمت تولید سلاح هسته‌ای حرکت کند.

در واکنش به این اظهارات، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل گفت کشورش برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای هر اقدامی که لازم باشد انجام خواهد داد.

از سوی دیگر، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز از برنامه جمهوری اسلامی برای افزایش «چند برابری» سرعت غنی‌سازی اورانیوم خبر داده است؛ موضوعی که با واکنش تند غرب مواجه شد و اخیرا شورای حکام آژانس نیز قطعنامه‌ای علیه ایران تصویب کرد.

جیک سالیوان می‌گوید اکنون یک «خطر واقعی» وجود دارد که ایران موضع خود را که «ما به دنبال بمب هسته‌ای نیستیم»، تغییر دهد.

او در ادامه گفت‌وگو با سی‌ان‌ان تأکید کرد: «این خطری است که ما در حال حاضر تلاش می‌کنیم نسبت به آن هوشیار باشیم. این خطری است که من شخصاً تیم آقای ترامپ را درباره آن توجیه کرده و با اسرائیل نیز مشورت کرده‌ام».

در آستانه بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، احتمال احیای سیاست «فشار حداکثری» او علیه جمهوری اسلامی تقویت شده است.

روزنامهٔ وال‌استریت جورنال نیز اخیرا به نقل از چند فرد نزدیک به تیم انتقالی آقای ترامپ، نوشته که او و همکارانش در حال بررسی گزینه‌هایی برای جلوگیری از توانایی ایران برای ساخت سلاح هسته‌ای، از جمله حملات هوایی پیشگیرانه هستند.

از سوی دیگر آمریکا و کشورهای اروپایی در نشست دوره‌ای شورای امنیت سازمان ملل برای بررسی نحوه اجرای قطعنامه ۲۲۳۱، قطعنامه‌ای که بر برجام صحه گذاشت، با تاکید بر اینکه توسعه فعالیت‌های اتمی ایران هیچ توجیه غیرنظامی معتبری ندارد از تهران خواستند که تشدید تنش هسته‌ای را متوقف کند.

رادیو فردا






نظر شما درباره این مقاله:







پزشکیان: هنوز حزب به معنای واقعی در کشور نداریم
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 22.12.2024, 19:30

پزشکیان: هنوز حزب به معنای واقعی در کشور نداریم







نظر شما درباره این مقاله:







تیپ و فکر یکی شد! / صابر گل‌عنبری
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 22.12.2024, 19:16

تیپ و فکر یکی شد! / صابر گل‌عنبری







نظر شما درباره این مقاله:







«لیبرالیسم آبکی» کم از کمونیسم ندارد!
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 22.12.2024, 17:38

«لیبرالیسم آبکی» کم از کمونیسم ندارد!


احمد پورمندی

کمونیسم شرارت مطلق بود، اما «لیبرالیسم آبکی» کم از آن ندارد!

بیژن اشتری، نویسنده و مترجم مدعی لیبرالیسم، به مناسبت سی و دومین سالگرد فروپاشی اتحاد شوروی، یادداشتی نوشته و ضمن اظهار شادمانی به حق از این حادثه تاریخی، به مخاطبانش توصیه کرده که از کمونیست های سابق برحذر باشند چرا که «خطر کمونیسم البته همچنان باقی‌ست. امروزه کمونیست‌ها خود را سوسیالیست یا ترقی‌خواه یا پراگرسیو یا‌ حتی لیبرال می‌نامند، بس که واژه کمونیست منفور شده. این نئوکمونیست‌ها چه بسا جنایت‌های استالین و پل پوت را هم محکوم کنند اما نباید فریب‌شان را خورد.

امروزه کمونیست‌ها در صحنه‌های نبرد تازه‌ای مشغول فعالیت هستند و هوادار حقوق اقلیت‌های جنسی و قومیتی و نژادی و غیره شده‌اند. پس باید حواسمان جمع باشد که در دام آنها نیفتیم. ما ایرانی‌ها یک‌بار گول کمونیست‌های وطنی را خورده‌ایم و همین یکبار باید بار آخر باشد.»

چنین فرمایشاتی، اگر امضای بیژن اشتری را نداشته باشد، بی تردید می تواند به عنوان وصایای مصباح یزدی طبقه بندی شود. هر کوری اگر  از پنجره کوته بینی تعصب ذات گرایانه و حزب اللهی زندان درون به بیرون خیره شود، می بیند که در سراسر جهان، صد ها هزار نفر که خود را «سوسیالیست، پراگراسیو یا لیبرال می نامند و هوادار حقوق اقلیت‌های جنسی و قومیتی و نژادی و غیره» شده‌اند، دورانی در زندگی خود کمونیست بوده‌اند.

این چه سخن هجوی است که باید همه اینها را به خاطر آنکه زمانی باور های کمونیستی داشته اند، مشکوک و خطرناک دانست؟ چه تمایزی بین این نگرش و آرای فقهای مرتجع شیعه در باب کفر و ارتداد وجود دارد؟ آقای اشتری که چنین سخن نابخردانه ای را بر زبان می‌آورد، آیا دستگاه کمونیست یابی، شبیه به کرونایاب مستعان  را هم توصیه می کند تا مومنین به آیین ایشان، بوسیله آن صحت و سقم ادعای یک کمونیست سابق و مثلا لیبرال دموکرات امروز را بسنجند؟ به نظر می رسد که همه چیزمان با همه چیزمان جور است از سردار و  فقیه تا  نویسنده لیبرال مان، مثل در و تخته با هم جورند!

شاید تکرار سخن کلمانسو، سیاستمدار بزرگ فرانسوی برای عبرت لیبرال هایی از نوع آقای اشتری بیهوده نباشد:

«جوانی که سوسیالیست نباشد، قلب ندارد، پیری که سوسیالیست باشد، مغز ندارد!» بسیاری از جوانان کمونیست سابق راه دراز  قلب تا مغز را طی کرده اند ، باور کنید جناب اشتری!






نظر شما درباره این مقاله:







انتقال گستردهٔ تجهیزات نظامی روسیه از سوریه به آفریقا
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 22.12.2024, 17:29

انتقال گستردهٔ تجهیزات نظامی روسیه از سوریه به آفریقا







نظر شما درباره این مقاله:







علی خامنه‌ای بار دیگر معترضان را تهدید کرد
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 22.12.2024, 17:19

علی خامنه‌ای بار دیگر معترضان را تهدید کرد







نظر شما درباره این مقاله:







روسیه خواستار تحقیق فوری درباره قتل
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 22.12.2024, 17:12

روسیه خواستار تحقیق فوری درباره قتل







نظر شما درباره این مقاله:







خویشاوندسالاری در جمهوری اسلامی ایران
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 22.12.2024, 16:02

خویشاوندسالاری در جمهوری اسلامی ایران


مهرزاد بروجردی

(مهرزاد بروجردی، رئیس دانشکده علوم انسانی، علوم و آموزش در دانشگاه علم و فناوری میسوری است.)

چکیده مطلب

در بسیاری از کشورها، به‌ویژه کشورهایی با ساختارهای اقتدارگرا و پدرسالارانه، ساختارهای رسمی حکمرانی بر روابط اجتماعی غیررسمی استوار هستند که دسترسی به قدرت و نفوذ را تعیین می‌کنند. جمهوری اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. روابط خانوادگی، سوابق انقلابی و نسب روحانی از مهم‌ترین معیارهای ورود به ساختارهای حکومتی ایران و بهره‌مندی از امتیازات مرتبط با آن هستند.

از قضا، انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، برخلاف اهداف اعلام‌شده‌اش، نتوانست انتصاب‌های خانوادگی و روابط مبتنی بر خویشاوندی را ریشه‌کن کند. بلکه چارچوب ایدئولوژیک نظام انقلابی، این روابط را نه‌تنها حفظ کرد، بلکه آن‌ها را با توجیهات جدیدی که با ارزش‌های حاکم همخوانی دارد، بازتعریف نمود.

برای دستیابی به رفاه اقتصادی بیشتر و تسریع در توسعه ملی ایران، ضروری است که توازن از انتصابات و رویه‌های حکمرانی مبتنی بر روابط خویشاوندی به سمت روش‌هایی تغییر یابد که بر شایستگی، توانمندی و پاسخگویی استوار باشند.

خاستگاه اجتماعی خویشاوندسالاری در ایران

در سال ۱۳۴۱، لئونارد بیندر، تحلیل‌گر تیزبین سیاست در خاورمیانه، در کتاب خود با عنوان ایران: توسعه سیاسی در جامعه‌ای در حال تغییر اشاره کرد که «خویشاوندسالاری در ایران یک وظیفه خانوادگی سختگیرانه است.»[۱] اخیراً، آصف اشرف دولت قاجار را به‌عنوان یک «دولت خانوادگی» توصیف کرده است[۲]؛ اصطلاحی که جولیا آدامز در کتاب دولت خانوادگی: خانواده‌های حاکم و سرمایه‌داری بازرگانی در اروپا در دوران مدرن اولیه آن را به‌عنوان یک ساختار سازمانی مبتنی بر «حاکمیت سیاسی پدرسالارانه و ترتیبات متعدد میان سران خانواده‌ها» تعریف می‌کند.

در دوران پهلوی، نفوذ چشمگیر «هزار فامیل» در امور ایران به‌وضوح قابل مشاهده بود.[۳] اگرچه این خانواده‌ها پس از انقلاب قدرت خود را از دست دادند، تغییرات اجتماعی گسترده سال ۱۳۵۷ نتوانست به‌طور بنیادین مشاهدات دقیق بیندر درباره خویشاوندسالاری را که همچنان در نظام اسلامی پس از انقلاب ادامه یافت، به چالش بکشد. چشم‌انداز سیاسی ایران پس از انقلاب همچنان به‌شدت تحت تأثیر نهادهای غیررسمی و روابط خویشاوندی باقی مانده است.

تعریف خویشاوندسالاری و تأثیرات آن

خویشاوندسالاری به معنای اعطای مزایا، امتیازات یا مناصب به بستگان یا نزدیکان در حوزه‌های حرفه‌ای یا سیاسی است. گسترش چشمگیر این پدیده نشان می‌دهد که اگرچه قدرت از طریق سازوکارهای رسمی اعمال می‌شود، منشأ آن اغلب در شبکه‌های غیررسمی قرار دارد و پویایی آن نیز از چنین شبکه‌هایی نشأت می‌گیرد. بنابراین، تمرکز صرف بر نهادهای رسمی و بازیگران شناخته‌شده ممکن است به نادیده گرفتن ابعاد اساسی حکمرانی و مدیریت در ایران بینجامد. ازاین‌رو، بررسی و ردیابی شبکه‌های غیررسمی، به‌ویژه از طریق روابط خانوادگی و زناشویی، می‌تواند بینش‌های ارزشمندی درباره نحوه شکل‌گیری دینامیک قدرت و حکمرانی ارائه دهد.

خویشاوندسالاری را می‌توان به‌عنوان مکانیزمی برای تضمین تداوم در رهبری و سیاست‌ها در نظر گرفت، که با ایجاد فرصت‌هایی برای پرورش استعدادهای جدید توسط بستگان باتجربه و تسهیل انتقال قدرت، به‌ویژه در کشورهایی با بی‌ثباتی سیاسی، عمل می‌کند. با این حال، این پدیده اغلب با معایب قابل‌توجهی همراه است، از جمله افزایش ناکارآمدی سیاسی، تبعیض، سوءاستفاده مالی، و فساد سیاسی. اولویت دادن به وفاداری به‌جای شایستگی، شایسته‌سالاری را تضعیف می‌کند، رفتارهای رانتی را ترویج می‌دهد و افراد بیرون از حلقه خودی‌ها را دلسرد می‌سازد.

با توجه به این ویژگی‌ها و پیامدهای خویشاوندسالاری، شایان ذکر است که مطالعه طولانی‌مدت نویسنده درباره ۲٬۷۴۸ نفر از صاحب‌منصبان سیاسی جمهوری اسلامی، که روابط خانوادگی آن‌ها را نیز شامل می‌شود، نشان می‌دهد که دینامیک سیاست‌های پس از انقلاب در ایران به‌طور قابل‌توجهی تحت تأثیر سیاست‌های غیررسمی قرار داشته است. این تأثیر، دست‌کم تا حدی، ناشی از روابط خویشاوندی و زناشویی میان صاحبان مناصب است.

شکل‌های مختلف خویشاوندسالاری

ایدئولوژی حاکم بر نظام جمهوری اسلامی جامعه را به دو گروه “خودی‌ها” و “غیرخودی‌ها” تقسیم می‌کند—کسانی که نظام به آن‌ها اعتماد دارد و کسانی که فاقد این اعتماد هستند. خودی‌ها از اعتماد نظام برخوردارند و در مقایسه با غیرخودی‌ها از امتیازات بیشتری بهره‌مند می‌شوند. در نتیجه، مناصب کلیدی به افرادی واگذار می‌شود که وفاداری خود را به “نظام” اثبات کرده‌اند. این رویکرد زمینه‌ای مناسب برای گسترش خویشاوندسالاری ایجاد می‌کند، هرچند که این پدیده با پوششی انقلابی ارائه می‌شود.

بررسی روابط خانوادگی میان نخبگان حاکم جمهوری اسلامی نکات قابل‌توجهی را درباره “دایره خودی‌ها” آشکار می‌کند. این روابط اغلب از سنت‌هایی مانند ازدواج با پسرعمو یا ازدواج میان خانواده‌های سیاسی نشأت می‌گیرند. افزون بر این، و به شکلی منحصربه‌فرد در ایران، روابط خانوادگی معاصر گاه از ازدواج زندانیان سیاسی یا سربازان جنگی با خواهران، دخترعموها یا برادرزاده‌های هم‌رزمان پیشین آن‌ها در زندان یا میدان نبرد شکل گرفته است[۴].

در نهایت، فرزند روحانی بودن در یک نظام دینی می‌تواند به‌عنوان یک امتیاز شغلی محسوب شود. به‌عنوان نمونه، داده‌های مربوط به ۱۶۷ وزیر نشان می‌دهد که ۲۲ درصد از آن‌ها فرزندان شخصیت‌های روحانی بوده‌اند.[۵] به‌طور خلاصه، روابط خانوادگی، سوابق انقلابی و نسب روحانی، سه عامل کلیدی برای ورود به ساختار حکومتی ایران و بهره‌مندی از امتیازات مرتبط با آن محسوب می‌شوند.

بر اساس بانک اطلاعاتی نویسنده، حداقل ۱۵ درصد (۴۰۰ نفر) از صاحب منصبان ارشد در جمهوری اسلامی دارای حداقل یک ارتباط خانوادگی با فرد دیگری در این گروه از نخبگان سیاسی (۲٬۷۴۸ نفر) هستند. این گروه شامل وزرا، رؤسای سه قوه، نمایندگان مجلس، اعضای شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس خبرگان و فرماندهان ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می‌شود. اگر دامنه این پژوهش شامل شخصیت‌های سیاسی درجه دوم مانند سفرا، ائمه جمعه، استانداران، شهرداران یا نمایندگان ولی فقیه می‌شد، بدون شک میزان روابط خانوادگی حتی برجسته‌تر می‌بود.

در میان این ۴۰۰ نفر، تقریباً ۶۶۵ رابطه خانوادگی متمایز وجود دارد. روابط نسبی بیشترین سهم را دارند و ۵۸ درصد (۳۸۴ مورد) از تمام روابط خانوادگی را تشکیل می‌دهند. روابط خویشاوندی (از طریق ازدواج) ۳۷ درصد (۲۴۶ مورد) و روابط همسری کمتر از ۴ درصد (۲۳ مورد) هستند. روابط نسبی معمولاً شامل الگوهایی مانند «پدر-پسر»،[۶] «دو یا سه برادر»[۷] یا «دو یا چند پسرعمو» است. این روابط نسبی عمدتاً در مجلس شورای اسلامی متمرکز هستند و تعدادی نیز در مجلس خبرگان و شورای نگهبان دیده می‌شوند.[۸] این روابط را می‌توان به دو دسته بین‌نسلی (پسرانی که جانشین پدرانشان می‌شوند)[۹] و درون‌نسلی (دو برادر یا پسرعمو که همزمان در یک نهاد سیاسی خدمت می‌کنند) تقسیم کرد[۱۰].

در حالی که نخبگان با روابط نسبی عمدتاً مرد (۹۵ درصد) هستند، تحلیل دینامیک زنان دارای مناصب نیز نتایج قابل‌توجهی ارائه می‌دهد. داده‌ها نشان می‌دهد که حداقل ۲۲ درصد (۲۰ نفر) از ۹۳ زنی که از زمان انقلاب ۱۳۵۷ به‌عنوان نماینده مجلس، وزیر یا معاون رئیس‌جمهور خدمت کرده‌اند، دختران، همسران یا برادرزاده‌های دیگر شخصیت‌های برجسته سیاسی بوده‌اند.[۱۱] علاوه بر این، حداقل ۱۰ درصد دیگر از آن‌ها دختران، همسران، خواهران یا مادران «شهدا» (عمدتاً شهیدان جنگ ایران و عراق) بوده‌اند[۱۲].

در بوروکراسی ایران، خویشاوندسالاری به اشکال گوناگونی بروز می‌کند. هنگامی که یک وزیر، استاندار یا شهردار جدید به قدرت می‌رسد، معمولاً گروهی از افراد - که اغلب شامل دوستان و بستگان هستند - را که با او همسو می‌باشند، به همراه خود به ادارات و سازمان‌ها می‌آورد.[۱۳] این افراد معمولاً فاقد تخصص و دانش لازم هستند و تمرکز اصلی آن‌ها بیشتر بر تأمین منافع شخصی و حامی خود معطوف است. مقامات متمایل به انتصاب بستگان، چنین انتصابات را با ادعای اینکه «وفاداری» و «اعتماد» آن‌ها برای مدیریت صحیح وظایف و مسئولیت‌ها ضروری است، توجیه می‌کنند.[۱۴] این روند به‌وضوح در بسیاری از انتصابات در بالاترین سطوح کشور دیده می‌شود.

نمونه‌هایی از خویشاوندسالاری

آیت‌الله شهاب‌الدین اشراقی و احمد خمینی، به ترتیب داماد و پسر آیت‌الله خمینی، برای سال‌ها به‌عنوان رؤسای دفتر او خدمت کردند. در دوران رهبری آیت‌الله خامنه‌ای، این سمت به محمدمهدی گلپایگانی، پدر داماد او، سپرده شد.

رئیس‌جمهور هاشمی رفسنجانی برادر، پسر و بعدها پسرعموی همسرش را به‌عنوان سرپرست دفتر ریاست‌جمهوری منصوب کرد. رئیس‌جمهور خاتمی برادرش، علی خاتمی، را به‌عنوان رئیس دفتر ریاست‌جمهوری منصوب کرد و محمدرضا تابش، خواهرزاده‌اش، به‌عنوان معاون رئیس دفتر خدمت کرد. رئیس دفتر ریاست‌جمهوری در دوران محمود احمدی‌نژاد، اسفندیار رحیم‌مشایی، پدر عروس او بود.

رئیس‌جمهور هاشمی رفسنجانی پسرش را به‌عنوان رئیس دفتر بازرسی ریاست‌جمهوری منصوب کرد، و احمدی‌نژاد همان سمت را به برادرش واگذار کرد. برادر هاشمی رفسنجانی نیز به مدت چهار سال ریاست صدا و سیما را در دوران ریاست‌جمهوری او بر عهده داشت.

حسین فریدون دستیار ویژه برادرش، رئیس‌جمهور حسن روحانی، بود.

منوچهر متکی، وزیر امور خارجه، همسر خود را به‌عنوان مدیرکل حقوق بشر و امور زنان وزارت خارجه منصوب کرد و همچنین بستگان متعددی را در دوران تصدی خود به سمت‌های مختلف گماشت.

شهردار تهران، محمدباقر قالیباف، همسر خود را به‌عنوان مشاور و رئیس امور زنان منصوب کرد.

خانواده مهدوی کنی دانشگاه امام صادق را به عنوان یک کسب‌وکار خانوادگی اداره می‌کند و مهم‌ترین مناصب علمی و اداری آن توسط اعضای خانواده شامل آیت‌الله، همسر، پسر، دختر، دامادها، برادر و برادرزاده‌ها اشغال شده است[۱۵].

این بررسی نشان می‌دهد که خویشاوندسالاری یکی از مکانیزم‌های اصلی شکل‌دهنده به سیاست‌ها و حکمرانی در ایران است و به شدت در ساختارهای رسمی و غیررسمی کشور تأثیرگذار است.

خویشاوندسالاری انقلابی

خویشاوندسالاری انقلابی تا حدی با خویشاوندسالاری سنتی متفاوت است. خویشاوندسالاری سنتی معمولاً در سیاست‌های خویشاوندی، ساختارهای قبیله‌ای، یا شبکه‌های حامی‌پروری که در خدمت قدرتمندان هستند، ریشه دارد. در مقابل، خویشاوندسالاری انقلابی بیشتر بر پایه پیوندهای خانوادگی با شهدا، اسرای جنگی سابق یا جانبازان شکل می‌گیرد. به‌ویژه، فداکاری‌های پدران و برادران در دوران جنگ ایران و عراق شانس انتخاب فرزندان و دیگر بستگان آن‌ها را افزایش داده و جایگاه «افراد برگزیده» را به آن‌ها اعطا کرده است، که دسترسی به مناصب دولتی مهم را برای آن‌ها تسهیل می‌کند. این ترجیحات خویشاوندسالارانه به حوزه‌های دیگری نیز گسترش یافته است، از جمله بهره‌مندی از سهمیه برای ورود به دانشگاه‌ها، دریافت بورسیه‌های دولتی برای تحصیل در خارج از کشور،[۱۶] و حتی برخورد قضایی ملایم‌تر برای جرایم ارتکابی[۱۷].

این رویه که فرزندان دارای «ژن‌های خوب انقلابی» با تکیه بر نفوذ و قدرت والدین یا بستگان نزدیک خود به مزایای اقتصادی و سیاسی دست می‌یابند، چنان گسترش یافته که مردم برای توصیف آن‌ها اصطلاح «آقازاده» را ابداع کرده‌اند. آقازاده‌ها اغلب به‌عنوان فرزندانی برخوردار شناخته می‌شوند که با کمترین تلاش و عمدتاً از طریق روابط خانوادگی و نزدیکی به محافل قدرت، به ثروت و نفوذ چشمگیری دست می‌یابند. این پدیده از مرزهای جناح‌های سیاسی عبور کرده و شامل فرزندان پسر و دختر نیز می‌شود.[۱۸] آقازاده‌ها که در خانواده‌های سیاسی پرورش یافته‌اند، معمولاً خود را مستحق تصدی مناصب عالی سیاسی یا اقتصادی می‌دانند و از امتیازاتی بهره‌مند می‌شوند که اغلب بازتابی از مسیر شغلی والدینشان است. این احساس طمع و حق‌طلبی، که در تضاد آشکار با اصول شایسته‌سالاری است، به‌ویژه موجب نارضایتی گسترده و عمیق در میان مردم شده است.

جایگاه خویشاوندسالاری در سیستم سرمایه‌داری رانتی ایران

در حالی که برخی از فرزندان و بستگان صاحب منصبان از نام خانوادگی خود برای ورود به عرصه سیاست بهره می‌برند،[۱۹] بسیاری دیگر که نگران فضای سیاسی ناپایدار و پرتلاطم ایران هستند، بخش تجاری را به‌عنوان جایگزینی امن‌تر و کمتر شفاف برمی‌گزینند. در سیستم سرمایه‌داری رانتی ایران، انتصاب بستگان به سمت‌های مدیریتی در بوروکراسی گسترده سازمان‌های دولتی و شبه‌دولتی امری رایج است. این انتصابات به‌ویژه در نهادهایی مانند بانک‌ها،[۲۰] شوراها، بنیادها، شرکت‌های انرژی، اندیشکده‌ها و دانشگاه‌ها به‌وفور دیده می‌شود. تخصیص حقوق‌های کلان و عناوینی مانند «مشاور» به بستگان و دوستان به یک رویه معمول و تثبیت‌شده تبدیل شده است.

جایگاه درونی این افراد به خانواده‌های انقلابی اجازه می‌دهد تا با حداقل نظارت عمومی از فرصت‌های پرسود بهره‌برداری کنند. مزیت انتصاب دامادها یا عروس‌ها در ناشناس بودن آن‌ها نهفته است، زیرا تفاوت در نام خانوادگی معمولاً بلافاصله رابطه خویشاوندی را آشکار نمی‌کند، مگر اینکه توسط رسانه‌ها یا افراد آگاه افشا شود. این امر به حفظ اعتبار مقام ارشد کمک می‌کند و مانع از لکه‌دار شدن شهرت او می‌شود. حتی در صورت افشای روابط خویشاوندی، مقام مسئول می‌تواند ادعا کند که انتصاب بر اساس شایستگی انجام شده است. برای فاصله گرفتن بیشتر از انتصاب بستگان سببی، بعضی از مقامات از دیگر صاحبان قدرت می‌خواهند که خویشاوندان آن‌ها را منصوب کنند و معمولاً در ازای آن، وعده انجام خدمتی مشابه را می‌دهند.[۲۱]  لذا میتوان گفت اگرچه قدرت به‌طور رسمی از طریق سازوکارهای تعریف‌شده منتقل می‌شود، اما خاستگاه واقعی آن اغلب در شبکه‌های پیچیده روابط خانوادگی پنهان است. در نتیجه، خانواده‌های انقلابی اسلامی توانسته‌اند دارایی‌ها، جایگاه و شبکه‌های گسترده سیاسی‌ای را انباشت کنند که برای سال‌ها می‌تواند بر سیاست ایران تأثیرگذار باشد. برکنار کردن این خانواده‌های ریشه‌دار و «فرزندان قدرت» که از طول عمر سیاسی و نفوذ اقتصادی قابل‌توجهی برخوردارند، چالشی دشوار و پیچیده خواهد بود[۲۲].

نسب روحانی

در ایران، سنت ازدواج میان خانواده‌های روحانی از دیرباز به تقویت و تداوم خویشاوندسالاری در میان صاحب منصبان سیاسی و روحانی منجر شده است. همان‌طور که نویسنده در جای دیگری اشاره کرده است، بسیاری از افراد در موقعیت‌های کلیدی از طریق ازدواج، به‌عنوان داماد[۲۳] یا باجناق[۲۴] شخصیت‌های تأثیرگذار، با این افراد ارتباط پیدا می‌کنند و شبکه‌ای از پیوندهای خانوادگی ایجاد می‌کنند که به تثبیت قدرت و گسترش نفوذ آن‌ها کمک می‌کند.

یک نمونه بارز، خانواده برجسته لاریجانی است که نمونه‌ای از رویه ازدواج میان نخبگان روحانی را به نمایش می‌گذارد. علی لاریجانی، رئیس پیشین مجلس شورای اسلامی، داماد آیت‌الله مرتضی مطهری، رئیس سابق شورای انقلاب است. برادر او، صادق لاریجانی، رئیس پیشین قوه قضائیه و رئیس کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام، با خانواده آیت‌الله وحید خراسانی، یکی از مراجع برجسته تقلید شیعه، ازدواج کرده است. برادر دیگر، باقر لاریجانی، رئیس پیشین دانشگاه علوم پزشکی تهران، داماد آیت‌الله حسن حسن‌زاده آملی، فیلسوف برجسته اسلامی است. علاوه بر این، خواهر آن‌ها با آیت‌الله مصطفی محقق داماد، رئیس پیشین سازمان بازرسی کل کشور، ازدواج کرده است.

این ارتباطات خانوادگی به انتصابات سیاسی نیز گسترش یافته است. برای مثال، آیت‌الله صادق لاریجانی در دوران ریاست بر قوه قضائیه، برادر دیگرش، محمدجواد لاریجانی، را به‌عنوان معاون امور بین‌الملل و رئیس دفتر حقوق بشر منصوب کرد، که نشان‌دهنده نقش محوری روابط خانوادگی در پیشرفت شغلی است.

این الگو به خانواده لاریجانی محدود نمی‌شود. به‌عنوان نمونه، خانواده آیت‌الله خمینی روابط زناشویی با حداقل هجده خانواده مختلف برقرار کرده است،[۲۵] درحالی‌که خانواده آیت‌الله خامنه‌ای نیز پیوندهای خویشاوندی با حداقل نه خانواده ایجاد کرده‌اند.[۲۶] این اتحادها نشان می‌دهد که ازدواج میان خانواده‌ها نه‌تنها به‌عنوان ابزاری برای حفظ نفوذ عمل می‌کند، بلکه به‌عنوان مکانیزمی برای نهادینه‌سازی خویشاوندسالاری در ساختارهای رسمی حکومتی به‌کار گرفته می‌شود و به‌طور مؤثری تداوم قدرت و امتیازات را در نسل‌های مختلف تضمین می‌کند.

نتیجه‌گیری

خویشاوندسالاری یکی از ویژگی‌های بارز نظام‌های اقتدارگرا و پدرسالارانه است، جایی که حاکمان معمولاً سیاست‌های مبتنی بر روابط خویشاوندی را ترجیح می‌دهند، زیرا این روابط را قابل‌اعتماد و پایدار می‌دانند. در شرایطی که مناصب دولتی به‌عنوان فرصتی برای منفعت‌رسانی به خانواده، طایفه یا گروه خویشاوندی تلقی می‌شود - اغلب به بهای منافع عمومی و گسترده‌تر اجتماعی - یک نظام شبه‌وراثتی به‌راحتی شکل می‌گیرد.

انقلاب ۱۳۵۷ ایران، هرچند به‌طور رسمی به نظام سلطنتی پایان داد، اما نتوانست پدیده خویشاوندسالاری را ریشه‌کن کند. در مقابل، چارچوب ایدئولوژیک نظام انقلابی دینی این روابط خویشاوندسالارانه را با تطبیق و بازتعریف آن‌ها ادامه داد و آن‌ها را در قالب توجیهاتی جدید که با ارزش‌ها و اصول رژیم همخوانی داشت، مشروعیت بخشید.

———————————-

[1] Leonard Binder, Iran: Political Development in a Changing Society (University of California Press, 1962), p. 159.
[2] Assef Ashraf, “A Familial State: Elite Families, Ministerial Offices, and the Formation of Qajar Iran,”  International Journal of Middle East Studies 51 (2019), p. 43.

[۳] خانواده‌هایی همچون افشار، علم، امینی، اردلان، عضد، بختیاری، بیات، دولو، اسفندیاری، فرمانفرما، فیروز، قوام، هدایت، متین‌دفتری، پیرنیا، قره‌گوزلو و زنگنه.
[۴] می‌توان به روابط خانوادگی قوی در رهبری دو حزب سیاسی لیبرال و محافظه‌کار در ایران اشاره کرد. در حزب نهضت آزادی ایران، مهدی بازرگان، رهبر مؤسس، پدرزن محمدحسین بنی‌اسدی، رهبر کنونی این حزب بود. همچنین، خواهرزاده بازرگان با عزت‌الله سحابی، یکی از اعضای برجسته این سازمان، ازدواج کرده بود. علاوه بر این، محمد توسلی، شهردار پیشین تهران، با ابراهیم یزدی، که سال‌ها رهبری این نهضت را بر عهده داشت، باجناق است. در حزب محافظه‌کار هیئت‌های مؤتلفه، سعید امانی همدانی، پدر معنوی این گروه، پدرزن اسدالله بادامچیان، یکی از رهبران حزب و نماینده سابق مجلس، بود. پسر سعید، جواد، با دختر احمد قدیریان، معاون پیشین دادستان کل و یکی از مقامات ارشد زندان اوین، که از فعالان این حزب نیز بود، ازدواج کرد. برادر سعید، صادق، با خواهر اسدالله لاجوردی، زندانبان معروف زندان اوین و عضو این سازمان، ازدواج کرده بود. علاوه بر این، آیت‌الله رضا استادی مقدم، یکی دیگر از اعضای مؤتلفه، با حبیب‌الله شفیق، یکی از بنیان‌گذاران این سازمان، باجناق بود.
[۵] مهرزاد بروجردی، حقایقی درباره کابینه‌ها و وزرا در جمهوری اسلامی ایران
[۶] محمدمهدی مفتح، فرزند آیت‌الله محمد مفتح که در دوران عضویت در شورای انقلاب ترور شد، تاکنون هشت دوره به‌عنوان نماینده مجلس شورای اسلامی از دو حوزه انتخابیه مختلف در استان همدان فعالیت داشته است.
[۷] حداقل ۷۷ برادر به‌عنوان نماینده در مجلس شورای اسلامی خدمت کرده‌اند. برای فهرستی از ۵۹ نفر از آن‌ها می‌توانید به این منبع مراجعه کنید. افرادی که در این فهرست ذکر نشده‌اند عبارتند از: غلامرضا و عباس رحیمی حاجی‌آبادی، سید قدرت‌الله و سید ناصر حسین‌پور، سید حسن و سید عبدالهادی حسینی شاهرودی، سلیم و صمد مرعشی، انوشیروان و محمدعلی محسنی بندپی، حسن و بهمن محمدیاری، علی و محمدباقر نوبخت حقیقی، نورالدین و کمال‌الدین پیرموذن، و سید احسان و سید امیرحسین قاضی‌زاده هاشمی. علاوه بر این، خانواده‌های استکی، ناطق نوری و طباطبایی‌نژاد هرکدام سه برادر داشته‌اند که به‌عنوان نمایندگان مجلس حضور داشته‌اند.
[۸] سید حسن طاهری خرم‌آبادی و پسرش سید مجتبی در سال‌های ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۲ به‌طور همزمان در مجلس خبرگان رهبری عضویت داشتند. به همین شکل، عبدالنبی نمازی و پسرش حسن از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۴ در مجلس خبرگان رهبری به‌طور همزمان فعالیت می‌کردند. همچنین، برادران احمد و محمدرضا علیزاده در سال‌های ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۰ به‌طور همزمان در شورای نگهبان مشغول به کار بودند.
[۹] به‌عنوان مثال، پسران سید عباس ابوترابی‌فرد، سید محمود علوی، سید علیرضا عبادی، محمدحسین افتخاری، سید یونس عرفانی، عزت‌الله دامادی و محمدحسین صادقی راه پدران خود را دنبال کرده و به‌عنوان نمایندگان مجلس شورای اسلامی انتخاب شده‌اند.
[۱۰] به‌عنوان مثال، برادران زیر به‌طور همزمان در دوره‌های مشخصی از مجلس شورای اسلامی حضور داشته اند: محسن و محمد مجتهد شبستری (دوره اول)، غلامرضا و عباس رحیمی حاجی‌آبادی (دوره دوم)، قاسم و احمد رمضانپور نرگسی (دوره پنجم). در مجلس هفتم، قدرت‌الله علیخانی و پسرش محمد علیخانی هر دو به‌عنوان نماینده مجلس حضور داشتند. علاوه بر این، سیده فاطمه ذوالقدر و پدرش سید مصطفی ذوالقدر به‌عنوان تنها تیم پدر و دختری، به‌طور همزمان در مجلس دهم نماینده بودند.
[۱۱] تقسیم‌بندی دقیق این زنان سیاستمدار به شرح زیر است: ۵۳ درصد آن‌ها دختر سیاستمداران بودند، ۲۶ درصد همسر آن‌ها بودند، و ۲۱ درصد خواهر، عروس، خواهرزاده یا مادرشوهر سیاستمداران بودند.
[۱۲] به‌ عنوان نمونه نمایندگان مجلس شورای اسلامی مهناز بهمنی، معصومه پاشایی‌بهرام، ناهید تاج‌الدین، هاجر چنارانی، زهرا ساعی، سمیه محمودی و عاتقه صادقی پدران خود را از دست داده‌اند؛ پروین صالحی‌نژاد و اکرم موسوی‌منش همسران خود را از دست داده‌اند؛ حلیمه علی برادر خود را از دست داده است؛ و فاطمه همایون‌مقدم فرزند و داماد خود را از دست داده است.
[۱۳] در اینجا سه نمونه آشکار از خویشاوندسالاری ارائه شده است: عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور پیشین (۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰)، پسرش را به کارگروه اقتصاد مقاومتی وزارت کشور منصوب کرد، برای دامادش یک موقعیت مدیریتی در وزارتخانه فراهم نمود و داماد خواهرش را به ریاست مرکز مدیریت عملکرد، بازرسی و امور حقوقی گماشت. علاوه بر این، او شوهر خواهرش را نیز به‌عنوان مشاور وزارتخانه منصوب کرد. عبدالعلی علی‌عسگری، رئیس سابق صدا و سیما، شوهرخواهر خود را به‌عنوان معاون رادیو در سازمان صدا و سیما منصوب کرد. رحیم قربانی، فرمانده سابق سپاه و جانباز جنگ، که از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ استاندار آذربایجان غربی بود، در دوران تصدی خود همسر، شوهرخواهر، چهار خواهرزاده و دو پسرعمو را در سمت‌های مختلف در ادارات دولتی منصوب کرد.
[۱۴] علاوه بر این، خویشاوندسالاری در ایران اغلب به شکل ترجیح‌های قومی یا محلی («محله‌ای») دیده می‌شود؛ یعنی استخدام افرادی از منطقه، گروه قومی، طایفه یا محل سکونت خود.
[۱۵] در مهر ۱۳۹۷، هنگامی که پس از ۳۶ سال ریاست دانشگاه امام صادق به فردی خارج از خانواده مهدوی‌کنی واگذار شد، این تغییر به‌عنوان یک «تحول ژنتیکی» در این نهاد توصیف شد.
[۱۶] سید محمدصالح هاشمی گلپایگانی، دبیر سابق ستاد امر به معروف و نهی از منکر، ادعا کرده است که بین ۳,۰۰۰ تا ۴,۰۰۰ نفر از فرزندان مقامات دولتی در خارج از کشور زندگی می‌کنند.
[۱۷] به‌عنوان مثال، شیخ علی تهرانی، شوهر خواهر آیت‌الله خامنه‌ای، که به عراق پناهنده شده و بیش از یک دهه به فعالیت‌های مخالف علیه نظام مشغول بود، در سال ۱۳۷۴ به ایران بازگشت و به ۲۰ سال حبس محکوم شد. با این حال، او در نهایت در سال ۱۳۸۴ آزاد شد.
[۱۸] برخی از نمونه‌های آقازاده شامل فرزندان افرادی مانند محمدرضا عارف، غلامعلی حدادعادل، اکبر هاشمی‌رفسنجانی، صفدر حسینی، سید علی خامنه‌ای، ابوالقاسم خزعلی، احمد جنتی، مرتضی مطهری، محمدباقر قالیباف و عباس واعظ طبسی هستند.
[۱۹] به‌عنوان مثال، بسیاری از افرادی که به سمت‌های سفیری در سازمان ملل متحد یا کشورهایی نظیر بلغارستان، کرواسی، آلمان شرقی، فنلاند، فرانسه، کویت، ژاپن، مالزی، روسیه و عربستان سعودی منصوب شده‌اند، از بستگان نزدیک شخصیت‌های برجسته سیاسی محسوب می‌شوند.
[۲۰] مهدی جهانگیری، برادر اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس‌جمهور پیشین، بنیان‌گذار بانک کارآفرین بود. فرزند حسین همدانی، یکی از مقامات ارشد سپاه پاسداران، رئیس هیئت مدیره بانک کشاورزی بود. محمدمهدی احمدی، داماد محسن رضایی فرمانده پیشین سپاه پاسداران، مدیرعامل بانک شهر است.
[۲۱] نمونه‌های زیر را در نظر بگیرید: در سال ۱۳۹۷، کامبیز مهدیزاده، داماد رئیس‌جمهور حسن روحانی، توسط وزیر صنعت، معدن و تجارت به‌عنوان معاون وزیر و رئیس سازمان زمین‌شناسی و اکتشافات معدنی منصوب شد. پس از انتقاداتی که به این انتصاب وارد شد، داماد رئیس‌جمهور به‌عنوان عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات و آینده‌پژوهی توسعه در سازمان برنامه و بودجه منصوب شد. علی‌اشرف ریاحی، داماد محمدرضا نعمت‌زاده، وزیر پیشین صنعت، معدن و تجارت، به عضویت هیئت مدیره شرکت «مدیریت و اجرای مهر نیک» درآمد، شرکتی که خود نعمت‌زاده رئیس هیئت مدیره آن بود. دختر نعمت‌زاده (زینب) و دامادش هر دو در یک پرونده بزرگ فساد مالی مورد اتهام قرار گرفتند. حسن میر خلیلی، داماد حجت‌الاسلام سید احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران، در دولت حسن روحانی به‌عنوان رئیس دفتر سازمان برنامه و بودجه منصوب شد. وحید خاوئی، داماد اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده پیشین نیروی انتظامی، به‌عنوان مدیرعامل بنیاد علوی خدمت کرده است. داماد سردار سید یحیی رحیم صفوی، فرمانده پیشین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به‌عنوان معاون بررسی و ارزیابی در شورای عالی انقلاب فرهنگی فعالیت داشته است.
[۲۲] برخی از خانواده‌های سیاسی پرنفوذ جمهوری اسلامی شامل خانواده‌های عباسپور-تهرانی‌فرد، ابوترابی‌فرد، دستغیب، هاشمی‌رفسنجانی، کلانتری، خامنه‌ای، خاموشی، خاتمی، خمینی، لاریجانی، مطهری، ناطق‌نوری و صدوقی هستند.
[۲۳] نویسنده فهرستی از ۱۰۰ داماد منتشر کرده است. با این حال، این فهرست به هیچ وجه جامع نیست و شامل تمامی دامادهای مرتبط با جمهوری اسلامی نمی‌شود.
[۲۴] مهرزاد بروجردی، باجناق‌های سیاستمدار در جمهوری اسلامی
[۲۵] این خانواده‌ها عبارتند از: اعرابی، بروجردی، اشراقی، حائری یزدی، هاشمی رفسنجانی، خامنه‌ای، خاتمی، میر محمدی، محقق داماد، موسوی بجنوردی، [محسن] رضایی، [کاظم] روحانی، صدر، ثقفی، شهرستانی، سیستانی، طباطبایی سلطانی، و طاهری اصفهانی.
[۲۶] این خانواده‌ها شامل حدادعادل، خاموشی، خرازی، خوشوقت، لولاچیان، مهدوی‌کنی، محمدی گلپایگانی، مرادخانی و شافعی هستند.






نظر شما درباره این مقاله:







مهدی خلجی: به احترام استاد حسین‌علی منتظری ">
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 22.12.2024, 15:42

مهدی خلجی: به احترام استاد حسین‌علی منتظری


مهدی خلجی: به احترام استاد حسین‌علی منتظری: خاطرات شخصی






نظر شما درباره این مقاله:







سردرگمی بی‌سابقه حکومت بعد از شکست سوریه ">
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 22.12.2024, 11:53

سردرگمی بی‌سابقه حکومت بعد از شکست سوریه


سردرگمی بی‌سابقه حکومت بعد از شکست سوریه

چشم‌انداز با مهدی مهدوی آزاد
مهمانان این برنامه: جابر رجبی - محسن سازگارا






نظر شما درباره این مقاله:







بر ایران چه می‌گذرد؟
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 22.12.2024, 11:49

بر ایران چه می‌گذرد؟


یدالله کریمی‌پور

کوس رسوایی سیستم مدیریت کلان ایران به جایی رسیده که ناله‌های رئیس جمهور نیز در آمده است: “این مملکت و این جامعه نیاز به کسانی دارد که درد این مردم را داشته باشند. با افراد بی‌سواد، غیر مصمم، فرصت طلب و ریاکار هیچ‌ وقت نمی‌توان به جایی رسید.”

در این روزهای سرنوشت ساز، خوب است تصویری روشن، کوتاه و واقعی از آن چه بر جمهوری اسلامی می گذرد ارائه شود:

۱- تخصیص درازمدت و سنگین بودجه و بلکه منابع ملی در جهت تولید نظامی و طرح و برنامه‌های پیوسته به آن، مخصوصا در سطحی که در میدان، بیمه کننده امنیت کشور در برابر تهدیدات آمریکا و اسراییل نیستند. مثلا در کسب برتری هوایی و پدافند قطعی؛

۲- تخصیص ارز کمیاب و پر ارزش در جهت تداوم‌ برنامه توانمند سازی محور مقاومت و پاسداری از پایگاه‌های نظامی و نیز کمک‌های بی دریغ و رایگان‌ و بلاعوض به کشورها و تشکل‌های شبه نظامی بدون در بر داشتن هر گونه فایده استراتژیک. سهل است که این هزینه‌ها محمل و بستری مشروع برای تهدید عینی و گسترده علیه نظام و بلکه ایران شده است. بنگرید به آن چه در لبنان، سوریه، غزه، عراق و یمن گذشته و می گذرد و تهدیدات متعاقب و پیاپی اسرائیل(اشغالگر)؛

۳- رخنه سیاستمداران فرصت‌طلب، فاسد و ریاکار در دستگاه تصمیم‌سازی کلان ملی که تنها در پی پاسداری از امتیازات کلان خود بوده و هرگز به علائق و مسائل ملی نمی اندیشند؛

۴- ناکارآمدی و بلکه فرسودگی و تباهی ایدئولوژی و رویکرد حکومت و خنثی و بی‌اثر شدن و بلکه تنفرانگیز شدن دستگاه تبلیغاتی و سیستم‌ پروپاگاندای حکومتی؛

۵- نفی همه‌ی طرح و برنامه‌های گسترده اصلاحی از سوی هسته سخت قدرت و تاکیدات پیاپی بر اهداف نابودگر استراتژیک کهنه و زهوار در رفته؛

۶- تقلیل دهشتناک قدرت اخلاقی ملی(درجه وفاداری مردم‌ و تشکل‌ها از حکومت). به عبارت‌ بهتر ایجاد و ژرف شدن شکاف بین ملت-دولت تا آن حد که دیگر دست و انگیزه فرمانروایان مانند سابق برای حکومت‌ورزی باز نیست و مردم هم‌ به هیچ روی گردن به اطاعت نمی‌دهند؛

۷- کم‌ اثر شدن ماشین سرکوب، به گونه‌ای که هزینه سرکوب برای حکومت آن‌چنان‌‌ بالا رفته است که مثلا قادر نیست قانونی مانند حجاب را به فاز اجرایی بکشاند.

با وجود چنین شرایط و چشم‌اندازی، راه و میدان برای رئیس جمهور در جهت اجرایی کردن طرح و برنامه‌ها و تغییرات‌ مدنظر و گذر از این شرایط دشوار نباید چندان سخت باشد. پزشکیان‌ به دو وسیله از این‌ پل‌ها‌ خواهد گذشت؛ اراده مصمم و برقراری ارتباط صمیمانه با مردم.


توجه: در این یادداشت متاثر از بیژن اشتری و یادداشت دلایل ‌فروپاشی اتحاد شوروی بوده‌ام. با سپاس از ایشان.

تلگرام نویسنده
@karimipour_k






نظر شما درباره این مقاله:







۹ بیمار پس از عمل آب مروارید نابینا شدند
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 22.12.2024, 10:15

ماجرای فاجعه پزشکی در بیمارستان نگاه تهران:

۹ بیمار پس از عمل آب مروارید نابینا شدند


تعدادی از بیمارانی که در بیمارستان نگاه تحت عمل جراحی آب مروارید قرار گرفته‌اند، به دلیل عفونت شدید چشمی بینایی خود را از دست داده‌اند. این بیماران که در تاریخ ۱۷ مهرماه تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند، به سرعت دچار علائم عفونت شده و برخی از آن‌ها حتی با خطر تخلیه چشم مواجه شدند.

به گزارش روزنامه سازندگی بررسی‌ها نشان می‌دهد که علت این عفونت گسترده، آلودگی به باکتری سودوموناس آئروژینوزا بوده است. این باکتری که به عنوان یکی از عوامل اصلی عفونت‌های بیمارستانی شناخته می‌شود، احتمالا از طریق تجهیزات پزشکی آلوده یا محیط ناسالم اتاق عمل به چشم بیماران منتقل شده است.

یکی از بیماران که یک خانم ۶۵ ساله است، در توصیف این حادثه دردناک به تسنیم می‌گوید: «پس از عمل جراحی، حال من به شدت وخیم شد و چشمم به شدت درد می‌کرد. با وجود پیگیری‌های فراوان، بیمارستان هیچ اقدامی برای درمان من انجام نداد.»

این حادثه واکنش  وزارت بهداشت و کمیسیون بهداشت و درمان مجلس را در پی داشته است. حسین کرمانپور، سرپرست مرکز روابط عمومی وزارت بهداشت ضمن تایید این حادثه، اعلام کرد که این موضوع در دست بررسی است.

حسین‌علی شهریاری» رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در این مورد گفت: این مسئله در دستور کار کمیسیون است و پیگیری در این باره انجام خواهد شد، اما قرار نیست که مردم را نگران کنند. درست است که این اتفاق افتاده و اتفاق خیلی بدی هم بوده است، اما قرار نیست که هر روز همه خبر منتشر کنند.

وی تاکید کرد: حتما هم وزارت بهداشت درمان و هم کمیسیون بهداشت و درمان مجلس این مسئله را پیگیری می‌کنند و حتما با مسببان برخورد خواهد شد و تمام کارهای قانونی در حال انجام است.

رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در واکنش به اینکه چنین مسائلی اعتماد به سیستم درمانی را خدشه‌دار می‌کند، گفت: اگر شما دامن نزنید و بزرگ نکنید مردم بی‌اعتماد نمی‌شوند. دلیلی ندارد که رسانه‌ها هرروز این مسئله را برجسته کنند

واکنش وزارت بهداشت و کمیسیون بهداشت و درمان مجلس

وزارت بهداشت و کمیسیون بهداشت و درمان مجلس  به خبر منتشره درباره نابینایی ۹ بیمار پس از جراحی آب مروارید در بیمارستان نگاه، واکنش نشان دادند.

حسین کرمانپور، سرپرست مرکز روابط عمومی و اطلاع‌رسانی وزارت بهداشت در واکنش به خبر منتشره درباره نابینایی ۹ بیمار پس از جراحی آب مروارید در بیمارستان نگاه گفت: «ماجرا مربوط به چند ماه گذشته است.»

روابط عمومی معاونت درمان وزارت بهداشت هم اعلام کرده است که پیگیری قضایی درباره این مسئله انجام شده است.

حسین‌علی شهریاری، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس هم در این باره گفت: «این مسئله در دستور کار کمیسیون است و پیگیری در این باره انجام خواهد شد، اما قرار نیست که مردم را نگران کنند. حتماً هم وزارت بهداشت و درمان، هم کمیسیون بهداشت و درمان مجلس این مسئله را پیگیری می‌کنند. حتماً با مسببان برخورد خواهد شد و تمام کارهای قانونی در حال انجام است.»






نظر شما درباره این مقاله:







ترکیه بار دیگر نیروهای مسلح کرد سوریه را تهدید کرد
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 22.12.2024, 8:28

ترکیه بار دیگر نیروهای مسلح کرد سوریه را تهدید کرد







نظر شما درباره این مقاله:







با شکست حزب‌الله و سقوط اسد، محور ایران فرو‌پاشید
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 22.12.2024, 8:07

با شکست حزب‌الله و سقوط اسد، محور ایران فرو‌پاشید


سلسله رویدادهای دراماتیکی که از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ با حمله حماس به اسرائیل آغاز شد، خاورمیانه را زیر و رو کرد و باعث سقوط رژیم‌ها و بازتعریف خطوط گسل منطقه شد. در همان روزی که اسرائیل و حزب‌الله به آتش‌بسی برای توقف درگیری‌ها در لبنان رسیدند، گروه شبه‌نظامی سوریه‌ای “هیئت تحریر الشام” (HTS) حمله جسورانه‌ای برای تصرف حلب انجام داد و به این ترتیب به عصری برای سوریه پایان داد. اوایل این ماه، حکومت بشار اسد - که حکومتی مترادف با سرکوب، جنگ و زوال بود - زیر فشار مقاومت‌های انباشته فروپاشید.

سوریه که مدت‌ها در بند دیکتاتوری بعثی و زخمی از ۱۴ سال جنگ داخلی وحشیانه بود، اکنون نگاهی به آزادی شکننده دارد. با این حال، چالش‌های پیش‌رو عظیم‌اند: تنش‌های فرقه‌ای و شکاف‌های عمیق می‌توانند بازسازی ملت را از مسیر خارج کنند.

در همین حال، تحولات سوریه، آسیب‌پذیری “محور مقاومت” ایران را که زمانی قدرتمند بود، آشکار کرده است. برای آیت‌الله علی خامنه‌ای، فروپاشی این شبکه که با دقت برای گسترش نفوذ ایران ساخته شده بود، یک بحران سیاسی وجودی به شمار می‌رود. سقوط حکومت اسد نه تنها یک تغییر ژئوپلیتیکی، بلکه یک ضربه روانی به جاه‌طلبی‌های ایران است.

خاورمیانه، منطقه‌ای که دائماً در حال تغییر است، اکنون با تحولی دیگر مواجه است؛ تحولی که با عدم قطعیت همراه است اما در عین حال امید به یک آغاز جدید را نیز به همراه دارد. قمار حزب‌الله در گشودن جبهه‌ای دوم علیه اسرائیل در جریان درگیری غزه ممکن است به عنوان یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات آن ثبت شود. این جنبش شیعه لبنانی که به شدت مورد حمایت ایران است، جسارت یافت تا به کمک حماس بیاید، اما دینامیک منطقه و توان نظامی اسرائیل را نادرست ارزیابی کرد. حزب‌الله با حمله به طول “خط آبی” تعیین‌شده توسط سازمان ملل، دست در لانه زنبور کرد و پیامدها فاجعه‌بار بود.

پس از نزدیک به یک سال درگیری‌های پراکنده که صدها هزار نفر را آواره کرد، اسرائیل در ماه سپتامبر عملیات خود را تشدید کرد و با حملات دقیق، رهبری حزب‌الله را نابود کرد. حسن نصرالله، رهبر برجسته این گروه، در میان کسانی بود که در مجموعه‌ای از حملات هوایی کشته شدند و ساختار فرماندهی حزب‌الله را از هم گسستند. در میدان نبرد، نیروهای اسرائیلی جنگجویان حزب‌الله را از منطقه مرزی مورد مناقشه دور کردند، که هم از نظر تاکتیکی و هم از نظر نمادین یک پیروزی‌ برای ملتی بود که به درگیری مداوم عادت کرده است.

تا ماه نوامبر، محاسبات تهران تغییر کرد. ایران با درک زیان‌های غیرقابل‌تحمل، متحد لبنانی خود را به صلح فراخواند تا از تضعیف بیشتر توانایی‌هایش جلوگیری کند. حزب‌الله به ناچار تسلیم شد و با آتش‌بسی موافقت کرد که به اسرائیل برتری داد. این حادثه محدودیت‌های جنگ نیابتی را در منطقه‌ای که اتحادهای شکننده و اشتباهات نظامی می‌توانند سال‌ها نفوذ به دقت ساخته‌شده را از بین ببرند، برجسته کرد. برای حزب‌الله، هزینه این ماجراجویی فراتر از میدان نبرد بود و آینده آن - و اعتبار تهران - را به شدت متزلزل کرد.

تکیه ایران به حزب‌الله به عنوان یکی از ارکان نفوذ آن در سوریه مدت‌ها یک ضرورت استراتژیک بوده است. در سال ۲۰۱۵، این گروه لبنانی، همراه با نیروهای روسیه، نقش حیاتی در نجات حکومت بشار اسد از آستانه سقوط ایفا کرد. اما خاورمیانه منطقه‌ای است که با تغییر اتحادها و فرسایش منابع تعریف می‌شود و نه ایران و نه روسیه نمی‌توانستند اراده یا توانایی دفاع از دمشق را فراهم کنند.

تهران، که از جنگ نیابتی خود با اسرائیل فرسوده شده بود، و مسکو، که عمیقاً درگیر در اوکراین بود، خلائی ایجاد کردند که HTS و ارتش ملی سوریه به سرعت از آن بهره بردند. با استفاده از موقعیت ضعیف اسد، این گروه‌ها حمله‌ای به حلب ترتیب دادند، ظاهراً برای پیش‌گیری از عملیاتی از سوی رژیم که پایگاه‌های آن‌ها در شمال غرب سوریه را هدف قرار داده بود.

آنچه اتفاق افتاد شکنندگی حکومت اسد را آشکار کرد. ارتش سوریه که پر از فساد و بی‌روحیه بود، مقاومت ناچیزی نشان داد. حلب با سهولت حیرت‌آوری سقوط کرد و نشان داد که اقتدار اسد چقدر کاهش یافته است. ایران و روسیه ممکن است در گذشته از اسد حمایت کرده باشند، اما ناتوانی آن‌ها در نجات اسد نشان‌دهنده تضعیف عمیق محوری است که زمانی بقای سوریه را تضمین می‌کرد.

ایران اکنون با یک بازنگری هوشیارانه در جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای خود مواجه است. محروم از نفوذ مستقیم در مرزهای اسرائیل، باید به نیروهای نیابتی در عراق و روابط دیرینه خود با حوثی‌های یمن تکیه کند تا قدرت خود را نشان دهد. با این حال، تمرکز مجدد بر جاه‌طلبی‌های هسته‌ای آن ممکن است با خطراتی همراه باشد، به ویژه با بازگشت قریب‌الوقوع دونالد ترامپ به قدرت. استراتژی قبلی ترامپ برای فشار حداکثری، به تهران فضای کمی برای مانور باقی گذاشت و ممکن است رهبر عالی ایران این بار محتاطانه عمل کند.

در همین حال، تنش‌ها در مرز سوریه و اسرائیل افزایش یافته است. برای اولین بار از سال ۱۹۷۴، نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) وارد بلندی‌های جولان تحت کنترل سوریه شدند تا حمله به یک پاسگاه سازمان ملل در نزدیکی روستای دروزی خضر را دفع کنند.

تا روز یکشنبه، اسرائیل نیروهای بیشتری را برای تأمین منطقه حائل مستقر کرد تا گروه‌های شورشی اسلام‌گرا را مهار کند و از سیل پناهجویان جلوگیری کند. هنوز برای تصور سناریویی که احمد الشرع، رهبر HTS، با اسرائیل بر سر بلندی‌های جولان صلح کند، زود است. اما همان‌طور که خاورمیانه بارها ثابت کرده است، غیرقابل تصور، راه خود را برای تبدیل به واقعیت پیدا می‌کند.

————————
منبع: Foreign Policy in Focus
عمران خالد، ستون‌نویس آزاد در امور بین‌الملل مستقر در کراچی، پاکستان است. او از دانشگاه پزشکی داو در سال ۱۹۹۱ فارغ‌التحصیل شد و مدرک کارشناسی ارشد در روابط بین‌الملل را از دانشگاه کراچی دریافت کرد. آثار او در نشریاتی مانند The Hill، South China Morning Post، Mail and Guardian آفریقای جنوبی، Eurasia Review، Asia Times و سایر مجلات برجسته، منتشر شده است.






نظر شما درباره این مقاله:







خشونت پنهان در نظام آموزشی ایران
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 22.12.2024, 8:05

خشونت پنهان در نظام آموزشی ایران


سارا سبزی / روزنامه هم‌میهن

بررسی جامعه‌شناختی و روان‌شناختی مصادیق خشونت در ساختار مدارس

آبان‌ماه که خبرخودکشی دو دختر نوجوان، در یک بازه زمانی کوتاه منتشر شد، دوباره آن خبرها و گفته‌های قدیمی درباره ماجرای اجبارها و شرایط نظام آموزشی در ایران به میان آمد؛ آن هم در شرایطی که تعداد و علت خودکشی‌ها در ایران در دسترس نیست و فضای تحلیل آن مبهم است.  هم‌میهن آبان‌ماه امسال گزارشی درباره خودکشی دانش‌آموزان از ابتدای امسال منتشر کرد که طبق آن، از اول فروردین‌ماه ۱۴۰۳ تا ۲۲ آبان‌ماه این سال، دست‌کم ۱۶ دانش‌آموز اقدام به خودکشی کردند که سه نفر از آنها با مداخله ماموران مراکز یا سازمان‌های مداخله‌گر نجات پیدا کردند و ۱۳ نفر فوت کردند.

درمجموع درباره تعداد خودکشی کودکان و دانش‌آموزان در ایران، آمار رسمی‌ وجود ندارد اما سال ۱۳۹۹، انجمن دفاع از حقوق کودک نتایج پژوهشی را منتشر کرد که براساس بررسی‌های این ‌انجمن، بیش از ۲۵۰ کودک طی سال‌های ۹۰ تا ۹۹ خودکشی کرده بودند؛ آماری که به گفته این انجمن، تنها مربوط به خودکشی‌هایی است که رسانه‌ای شده است.

سازمان بهداشت جهانی می‌گوید که دومین عامل مرگ‌ومیر از ۱۵ تا ۲۹ سال، خودکشی است اما در مورد ایران آمارهای رسمی در این مورد وجود ندارد. گروه مطالعات زنان انجمن جامعه‌شناسی ایران به‌تازگی نشستی درباره خشونت علیه زنان، عادی‌سازی و تشویق رفتارهای خشن در مدارس و خودکشی از منظری روانکاوانه در موسسه فرهنگی «شک» برگزار کرد و ابعادی از خشونت در مدارس و خودکشی نوجوانان را بررسی کرد.

شهلا اعزازی، جامعه‌شناس، به‌عنوان سخنران اول، از تعریف خشونت، انواع آن و چگونگی بروز آن در نهادهای رسمی مانند آموزش‌وپرورش گفت. به گفته او، هر رفتار خشن وابسته به جنسیت که موجب آزار جنسی، جسمی یا روانی زنان می‌شود، یکی از تعاریف متداول خشونت است: «ما هر هفته با نوعی قتل فجیع از طرف افراد مختلف روبه‌رو هستیم و می‌شنویم دختری، خواهری یا یکی از زنان خانواده کشته می‌شود.»

اعزازی توضیح داد که خشونت انواع مختلفی دارد؛ فیزیکی، روانی، اجتماعی، اقتصادی و جنسی: «خشونت همیشه از جانب فرد مقتدر می‌آید. خشونت نسبت به زنان و دختران فقط در خانواده و خیابان نیست، بلکه در نهادهای اجتماعی هم دیده می‌شود. وقتی نهادهایی مانند مدرسه را بررسی می‌کنیم، یک نهاد سرتاپا خشن است و از ابتدا با خشونت اعمال رفتار می‌کند. راهکارهای متداول در دنیا تغییر قانون، مجرم دانستن فرد مجرم و حمایت از قربانی، محافظت از قربانی از طریق ایجاد خانه‌های امن، دگرگونی در نگرش‌ها و باورها و آگاهی رساندن به افراد است. هیچ‌کدام از این راهکارها در ایران مورد استفاده قرار نگرفته است و حتی برعکس آن هم عمل می‌شود و مردم به خشونت و ارائه رفتارهای خشن تشویق می‌شوند.»

از نگاه او، خشونت در بسیاری از مواقع به‌عنوان رفتارهای فردی در نظر گرفته می‌شود اما وقتی دیدگاه‌های فمینیستی متداول شد، این موضوع هم مطرح شد که خشونت فقط به اعمالی گفته نمی‌شود که بین دو فرد صورت بگیرد، بلکه حتی خشونت خانگی را هم باید در رابطه با ساختار جامعه در نظر گرفت؛ وقتی این ساختار با تمام ویژگی‌های خود این امکان را می‌دهد که مردی همسرش را کتک بزند، باید سوال را به این شکل مطرح کرد: آیا خشونت خانگی، رفتار خشن یک مرد نسبت به یک زن است یا خشونت گروهی از مردان نسبت به گروهی از زنان است؟

اعزازی اعتقاد داشت که وقتی بحث ساختار ـ به‌خصوص در ایران ـ مطرح می‌شود، نگاه ما به قوانین است: «قوانین خانواده خشن است، مرد رئیس خانواده است و همه‌ی حقوق را دارد. در عین حال نباید فراموش کرد که در داخل ساختارهای جامعه، نهادها هم وجود دارند و وقتی از خشونت صحبت می‌کنیم، باید از دو نوع آن یاد کنیم؛ اول، خشونت آشکار است که مجرم مشخص است و صدمات قربانی قابل پیگیری است. دوم، خشونت پنهان است که مجرم دیده نمی‌شود، مانند قانون یا محیط کار که قواعدی دارند که طبق آنها برخی افراد ضعیف، از دسترسی به امکانات دور نگه داشته می‌شوند.

نهادهای ما هم یکی از نقاطی‌اند که خشونت پنهان در آنها دیده می‌شود؛ آموزش‌وپرورش، بهداشت، اوقات فراغت و موارد دیگر. در دنیا تلاش بر این است که وقتی کودک وارد مدرسه می‌شود از او موجودی مستقل، آگاه، متفکر و سوال‌کننده ساخته شود. اما مدارس ما فرد را از سوال کردن و آگاه شدن منع می‌کنند و این شرایط روزبه‌روز بدتر می‌شود. حتی نمرات دانش‌آموزان ما در آزمون‌های جهانی هم در حال کاهش یافتن است. کار عمده این نهادها این است که دانش‌آموزان را از کنشگر فاعل بودن، به‌صورت منفعل دربیاورند. این رویه هم برای دانش‌آموزان دختر، هم پسر صدق می‌کند. ساختار مدارس ما خشن است اما برای دختران این خشونت ابعاد وسیع‌تری پیدا می‌کند.»

این جامعه‌شناس مصادیق خشونت در ساختار مدارس به‌خصوص مدارس دخترانه را هم در مضمون کتاب‌های درسی و هم تاکید بر نوع خاصی از پوشش و حجاب معرفی کرد: «کار مدارس در مورد دختران ما، رام‌کردن بدن‌های ناآرام است. دختر کوچکی که وارد مدرسه می‌شود هنوز می‌خواهد انواع تحرکات جوانی و نوجوانی خود را داشته باشد و مدرسه می‌خواهد این بدن‌ها را آرام کند و همه آنها را به یک شکل بسازد؛ بدنی که فرد باید خودش نسبت به آن حق انتخاب داشته باشد. این موارد در آیین‌نامه‌ها هم آمده و به همین دلیل است که می‌گوییم مدارس خشن‌اند.

از ابتدا قواعدی گذاشته‌اند که از رشد و شکوفایی فرد جلوگیری می‌کند. در همین نهاد خشن، مدیران، ناظم‌ها و معلمان برای انضباط و بهنجار کردن افراد نابهنجار، دست به تنبیه می‌زنند. آنها انضباطی را برای بهنجار کردن دختران به کار می‌برند تا همه مثل هم باشند. گاهی هم مواردی از تنبیه رخ می‌دهد مانند تنبیه بدنی که بیشتر برای پسران کوچک رواج دارد. هنوز این مسئله در ایران زیاد است و با وجود این، نشنیده‌ایم با کسانی که تنبیه بدنی انجام داده‌اند، برخورد شود. برای دختران کوچک هم بیشتر تنبیه یا خشونت‌های روانی به کار می‌برند.»

فریاد کمک

دوسال پیش محمد علی‌محمدی، جامعه‌شناس و عضو کرسی یونسکو در سلامت اجتماعی و توسعه اعلام کرد که خودکشی در ایران پدیده رو به رشدی دانسته شده است و می‌گویند در هر ۱۰۰ هزار نفر، ۶ نفر در این امر موفق می‌شوند. ایران در میان کشورهای اسلامی در جایگاه سوم است و در جهان جایگاه پنجاه‌وهشتم را دارد. ۱۲۵ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر اقدام به خودکشی می‌کنند که از این بین ۶ نفر موفق می‌شوند.

همچنین روزانه ۱۳ نفر اقدام به خودکشی می‌کنند و از سال ۹۹ این ۱۳ نفر تبدیل به ۱۵ نفر شده است. گفته‌های محمدی نشان می‌داد که میانگین خودکشی در ایران ۶ است و میانگین جهانی ۵/۲ است. طبق آمار پزشکی قانونی، جوانان قربانیان اصلی خودکشی‌اند و بیشتر خودکشی‌ها در بین افراد ۱۵ تا ۳۵ ساله رخ می‌دهد. همچنین ۵۴ درصد خودکشی‌های منجر به مرگ در میان جوانان زیر ۳۰ سال رخ داده است. با این حال همچنان تفکیک آماری دقیقی وجود ندارد.

اعزازی در بخشی از گفته‌های خود، از ماجرای خودکشی آرزو خاوری، دانش‌آموز ۱۶ ساله‌ای گفت که آبان‌ماه امسال دست به خودکشی زد و جان خود را از دست داد. ۱۳ آبان‌ماه خبر خودکشی او که خود را از طبقه ششم خانه‌ای در تهران به پایین انداخته بود، در رسانه‌ها منتشر شد و موجی از واکنش‌ها را برانگیخت. پدر آرزو به رسانه‌ها اعلام کرده بود که همان روز، از مدرسه با او تماس گرفته و از پوشیدن شلوار لی توسط دخترش به‌جای شلوار فرم مدرسه خبر داده بودند. بعدازظهر همان روز، مدیر مدرسه دوباره تماس گرفته و اطلاع داده بود که آرزو بدون هماهنگی از مدرسه خارج شده است اما کمی بعد، پدر با خبر دلخراش مرگ دخترش مواجه شد که در بیمارستان هفتم تیر جان سپرده بود.


شهلا اعزازی، جامعه‌شناس

حالا اعزازی می‌گوید، دختری نوجوان مانند آرزو به‌دلیل استفاده از لاک، شلوار جین، رقصیدن و چیزهایی نظیر آن که یک بدن نوجوان می‌خواست انجام دهد، آنچنان مورد توهین و تحقیر قرار گرفت که بعد از بازگشت به خانه، خودکشی کرد: «یکی از تئوری‌های قدیمی خودکشی این است که این کار نوعی فریاد کمک است، آن هم بابت شرایطی که ممکن است اولیای مدرسه ایجاد کرده باشند. این نوعی خشونت نسبت به دانش‌آموزان است. خشونت نهادینه‌شده در جامعه ما زیاد دیده می‌شود. با این حال دادستانی اعلام می‌کند که رفتار مدیر هیچ تاثیری در خودکشی آن دختر نداشته است. کار جدیدی که اتفاق افتاده، انگ‌زنی است که به‌علت مشکلات خانوادگی و شخصی دست به خودکشی زده است.

هنوز مشخص نیست که دادستانی چطور می‌تواند مشکلات روانی یک دختر نوجوان را تایید کند؟ برای مدیر هیچ مجازاتی در نظر گرفته نشد، آنها اصلاً آنها تنبیه نمی‌شوند. شاید به عبارتی بتوان گفت که تشویق هم می‌شوند. در همین روند است که کارگزاران یک نهاد سراپا خشن به اعمال خشونت دست می‌زنند اما دیده نمی‌شود. نمونه‌های بسیار زیادی داریم که دختران و پسران در مدرسه دچار مشکل می‌شوند اما مجرم پیدا نمی‌شود.

نمونه آن، مسموم‌سازی مدارس بود که متوجه نشدیم مسئول آن چه کسی بود. مدیرانی که در اعتراضات سال ۱۴۰۱ از دانش‌آموزان خود حمایت کردند، مقصر شناخته شدند اما مدیرانی که دختران را تحویل دادند یا از آنها فیلم گرفتند، تشویق شدند. البته می‌توانیم در بهداشت و سایر موارد هم این خشونت‌ها را پیدا کنیم.»

او معتقد بود که تشویق به رفتار خشن در جامعه ازطریق مجازات ناچیز برای همسرکشی و دخترکشی و خواهرکشی، آزاد شدن فردی که تعداد زیادی شکایت بابت تجاوز داشت، اسیدپاشی‌ها و ده‌ها مورد دیگر است که این ساختار را با نهادها و کارگزاران این نهادها رواج می‌دهند و فرد خشن را مورد تشویق قرار می‌دهند: «گفته می‌شود نقطه خطرناک‌ در همه زمان‌ها و مکان‌ها برای یک زن، خانه است.

من می‌خواهم این نکته را هم اضافه کنم که برای دختران نوجوان که ساعاتی طولانی را در مدارس می‌گذرانند و تحت فشار شدید بهنجارسازی و رام‌کردن بدن‌های ناآرام قرار دارند، یکی از اماکن خطرناک که آنها را به سوی خودکشی یا رفتارهای نابهنجار دیگر سوق می‌دهد، مدارس است و باید نگاه‌مان بیشتر متوجه خشونت مدارس درقبال دختران نوجوان باشد.»

ریشه‌های خشونت؛ درون‌روانی یا اجتماعی؟

طبق آمارهای سازمان جهانی بهداشت، سالیانه ۷۰۰ هزار نفر در جهان خودکشی می‌کنند؛ یعنی در هر ۴۰ ثانیه، یک نفر تصمیم می‌گیرد به‌شکل خودخواسته جانش را از دست بدهد. در ایران آمار موثقی در این زمینه وجود ندارد اما طبق گزارش‌های پراکنده‌ای که در رسانه‌ها منتشر می‌شود، به نظر می‌رسد آمار خودکشی در ایران در سال‌های گذشته روندی افزایشی داشته است؛ این اعتقاد گروهی از متخصصان این حوزه است که می‌گویند اگرچه این روند پرشتاب نیست اما علامت هشدار است و نشان می‌دهد که باید بیشتر به آن پرداخته شود.

گزارش‌هایی که درباره خودکشی‌ها مطرح می‌شود، صرفاً مواردی است که فرد جان خود را از دست داده است، اما طبق آمارهای جهانی ۲۰ برابر خودکشی‌های منجر به فوت، اقدام به این کار صورت می‌گیرد. فرشته ذاکر، روانشناس، در این نشست، خودکشی را از منظری روانکاوانه و با نگاهی به دیدگاه‌های مطرح‌شده درباره خودکشی در حوزه روانکاوی بررسی کرد: «فروید معتقد است که در انسان‌ها دو رانه قدرتمند زندگی و مرگ وجود دارد؛ وقتی رانه زندگی در انسان غالب است، احساسات غالب معطوف به عشق، صمیمیت و عاطفه است اما در زمان غلبه رانه مرگ، احساسات مرتبط با پرخاش و نفرت در فرد غالب می‌شود.»

او از دیدگاه ملانی کلاین، روانشناس برجسته بریتانیایی، گفت که طبق آن خودکشی به انگیزه ناهُشیار فرد و مواردی از احساس گناه برمی‌گردد که در روابط موضوعی اولیه وجود دارد؛ روابط با مهم‌ترین افراد زندگی در دوران کودکی که غالباً با مادر و پدر است. اینجا کودک مواردی از احساس گناه را تجربه می‌کند که نمی‌تواند حل و فصل کند و بعداً مکانیسم‌های خودتنبیه‌گری را در کودک رشد می‌دهد و می‌تواند اگر شدید باشد منجر به خودکشی شود.

کرنبرگ هم می‌گوید: «اختلالات شخصیتی باعث خودکشی می‌شود؛ مواردی مانند اختلالات مرزی که بیشتر افراد را در معرض خطر خودکشی قرار می‌دهند. از نگاهی دیگر هم، تعارض حل نشده بین‌فردی باعث خودکشی می‌شوند که ریشه در نظریه کلاین دارد؛ یعنی تعارضات حل‌نشده، اضطراب شدیدی به فرد وارد می‌کند و فرد برای خلاصی از آن، اقدام به خودکشی می‌کند. درنهایت کسی اقدام به خودکشی می‌کند که احساس ارزشمندی‌اش نسبت به خود، به صفر رسیده است. کسی که دیگر جایی را پیدا نمی‌کند که احترامی برای خود قائل شود و عزت نفسی برایش باقی نمانده است. آیا همه این موارد به اختلالات، اضطراب و... برمی‌گردد؟ پاسخ آن منفی است.»

ذاکر توضیح داد گاهی افراد برای رهایی از درد و تلاش مداوم برای وصل شدن به زندگی، اقدام به خودکشی می‌کنند و برخی از عوامل تلاش مداوم برای رهایی از درد، درون‌روانی است. از نگاه روانکاوی، سابقه اختلالات روانی و شدت آنها، اضطراب‌های شدید حل‌نشده، فقدان هدفمندی در زندگی، احساس گیرافتادن و حل نشدن در یک شرایط نامساعد، ناامیدی و انزوا، خشم غیرقابل کنترل، از عوامل خطر اقدام به خودکشی است.

عوامل محیطی و بیرونی مانند؛ اختلال اضطراب پس از سانحه، تجربه تروما، خانواده آشفته، وجود سابقه اقدام به خودکشی منجر به فوت در خانواده، شرایط اقتصادی نامساعد و تغییر مکرر وضعیت زندگی مانند مهاجرت و ترنسکشوالیتی هم از عوامل خطر خودکشی در نظر گرفته می‌شود، با این حال میزان خطر برای همه افراد یکسان نیست.

ذاکر اضافه کرد برخلاف تصور عامه که فکر می‌کنند همه کسانی که خودکشی می‌کنند افسردگی دارند، برخی از آنها در اوج موفقیت دست به خودکشی می‌زنند و با برنامه اقدام به این کار می‌کنند: «انگ اجتماعی به افرادی که افکار خودکشی دارند، باعث می‌شود آنها مورد ظلم قرار بگیرند که بخشی از آن به واکنش اولیه ما برمی‌گردد.

دلزدگی و عصبانیت ما از فردی که تصمیم خود را گرفته، باعث می‌شود انگ‌های زیادی به او زده شود و درنهایت فرد احساس طردشدگی بیشتری پیدا می‌کند و دیدگاه کلی جامعه هم به این سمت می‌رود که امکانات چندانی هم در اختیار آنها قرار نمی‌گیرد و فکر می‌کنند فرد را باید قانع کنند که تصمیم‌اش اشتباه است. درحالی‌که باید یادمان باشد افرادی که افکار خودکشی دارند، زخم عمیقی را تجربه می‌کنند که انسان‌های نرمال تجربه نمی‌کنند و در موقعیتی که می‌خواهی از دیدگاه خودت او را راهنمایی و توصیه کنی، او بیشتر تصور می‌کند که اطرافیان او را درک نمی‌کنند. همین کار ریسک خودکشی را افزایش می‌دهد. اینجا، مرحله‌ای است که مهم‌ترین عامل حمایتگر، فهمیدن فرد از زبان خودش است و فقط باید به او گوش داد.»

او حمایت خانواده، دریافت خدمات روانپزشکی و روان‌درمانی، داشتن روابط اجتماعی، اهداف مثبت و دیدگاه واقع‌گرایانه را از مواردی اعلام کرد که به این گروه از افراد کمک می‌کند.

چه کسی ضربه نهایی را می‌زند؟

ذاکر در ادامه از عوامل اجتماعی منجر به خودکشی دانش‌آموزان گفت: «ما موجوداتی اجتماعی هستیم. ممکن است دختر دانش‌‌آموزی که دست به خودکشی می‌زند، خانواده آشفته‌ای داشته یا خودش با اضطراب روبه‌رو بوده اما کار کسانی که در مدرسه او را تحقیر کردند بابت پوشیدن شلوار جین یا رنگ مو، فکر می‌کنید بی‌تاثیر بوده است؟ فردی که خودکشی می‌کند به ته خط رسیده و ظرف روانی او پر شده است.

وقتی فشارها مدام از سمت خانواده، جامعه و فرهنگ ادامه پیدا می‌کند، ظرف روانی نوجوان پر می‌شود و آن قطره آخر منجر به سرریز شدن، می‌تواند در مدرسه رخ دهد. انتظار این است که مدرسه، دانش‌آموز در معرض خطر را شناسایی کند. سیستمی برای این موضوع در آموزش‌وپرورش تعریف شده است که روان‌درمانگران در آن حضور دارند تا به دانش‌آموزان در معرض خطر کمک کنند. اینکه تصور کنیم یک تذکر درباره پوشش دانش‌آموز یا سرزنش او نمی‌تواند عامل خودکشی باشد، اشتباه است؛ شما ضربه نهایی را زده‌اید و بابت آن مسئول هستید.»

ذاکر از نظریه خشونت و تقدس رنه ژیرار، تاریخ‌نگار، منتقد ادبی و فیلسوف علوم اجتماعی فرانسوی ساکن آمریکا، کمک گرفت تا ریشه عوامل اجتماعی منجر به خودکشی را بررسی کند: «ژیرار، آیین قربانی را در انسان‌های اولیه بررسی می‌کند؛ آیینی که در جوامع اولیه دختران و پسران تازه‌بالغ‌شده را قربانی می‌کردند. ژیرار می‌گوید، خشونتی وجود دارد که با این قربانی پیوند می‌خورد و تنش و خشونتی در جامعه در جریان است و یکی باید قربانی شود تا این تنش فروکش کند. ژیرا توضیح می‌دهد که آیین قربانی بازتولید شده و فقط شکل آن تغییر پیدا کرده است.

گاهی جامعه برای اینکه تنش را از اجتماع و گروه کم کند، فردی را به سمت قربانی کردن خودش سوق می‌دهد تا این تنش را کاهش دهد. وقتی تنشی در مدارس دخترانه افتاده و هم خانواده، هم مسئولان و هم خود دانش‌آموزان مضطرب و درگیرند؛ اینجا برخی افراد آسیب‌پذیر توسط جامعه نادیده گرفته شده‌اند تا خودشان را کاندیدای قربانیشدن کنند. وقتی یک دانش‌آموز در مدرسه‌ای خودکشی می‌کند، ناگهان تنش می‌خوابد؛ یعنی قربانی از هر سمتی به سمت خودکشی سوق داده می‌شود. درنهایت طبق تئوری ژیرار، حتی اگر قتل‌های ناموسی و خودکشی‌ها فروکش ‌کند، وقتی جامعه ناهوشیار است و نمی‌داند چطور یک نفر را به این سمت هل می‌دهد، این اتفاقات هم رخ می‌دهد.»






نظر شما درباره این مقاله:







روزهای پایانی بشار اسد / فایننشال تایمز
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 22.12.2024, 7:41

روزهای پایانی بشار اسد / فایننشال تایمز


روزنامه فایننشال تایمز وقایع و حرکات نهایی رئیس‌جمهور سابق سوریه و خانواده‌اش را بررسی می‌کند 

در شب سقوط پایتخت، بشار اسد به همراه پسر بزرگش حافظ سوار یک خودروی زرهی روسی شد و از دمشق خارج شد. او پشت سر خود خویشاوندان، دوستان و وفادارانش را که به دنبال مردی بودند که قول داده بود از آنها محافظت کند، در سردرگمی و هراس رها کرد.

کمی بعد، حوالی ساعت ۱۱ شب ۷ دسامبر، نزدیکان قدیمی او که از خانه‌اش در محله اعیان‌نشین “مالکی” دمشق عبور می‌کردند، با پست‌های نگهبانی رهاشده و ساختمان‌های عمدتاً خالی مواجه شدند: چراغ‌ها هنوز روشن بودند، فنجان‌های قهوه نیمه‌خورده مانده بود، و لباس‌های نظامی در خیابان پراکنده بودند.

تا نیمه‌شب، رئیس‌جمهور وقت سوریه به همراه حافظ، در راه پایگاه هوایی حمیمیم روسیه در شمال غرب سوریه بود. این اطلاعات بر اساس اظهارات یکی از فرماندهان نظامی شورشیان، یک مأمور سابق اطلاعاتی و افرادی که از جزئیات فرار خانواده اسد آگاه هستند، ارائه شده است.

بشار اسد تا زمانی که از دمشق خارج نشد، به ارتش خود دستور تسلیم شدن نداد. او از آنها خواست دفاتر و اسناد را بسوزانند. این اطلاعات را یکی از اعضای شورای نظامی شورشیان و یک فرد مطلع از این وقایع تأیید کرده‌اند. روسیه، یکی از اصلی‌ترین حامیان خارجی اسد طی جنگ ۱۳ ساله داخلی سوریه، خروج امن او به پایگاه حمیمیم را تضمین کرده بود. با این حال، یکی از فرماندهان گروه “هیئت تحریر الشام” هرگونه مذاکره این گروه برای خروج اسد را رد کرد.

با وجود کمک روسیه به خانواده اسد برای فرار از پایتخت، مسکو آنها را تا ساعت ۴ صبح روز ۸ دسامبر منتظر نگه داشت تا در نهایت به دلایل بشردوستانه پناهندگی به آنها داده شود. آنها سپس به سمت روسیه پرواز کردند و به این ترتیب، حکومت پنجاه‌ساله و بی‌رحمانه این خانواده به شکلی ناگهانی پایان یافت.

روزنامه فایننشال تایمز جزئیات روزها و ساعات پایانی قدرت اسد را با انجام بیش از دوازده مصاحبه، از جمله با افراد نزدیک به رژیم و کسانی که از حرکات خانواده او مطلع بوده‌اند، گردآوری کرده است. این منابع برای آزادی بیان در مورد مسائل حساس خواستار ناشناس ماندن شدند. تلاش‌ها برای تماس با اسد و اعضای خانواده او در مسکو بی‌نتیجه بوده است.

کمتر کسی انتظار حمله شورشیان را داشت، به‌ویژه رئیس‌جمهور، که تصور می‌کرد جنگ داخلی که با سرکوب شدید معترضان در سال ۲۰۱۱ آغاز شد را برده است. اسد بر این باور بود که در آستانه بازگشت به صحنه جهانی قرار دارد. در پی کشورهای عربی، برخی کشورهای اروپایی نیز شروع به نشان دادن تمایل به تعامل با او کرده بودند.

اما در نهایت، تنها ۱۰ روز طول کشید تا شورشیان به رهبری گروه اسلام‌گرای “هیئت تحریر الشام”، پایتخت را با یک حمله سریع و برق‌آسا تصرف کنند.

در مسکو، اسد بار دیگر به همسرش، اسماء، پیوست؛ فردی که بنا بر گفته‌های مطلعان از فرار، چندین هفته برای درمان دومین دوره بیماری سرطان خود در آنجا به سر می‌برد. همچنین مادر و پدر او، فواز الاخرس، که اوایل همین ماه توسط وزارت خزانه‌داری آمریکا تحریم شد، در پایتخت روسیه حضور دارند. فرزندان خانواده اسد، از جمله دخترشان زین که در دانشگاه سوربن ابوظبی مشغول تحصیل بود، نیز اکنون به آنها پیوسته‌اند.

بشار اسد بدون حتی کوچک‌ترین اشاره‌ای به مردمی که دهه‌ها به او وفادار بودند، سوریه را ترک کرد و بسیاری از حامیان پیشین خود را در بهت و خشم ناشی از این رهاشدگی فرو برد. او حتی به خویشاوندان خود، از جمله پسرعموها، خواهر و برادرها، برادرزاده‌ها و خواهرزاده‌ها، و همچنین خانواده همسرش، هشداری نداد و آنها را در برابر پیشروی شورشیان به سمت دمشق تنها گذاشت.

وفاداران سرخورده، این اقدام را دلیلی نهایی بر خودمحوری اسد دانستند؛ ویژگی‌ای که او را به اعمال خشونت علیه مردمش و چپاول منابع سوریه برای منافع شخصی سوق داده بود.

یکی از افرادی که از جزئیات فرار اسد آگاه است، گفت: «او مثل یک سگ در شب فرار کرد. تا یک ساعت قبل از فرار به اطرافیانش می‌گفت همه چیز خوب پیش می‌رود.»

محمد جلالی، نخست‌وزیر وقت، هفته گذشته در مصاحبه‌ای با تلویزیون سعودی “العربیه” گفت که ساعت ۱۰:۳۰ شب ۷ دسامبر با رئیس‌جمهور وقت تلفنی صحبت کرده است و او را از وحشت و آشفتگی خیابان‌ها و مهاجرت گسترده مردم از مرکز سوریه به سمت ساحل مطلع کرده است. جلالی گفت: «او در پاسخ گفت: فردا می‌بینیم. فردا، فردا.» این آخرین چیزی بود که به من گفت. اسد دیگر تماس‌های من را در سپیده‌دم پاسخ نداد.»

روزنامه *فایننشال تایمز* نتوانسته تمام افرادی که در پرواز فرار اسد حضور داشتند را شناسایی کند. اما افراد نزدیک به رژیم مطمئن هستند که او حداقل با دو نفر از نزدیکان مالی‌اش که کنترل دارایی‌های مخفی‌شده در خارج را در اختیار دارند، فرار کرده است: یاسر ابراهیم و منصور عزام. اگرچه این اطلاعات تأیید نشده است، اما در میان وفاداران نیز این باور را تقویت می‌کند که اسد ثروت خود را بر خانواده گسترده‌اش ترجیح داده است.

بشار اسد این هفته در اولین اظهارنظر عمومی خود پس از آغاز حمله هیئت تحریر الشام، نسخه‌ای از وقایع را ارائه داد. او گفت که تا ساعات اولیه یکشنبه در دمشق مانده و «وظایف خود را انجام داده است.» او اصرار داشت که خروجش از پیش برنامه‌ریزی نشده بود.

تصاویری که شورشیان و مردم پس از فرار اسد از محل اقامت خصوصی او گرفته‌اند، نشان‌دهنده خروجی شتاب‌زده بود: آلبوم‌های خانوادگی، انبارهای پر از مواد غذایی، و ده‌ها کیف و جعبه خرید از برند هرمس در کمدهای بانوی اول دیده می‌شد.

این خروج ناگهانی پس از روزهایی از تلاش‌های ناموفق دیپلماتیک برای جلب حمایت از حامیان دیرینه‌اش، یعنی مسکو و تهران، رخ داد. اگرچه حمایت روسیه و ایران نزدیک به یک دهه رژیم اسد را حفظ کرده بود، اما اکنون هر دو کشور به دلیل درگیری‌های خود با اوکراین و اسرائیل، دیگر تمایلی یا توانی برای نجات او نداشتند.

وقتی شورشیان حمله از پیش برنامه‌ریزی‌شده خود را به استان شمالی حلب آغاز کردند، اسد به مسکو رفت تا درخواست مداخله نظامی کند. چهار روز بعد، وقتی دومین شهر بزرگ سوریه سقوط کرد و شورشیان به رهبری هیئت تحریر الشام به سمت جنوب پیشروی کردند، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، به دمشق سفر کرد.

عراقچی دمشق را به مقصد آنکارا ترک کرد، جایی که مقامات ترکیه انتظار دریافت پیامی از اسد را داشتند. اما هیچ پیامی دریافت نکردند. رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه که از سال ۲۰۱۱ حامی اصلی شورشیان سوری بوده، بارها تلاش کرده بود روابط خود را با اسد بازسازی کند، آخرین بار در ماه ژوئیه. اما رئیس‌جمهور سابق سوریه هر بار این تلاش‌ها را رد کرده بود.

اسد روزبه‌روز ناامیدتر می‌شد. به گفته افرادی که از این تلاش‌ها آگاه هستند، سه یا چهار روز قبل از ترک دمشق، او به مسکو پیام داد که آماده است با مخالفان سیاسی در تبعید در ژنو ملاقات کند، چیزی که او مدت‌ها از انجام آن خودداری کرده بود. اما به نظر می‌رسد این پیام توسط روس‌ها منتقل نشده است.

از زمان سقوط رژیم اسد، وفاداران و سودجویان از دمشق به بیرون سرازیر شده‌اند. اکثریت قریب به اتفاق آن‌ها با خودرو از مرز لبنان به سمت بیروت حرکت کردند؛ جایی که بسیاری در خانه‌های دوم خود یا هتل‌های لوکس، همراه با تدابیر امنیتی شدید، پناه گرفتند.

در سالن صبحانه مجلل و آفتاب‌گیر هتل فونیسیا بیروت، سوری‌هایی که کیف‌های برند لویی ویتون همراه داشتند، در حالی که تخم‌مرغ آب‌پز و کیوی می‌خوردند، با صدای آرام درباره کشورشان و برنامه‌های آینده صحبت می‌کردند. بر سر یکی از میزها، سه زن تجربیات فرار شبانه خود را به اشتراک گذاشته و درباره ثبت‌نام فرزندانشان در مدارس دبی بحث می‌کردند. یکی از آن‌ها درباره فردی که پس از سقوط اسد ناپدید شده بود، صحبت می‌کرد.

شاهدان می‌گویند که افرادی که به بیروت گریختند شامل چندین “کیسه‌دار” اسد و دستیاران ارشد او بودند؛ کسانی که در دستگاهی که خانواده حاکم را در قدرت نگه می‌داشت، نقش‌های کلیدی ایفا می‌کردند. بثینه شعبان، مشاور دیرینه اسد، یکی از این افراد بود.

اما به‌زودی این افراد از لبنان پراکنده شدند: کسانی که پاسپورت خارجی داشتند به کشورهای اروپایی پرواز کردند و دیگران راهی امارات متحده عربی شدند. مقامات ارشد نظامی به روسیه یا لیبی رفتند، بنا بر اطلاعات افراد آگاه به این ماجرا. بثینه شعبان بعدها در دبی دیده شد، جایی که از دیرباز پناهگاهی برای تبعیدیان و طرفداران برکنار شده رژیم بوده است.

بر خلاف بشار، برادر کوچک‌تر او، ماهر — فرمانده لشکر چهارم بدنام ارتش و یکی از مهره‌های کلیدی فساد متمرکز در رژیم — روز شنبه بعدازظهر به نیروهای خود هشدار داد که به لبنان بگریزند. اما او خودش نیز مجبور شد با عجله فرار کند و ظاهراً از مرز به عراق رفت. *فایننشال تایمز* نتوانست تأیید کند که آیا او در عراق مانده یا به روسیه رفته است.

از جمله کسانی که اسد پشت سر گذاشت، بستگان نزدیکش بودند: پسرخاله مادری‌اش و افسر اطلاعاتی ایاد مخلوف، برادر دوقلوی ایاد، ایهاب، و مادرشان. این سه نفر هنگام خروج از سوریه و ورود به لبنان مورد حمله قرار گرفتند که به کشته شدن ایهاب و زخمی شدن ایاد و مادرشان منجر شد، بر اساس گفته‌های سه منبع.

ایاد در بیمارستان چتورا در لبنان تحت درمان قرار گرفت، بنا بر اظهارات دو کارمند بیمارستان در این منطقه. سپس، به گفته فردی آگاه به خروج خانواده، او به دبی رفت.

برادر ایاد، رامی مخلوف، مهم‌ترین تاجر رژیم بود که زمانی باور می‌شد بیش از نیمی از اقتصاد سوریه را کنترل می‌کند. اما رامی که در سال ۲۰۲۰ با رژیم دچار اختلاف شد، تحت نوعی حصر خانگی قرار گرفت. سوری‌هایی که از اوضاع رژیم مطلع هستند می‌گویند ایاد و ایهاب همچنان به بشار و همسرش، اسماء، نزدیک مانده بودند. محل اختفای رامی هنوز نامشخص است.

علی مملوک، مشاور ارشد اسد و رئیس پیشین دستگاه اطلاعاتی او، نیز مفقود است. چندین خانواده برجسته وفادار به رژیم در سفارت روسیه در دمشق پناه گرفته‌اند، اما *فایننشال تایمز* نتوانسته هویت آن‌ها را تأیید کند. دولت جدید به روس‌ها اعلام کرده که نباید خروج اتباع سوری از کشور را تسهیل کنند.

چهار ساعت پیش از ترک دمشق، حافظ، پسر ۲۳ ساله اسد، در حال قدم زدن در پارکی نزدیک کاخ ریاست‌جمهوری و وقت گذراندن با دوستانش دیده شد. بنا بر سوابق دانشگاه دولتی مسکو، او به‌تازگی از روسیه بازگشته بود، جایی که از رساله دکترای خود در رشته علوم فیزیکی و ریاضی دفاع کرده بود.

به گفته یک شاهد، او سپس به خانه رفت تا با پدرش شام بخورد. شایعاتی در حال گسترش بود مبنی بر اینکه اسد قصد دارد یک سخنرانی عمومی انجام دهد. این شایعات باعث شد سوری‌ها در سراسر کشور و جهان پای تلویزیون‌ها میخکوب شوند. مشخص نیست که آیا حافظ می‌دانست که تنها چند ساعت بعد، برای همیشه سوریه را ترک خواهد کرد یا نه.


نویسندگان: رایا جلابی و سارا دادوش در دمشق، کلویی کورنیش در دبی و ملائکه کنعانه تاپر در چتورا
گزارش‌های اضافی از آیلا جین یاکلی در آنکارا و داریا موسولوا در لندن
۲۰ دسامبر ۲۰۲۴






نظر شما درباره این مقاله:







حملات هوایی آمریکا به مواضع حوثی‌های یمن
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 21.12.2024, 23:01

حملات هوایی آمریکا به مواضع حوثی‌های یمن


ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده اعلام کرد جنگنده‌های ارتش آمریکا شامگاه شنبه ۲۱ دسامبر ۲۰۲۴ / اول دی‌ماه ۱۴۰۳ در حمله به صنعا، تاسیسات ذخیره‌سازی و مراکز فرماندهی موشکی حوثی‌های تحت حمایت حکومت ایران را هدف قرار دادند.

به گزارش سنتکام در این حملات، نیروی هوایی با بهره‌گیری از هواپیمای (اف-۱۸) و با کمک ناوهای نیروی دریایی، یک مرکز ذخیره موشک و یک مرکز فرماندهی و کنترل که توسط حوثی‌ها در قلمروی تحت کنترل آنها در صنعا اداره می‌شد، به طور کامل منهدم شد.

سنتکام می‌گوید این حمله توانایی حوثی‌ها برای انجام حملاتی علیه کشتی‌های جنگی و کشتی‌های تجاری آمریکا در دریای سرخ جنوبی، باب المندب و خلیج عدن را کاهش می‌دهد.

براساس این گزارش، نیروهای سنتکام در جریان این عملیات، چندین هواپیمای بدون سرنشین و یک موشک کروز ضد کشتی پرتاب شده از سوی حوثی‌ها را نیز بر فراز دریای سرخ منهدم کردند.

این بیانیه می افزاید: «این حمله نشان دهنده تعهد مستمر سنتکام به حفاظت از کارکنان ایالات متحده و ائتلاف، شرکای منطقه ای و کشتیرانی بین المللی است.»

حملات سنتکام علیه مواضع حوثی‌ها ساعاتی پس از حمله موشکی حوثی‌ها به تل‌آویو انجام شد.

اسرائیل هرگونه دخالت در حملات شامگاه شنبه به مواضع حوثی‌ها را رد کرد. منابع اسرائیلی اعلام کردند که  این حملات توسط نیروهای ائتلاف و به رهبری آمریکا صورت گرفته است.

بر اثر اصابت موشک پرتاب شده از یمن به یک پارک در یافا در محدوده تل‌آویو، ۱۶ نفر از جمله یک دختر سه ساله بر اثر شکستگی شیشه به طور خفیف مجروح شدند.  حوثی‌ها در روزهای دوشنبه و پنجشنبه گذشته نیز دو حمله موشکی و پهپادی علیه اسرائیل انجام دادند.

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، در پی حملات روز پنجشنبه به حوثی‌ها گفت اسرائیل به نمایندگی از جامعه بین‌المللی به آخرین بازوی «محور شرارت» حکومت ایران ضربه می‌زند.

سقوط جنگنده آمریکایی در دریای سرخ با «آتش خودی»

ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا «سنتکام»، اعلام کرد در پی شلیک «اشتباه» کشتی نظامی «یواس‌اس گتیسبورگ» آمریکا به یک هواپیمای جنگنده «اف‌ای-۱۸ هورنت» بر فراز دریای سرخ، این هواپیما سقوط کرد.

سنتکام، یکشنبه دوم دی‌ در بیانیه‌ای اعلام کرد که شب گذشته یکی از جنگنده‌هایش بر فراز دریای سرخ بر اثر «آتش خودی» سرنگون شده و هر دو خلبان به بیرون پرتاب شدند و سپس با جراحات جزئی نجات پیدا کردند.

ارتش آمریکا گفت تحقیق و تفحص در این‌ باره آغاز شده است.

ساعاتی پیش از این خبر سنتکام اعلام کرده بود مواضع حوثی‌های مورد حمایت ایران را در صنعا هدف قرار داده و ضربات دقیقی به تاسیسات نگهداری موشک‌های حوثی‌ها وارد کرده‌ است.






نظر شما درباره این مقاله:







کمونیسم شرارت مطلق بود
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 21.12.2024, 21:42

کمونیسم شرارت مطلق بود


بیژن اشتری

سی و دومین سالگرد فروپاشی شوروی خجسته باد

‍سی و دو سال پیش در چنین روزهایی اتحاد شوروی رسما فروپاشی خود را اعلام کرد. ثمره این فروپاشی ایجاد پانزده کشور مستقل بود.

نظام‌های سیاسی به شیوه‌های گوناگون فرو می‌پاشند. شیوه فروپاشی شوروی از درون بود هر چند عامل خارجی به صورت غیر مستقیم اثرگذار بود. دلایل فروپاشی را می‌توانم فهرست‌وار برایتان ذکر کنم:

یک) سوق یافتن بخش اعظم بودجه و منابع کشور به سمت تولیدات نظامی و برنامه های فضایی و غفلت از تامین نیازهای ضروری مردم از قبیل غذا، مسکن و غیره.

دو) صرف بودجه‌های هنگفت برای ادامه جنگ افغانستان و حفظ پایگاه‌های نظامی در کشورهای اقماری و کمک‌های بلاعوض اقتصادی به کشورهای کمونیستی در اروپا و سایر نقاط جهان که در مجموع منجر به ضعف شدید اقتصادی کشور و رشد نارضایتی در بین مردم شد.

سه) سربرآوردن قشر فاسدی از سیاستمداران که جز حفظ مناصب و امتیازات مادی انحصاری‌شان به چیز دیگری فکر نمی‌کردند.
چهار) فرسودگی ایدئولوژی حکومتی و بی ‌اثر شدن ماشین پروپاگاندا.

پنج) نفی اقدامات اصلاحی از سوی نظامیان و هسته سخت قدرت. گورباچف و یاران اصلاح طلبش تلاش زیادی کردند که با انجام اصلاحات سیاسی و اقتصادی نظام را از فروپاشی نجات دهند اما سران ارتش و اعضای گارد قدیم حاضر به پذیرش این اصلاحات نشدند و بر روش‌های سرکوبگرانه پیشین اصرار کردند.

شش) شکاف بین حکومت و مردم به حدی عمیق شد که اعتماد متقابل بین مردم و حکومت کاملا از بین رفت.این وضعیت منجر به حالت انقلابی شد به طوری‌که نه حاکمان می‌توانستند مثل سابق حکومت کنند نه مردم می‌خواستند مثل سابق از حکومت فرمان ببرند.

هفت) بی‌اثر شدن ماشین سرکوب به‌نحوی که هزینه سرکوب برای حکومت بسیار بیشتر از هزینه تحمل اعتراضات عمومی شده بود.

من نمی‌توانم خوشحالی خودم را از فروپاشی کمونیسم بین‌الملل در سی و دو سال پیش ابراز نکنم. هر چه می‌گذرد مطمئن‌تر می‌شوم که کمونیسم چیزی جز شرارت مطلق نبوده و نیست. کمونیست‌ها حداقل باعث مرگ صد میلیون نفر در قرن بیستم شدند.

خطر کمونیسم البته همچنان باقی‌ست. امروزه کمونیست‌ها خود را سوسیالیست یا ترقی‌خواه یا پراگرسیو یا‌ حتی لیبرال می‌نامند بس که واژه کمونیست منفور شده. این نئوکمونیست‌ها چه بسا جنایت‌های استالین و پل پوت را هم محکوم کنند اما نباید فریب‌شان را خورد.

امروزه کمونیست‌ها در صحنه‌های نبرد تازه‌ای مشغول فعالیت هستند و هوادار حقوق اقلیت‌های جنسی و قومیتی و نژادی و غیره شده‌اند. پس باید حواسمان جمع باشد که در دام آنها نیفتیم. ما ایرانی‌ها یک‌بار گول کمونیست‌های وطنی را خورده‌ایم و همین یکبار باید بار آخر باشد.

تلگرام نویسنده
@bijan_ashtari

 






نظر شما درباره این مقاله:







گروه‌های کرد سوری در تنگنای تغییر توازن قدرت
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 21.12.2024, 21:21

گروه‌های کرد سوری در تنگنای تغییر توازن قدرت


با سقوط رژیم بشار اسد و قدرت‌گیری یک گروه نزدیک به آنکارا در دمشق، که با افزایش فشار گروه‌های تحت حمایت ترکیه بر گروه‌های مسلح کرد در شمال‌شرق سوریه هم‌زمان و همراه شده، به‌نظر می‌رسد جناح‌های اصلی کرد سوریه برای حفظ دستاوردهای سیاسی که طی ۱۳ سال جنگ به دست آورده‌اند، در تنگنا قرار گرفته‌اند.

کردها، بخشی از یک گروه قومی بدون کشور هستند که میان عراق، ایران، ترکیه، ارمنستان و سوریه پراکنده‌اند. تا پیش از سقوط اسد، آن‌ها از معدود برندگان جنگ سوریه بوده‌اند که نزدیک به یک چهارم از خاک کشور را تحت کنترل دارند و رهبری گروهی مسلح و قدرتمند را بر عهده دارند که یک متحد کلیدی ایالات متحده در مقابله با داعش محسوب می‌شود.

اما توازن قدرت از زمانی که گروه اسلام‌گرای هیئت تحریر الشام (HTS) این ماه وارد دمشق شد و رئیس‌جمهور بشار اسد را سرنگون کرد، علیه کردها تغییر کرده است. این موضوع را دو تحلیل‌گر و یک دیپلمات ارشد غربی به رویترز گفته‌اند.

این تغییرات بنیادی در سوریه انتظار می‌رود که نفوذ ترکیه را بیشتر کند، آن‌هم درست در زمانی که تغییر در دولت ایالات متحده سوالاتی را درباره مدت حمایت واشنگتن از نیروهای کرد سوریه مطرح کرده است.

برای ترکیه، جناح‌های کرد یک تهدید امنیتی ملی هستند. آنکارا آن‌ها را امتداد حزب کارگران کردستان (PKK) می‌داند، گروهی که از سال ۱۹۸۴ علیه دولت ترکیه شورش کرده و توسط ترکیه، ایالات متحده و دیگر قدرت‌ها  به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته شده است.

آرون لوند، یکی از پژوهشگران اندیشکده آمریکایی Century International می‌گوید «گروه‌های کرد سوری با مشکل جدی و عمیقی روبرو شده‌اند». «توازن در سوریه به شکلی اساسی به نفع جناح‌های تحت حمایت ترکیه یا هم‌سو با ترکیه تغییر کرده و به نظر می‌رسد ترکیه مصمم است تا حد ممکن از این موضوع بهره‌برداری کند.» 

این تغییر در درگیری‌های تازه برای کنترل شمال‌شرق منعکس شده است؛ جایی که گروه‌های مسلح تحت حمایت ترکیه، موسوم به ارتش ملی سوریه (SNA)، پیشرفت‌های نظامی علیه نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) به رهبری کردها داشته‌اند.

فَنَر الکعیت، یکی از مقامات ارشد در اداره منطقه‌ای تحت رهبری کردها، به رویترز گفت که برکناری اسد، که حزب بعث عربی-ملی‌گرای او برای دهه‌ها کردها را سرکوب کرده بود، فرصتی برای متحد کردن دوباره کشور فراهم کرده است.

او گفت که این اداره آماده گفت‌وگو با ترکیه است، اما درگیری در شمال نشان داده که آنکارا «نیت‌های بسیار بدی» دارد.

او افزود: «این قطعاً منطقه را به سمت ... یک درگیری جدید سوق خواهد داد.» 

انتظار اردوغان برای قطع حمایت از جنگجویان کرد

رئیس‌جمهور ترکیه، رجب طیب اردوغان، روز جمعه اعلام کرد انتظار دارد دولت‌های خارجی پس از برکناری اسد، حمایت از جنگجویان کرد را متوقف کنند، زیرا آنکارا تلاش می‌کند تا یگان‌های مدافع خلق (YPG) را، که نیروی اصلی ائتلاف نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) محسوب می‌شود، منزوی کند.

یک مقام ترکیه‌ای در پاسخ به سوالات رویترز گفت: “ریشه اصلی درگیری، دیدگاه ترکیه نسبت به منطقه نیست؛ بلکه این است که پ‌ک‌ک/YPG یک سازمان تروریستی است.” 

این مقام افزود: “عناصر پ‌ک‌ک/YPG باید سلاح‌های خود را زمین بگذارند و سوریه را ترک کنند.” 

فرمانده نیروهای دموکراتیک سوریه، مظلوم عبدی، در مصاحبه‌ای با رویترز در روز پنجشنبه، برای اولین بار به حضور جنگجویان پ‌ک‌ک در سوریه اذعان کرد. او گفت که این جنگجویان در نبرد با داعش کمک کرده‌اند و در صورت توافق بر سر یک آتش‌بس کامل با ترکیه، به خانه‌هایشان بازخواهند گشت. او هرگونه ارتباط سازمانی با پ‌ک‌ک را رد کرد.

فمینیسم و اسلام‌گرایی

در همین حال، در دمشق، رهبری جدید تمایلات گرمی نسبت به آنکارا نشان می‌دهد و اشاره دارد که قصد دارد تمام سوریه را دوباره تحت کنترل مرکزی درآورد – اقدامی که می‌تواند به چالشی برای تمرکززدایی مورد نظر کردها تبدیل شود.

در حالی که ترکیه از ارتش ملی سوریه (SNA) به طور مستقیم حمایت می‌کند، این کشور همراه با دیگر دولت‌ها، هیئت تحریر الشام (HTS) را به دلیل گذشته القاعده‌ای آن، یک گروه تروریستی می‌داند. با وجود این، باور بر این است که آنکارا نفوذ قابل‌توجهی بر این گروه دارد. یک دیپلمات ارشد غربی گفت: “ترک‌ها به وضوح بیش از هر کس دیگری می‌توانند بر این گروه تأثیر بگذارند.” 

احمد الشرع، رهبر HTS، به یک روزنامه ترکیه‌ای گفت که برکناری اسد “نه تنها پیروزی مردم سوریه، بلکه پیروزی مردم ترکیه نیز بود”.

مقام ترکیه‌ای گفت HTS تحت کنترل آنکارا نیست و هرگز هم نبوده است و این گروه را ساختاری توصیف کرد که “ما به دلیل شرایط با آن ارتباط داشتیم”، و افزود بسیاری از کشورهای غربی نیز چنین کاری کرده‌اند.

گروه‌های کرد سوری به رهبری حزب اتحاد دموکراتیک (PYD) و شبه‌نظامیان وابسته YPG پس از آغاز قیام علیه اسد در سال ۲۰۱۱، کنترل بخش عمده‌ای از شمال را به دست گرفتند. آن‌ها مدیریت خود را ایجاد کردند، در حالی که تأکید داشتند هدفشان خودمختاری است نه استقلال.

سیاست‌های آن‌ها، که بر سوسیالیسم و فمینیسم تأکید دارد، به طور اساسی با اسلام‌گرایی HTS تفاوت دارد.

مناطق تحت کنترل آن‌ها در جریان همکاری نیروهای ائتلاف به رهبری ایالات متحده با SDF در مبارزه با داعش گسترش یافت و مناطق با اکثریت عرب را نیز در بر گرفت.

گروه‌های SNA تحت حمایت ترکیه، حملات خود علیه SDF را در زمان سقوط اسد تشدید کردند و در ۹ دسامبر شهر منبج را به تصرف خود درآوردند.

واشنگتن یک آتش‌بس را میانجی‌گری کرد، اما SDF اعلام کرده است که ترکیه و متحدانش به آن پایبند نبوده‌اند. یک مقام وزارت دفاع ترکیه نیز گفت که هیچ توافقی در این خصوص وجود نداشته است.

حمایت آمریکا از نیروهای دموکراتیک سوریه و چالش‌های پیش‌رو

حمایت ایالات متحده از نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) همواره نقطه تنشی با متحد ناتویی‌اش، ترکیه، بوده است. واشنگتن، SDF را به‌عنوان یک شریک کلیدی در مقابله با داعش می‌بیند؛ گروهی که آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، هشدار داده است ممکن است در این دوره برای بازسازی توانایی‌های خود در سوریه تلاش کند. SDF همچنان مسئول نگهداری ده‌ها هزار بازداشتی مرتبط با این گروه شبه‌نظامی است.

یاشار گولر، وزیر دفاع ترکیه، هفته گذشته گفت ترکیه نشانه‌ای از بازگشت داعش در سوریه نمی‌بیند. هاکان فیدان، وزیر امور خارجه ترکیه، نیز روز جمعه در مذاکرات با همتای آلمانی خود در آنکارا اظهار داشت که باید گزینه‌های دیگری برای مدیریت اردوگاه‌ها و زندان‌هایی که بازداشتی‌ها در آن نگهداری می‌شوند، پیدا شود.

باربارا لیف، معاون وزیر امور خارجه ایالات متحده در امور خاور نزدیک، روز جمعه اعلام کرد که واشنگتن با آنکارا و SDF همکاری می‌کند تا “گذار مدیریت‌شده‌ای” در نقش SDF در آن بخش از کشور ایجاد کند.

دولت جو بایدن اعلام کرده است که نیروهای آمریکایی در سوریه باقی خواهند ماند، اما دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب، ممکن است پس از به دست گرفتن قدرت در ۲۰ ژانویه، آن‌ها را خارج کند.

نامه‌ای به ترامپ

در دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش، ترامپ تلاش کرد نیروهای آمریکایی را از سوریه خارج کند، اما با فشارهایی از سوی داخل کشور و متحدان ایالات متحده روبرو شد.

در نامه‌ای به تاریخ ۱۷ دسامبر که توسط رویترز بررسی شده است، الهام احمد، یکی از مقامات ارشد کرد سوری، به ترامپ نوشت که ترکیه پیش از آغاز دوره ریاست‌جمهوری او در حال آماده‌سازی برای حمله به شمال شرق سوریه است.

او نوشت: “طرح ترکیه تهدیدی برای نابودی سال‌ها پیشرفت در تأمین ثبات و مبارزه با تروریسم است.” وی افزود: “ما باور داریم که شما توان جلوگیری از این فاجعه را دارید.” 

تیم انتقالی ترامپ به درخواست برای اظهار نظر فوری پاسخ نداد.

ترامپ در ۱۶ دسامبر گفت که ترکیه “کلید” اتفاقات در سوریه را در دست خواهد داشت، اما هنوز برنامه‌های خود برای نیروهای آمریکایی مستقر در آنجا را اعلام نکرده است.

جاشوا لاندیس، کارشناس سوریه از دانشگاه اوکلاهما، گفت: “کردها در موقعیتی ناخوشایند قرار دارند. وقتی دمشق قدرت خود را تثبیت کند، به این منطقه روی خواهد آورد. ایالات متحده نمی‌تواند برای همیشه در آنجا باقی بماند.” 

بیانیه HTS درباره کردها و تمامیت سوریه

احمد الشرع، رهبر HTS، به بی‌بی‌سی گفت که کردها “بخشی از مردم ما هستند” و “نباید هیچ تقسیم‌بندی در سوریه وجود داشته باشد”. او افزود که تمامی سلاح‌ها باید در دست دولت باشد.

او به یکی از نگرانی‌های اصلی ترکیه – حضور جنگجویان غیرسوری کرد در سوریه – اشاره کرد و گفت: “ما نمی‌پذیریم که سرزمین‌های سوریه تهدیدی برای ترکیه یا دیگر مناطق باشد.” 

وی متعهد شد از طریق گفت‌وگو و مذاکره “فرمولی مسالمت‌آمیز برای حل مسئله” پیدا کند و گفت که معتقد است ارتباطات اولیه‌ای میان کردها در شمال شرق سوریه یا سازمان SDF برقرار شده است.

فَنَر الکعیت، مقام کرد، گفت که دولت منطقه‌ای او خواهان “یک سوریه دموکراتیک، یک سوریه غیرمتمرکز، یک سوریه که نماینده تمام سوری‌ها از تمام فرقه‌ها، ادیان و قومیت‌ها باشد” است و این موارد را خطوط قرمز توصیف کرد. او افزود که SDF می‌تواند “هسته‌ای از ارتش آینده سوریه” باشد.

مظلوم عبدی، فرمانده SDF، در مصاحبه‌ای با رویترز تأیید کرد که ارتباطاتی با HTS برای جلوگیری از درگیری میان نیروهایشان برقرار شده است، اما گفت آنکارا تلاش خواهد کرد میان دمشق و دولت تحت رهبری کردها شکاف ایجاد کند.

با این حال، او گفت که حمایت قوی از سوی طرف‌های بین‌المللی، از جمله ائتلاف به رهبری ایالات متحده، برای پیوستن نیروهای دموکراتیک سوریه به “مرحله جدید سیاسی” در دمشق وجود دارد و آن را “فرصتی بزرگ” توصیف کرد.

او افزود: “ما در حال آماده‌سازی هستیم که پس از آتش‌بس کامل میان ما و ترکیه و جناح‌های وابسته، به این مرحله بپیوندیم.”


خبرگزاری رویترز
اورهان کارامان، تام پری و توان گومروکچو 






نظر شما درباره این مقاله:







در باب مشروع یا نامشروع بودن حق انقلاب ملت‌ها
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 21.12.2024, 17:42

در باب مشروع یا نامشروع بودن حق انقلاب ملت‌ها


قربان عباسی

بیشتر واژه‌هایی که به‌عنوان مترادف‌های «انقلاب» به کار می‌روند، مانند «شورش»، «قیام»، «طغیان» یا «جنگ داخلی»، معمولاً تداعی‌گر خشونت و استفاده از نیروی مسلح هستند. بسیاری از انقلاب‌های بزرگ تاریخ غرب که به ذهن می‌آیند، ازجمله انقلاب‌ها در شهر-دولت‌ها و امپراتوری‌های باستان، شورش دهقانان آلمان در قرن پانزدهم، قیامی که کرامول در قرن هفدهم در انگلستان رهبری کرد، انقلاب‌های آمریکایی و فرانسوی در قرن هجدهم، و همچنین انقلاب‌های روسیه و اسپانیا در قرن بیستم، اغلب با خونریزی همراه بوده‌اند. بااین‌حال، نه در نظریه‌های سیاسی و نه در واقعیت تاریخی، انقلاب همواره به معنای استفاده از زور یا خشونت نیست.

توسیدید در توصیف تغییرات دموکراسی و اُلیگارشی در ساختار دولت‌شهرهای یونان، هر دو نوع انقلاب خشونت‌آمیز و غیر خشونت‌آمیز را شرح داده است. در انگلستان، انقلاب بزرگ که با جنگ داخلی به گردن زدن یکی از پادشاهان خاندان استوارت انجامید، با انقلاب بدون خونریزی ۱۶۸۸ دنبال شد که بدون هیچ‌گونه جنگی پادشاه دیگری را سرنگون کرد. برخی از انقلاب‌ها در کشورهای اروپایی در میانه قرن نوزدهم با درگیری‌های مسلحانه همراه بودند، اما برخی دیگر، مانند انقلاب‌هایی که با تصویب لوایح اصلاحی در انگلستان یا اصلاحات قانون اساسی در ایالات‌متحده رخ دادند، تغییراتی بنیادین در ساختار حکومت ایجاد کردند که از طریق فرایندهای قانونی و انتقال مسالمت‌آمیز قدرت به انجام رسیدند.

انقلاب ممکن است با اقدام‌هایی در مخالفت با قانون همراه باشد، اما همچنان می‌تواند بدون خشونت پیش برود، مانند قیامی که ماهاتما گاندی علیه سلطه بریتانیا در هند با استفاده از روش نافرمانی مدنی رهبری کرد. بااین‌حال، استفاده از نیروی مسلح تنها روش خشونت‌آمیز برای انقلاب نیست. به گفته ارسطو، «انقلاب‌ها به دو روش انجام می‌شوند: با زور و با فریب.» اگرچه فریب مستقیماً خشونت فیزیکی ندارد، اما نوعی خشونت علیه اراده کسانی است که فریب‌ خورده‌اند. گاهی در نتیجه فریب، «شهروندان تغییر حکومت را می‌پذیرند و سپس، همان‌گونه که ارسطو می‌گوید، برخلاف خواست خود در آن وضعیت باقی می‌مانند.» در برخی موارد نیز ممکن است بعدها متقاعد شوند و وفاداری آن‌ها جلب شود.

بااین‌حال، همان‌گونه که بررسی‌های ماکیاولی درباره این دو روش برای کسب قدرت نشان می‌دهد، انتخاب میان زور و فریب بیشتر مسئله‌ تدبیر است تا اصول. او فریب را جایگزینی برای زور می‌داند، با این شرط که در صورت شکست فریب، زور در دسترس باشد. هر دو روش، در اصل، استراتژی جنگ را به کار می‌گیرند.

در مقابل این دو روش زور و فریب، و حتی روش نافرمانی مدنی که خارج از قانون عمل می‌کند یا آن را نقض می‌کند، نویسندگان فدرالیست امکان وقوع انقلابی قانونی و مسالمت‌آمیز را پیش‌بینی می‌کنند. به‌ویژه اینکه آن‌ها معتقد بودند قانون اساسی ایالات‌متحده زمینه‌ای برای دستیابی به تغییرات سیاسی از طریق اصلاحات قانونی فراهم کرده است. ازجمله بندهایی که «به هر ایالت در این اتحادیه شکلی جمهوری‌خواهانه از حکومت» می‌دهد و وعده می‌دهد که از آن‌ها «در برابر خشونت داخلی» محافظت شود. در پاسخ به این اعتراض که چنین تضمینی ممکن است «مداخله‌ای بی‌مورد در امور داخلی اعضا» باشد، همیلتون می‌گوید: «این تضمین هیچ مانعی برای اصلاحات قانون اساسی ایالات توسط اکثریت مردم به روشی قانونی و مسالمت‌آمیز ایجاد نمی‌کند. این حق هرگز کاهش نخواهد یافت. تضمین فقط می‌تواند در برابر تغییراتی که از طریق خشونت انجام می‌شود عمل کند.»

در یکی دیگر از مقالات فدرالیست، مدیسون احتمال «شورشی گسترده که در تمام ایالات پراکنده شود و نیروی غالب پیدا کند، هرچند حق قانونی نداشته باشد» را بررسی می‌کند. او چنین موردی را فراتر از «حدود درمان‌های انسانی» می‌داند. از نظر او، قانون اساسی باید خطر وقوع فجایعی را که هیچ چارچوب قانونی نمی‌تواند برای آن‌ها راه‌حلی ارائه دهد، کاهش دهد. همچنین، همیلتون می‌گوید: «آتش‌افروزی‌ای که سراسر یک کشور یا بخش وسیعی از آن را فراگیرد، چه ناشی از دلایل سنگین نارضایتی مردم باشد و چه ناشی از سرایت بحران‌های خشونت‌آمیز، در هیچ قاعده معمولی نمی‌گنجد. هیچ حکومتی نمی‌تواند همیشه از چنین انقلاب‌هایی جلوگیری کند یا آن‌ها را کنترل کند.» بااین‌وجود، او تأکید می‌کند: «اما زمانی که قدرت حکومت در دستان مردم است، هیچ بهانه‌ای برای توسل به خشونت در مواجهه با مشکلات جزئی یا گاه‌گاهی وجود ندارد.» بله خشونت فقط زمانی منتفی است که قدرت در دست مردم باشد.

ارسطو، وقتی درباره انقلاب بدون خشونت سخن می‌گوید، دستگاه مدرن اصلاح قانون اساسی را مدنظر ندارد. از دید او، تغییر سیاسی ممکن است حاصل حوادثی تصادفی باشد، نه اقدام‌هایی برنامه‌ریزی‌شده. او می‌نویسد: «انقلاب‌های سیاسی گاهی از رشد نامتناسب بخشی از حکومت ناشی می‌شوند... و این عدم تناسب ممکن است گاهی تصادفی رخ دهد. مثلاً در تارنتوم، پس از شکست در جنگ با ایپیجی‌ها، حکومت از نظام قانونی به دموکراسی تبدیل شد.» همچنین، «وقتی‌که ثروتمندان زیاد شوند یا اموال افزایش یابد، حکومت به اُلیگارشی یا حکومتی خانوادگی تغییر می‌کند».

از سوی دیگر، نویسندگانی مانند هابز و لاک انقلاب را مترادف با جنگ و خشونت می‌دانند.

هابز می‌گوید: «کسانی که اقتدار جمهوری را انکار می‌کنند، وارد وضعیت جنگ می‌شوند و با طرد فرمانروای خود، درگیر جنگ داخلی می‌شوند که آن را طغیان می‌نامند.» ازنظر او، برخلاف زنبورها و مورچه‌ها که جوامع‌شان از خطر طغیان مصون است، «در میان انسان‌ها کسانی هستند که خود را برتر از دیگران می‌دانند و تلاش می‌کنند امور عمومی را اصلاح یا تغییر دهند و به‌این‌ترتیب جامعه را به آشفتگی و جنگ داخلی می‌کشانند.»

لاک نیز معتقد است: «کسی که بدون حق از زور استفاده کند، چه در جامعه بدون قانون باشد و چه در مخالفت با قوانین موجود، خود را در وضعیت جنگی با دیگران قرار می‌دهد.» بنابراین، مردمی که پس از تشکیل جامعه و تصویب قوانین، بازهم در برابر آن قوانین از زور استفاده کنند، عملاً طغیان کرده و به حالت جنگ بازمی‌گردند. چنین اقدامی به‌درستی شورش نامیده می‌شود. دقت کنید لاک می‌گوید انقلاب زمانی به شورش فرو می‌کاهد که خود مردم پس از تصویب قوانین براساس رضایت عامه زیر تعهدات خود بزنند. اما اگر قوانین براساس رضایت عامه مردم به تصویب نرسیده باشند انقلاب کماکان حقی قانونی به شمار می‌رود.

آکویناس به نظر می‌رسد انقلاب (که آن را «شورش» می‌نامد) را با جنگ و اختلاف مرتبط می‌داند. بااین‌حال، او انقلاب را در دو جنبه از این مفاهیم متمایز می‌کند: «نخست آن‌که جنگ و اختلاف معمولاً نشان‌دهنده تجاوز واقعی از هر دو طرف است، درحالی‌که شورش ممکن است تنها آمادگی برای چنین تجاوزی را به نمایش بگذارد یا به تجاوز واقعی منجر شود... دوم، تفاوت در این است که جنگ، به معنای دقیق کلمه، علیه دشمنان خارجی انجام می‌شود، به‌گونه‌ای که میان دو ملت یا گروه خارجی است، درحالی‌که اختلاف میان دو فرد از یک جامعه است. اما شورش، به‌طور خاص، میان اجزای مخالف یک ملت رخ می‌دهد؛ برای مثال، زمانی که بخشی از حکومت علیه بخشی دیگر قیام می‌کند.»

اگرچه واژه «انقلاب» ممکن است در هر دو معنا استفاده شود، اما به نظر می‌رسد که مباحث سنتی درباره علل و پیشگیری از انقلاب، نظریه‌های استراتژی و تاکتیک‌های انقلابی، و مسئله مهم حق شورش، همگی بر استفاده یا دست‌کم تهدید به استفاده از زور برای دستیابی به هدف تأکیددارند. این موضوع در تصور عمومی از تفاوت میان انقلاب و تکامل نیز مشهود است.

تضاد میان انقلاب و تکامل(برآیشی بودن تحولات) می‌تواند توضیح دهد که چرا مفهوم انقلاب معمولاً با خشونت، بی‌نظمی یا آشوب همراه است. واژه «تکامل» عموماً تغییرات تدریجی در یک مسیر خاص را نشان می‌دهد که اغلب در راستای پیشرفت تغییرات پیشین است. اما انقلاب ناگهانی رخ می‌دهد. انقلاب‌ها ممکن است در هر دو جهت، چه علیه جریان غالب و چه همراه با آن، رخ دهند. همان‌طور که در حرکت‌های فیزیکی، عمل و عکس‌العمل می‌توانند برابر و مخالف یکدیگر باشند، در تحولات اجتماعی نیز انقلاب و ضدانقلاب ممکن است اهدافی کاملاً متضاد داشته باشند.

درهرحال، چه انقلاب بخواهد مسیر تغییرات را معکوس کند و چه بخواهد تحولی رادیکال را که به‌کندی در حال وقوع است تسریع بخشد، معمولاً به معنای سرنگونی نظم موجود است، نه توسعه گرایش‌های نهفته آن.

این همان معنایی است که انقلابیون را رادیکال می‌سازد. آن‌ها ممکن است در معنایی ارتجاعی نیز باشند؛ به این معنا که تغییر رادیکالی که برای دستیابی به آن آماده‌اند از زور استفاده کنند، بازگشتی به شرایط گذشته است، نه چیزی که به نظر مخالفانشان در مسیر پیشرفت یا تکامل باشد. اما چه ارتجاعی و واپس روانه باشند یا پیشرو، انقلابیون هیچ‌گاه محافظه‌کار نیستند. اگر نظم موجود در برابر تغییر رادیکالی که یک فرد یا حزب انقلابی به دنبالش است مقاومت کند، باید وادار به تسلیم شود.

یک انقلابی ممکن است از استفاده از زور اکراه داشته باشد، اما نمی‌تواند آن را کاملاً کنار بگذارد. به هرحال برای درست کردن املت ناگزیر از شکستن تخم مرغ‌ها هستیم. بدون خشونت و زور نمی‌‌توان دو تکه آهن را به هم جوش داد.

این همان معنایی است که مارکس و انگلس در برنامه منشور کمونیستی به‌عنوان یک برنامه انقلابی در نظر می‌گیرند. در دیدگاه آن‌ها، مفهوم یک طبقه یا حزب انقلابی محدود به پرولتاریا در مبارزه‌اش علیه بورژوازی نیست. بلکه این مفهوم به بورژوازی نیز تعمیم می‌یابد؛ البته نه در دنیای معاصر که در آن نظم سرمایه‌داری، بورژوازی را محافظه‌کار یا واکنش‌گرا کرده است، بلکه در قرن هجدهم که بورژوازی توانست طبقه اشراف زمین‌دار را سرنگون کند.

به گفته آن‌ها، «بورژوازی نقش انقلابی بسیار مهمی ایفا کرده است... انقلاب فرانسه، برای نمونه، مالکیت فئودالی را به نفع مالکیت بورژوایی ملغی کرد.» همچنین نوشته‌اند: «زمانی که ایده‌های مسیحی در قرن هجدهم در برابر ایده‌های راسیونالیستی تسلیم شدند، جامعه فئودالی آخرین نبرد خود را با بورژوازی انقلابی آن زمان انجام داد.»

مارکس معتقد است که انقلاب فرانسه نه مبارزه‌ای میان طبقات دارا و ندار، بلکه میان دوطبقه دارا – بورژوازی و اشراف – بود. این امر به‌ویژه ناشی از این واقعیت آشکار است که «در نخستین طوفان‌های انقلاب، بورژوازی فرانسه جرئت کرد حق تشکیل اتحادیه را که کارگران به‌تازگی به دست آورده بودند، از آن‌ها سلب کند.»

همچنان که منشور کمونیستی سندی انقلابی است، اعلامیه استقلال آمریکا نیز چنین است. امضاکنندگان آن آمادگی داشتند از زور برای سرنگونی نظم موجود استفاده کنند؛ نظمی که به نظرشان بر مستعمرات ظلم و بی‌عدالتی‌های بزرگی روا می‌داشت. اما در دیدگاه مارکسی، شورش مستعمره‌نشینان، برخلاف انقلاب فرانسه، بیشتر سیاسی بود تا اقتصادی، حتی اگر عوامل اقتصادی و سیاسی نیز در آن نقش داشتند.

این تمایز میان انقلاب اقتصادی و سیاسی به نظر می‌رسد امری مدرن باشد. نه این‌که قدما – همچون توسیدید، افلاطون و ارسطو – «جنگ طبقاتی» را که برای مارکس اهمیت داشت، نادیده گرفته باشند. آنها به مبارزه میان ثروتمندان و فقرا برای کنترل دولت توجه کرده‌اند.

آن‌ها می‌دانستند که مخالفان در انقلاب‌های خونین و مکرری که شهرهای یونانی را به آشوب می‌کشیدند، الیگارش‌ها و دموکرات‌ها بودند – یعنی مردان دارای اموال و مردان فاقد اموال. شورش هِلات‌ها در اسپارتا یک استثنا بود؛ در این مورد، بردگان علیه صاحبان خود شورش کردند. اما بیشتر اوقات، مبارزه میان افراد آزاد از طبقات مختلف اقتصادی بود.

انقلاب‌های الیگارشیک و دموکراتیک که این طبقات در جامعه برمی‌انگیختند، سیاسی بودند از این نظر که هدف آن‌ها تغییر قانون اساسی بود، نه سیستم اقتصادی؛ هرچند تغییرات قانونی می‌توانست تأثیرات اقتصادی نیز داشته باشد.

ارسطو گزارش می‌دهد: «برخی بر این باورند که تنظیم مالکیت مهم‌ترین مسئله است، زیرا همه انقلاب‌ها حول آن می‌چرخد.» او می‌پذیرد که «تساوی مالکیت» ممکن است «از نزاع شهروندان جلوگیری کند»، اما بر این باور نیست که بی‌عدالتی اقتصادی تنها علت انقلاب است یا عدالت اقتصادی تنها درمان آن.

او می‌نویسد: «حریص بودن انسان‌ها سیری‌ناپذیر است؛ مردم همیشه بیشتر و بیشتر می‌خواهند؛ زیرا خواسته‌ها طبیعتی دارند که هرگز اشباع نمی‌شوند و بیشتر مردم تنها برای ارضای آن زندگی می‌کنند»

از دید او، «آغاز اصلاحات» نه در برابر کردن کامل مالکیت، بلکه در پرورش طبیعت‌های برتر است تا خواسته‌های بیشتری نداشته باشند و جلوگیری از افزایش خواسته‌های طبقات پایین. این به معنای سرکوب آن‌ها است، اما نه بدرفتاری با آن‌ها.

چنین اصلاحاتی به‌سختی می‌تواند مشکل برده‌داری را حل کند. این مسئله به انقلابی نیاز دارد که وضعیت سیاسی را برابر سازد، نه اینکه مالکیت را برابر کند.

اگر شورش بردگان در دوران باستان در راستای لغو نهاد برده‌داری موفق می‌شد، از دیدگاه مدرن، این رخداد نه‌تنها یک انقلاب سیاسی، بلکه یک انقلاب اقتصادی نیز تلقی می‌گردید، چراکه شیوه تولید را به شکلی بنیادین تغییر می‌داد. در همین راستا، آنچه آدام اسمیت به‌عنوان گذار از اقتصاد کشاورزی به اقتصاد صنعتی شرح می‌دهد، مشخصاً یک انقلاب اقتصادی است؛ هرچند این مارکس بود که مفهوم «انقلاب» را در معنای موردنظر رایج ساخت. این مفهوم در فهم عمومی ما از عبارت «انقلاب صنعتی» نمایان است؛ انقلابی که به تغییرات بنیادین در یک اقتصاد مبتنی بر تولید صنعتی اشاره دارد، جایی که تولید انبوه توسط ماشین‌ها در کارخانه‌ها جایگزین سیستم تولیدی سنتی می‌شود، سیستمی که در آن کارگران در خانه‌های خود با ابزارهای ساده کار می‌کردند.

مارکس می‌نویسد: «در صنعت، انقلاب در شیوه تولید از نیروی کار آغاز می‌شود؛ در صنعت مدرن، از ابزارهای کار.» نخستین پرسش این است که چگونه ابزارهای کار از ابزارهای دستی به ماشین تبدیل می‌شوند یا چه تفاوتی میان یک ماشین و ابزارهای یک صنعت‌گر وجود دارد؟ اما برای مارکس، معنای انقلاب اقتصادی صرفاً محدود به تغییرات بنیادین در شرایط فیزیکی تولید نیست. چنین تغییراتی، به‌ناچار، با دگرگونی‌های عمیق در روابط اجتماعی طبقات اقتصادی و تصاحب قدرت سیاسی همراه است. در مانیفست کمونیستی، «بورژوازی مدرن» به‌عنوان «محصول یک دوره طولانی از تحولات و مجموعه‌ای از انقلاب‌ها در شیوه‌های تولید و مبادله» معرفی می‌شود. بورژوازی، به‌نوبه خود، «بدون انقلاب مستمر در ابزارهای تولید و به‌تبع آن، در روابط تولید و در تمام روابط اجتماعی، نمی‌تواند به بقای خود ادامه دهد.»

طبق گفته مارکس و انگلس: «هر گام در توسعه بورژوازی، با پیشرفت سیاسی هم‌راستای این طبقه همراه بوده است. طبقه‌ای که تحت سلطه نجبای فئودال قرار داشت... ابتدا در قالب انجمن‌های مسلح و خودمختار در کمون‌های قرون‌وسطی ظاهر شد... سپس، در دوران تولید دستی، به نیرویی موازنه گر در برابر اشراف و سلطنت مطلقه بدل گردید... و سرانجام، از زمان پیدایش صنعت مدرن و بازار جهانی، بورژوازی در دولت نمایندگی مدرن، سلطه سیاسی انحصاری خود را به دست آورد».

در خصوص این پرسش که آیا انقلاب‌های اقتصادی از منظر اجتماعی و سیاسی نیازمند خشونت هستند یا خیر، نویسندگان مانیفست کمونیستی نظر خود را، دست‌کم درباره برنامه کمونیستی، آشکارا بیان کرده‌اند. ازآنجاکه «انقلاب کمونیستی بنیادین‌ترین گسست از روابط سنتی مالکیت است» و «مستلزم بنیادی‌ترین گسست از ایده‌های سنتی است»، نمی‌توان انتظار داشت که این انقلاب بدون جنگ آشکار، به‌ویژه شبیه مبارزات پیشین بورژوازی علیه اشراف، تحقق یابد.

هنگامی‌که «بورژوازی امروز در برابر طبقه کارگر قرار دارد، طبقه کارگر تنها طبقه‌ای است که واقعاً انقلابی است.» مارکس و انگلس فرآیندی را توصیف می‌کنند که طی آن «جنگ داخلی پنهان در درون جامعه موجود» به‌تدریج به «انقلاب آشکار» بدل می‌شود و سرانجام «سرنگونی خشونت‌آمیز بورژوازی» پایه‌گذار سلطه پرولتاریا می‌گردد.

در اینجا، دقیقاً در ارتباط با استفاده از زور است که مانیفست کمونیستی میان کمونیسم و سوسیالیسم، به‌ویژه انواع «یوتوپیایی» آن، تمایز قائل می‌شود. سوسیالیست‌ها «هرگونه اقدام سیاسی و به‌ویژه اقدامات انقلابی را رد می‌کنند. آن‌ها می‌خواهند به اهداف خود از طریق روش‌های مسالمت‌آمیز دست یابند و با انجام آزمایش‌های کوچک که اغلب محکوم‌به شکست هستند و از طریق قدرت نمونه، راه را برای نظم اجتماعی جدید هموار کنند... آن‌ها تلاش می‌کنند با مصالحه و درون‌ریزی تضادهای طبقاتی، به هدف خود دست یابند.»

در مقابل، استراتژی کمونیستی در همه‌جا از «هر حرکت انقلابی علیه نظم اجتماعی و سیاسی موجود» حمایت می‌کند. کمونیست‌ها اهداف و دیدگاه‌های خود را پنهان نمی‌کنند و آشکارا اعلام می‌نمایند که اهدافشان تنها از طریق «سرنگونی قهرآمیز تمام شرایط اجتماعی موجود» قابل تحقق است.

گرچه انقلاب کمونیستی ماهیتی اساساً اقتصادی دارد، نمی‌توان از تأثیرات سیاسی آن غفلت کرد. طبق گفته مارکس و انگلس: «قدرت سیاسی، تنها قدرت سازمان‌یافته یک طبقه برای سرکوب طبقه‌ای دیگر است.» این تعریف به تسخیر قدرت توسط پرولتاریا نیز اطلاق می‌شود. بااین‌حال، آن‌ها دیکتاتوری پرولتاریا را تنها مرحله‌ای موقت در انقلاب کمونیستی می‌دانند: «اگر پرولتاریا در مبارزه خود با بورژوازی مجبور شود خود را به‌عنوان یک طبقه سازمان‌دهی کند، اگر از طریق یک انقلاب خود را به‌عنوان طبقه حاکم مطرح سازد و به‌این‌ترتیب، بازور، شرایط قدیمی تولید را از میان بردارد، آنگاه این طبقه، همراه با این شرایط، تضادهای طبقاتی و وجود طبقات به‌طورکلی را نیز از میان برمی‌دارد و درنتیجه سلطه خود را به‌عنوان طبقه پایان می‌بخشد.»

برنامه کمونیستی، در راستای جامعه‌ای بی طبقه، انقلابی را ترسیم می‌کند که امکان یا نیاز به هرگونه انقلاب دیگر چه مسالمت‌آمیز و چه خشونت‌آمیز، چه اقتصادی و چه سیاسی را از میان می‌برد.

توکویل در بحثی درباره اینکه چرا انقلاب‌های بزرگ با پیدایش جامعه‌ای که هم ازنظر سیاسی و هم ازنظر اقتصادی بی طبقه است کمیاب خواهند بود، می‌پرسد: «آیا برابری شرایط اجتماعی به‌طور مداوم انسان‌ها را به‌سوی انقلاب سوق می‌دهد؟ آیا عنصری آشفته کننده در آن وجود دارد که مانع آرامش جامعه می‌شود؟» گرچه توکویل معتقد نیست که چنین است، او نگران است که جوامع دموکراتیک آینده «بیش‌ازحد ثابت و بدون تغییر در نهادها، تعصبات و آداب‌ورسوم خود شوند، به‌گونه‌ای که بشر از پیشرفت بازایستد و در وضعیتی رکود گونه متوقف بماند.»

علاوه بر مباحث نظری اقتصادی و تاریخی که در پس انقلاب کمونیستی نهفته است، این پرسش بحث‌برانگیز نیز مطرح می‌شود که آیا جامعه‌ای با برابری اقتصادی، به معنای حذف دولت است یا دست‌کم تغییراتی در نهادهای سیاسی رخ می‌دهد که دیگر انقلاب‌ها امکان‌پذیر یا ضروری نخواهند بود. حتی بررسی فرضی این پرسش، نیازمند توجه به روش‌های مختلف وقوع انقلاب‌های سیاسی است. با ظهور جامعه‌ای بی طبقه، دست‌کم در نظریه، دیگر مجالی برای نوعی انقلاب که طی آن‌یک طبقه حاکم جایگزین طبقه دیگری شود، باقی نمی‌ماند. اما در چنین جامعه‌ای، همچنان می‌توان وقوع انقلاب‌هایی مشابه تغییرات درباری را تصور کرد؛ انقلاب‌هایی که ممکن است با روش‌هایی نظیر ترور یا سلطه‌جویی رخ دهند.

برای ارسطو، تمامی انقلاب‌هایی که منجر به تغییر نوع حکومت می‌شوند، همراه با جایگزینی یک طبقه حاکم با طبقه‌ای دیگر هستند. او انقلاب‌ها را به دودسته تقسیم می‌کند:

۱. انقلاب‌هایی که قانون اساسی را تغییر می‌دهند؛ مثلاً زمانی که مردم می‌خواهند حکومتی را از دموکراسی به الیگارشی یا برعکس تغییر دهند.
۲. انقلاب‌هایی که در آن‌ها، بدون تغییر شکل حکومت (چه الیگارشی، چه سلطنت یا هر چیز دیگر)، مردم صرفاً تلاش می‌کنند کنترل امور را در دست بگیرند.

علاوه بر این، ارسطو از نوع سومی از انقلاب یاد می‌کند که تغییرات فقط به بخشی از قانون اساسی مربوط است؛ برای مثال، ایجاد یا لغو یک مقام خاص. او به نمونه‌ای در اسپارتا اشاره می‌کند، جایی که لایسندر تلاش کرد سلطنت را سرنگون کند و پادشاه پاوسانیاس را برکنار کند.

ارسطو معتقد است که این تغییرات سیاسی ممکن است بدون خشونت رخ دهند. برای مثال، در دولت‌های مدرن، تغییر از الیگارشی به دموکراسی می‌تواند از طریق اصلاحات قانونی انجام شود. ساختار حکومتی نیز ممکن است با رأی‌گیری‌های عمومی و صلح‌آمیز تغییر کند. به گفته فدرالیست‌ها، انتخابات راهی طبیعی برای اصلاح یک حکومت بد است، زیرا افراد اداره‌کننده را می‌توان تغییر داد.

اما در شهر-دولت‌های باستانی، حتی تغییرات اساسی در حکومت معمولاً با خشونت یا تهدید همراه بودند. ارسطو این انقلاب‌ها را رادیکال و خشونت‌آمیز می‌دانست. این اصل نه‌تنها در جمهوری‌های باستان، بلکه در پادشاهی‌ها و حکومت‌های استبدادی (چه باستانی و چه مدرن) نیز صدق می‌کند.

در حکومت‌هایی که قدرت مطلق در دست یک نفر است، مردم اغلب از راه‌های قانونی برای اصلاح حکومت محروم‌اند. مشاوره‌های ماکیاولی به شاهزاده‌ها نیز در همین زمینه نوشته‌شده‌اند. او توصیه می‌کند که یک شاهزاده باید برای حفظ قدرت خود، از زور و فریب استفاده کند. ماکیاولی می‌گوید:
«دو راه برای مبارزه وجود دارد: یکی از طریق قانون و دیگری از طریق زور. راه اول انسانی است و راه دوم حیوانی؛ اما چون قانون اول اغلب کافی نیست، باید به‌زور متوسل شد. شاهزاده باید هم مانند شیر و هم مانند روباه عمل کند، زیرا شیر نمی‌تواند از تله‌ها فرار کند و روباه نمی‌تواند در برابر گرگ‌ها از خود دفاع کند»

او تأکید می‌کند که شاهزاده باید به‌گونه‌ای رفتار کند که رحیم، وفادار، مذهبی و درستکار به نظر برسد، اما در صورت لزوم می‌تواند برعکس عمل کند تا قدرت خود را حفظ کند.

روایت‌های تاریخی از استبداد شرقی (مانند نوشته‌های هرودت، داستان‌های مربوط به سزارها در آثار تاکیتوس و گیبون، و همچنین تاریخ‌نگاری سلطنت انگلستان در نمایشنامه‌های شکسپیر، همگی نشان می‌دهند که تغییر حکومت‌ها به‌ندرت بدون خونریزی رخ‌داده است.

ارسطو نیز در اشاره به دیکتاتورها و حکومت‌های دیکتاتوری می‌گوید که دیکتاتورها برای حفظ قدرت خود از روش‌های قهری استفاده می‌کنند. او می‌گوید:
«دیکتاتور باید کسانی را که بیش‌ازحد قدرتمند شده‌اند، از میان بردارد. او باید مردان شجاع را نابود کند و از هر چیزی که در مردم روحیه یا اعتمادبه‌نفس ایجاد کند، جلوگیری کند. گردهمایی‌های ادبی و اجتماعات دیگر را ممنوع کند و تمامی راه‌های شناخت مردم از یکدیگر را مسدود سازد»

این روش‌ها، به تعبیر ارسطو، «هنرهای پارسی و بربری» نامیده می‌شوند. او معتقد است که برای دیکتاتور هیچ اقدامی به‌منظور حفظ قدرت افراطی محسوب نمی‌‌شود.برای دیکتاتور هدف کاربست هروسیله‌ای را توجیه می‌کند.

در مورد شورش‌ها، ارسطو به نوع دیگری از انقلاب اشاره می‌کند: شورش ملت‌های تحت سلطه برای دستیابی به استقلال از اربابان امپراتوری‌شان. این شورش‌ها، برخلاف انقلاب‌های داخلی که با تغییر حکومت یا افراد حاکم همراه‌اند، هدفشان آزادی یک ملت از حاکمیت ملت دیگر است.

نوع دیگری از شورش که بیشتر به انحلال دولت مربوط می‌شود، ایده‌ای نظری است که روسو در بحث‌های خود مطرح کرده است. این ایده تاکنون نمونه تاریخی نداشته، اما برخی جنگ‌های جدایی طلبانه به‌وضوح با هدف انحلال دولت‌های فدرال و قطع ارتباطات اتحادیه عمل کرده‌اند.

تشخیص میان این انواع انقلاب‌ها در نظریه ممکن است ساده به نظر برسد، اما در عمل، تطبیق آن‌ها با موارد تاریخی دشوار است. برای مثال، آیا شورش مستعمرات آمریکا علیه بریتانیا با جنگ داخلی آمریکا در سال 1861 قابل‌مقایسه است؟ سؤال اصلی این است که آیا انقلاب مسئله‌”قدرت” است یا “حق”؟

در نظریه‌های سیاسی دوران باستان، بحث درباره حق انقلاب چندان جایگاه محوری ندارد. بیشتر تمرکز متفکران آن دوران بر بررسی علل وقوع انقلاب‌ها، شیوه‌های وقوع و راه‌های جلوگیری از آن‌ها بوده است. این بدان معنا نیست که انقلاب‌ها صرفاً به‌عنوان جنگ قدرت دیده‌شده‌اند. برای نمونه، ارسطو می‌گوید:
«علت اصلی و عمومی انقلاب‌ها خواست برابری است: زمانی که مردم فکر می‌کنند باکسانی که ثروت بیشتری دارند برابرند؛ یا برعکس، خواست برتری است: وقتی کسانی که خود را برتر می‌دانند احساس می‌کنند که کمتر ازآنچه شایسته‌شان است دارند. این تصورات ممکن است درست یا نادرست باشند.»

در کتاب پنجم سیاست، ارسطو به انقلاب‌هایی اشاره می‌کند که از بی‌عدالتی‌های واقعی یا تصوری ریشه می‌گیرند. او بیشتر به این پرسش‌ها می‌پردازد که چرا دولت‌ها سقوط می‌کنند، از چه شرایطی به شرایط دیگر تغییر می‌کنند و چگونه می‌توانند پابرجا بمانند. هدف او بررسی روش‌های حفظ ثبات است، نه توجیه یا محکوم کردن انقلاب. درواقع، پرسش‌هایی مانند اینکه «آیا شورش جرم است یا حق؟» بیشتر در نظریه‌های سیاسی مدرن مطرح‌شده‌اند.

در قرون‌وسطی، آکویناس شورش را نوعی «گناه» می‌داند، چون باعث برهم زدن صلح و وحدت جامعه می‌شود. اما او در مورد شورش علیه حکومت ظالم نظر متفاوتی دارد. به باور او:
«اگر حکومتی به‌جای خیر عمومی به منافع شخصی حاکم توجه کند، عادلانه نیست. بنابراین، سرنگونی چنین حکومتی گناه محسوب نمی‌شود، مگر اینکه این کار نظم جامعه را بیشتر از خود حکومت ظالم برهم زند»

جان لاک نیز بر حق مقاومت در برابر ظلم تأکید دارد. او می‌پرسد:
«آیا بهتر است مردم همیشه در برابر ظلم مطیع باشند یا حکام را مجبور کنیم در برابر اعتراضات مردم پاسخگو باشند؟» او استدلال می‌کند که اگر پادشاهی از اختیارات خود سوءاستفاده کند، درواقع خود را از مقام سلطنت کنار گذاشته و با مردم وارد جنگ شده است. در چنین شرایطی، مردم حق‌دارند او را سرنگون کرده و حتی محاکمه کنند». لاک می‌گوید:

«کسی که می‌تواند مقاومت کند، حق دارد بازور از خود دفاع کند و پس از پیروزی، متجاوز را به خاطر نقض صلح و آسیب‌هایی که وارد کرده است، مجازات کند»

روسو با صراحت بیشتری از سرنگونی ظالمان دفاع می‌کند. او معتقد است:
«حکومت ظالم هیچ حقی برای شکایت از خشونت ندارد. قیام مردمی که به برکناری یا مرگ سلطان منجر می‌شود، همان‌قدر مشروع است که ظلم‌هایی که سلطان بر مردم روا داشته است.»

در قرن بیستم، رمان مزرعه حیوانات اثر جورج اورول با طنزی تلخ نشان می‌دهد که چگونه انقلاب‌هایی که با اهداف والایی آغاز می‌شوند، اغلب به شکست می‌انجامند. داستان با رؤیای خوک پیر، ماژور، درباره شورش حیوانات علیه انسان‌ها آغاز می‌شود. اما در پایان، این انقلاب به خیانت به آرمان‌های اولیه تبدیل می‌شود. شخصیت ناپلئون، که نمایانگر استالین است، تصویری از این شکست را ارائه می‌دهد.

لاک به این انتقاد که حق مقاومت ممکن است موجب هرج‌ومرج شود، پاسخ می‌دهد که مردم تنها زمانی به مقاومت و شورش روی می‌آورند که ظلم چنان گسترده باشد که اکثریت جامعه آسیب آن را حس کنند. او می‌نویسد:

«اشتباهات کوچک و ضعف‌های معمول حکومت، معمولاً توسط مردم تحمل می‌شود. اما اگر سلسله‌ای از سوءاستفاده‌ها و نقشه‌های ظالمانه نشان دهد که حکومتی عمداً در پی نابودی آزادی‌ها و دارایی‌های مردم است، جای تعجب نیست که مردم علیه آن اقدام کنند.»

اعلامیه استقلال آمریکا نیز حق مقاومت را به شکلی مثبت‌تر به‌عنوان حق شورش بیان می‌کند. در این اعلامیه آمده است:
«اگر حکومتی حقوق طبیعی مردم را تهدید کند، حق آن‌هاست که آن را تغییر دهند یا سرنگون کنند و حکومتی تازه برقرار نمایند»

این دیدگاه حتی در نامه‌ای از جفرسون به مدیسون به شکلی آشکارتر بیان‌شده است:
«گاهی یک شورش کوچک برای سلامت جامعه لازم است، همان‌طور که طوفان‌ها برای طبیعت ضروری‌اند.»

در برابر این دیدگاه‌های انقلابی،‌هابز، کانت و هگل مواضعی مخالف اتخاذ کرده‌اند، هرچند در رد حق مقاومت یا شورش، محدودیت‌هایی در نظریات آن‌ها دیده می‌شود. به‌عنوان‌مثال، هابز تنها زمانی حق تغییر حکومت یا مقاومت در برابر حاکم را می‌پذیرد که مسئله حفظ جان مطرح باشد. او معتقد است که وقتی افراد توافق می‌کنند یک دولت مشترک تشکیل دهند، ملزم به اطاعت از احکام و تصمیمات حاکمی هستند که خود به وجود آورده‌اند. هابز می‌گوید:
«آن‌ها نمی‌توانند به‌طور قانونی توافق جدیدی ببندند که بر اساس آن از کسی جز حاکم اطاعت کنند... کسانی که تحت سلطنت یک پادشاه هستند، بدون اجازه او نمی‌توانند حکومت را سرنگون کرده و جامعه را به هرج‌ومرج بازگردانند»

علاوه بر این، او استدلال می‌کند که:
«چون هر یک از افراد تحت سلطه از طریق این قرارداد اجتماعی، منبع تمام اعمال و تصمیمات حاکم محسوب می‌شوند، هر آنچه او انجام دهد، نمی‌تواند به زیان هیچ‌یک از اتباعش باشد؛ و آن‌ها نباید او را به بی‌عدالتی متهم کنند.»

بااین‌حال، هابز به آزادی‌هایی اشاره دارد که در قرارداد اجتماعی به‌طور صریح واگذار نشده‌اند، مانند حق دفاع از خود در برابر حمله، یا دسترسی به غذا، هوا، دارو و هر چیز دیگری که برای زنده ماندن ضروری است.

از سوی دیگر، کانت به‌طورکلی مقاومت را به‌عنوان یک حق رد می‌کند، مگر در مواردی که انجام آن برای تحقق یک وظیفه اخلاقی، خارج از حوزه حقوق عمومی، ضروری باشد. او تأکید می‌کند که:
«اطاعت از اقتداری که بر شما تسلط دارد» (در همه مواردی که با اخلاقیات ناسازگار نیست)، یک وظیفه قانونی است.

کانت معتقد است که حتی اگر قوانین یک حکومت دچار نقص‌های جدی باشند، مقاومت در برابر آن به‌طور مطلق غیرقابل‌قبول و قابل مجازات است. او این دیدگاه را بر اساس اصل «اراده حاکم» بنا می‌کند، که تمام اراده‌های فردی را تحت یک قانون واحد متحد می‌سازد. او می‌نویسد:
«اجازه دادن به‌حق مقاومت در برابر این حاکمیت و محدود کردن قدرت آن، نوعی تناقض است»

بااین‌حال، کانت تنها حکومت مشروع را جمهوری می‌داند، حکومتی که بر اساس حاکمیت مردمی شکل‌گرفته است. بنابراین، او درباره مقاومت در برابر حکومت‌های استبدادی که فاقد مشروعیت قانونی هستند، اظهارنظر نمی‌کند.

هگل نیز میان شورش مردم مغلوب و انقلاب در یک دولت منظم تمایز قائل می‌شود. ازنظر او، تنها انقلاب در دولت منظم جرم محسوب می‌شود، چراکه دولت در این حالت ایدئال خود را محقق کرده است. به باور او، این امر تنها در یک پادشاهی قانون اساسی امکان‌پذیر است، نه در یک حکومت استبدادی. او می‌گوید:
«شورش در یک استان مغلوب‌شده با جنگ، با قیام در یک دولت منظم تفاوت دارد. مردم مغلوب علیه شاه خود شورش نمی‌کنند و در چنین حالتی، هیچ جرمی علیه دولت مرتکب نمی‌شوند، زیرا رابطه آن‌ها با حاکمشان در چهارچوب ایده‌ای نیست که نیاز به قانون اساسی داشته باشد. در چنین شرایطی، تنها یک قرارداد وجود دارد، نه یک پیوند سیاسی»

بنابراین، حتی مخالفان سرسخت انقلاب نیز در رد کامل آن محدودیت‌هایی قائل‌اند. برای مثال، آکویناس شورش را تنها در برابر ظلم توجیه می‌کند، نه در برابر هر حکومت یا حاکمی. از سوی دیگر، هرچند امضاکنندگان اعلامیه استقلال آمریکا به‌حق تغییر یا لغو «هر شکلی از حکومت» اشاره می‌کنند، نویسندگان مقالات فدرالیستی به نظر نمی‌رسد که به‌اندازه آن‌ها با سرنگونی قانون اساسی ایالات‌متحده موافق باشند.

اما تردیدی نیست که بررسی آرای اندیشمندان از ارسطو و آکویناس تا لاک و هابز و روسو و کانت و هگل نشان می‌دهد که آنها حق انقلاب را برای اتباع درصورتی که آزادی و جان و اموال و امنیت آنها درخطر باشد و یا حکومتی قوانین را نه براساس رضایت عمومی اتباع که براساس زور مبتنی کند جایز و روا می‌دانند. در جهان مدرن حکومت‌ها مبتنی برقرارداد اجتماعی هستند. روسو مشروعیت حکومت‌ها را تا زمانی پایدار می‌داند که اراده عمومی را بازتاب بدهد.

لاک مشروعیت حکومت را منوط به حفظ حق مالکیت و آزادی اتباع می‌داند و هابز مشروعیت حکومت‌ها را تنها منوط به حفظ امنیت و جان اتباع می‌داند بدیهی است ازدید این سه متفکر قرارداد اجتماعی اگر حکومتی نتواند اراده عمومی شهروندان را بازنمایی کند و حق مالکیت و آزادی شان را پاس بدارد و امنیت جمعی شهروندان را تامین کند خود به خود مشروعیت خود را برای حکومت از دست می‌دهد و حکومت و حکام نامشروع هیچ گونه حقی برای تداوم حکومت خود نخواهند داشت.


* قربان عباسی، دکتر در جامعه‌شناسی سیاسی از ‎دانشگاه تهران است.






نظر شما درباره این مقاله:







اسعد شیبانی مغز متفکر مخالفان سوری در راس وزارت خارجه
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 21.12.2024, 15:10

اسعد شیبانی مغز متفکر مخالفان سوری در راس وزارت خارجه







نظر شما درباره این مقاله:







دولت لایحهٔ حذف چهار صفر از پول ملی ایران
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 21.12.2024, 14:27

دولت لایحهٔ حذف چهار صفر از پول ملی ایران







نظر شما درباره این مقاله:







تهدید عباس واحدیان شاهرودی و دیگر زندانیان سیاسی
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 21.12.2024, 14:09

تهدید عباس واحدیان شاهرودی و دیگر زندانیان سیاسی







نظر شما درباره این مقاله:







متهم پرونده‌های متعدد آزار جنسی با تودیع وثیقه آزاد شد
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 21.12.2024, 14:04

متهم پرونده‌های متعدد آزار جنسی با تودیع وثیقه آزاد شد







نظر شما درباره این مقاله:







نشریه فوربز: ٢٠ هزار ایرانی از استارلینک استفاده
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 21.12.2024, 13:44

نشریه فوربز: ٢٠ هزار ایرانی از استارلینک استفاده







نظر شما درباره این مقاله:







در سقوط اتوبوس به دره‌ای در لرستان ۶ نفر کشته شدند
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 21.12.2024, 13:42

در سقوط اتوبوس به دره‌ای در لرستان ۶ نفر کشته شدند







نظر شما درباره این مقاله:







مرگ و میر سوختگی در ایران ۲ برابر استاندارد
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 21.12.2024, 13:38

مرگ و میر سوختگی در ایران ۲ برابر استاندارد







نظر شما درباره این مقاله:







«باید برای سوءعاقبت خود نگران باشیم» / حسین باستانی
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 21.12.2024, 13:03

«باید برای سوءعاقبت خود نگران باشیم» / حسین باستانی







نظر شما درباره این مقاله:







آمریکا خواستار آزادی فوری رضا خندان
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 21.12.2024, 12:41

آمریکا خواستار آزادی فوری رضا خندان







نظر شما درباره این مقاله:







یکی از کارمندان سفارت ایران در دمشق کشته شده است
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 21.12.2024, 12:30

یکی از کارمندان سفارت ایران در دمشق کشته شده است







نظر شما درباره این مقاله:







کردهای سوریه بر سر دو راهی سرنوشت‌ساز
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 21.12.2024, 11:34

کردهای سوریه بر سر دو راهی سرنوشت‌ساز


ب. بی‌نیاز (داریوش)

با سقوط بشار اسد یک بار دیگر کارت‌های نیروهای سیاسی-نظامی در سوریه بُر خورده است. موضوع اصلی این نوشته نه نیروهای غیرکرد بلکه کردهای سوریه و بويژه «یگان‌‌های مدافع خلق» (YPG= Yekîneyên Parastina Gel) است [از این پس «ی پ گ» نامیده می‌شود]. این حزبِ سیاسی-نظامی، قدرتمندترین نیرو در میان ائتلافِ‌ «نیروهای دموکراتیک سوریه»[۱] (SDF= Syrian Democratic Forces) است. نیروهای دموکراتیک سوریه هم اکنون حدود ۳۰ درصد از شمال‌شرق سوریه را در دست دارند.

«ی پ گ» در واقع شاخه نظامی «حزب اتحاد دموکراتیک» (PYD= Partiya Yekîtiya Demokrat) کردستان سوریه است. این جریان سیاسی، امروزه هسته مشکلات سیاسی در کردستان سوریه را تشکیل می‌دهد. لازم به یادآوری است که مابقی احزاب کرد که کوچک‌ترند، ۱۴ حزب هستند که در شورای ملی کردستان (KNC= Kurdish National Council) که به عربی «المجلس الوطنی الکوردی» نامیده می‌شوند ائتلاف کرده‌اند. این «شورا» در ارتباط تنگاتنگی با اقلیم کردستان عراق، بارزانی‌ها، قرار دارد و مهم‌ترین رقیب «ی پ گ» به شمار می‌رود.

«ی پ گ» رشد و گسترش خود را مدیون تهاجم داعش در سوریه است. همانگونه که در بالا گفته شد، این حزب دو بخش دارد، یک بخش نظامی به نام «یگان‌های مدافع خلق» و یک بازوی سیاسی به نام «حزب اتحاد دموکراتیک». در اینجا وقتی از «ی پ گ» نام برده می‌شود منظور هر دو بخش است. باری، از سال ۲۰۱۱ که جنگ داخلی در سوریه آغاز شد، «پ ک ک» توانست وضعیتِ منطقه و توازن قوا را به خوبی ارزیابی کند و به بهترین شکل از آن بهره‌برداری کند. از آنجا که «ی پ گ» از نظر ایدئولوژیکی به «پ ک ک» بسیار نزدیک است،[۲] این حزب در سال ۲۰۱۱ با ارسال پول، فرمانده‌های نظامی کارکشته و اسلحه به «ی پ گ» توانست آن را به یک سازمان قدرتمند تبدیل نماید. و زمانی که ائتلاف «نیروهای دموکراتیک سوریه» شکل گرفت، ی پ گ عملاً به نیرومندترین بخش این ائتلاف تبدیل گردید.


صالح مسلم یکی از رهبران حزب اتحاد دموکراتیک و هم اکنون به طور غیررسمی سخنگوی حزب

نزدیکیِ بیش از حد «ی پ گ» به «پ ک ک» باعث پیچیدگی مسایل کردهای سوریه گردید. از یک سو ایالات متحد آمریکا و ترکیه پ ک ک را تروریستی می‌دانند، از سوی دیگر، ولی آمریکا شریک ایدئولوژیکی تروریست‌ها را پشتیبانی می‌کند. نکته‌ای که باعثِ درگیری منافع میان ترکیه و دولتِ دموکراتِ آمریکا شده بود. همچنین باید گفت که کنترل و مدیریت منطقه کردستان سوریه عملاً در دستِ «ی پ گ» است و به همین دلیل، این منطقه، یعنی کردستان سوریه یا روژاوا، به عنوانِ «کنفدراسیون دموکراتیک واقعاً موجود» [مانند «سوسیالیسم واقعاً موجود»] تعریف می‌شود.

بارها و بارها، هم نیروهای کردِ ائتلاف و هم خود آمریکایی‌ها از مدیریتِ اقتدارگرایانه و فساد مالی «ی پ گ» انتقاد کردند که البته باید گفت «ی پ گ» دست به یک سری اصلاحات زد ولی نتوانست ساختارهای اقتدارگرایانه مدیریتی – که مانند احزاب کمونیست عمل می‌کند - را در آنجا تغییر بدهد. برای نمونه، فساد مالی در آنجا غوغا می‌کند و تاکنون پول‌های هنگفتی «گم» شده است. نه تنها منابعِ اطلاعاتی آمریکا و ترکیه بلکه احزاب کرد دیگر بر این نظرند که این پول‌ها به «پ ک ک» تحویل داده شده است.

اگرچه صالح مسلم، سخنگوی ی پ گ سوگند می‌خورد که «ی پ گ» رابطه‌ای با «پ ک ک» ندارد ولی هر کس که اندکی «ی پ گ» را بشناسد می‌داند که آقای مسلم آشکارا دروغ می‌گوید. تا همین چند روز پیش تصاویر اوجالان در اندازه‌های ۸ در ۳۰ متر بر ساختمان‌های بلند در شهرهای کردستان سوریه آویزان بود. یا زمانی که تروریست‌های «پ ک ک» به مرکز هوافضا در آنکارا حمله کردند، تصاویر تروریست‌ها در شهرهای کردستان سوریه به عنوان «شهید» از در و دیوار آویزان شده بود. از سوی دیگر، رهبر «ی پ گ» یعنی آقای مظلوم عبدی (نام حقیقی‌اش فرهاد عبدی شاهین است) از دست‌پروردگان و دوست اوجالان و از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۱ عضو پ ک ک بود. این که «پ ک ک» در تمامی تار و پود «ی پ گ» تنیده شده است، بر کسانی که از نزدیک ناظر هستند آشکار است.

سقوط اسد و ترکیه

من در اینجا نمی‌خواهم وارد جزئیات بشوم. پرسش این است: ی پ گ چه می‌خواهد؟ ترکیه چه می‌خواهد؟

استراتژی تاکنونی «ی پ گ» همان استراتژی پ ک ک است: خودمختاری یا داشتن یک تشکیلات خودگردان در کردستانِ کشور مربوط که نباید تابعِ دولت مرکزی باشد. هسته‌ی اصلی این تشکیلات خودگردان داشتن یک «ارتش یا نیروی نظامی» بومی یا کردی است. البته باید تأکید کنم که این استراتژیِ همه احزاب و سازمان‌های کرد در سوریه نیست. اکثر آنها خواهان یک سوریه به هم پیوسته و متمرکز هستند که حقوق آنها به عنوان اقلیت در قوانین اساسی ملحوظ شده باشد. من خواسته‌ی این احزاب کرد – به‌جز ی پ گ- را فدراتیوِ فرهنگی می‌نامم. این احزاب کرد می‌خواهند که به «کردیت» آنها یعنی به زبان و فرهنگ‌شان خدشه‌ای وارد نشود.

ترکیه نیز با هر گونه تشکیلات خودگردان کردی در سوریه مخالف است، زیرا از نظر ترکیه «ی پ گ» تفاوتی با «پ ک ک» ندارد و اگر چنین خودمختاری‌یی در منطقه باشد، همیشه امنیت ترکیه در خطر خواهد بود. به همین دلیل، ترکیه تلاش می‌کند تا احزاب کرد دیگر را در برابر «ی پ گ» تقویت کند. ولی از سوی دیگر، همانگونه که پیش‌بینی می‌شد، ترامپ مسئولیت سوریه را به عهده ترکیه گذاشته است (البته در کنار اسرائیل که ترامپ نامش را نبرد). ترکیه با همه‌ نیروهای مسلح بویژه «هیئت تحریر شام» به رهبری احمد الشرع [جولانی] در سوریه به این توافق رسیده که «یک سوریه، یک ارتش» یعنی یک حکومتِ مرکزی و غیرفدراتیو.


مظلوم عبدی (فرهاد عبدی شاهین)- فرمانده اصلی «ی پ گ»

حالا «ی پ گ» بر سر یک دوراهی قرار گرفته است: یا باید طبق استراتژی «پ ک ک» برای به دست آوردن تشکیلات خودگردان بجنگند یا باید تن به یک سوریه متمرکز و یک خودمختاری فرهنگی بدهد که در آن زبان و فرهنگِ کردی از طریق نهادهای آموزشی و رسانه‌ای که از لحاظ حقوقی تضمین می‌شوند تن بدهد. خودمختاری فرهنگی برای کردهای سوریه به این شکلی که توصیفش رفت، آخرین مرز تحملِ سیاسی ترکیه است، ترکیه بیشتر از این را نخواهد پذیرفت.

هم‌اکنون نیروهای «پ ک ک» تمام نیروی خود را روی این نقطه متمرکز کرده که به تشکیلاتِ خودگردان مورد نظر خود برسد. اخیراً حتا تلاش کرده که برخی از سازمان‌های درون «نیروهای دموکراتیک سوریه» را در مقابله نظامی علیه ترکیه تشویق نماید. آخرین تلاش آنها ارتباط‌گیری‌شان با «شورای نظامی مسیحی سریانی» در شهر قامشلی در استان حسکه بود.

آیا مقاومت مسلحانه نتیجه‌ای خواهد داشت؟

گرایش «پ ک ک» در درون «ی پ گ»، گرایش غالب نیز هست و می‌خواهد تا آخرین نفس بر سر تشکیلات خودگردان کردی در سوریه پافشاری کند، حتا اگر مجبور شد به صورت نظامی. آیا چشم‌اندازی برای موفقیت این استراتژی وجود دارد؟ با قاطعیت باید گفت: نه! «ی پ گ» باید بداند که مجاز نیست سرنوشت خود را با «پ ک ک» گره بزند و اگر چنین کند همان سرنوشتی را خواهد داشت که حزب الله لبنان از سر گذراند یعنی زمانی که سرنوشت‌اش را با حماس گره زد. از سوی دیگر، رهبران «ی پ گ» باید بدانند که «نظم نوین خاورمیانه» که مبنایش «پیمان ابراهیم» است یک طرح سوپر استراتژیکِ جهانی-منطقه‌ای است که دیر یا زود همه موانع را از سر راه خود خواهد برداشت. خواننده می‌تواند برای آگاهی بیشتر به مقاله «ترامپیسم یا گذار به عصر نوین» رجوع کند.

لازم به یادآوری است که ترکیه سیگنال‌هایی فرستاده که اگر کردهای سوریه مانند مابقی گروه‌ها، اسلحه‌های خود را تحویل حکومت مرکزی بدهند، از نفوذ ۳۰ کیلومتری خود در خاک سوریه صرف نظر خواهد کرد. فراموش نشود که ترکیه با سوریه نزدیک به ۹۰۰ کیلومتر مرز مشترک دارد و این بخش از خاک سوریه که اکثراً کردنشین هستند بسیار حاصلخیز و منبع درآمد سرشاری در حوزه کشاورزی دارد.

نگارنده امیدوار است که «ی پ گ» منطقِ تحولات کنونی منطقه‌ای و جهانی را درک نماید و بند نافِ خود را از «پ ک ک» قطع کند. در این صورت، می‌تواند هم از یک خونریزی وسیع جلوگیری کند و هم نقش بسیار مؤثری در توسعه اقتصادی و فرهنگیِ آتی سوریه و بویژه مناطقِ کردنشین ایفا نماید.

آیا کمونیسم کردی آپوئسم یا اوجالانیسم شانسی در جهان امروز دارد؟

آپوئیسم (Apoism) یا اوجالانیسم را کمونیسم یا مارکسیسم کردی هم می‌نامند. اوجالان خود را در جایگاهِ مارکس آلمان، لنین روسیه و یا مائوی چین می‌داند و بر این باور است که سامانه‌ی فکری‌اش یعنی ایدئولوژی او «راه حلِ مسئله کرد» است.

اوجالان در سال ۱۹۴۸ متولد شد و در سال ۱۹۷۸ حزب کارگران کردستان یا پ ک ک را بنیانگذاری کرد. او حدود ۲۰ سال بعد یعنی در تاریخ ۱۵ فوریه ۱۹۹۹ دستگیر می‌شود و تاکنون در زندان امرالی (Imralı) در ترکیه بسر می‌برد.

اوجالان در واقع بیش از ۲۵ سال است که در زندان است و عملاً مهم‌ترین تحول جهانی یعنی «انتقال جهان از آنالوگ به دیجیتال و هوش مصنوعی» را از دست داده است. اگرچه او از طریق رسانه‌ها و دوستانش می‌داند که یک چیز به نام هوش مصنوعی وجود دارد ولی هنوز نمی‌داند که این تحولِ تاریخی چه نقشی در زندگی مردم داشته و خواهد داشت. نظریه‌های او همه مبتنی بر نظریه‌های سده‌ی نوزدهم است که با مفاهیم سده‌ی بیستمی مانند فمینیسم آراسته شده است. او در زندان چند کتاب «تئوریک» نوشته است که مبانی اوجالانیسم را توضیح می‌دهد.

اوجالانیسم یا آپوئیسم چه می‌گوید؟ همانگونه که گفته شد اوجالانیسم، کمونیسم نوع کردی است که به عنوان «تنها راه حل مسئله کرد» اعلام شده است. تمامی این ايدئولوژی را می‌توان در «کنفدراسیون دموکراتیک» آن خلاصه کرد. طبق این نظریه همه مناطق کردنشین در کشورهای ایران، عراق، ترکیه و سوریه باید از دولت‌های مرکزی جدا شوند و در درون یک «کنفدراسیون» قرار گیرند و به صورت «شورایی» اداره شوند. طبق این ایدئولوژی، هدف این کنفدراسیون نباید تشکیل دولت و سلسله‌مراتب دولتی باشد بلکه هدف کنفدراسیون، «لغو دولت» به طور کلی است.

ایدئولوژی پ ک ک همان اوجالانیسم است که رهبران آن از همان آغاز، تلاش کردند از شیوه‌ی حزب کمونیست شوروی پیروی کنند و یک سلسله احزاب وابسته به خود در مناطق کردنشین منطقه بوجود آوردند. «حزب حیات آزاد کردستان» در ایران که به «پژاک» مشهور است یکی از این احزاب است و «حزب اتحاد دموکراتیک و یگان‌های مدافع خلق» در سوریه یکی دیگر. در کردستان عراق هم گروه‌ها و دسته‌های فراوانی دارند که چندین عملیات تروریستی را در آنجا انجام داده‌اند.

اوجالانیسم، کُردیت را بر «شهروندی» ارجح می‌داند. یعنی چه؟ این اصل می‌گوید: ای انسان کرد! تو پیش از آن که شهروند ترکیه یا ایران یا سوریه یا عراق باشی، یک کرد هستی. این مهم‌ترین اصل سیاسی-روانشناختی پ ک ک است. پذیرش این اصل، دروازه‌ی ورود به جهانِ اوجالانیسم است. در حقیقت، اوجالانیسم روی دیگر سکه‌ی «جدایی‌طلبی» است.

آیا در جهان کنونی که فردیت و فرد شهروند در مرکز تحولات جهانی است، یک چنین ایدئولوژي برگرفته از جهانِ سده‌ی نوزدهم شانسی دارد؟‌

اگرچه نفوذ پ ک ک در لایه‌های اول تا سوم ی پ گ نسبتاً قوی است ولی بدنه‌ی ی پ گ خواهان ادغام در جامعه سوری است و خود را بخشی از آن می‌داند. اکثریتِ کردهای سوریه و بدنه‌ی ی پ گ خواهان یک سوریه دموکراتیک و متحد هستند. به همین علت، خیلی راحت در شهرهای کردستان سوریه پرچم ی پ گ پایین کشیده شد و پرچم نوین سوریه بالا برده شد. باری، رهبران اوجالانی ی پ گ متوجه شده‌اند که نسل جوان کردها در کردستان سوریه کاملاً طوری دیگر فکر می‌کنند و عینکِ تاریک اوجالانی را بر چشم ندارند.

و آخرین خبر این است که ی پ گ پذیرفته است که همه کُردهای غیرسوری را اخراج کند. این کردها شاملِ کردهای ایرانی (پژاکی‌ها) و کردهای ترکیه هستند؛ و اقلیم کردستان عراق پذیرفته به شرط تحویل سلاح‌هایشان آنها را بپذیرد. از سوی دیگر، به مظلوم عبدی پیام روشن داده شده که آمریکای ترامپ، ترکیه و اسرائیل اساساً با ایدئولوژی اوجالانیسم [پ ک ک] مخالف هستند؛ ترجمه‌ی این پیام این است که ی پ گ دو راه بیشتر ندارد یا جنگ یا تمکین به شرایط نوین.

به امید یک سوریه آزاد و دموکراتیک که حقوق همه شهروندانش را به گونه‌ای دموکراتیک تضمین کند.

———————————-
[۱] این ائتلاف شامل «شورای نظامی مسیحی سریانی»، در سال ۲۰۱۲ با حمایت دولت سوریه تشکیل شد و اساساً در شهر قامشلی شکل گرفته است، «نیروهای صنادید» از قبیله شمر، «ارتش انقلابیون» (جیش الثوار)، «تیپ ترکمن سلجوقی»، «یگان های مدافع زنان» که شاخه زنان «یگان های مدافع خلق» است.
[۲] کنفدارسیون دموکراتیک، برنامه‌ی راهبردی فدراسیون خودمختار در شمال سوریه است که به آن روژاوا نیز گفته می‌شود. این نظریه به آپوگرایی (Apoism) نیز شهرت دارد. آپو یعنی «عمو» که در اینجا منظور اوجالان است، چیزی مانند مارکسیسم که برگرفته از نام مارکس می‌باشد. هسته‌ی نظری اوجالان یا آپوگرایی ایجاد یک جامعه مدنی دموکراتیک-اکولوژیک در خاورمیانه است که نباید هدف آن تأسیس دولت باشد بلکه هدف آن لغو دولت و همه سلسله مراتب باشد. به عبارتی، همه‌ی مناطق کردنشین می‌باید به صورت فدراتیو در این سامانه قرار بگیرند البته بدون آن که بخواهند تأثیری بر مرزها بگذارند. این طرح راهبردی البته این نکته را در خود دارد که دیگر تابع دولت مرکزی کشور مربوطه نخواهد بود. یعنی آپوگرایی در عین حال تجزیه‌طلبی نیز است.






نظر شما درباره این مقاله:







اطلاعاتی درباره مهاجم بازار کریسمس ماگدبورگ
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 21.12.2024, 11:00

اطلاعاتی درباره مهاجم بازار کریسمس ماگدبورگ


شامگاه جمعه ۲۰ دسامبر ۲۰۲۴ فردی با یک خودروی شخصی به میان جمعیت در بازار کریسمس ماگدبورگ، مرکز ایالت زاکسن-آنهالت آلمان، راند. مقام‌های امنیتی آلمان هنوز درباره انگیزه مهاجم گزارشی منتشر نکرده‌اند. در این حمله تاکنون ۵ نفر جان خود را از دست داده و نزدیک به ۲۰۰ نفر نیز زخمی شدند.

بنابر گزارش رسانه‌های آلمان راننده مهاجم فردی ۵۰ ساله و «طالب الف.» نام دارد. او اهل عربستان سعودی بوده و در سال ۲۰۰۶ به آلمان مهاجرت کرده است.

او به‌عنوان یک فعال منتقد اسلام شناخته می‌شود که خود را یک «مسلمان سابق» معرفی کرده است. او اخیراً در رسانه‌های اجتماعی، وب‌سایت‌های ضداسلام و مصاحبه‌ها، اتهاماتی علیه مقامات آلمانی مطرح کرده و مدعی شده که آنها اقدامات کافی برای مقابله با اسلام‌گرایی انجام نمی‌دهند. وی از احتمال «اسلامی‌شدن آلمان» ابراز نگرانی کرده بود.

در متن پروفایل او در شبکه‌ اجتماعی ایکس به زبان انگلیسی آمده است: «آلمان می‌خواهد اروپا را اسلامی کند.»

او در پلتفرم ایکس هم‌چنین از «حزب آلترناتیو برای آلمان» (AfD) حمایت کرده و آرزوی همکاری با این حزب، که بخش‌های گسترده‌ای از آن راست‌گرای افراطی تلقی می‌شود، را داشته است. او به‌دنبال راه‌اندازی یک «آکادمی برای مسلمانان سابق» با همکاری این حزب بوده است.

این فرد چند سال پیش با حمایت از زنان سعودی که قصد فرار از کشورشان را داشتند، مطرح شد، بعدا اما در وب‌سایت خود به زبان‌های انگلیسی و عربی نوشت: «توصیه من: در آلمان درخواست پناهندگی نکنید.» 

خبرگزاری رویترز و به نقل از یک منبع آگاه در عربستان سعودی گزارش داده که این کشور پیش‌تر درباره فرد مهاجم به مقامات آلمانی هشدار داده بود.

او اخیرا در ایالت زاکسن-آنهالت به‌عنوان پزشک در زمینه روان‌درمانی فعالیت داشته است. به گزارش «کولیا شوارتس»، خبرنگار شبکه اول تلویزیون آلمان(ARD)، این فرد پیش از وقوع حادثه برای مقامات آلمانی شناخته‌شده نبوده است و هیچ هشداری نیز پیش از این حمله وجود نداشته است.

گفته می‌شود این فرد تحت بازجویی قرار گرفته و منزل او در شهر برنبورگ(Bernburg) مورد تفتیش قرار گرفته است. با این حال، جزئیاتی درباره بازجویی و تفتیش هنوز به‌طور عمومی منتشر نشده است.

«راینر هازلوف»، نخست‌وزیر ایالت زاکسن-آنهالت، در برنامه خبری شبکه اول تلویزیون آلمان اظهار داشت که بر اساس تحقیقات فعلی، این حمله توسط یک فرد تنها انجام شده است. او تأکید کرد که با توجه به ارزیابی‌های کنونی، هیچ تهدید بیشتری برای شهر وجود ندارد.

اتومبیلی که فرد مهاجم در این حمله استفاده کرده، توسط مظنون اجاره شده بود. پلیس اعلام کرد که تحقیقات درباره احتمال وجود یک خودروی دوم که ممکن است با این حادثه مرتبط باشد، تأیید نشده است.

هنوز اطلاعاتی مشخص درباره انگیزه فرد مهاجم از این حمله وجود ندارد. «هازلوف» نخست‌وزیر ایالت زاکسن-آنهالت اعلام کرد که تحقیقات همچنان ادامه دارد. او احتمال داد که «با توجه به شدت این حمله»، دادستان کل آلمان نیز وارد پرونده شود.






نظر شما درباره این مقاله:







حمله موشکی حوثی‌ها به تل‌آویو؛ ۱۶ نفر مجروح شدند
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 21.12.2024, 9:42

حمله موشکی حوثی‌ها به تل‌آویو؛ ۱۶ نفر مجروح شدند







نظر شما درباره این مقاله:







بنیاد برومند: جمهوری اسلامی در ۴۵ سال گذشته
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 21.12.2024, 9:40

بنیاد برومند: جمهوری اسلامی در ۴۵ سال گذشته







نظر شما درباره این مقاله:







عمق استراتژیک ایران، تامین مطالبات مردم
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 21.12.2024, 8:48

عمق استراتژیک ایران، تامین مطالبات مردم







نظر شما درباره این مقاله:







آيا ايران با رهبر حديد سوريه همكاری خواهد كرد؟ ">
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 21.12.2024, 8:36

آيا ايران با رهبر حديد سوريه همكاری خواهد كرد؟


گفتگوی رضا گوهرزاد با آلن اکباتانی






نظر شما درباره این مقاله:







زندگی در تعلیق ۷۰ درصد ایرانی‌ها
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 21.12.2024, 7:26

نتایج یک پژوهش در حوزه مهاجرت نشان می‌دهد

زندگی در تعلیق ۷۰ درصد ایرانی‌ها


* دو جامعه‌شناس نشان داده‌اند که فقط ۱۶ درصد افراد یک جامعه آماری ۱۲هزارنفری به مهاجرت فکر نمی‌کنند

بر اساس پژوهشی که توسط محمد فاضلی و بهرام صلواتی تحت عنوان «گزارش مهاجرت ایرانیان: علل و انگیزه‌ها» انجام شده، در یک جامعه آماری و از میان ۱۲ هزار پرسشنامه توزیع ‌شده از ۹ تا ۲۰ تیر ۱۴۰۲، حدود ۱۹ درصد از پاسخ‌دهندگان اعلام کرده‌اند که مهاجرت کرده و در خارج از ایران زندگی می‌کنند و «فقط ۱۶ درصد از افراد اظهار کرده‌اند که اصلا به مهاجرت فکر نمی‌کنند.»

محمد فاضلی و بهرام صلواتی دو جامعه‌شناس زبده ایرانی در مقدمه این تحقیق عنوان کرده‌اند که «این واقعیت که بخش کثیری از جامعه به مهاجرت فکر کند - حتی اگر درصد کمتری از آنها واقعا مهاجرت کنند - و نوعی زندگی در تعلیق را تجربه کنند، باید به‌ اندازه کافی هشداردهنده باشد.»

به گفته محققان این پژوهش، داده‌ها حاوی این پیام نیز هست که هر قدر به زمان حال نزدیک‌تر شده‌ایم، مهاجران با نارضایتی و تصویر ناخوشایندتری از ایران و نظام سیاسی کشور را ترک کرده‌اند. این هشدار وقتی جدی‌تر می‌شود که می‌دانیم و داده‌ها هم نشان می‌دهند که تحصیل‌کرده‌ترین و جوان‌ترین افراد در حال مهاجرت هستند.

این پژوهش اضافه می‌کند بی‌گمان وضعیت اقتصادی و اجتماعی ایران در آذرماه ۱۴۰۳ به جهات مختلف خطیرتر از تیرماه ۱۴۰۲ است که داده‌های این تحقیق در آن زمان جمع‌آوری شده‌اند. کشور با انواع ناترازی‌های برق و گاز و خاموشی مواجه است. قیمت‌ها افزایش یافته‌اند و خاورمیانه به‌شدت ناامن‌تر و ناآرام‌تر شده است؛ بنابراین یافته‌های این گزارش در سایه وضعیت حاضر باید برای حاکمان هشداردهنده باشد.

ایران مانند کشورهای توسعه‌یافته نیست که اگر مهاجرت به بیرون سرمایه انسانی دارند، به همان اندازه هم پذیرش سرمایه انسانی ارزشمند را هم دارند. ایران شبیه کشورهایی مثل چین و هند هم نیست که برنامه مدون و موثری برای بهره‌برداری از سرمایه انسانی مهاجر خود دارند. بدون تغییر شیوه حکمرانی و پرهیز از تکرار رویه‌های گذشته حکمرانی و بدون داشتن برنامه مدونی برای استفاده از ایرانیان خارج از کشور، ادامه این روند فعلی ذهنیت و واقعیت مهاجرت، ایران را از نظر سرمایه انسانی تهی می‌کند.

حاکمان و آن دسته از مردم ایران که بر روندهای سیاست‌گذاری موثرند، بهتر است به اعداد و ارقام این گزارش با دقت و بیم بنگرند. این پژوهش با بیان اینکه «اگر این داده با درصد خطای قابل قبولی به کل ایران قابل تعمیم باشد»، می‌افزاید: بخش بسیار کوچکی از ایرانی‌ها یعنی حدود ۳ درصد در نهایت مهاجرت می‌کنند اما جمعیت بزرگی یعنی ۷۰ درصد به مهاجرت فکر می‌کنند، ممکن است برای همیشه یک «زندگی در تعلیق» و در رویای مهاجرت را تجربه کنند. همچنین به گفته پژوهشگران بخش زیادی از جامعه ممکن است به «جسم‌های مانده و روح‌های رفته» تبدیل شوند که این وضعیت برای زندگی شخصی بسیار آزاردهنده است.

عمده افرادی که مهاجرت‌شان قطعی شده یا برای مهاجرت اقدام عملی کرده‌اند (بین ۵۰ تا ۶۰ درصد)، در سازمان‌ها و شرکت‌های ایرانی کار می‌کنند؛ بنابراین، طبیعی است که مهاجرت این افراد فشار زیادی بر تأمین نیروی انسانی در شرکت‌ها و سازمان‌های ایران وارد می‌کند. عوامل کلان اقتصادی، مانند «ارزیابی وضعیت اقتصادی»، «نگاه به ایران» و «فایده مهاجرت برای زندگی شخصی»، نسبت به متغیرهایی که مربوط به سازمان محل کارشان باشد، تأثیر بیشتری بر تصمیم مهاجرت افراد دارند.

به‌علاوه، افزایش سن افراد تمایل آنها به مهاجرت را کاهش می‌دهد، در حالی که افزایش تحصیلات و درآمد، انگیزه آنها برای اقدام به مهاجرت را تقویت می‌کند. این گزارش نشان می‌دهد که ارزشمندترین سرمایه‌های انسانی در حال مهاجرت هستند. اگرچه سه متغیر سن، آخرین مدرک تحصیلی و درآمد بر تصمیم به مهاجرت تأثیر دارند، اما این تأثیر بسیار اندک است. همچنان متغیرهایی که ناظر بر نگرش افراد به مسائل کلان اقتصادی و فایده مهاجرت برای زندگی شخصی هستند، اصلی‌ترین عوامل تصمیم به مهاجرت به حساب می‌آیند.

ایرانیان مهاجر که پیش از مهاجرت در شرکت‌ها و سازمان‌های ایرانی کار می‌کردند، نسبت به کسانی که هنوز در ایران مشغول به کارند احساس عدالت توزیعی بیشتری داشته‌اند‌ همچنین، میانگین احساس عدالت توزیعی در میان مهاجرانی که از ابتدای سال ۱۳۹۷ به بعد از کشور مهاجرت کرده‌اند، به‌طور معناداری کمتر از کسانی است که پیش از سال ۱۳۹۷ مهاجرت کرده‌اند.

ارزیابی از وضعیت اقتصادی

در این تحقیق از پاسخگو خواسته شده تا ارزیابی خود از وضعیت اقتصادی‌اش را در قالب پاسخ به دو گزینه ارایه کند. ۷ هزار و ۹۴۸ نفر از کسانی که در داخل ایران بوده‌اند و هزار و ۹۴۵ نفر از کسانی که مهاجرت کرده‌اند نظر خود را در این بخش ارایه کرده‌اند. نتایج نشان می‌دهد که مهاجران، وضعیت اقتصادی خود را بهتر ارزیابی کرده‌اند.

به‌طور مثال شرکت‌کنندگان در این نظرسنجی در مقابل این سوال قرار گرفته‌اند که «درآمد من کفاف هزینه‌های زندگی را نمی‌دهد/ نمی‌داد» ۲۶.۱ درصد پاسخ‌دهندگان که در ایران حضور داشته‌اند با این گزینه موافقت کرده‌اند و ۲۴.۵ درصد از جمعیت مهاجر پاسخ‌دهنده به این سوال نیز با آن موافق‌اند. در مقابل ۳۹.۳ درصد از جمعیت پاسخ‌دهندگان که در ایران حضور دارند پاسخ «کاملا موافقم» را به این سوال داده‌اند و از میان مهاجران نیز ۲۹.۳ درصد پاسخ «کاملا موافقم» به این سوال داده‌اند.

گویه دیگر این است که «سرعت تغییرات اقتصادی مانع از رسیدن من به اهدافم می‌شود/ می‌شد.» ۷۰.۴ درصد از پاسخ‌دهندگان در ایران و ۵۸.۳ درصد از پاسخ‌دهندگانی که در خارج از ایران بوده‌اند به این گویه پاسخ «کاملا موافقم» داده‌اند. نکته جالب توجه اینکه به گفته این تحقیق، مهاجرانی که بعد از سال ۱۳۹۶ کشور را ترک کرده‌اند، ارزیابی منفی‌تری از عدم کفایت درآمدشان برای پوشش هزینه‌ها و اثرات نامناسب تورم بر تحقق اهداف زندگی‌شان دارند. مهاجرانی که بعد از سال ۱۳۹۶ کشور را ترک کرده‌اند نگاه منفی‌تری در ارزیابی وضعیت اقتصادی دارند؛ اما ارزیابی وضعیت اقتصادی بین افرادی که از ۱۳۹۷ تا پایان ۱۳۹۹ مهاجرت کرده‌اند با آنها که در سال‌های ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲ مهاجرت کرده‌اند تفاوت معناداری ندارد.

ارزیابی از وضعیت اجتماعی

برای ارزیابی اثر وضعیت اجتماعی بر نوع تصمیم افراد درباره مهاجرت، نظر شرکت‌کنندگان در نظرسنجی درباره سه گویه پرسیده شده: احترام به سبک زندگی، حس داشتن شأن و منزلت شهروندی و احساس امنیت مفاهیم اصلی این سه گویه هستند. هر سه گویه را می‌توان ذیل یک عامل برای ارزیابی نگاه فرد به وضعیت اجتماعی قرار داد. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که پاسخگویان درون ایران وضعیت اقتصادی را بدتر از پاسخگویان مهاجر ارزیابی کرده‌اند و مهاجران نسبت به افراد درون ایران، وضعیت اجتماعی را بدتر ارزیابی کرده‌اند.

شاید جالب‌توجه‌ترین نکته را بتوان پاسخ شرکت‌کنندگان در نظرسنجی به این گویه دریافت کرد که «به عنوان یک شهروند حقوق شهروندی و سبک زندگی من به رسمیت شناخته می‌شود/ می‌شد.» هر دو گروه ساکنان ایران و مهاجران میانگین نمره ۱.۸ و ۱.۷ یعنی نمره‌ای بین مخالفم و کاملا مخالفم به این گویه داده‌اند و به‌این‌ترتیب به رسمیت شناختن حقوق شهروندی و سبک زندگی خود را در سطح پایینی ارزیابی کرده‌اند.

ارزیابی رابطه حکومت با مردم

این بخش به‌نوعی روایتگر «کیفیت حکمرانی» است. به‌طور مثال یک گویه در مقابل شرکت‌کنندگان در نظرسنجی قرار گرفته است: «امکان پیشرفت بیشتر برای همه افراد جامعه وجود دارد/ داشت». نزدیک به ۶۹ درصد از پاسخ‌دهندگان داخل ایران و ۷۱ درصد از مهاجران به این گویه، پاسخ «کاملا مخالفم» داده‌اند.

گویه بعدی این است که «شیوه حکمرانی و مملکت‌داری هم‌راستا با واقعیات جامعه و خواست مردم است.» ۸۰ درصد از پاسخ‌دهندگان داخل ایران و ۸۳.۵ درصد از پاسخ‌دهندگان خارج ایران به این گویه پاسخ «کاملا مخالفم» داده‌اند. یا گویه‌ای مرتبط با فساد در کشور که این موضوع را مطرح کرده که «فساد در اداره اقتصاد و جامعه اندک است.» ۸۳.۸ درصد از پاسخ‌دهندگان داخل ایران و ۸۵.۳ درصد از پاسخ‌دهندگان مهاجر با گزینه «کاملا مخالفم» با این موضوع برخورد کرده‌اند.

فایده مهاجرت برای زندگی شخصی

در این بخش هم نتایج جالب‌توجهی دیده می‌شود. به‌طور مثال میانگین نمره گویه «فرزندانم در خارج از کشور می‌توانند آینده بهتری داشته باشند/ دارند» در کسانی که از داخل ایران پاسخ داده‌اند و بیشتر و این تفاوت در سطح ۹۹ درصد است. در حالی که میانگین نمره گویه «در خارج از کشور می‌توانم زندگی بهتر و شادتری داشته باشم/دارم» در بین مهاجران بیشتر است و این تفاوت در سطح ۹۹ درصد است. آنها که از درون ایران به پرسش‌ها پاسخ گفته‌اند، نسبت به مهاجرانی که از خارج به پرسشنامه پاسخ گفته‌اند:

داشتن شهروندی یا اقامت یک کشور دیگر برای‌شان مهم‌تر است و تصور می‌کنند فرزندانشان می‌توانند در خارج آینده بهتری داشته باشند. هم‌زمان، کمتر از مهاجران تصور می‌کنند که زندگی در خارج، بهتر و شادتر است و در خارج از کشور می‌توانند بیشتر مفید باشند.

سهم عوامل کلان در تصمیم مهاجرتی

آخرین سوال این پرسشنامه از پاسخگو می‌پرسد «در کل به سهم عوامل کلان و شرایط کلی کشور بر تصمیم شما برای مهاجرت بین ۱ تا ۱۰ چه نمره‌ای می‌دهید؟» وضعیت پاسخ‌ها به این صورت بوده که: به‌طور میانگین نمره گزینه «اصلا به مهاجرت فکر نمی‌کنم» ۶.۴ بوده. گزینه «به مهاجرت فکر می‌کنم اما اقدام عملی انجام نداده‌ام.» نمره میانگین ۸.۷۶ گرفته. گزینه «به مهاجرت فکر می‌کنم، تمایل دارم و برای آن اقدام عملی هم انجام داده‌ام» نمره نزدیک به ۱۰ یعنی ۹.۲ را گرفته. گزینه «مهاجرتم قطعی شده و بزودی ایران را ترک می‌کنم» نیز نمره میانگین ۹.۳۲ گرفته است.

توصیه به شرکت‌ها و سازمان‌ها

این پژوهش عنوان کرده که شرکت‌ها و سازمان‌ها نمی‌توانند بر اوضاع اقتصادی و اجتماعی کلان تأثیر تعیین‌کننده‌ای بگذارند اما می‌توانند از طریق مدیریت بهتر سرمایه‌های انسانی بر انگیزه‌های مهاجرت تا اندازه‌ای اثر بگذارند. به گفته پژوهشگران، دست شرکت‌ها و سازمان‌ها برای اثرگذاری بر انگیزه‌های مهاجرت باز نیست اما هنوز فرصت‌هایی دارند تا با اداره بهتر سازمان‌ها و شنیدن صدای کارکنان و تأثیرگذاری بر احساسات و نگرش‌های سازمانی افراد شرایط کاری بهتری فراهم کنند و حفظ و نگهداشت سرمایه‌های انسانی را با کیفیت بیشتری انجام دهند.

همچنین این پژوهش عنوان کرده که شرکت‌ها و سازمان‌ها چاره‌ای ندارند جز اینکه در شرایط تشدید مهاجرت نیروی انسانی رویه‌های سازمانی منعطفی برای آموزش نیروی انسانی جدید و جایگزینی و جامعه‌پذیر کردن سریع‌تر نیروی انسانی جدید را انجام دهند.

روزنامه اعتماد






نظر شما درباره این مقاله:







۲۰ میلیون لیتر بنزین، هر روز چطور گم می‌شود؟
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 21.12.2024, 7:00

۲۰ میلیون لیتر بنزین، هر روز چطور گم می‌شود؟


ندا جعفری / اعتماد

رییس‌جمهور اخیرا در سخنانی از ماجرای گم‌شدن روزانه ۲۰ میلیون لیتر سوخت گلایه کرده است؛ موضوعی که به ‌سرعت به یکی از مباحث جدی در فضای رسانه‌ای و اقتصادی کشور تبدیل شد، این ادعا در حالی مطرح شده است که انتظار می‌رود دستگاه‌هایی مانند وزارت نفت و ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز، در مقام متولی اصلی این موضوع، شفاف‌سازی لازم را در خصوص کم‌وکیف این ماجرا انجام دهند و به پرسش‌های افکار عمومی پاسخ دهند.

گم‌شدن این حجم عظیم از سوخت، سوالات جدی در خصوص نظارت بر فرآیندهای تولید، توزیع و صادرات سوخت در کشور ایجاد کرده است، همچنین نقش دستگاه‌های مختلف در این مساله، از جمله وزارت نفت، گمرک، نیروگاه‌ها، دستگاه‌های نظارتی و ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز، قابل تأمل است.

با وجود اهمیت موضوع، تاکنون وزارت نفت و ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز درباره این ادعا و جزییات آن سکوت اختیار کرده‌اند، در حالی که این نهادها به عنوان یکی از مهم‌ترین نهادهای نظارتی بر مقابله با قاچاق سوخت و جلوگیری از تخلفات در این حوزه شناخته می‌شوند.

اما چرا قاچاق سوخت در کشور رشد داشته است؟ کارشناسان حوزه انرژی بر این باورند که قیمت بنزین در ایران به دلیل یارانه‌های دولتی بسیار پایین‌تر از کشورهای همسایه است و این اختلاف قیمت، انگیزه‌ای قوی برای قاچاقچیان ایجاد می‌کند.

ضعف نظارت‌های مرزی یا فقر و بیکاری مرزنشینان؟

موضوع دیگر به ضعف نظارت‌های مرزی برمی‌گردد. مرزهای گسترده و نظارت ناکافی در برخی مناطق مرزی شرایط را برای انتقال غیرقانونی سوخت آسان‌تر می‌کند. نبود شفافیت در توزیع سوخت نیز باعث ضعف در سیستم‌های نظارتی و کنترل سهمیه‌بندی سوخت می‌شود همچنین فقر و بیکاری در مناطق مرزی، فقر و نبود فرصت‌های شغلی قانونی، افراد را به سمت قاچاق سوخت سوق می‌دهد.

معمولا قاچاقچیان از روش‌های متعددی مانند حمل با مخازن کوچک، خودروهای شخصی و حتی لوله‌کشی‌های زیرزمینی برای انتقال بنزین استفاده می‌کنند. برخی از شبکه‌های قاچاق نیز از خودروهای سنگین یا نفتکش‌ها برای جابه‌جایی مقادیر انبوه استفاده می‌کنند که پیامدهای این موضوع برای کشور باعث زیان اقتصادی می‌شود، قاچاق سوخت سالانه میلیاردها تومان به اقتصاد ایران ضرر می‌رساند و بخشی از یارانه‌های دولتی به جای مردم به شبکه‌های قاچاق اختصاص می‌یابد.

جرایم سازمان‌یافته قاچاق سوخت و گسترش شبکه‌های مافیایی

ضمن آنکه قاچاق گسترده باعث کاهش بنزین در داخل کشور و فشار بر سیستم توزیع و کاهش عرضه داخلی می‌شود، همچنین افزایش جرایم سازمان‌یافته قاچاق سوخت با گسترش شبکه‌های مافیایی همراه است که امنیت و نظم اجتماعی را تهدید می‌کنند.

البته برخی بر این باورند که برای مقابله با قاچاق بنزین، اصلاح قیمت سوخت و کاهش شکاف قیمت سوخت بین ایران و کشورهای همسایه می‌تواند انگیزه‌های قاچاق را کاهش دهد همچنین توسعه سامانه‌های نظارتی و استفاده از فناوری‌های پیشرفته مانند سامانه‌های «جی‌پی‌اس» برای ردیابی حمل‌ونقل سوخت، افزایش فرصت‌های شغلی در مناطق مرزی و ایجاد شغل‌های پایدار می‌تواند از گرایش افراد به فعالیت‌های غیرقانونی بکاهد همچنین تقویت همکاری‌های بین‌المللی و هماهنگی با کشورهای همسایه برای جلوگیری از قاچاق سوخت در سطح منطقه می‌تواند مفید باشد.

چرا توفیقی در جلوگیری از قاچاق سوخت به دست نیامده است؟

محمدعلی خطیبی، رییس اسبق امور بین‌الملل شرکت ملی نفت در واکنش به سخنان رییس‌جمهور و ماجرای گم‌شدن روزانه ۲۰ میلیون لیتر سوخت به «اعتماد» گفت: این میزان سوخت قاچاق شده است که البته از ۱۰، ۱۵ تا۲۰ میلیون لیتر هم مطرح شده است که عمدتا قاچاق بنزین و گازوئیل است.

این نماینده اسبق ایران در هیات عامل اوپک در پاسخ به این پرسش که چرا هیچ نظارتی بر این جابه‌جایی‌هایی که به نظر می‌رسد به یک سیستم لجستیک حمل و نقل (نفتکش و کامیون) هم نیاز دارد نمی‌شود، گفت: این سوالی است که مطرح شده است و اینکه از تولید، واردات تا توزیع و... در دست دولت است و اگر چنانچه مشکلی وجود دارد دولت باید برای آن تصمیم جدی بگیرد. ضمن آنکه دولت بهتر از هر کسی می‌داند که چرا قاچاق سوخت صورت می‌گیرد و چگونه و از چه راهی قاچاق می‌شود و راه‌های مبارزه با آن چیست.

او با بیان اینکه دولت باید پاسخگو باشد، افزود: اینکه دولت سوال را مطرح کند و انتظار داشته باشد دیگران پاسخگو باشند درست نیست. ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز متولی این مساله است و وزارت نفت هم به عنوان توزیع‌کننده و تولیدکننده سوخت باید پاسخ بدهند. البته موضوع قاچاق سوخت بحث پیچیده‌ای است و موضوعی سطحی نیست، اما چندین سال است که مرتبا رسانه‌ها به این مساله می‌پردازند اما به نظر می‌رسد باید به عنوان یک مطالبه جدی مطرح شود و دستگاه‌های متولی پاسخ بدهند و بگویند چرا نتوانسته‌اند در این سال‌ها توفیقی به دست بیاورند.

تفاوت قیمت‌ها جذابیت قاچاق را بالا برده است

خطیبی در ادامه تصریح کرد: البته مبارزه با قاچاق تنها به فرآورده‌های نفتی محدود نمی‌شود و در خصوص قاچاق سایر اقلام (مواد غذایی و پوشاک و...) به کشورهای همسایه نیز قاچاق می‌شود و یکی از نقاط ضعف سیستم اقتصادی ما قاچاق سوخت است که هم به تولیدکننده و هم به مصرف‌کننده آسیب می‌رساند و دولت هم از این مساله متضرر می‌شود.

این کارشناس حوزه انرژی در ادامه افزود: قاچاق ۲۰ میلیون لیتر بنزین در روز رقم کمی نیست و باید نهادهای متولی در مورد آن توضیح بدهند و مبارزه با آن یک مبارزه جدی و بی‌امان تبدیل شود و اگر چنانچه دستگاه‌های متولی قادر به این مبارزه نیستند و نقاط ضعفی دارند از مجلس و دولت کمک بطلبند و همه را برای این مساله درگیر کنند.

خطیبی با اشاره به اختلاف قیمت سوخت در ایران و کشورهای همسایه افزود: این تفاوت قیمت باعث جذابیت قاچاق سوخت و سایر کالاها شده است اما تنها با طرح مشکل از سوی دولت این مساله حل نمی‌شود.

بارگیری سوخت از اسکله‌های نامریی

این کارشناس حوزه انرژی در ادامه در پاسخ به این پرسش که چرا اسکله‌های نامریی که ادعا می‌شد جمع‌آوری می‌شوند هنوز وجود دارند، افزود: این مساله یک مطالبه است که این روزها باعث اثرات منفی بر اقتصاد کشور شده است و پیامدهای آن بر کسی پوشیده نیست و بایستی مبارزه‌ای جدی در این خصوص انجام شود و ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز و در راس آن شخص رییس‌جمهور به این موضوع وارد شوند و اگر مشکلی وجود دارد آن را حل کنند.

خطیبی در پاسخ به این پرسش که آیا مطرح شدن این موضوع بهانه‌ای برای افزایش نرخ بنزین نیست، گفت: هنوز مشخص نیست اما زمانی که موضوع کارت‌های سوخت مطرح شد، یکی از توجیهات این بود که توزیع سوخت را مدیریت کنند که این روزها هم کارت‌های سوخت مورد توجه قرار گرفته است و سفت و سخت هم اجرا شده است اما دیگر توجیهی ندارد چرا که موضوعات ناقص اجرا شده است.

او با بیان اینکه بعید است با شصت لیتر بنزینی که در کارت‌های سوخت مردم است قاچاقی صورت گیرد، گفت: البته برخی از مردم به جز سهمیه کارت‌ها سوخت آزاد هم استفاده می‌کنند اما بقیه آن ممکن است با کارت جایگاه‌داران باشد که اصلا کنترلی بر آنها نیست و این حجم از قاچاق با کارت‌های سوخت مردم اصلا امکان‌پذیر نیست.

الزام بر تفاوت نرخ کارت سوخت جایگاه‌دارن با مردم

خطیبی با بیان اینکه باید بر روی کارت سوخت جایگاه‌داران نظارت شود، تصریح کرد: نرخ کارت جایگاه‌داران سوخت با نرخ کارت سوخت مردم باید متفاوت باشد، این درست نیست که هر فردی بتواند به جز کارت سوخت خودش از کارت جایگاه‌داران هم استفاده کند و بایستی قیمت آن، مقدار و مدیریت آن مشخص باشد.

او ادامه داد: اگر قرار است کارت‌های سوخت را جمع‌آوری کنند که هیچ، اما اگر کارت‌ها جمع‌آوری نشدند باید استفاده از آنها مشخص‌تر باشد، در مورد گازوئیل هم سال‌هاست که می‌شنویم به خودروهای گازوئیل‌سوز بر اساس پیمایش آنها گازوئیل تعلق گیرد که در این صورت قاچاقی نمی‌شود.

خطیبی خاطرنشان کرد: این موضوعات به یک مدیریت جدی نیاز دارد و دولت باید به صورت جدی وارد میدان شود و ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز باید از متولیان و افرادی که قرار بود گازوئیل را بر اساس پیمایش اجرا کنند پرسید که چرا این طرح‌ها را اجرا نمی‌کنند؟

او گفت: خوشبختانه راهکارها و مشکل مشخص است و برای اجرای این طرح نیاز داریم تا نیروی انتظامی، وزارت راه و شهرسازی وارد میدان شوند، چرا کارت‌های سوخت و طرح تخصیص گازوئیل به خودروهای سنگین بر اساس پیمایش را نمی‌توانیم مدیریت کنیم؟ این در حالی است که در بخش مدیریت باید جدی‌تر عمل کنیم و تنها با طرح موضوع این مشکلات حل نمی‌شود بلکه باید آسیب‌شناسی شود تا راه‌حلی غیر از راه‌های غیرقیمتی پیدا کرد.

خطیبی با بیان اینکه راه‌حل وجود دارد، گفت: البته می‌توان در پمپ بنزین‌های مرزی نرخ بنزین را بالاتر برد تا قیمت‌ها با دیگر نقاط کشور متفاوت باشد و قاچاق بنزین را کاهش داد.






نظر شما درباره این مقاله:







آمریکا علیه یک عضو سپاه در رابطه با قتل
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 21.12.2024, 6:53

آمریکا علیه یک عضو سپاه در رابطه با قتل







نظر شما درباره این مقاله:







حمله با خودرو به بازار کریسمس در ماگدبورگ آلمان
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 20.12.2024, 22:01

حمله با خودرو به بازار کریسمس در ماگدبورگ آلمان


ایران امروز: شامگاه جمعه ۲۰ دسامبر ۲۰۲۴ فردی با یک خودروی شخصی به میان جمعیت در بازار کریسمس شهر ماگدبورگ، مرکز ایالت زاکسن-آنهالت آلمان راند. در این حادثه که مقام‌های امنیتی آلمان آن را حمله و اقدامی تروریستی می‌دانند، دو نفر جان خود را از دست داده و نزدیک به ۶۰ نفر زخمی شدند.

بنابر گزارش خبرگزاری آلمان(DPA)، ۱۰ تا ۲۰ نفر از مجروحان اولیه در بیمارستان دانشگاهی ماگدبورگ تحت درمان قرار گرفته‌اند. با این حال، انتظار می‌رود تعداد مجروحان بیشتر باشد. سخنگوی این بیمارستان اعلام کرده: «ما در حال آماده‌سازی هستیم. تخت‌های بخش مراقبت‌های ویژه آماده هستند.»

راننده در بازداشت

پلیس اعلام کرده که یک مظنون بازداشت شده است. بنا بر اطلاعات شبکه‌های تلویزیونی شمال و شمال‌غرب آلمان، فرد بازداشت‌شده مردی ۵۰ ساله و اهل عربستان سعودی است. گفته می‌شود که وی خودرویی را که در این حمله استفاده شده، پیش‌تر اجاره کرده بود. بر اساس اطلاعات منابع امنیتی، او تاکنون برای مقامات آلمان به‌عنوان یک اسلام‌گرا شناخته نشده بود.

بنابر گزارش رسانه‌های آلمان، پلیس محل حادثه را مسدود کرده است زیرا احتمال وجود مواد منفجره در خودروی عامل حادثه مطرح شده است. پلیس همچنین اعلام کرده که هنوز مشخص نیست آیا این فرد به‌تنهایی عمل کرده یا خیر. خودرو، که به گفته پلیس «حداقل ۴۰۰ متر در بازار کریسمس به‌سوی جمعیت حرکت کرده بود»، هنوز در محل باقی است.

طبق گزارش وبسایت هفته‌نامه اشپیگل، این خودرو یک بی‌ام‌و سیاه‌رنگ بوده که در ساعت ۱۹:۰۴ به وقت اروپای مرکزی به میان جمعیت رفته است.

نیروهای امدادی و آتش‌نشانی با تیم‌های گسترده‌ای در محل حادثه حضور دارند. شهرداری در ساختمان فرمانداری ستاد بحران تشکیل داده و پلیس نیز یک شماره تلفن ویژه برای اطلاع‌رسانی به بستگان قربانیان راه‌اندازی کرده است. 

اظهارات وزیر کشور آلمان

نانسی فایزر، وزیر کشور آلمان، پیش‌تر بارها نسبت به هوشیاری هنگام حضور مردم در بازارهای کریسمس هشدار داده بود. وی در پایان ماه نوامبر گفته بود که در حال حاضر شواهد خاصی از تهدید وجود ندارد، اما افزود: «با توجه به سطح بالای تهدیدهای کلی، ما همچنان باید هوشیار بوده و برای تضمین امنیت خود اقدامات قاطعانه‌ای انجام دهیم.»

تقریباً دقیقاً هشت سال پیش، در ۱۹ دسامبر ۲۰۱۶، یک تروریست اسلام‌گرا با یک کامیون به بازار کریسمس در میدان برایتشایدپلاتز برلین حمله کرد. در آن حادثه ۱۲ نفر کشته شدند و قربانی سیزدهم در سال ۲۰۲۱ بر اثر عواقب آن حادثه جان باخت. بیش از ۷۰ نفر نیز در این حمله زخمی شدند. عامل حمله به ایتالیا گریخت، جایی که توسط پلیس کشته شد.






نظر شما درباره این مقاله:







آمریکا پاداش بازداشت احمد الشرع را لغو کرد
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 20.12.2024, 21:39

آمریکا پاداش بازداشت احمد الشرع را لغو کرد


یک دیپلمات ارشد آمریکا اعلام کرد که ایالات متحده جایزه ۱۰ میلیون دلاری برای دستگیری احمد الشرع، رهبر جدید سوریه، لغو می‌کند.

باربارا لیف، معاون وزیر خارجه ایالات متحده در امور خاور نزدیک، روز جمعه پس از سفر به دمشق همراه با دیگر مقامات آمریکایی برای مذاکره با دولت جدید سوریه این خبر را اعلام کرد.

این نخستین سفر دیپلمات‌های آمریکایی به سوریه پس از برکناری اسد در اوایل ماه جاری در جریان حمله سریع و ناگهانی به رهبری گروه هیئت تحریر الشام (HTS) بود.

ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ هیئت تحریر الشام را به عنوان یک سازمان “تروریستی” تعیین کرد. احمد الشرع  که به نام ابومحمد الجولانی نیز شناخته می‌شود - رهبر این گروه است و زمانی با القاعده همسو بود.

لیف گفت که ایالات متحده پس از دریافت “پیام‌های مثبت” در مذاکرات روز جمعه، از جمله وعده برای اطمینان از عدم ایجاد تهدید توسط گروه‌های “تروریستی”، تصمیم به لغو جایزه برای الشرع گرفت.

او به خبرنگاران گفت: «بر اساس بحث‌های ما، به او گفتم که جایزه ارائه‌شده از طریق برنامه “پاداش برای عدالت” (پاداش برای بازداشت احمد الشرع) که برای چندین سال برقرار بود، پیگیری نخواهد شد.» 

وی افزود: «همچنین اهمیت فراگیر بودن و مشورت گسترده را در این دوره گذار به او منتقل کردم.» 

لیف تاکید کرد: «ما به طور کامل از فرایند سیاسی که تحت رهبری و کنترل سوری‌ها باشد و به یک دولت فراگیر و نمایندگی منجر شود و حقوق تمامی سوری‌ها، از جمله زنان و جوامع متنوع قومی و مذهبی سوریه را محترم شمارد، حمایت می‌کنیم.»

معاون وزیر خارجه آمریکا پس از دوساعت مذاکره با احمد الشرع:
• سوری‌ها فرصت نادری برای بازسازی و شکل دادن به کشورشان دارند.
• برقراری ارتباط با سوری‌ها و شنیدن مستقیم آنها فرصتی مهم است.
• من با نمایندگان حکومت موقت، از جمله احمد الشرع، اصولی را که با شرکای خود در عقبه اردن بر سر آن توافق کردیم، بحث کردم.
• ما از پیام‌های مثبت استقبال می‌کنیم و مشتاقانه منتظر پیشرفت در این اصول از طریق عمل هستیم، نه گفتار.
• ما بر اهمیت مشارکت و مشورت گسترده در دوره انتقالی در سوریه تاکید کردیم.
• ما از یک روند سیاسی به رهبری سوریه حمایت می‌کنیم که به دولتی فراگیر منجر می‌شود و به حقوق همه احترام می‌گذارد.
• ما در مورد لزوم اطمینان از اینکه گروه‌های تروریستی نمی‌توانند تهدیدی در سوریه ایجاد کنند و احمد الشرع متعهد به آن صحبت کردیم.
• امیدواریم اطلاعاتی درباره سرنوشت شهروندان آمریکایی که در رژیم اسد ناپدید شده‌اند را فاش کنیم.
• ما در تلاش هستیم تا مقامات آمریکایی بیشتری را به دمشق بفرستیم تا در جستجوی شهروندان آمریکایی کمک کنند.
• ما لغو تحریم‌ها را بررسی می‌کنیم و دولت جدید سوریه باید پاسخگو باشد و پیشرفت نشان دهد.
• ایران مطلقاً هیچ نقشی در سوریه نخواهد داشت و نباید داشته باشد
• برای مستندسازی جنایات اسد از سوریه پشتیبانی فنی خواهیم کرد و گورهای دسته جمعی برای ما در اولویت خواهد بود.
• الشرع عملگرا است و ما اظهارات بسیار عملی و معتدلی از او در مورد مسائل زنان و حقوق برابر شنیدیم.
• الشرع مردی عملگرا به نظر می رسید و بحث با او خوب، بسیار سازنده و مفصل بود.

سفر لیف به سوریه - همراه با دانیل روبینشتاین، فرستاده ویژه سابق آمریکا برای سوریه، و راجر کارستنز، مسئول ارشد امور گروگان‌های دولت آمریکا - در شرایطی صورت گرفت که کشورهای غربی در حال بررسی احتمال لغو طبقه‌بندی هیئت تحریر الشام به عنوان “تروریستی” هستند.

سرنوشت چندین آمریکایی ناپدید شده در سوریه

روز جمعه، روزالند جردن، خبرنگار الجزیره از واشنگتن دی‌سی، گزارش داد که دولت آمریکا معتقد است لغو جایزه برای دستگیری الشرع به ایالات متحده و شرکای منطقه‌ای‌اش امکان می‌دهد تا بهتر بتوانند «آنچه که آمریکا و دیگر شرکای منطقه‌ای می‌خواهند، یعنی سوریه‌ای ایمن، امن و مولد، را ترویج کنند.» 

وی افزود که این اقدام “یک معامله دوطرفه نیست”، اما واشنگتن به دنبال مشخص کردن سرنوشت چندین آمریکایی است که در طول جنگ داخلی سوریه ناپدید شده‌اند. ازجمله آنها  آستین تایس روزنامه‌نگار  آمریکایی است که در سال ۲۰۱۲ در نزدیکی دمشق ناپدید شد.

جردن گفت: «بنابراین [دیپلمات‌های آمریکایی] خواستار برگزاری مجدد این مذاکرات شدند و هیئت تحریر الشام اعلام کرده که تمام تلاش خود را خواهد کرد تا مشخص کند که آستین تایس کجاست، تا او بتواند به خانواده‌اش در آمریکا بازگردد.» 

او افزود: «باز هم، این یک معامله دوطرفه نیست، بلکه فرصتی برای آمریکایی‌ها و سوری‌ها است تا واقعاً درباره چگونگی همکاری در هفته‌ها و ماه‌های آینده صحبت کنند.» 

لیف: ترکیه نفوذ قابل توجهی در سوریه دارد

دستیار وزیر امور خارجه آمریکا در امور خاور نزدیک در پاسخ به پرسش خبرنگار ایران‌اینترشنال، نقش ترکیه در سوریه را حایز اهمیت دانست و ابراز امیدواری کرد دو کشور بتوانند تعاملی سازنده را در دستور کار قرار دهند.

لیف در همین رابطه گفت: «ترکیه به‌وضوح نقش بسیار قابل توجهی [در سوریه] دارد. این کشور نفوذ قابل‌ ملاحظه‌ای داشته، سابقه تاریخی تعامل با سوریه دارد، همسایه سوریه است و منافع امنیت ملی و سایر منافع خود را دنبال می‌کند.»

اظهارات او در حالی مطرح می‌شوند که ترکیه مصرانه خواهان عقب‌نشینی نیروهای کُرد مورد حمایت آمریکا از نزدیکی مرزهای خود است.

رجب طیب اردوغان، رییس‌جمهوری ترکیه، ۳۰ آذر با اشاره به همکاری شبه‌نظامیان کُرد یگان‌های مدافع خلق و ایالات متحده در شمال شرق سوریه گفت هیچ قدرتی نباید به همکاری با چنین گروه‌هایی در سوریه ادامه دهد.

او گفت: «دولت اسلامی، پ‌ک‌ک (حزب کارگران کردستان) و گروه‌های وابسته به آن که بقای سوریه را تهدید می‌کنند، باید ریشه‌کن شوند.»


منابع گزارش: الجزیره، ایران اینترنشنال، خبرگزاری‌ها






نظر شما درباره این مقاله:







آمریکا چهار نهاد مرتبط با برنامه موشکی پاکستان
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 20.12.2024, 19:10

آمریکا چهار نهاد مرتبط با برنامه موشکی پاکستان







نظر شما درباره این مقاله:







دیدار  دیپلمات‌های آمریکا با احمد الشرع در دمشق
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 20.12.2024, 18:28

دیدار  دیپلمات‌های آمریکا با احمد الشرع در دمشق


اولین دیپلمات‌های آمریکایی که پس از سرنگونی رئیس‌جمهور بشار اسد از سوریه بازدید کردند، روز جمعه در دمشق با مقامات دولت انتقالی دیدار کردند تا بر لزوم تشکیل دولتی فراگیر تأکید کرده و اطلاعاتی درباره محل حضور روزنامه‌نگار ناپدیدشده آمریکایی، آستین تایس، کسب کنند.

به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، باربارا لیف، دیپلمات ارشد آمریکا در امور خاورمیانه، دنیل روبینستاین، فرستاده ویژه پیشین در امور سوریه، و راجر کارستنز، نماینده ارشد دولت بایدن در مذاکرات مربوط به آزادی گروگان‌ها، با رهبران موقت و اعضای جامعه مدنی دیدار کردند.

جزئیات این نشست‌ها هنوز منتشر نشده و کنفرانس مطبوعاتی که قرار بود برگزار شود، به دلیل نگرانی‌های امنیتی نامشخص لغو شد. لیف و سایر مقامات صبح جمعه بدون اظهار نظر و پاسخ به پرسش‌های خبرنگاران منتظر در هتل فور سیزنز در دمشق را ترک کردند.

وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد که دستور کار این هیئت شامل تلاش برای یافتن اطلاعات درباره آستین تایس،  تاکید آمریکا بر حمایت از حقوق اقلیت‌ها در دولت آینده و نفی تروریسم بود. دولت آمریکا می‌گوید این اصول برای حمایت ایالات متحده از یک دولت جدید در سوریه حیاتی خواهد بود.

روز پنج‌شنبه و اندکی پیش از ورود این هیئت به دمشق، ارتش آمریکا اعلام کرد که در شمال شرق سوریه حملات هوایی انجام داده و یک رهبر گروه دولت اسلامی (داعش) و یک شبه‌نظامی دیگر را کشته است.

فرماندهی مرکزی آمریکا در بیانیه‌ای اعلام کرد که این حمله در منطقه‌ای اجام شد که پیش‌تر تحت کنترل دولت سرنگون‌شده سوریه بود و بخشی از تلاش‌های مستمر برای جلوگیری از سوءاستفاده شورشیان داعش از شرایط بی‌ثبات سوریه، از جمله برنامه‌هایی برای آزادسازی بیش از ۸ هزار زندانی داعشی که در بازداشت کردهای متحد آمریکا هستند، محسوب می‌شود.

تیم لیف همچنین اولین گروه دیپلمات‌های آمریکایی است که به طور رسمی از سوریه در بیش از یک دهه گذشته بازدید می‌کند. سفارت آمریکا در دمشق در سال ۲۰۱۲ تعطیل شد، هرچند از آن زمان، تعدادی دیپلمات آمریکایی به نقش‌های مشاوره سیاسی در واحدهای نظامی داخل سوریه منصوب شدند.

وزارت خارجه آمریکا گفت: «این دیپلمات‌ها به طور مستقیم با مردم سوریه، از جمله اعضای جامعه مدنی، فعالان، اعضای جوامع مختلف و دیگر صداهای سوری درباره دیدگاهشان برای آینده کشورشان و نحوه کمک ایالات متحده به آن‌ها در ارتباط خواهند بود.» 

آمریکا تلاش‌های خود برای یافتن آستین تایس و بازگرداندن او به خانه را دو برابر کرده است و می‌گوید مقامات با شورشیانی که دولت اسد را سرنگون کرده‌اند، درباره این روزنامه‌نگار آمریکایی ارتباط برقرار کرده‌اند. کارستنز پیش‌تر به لبنان سفر کرده بود تا اطلاعاتی در این زمینه جمع‌آوری کند.

تایس که گزارش‌هایش در واشنگتن‌پست، روزنامه‌های مک‌کلچی و سایر رسانه‌ها منتشر شده، در یک ایست بازرسی در منطقه‌ای مورد مناقشه در غرب دمشق، زمانی که جنگ داخلی سوریه در اوج بود، ناپدید شد.

چند هفته پس از ناپدید شدن تایس، ویدئویی منتشر شد که او را با چشمان بسته و در حالی که توسط مردان مسلح نگهداری می‌شود، نشان می‌داد. او در این ویدئو جمله «ای عیسی» را گفت. از آن زمان به بعد، خبری از او منتشر نشده است. دولت اسد به‌صورت علنی انکار کرده است که او را در بازداشت داشته باشد.

گروه شورشی که رهبری حمله به دمشق و فرار اسد را بر عهده داشت - هیئت تحریر الشام (HTS) - از سوی ایالات متحده و دیگر کشورها به‌عنوان یک سازمان تروریستی خارجی معرفی شده است. اگرچه این عنوان تحریم‌های متعددی به همراه دارد، اما مقامات آمریکایی را از گفت‌وگو با اعضا یا رهبران این گروه منع نمی‌کند.

وزارت خارجه اعلام کرد که روبینستاین، لیف و کارستنز با مقامات HTS دیدار خواهند کرد اما نگفت آیا احمد شراع، رهبر این گروه که زمانی با القاعده همسو بود، در میان آن‌ها خواهد بود یا خیر.

مقامات آمریکایی می‌گویند که اظهارات عمومی شرع درباره حمایت از حقوق اقلیت‌ها و زنان مورد استقبال قرار گرفته است، اما نسبت به عمل به این وعده‌ها در بلندمدت تردید دارند.

اگرچه ایالات متحده از سال ۲۰۱۲ حضور دیپلماتیک رسمی در سوریه نداشته است، اما تعداد اندکی از نیروهای آمریکایی در بخش‌های کوچکی از سوریه برای مبارزه با گروه تروریستی دولت اسلامی حضور دارند.

پنتاگون روز پنج‌شنبه اعلام کرد که تعداد نیروهای خود را در سوریه برای مبارزه با داعش پیش از سقوط اسد دو برابر کرده است. آمریکا همچنین حملات هوایی علیه اهداف داعش را به‌طور قابل توجهی افزایش داده است تا از شکل‌گیری مجدد این گروه تروریستی در خلأ قدرت جلوگیری کند.

بازدید دیپلمات‌های آمریکایی از دمشق به بازگشایی فوری سفارت ایالات متحده منجر نخواهد شد. این سفارت تحت حفاظت دولت جمهوری چک قرار دارد. مقامات آمریکایی گفتند که تصمیمات درباره به رسمیت شناختن دیپلماتیک زمانی اتخاذ خواهد شد که مقامات جدید سوریه نیت خود را روشن کنند.






نظر شما درباره این مقاله:







سنتکام: ابو یوسف، رهبر «داعش» را در دیرالزور سوریه
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 20.12.2024, 18:27

سنتکام: ابو یوسف، رهبر «داعش» را در دیرالزور سوریه







نظر شما درباره این مقاله:







فرسایش خاک در ایران ۱۰ برابر جهان
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 20.12.2024, 16:30

فرسایش خاک در ایران ۱۰ برابر جهان


ایران با یک درصد وسعت جهان به تنهایی ۷.۷ درصد فرسایش خاک جهان را به خود اختصاص داده است یعنی ۷ برابر میانگین جهانی فرسایش خاک دارد. خسارت سالانه از محل فرسایش خاک بالغ بر ۱۰ میلیارد دلار برآورد شده است. امسال شعار روز جهانی خاک در ۵ دسامبر (۱۵ آذر) «مراقبت از خاک: اندازه گیری، پایش و مدیریت» اعلام شده بود.

به گزارش خبرآنلاین؛ کامبیز بازرگان، رییس انجمن علوم خاک ایران در گفت‌وگو با خبرآنلاین گفت: کشور ما حدود ۱۶۵ میلیون هکتار خاک شامل خاک‌های جنگلی، مرتعی، بیابانی و کشاورزی دارد. بخش کشاورزی آن حدود ۱۸.۵ میلیون هکتار است که تقریباً ۱۱ درصد مساحت کشور را شامل می‌شود و نشان‌دهنده این است که کشور ما ظرفیت افزایش سطح زیر کشت ندارد. این محدودیت به دلیل شرایط اقلیمی و منابع آب محدود است. داده‌های داخلی و بین‌المللی نشان می‌دهد که ایران ظرفیت افزایش سطح کشت را ندارد.

او ادامه داد: میانگین جهانی خاک حاصلخیز به ازای هر نفر دو دهم هکتار است، ولی ما با ۱۸ صدم هکتار برای هر نفر جزو کشورهایی هستیم که از میانگین جهانی پایین‌تر است. با این حال در ایران توجهی به این مسئله نمی‌شود. نتیجه این بی‌توجهی از بین رفتن خاک است.

ساعتی ۱.۲ هکتار تغییر کاربری اراضی کشاورزی
بازرگان با اشاره به این که از مهم‌ترین عوامل تهدیدکننده خاک ایران، تغییر کاربری اراضی است، گفت: بر اساس گزارش رسمی سازمان امور اراضی، در فاصله نزدیک به ۳۰ سال تا سال ۱۴۰۰، ساعتی ۰.۳ هکتار از اراضی کشاورزی تغییر کاربری پیدا کرده‌ است. اما برآورد ما در انجمن علوم خاک ایران چهار برابر این مقدار است. درواقع ساعتی ۱.۲ هکتار از اراضی در چرخه کشاورزی تغییر کاربری پیدا می‌کند؛ چرا که برخی بخش‌ها به صورت مجاز تغییر کاربری پیدا کرده است.

او اضافه کرد: از عوامل بعدی فرسایش خاک باید به کاهش ماده آلی، شور شدن، آلودگی، کاهش بنیه حاصل‌خیزی و کاهش تنوع زیستی خاک اشاره کرد. یک چهارم تنوع زیستی جهان در خاک وجود دارد و از بین رفتن سلامت خاک تنوع زیستی را که برای حیات بشر بسیار مهم است، تهدید می‌کند. برخی از آنتی‌بیوتیک‌ها و مواد مفید از این تنوع ژنتیکی به دست می‌آیند که بخشی از آن نیز در خاک است.

بازرگان با تاکید بر نقش تغییر کاربری اراضی در از بین رفتن خاک، اظهار کرد: در ماده ۹ قانون جهش مسکن گفته شده سازمان منابع طبیعی باید زمین‌هایی را برای توسعه مسکن تأمین کند. در تبصره‌ آن نیز آمده که اراضی حاصلخیز درجه ۱ و ۲ مستثنی هستند. در حالی که تنها یک و نیم درصد از این ۱۸ و نیم میلیون هکتار، اراضی درجه یک، و حدود سه و نیم درصد هم اراضی درجه دو هستند. بخش اعظم این ۱۸ و نیم میلیون هکتار که غذای کشور را تأمین می‌کند، اراضی درجه ۳، ۴ و ۵ هستند. با این حال در این قانون مجاز شمرده شده که این اراضی برای ساخت مسکن تغییر کاربری پیدا کند.

او اضافه کرد: همچنین در بند د ماده ۵۰ قانون برنامه هفتم، به این موضوع اشاره شده که دو دهم درصد از وسعت سرزمین به محدوده شهرها و روستاها اضافه شود. این دو دهم درصد وسعت سرزمینی، معادل ۳۳۰ هزار هکتار است. این در حالی است که محدوده فعلی شهرهای ما حدود یک میلیون هکتار است. چطور می‌توانیم یک سوم محدوده فعلی را که به صورت تاریخی شکل گرفته، در یک برنامه پنج ساله به محدوده شهرها و روستاها اضافه کنیم؟ چرا باید وسعت روستاها را افزایش دهیم وقتی جمعیت روستایی کاهش یافته است؟ وقتی حریم روستاها را توسعه می‌دهیم، از شمول قانون تغییر کاربری خارج می‌شود.

ضرورت سنجش و پایش خاک
رییس انجمن خاک ایران با اشاره به شعار روز جهانی خاک مبنی بر «مراقبت از خاک: اندازه‌گیری، پایش، مدیریت»، گفت: این شعار مسیری پیش روی ما می‌گذارد. ما ابتدا باید داده‌ها را جمع‌آوری کنیم، سپس از آن‌ها اطلاعات استخراج کنیم و از اطلاعات، دانش کسب کنیم. مرحله بعدی تبدیل دانش به خرد برای حکمرانان است. باید دید بر اساس کدام داده‌ها تصمیم می‌گیریم؟ اگر اراضی ما شور شده، باید مصرف آب را کاهش دهیم تا بتوانیم حقابه خوبی برای آن‌ها تأمین کنیم و تجمع نمک را به حداقل برسانیم. بنابراین پیام اول این است که تصمیمات ما باید مبتنی بر داده‌ها و اطلاعات باشد.

او ادامه داد: پیام دوم این است که داده‌ها و اطلاعات ملی برای تقویت تصمیم‌گیری باید تقویت شوند؛ یعنی به دنبال داده‌های بیشتر و دقیق‌تر باشیم. این نیازمند سرمایه‌گذاری در حوزه تولید داده‌های دقیق است. خوشبختانه کشور زیرساخت‌های خوبی دارد و نزدیک به ۲۰۰ آزمایشگاه خصوصی خاک‌شناسی داریم. باید نظام داده و اطلاعات را تقویت کنیم. همچنین مشکل فرهنگی داریم؛ داده‌ها معمولاً در اختیار یکدیگر قرار نمی‌گیرند و سازمان‌ها تلاش دارند داده‌ها را برای خود نگه دارند. باید فرهنگ تقسیم داده‌ها را تقویت کنیم تا در تصمیم‌گیری‌ها همه افراد در این حوزه مشارکت داشته باشند.

۱۶.۵ هکتار فرسایش خاک در سال
بهمن یارقلی، دکترای مهندسی محیط زیست، نیز در گفت‌گو با خبرآنلاین اظهار کرد: براساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس نرخ فرسایش خاک در کشور ما ۱۶.۵ تن در هکتار در سال بوده که این مقدار بالغ بر ۷ برابر متوسط جهانی است.او اضافه کرد: ایران با یک درصد وسعت جهان به تنهایی ۷.۷ درصد فرسایش خاک جهان را به خود اختصاص داده و خسارت سالانه از محل فرسایش خاک بالغ بر ۱۰ میلیارد دلار برآورد شده است.

یارقلی بیان کرد: فرسایش خاک یک تغییر فیزیکی و فرآیند تدریجی جابه‌جایی و انتقال لایه بالایی خاک (خاک سطحی) توسط عوامل مختلف به ویژه آب، باد و حرکت توده‌ای است که در درازمدت باعث از بین رفتن آن می‌شود. از دست دادن خاک می‌تواند اثرات منفی قابل توجهی بر کمیت و کیفیت خدمات اکوسیستم خاک داشته باشد که پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جدی در پی دارد. نیمی از خاک سطحی کره زمین در ۱۵۰ سال گذشته از بین رفته است.

یارقلی با اشاره به اینکه در اقلیم ایران ۷۰۰ تا هزار سال طول می‌کشد تا یک سانتیمتر خاک تشکیل شود، بیان کرد: مهم‌ترین عوامل فرسایش خاک در ایران شامل پاک‌تراشی و نابودی سطح وسیعی از جنگل‌ها است، به طوری که یک سوم مساحت جنگل‌های کشور در نیم قرن اخیر از بین رفته است. تغییر کابری اراضی در عرصه‌های مرتعی و جنگلی به کشاورزی و مسکونی نیز سبب نابودی گونه‌های مختلف گیاهی شده و بعنوان یکی از عوامل اصلی تشدید فرسایش خاک کشور محسوب می‌شود.

او ادامه داد: هم‌چنین درمورد عوامل فرسایش خاک باید به چرای بی‌رویه و بیش از ظرفیت مراتع، کشاورزی غیراصولی و به ویژه شخم زدن اراضی شیب‌دار در جهت شیب زمین، تغییر اقلیم و کاهش نزولات جوی، گسترش شهرنشینی و فعالیت‌های عمرانی غیر اصولی و عدم رعایت حقآبه محیط‌زیستی اکوسیستم‌های آبی و خشکی اشاره کرد.

جابه‌جایی ۲ میلیارد تن خاک در سال
او با اشاره به اینکه سالانه حدود ۲ میلیارد تن خاک از سطح اراضی کشاورزی و طبیعی جابه‌جا می‌شود که نشان دهنده عمق بحران فرسایش خاک است، گفت: کشورهای مختلفی در خصوص مدیریت خاک و کنترل فرسایش، برنامه‌ها و تجارب موفقی داشته‌اند. در این خصوص ترکیه نیز مانند بسیاری از کشورهای جهان چالش‌ها و مسائل مشابهی تجربه کرده است. سیاست تضمین حفاظت استفاده مؤثر و مدیریت اراضی کشاورزی به عنوان یکی از محورهای کلیدی در برنامه توسعه کشاورزی این کشور لحاظ شده است.

او اضافه کرد: با توجه به مشترکات فرهنگی و سهولت ارتباط و انتقال دانش و تجارب حاصل، لازم است که مدیران و تصمیم‌گیران در ایران به مواردی مثل نقشه‌برداری و طبقه‌بندی اراضی با کاربری‌های مختلف؛ تولید داده و تشکیل بانک اطلاعاتی جامع خاک کشور؛ تقویت برنامه‌ریزی و مدیریت پایدار خاک با تمرکز بر انجام بررسی‌های تفصیلی خاک؛ ایجاد سیستم بانکداری زمین به ویژه در جهت به کارگیری اراضی بلااستفاده برای تولیدات کشاورزی؛ تدوین دستورالعمل بهره‌برداری و حفاظت از خاک و اراضی کشاورزی منطبق بر ظرفیت زیستی و تغییرات آب و هوایی هر منطقه و... توجه کنند.






نظر شما درباره این مقاله:







سفر رسمی گروهی از دیپلمات‌های آمریکایی به دمشق
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 20.12.2024, 15:32

سفر رسمی گروهی از دیپلمات‌های آمریکایی به دمشق







نظر شما درباره این مقاله:







هشدار درباره خطر اعدام معترضان اکباتان
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 20.12.2024, 15:10

هشدار درباره خطر اعدام معترضان اکباتان


سازمان عفو بین‌الملل جمعه ۳۰ آذر هشدار داد برخی از زندانیان خیزش انقلابی مردم ایران علیه جمهوری اسلامی، با اتهاماتی چون «محاربه، بغی و قتل» در خطر اعدام قرار دارند.

عفو بین‌الملل، «شوک الکتریکی، خفگی و خشونت جنسی» را از جمله شکنجه‌های اعمال شده بر این زندانیان ذکر کرد و افزود که دادگاه‌های آنان بر اساس اعترافات زیر شکنجه برگزار شده است.

میلاد آرمون، علیرضا برمرزپورناک، امیرمحمد خوش‌اقبال، علیرضا کفایی، نوید نجاران و حسین نعمتی، از متهمان پرونده موسوم به اکباتان هستند که به اتهام قتل یک نیروی بسیج به نام آرمان علی‌وردی در آبان سال ۱۴۰۱ به اعدام محکوم شده‌اند.

پیام درفشان، وکیل دادگستری، پنجم آذر خبر داد که وکیلان پرونده این متهمان در حال مشورت و هم‌افزایی برای طرح بهترین فرجام‌خواهی در دیوان عالی کشور هستند.

این وکیل دادگستری، ۱۳ آذر در مطلبی دیگر نوشت که شعبه اول دادگاه تجدیدنظر استان تهران اعتراض هر چهار وکیل به قرار بازداشت موقت مجدد چهار متهم پرونده اکباتان را رد کرد.

پس از کشته شدن علی‌وردی، نهادهای امنیتی بیش از ۵۰ تن از جوانان ساکن شهرک اکباتان را به صورت فله‌ای بازداشت کردند و برای شماری از آن‌ها کیفرخواست صادر شد.

سارا اژدری، محمدرضا افتخار، مهدی ایمانی، آریا پاکزاد، محمدمهدی حسینی، یاسمین دشتانی، امیرمهدی رضایی، عرفان رضایی، علیرضا کفایی و غلامرضا نبی‌گل، از دیگر متهمان این پرونده بوده‌اند.

عفو بین‌الملل درباره سرانجام مهران و فاضل بهرامیان، از بازداشت‌شدگان خیزش انقلابی در سمیرم اصفهان، هشدار داد.

این سازمان در مورد احتمال اعدام مهراب (مهران) عبدالله‌زاده نیز هشدار داد.

پیش از این سایت هرانا خبر داده بود که عبدالله‌زاده در جریان خیزش انقلابی مردم در اشنویه بازداشت شده و به اتهام «عضویت در یکی از احزاب اپوزیسیون و نقش داشتن در کشته شدن یک نیروی بسیج» به اعدام محکوم شده است.

جمهوری اسلامی تاکنون دست‌کم ۱۰ معترض از جمله محسن شکاری، مجیدرضا رهنورد، محمدمهدی کرمی،‌ محمد حسینی، صالح میرهاشمی، سعید یعقوبی، مجید کاظمی، میلاد زهره‌وند، محمد قبادلو و رضا رسایی را در ارتباط با خیزش «زن، زندگی، آزادی» اعدام کرده است.

ایران اینترنشنال






نظر شما درباره این مقاله:







جبهه ملی ایران: ماشین اعدام و سرکوب را متوقف
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 20.12.2024, 14:26

جبهه ملی ایران: ماشین اعدام و سرکوب را متوقف







نظر شما درباره این مقاله:







همگامی: گسترش مقاومت مردم، زمينه ساز گذار
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 20.12.2024, 14:23

همگامی: گسترش مقاومت مردم، زمينه ساز گذار







نظر شما درباره این مقاله:







الشرع: سوریه به تریبونی برای ایران تبدیل شده بود
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 20.12.2024, 14:01

الشرع: سوریه به تریبونی برای ایران تبدیل شده بود


گفت‌وگوی احمد الشرع با الشرق الأوسط: سوریه هیچ‌گاه بستری برای نگرانی هیچ کشور عربی نخواهد بود 

فرمانده کل اداره سوریه جدید، احمد الشرع، به «الشرق الأوسط» تأکید کرد که «انقلاب سوریه با سقوط رژیم تمام شده و ما اجازه نخواهیم داد که این انقلاب به هیچ‌جای دیگری صادر شود»، و تأکید کرد که کشورش «هیچ‌گاه بستری برای حمله به یا ایجاد نگرانی برای هیچ کشور عربی یا خلیجی نخواهد بود، هرچه که باشد».

الشرع در مصاحبه‌ای که روز پنجشنبه در قصر الشعب ریاست‌جمهوری دمشق برگزار شد، گفت: «آنچه که انجام دادیم و به دست آوردیم با کمترین آسیب‌ها و خسارات ممکن، طرح ایرانی را در منطقه ۴۰ سال به عقب برد.» و افزود: «ما به وضعیت توسعه‌ای پیشرفته‌ای که کشورهای خلیج به آن دست یافته‌اند، چشم دوخته‌ایم و امیدواریم که کشورمان نیز به آن برسد. پادشاهی عربی سعودی برنامه‌های بسیار جسورانه‌ای دارد و دیدگاه توسعه‌ای دارد که ما نیز به آن چشم دوخته‌ایم. بی‌تردید تداخلات زیادی با آنچه که ما می‌خواهیم وجود دارد و می‌توانیم در این زمینه‌ها همکاری داشته باشیم، خواه از طریق همکاری اقتصادی یا توسعه‌ای یا غیره.» در ادامه، متن مصاحبه به شرح زیر است:

* شما به بسیاری از کشورهای غربی و منطقه‌ای اطمینان داده‌اید، اما هیچ پیامی مستقیم به کشورهای خلیج و کشورهای عربی مهم ارسال نکرده‌اید. آیا چیزی برای گفتن به آن‌ها ندارید؟

—البته که ما چیزی برای گفتن به کشورهای عربی داریم، به ویژه که سوریه به تریبونی برای ایران تبدیل شده بود که از آن ۴ پایتخت عربی اصلی را اداره می‌کرد و در کشورهایی که وارد شده بود، جنگ‌ها و فساد به بار آورده بود، و همان کشوری که امنیت خلیج را بر هم زده و منطقه را با مواد مخدر و کپتاگون غرق کرده بود. بنابراین آنچه که انجام دادیم و به دست آوردیم با کمترین آسیب‌ها و خسارات ممکن از جمله بیرون راندن شبه‌نظامیان ایرانی و بستن سوریه به طور کامل به عنوان بستری برای بازوهای ایرانی، که منافع بزرگ‌تری برای منطقه به همراه داشت، چیزی بود که از طریق دیپلماسی و حتی فشارها محقق نشد.

و زمانی که نشانه‌هایی از احیای روابط عربی با رژیم سابق و بازگشت آن به اتحادیه عرب در قبال برخی امتیازها ظاهر شد، ما از قبل مطمئن بودیم که این کار شکست خواهد خورد چون می‌دانستیم که این رژیم هیچ امتیازی نخواهد داد و این حرکت را با نیت خوب نخواهد پذیرفت. بلکه به ما اطلاعاتی رسید که در دیداری با طرف اردنی پرسیده شد، چرا اصرار به صادرات کپتاگون به آن‌ها دارند، و پاسخ این بود که این روند متوقف نخواهد شد مگر اینکه تحریم‌ها علیه آن‌ها برداشته شود. این روش آن‌ها نیست.

امروز می‌گوییم که امنیت استراتژیک خلیج (فارس) اکنون امن‌تر و پایدارتر است چون طرح ایرانی در منطقه ۴۰ سال به عقب برگشته است.

* اما شما همچنین شخصیت‌هایی را میزبانی کرده‌اید که برای کشورهای عربی نگرانی ایجاد کرده‌اند و برخی از آن‌ها برای آن‌ها مطلوب نیستند، پس چگونه می‌توانید به این کشورها اطمینان دهید که سوریه به پناهگاهی برای این افراد پرچالش تبدیل نخواهد شد؟

—ما امروز در مرحله ساخت کشور هستیم. انقلاب سوریه با سقوط رژیم تمام شده و ما اجازه نخواهیم داد که این انقلاب به هیچ‌جای دیگری صادر شود، و سوریه هیچ‌گاه بستری برای حمله به یا ایجاد نگرانی برای هیچ کشور عربی یا خلیجی نخواهد بود، هرچه که باشد. بسیاری وارد انقلاب سوریه شدند، اما امروز ما در مرحله جدیدی هستیم که ساخت کشور است. و ما در تلاشیم تا روابط استراتژیک مؤثری با این کشورها بسازیم.

سوریه از جنگ‌ها خسته شده و از اینکه منبری برای منافع دیگران باشد، خسته است و ما نیاز به بازسازی کشور خود و ساخت اعتماد به آن داریم، چون سوریه در قلب اتفاقات عربی قرار دارد.

حضور ما در دمشق به معنای تهدید برای کسی نیست و ما از وضعیت توسعه‌ای پیشرفته‌ای که کشورهای خلیج به آن دست یافته‌اند، حمایت کرده و به آن چشم دوخته‌ایم و امیدواریم که سوریه نیز به این وضعیت برسد. پادشاهی عربی سعودی برنامه‌های بسیار جسورانه‌ای دارد و دیدگاه توسعه‌ای دارد که ما نیز به آن چشم دوخته‌ایم. بی‌تردید تداخلات زیادی با آنچه که ما می‌خواهیم وجود دارد و می‌توانیم در این زمینه‌ها همکاری داشته باشیم، خواه از طریق همکاری اقتصادی یا توسعه‌ای یا غیره.

* چگونه رابطه با همسایه لبنانی که خود تحت سلطه و کنترل رژیم سابق قرار داشت را می‌بینید؟

واقعاً نگرانی‌های زیادی از سوی برادران لبنانی به ما رسید مبنی بر اینکه رسیدن ما به دمشق باعث تقویت یکی از طرف‌ها در مقابل دیگری در لبنان خواهد شد. در حقیقت ما به دنبال روابط سلطه‌گرانه با همسایه لبنانی خود نیستیم، بلکه به دنبال روابط احترام‌آمیز و تبادلی هستیم و نمی‌خواهیم در امور داخلی لبنان دخالت کنیم چون در کشور خودمان کارهای زیادی داریم. ما می‌خواهیم روابط خوبی بسازیم و از تمامی لبنانی‌ها حمایت کرده و از آنچه که برای آن‌ها رضایت‌بخش است، ما نیز رضایت خواهیم داشت.

* شما درباره کنفرانس گفت‌وگوی ملی یا دیدار ملی فراگیر صحبت کرده‌اید و دستورالعملی برای تأسیس مرحله جدید در سوریه. اما مکانیسمی که شما از آن استفاده خواهید کرد چیست و چگونه نمایندگی تمام اقشار مردم سوریه را تأمین خواهید کرد، به ویژه گروهی از پایگاه مردمی و نظامی شما که ممکن است لزوماً با سخنان معتدل جدید شما موافق نباشند؟

ممکن است من با بخش آخر شما موافق نباشم، اما به طور کلی من نمی‌خواهم نظرات شخصی خود را به سوری‌ها تحمیل کنم، بلکه این را به افراد با تجربه و متخصصان حقوقی واگذار می‌کنم تا قانون مرز تفکیک‌کننده در تنظیم روابط میان مردم باشد. نمی‌توان انتظار داشت که در کشوری به بزرگی سوریه و با تنوع اجزای آن، تنها یک دیدگاه حاکم باشد. این تفاوت‌ها خوب و سالم هستند و این پیروزی که به دست آمده، پیروزی یک گروه بر گروه دیگر نیست، بلکه پیروزی برای تمام سوری‌ها است. حتی کسانی که فکر می‌کردیم به رژیم سابق وفادار هستند، خوشحال شدند چون برای مردم این امکان وجود نداشت که آنچه را که احساس می‌کنند یا فکر می‌کنند به زبان بیاورند. من مطمئن هستم که تمام سوری‌ها، با تمام گروه‌های خود، آگاهی لازم برای حفاظت از کشورشان را دارند.

به طور خلاصه، آنچه که من به دنبال آن هستم، رسیدن به یک توافق جامع و دولتی است که در آن قانون مرجع حل اختلافات ما باشد.

* یکی از پرونده‌های پیچیده‌ای که شما با آن مواجه هستید، پرونده ناپدیدشدگان قهری و کسانی است که در زندان‌ها و گورهای جمعی ناپدید شده‌اند. چگونه با این موضوع برخورد خواهید کرد؟

در حقیقت، ما با یک سیستم سیاسی روبرو نبوده‌ایم، بلکه ما با یک باند جنایتکار و خون‌آشام، به معنای واقعی کلمه مبارزه می‌کردیم. در صلح و جنگ، از جمله دستگیری‌ها، ناپدید شدن‌های قهری، قتل، آوارگی، گرسنگی، استفاده از سلاح‌های شیمیایی و شکنجه سازمان‌یافته... امروز می‌گوییم که عامل این مسائل به پایان رسیده است. بنابراین نمی‌توان مسائل را با منطق انتقام دید، البته با حفظ حق مردم برای محاکمه کسانی که مسئول زندان صیدنایا بودند، کسانی که بشکه‌های انفجاری و سلاح‌های شیمیایی پرتاب کردند و جنایات شناخته‌شده‌ای مرتکب شدند. این افراد باید محاکمه و مجازات شوند و نام‌های آن‌ها شناخته‌شده است. اما در مورد افراد ناشناخته، خانواده‌ها حق دارند شکایات خود را علیه آن‌ها مطرح کنند تا آن‌ها نیز محاکمه شوند.

مهم این است که ما محدودیت‌ها را شکسته‌ایم و سازمان‌های تخصصی برای کمک به این وظیفه آمده‌اند، و یک وزارتخانه تخصصی برای پیگیری پرونده ناپدیدشدگان و تعیین سرنوشت آن‌ها، چه زنده و چه مرده، ایجاد خواهد شد تا امور خانواده‌های آن‌ها را نیز تسهیل کند، از جمله مدارک فوت و ارث و غیره. این کار زیادی است، اما ما باید به حقیقت برسیم.

* (در حاشیه) احساس شما چگونه است وقتی که ما را در قصر الشعب میزبانی می‌کنید، در همان جایی که بشار اسد نیز نشسته بود؟

—(با خنده) اگر راستش را بخواهم بگویم، واقعاً هیچ‌گاه احساس راحتی نکرده‌ام، اما این مکان باید به یک نقطه دیدنی تبدیل شود که برای مردم باز باشد تا بتوانند از آن بازدید کنند و کودکان در این حیاط‌ها بازی کنند.






نظر شما درباره این مقاله:







نشست «سوریه و ایران ـ دیروز، فردا!» ">
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 20.12.2024, 13:26

نشست «سوریه و ایران ـ دیروز، فردا!»


نشست «سوریه و ایران ـ دیروز، فردا!» | مطهرنیا، بخارایی، زیدآبادی و بیگدلی






نظر شما درباره این مقاله:







سال ۲۰۲۵، سال سرنوشت‌ساز برای نتانیاهو و ایران
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 20.12.2024, 10:15

سال ۲۰۲۵، سال سرنوشت‌ساز برای نتانیاهو و ایران


سال ۲۰۲۵ برای نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، و دشمن دیرینه کشورش، ایران، سالی سرنوشت‌ساز خواهد بود.

این رهبر باسابقه اسرائیلی در مسیر تقویت اهداف راهبردی خود قرار دارد: تشدید کنترل نظامی بر غزه، جلوگیری از جاه‌طلبی‌های هسته‌ای ایران، و بهره‌گیری از فروپاشی متحدان تهران – حماس فلسطینی، حزب‌الله لبنان، و کنار رفتن بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه.

با سقوط اسد در سوریه، حذف رهبران اصلی حماس و حزب‌الله، و نابودی ساختار نظامی آنها، مجموعه‌ای از پیروزی‌های بزرگ را برای نتانیاهو رقم زده است.

بدون رژیم اسد، اتحادهایی که تهران طی دهه‌ها پرورش داده بود از هم پاشیده‌اند. با تضعیف نفوذ ایران، اسرائیل به عنوان قدرت غالب در منطقه ظاهر شده است.

نتانیاهو قصد دارد با تمرکز بی‌وقفه بر برنامه‌های هسته‌ای و موشکی ایران، این تهدیدهای راهبردی علیه اسرائیل را خنثی کند و از بین ببرد.

به گفته ناظران خاورمیانه، ایران با یک انتخاب دشوار روبروست: ادامه برنامه غنی‌سازی هسته‌ای یا کاهش فعالیت‌های اتمی و پذیرش مذاکرات.

جوست آر. هیلترمن، مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در گروه بین‌المللی بحران، می‌گوید: «ایران در برابر حمله اسرائیل، به‌ویژه به مراکز هسته‌ای‌اش، بسیار آسیب‌پذیر است».

غسان الخطیب، تحلیلگر فلسطینی، با اشاره به دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب، می‌گوید «من تعجب نخواهم کرد اگر اسرائیل چنین کاری انجام دهد، اما این به معنی پایان ایران نیست.» «اگر ایرانی‌ها کوتاه نیایند، ترامپ و نتانیاهو ممکن است حمله کنند، زیرا اکنون هیچ‌چیزی مانع آنها نیست».

الخطیب استدلال کرد که رهبری ایران، که در گذشته عملگرایی خود را نشان داده است، ممکن است برای جلوگیری از یک رویارویی نظامی، حاضر به مصالحه شود.

ترامپ که از توافق سال ۲۰۱۵ بین ایران و شش قدرت جهانی برای محدود کردن اهداف هسته‌ای تهران خارج شد، علیرغم درخواست‌هایی برای بازگشت به مذاکرات از سوی منتقدانی که دیپلماسی را سیاستی مؤثرتر در بلندمدت می‌دانند، احتمالاً تحریم‌ها علیه صنعت نفت ایران را تشدید خواهد کرد.

تعریف یک میراث

در میانه آشفتگی‌های ایران و غزه، محاکمه طولانی‌مدت فساد نتانیاهو که در دسامبر از سر گرفته شد، نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌گیری میراث او ایفا خواهد کرد. برای اولین بار از زمان آغاز جنگ غزه در سال ۲۰۲۳، نتانیاهو در دادگاه حضور یافت، روندی که اسرائیلی‌ها را به شدت دو دسته کرده است.

به گفته منابع نزدیک به مذاکرات اسرائيل و حماس، با نزدیک شدن به پایان سال ۲۰۲۴، انتظار می‌رود نخست‌وزیر اسرائیل با امضای توافق آتش‌بس با حماس موافقت کند تا جنگ ۱۴ ماهه غزه را متوقف کرده و گروگان‌های اسرائیلی را که در این منطقه نگهداری می‌شوند، آزاد کند،

اما در غیاب طرح پساجنگی از سوی آمریکا برای انتقال قدرت به تشکیلات خودگردان فلسطین (PA)، که نتانیاهو با آن مخالف است، غزه تحت کنترل نظامی اسرائیل باقی خواهد ماند. کشورهای عربی تمایل کمی برای فشار به اسرائیل جهت مصالحه یا وادار کردن تشکیلات خودگردان به بازسازی رهبری خود برای در دست گرفتن کنترل نشان داده‌اند.

الخطیب به رویترز گفت، «اسرائیل برای آینده قابل پیش‌بینی از نظر نظامی در غزه باقی خواهد ماند، زیرا هرگونه عقب‌نشینی خطر سازمان‌دهی مجدد حماس را به همراه دارد. اسرائیل معتقد است تنها راه حفظ دستاوردهای نظامی، ماندن در غزه است».

برای نتانیاهو، چنین نتیجه‌ای یک پیروزی راهبردی محسوب می‌شود و وضعیت موجودی را تثبیت می‌کند که با دیدگاه او همسو است: جلوگیری از تشکیل کشور فلسطین در عین تضمین کنترل بلندمدت اسرائیل بر غزه، کرانه باختری و بیت‌المقدس شرقی - سرزمین‌هایی که در سطح جهان به عنوان بخش‌های اصلی یک کشور آینده فلسطینی شناخته می‌شوند.

جنگ غزه زمانی آغاز شد که شبه‌نظامیان حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به اسرائیل یورش بردند، که به گفته آمار اسرائیلی، منجر به کشته شدن ۱۲۰۰ نفر و اسارت ۲۵۰ نفر شد. اسرائیل در پاسخ، یک حمله هوایی و زمینی علیه غزه آغاز کرد که به گفته مقامات بهداشت محلی، ۴۵۰۰۰ نفر را کشت، ۱.۲ میلیون نفر را آواره کرد و بخش بزرگی از غزه را به ویرانه تبدیل کرد.

در حالی که توافق آتش‌بس به درگیری‌های غزه به صورت فوری پایان می‌دهد، اما به گفته مقامات عرب و غربی، مشکل عمیق‌تر و چندین دهه‌ای فلسطین و اسرائیل را حل نمی‌کند.

در عرصه میدانی، چشم‌انداز تشکیل کشور فلسطین - گزینه‌ای که بارها توسط دولت نتانیاهو رد شده است - بیش از پیش غیرقابل دسترس شده و رهبران شهرک‌نشینان اسرائیلی امیدوارند ترامپ دیدگاه‌هایشان را به طور کامل تایید کند.

افزایش خشونت شهرک‌نشینان و اعتماد به نفس فزاینده آنها – مانند بیلبوردهایی که در برخی مناطق کرانه باختری با پیام‌هایی به زبان عربی همچون «هیچ آینده‌ای در فلسطین وجود ندارد» نصب شده‌اند – بیانگر فشار رو به افزایش بر فلسطینیان است.

هیلترمن از گروه بحران می‌گوید حتی اگر دولت ترامپ برای پایان دادن به این مناقشه تلاش کند، «هر راه‌حلی مطابق شرایط اسرائیل خواهد بود».

او افزود: «تشکیل کشور فلسطین به پایان رسیده است، اما فلسطینی‌ها هنوز آنجا هستند.»

در دوره قبلی ریاست‌جمهوری ترامپ، نتانیاهو چندین پیروزی دیپلماتیک به دست آورد، از جمله «معامله قرن»، یک طرح صلح که در سال ۲۰۲۰ توسط ترامپ برای حل مناقشه اسرائیل و فلسطین پیشنهاد شد.

این طرح، در صورت اجرا، تغییر چشم‌گیری در سیاست ایالات متحده و توافقات بین‌المللی خواهد بود، زیرا به طور علنی با اسرائیل همسو می‌شود و به شکلی اساسی از چارچوب «زمین در برابر صلح» که در گذشته راهنمای مذاکرات بوده، فاصله می‌گیرد.

این طرح به اسرائیل اجازه می‌دهد بخش‌های وسیعی از اراضی اشغال‌شده در کرانه باختری، از جمله شهرک‌های اسرائیلی و دره اردن را ضمیمه کند. همچنین بیت‌المقدس را به عنوان «پایتخت تقسیم‌ناپذیر اسرائیل» به رسمیت می‌شناسد – که عملاً ادعاهای فلسطینیان بر بیت‌المقدس شرقی به عنوان پایتخت کشور آینده‌شان را رد می‌کند، موضوعی که یکی از اهداف مرکزی آنها و مطابق با قطعنامه‌های سازمان ملل است.

سوریه در یک مقطع حساس

در آن سوی مرز اسرائیل، سوریه پس از برکناری اسد توسط نیروهای شورشی هیئت تحریر الشام (HTS) به رهبری احمد الشرع، معروف به ابو محمد الجولانی، در یک مقطع بحرانی قرار دارد.

اکنون الجولانی با وظیفه عظیم تثبیت کنترل بر سوریه‌ای تکه‌تکه شده مواجه است، جایی که نیروی نظامی و پلیس آن سقوط کرده‌اند. HTS باید از ابتدا شروع کرده، مرزها را امن کند و ثبات داخلی را در برابر تهدیداتی از سوی جهادی‌ها، بقایای رژیم اسد و سایر دشمنان حفظ کند.

بزرگ‌ترین نگرانی میان سوری‌ها و ناظران این است که آیا HTS، که زمانی با القاعده ارتباط داشت اما اکنون برای کسب مشروعیت خود را به عنوان یک نیروی ملی‌گرای سوری معرفی می‌کند، به ایدئولوژی اسلام‌گرای سخت‌گیرانه بازخواهد گشت یا خیر.

توانایی – یا ناتوانی – این گروه در مدیریت این تعادل، آینده سوریه را شکل خواهد داد؛ کشوری که خانه جوامع متنوعی از اهل سنت، شیعیان، علوی‌ها، کردها، دروزی‌ها و مسیحیان است.

هیلترمن می‌گوید: «اگر آنها در این (ملی‌گرایی سوری) موفق شوند، برای سوریه امید وجود دارد، اما اگر به منطقه امن خود که ایدئولوژی اسلام‌گرای قوی‌ای دارد بازگردند، سوریه دچار تفرقه خواهد شد.»

او افزود: «در آن صورت ممکن است شاهد هرج‌ومرج و یک سوریه ضعیف برای مدت طولانی باشیم، درست مانند آنچه در لیبی و عراق دیدیم.»

سامیا نخوول / رویترز
جمعه، ۲۰ دسامبر ۲۰۲۴






نظر شما درباره این مقاله:







کنش‌گریِ زنان و درس‌هایی از جنبش ژینا
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 20.12.2024, 10:13

کنش‌گریِ زنان و درس‌هایی از جنبش ژینا


نوشین احمدی خراسانی

در اوایل دهه ۷۰ خورشیدی، زنان با زدودن غبار «نامردی»های انقلاب از بدن‌های‌شان و پاک کردن اشک چشم‌ها‌شان برای انبوه کشته‌شدگان وقایعِ انقلاب و جنگ، توانستند کنجکاوانه و با احتیاط به موقعیت‌شان بنگرند که چه بر آن‌ها رفت و چه شد و الآن کجا قرار دارند؟ تحرک زنان ابتدا در قالب «محافل زنانه» در چهارچوب‌های غیررسمی که نوعی پرسش‌گری از وضعیت‌شان محسوب می‌شد آغاز شد و آرام آرام به حوزه‌های دیگری از کنش‌گری مثلاً در حوزه حقوق کودک و محیط زیست ـ که ارتباط غیرمستقیمی با مسئله زنان داشت ـ تداوم یافت. چرا که در آن زمان «مسئله زن» از زاویه نگاه رسمی هنوز تابو و غیرمجاز محسوب می‌شد، آن هم با تظاهرات گسترده زنان علیه اجباری شدنِ حجاب در ۸ مارس در همان سال اول انقلاب که نشان‌دهنده پتانسیلِ مخالفت و ایستادگی بخشی از زنان در مقابل نظم سیاسیِ تازه استقراریافته بود. به این ترتیب این بخش از زنان تلاش کردند «مسئله زن» را آرام آرام به مسئله‌ای اجتماعی تبدیل کنند.

از سوی دیگر بخشی از زنان با گرایش‌های دینی هم که در دوران جنگ و در چهارچوب‌های رسمی فعال شده بودند، دیدن و کاویدن تبعیض‌ها علیه خود را آغاز کردند و از آن جایی که راه به نهادهای دولتی داشتند تلاش کردند درون همان چهارچوب به کنش‌گری بپردازند. به این ترتیب زنان در این دو سوی طیف بدون ارتباط با یکدیگر، مسئله زنان و تغییر وضعیت آنان را به‌تدریج در جامعه می‌گستراندند. این فضای زیرپوستیِ کنش‌گری و تغییرخواهیِ زنان در دو فضا و دو گفتمان متفاوت، به رشد و بالندگی خود ادامه می‌داد تا به انتخابات سال ۱۳۷۶ می‌رسیم که «اصلاحات» به افقی برای تغییر در جامعه تبدیل و اسم رمز این تغییرخواهی هم «جامعه مدنی» می‌شود.

با شکل‌گیری جامعه مدنی به عنوان فضای مشترک کنش‌گری و به منظور هم‌افزایی بیش‌تر، کنش‌گرانِ دو سوی طیف به تدریج به‌نوعی به یکدیگر پیوند خوردند. در نتیجه ما با رشد انفجاری نهادها و تشکل‌های مدنی زنان با نام و موضوع زنان روبه‌رو شدیم که از دل این نهادسازی‌ها به‌تدریج حرکت‌های سازماندهی‌شده در جنبش زنان توانست شکل بگیرد. نقطه اوج این حرکت‌های «سازماندهی‌شده»ی جمعی، کمپین یک میلیون امضاء برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز بود. این کمپین در واقع بلوغ تشکیلاتی جنبش زنان و عصاره تلاش کل جامعه مدنی زنان تلقی می‌شد. اما متأسفانه این «افق تغییر» به تدریج از نیمه دهه ۸۰ مسدود شد. در این میان جامعه مدنی و جنبش‌های مختلف اجتماعی از جمله جنبش زنان، دانشجویان، معلمان، روزنامه‌نگاران و… از پای ننشستند و در همبستگی با یکدیگر در سال ۱۳۸۸ جنبش سبز را شکل دادند تا در برابر این انسداد سیاسی مقاومت کنند. ولی در نهایت جنبش سبز که حاصل حدود دو دهه تلاش جامعه مدنی بود سرکوب شد و نتوانست به هدف‌اش برسد. در نتیجه، آن روزنه‌ی گشوده‌شده برای تغییر نیز از افق سیاسی جامعه پَرکشید و به‌تدریج اکثر نهادهای جامعه مدنی هم به تعطیلی سوق داده شدند؛ کنش‌گران‌اش یا به زندان افتادند یا اکثراً مهاجرت کردند و بخش باقی‌مانده‌ نیز چند سالی  افتان‌وخیزان تا اواسط دهه ۹۰ با همان گفتمان و استراتژی‌هایی که دیگر کارایی نداشت ادامه دادند. ولی چون در نهایت، افقِ تغییر بسته شده بود، دیگر آن گفتمان و استراتژی‌ها در عمل، کارآمدی نداشت و ناتوان از بسیج نیرو شده بود.

شکل‌گیریِ «نافرمانی مدنیِ» زنان علیه حجاب اجباری

پس از سرکوب جنبش سبز و فروپاشی نهادهای جامعه مدنی، حرکت‌های سازماندهی‌شده‌ی جنبش زنان نیز از بین رفت، ولی از آن جایی که رودِ خروشان زندگی اجتماعی، پیوسته در حرکت و زایش است به هر طریق ممکن راه خود را می‌گشاید حتا اگر سنگ بزرگی در برابر این رود خروشان قرار گرفته باشد. جامعه‌ی ناآرام و تحول‌خواهِ زنان نیز در شرایطی که راه‌های رسمی و نیمه‌رسمی برای ایجاد تغییر در برابرش سد شده بود، لحظه‌ای از پای ننشست و زنان ناگزیر شدند که برای ایجاد تغییر در زندگی‌شان، هرچه بیش‌تر متکی به ناجنبش‌های اجتماعی در حوزه‌های گوناگون شوند. ناجنبش‌هایی که متکی بر پیشروی آرامِ کنش جمعیِ کنش‌گرانِ غیرجمعی درون جامعه است.[۱] طبعاً یکی از این ناجنبش‌های مهم و شاخص، ناجنبش زنان علیه حجاب اجباری بود که از همان ابتدای انقلاب به‌طور نامحسوس و محتاطانه شکل گرفته بود و به‌ویژه پس از رخدادهای ۱۳۸۸، بسیار وسیع‌تر شده بود.

در دهه ۹۰ با گسترش گوشی‌های هوشمند و در نتیجه، ایجاد شبکه‌های اجتماعی مجازی، ناجنبش‌های اجتماعی همچون ناجنبش علیه حجاب اجباری نمودِ بیش‌تری پیدا کردند. در واقع طی چند دهه، سبک زندگی درون جامعه و خانواده و نیز رابطه بین جنس‌ها، به‌تدریج تغییرات بسیاری کرده بود و ناجنبش‌های اجتماعی درون جامعه، به سهم خود، این تغییرات را وسعت و عینیت بخشیده بودند، ولی در این میان شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی در حکم آیینه‌ای بودند که جامعه به یک‌باره تصویر دگرگونی‌های تدریجی و زیرپوستیِ خود را درون آن دید. در واقع تغییرات ژرفِ درون جامعه و خانواده که پیش از آن صرفاً در آمار و ارقام خود را نشان می‌داد به یک‌باره و به‌طور گسترده در آینه‌ی شبکه‌های اجتماعی، به تصویر درآمد.

نمایان‌شدنِ این تصویر ـ که هنجارها و روایت‌های غیررسمی را نیز منعکس می‌کرد ـ بخش‌های تندرو حکومت را که از روایت‌های جایگزین و تغییر سبک زندگی خشنود نبودند به وحشت انداخت. از این رو بگیروببند هرچه بیش‌تر در فضای مجازی برای شکستن این «آینه» به راه افتاد تا بلکه تصویرها و روایت‌های غیررسمی زندگی مردم «دیده نشود». به این ترتیب کسانی ـ و به ویژه زنانی ـ که داشتند در واقع زندگی‌ معمولی‌شان را می‌گذراندند و صرفاً زندگی واقعی و روزمره‌ی خود را (که بازتاب تغییرات جدی در جامعه بود) در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذاشتند از نظر بخش‌های تندرو درون حکومت به سوژه‌ها و هدف‌هایی تبدیل شدند که باید ساکت شوند. به این ترتیب، کنش‌گران غیرجمعی و بی‌ادعایِ ناجنبش‌های اجتماعی که لزوماً نسبت به کنش‌شان «آگاهی جمعی» نداشتند و خود را «کنش‌گر» قلمداد نمی‌کردند و صرفاً داشتند برای ادامه زندگی معمولی‌شان، قوانین و مقررات و کدهای دستوری و رسمی را دور می‌زدند، به‌تدریج خود را در ارتباط با همتایان‌شان به عنوان «کنش‌گر» بازشناسی کردند و این باعث ایجاد «آگاهی جمعی» در میان کنش‌گرانِ این عرصه شد. به این ترتیب «نافرمانی مدنی» به عنوان شکلی از کنش‌گریِ آگاهانه با توجه به این بگیروببندها، تثبیت شد.

در نتیجه‌ی این فرآیند، شهروندان به ویژه زنان که پیش‌تر بدون اسم و رسم توسط گشت‌های ارشاد شکار می‌شدند و پس از تنبیه و مجازات به خانه‌های خود بازمی‌گشتند تا روز بعد، زندگی خود را دوباره به همان شکل ادامه دهند، با توجه به وجود شبکه‌های اجتماعیِ مجازی و نیز بگیر و ببندهای درون آن، و آگاهی از کنش‌گری خود، توانستند «نافرمانی مدنی» که در زندگی روزمره و واقعی‌شان روی می‌داد را در شبکه‌های اجتماعی بازتاب و تداوم بخشند و «خود» را در ارتباط با زنانِ شبیه خود، بازشناسی کنند و به این طریق آگاهی جمعی از روندی که خودشان در حال رقم زدن بودند کسب کنند. به این ترتیب ما شاهد تولد نسل جدیدی از کنش‌گران در این دوران بودیم.

کنش‌گری زنان: تحول در فرم و روش

اگر بخواهیم تفاوت میان کنش‌گری در گذشته و امروز را بررسی کنیم می‌توان گفت کنش‌گری در دهه ۷۰ و ۸۰ در جامعه مدنی، عمدتاً کنش‌گریِ جمعی، نهادمند و باواسطه بود، و زمان کافی برای آموزش و انتقال تجربه در میان کنشگران‌اش وجود داشت؛ از جمله می‌آموختند که چه‌طور برای دست‌یابی به خواسته‌های خود، استراتژی تعیین کنند، اعتمادسازی و همکاری کنند، مخاطرات را کاهش دهند و… به همین دلیل این کنش‌گری پایدارتر بود، اما طبعاً زمان‌بر و ورود به آن دشوارتر، و امکان خلاقیت‌های فردی نیز دایره‌ی محدودی داشت.

از سوی دیگر، اجماع‌سازی و اشتراک‌یابی موضوع بسیار مهمی در کنش‌گری جمعی و نهادمند در آن دوره محسوب می‌شد و حتا بر پذیرش تنوع و تکثر خواسته‌ها نیز مرجح بود. هرچند تکثر خواسته‌های زنان غالباً در چارچوب تکثر گروه‌ها و نهادها امکان‌پذیر می‌شد ولی این تکثر باز هم تکثری مبتنی بر توافقِ درون‌گروهی بود. یعنی زنان هم در درون گروه‌های‌شان ناگزیر بودند برای ایجاد کنشِ جمعی، به توافق روی مطالبات‌شان با هم‌گروهی‌های خود، تن بدهند؛ و هم در شبکه‌های بیناگروهی ناچار بودند برای پیشبرد حرکت جمعیِ بزرگ‌تر دست به اجماع‌سازیِ بیناگروهی بزنند.

از سوی دیگر چون «افق تغییر» نیز باواسطه‌ی نیروی سیاسی موجود (اصلاح‌طلبان) مورد توافق قرار گرفته بود، بنابراین، استراتژی این کنش‌گریِ جمعی «مطالبه‌محوری» بود، یعنی طرح مطالبات و قدرت‌دادن به خواسته‌هایی که قرار بود این نیروی سیاسیِ واسط، به نوعی آن‌ها را در چارچوب حکومت پیش ببرد. در واقع نه تنها اجماع‌سازی درون‌گروهی و بیناگروهی سبب کُندیِ حرکت و محدودیت‌هایی می‌شد، بلکه با توجه به نیروی سیاسی موجود که «واسطه تغییر» در ساختار قدرت تلقی می‌شد، این اجماع‌سازی دچار محدودیت‌های بیش‌تری هم می‌گردید. در نهایت هم با بسته‌شدن این «افق تغییر»، نوعِ کنش‌گری که متناسب با این افق، گسترش یافته بود، به‌تدریج رنگ باخت.

ولی امروز ما شاهد کنش‌گری فردمحور، بی‌واسطه و غیرنهادمند هستیم که نه مبتنی بر اشتراک و اجماع‌سازی بلکه مبتنی بر «تفاوت و تکثر» است. چراکه امروز در بستر تحولات داخلی و جهانی «تکثر» و «تفاوت» یکی از ارکان مهم جامعه بشری تلقی می‌شود.[۲] ضمن این‌که در جهانِ جهانی‌شده‌ی امروز، تکثر و تفاوت، از ارکان مهم ساختار متحول جهان کنونی محسوب می‌شود. به‌ویژه که تکنولوژی‌های نوین ارتباطی (شبکه‌های اجتماعی) هم به این روند کمک می‌کنند و همه این‌ها نحوه‌ی زیست نسل جدید و البته مجموعه‌ی زیست اجتماعی‌مان را تحت تأثیر قرار داده است. به همین سبب این گونه‌ی تازه از کنش‌گری برخلاف گذشته، نه تنها مبتنی بر تفاوت و تکثر  است بلکه در آن، استراتژیِ مطالبه‌محوری، جای‌اش را به استراتژی «نافرمانی مدنی» داده است. ضمن این که چنین کنش‌گری، به‌ماهیت، حرکتی اجتماعی است یعنی بر تحولات اجتماعی تمرکز دارد و نه لزوماً تحولات سیاسی و کلان‌مقیاس. از همین روست که مثلاً جنبش ژینا عمدتاً تحول یا انقلابی اجتماعی تعریف شد و نه انقلابی سیاسی.

اگر در گذشته «پایداری» در کنش‌گریِ جمعی نقطه قوت و منبع اثرگذاری آن قلمداد می‌شد، امروز «موقت و سیال»بودن و جایگزینیِ سریع کنش‌گران‌اش با یکدیگر و در نتیجه تولید انبوه آن‌هاست که نقطه قوت‌ و منبع اثرگذاری‌اش محسوب می‌شود. در واقع اگر در گذشته برای این‌که یک «شهروند معترض» به «کنش‌گر» تبدیل شود باید به ناچار پروسه‌ای زمان‌بر را برای دست‌یابی به نهادها و گروه‌هایی که در این حوزه‌ها فعال بودند طی می‌کرد، امروز با توجه به همگانی‌شدن تکنولوژی‌های ارتباطی، یک «شهروند معترض» می‌تواند با یک کلیک، انتشار یک پست، و یا با یک بازداشت،  در شبکه‌های اجتماعی به «کنش‌گر» اجتماعی ارتقا یابد.

دو رویکرد در میان کنش‌گران جنبش زنان در دهه ۷۰ و ۸۰

در سال‌های دهه ۷۰ و ۸۰ کنش‌گران درون جامعه مدنی زنان، به‌رغم اشتراک‌شان در استراتژیِ «مطالبه‌محوری»، اما دو روش و رویکرد متفاوت وجود داشت. یک رویکرد و روش آن بود که کنش‌گران جامعه مدنیِ زنان می‌خواستند از طریق همکاری و مذاکره مستقیم با نیروی سیاسیِ واسط یعنی اصلاح‌طلبان، مطالبات زنان را محقق کنند. به بیان دیگر این رویکرد بر «اصلاحات سیاسی» متمرکز بود. اما رویکرد دوم بر «اصلاحات یا تغییرات اجتماعی» تمرکز داشت که از طریق «بسیج خودِ زنان» و سازماندهی مستقل آنان این خواسته‌ها را درون جامعه آن‌قدر تقویت کنند و قدرت ببخشند تا این مطالبات را بتوانند به سیستم تحمیل کنند. استدلال‌شان هم این بود که چون نظام مرد/پدرسالار دارای ریشه‌های عمیقی است به این سادگی امکان تحقق خواسته‌های زنان وجود ندارد؛ حتا اصلاح‌طلبان هم اگر بخواهند قادر نخواهند بود مطالبات زنان را به ساختار سیاسیِ موجود تحمیل کنند اگر از سوی خودِ جامعه و نهادهای مدنی فشار آورده نشود.  بنابراین ما در جامعه مدنی زنان در آن دوره شاهد دو روش و رویکرد متفاوت بودیم که در واقع کمپین یک میلیون امضاء تلاش کرد با پیوند و تلفیق این دو روش، البته با تمرکز بر «بسیج خودِ زنان» (با ارتباط مستقیم و چهره به چهره با شهروندان)، از تمام ظرفیت‌های درون جامعه مدنی زنان بهره ببرد تا شاید بتواند مطالبات برحقِ زنان را تحمیل کند و تغییری به نفع آنان به‌وجود آورد.

دو رویکرد در میان کنش‌گران جنبش زنان در دهه ۹۰

اگر کنش‌گریِ فردمحور در جنبش زنان را طی حدود یک دهه‌ی اخیر دنبال کنیم متوجه می‌شویم که در این دوران نیز دو رویکرد و روشِ متفاوت قابل شناسایی است. برای شناخت این دو رویکرد باید بازگردیم به دو نوع شبکه‌سازی که طی ده سال اخیر میان کنش‌گرانِ فردی جنبش زنان رشد چشم‌گیری یافته است.

در دهه ۷۰ و ۸۰ ایجاد حرکت‌های گسترده و اثرگذار، عمدتاً مبتنی بر ایجاد شبکه‌های بیناگروهی بود، یعنی شبکه‌ها بر اساس اتصال گروه‌ها و نهادهای فعال در جامعه مدنی زنان نضج می‌گرفتند. در صورتی که امروز شبکه‌ها بر مبنای اتصال «افراد» با یکدیگر شکل می‌گیرد. یعنی شبکه‌سازی با توجه به کنش‌گریِ فردمحور، مبتنی بر روابط بینافردی است و افراد با ایجاد شبکه‌های بینافردی به حرکت‌های گسترده‌تر می‌پردازند. از سوی دیگر در آن زمان همان‌طور که گفته شد یک نیروی سیاسی در جامعه وجود داشت (اصلاح طلبان) که «واسطه‌ی تغییر» قلمداد می‌شد و بخش بزرگی از جامعه نیز آن‌را به رسمیت شناخته بود. اما در طول ده سال گذشته، هیچ نیروی سیاسی در ساختار حکومت یا در جامعه وجود نداشت که از سوی افکار عمومی به رسمیت شناخته شود و بتواند در جایگاه «واسطه‌ی تغییر»، خواسته‌های زنان را نمایندگی کند. برای همین هم در این یک دهه می‌بینیم که عمدتاً کنش‌گریِ «بی واسطه» حاکم بوده و «نافرمانی مدنیِ خودبنیاد» اساس کنش‌گریِ زنان را شکل داده است. ولی به‌تدریج با گسترش شبکه‌های اجتماعی دو رویکرد و روش متفاوت در جامعه مدنیِ نوظهور شکل گرفته که محصول دو نوع شبکه‌سازیِ بینافردیِ متفاوت است: شبکه‌سازی عمودی با تمرکز بر اثرگذاری بر جامعه جهانی و در سطح بین‌المللی؛ و دوم، شبکه‌سازی افقی با هدف گسترش نافرمانی مدنی در بطن و متنِ جامعه.

رویکرد و روش اول: این روزها جملاتی مانند «صدای ما را به جهان برسانید» یا «صدای ما در جهان باشید» مدام تکرار می‌شود که به‌نوعی نشان‌دهنده رویکرد بخشی از کنش‌گرانی است که به نظر می‌رسد «جامعه جهانی» را در نبود نیروی سیاسی درون جامعه، «واسطه‌ی تغییر» می‌دانند. در واقع اگر بخشی از کنش‌گران زن دهه ۷۰ و ۸۰، به دنبال آن بودند که با لابی و مذاکره «مطالبات زنان» را به گوش اصلاح‌طلبان برسانند تا به واسطه نفوذ آن‌ها در ساختار حکومت، شاید در وضعیتِ نابرابر زنان تغییر ایجاد کنند، بخشی از کنش‌گران امروز نیز می‌کوشند مطالبات خود را به گوش «جامعه جهانی» برسانند تا به واسطه آن شاید تغییری ایجاد شود. به این ترتیب در میان این بخش از کنش‌گرانِ جدید، معمولاً نافرمانی مدنی، استراتژیِ خودبنیاد تلقی نمی‌شود بلکه نافرمانی مدنی، کنشی برای اثرگذاری بر «واسطه‌ی تغییر» یعنی جامعه جهانی است. از این روست که روش این بخش از کنش‌گران برای دست‌یابی به این هدف، متکی بر ایجاد شبکه‌های عمودیِ بینافردی است. شبکه‌های عمودی (از بالا به پایین) به این معنا کهکنش‌گرانِ فردی تلاش می‌کنند با جذب هرچه بیش‌تر افرادی که لزوماً ارتباطی با یکدیگر ندارند و فقط به واسطه یک مرکز (خودِ فرد) به هم مرتبط می‌شوند، یک شبکه عمودی دارای صدای هرچه رساتر و قدرتمندتر در فضای مجازی بسازند و سپس از مسیر «قدرت‌سازی در فضای مجازی» به «شبکه فردی» دیگری که به لحاظ رسانه‌ای و ارتباط با فضای بین‌المللی، نفوذ بیش‌تری دارد مرتبط شوند تا بتوانند یک شبکه عمودی و سلسله‌مراتبی برای اثرگذاری بر رسانه‌های اصلی و در نتیجه بر جامعه جهانی شکل بدهند.

در این رویکرد گسترش هرچه بیشتر نافرمانی مدنی، در میان جامعه به منظور زمین‌گیرکردنِ مقررات رسمی از جمله حجاب اجباری، هدف عاجل و اصلی محسوب نمی‌شود، بلکه عمدتاً «بازنماییِ» این نافرمانی است که اهمیت دارد تا به این وسیله، در جامعه جهانی به منظور برانگیختنِ «فشار بین‌المللی» بر حکومت، مؤثر واقع شوند. چرا که جامعه‌ی جهانی را «واسطه تغییرات بزرگ و اساسی» در ایران قلمداد می‌کنند.

گذشته از نبودِ «نیروی سیاسی» که بتواند خواسته‌های مردم را نمایندگی کند، بی‌شک گزاره‌هایی همچون «اگر غرب بخواهد این‌ وضع را تغییر می‌دهد و اگر نخواهد آب از آب تکان نمی‌خورد» (که البته شکست‌های پی در پیِ حرکت‌های مسالمت‌جو و خشونت‌پرهیز مردم نیز این گزاره را در افکار عمومی تقویت کرده)، به‌طور نانوشته به پشتوانه‌ای برای رشد چنین رویکردی در میان بخشی از کنش‌گران جدید تبدیل شده است.

از سوی دیگر مقبولیتِ این رویکرد از سوی بخشی از کنش‌گران جامعه مدنی زنان، به نوعی ناشی از پدید آمدن این افسانه هم بود که نافرمانی مدنی در حوزه حجاب اجباری در شبکه‌های اجتماعی متولد شده است. درحالی که ناجنبش علیه حجاب اجباری حاصل چند دهه پیشروی آرام زنان در جامعه و خانواده بود و ظهور شبکه‌های اجتماعیِ مجازی، این ناجنبش را در برابر چشم جامعه و نیز حکومت پدیدار کرد. البته این پدیدارشدن با وجود آن‌که باعث هم‌افزایی‌ها شد اما در عین حال سبب شد که هم بخش‌هایی از حکومت و هم بخشی از خودِ کنش‌گران را در برآوردِ واقعی از نقش و وزن شبکه‌های عمودیِ مجازی، به اشتباه بیندازد.

رویکرد و روش دوم: اما رویکرد و روش دوم در میان کنش‌گرانِ جدید، که اتفاقاً استخوان‌بندی جامعه مدنی زنان را در حال حاضر تشکیل می‌دهد، رویکردی است که در آن گسترش «نافرمانی مدنی» هم هدف و هم استراتژی تلقی می‌شود. در این رویکرد، تغییر، بی‌واسطه و خودبنیاد تلقی می‌شود و نافرمانی مدنی به‌طور آگاهانه، فلج‌کردن مقررات و کدهای دستوری رسمی و از بالا، را هدف گرفته است. از این رو در این رویکرد، شبکه‌های بینافردی، به شیوه شبکه‌های افقیِ کوچک سامان می‌گیرند. شبکه‌های افقی کوچکی که درون آن افراد فارغ از عقاید متفاوت سیاسی و مذهبی‌شان با یکدیگر ارتباط و همکاری دارند و نه صرفاً با یک مرکز یا یک فرد. این شبکه‌ها با پذیرش کثرتِ عقاید به ایجاد همگرایی، همکاری و تقویت اعتماد درون جامعه کمک می‌کنند. در واقع این شبکه‌ها پشتوانه‌ی گسترش نافرمانی مدنی درون کشورند. اتفاقاً از درون همین شبکه‌های افقی بود که جنبش ژینا فرارویید. شبکه‌های افقی کوچکِ دوستی، شغلی، ورزشی، تفریحی، خانوادگی و…در جنبش ژینا هرچند موقتی اما توانستند به یکدیگر بپیوندند و نیروهای پابه‌کارِ این جنبش را به حرکت وادارند.

هم از این رو بود که بسیاری از فراخوان‌هایی که توسط کنش‌گران شبکه‌های بزرگ عمودی (با اثرگذاری بر رسانه‌های اصلی) منتشر می‌شد عملاً بر حرکت‌ها و نیروهای میدانیِ جنبش ژینا تأثیر چندانی نداشت. بلکه آن‌چه در کفِ خیابان پیش می‌رفت حرکت‌هایی بود که از همگرایی و همکاریِ شبکه‌های افقی کوچک زاده می‌شد. شجاعت نیز با دیدن افراد درون ویدئوکلیپ‌ها و تلویزیون‌ها و گزارش‌های احساسی و غلوآمیز تکثیر نمی‌شد بلکه چهره به چهره توانست گسترش پیدا کند. زیرا درون این شبکه‌های افقی است که افراد به خاطر آشنایی و اعتماد فی‌مابین، کنش‌های همدیگر را بازتولید و با یکدیگر همکاری می‌کنند. در واقع در این رویکرد، کنش‌گرانِ جدید هدف‌شان بسیج و اثرگذاری در بطنِ خودِ جامعه و گسترش نافرمانی مدنی در لایه‌های گوناگون است. به این ترتیب شبکه‌های افقی کوچک با توجه به هدف‌گذاری‌شان بر جامعه، به‌ضرورت می‌بایست در پی میزانی از جمع‌گرایی، اعتمادسازی، رواداری، همبستگی‌زایی، و همدلی‌ باشند تا بتوانند درون بافت رنگارنگ و بغرنج جامعه پیش بروند.

———————————
پانوشت:
* – خلاصه ای از این مطلب در نشستی با عنوان «کنش‌گری زنان از دیروز تا امروز» در ۲۷ شهریور ۱۴۰۳ در موسسه رحمان ارائه شده است.
[۱] . آصف بیات، زندگی همچون سیاست: چگونه مردم عادی، خاورمیانه را تغییر می‌دهند؛ ترجمه فاطمه صادقی، آمستردام.
[۲] . بدیهی‌ست که رشد «فردگرایی» به پیروزی کنش‌گری جدید کمک فراوان کرده است. زیرا تحولات درونِ نهاد خانواده و برتری نسبی رویکرد «حق‌مدار»ی و «مشارکت»ی به‌ویژه در خانواده‌های طبقه متوسط، باعث شده فردگرایی در میان نسل جدید به‌طرز چشم‌گیری رشد کند.


منتشر شده در: کانون زنان ایرانی






نظر شما درباره این مقاله:







لیبراسیون: سقوط رژیم ایران از این پس امکانی واقعی است
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 19.12.2024, 22:04

لیبراسیون: سقوط رژیم ایران از این پس امکانی واقعی است







نظر شما درباره این مقاله:







امیدها و نگرانی‌های مردم سوریه
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 19.12.2024, 21:58

امیدها و نگرانی‌های مردم سوریه







نظر شما درباره این مقاله:







عراق ۱۹۰۰ نظامی سوری را به کشورشان بازمیگرداند
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 19.12.2024, 18:06

عراق ۱۹۰۰ نظامی سوری را به کشورشان بازمیگرداند







نظر شما درباره این مقاله:







با سقوط اسد، امپراتوری بزرگ مواد مخدر متلاشی شد
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 19.12.2024, 17:46

با سقوط اسد، امپراتوری بزرگ مواد مخدر متلاشی شد


سونه انگل راسموسن / وال استریت ژورنال

سقوط بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه، شبکه سودآور قاچاق مواد مخدر در خاورمیانه را متلاشی کرد و نقش رژیم سابق در تولید و قاچاق قرص‌هایی که جنگ و بحران‌های اجتماعی را در منطقه تشدید می‌کردند، آشکار ساخت.

کپتاگون، یک ماده مخدر شبیه به متامفتامین که سال‌ها در آزمایشگاه‌های سوریه تولید می‌شد، به رژیم اسد کمک کرد تا ثروت عظیمی به‌دست آورد و اثرات تحریم‌های شدید بین‌المللی را کاهش دهد، هم‌زمان متحدان اسد مانند گروه شبه‌نظامی حزب‌الله لبنان نیز از تجارت آن بهره‌مند می‌شدند.

چند روز پس از آنکه شورشیان سوری در یک حمله برق‌آسا اسد را سرنگون کردند، ویدئوهایی از تأسیسات تولید و قاچاق مواد مخدر در مقیاس صنعتی، واقع در پایگاه‌های هوایی دولتی و دیگر سایت‌های وابسته به مقامات ارشد رژیم اسد منتشر کردند.

در میان مکان‌هایی که به عنوان کارخانه‌های تولید و انبارهای کپتاگون کشف شدند، می‌توان به پایگاه هوایی «مزه» در دمشق، یک شرکت معاملات خودرو در زادگاه خانواده اسد در لاذقیه، و یک کارخانه سابق چیپس‌سازی در دومای نزدیک پایتخت اشاره کرد که به برادر رئیس‌جمهور سابق نسبت داده می‌شود.

فیلم‌های ضبط‌شده توسط شورشیان و خبرنگارانی که به دعوت آن‌ها از این مکان‌ها بازدید کردند، از جمله رویترز و شبکه خبری «کانال ۴» بریتانیا، هزاران قرص کپتاگون را نشان می‌داد که درون میوه‌های مصنوعی، موزاییک‌های سرامیکی و تجهیزات الکتریکی پنهان شده بودند. شورشیان اعلام کردند که دست‌کم بخشی از ذخایر کپتاگون را نابود کرده‌اند.

کپتاگون که توسط افراد مختلف، از رانندگان تاکسی و دانشجویانی که شب‌ها تا دیروقت کار می‌کردند، تا جنگجویان شبه‌نظامی که به دنبال شجاعت بودند، مصرف می‌شد، به افزایش تقاضای مواد مخدر در سراسر خاورمیانه، به‌ویژه در عربستان سعودی منجر شد و به منبعی برای تنش‌های بین‌المللی میان سوریه و همسایگانش تبدیل گردید.

تجارتی به ارزش ۱۰ میلیارد دلار

افشاگری‌های اخیر شواهدی را ارائه می‌دهد که صحت ادعاهای طولانی‌مدت درباره نقش رژیم اسد به‌عنوان نیروی محرک پشت تجارت جهانی کپتاگون را تأیید می‌کند؛ تجارتی که ارزش آن حدود ۱۰ میلیارد دلار در سال تخمین زده می‌شود و در سال‌های اخیر به محبوب‌ترین ماده مخدر در خاورمیانه تبدیل شده است. اسد از این منابع مالی برای حفظ حکومت خود و پاداش دادن به وفادارانش استفاده می‌کرد.

کارولاین رز، کارشناس تجارت کپتاگون در «مؤسسه نیو لاینز»، یک اندیشکده در واشنگتن، می‌گوید: «این افشاگری‌ها کاملاً ثابت می‌کند که رژیم به‌صورت سیستماتیک در تولید و قاچاق کپتاگون دست داشته است. آن‌ها قادر بودند این تأسیسات را به اندازه‌ای بزرگ بسازند که می‌خواستند و هر زمان که می‌خواستند، به کار گیرند.»

در حالی که مدت‌هاست مشخص شده بود کپتاگون در آزمایشگاه‌های کوچک‌تر در سراسر سوریه تولید می‌شود ــ با وجود انکارهای دولت سوریه ــ اندازه و مقیاس تأسیسات تازه افشا شده نشان‌دهنده گستردگی حیرت‌آور این تجارت در تمامی سطوح رژیم اسد است.

رز افزود: «می‌توانید تصور کنید چه میزان نیروی انسانی و منابع برای این کار نیاز بود. این نشان‌دهنده سرمایه‌گذاری عظیم در این تجارت غیرقانونی است. این تجارت بخش‌های مختلف رژیم را، از دستگاه سیاسی و شبکه‌های حمایتی گرفته تا نهادهای امنیتی، درگیر کرده بود.»

کپتاگون نام تجاری ماده‌ای است که در دهه ۱۹۶۰ در آلمان برای درمان بیماری‌هایی مانند نارکولپسی (حمله خواب) و اختلال نقص توجه تولید شد. پس از آنکه این دارو به دلیل اعتیادآوری بالا در اکثر کشورها ممنوع شد، گروه‌های جنایتکار تولید آن را ابتدا به لبنان و سپس پس از آغاز جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱ به این کشور منتقل کردند. در سال‌های اخیر، بخش اعظم کپتاگون جهان در سوریه تولید شده است.

اگرچه اندازه‌گیری دقیق اقتصادهای مواد مخدر غیرقانونی دشوار است، مؤسسه نیو لاینز ارزش تجارت سالانه کپتاگون را حدود ۱۰ میلیارد دلار تخمین زده است ــ تقریباً معادل بازار کوکائین اروپا ــ که از این میزان، رژیم اسد حدود ۲.۵ میلیارد دلار درآمد داشته است.

لشکر ویژه چهارم زرهی ارتش سوریه که فرماندهی آن بر عهده ماهر اسد، برادر رئیس‌جمهور پیشین بود، بر بیشتر تولید و توزیع کپتاگون نظارت داشت. این ادعا بر اساس گزارش مقامات آمریکایی، اروپایی و عرب مطرح شده است. وزارت خزانه‌داری ایالات متحده در ماه اکتبر سه نفر را به دلیل دخالت در تولید و قاچاق غیرقانونی کپتاگون به نفع رژیم اسد تحریم کرد. یکی از این افراد، صاحب کارخانه‌ای در سوریه بود که به‌عنوان یک شرکت پوششی فعالیت می‌کرد و قرص‌هایی به ارزش بیش از ۱.۵ میلیارد دلار را در رول‌های کاغذ صنعتی به اروپا ارسال کرده بود. 

گروه شورشی اسلام‌گرای هیئت تحریرالشام (HTS) که رهبری حمله سریع علیه اسد را بر عهده داشت، تجارت کپتاگون را به‌عنوان نمادی از فساد اخلاقی و مالی رژیم پیشین محکوم کرده است. رهبر این گروه، ابومحمد جولانی، در سخنرانی پیروزی در مسجد اموی دمشق گفت که اسد سوریه را به “بزرگ‌ترین کارخانه کپتاگون جهان” تبدیل کرده است. او افزود: “امروز سوریه به لطف خدای متعال در حال پاک‌سازی است.” 

متلاشی شدن امپراتوری کپتاگون اسد منابع مالی حزب‌الله را نیز تحت فشار قرار خواهد داد. به گفته مقامات امنیتی آمریکایی و عرب، حزب‌الله قاچاق کپتاگون را در مناطق تحت کنترل خود تسهیل می‌کرد و از خانه‌های فروشندگان مواد مخدر در جنوب سوریه محافظت می‌کرد. 

یک منبع مالی مهم حزب‌الله متلاشی شد

فعالیت‌های اقتصادی در سوریه، مانند مالیات‌گیری و قاچاق، از جمله کپتاگون، به حزب‌الله کمک کرد تا اثرات تحریم‌های بین‌المللی ــ که ایران، حامی اصلی آن نیز تحت تأثیرشان قرار دارد ــ را کاهش داده و از نظر مالی به استقلال بیشتری برسد. 

جوزف ظاهر، استاد مدعو در دانشگاه لوزان و نویسنده کتابی درباره اقتصاد سیاسی حزب‌الله، گفت: “کپتاگون به حزب‌الله این امکان را داد تا منابع درآمد خود را متنوع کند.” 

اگرچه میزان سود حزب‌الله از تجارت کپتاگون مشخص نیست، این گروه تحت فشار مالی شدیدی قرار دارد؛ به‌ویژه پس از کارزار نظامی ویرانگر اسرائیل علیه پایگاه‌های آن در جنوب لبنان که روستاهای مرزی را با خاک یکسان کرد. ارتش اسرائیل اعلام کرده است که در حملات چندماهه از اکتبر سال گذشته حدود ۳۵۰۰ نیروی حزب‌الله را کشته و دو برابر این تعداد را زخمی کرده است، به‌طوری که توانایی جنگیدن را از دست داده‌اند. 

حزب‌الله، که هم یک گروه شبه‌نظامی و هم یک حزب سیاسی قانونی در لبنان است، بخش زیادی از حمایت خود را مدیون توانایی‌اش در ارائه خدمات اجتماعی و رفاه به هوادارانش است و اکنون تحت فشار است تا خسارات وارده به اموال و خانواده‌های وفاداران خود را جبران کند. 

ظاهر گفت: “حزب‌الله به احتمال زیاد پس از دولت، بزرگ‌ترین کارفرما در لبنان است.” او تخمین زد که این گروه حقوق مستقیم و اشکال مختلف کمک‌هزینه را به حدود ۱۰۰ هزار نفر پرداخت می‌کند و انواع خدمات اجتماعی را به صدها هزار نفر ارائه می‌دهد. “منابع درآمد متنوع این گروه به حفظ سلطه آن بر بخش‌های بزرگی از جمعیت شیعه کشور کمک می‌کند.” 

کارشناسان می‌گویند که ریشه‌کن کردن تجارت کپتاگون بعید است بتواند از افزایش تقاضا برای مواد مخدر در خاورمیانه جلوگیری کند. تولید صنعتی در سوریه از اواخر دهه ۲۰۱۰ تقاضای کپتاگون را افزایش داده است و این تقاضا همچنان بالا باقی خواهد ماند.

کارولاین رز گفت: “اگر ضربه واردشده به تولید کپتاگون در سوریه منجر به کمبود دائمی عرضه شود، احتمالاً مصرف‌کنندگان یا هزینه بیشتری برای کپتاگون پرداخت خواهند کرد یا به سایر محرک‌های خطرناک‌تر که در منطقه در حال گسترش هستند، مانند شیشه (کریستال مت)، روی خواهند آورد.” 

وی افزود: “جنایتکاران در سطوح مختلف زنجیره قاچاق، ممکن است به سادگی عملیات خود را به کشورهای دیگر منتقل کنند، به‌ویژه عراق، که طبق گزارش دفتر مبارزه با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد به‌عنوان یک “مسیر حیاتی” برای تجارت کپتاگون ظهور کرده است.” 

تا پایان سال ۲۰۲۳، مقامات عراقی ۳۰ برابر بیشتر از سال ۲۰۱۹ کپتاگون ضبط کرده‌اند. تنها در سال ۲۰۲۳ بیش از ۴.۱ تن قرص توقیف شد. 
دفتر مبارزه با مواد مخدر و جرم سازمان ملل در گزارشی که اوایل امسال منتشر شد، اعلام کرد: “عراق در معرض خطر تبدیل شدن به یک گره مهم‌تر در اکوسیستم قاچاق مواد مخدر در خاورمیانه و نزدیک قرار دارد.” 

کپتاگون از طریق اردن به خلیج فارس قاچاق شده و همچنین از طریق لبنان به جنوب اروپا ارسال شده است، جایی که مدت‌ها به‌عنوان یک نقطه انتقال برای کپتاگون مقصد شبه‌جزیره عربستان عمل می‌کرد. در میان ضبط‌های بزرگ در جنوب اروپا، پلیس ایتالیا در سال ۲۰۲۰ قرص‌های کپتاگونی به ارزش ۱ میلیارد دلار را توقیف کرد. مقامات هلند و آلمان نیز آزمایشگاه‌های کپتاگون را در کشورهای خود شناسایی کرده‌اند. 

رز گفت: “در نهایت، وقتی به برخی از این عوامل جنایتکار نگاه می‌کنیم، آن‌ها از قبل شروع به متنوع‌سازی فعالیت‌های خود کرده‌اند.” 






نظر شما درباره این مقاله:







روسیه ۴۰۰۰ نظامی ایران را از سوریه تخلیه کرد
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 19.12.2024, 14:23

روسیه ۴۰۰۰ نظامی ایران را از سوریه تخلیه کرد


ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، روز پنجشنبه اعلام کرد که کشورش به تخلیه ۴۰۰۰ “رزمنده ایرانی” از سوریه کمک کرده است. در این کشور، رژیم ۶۱ ساله حزب بعث پس از تصرف پایتخت دمشق توسط گروه‌های ضد رژیم در اوایل ماه جاری به پایان رسید.

پوتین در کنفرانس خبری سالانه و برنامه تماس زنده خود در مسکو گفت: “اگر پیش‌تر، مثلاً دوستان ایرانی ما از ما درخواست می‌کردند که به انتقال نیروهایشان به خاک سوریه کمک کنیم، حالا از ما خواسته‌اند آن‌ها را از آنجا خارج کنیم. ما ۴۰۰۰ رزمنده ایرانی را از پایگاه حمیمیم به تهران منتقل کردیم.”

رئیس‌جمهور گفت که حدود ۳۰,۰۰۰ نفر از شهر حلب دفاع می‌کردند، زمانی که ۳۵۰ نیرو از گروه‌های ضد رژیم اواخر ماه گذشته به این شهر نزدیک شدند. او افزود: “نیروهای دولتی، و به همراه آن‌ها واحدهای موسوم به طرفدار ایران، بدون درگیری عقب‌نشینی کردند، مواضع خود را منفجر کردند و رفتند.”

پوتین در پاسخ به این پرسش که آیا روسیه پایگاه‌های خود در سوریه را ترک خواهد کرد، اظهار داشت که هنوز تصمیمی در این مورد گرفته نشده است. او گفت: “ما باید خودمان تصمیم بگیریم که روابطمان با نیروهای سیاسی‌ای که اکنون کنترل اوضاع را در دست دارند و در آینده نیز خواهند داشت، چگونه توسعه خواهد یافت. منافع ما باید همسو باشد.”

او همچنین پیشنهاد داد که از پایگاه‌های مسکو در حمیمیم و طرطوس برای ارسال کمک‌های بشردوستانه استفاده شود.

درباره اسد و خبرنگار ناپدید شده آمریکا در سوریه

پوتین گفت که از زمان فرار بشار اسد، رهبر برکنار شده رژیم سوریه که در روسیه پناه گرفته است، با او صحبت نکرده است.

رهبر روسیه گفت که هنوز با اسد که در مسکو پناه گرفته است، دیدار نکرده، اما قصد دارد این کار را انجام دهد و از او درباره آستین تایس، روزنامه‌نگار آمریکایی که ۱۲ سال پیش در سوریه ناپدید شده است، سؤال کند. 

پوتین گفت: “ما همچنین می‌توانیم این سؤال را از کسانی که بر اوضاع در سوریه کنترل دارند، مطرح کنیم.”

سقوط اسد ضربه‌ای دردناک به روسیه وارد کرده است. این کشور ۹ سال پیش برای حمایت از دولت اسد در میانه یک جنگ داخلی، مداخله نظامی در سوریه را آغاز کرد.

مسکو به سرعت تلاش کرده تا با شورشیان پیروز تماس برقرار کند تا از امنیت پرسنل دیپلماتیک و نظامی خود در کشور اطمینان حاصل کند و تلاش کند قرارداد اجاره پایگاه‌های هوایی و دریایی خود در سوریه را تمدید کند. 

رسانه‌های دولتی روسیه گزارش دادند که شهروندان عادی پیش از برگزاری این برنامه بیش از ۲ میلیون سؤال ارسال کرده‌اند.






نظر شما درباره این مقاله:







حضور ایران در سوریه مانع «نسل‌کشی در غزه» نشد
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 19.12.2024, 14:11

وزیر خارجه ترکیه در جواب خامنه‌ای:

حضور ایران در سوریه مانع «نسل‌کشی در غزه» نشد


هاکان فیدان در مصاحبه‌ ویژه با شبکه الجزیره، درباره سخنان رهبر جمهوری اسلامی مبنی بر این که سرنگونی اسد نتیجه یک برنامه‌ریزی از سوی آمریکا و اسرائیل بوده و همچنین در پاسخ به پرسشی درباره شکست «محور مقاومت» گفت: «دوستان ایرانی ما ناراحت نشوند اما ما این بحث را شاید هزار بار با آن‌ها انجام داده‌ایم. به هر حال، حضور آن‌ها در سوریه نتوانست از وقوع یک نسل‌کشی بزرگ در غزه جلوگیری کند.»

خامنه‌ای ۲۱ آذر وعده بازپس‌گیری سوریه را داد و با اشاره تلویحی به نقش ترکیه در تحولات سوریه، افزود که «یک دولت همسایه‌ سوریه نقش آشکاری را در این زمینه ایفا می‌کند.» او در ادامه گفت که با وجود این، «عامل اصلی توطئه‌گر و نقشه‌کش اصلی و اتاق فرمان اصلی»، در آمریکا و اسرائیل است.

وی در در پاسخ به این پرسش که «رهبر ایران، آیت‌الله علی خامنه‌ای، گفته است سرنگونی اسد نتیجه یک برنامه‌ریزی از سوی آمریکا و اسرائیل است. به نظر می‌رسد که از دیدگاه آنها، چیزی که به آن «محور مقاومت» می‌گویند، شکست خورده است. شما این موضوع را چگونه می‌بینید؟» گفت: دوستان ایرانی ما ناراحت نشوند، اما ما این بحث را شاید هزار بار با آنها انجام داده‌ایم. به هر حال، حضور آنها در سوریه نتوانست از وقوع یک نسل‌کشی بزرگ در غزه جلوگیری کند.

«ایران و روسیه به نتیجه رسیدند که پیام‌های ما در مورد رژیم اسد درست بوده است»

وزیر امور خارجه ترکیه با بیان این که در جریان تحولات سوریه با روسیه و ایران گفت‌وگوهایی انجام شده و پیام‌های ترکیه به آنها منتقل شده است، گفت: منطقه از گذشته نزدیک درس‌های بزرگی گرفته است.

فیدان با اشاره به اینکه ترکیه با روسیه و ایران به صورت «صریح و صادقانه» رایزنی کرده است، گفت: روس‌ها و ایرانی‌ها که مدت‌هاست در سوریه فعالیت دارند، از ابتدا می‌دانستند که وضعیت رژیم اسد رو به وخامت است و از مشکلات رژیم به‌خوبی آگاه بودند. بنابراین، در مقطعی به این نتیجه رسیدند که پیام‌های ما درست بوده است.

وزیر امور خارجه ترکیه در زمینه اقداماتی که باید در مورد سوریه انجام شود، گفت: ما در دوره‌ای قرار داریم که نیازهای فوری مردم سوریه نمی‌تواند به تأخیر بیفتد. باید شرایطی را فراهم کنیم که پناهجویان بتوانند به سوریه بازگردند. در حال حاضر در سوریه مشکلات ساختاری وجود دارد؛ متأسفانه، سیستم اداری و خدمات عمومی در آنجا دچار فروپاشی شده است. بنابراین، لازم است که این سیستم‌ها مجدداً کارآمد شوند.

«نباید هیچ سلطه‌ای در موضوع سوریه وجود داشته باشد»

وی در پاسخ به اظهارات دونالد ترامپ،​​​​​​​ رئیس‌جمهور منتخب آمریکا، درباره نقش ترکیه در تغییر قدرت در سوریه، گفت: نمی‌توان این مسئله را به عنوان یک تصاحب قدرت تعریف کرد. چنین توصیفی از وقایع سوریه یک اشتباه جدی خواهد بود. از دیدگاه مردم سوریه، این مسئله یک تصاحب قدرت نیست. بلکه چیزی که اتفاق افتاده، این است که اراده مردم سوریه در حال مدیریت اوضاع و به دست گرفتن کنترل امور است.

فیدان در پاسخ به سئوال «آیا درست نیست که بگوییم قدرتی که سوریه را اداره می‌کند با ترکیه است؟» تصریح کرد: ما هرگز چنین چیزی نمی‌خواهیم. من معتقدم که همه ما از وقایع منطقه درس‌های بزرگی گرفته‌ایم. فرهنگ سلطه‌گری منطقه را به نابودی کشانده است.

وزیر خارجه ترکیه در ادامه افزود: بنابراین، نباید هیچ سلطه‌ای نه سلطه ترک‌ها، نه سلطه فارس‌ها و نه سلطه عرب‌ها وجود داشته باشد. ما باید همکاری را اساس کار قرار دهیم و در کنار مردم سوریه قرار بگیریم.

او تأکید کرد که جامعه بین‌الملل باید در کنار مردم سوریه باشد و این حمایت نباید به عنوان نوعی سلطه‌گری تعبیر شود.

«ی.پ.گ/ پ.ک.ک خطر جدی برای منافع ملی ترکیه است»

هاکان فیدان، در سخنانی با اشاره به خطرهای متوجه ترکیه به دلیل موجودیت ی.پ.گ، به‌عنوان شاخه‌ای از گروه تروریستی پ.ک.ک، در شمال سوریه گفت: ی.پ.گ در تلاش است تا حضور و تسلط خود را بر مناطقی که اشغال کرده، حفظ کند. آنها خود را به غرب به‌عنوان گروهی که با داعش مبارزه می‌کند، معرفی می‌کنند. اما این توصیف بازتاب‌دهنده هویت واقعی آنها نیست.

وی ادامه داد: در واقع، آنها در آنجا به‌عنوان یک سازمان تروریستی فعالیت می‌کنند. مبارزه با داعش به تنهایی نمی‌تواند نشان‌دهنده نیت خیر باشد. زیرا گروه‌ها و دولت‌های مختلفی نیز به دلایل متفاوت با داعش مبارزه کرده‌اند. ی.پ.گ در اصل شاخه‌ای از پ.ک.ک است. این گروه، نیروهای خود را از میان جنگجویان تروریست خارجی از ترکیه، ایران، عراق و کشورهای اروپایی جذب کرده است. اما متأسفانه، دوستان غربی واقعیت ارتباط ی.پ.گ با پ.ک.ک را نادیده می‌گیرند.»

فیدان به اعتراف اش کارتر، وزیر دفاع سابق آمریکا، در سال 2016 در مورد این گروه تروریستی اشاره کرد و گفت: اَش کارتر در کنگره آمریکا به ارتباط میان ی.پ.گ و پ.ک.ک اذعان کرد و تصریح کرد که ی.پ.گ و پ.ک.ک اساساً یکسان هستند. آمریکا پ.ک.ک را به‌عنوان یک سازمان تروریستی می‌شناسد.

وزیر خارجه در جواب به این سئوال که «در این شرایط، آیا از آمریکا می‌خواهید که حمایت خود را از نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) که ی.پ.گ جزو اصلی آن است، متوقف کند؟» تصریح کرد: «ترکیه مدت‌هاست که از آمریکا خواسته تا این حمایت‌ها را متوقف کند. این درخواست‌ها از زمان دولت اوباما آغاز شد. در آن زمان به ما توضیح داده شد که این یک وضعیت موقت است.»

فیدان ادامه داد: این موضوع از دیدگاه منافع ملی ما یک تهدید است. ما نمی‌خواهیم که موازنه‌های منطقه برهم بخورد. با این حال، موظفیم از منافع ملی خود محافظت کنیم. رایزنی‌ها با آمریکا در این زمینه ادامه دارد.

«دولت نتانیاهو نه تنها یک دولت نسل‌کش است، بلکه گرایش به خودکشی نیز دارد»

وزیر امور خارجه ترکیه در خصوص گسترش اشغال بلندی‌های جولان توسط اسرائیل، اظهار داشت: در روزهای ابتدایی، چند اقدام نخست اسرائیل ممکن بود به‌عنوان تدابیر امنیتی تلقی شود. اما پس از اینکه دولت (بنیامین) نتانیاهو اعلام کرد جمعیت بلندی‌های جولان اشغالی را دو برابر خواهد کرد، این مسئله به نظر من ابعاد جدیدی پیدا کرد.»

فیدان تاکید کرد: به نظر من، دولت نتانیاهو نه تنها یک دولت نسل‌کش است، بلکه گرایش به خودکشی نیز دارد. این دولت نه تنها آینده منطقه، عرب‌ها و مسلمانان را تهدید می‌کند، بلکه آینده یهودیان و مردم اسرائیل را نیز به خطر می‌اندازد.

فیدان تصریح کرد: دولت نتانیاهو میراثی بسیار منفی و خطرناک برای آینده به جا خواهد گذاشت.

خبرگزاری آنادولو / شاهین دمیر
ایران اینترنشنال






نظر شما درباره این مقاله:







حمایت فعالان سیاسی و مدنی و از رضا خندان
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 19.12.2024, 13:47

حمایت فعالان سیاسی و مدنی و از رضا خندان


«بیانیه حمایت بیش از ۷۵۰ فعال سیاسی، مدنی و حقوق بشری از رضا خندان»

در مورخه بیست و سوم آذرماه سال ۱۴۰۳ خورشیدی، جمهوری اسلامی با بازداشت غیر قانونی و غیر موجه رضا خندان، فعال حقوق بشر ایرانی؛ برگ دیگری از دفتر ستم، سرکوب و نقض حقوق بشر را رقم زده است.

اتهام رضا خندان تولید پیکسل‌هایی با متن، “من به حجاب اجباری اعتراض دارم” بوده است. او از حامیان ثابت قدم «جنبش زنان» و همچنین از طرفداران «آزادی پوشش بانوان» می‌باشد.
اینگونه برخوردهای قهرآمیز و ظالمانه در حق شهروندان شریف ایران زمین را قویا محکوم نموده، درخواست آزادی فوری و بی قید و شرط ایشان و همچنین سایر فعالان و کنشگران سیاسی، مدنی و حقوق بشری را داریم.

همچنین اعلام می‌کنیم که مسئولیت حفظ سلامتی و جان این فعال مدنی و حقوق بشری، بر عهده نظام جمهوری اسلامی خواهد بود.

به امید آزادی همه زندانیان سیاسی
۱۸ دسامبر۲۰۲۴/ ۲۸ آذر ۱۴۰۳

امضاء کنندگان به ترتیب حروف الفبا:

ناصر آذرافروز
فرمیسک آذرامین
آرش آذرخش
کمال آذری
محمدرضا آرین
سروش آزادی
محمدرضا آزادیان
مجید آژنگ
میرزا آقا عسگری مانی
حسین آقاسی
پروانه آل بویه
مهرداد آهن خواه
رضا آیلور
بهنام ابراهیم زاده
محمد ابراهیم زاده
مهدی ابراهیم زاده
پژمان ابراهیمی
امیر ابراهیمی
صمد ابري
سهیلا ابطحی
مریم ابهری
محمد ابوطالبی
شراره اتابکی نصرتی فرد
مینا احدی
امیر احمدی آریان
مهرداد احسانی پور
احمد احقری
شاهرخ احکامی
حمید احمدزاده
داود احمدلو
نوشین احمدی خراسانی
داریوش احمدی
احمد احمدی
زرتشت احمدی راغب
شهناز احمدی
مژگان احمدیه
سیروس اخوان
مهشید ادریسی
سهیلا ارجمند
پروین اردلان
ابوالفضل اردوخانی
محمد ارسي
لیلا ارشد
نائله اروجی
بهروز اسدی
محمدرضا اسدی
رضا اسدی
سايه اسلامي
کیقباد اسماعیل پور
زینت اسماعیل‌زاده
مریم اشرافی
کمال اطهاری
بیژن اعتدالی
امیر اعتدالی
پریسا اعظمی دادخواه
محمد اعظمی
بيژن افتخاري
مژگان افشار
سهند افشار
سعید افشار
مریم افشاری
ژاله افشاری
علی افشاری
شهرام اقبال زاده
اقبال اقبالی
گودرز اقتداری
عالیه اقدام دوست
الن اکباتانی
محمد جواد اکبرین
احمد اکبر خانی
حمید اکبری
روزبه اکرادی
شهناز اکملی
مینو الوندی
بابک امیر خسروی
الهه امیرانتظام
عظیم امیری
محمود امیری مقدم
محمدعلی امینی
مهدی امینی
آسیه امینی
جواد امینی
محمد اولیایی فرد
علی انتشاری
ناهید انتصاری
شهلا انتصاری
پروانه انداچه
سهیلا انزلی
صبا انصاری
حسين انور حقيقي
سیف اهدائی
مريم اهري
لیلا ایپکچی
علی ایزدی
مژگان اینانلو
رضوان بابایی منش
میترا بابک
زری باجلان
لادن بازرگان
عبدالعلی بازرگان
پارتین باستان
پری باغبان
هاله باقرزاده
حسن باقری نیا
مریم بحری
حسین بحیرایی
فهیمه بخشی پور
تارا بدری
منیره برادران
امیر برادری
سعید برزین
عبداله بروجردی
بهروز برومند
رویا برومند
رضا برومند
لادن برومند
عشرت بستجانی
نسرین بصیری
خسرو بندری
فریده بها الدینی
فرامرز بهار
مازیار بهاری
امیرحسین بهبودی
اعظم بهرامی
عصمت بهرامی
نیما بهرامی
باربد بهروان
وحید بهشتی
منصوره بهکیش
سیما بهمنش
حمید بی آزار
بهروز بيات
حسن بیات
نادر بیاتی
نورا بیانی
نیلوفر بیضایی
ویدا بیگلری
کورش پارسا
داويد پارسيان
مریم پالیزبان
سپیده پاولز
مهناز پراکند
حمید پرداز
علی پرسان
حسین پرهیزگار
محمد پروین
امیرحسین پزشکی
ژینوس پزشکی
جعفر پناهی
مهدی پور طالبی
مریم پور تنگستانی
پروین پور مجیدیان
بیژن پور بهنام
محمدرضا پورابراهیم
مصطفی پوراحمد
پویا پورامین
احمد پورمندی
مهرداد پوشائی
روناک پولادیان
قاسم پولادیان
پریسا پوینده
بیژن پیرزاده
سعید پیوندی
فردوس تاج دینی
علی تاجمیر
ریحانه تبریزی
منصور تجلي
محمد ترابی
محسن ترکمن
گلی تقوی
طلعت تقی نیا
فریده تنکابنی
مریم تهرانی
شهرام تهرانی
نیره توحیدی
زهرا توفیق
آلان توفیقی
ژينوس توكلي
محسن تولایی
حسین ثوری
مهدی جامی
بیژن جانفشان
بهروز جاوید تهرانی
فرخنده جبارزادگان
حسین جزایری
مهدی جعفری گرزینی
محمود جعفری
اعظم جعفری
کمال جعفری یزدی
خسرو جعفری
جمال جعفریان
پویا جگروند
ماهان جلال دوست
آمیتیس جلالی
نرگس جلالی
رابعه جلیلی
⁠عاطفه جلیلی
علی جلیلی
افشین جم
زری جمالی
عباس جمالی
آبتین جنت سرشت
افسانه جهانگيري
فرزاد جواهری
امیر جواهری لنگرودی
کامران چاه تل
سهراب چمن آرا
مینو حاجی طاهری
مهدی حاجی اسماعیلی
فرخنده حاجی زاده
شهاب الدین حائری شیرازی
منیژه حبشی
محترم حبیبی
قدسی حجازی
فاطمه حسن پور
ابراهیم حسن زاده
محمدحسن حسن زاده مهرآبادی
طیبه حسنلو
نسرین حسنی
مریم حسین زاده
منصور حسین زاده
فاطمه حسین‌زاده
منصوره حسینی یگانه
ماهرخ حسینی دشتی
مهران حسینی دشتی
محمد حسینی نژاد
میترا حق دوست
باقر حقي
نورا حقی
عبدالکریم حکیمی
محسن حکیمی
میر حمید عمرانی
احمد حمیدزاده
علی حمیدیان
محمد ولی حیدر بیگی
اعظم خاتم
حوریه خان پور
احمداکبر خانی
شبنم خان مصدق
عیسی خان حاتمی
مهدی خان بابا تهرانی
حوریه خانزاده
مهین خدیوی
عباس خرسندی
فرهاد خسرو خاور
منصوره خسروشاهی
مصطفی خسروی بابادی
محمدرضا خسروی
صدیق خسروی
محمدرضا خسروی
بهروز خلیق
سید مرتضی خلیلی
خلیل خلیلی پور دارستانی
وحید خموشی
رضا خندان مهابادی
هاشم خواستار
هیمن خواستان
محمدرضا خوانساری
آذر خونانی
جمشید خونجوش
مهوش دالایی
سهیلا دالوند
اکبر دانش سرارودی
حمید دانشوری
کاذیمیر دبونه
لیدا درفشه
مهرداد درویش پور
مهناز دشتی
مسعود دقیقی
مصطفی دهباشی زاده
سعید دهقان
معصومه دهقان
هیربد دهقانی آذر
احسان دهکردی
آزاده دواچی
مهدی دوزنده خراسانی
نعیمه دوستدار
پرویز دستمالچی
اکبر دوستدار‌ صنایع
هوتن دولتی
اعظم ذاتی
پروانه راد
سيامك رادمهر
سارا راستگو
سمیه راموز
(جواد) رامین حائری
لیلا راوند
مصطفی رباطی
حمید رحمانی
بهرام رحمانی وحید
محمود رحمانی
تقی رحمانی
زهره رحمانیان
احمد رحیمی
ابراهیم رحیمی
منوچهر رحیمی دوگاهی
ژاله رزمی
مسعود رسا
اصغر رستگار
یوسف رشوندی سرداری
لاله رشیدی
عین الله رضازاده جویباری
حمید رضایی
فاطمه رضایی‌
فريده رضوي
فریدا رضوی
انسی رفیعی
عرفان  رمیزی پور
شعله رمینی
مهين رنجبر افشار
محمدرضا رنجبران
کتایون رهنوردی
رضا روحانی
بیژن روحانی
میهن روستا
فواد روستایی
نسیم  روشنایی
سهیلا رئوفی
حسین رئیسی
رقیه زارع پور حیدری
نیما زاگرس
علیرضا زاهد
احمد زاهدی لنگرودی
اسماعیل زرگریان
محسن زمانی
محمد زمانی
مهدی زمانی سرابی
سعید رضا زواره
شعله زمینی
منصور زند
ماندانا زندیان
حسین زهتاب
ملیحه زهتاب
محمود زهرائی
اکرم زینالی
مرجان ساتراپی
ماهرخ سار‌ یداللهی
علی ساکی
زویا سپهري
حسین ستوده فر
نسرین ستوده
آزاده سجادی
زری سدر نشین
حسین سربندی
فاطمه سرحدی زاده
محمد رضا سرگلزایی
سوسن سرخوش
عبدی سردا
رضا سرداری
جلال سرفراز
مریم سطوت
پرویز سفری
مسعود سفری نسب
امیر سلطانی
سیامک سلطانی
رعنا سلیمانی
آرش سلیمانی
منصور سلیمانی
خسرو سمنانی
فرزاد سهرابی
توفیق سهرابی
ستاره سهیلی
محمد سهیمی
سهیل سیاه پوش
دکتر سیف اهدائی
معص.مه شاپوری
مینا شاپوری
علی شاکری
کریم شامبیاتی
رضا شاه حسینی
فریده شاهگلی
ساسان شاهین
رخساره شجاع الدین
منصوره شجاعی
رزیتا شرف‌ جهان
شیوا شفاهی
شهرزاد شمس
حسن شمس
گوهر شمیرانی
آذر شهاب
رفعت شهابی
پروین شهبازی
امید شهبازی
شیما شهرابی
سعید شوهانی
امیر شیبانی
محمدرضا شیخ احمدی
علی اصغر شیخ علیان
اصغر شیرازی
رضا شیرازی
روحی شیرانپور
حسین شیرزاد
اصغر شیری
⁠ابراهیم شیری
مریم شیرین سخن
سرور صاحبی
عباس صادقی
مرتضی صادقی
فریدون صارمی
فریبرز صارمی
مهديه صالحي پور
مهوش صالحی
افسانه صالحی
رویا صحرائی
کریم صفری
⁠ابراهیم صفری
جمال صفری
مسعود صفری نصب
فریده  صلواتی
علی صمد
کیوان صمیمی
فرزاد صيازاده
رضا ضرابى
پروین ضرابی
منظر ضرابی
وحیده ضیا محمودی
نسرین طاعتیان
رضا طالبی
فرزانه طاهری
⁠فریبا طاهری
مهناز طاهری
علی طبیعت
اردشیر طهماسبی
معصومه طوفان ‌پور
⁠پیمان عارف
محمود عاشوری
محمدرضا عالی پیام (هالو)
احمد عالی نژاد
شیرین عبادی
امیر عباس قربانی
بهرام عباسی
ایمان عبدی
احمد عدسکار
سعیده عدل گستر
علی عرب
ناهید عزیزپناه
سپیده عسگری
غلام عسگری
هژیر عطاری
محمدرضا عطایی
حسن عطایی
روئین عطوفت
اشرف عظیم‌زاده میلانی
فرزانه عظیمی
فریده علاستی
رضا علامه زاده
کاظم علمداری
احمد علوی
رضا علیجانی
وحيد عليزاده رزازي
حسین علیزاده
همایون علیزاده
خسرو علیکردی
افسون علیمرادیان
مناف عماری
ژیلا عمرانی
آیدا عمیدی
زهرا غلامرضایی
آزاد فارسانى
مهرنوش فاریابی
لیدا فاضلی
مهرانه فاطمی
رضا فانی یزدی
مهدی فتاپور
اتابک فتح الله زاده
مسعود فتحی
منیژه فتحی
جواد فخارزاده
سجاد فخاریان،
صدیقه فخر آبادی
اسدالله فخیمی
شهرام فداکار
فرهاد فرجاد
منصور فرجی
حسن فرشتیان
ربابه فرخ‌ بروجردی
رقیه فرزانه
⁠آزاده فرقانی
ابوعلی فرمان
شروین فرمد
کیا فرمد
ویدا فرهودی
منصور فرهنگ
نسرین فرومند
پرستو فروهر
نسرین فروهمند
سیامک فرید
فریده فرید‌ تنکابنی
پروین فهیمی
مهین فهیمی
⁠ناصر فهیمی
⁠اشرف فهیمی
کامران قادری
ناهید قاسمی
فرهنگ قاسمی
وجی قاسمی
شهریار قاسمی
مهدی قاطعی
حمیدرضا قائنی نژاد
سیاوش قائنی
آیدا قجر
مهدي قدسي
شهناز قراگوزلو
اميرعباس قربانى
کریم قصیم
زهرا قضات
سمیه قضات
اردشیر قلندری
مریم قلی زاده
رحیم قلیپور
علی قلیلو
منوچهر قنبری
محسن قنبری
مصطفی قهرمانی
غنچه قوامی
سرور كسمايي
اسد كياني
رحمان. ک- کوشانی
شیما کاپله
مهرانگیز کار
رسول کاظمی
حسن‌ کاظمی
علی کامرانی
یاسر کاهانی پور
رضا کاویانی
زهرا کتابدار
روح انگیز کراچی
کاظم کردوانی
کاوه کرمانشاهی
بهزاد کریمی
نسرین کرمپور
محمد کریم بیگی
مریم کریم بیگی
ملیحه کریم الدینی
ویناب کریمی
اکبر کریمیان
سرور کسمایی
سهیل کشاورز
نوشین کشاورزنیا
اقدس کشوری
ویگن کشیش زاده
شیلا کلامی
علی کلایی
حسن کلانتری
طناز کلاهچیان
رسول کمال
حسن کمالپور
ناصر کنگره
پروین کهزادی
مهدی کیا
جلال کیابی
مانی کیومرثی
منیژه گازرانی
منوچهر گرگین پور
مهدیه گلرو
حسن گلشاهی
سهیلا گلشاهی
پارسا گلشنی
باربد گلشیری
سعیدرضا گنجی زاده زواره
ژاله گوهری
رضا گیاهچی (بهرنگ)
عطا گیلانی
علیرضا لاچین
مسعود لدنی
جواد لعل محمدی
وحید لعلی پور
رحمان لیوانی
مسعود مافان
صدیقه مالکی فرد
رضا مالکی
عفت ماهباز
مهناز متین
اکبر مجتبی زاده
داریوش مجلسی
كيانوش مجيدي
منصور مجیدی
اکبر محبتی زاده
جواد محبوبی
جمشید محبوبی
محمود محبوبی
شیوا محبوبی
مرضیه محبی
فرزانه محجوب
پروین محسنی
کبرا محسنی
زهره محققی
سیران محمدحسینی
منوچهر محمدی
جمشید محمدی
بیتا محمدی
⁠مهرداد محمدی
⁠مهوش محمدی پی
ملیحه محمدی
فرحناز محمدی
فرزاد محمودی
فرشاد محمودی
شورش محی
منوچهر مختاری
پرویز مختاری
فرح مداین
سیدجلال مدبر
پرویز مددی
غزل مرادی
عبدالله مرادی
دیاکو مرادی
عبدالله مرادیان
شهناز مرتب
عبدالرسول مرتضوی
رادا مردانی
گرجی مرزبان
رضا مسموعی
دلشاد مرصوص
مسعود مژدهی
محمدرضا مستانه سلجوقی
بهروز مستجاب الدعوه
شکراله مسیح پور
مسعوده مشایخ
نیما مشعوف
مهرداد مشهدی
سجاد مشهدی همت آبادی
اکرم مصباح
کاظم مصدق
حمید مصدق
حمیرا مصلایی
سما معاني
گیسو معصوم نیا
محمود معمارنژاد
ملیحه مغازه ای
هایده مغیثی
اسماعیل مفتی زاده
شهرام مقدم
رضوان مقدم
خدیجه مقدم
حمید مقدم
کریستینا مقدم
داود مقدوری
محمد مقیمی
محمدعلی مکنعلی
ژیلا مکوندی
مهری ملا شیخی
کیوان ملکی
ایرج ممقانی
مهدی ممکن
سام منتظری
لیلا مندرالی
هلن منشی زاده
سیروان منصوری
مسعود منصوريان
مانوش منوچهری
ناصر مهاجر
آفرين مهاجر
فرح‌ مهاجر
شهرزاد مهدوی
محمد مهدوی‌فر
بیژن مهر
ویدا مهران نیا
فریبرز مهران ادیب
فرید مهران ادیب
شهلا مهرگانی
پروين موسوى
حافظ موسوی
فرنگیس موسوی
علی اکبر موسوی (خوئینی)
رضا مولایی نژاد
آزاده مومنی
علی اکبر مهدی
فرهاد میثمی
یاسر میردامادی
اشرف میر هاشمی
سيروس ميرزايي
فرشته میرزایی فرد
مجید میرزایی
سیروس میرزایی
شیلان میرزایی
انور میرستاری
لیلا میرغفاری
مهران ميرفخرايي
عباس میلانی
فرزانه میلانی
تهمینه میلانی
عباس میلانی
نیما ناصرآبادی
پوران ناظمی
حسن نایب هاشم
افسانه نجاتی
رضا نجفی
صبری نجفی
مهشید نجفی
مرجان نجفی
نیکزاد نجومی
سارا نخعی
مهدی نخل احمدی
مریم نراقی
شمیلا نژاد هاشمی
آذر نصر
هلن نصرت
اصغر نصرتی
مهدی نصیری
شیوا نظر آهاری
طیبه نظری
محمد نظری
غلامرضا نعمتی
احمد نعیم هیرمندزاده
آذر نفیسی
مسعود نقره کار
احمد نقوی
محمود نقوی
محمد نکو روح
محسن نکومنش
فرخ نگهدار
سیامک نمازی
مهرزاد نمو روح
حسینعلی نوذری
مهدی نوربخش
روشنك نورعليان
مریم نوری
محمد نوریزاد
ناصر نوری زاده
پرویز نویدی
ژاله نیازی
ایرج نیری
قاسم نیکبخت
محمدرضا نیکفر
مرسده هاشمی
کامران هاشمیان
اصغر هداوندی
بهزاد همایونی
حميد همت پور
توران همتی
مسعود همتی
امیر همتی
پروین همتی
شاهين هنروش
محمد هوشمند
عباس واحدیان شاهرودی
داریوش وثوقی
⁠مریم وحید
نيك وزيري
طهماسب وزیری
صدیقه وسمقی
مهدی وطن خواه
مهرزاد وطن‌ آبادی
فروغ وطنی شیخ الاسلامی
اسماعیل وفا یغمایی
لیلا یاوری
احسان یزدانی
ناصر یزدیان
محسن یلفانی
روزبه یقینی
حسن یوسفی اشکوری
ثریا یوسفی
داریوش یوسفی
Véronique Hauleux
انجمن زن زندگی آزادی فرانکفورت- ماینز  - ویسبادن
پزشكان مدافع حقوق بشر در ايران- اطريش
فروم ايرانيان در اطريش
کانون دفاع از زندانیان سیاسی ایران(هلند)
كميته دفاع از حقوق بشر در ايران- اطريش






نظر شما درباره این مقاله:







مغالطه‌های مکرر، این‌بار در خصوص مسائل زنان
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 19.12.2024, 12:02

مغالطه‌های مکرر، این‌بار در خصوص مسائل زنان


احمد علوی

در روز سه شنبه ۲۷ آذر سال ۱۴۰۳ یک سخنرانی برای خامنه‌ای که مخاطبینش با عنوان ” اقشار مختلف بانوان ” توصیف شده از سوی دفترش سازماندهی شد. خامنه‌ای در سخنرانی خود برای “اقشار مختلف بانوان” نمونه دیگر از مغالطات تکراری رهبر ولایی را این‌بار در خصوص مسائل زنان به نمایش گذاشت. سخنان علی خامنه‌ای البته بعدا به شکل یک متن نوشتاری در صفحه اینترنتی او در معرض دید قرار گرفت. این یاداشت بر مبنای همان متن نوشتاری تهیه شده است.

این متن نوشتاری سخنان خامنه‌ای مجموعه است مرکب از انواع مغالطه‌های نظیر تعمیم ناموجه، پهلوان پنبه، توطئه‌گرایی، ایده‌آل‌گرایی، دورباطل، علت جعلی، ادعای بدون دلیل، و تقلیل‌گرایی، انگیزه خوانی، حمله شخصی و بارها در متن تکرار شده است. برخی از این جملات و گزاره‌های متن سخنرانی رهبر رژیم می‌تواند در ذیل چندین نوع مغالطه طبقه بندی شود همچنین شمار مغالطه‌های بیش از مواردی است که به فشردگی به آنها اشاره شده است. بنابراین اختصار از بررسی همه مغالطه‌ها، طبقه بندی اخص و اشاره به همه آنها خودداری شده است.

۱. مغالطه کلی‌گویی (Hasty Generalization)
«بی‌صداقتیِ سرمایه‌داران غربی است که امروز بر دنیا مسلّطند. این بی‌صداقتی، در قضایای مختلف دیده شده.»
توضیح: در این جمله، همه سرمایه‌داران غربی به “بی‌صداقتی” متهم شده‌اند، آنهم بدون ارائه شواهد کافی یا بررسی جامع. این مفاهیم دارای سور منطقی(Quantifier) نیستند، بنابراین قابل تایید یا رد نمی‌‌باشند.

۲. مغالطه علت جعلی (False Cause)
«بحث آزادی زن و استقلال مالیِ زن را مطرح کردند... باطنش این بود که کارخانجاتشان احتیاج به کارگر داشت.»
توضیح: اینجا فرض شده که هدف اصلی استقلال مالی زنان، تأمین نیروی کار ارزان برای کارخانه‌ها بوده است، بدون الینکه سایر دلایل مانند عوامل فرهنگی و اجتماعی و جنبش‌های اجتماعی زنان مطرح شود.

۳. مغالطه انگیزه‌خوانی (Ad Hominem - Circumstantial)
«انگیزه، دست‌اندازی سیاسی و استعماری است... در زیر یک ظاهر فلسفی، در زیر یک ظاهر نظری، در زیر یک ظاهر انسان‌دوستانه پنهان می‌کنند.»
توضیح: به جای نقد دلایل یا سیاست‌ها، به نیت و انگیزه سیاستمداران غربی حمله شده است. توضیح: به جای نقد دلایل یا سیاست‌ها، به نیت و انگیزه سیاستمداران غربی حمله شده است.

۴. مغالطه قیاس ناقص (False Analogy)
«یک نمونه‌اش در حدود یک قرن پیش، بحث آزادی زن و استقلال مالی زن... نمونه‌ی دیگر مسئله‌ی آزادی بردگان در آمریکا است.»
توضیح: مقایسه آزادی زنان با آزادی بردگان، به دلیل تفاوت‌های اساسی در زمینه و اهداف، مقایسه‌ای ناقص است.

۵. مغالطه تله یا دام مغالطه‌آمیز (Slippery Slope)
«آن‌ها زن‌ها را برای کارگری آوردند، آن‌هم با دستمزد کمتر از مردان.»
توضیح: این استدلال بیان می‌کند که آزادی زنان منجر به استثمار اقتصادی آن‌ها شد، بدون توضیح مراحل و علل دیگر.

۶. مغالطه تعمیم منفی (Negative Stereotyping)
«سیاستمداران عالم و سرمایه‌داران عالم... منشأ استعمار در دنیا بودند.»
توضیح: همه سیاستمداران و سرمایه‌داران به‌عنوان مسبب استعمار و مشکلات معرفی شده‌اند. این تعمیم قابل تایید نیست.

۷. مغالطه توسل به احساسات (Appeal to Emotion)
«امروز و دیروز، سیاستمداران عالم و سرمایه‌داران عالم در همه‌ی مسائل مربوط به سبک زندگی بشر دخالت می‌کنند.»
توضیح: این جمله سعی دارد احساسات منفی مخاطب نسبت به سیاستمداران و سرمایه‌داران را برانگیزد.

۸. مغالطه توسل به احساسات (Appeal to Emotion):
«امروز جنایات بزرگ در حق زنان توسط صاحبان قدرت، سیاست و ثروت در جهان غرب و جوامع تحت تأثیر غرب صورت می‌گیرد.»
در این جمله، با استفاده از واژه‌هایی مانند “جنایات بزرگ”، مخاطب به سمت احساسات منفی سوق داده می‌شود، بدون ارائه شواهد مشخص برای این ادعا.

۹. مغالطه انگیزه پنهان (Appeal to Motive):
«هدف اصلی آن‌ها از مطرح کردن آزادی زنان، بیرون کشاندن زنان از محیط خانواده و سپردن نقش‌های مردانه به آنها و محروم کردن زنان از نقش اصلی و خدا داده آنان است.»
این جمله بدون شواهد، ادعا می‌کند که هدف اصلی آزادی زنان، آسیب به نقش‌های سنتی و خانوادگی است و یک انگیزه پنهان و منفی برای آن معرفی می‌کند.

۱۰. مغالطه علت جعلی (False Cause):
«این‌که در غرب روابط خانوادگی گسیخته است، این‌که بنیان خانواده‌ها متزلزل است، این‌که مرد و زن در خانواده علیه یکدیگرند، این‌ها همه به دلیل همین مفاهیم غلطی است که ترویج کرده‌اند.»
این جمله رابطه علت و معلول را بدون شواهد منطقی برقرار می‌کند و تمام مشکلات خانواده در غرب را به “علل و مفاهیم غلط” نسبت می‌دهد.

۱۱. مغالطه مصادره به مطلوب (Cherry Picking):
«نظام‌های غربی امروز افتخار می‌کنند که زن‌ها کارهای مردانه انجام دهند، اما به آن‌ها ظلم می‌کنند که کارهای مناسبِ شأن و طبیعت زنانه را از آن‌ها می‌گیرند.»
در این جمله، تنها جنبه‌هایی از شرایط زنان در غرب که به نظر گوینده منفی است، ذکر می‌شود، در حالی که جنبه‌های مثبت نادیده گرفته شده است.

۱۲. مغالطه پهلوان پنبه (Strawman Fallacy):
«این‌ها می‌گویند که زن باید آزاد باشد؛ این آزادی یعنی زن در اختیار مرد قرار بگیرد تا مرد هرجور خواست از او استفاده کند.»
این جمله مفهوم آزادی زنان را تحریف می‌کند و تعمیم می‌دهد و به جای نقد ایده واقعی آزادی، یک نسخه کاریکاتوری از آن را مورد حمله قرار می‌دهد.

۱۳. مغالطه تعمیم فرهنگی (Ethnocentrism):
«زن در اسلام جایگاه بسیار رفیع‌تری از زن در تمدن غربی دارد.»
این جمله بدون مقایسه دقیق و شواهد، برتری یک فرهنگ را بر دیگری اعلام می‌کند و ارزش‌های خاص فرهنگی را جهانی فرض می‌کند.

۱۴. مغالطه نتیجه‌گیری از موارد جزئی (Anecdotal Evidence):
«بسیاری از زنان غربی که به ایران می‌آیند، از وضعیت زن در غرب و بی‌عدالتی‌ای که در آن‌جا به زنان می‌شود، شکایت دارند.»
این ادعا بر اساس شواهد حکایتی و محدود از تجربه معدود زنان غربی است، اما به کل جمعیت تعمیم داده شده است.

۱۵. مغالطه دوگانه‌سازی (False Dichotomy):
«اگر بخواهند به زنان آزادی دهند، باید این آزادی از دست مردان زورگو و هوسران گرفته شود، نه این‌که آزادی به معنای رها کردن زن در اختیار هوسران‌ها باشد.»
این جمله دو گزینه مخالف (آزادی از مردان یا آزادی به معنای رها شدن) ارائه می‌دهد و سایر احتمالات نادیده گرفته می‌شود.

۱۶. مغالطه نقل قول تحریف شده (Quotation Out of Context):
«غربی‌ها مدام از حقوق زنان حرف می‌زنند اما در عمل حقوق زن را پایمال می‌کنند.»
این جمله مفاهیم گسترده‌ای مانند “حقوق زنان” را بدون زمینه یا مستندات خاص به ادعاهای نامشخص نسبت می‌دهد. همچنین انکار می‌کند که زنان به حقوق اجتماعی دست یافته باشند.

۱۷. مغالطه تقلیل‌گرایی (Reductionism):
«زن در غرب ابزاری است برای تبلیغات، برای کار، برای سوءاستفاده مالی و جنسی.»
این جمله جایگاه زن در غرب را به چند نقش محدود و منفی تقلیل می‌دهد، بدون اینکه پیچیدگی‌های جامعه غربی در نظر گرفته شود.

۱۸. مغالطه دور (Circular Reasoning):
«زن در اسلام جایگاهی دارد که او را از ظلم‌های تمدن غربی حفظ می‌کند. چرا؟ چون اسلام زن را محترم می‌داند.»
این استدلال با تکرار یک ادعا (احترام به زن در اسلام) به عنوان دلیل، به جای ارائه شواهد منطقی، به دور می‌افتد.
این مغالطات نشان می‌دهند که متن بیشتر از آنکه به دنبال استدلال منطقی باشد، به سمت تأثیرگذاری احساسی و توجیه پیش‌فرض‌های خود گرایش دارد.

۱۹. مغالطه مقایسه اشتباه (Faulty Comparison)
«زن غربی برای اینکه آزادی داشته باشد، باید از همه حقوق واقعی خودش صرف‌نظر کند.»
این ادعا مقایسه‌ای بین آزادی زن در غرب و حقوق او انجام می‌دهد، اما مفهوم “آزادی” و “حقوق واقعی” بدون تعریف مشخص استفاده شده‌اند، و نتیجه‌گیری بر پایه مقایسه‌ای ناقص است.

۲۰. مغالطه استناد مبهم (Appeal to Vagueness)
«آنچه در غرب به‌عنوان حقوق زن مطرح می‌شود، اغلب چیزی جز تزویر و فریب نیست.»
واژه‌هایی مثل “اغلب” و “تزویر و فریب” بسیار مبهم هستند و ادعا را بدون توضیح یا شواهد کافی مطرح می‌کنند.

۲۱. مغالطه حمله شخصی غیرمستقیم (Ad Hominem Indirect)
«این‌ها که دم از حقوق زن می‌زنند، خودشان بزرگ‌ترین ظالمان علیه زنان هستند.»
به جای نقد منطقی دیدگاه مخالف، حمله‌ای شخصی به افرادی که این دیدگاه را مطرح می‌کنند، انجام شده است.

۲۲. مغالطه ارجاع به عام (Bandwagon)
«اگر به آمارها نگاه کنید، در جوامع غربی بیشترین نرخ طلاق، خودکشی، و جنایت علیه زنان وجود دارد.»
استفاده از “آمارها” بدون ذکر منبع یا جزئیات، با این هدف که اکثریت این نظر را بپذیرند، صورت گرفته است.

۲۳. مغالطه توسل به سنت (Appeal to Tradition)
«در اسلام، زن جایگاه والایی دارد که از ابتدا خداوند برای او مشخص کرده است.»
این ادعا بر اساس سنت دینی ارائه می‌شود، بدون اینکه بررسی کند آیا این سنت در همه موارد بهتر از سایر دیدگاه‌هاست یا خیر.

۲۴. مغالطه سوگیری تأیید (Confirmation Bias)
«هر جا اسلام به‌درستی اجرا شده است، زن از حقوق واقعی خود بهره‌مند شده است.»
این جمله تنها به مواردی که گوینده از آن‌ها رضایت دارد اشاره می‌کند، و مواردی که ممکن است حقوق زنان نادیده گرفته شده باشد، حذف شده است.

۲۵. مغالطه تقلیل تاریخی (Historical Reductionism)
«تمدن غرب از همان ابتدا با زن به‌عنوان یک کالا رفتار کرده است.»
تاریخ تمدن غرب به یک دیدگاه ساده‌سازی‌شده و منفی تقلیل یافته، بدون در نظر گرفتن پیچیدگی‌ها و تغییرات تاریخی.

۲۶. مغالطه پیش‌فرض پنهان (Begging the Question)
«زن در غرب نمی‌تواند به جایگاهی که برای او در نظر گرفته شده برسد، چون آن‌ها به ذات زن اعتقادی ندارند.»
این جمله پیش‌فرض می‌گیرد که “ذات زن” وجود دارد و دیدگاه غرب آن را نادیده می‌گیرد، بدون اینکه این پیش‌فرض اثبات شود.

۲۷. مغالطه تقلیل پیچیدگی (Oversimplification)
«مشکلات زن در غرب همه ناشی از فاصله گرفتن از مفاهیم الهی است.»
مشکلات زنان در غرب به یک دلیل ساده و واحد نسبت داده شده، در حالی که این مسائل دلایل متعددی دارند.

۲۸. مغالطه توسل به نتیجه نهایی (Appeal to Consequences)
«اگر این مفاهیم غربی وارد جامعه ما شود، بنیان خانواده کاملاً نابود می‌شود.»
این جمله بدون شواهد یا دلایل منطقی، پیامدهای فرضی و ناگوار را به پذیرش مفاهیم غربی نسبت می‌دهد.

۲۹. مغالطه ترکیب (Composition)
«چون برخی زنان در غرب از حقوق خود ناراضی‌اند، پس کل نظام غربی حقوق زنان را نادیده می‌گیرد.»
نتیجه‌گیری از بخشی از زنان به کل جامعه تعمیم داده شده است.

۳۰. مغالطه تفکیک (Division)
«چون تمدن غرب با زنان رفتار ابزاری دارد، هر زن غربی نیز قربانی همین نگاه است.»
نتیجه‌گیری از کلیت یک تمدن به همه اعضای آن تعمیم داده شده است.

۳۱. مغالطه انگیزه‌گرایی (Psychogenetic Fallacy)
«آن‌ها از حقوق زنان دم می‌زنند چون می‌خواهند فرهنگ و اقتصاد خود را به جوامع ما تحمیل کنند.»
انگیزه‌سازی برای دیدگاه مخالف به جای بررسی محتوای آن، در اینجا به چشم می‌خورد.

۳۲. مغالطه تکرار بی‌پایه (Repetition)
«زن در غرب به‌عنوان ابزار سوءاستفاده استفاده می‌شود.»
این ادعا بارها در متن تکرار شده است، بدون اینکه شواهد جدید یا منطقی برای آن ارائه شود.

۳۳. مغالطه علت و معلول برعکس (Reverse Causation)
«زیاده‌روی در آزادی زن باعث نابودی خانواده شده است.»
این جمله علت و معلول را معکوس در نظر می‌گیرد، زیرا ممکن است مشکلات خانواده دلایل دیگری داشته باشد و آزادی زنان پیامد آن باشد.

۳۴. مغالطه توسل به افراد خاص (Appeal to Authority)
«برخی از متفکران غربی نیز به این موضوع اذعان کرده‌اند که وضعیت زنان در غرب ناعادلانه است.»
استفاده از نظر “برخی متفکران” بدون ذکر نام یا شواهد دقیق به‌عنوان تأیید دیدگاه، مغالطه‌ای آشکار است.
این تحلیل نشان می‌دهد که متن با مجموعه‌ای از مغالطات تلاش دارد دیدگاهی خاص را تأیید کند، اما استدلال‌های منطقی در آن به شدت کم‌رنگ هستند.

۳۵. مغالطه تعمیم شتاب‌زده (Hasty Generalization)
«زن در غرب فقط برای تبلیغات و جلب مشتری ارزش دارد.»
این جمله به یک کلی‌گویی غیرمنصفانه درباره زنان در غرب می‌پردازد و تمام نقش‌ها و جایگاه‌های آن‌ها را به یک جنبه محدود می‌کند.

۳۶. مغالطه توسل به احساسات (Appeal to Emotion)
«چگونه می‌توان پذیرفت که مادری که برای فرزندش از جان مایه می‌گذارد، این‌گونه بی‌ارزش شود؟»
این ادعا به جای ارائه استدلال منطقی، تلاش دارد احساس همدردی و خشم را برای تأیید دیدگاه برانگیزد.

۳۷. مغالطه دلیل‌نمایی (Post Hoc Ergo Propter Hoc)
«افزایش طلاق در غرب نتیجه مستقیم آزادی زنان است.»
این استدلال بدون بررسی دیگر عوامل، آزادی زنان را علت اصلی افزایش طلاق می‌داند.

۳۸. مغالطه دوگانه‌سازی (False Dichotomy)
«یا باید اسلام را بپذیریم که زن را گرامی می‌دارد، یا مثل غرب زن را به کالا تبدیل کنیم.»
این استدلال تنها دو گزینه ممکن را مطرح می‌کند و سایر رویکردها را نادیده می‌گیرد.

۳۹. مغالطه توسل به کمال (Nirvana Fallacy)
«تنها در نظام اسلامی زن می‌تواند به حقوق واقعی خود برسد.»
این جمله وضعیت مطلوب و کامل را بدون اثبات عملی به یک نظام خاص نسبت می‌دهد و سایر نظام‌ها را نادیده می‌گیرد.

۴۰. مغالطه شخصیت‌محوری (Personal Incredulity)
«چگونه ممکن است غربی‌ها که همواره در پی استعمار و استثمار بوده‌اند، به فکر حقوق زن باشند؟»
این استدلال بر مبنای عدم باور شخصی گوینده به نیت غربی‌هاست، بدون ارائه شواهد.

۴۱. مغالطه بی‌ربطی موضوعی (Irrelevant Conclusion)
«اگر غرب حقوق زنان را رعایت می‌کرد، این همه آمار جنایت و خشونت علیه زنان وجود نداشت.»
این ادعا مسئله حقوق زنان را با جنایت و خشونت مرتبط می‌کند، اما این دو مفهوم لزوماً به شکل مستقیم به هم مربوط نیستند.

۴۲. مغالطه مصادره به مطلوب (Cherry Picking)
«در آمارها، زنان غربی بالاترین نرخ افسردگی را دارند.»
این جمله تنها به آماری خاص اشاره می‌کند که منبع آن مشخص نیست و از دیدگاه گوینده حمایت می‌کند، اما تصویر کلی و عوامل متعدد را نادیده می‌گیرد. به نظر نمی‌‌رسد چنین آماری وجود داشته باشد.

۴۳. مغالطه ارائه تک‌علتی (Single Cause Fallacy)
«تمام مشکلات زنان در غرب به دلیل نبود ارزش‌های اخلاقی است.»
این ادعا مشکلات پیچیده را به یک علت ساده تقلیل می‌دهد.

۴۴. مغالطه هدف متحرک (Moving the Goalposts)
«حتی اگر برخی زنان غربی حقوقی داشته باشند، این حقوق هرگز با کرامت زن در اسلام برابر نیست.»
این استدلال معیار ارزیابی را مدام تغییر می‌دهد تا هر دستاوردی از سوی غرب را نادیده بگیرد.

۴۵. مغالطه کاربرد استعاره‌های تحقیرآمیز (Loaded Language)
«زن در غرب به عروسک خیمه‌شب‌بازی سرمایه‌داران تبدیل شده است.»
استفاده از استعاره‌های تحقیرآمیز به جای استدلال منطقی برای القای احساس منفی نسبت به دیدگاه غرب.

۴۶. مغالطه تناقض‌گویی (Contradictory Statements)
«زن در غرب آزادی ندارد، اما همین آزادی باعث نابودی او شده است.»
این جمله دو ادعای متناقض را به‌طور همزمان مطرح می‌کند.

۴۷. مغالطه تعریف دلخواه (No True Scotsman)
«هر جا زن به حقوق واقعی خود دست یافته، نتیجه اجرای کامل اسلام بوده است.»
این جمله به‌طور پیش‌فرض هر مورد موفقیت‌آمیز را به اسلام نسبت می‌دهد و موارد مخالف را “غیراسلامی” تلقی می‌کند.

۴۸. مغالطه قیاس مع‌الفارق (False Analogy)
«همان‌طور که ماشین بدون سوخت نمی‌تواند کار کند، زن بدون اسلام نمی‌تواند به حقوق خود برسد.»
این قیاس میان دو موضوع متفاوت (ماشین و حقوق زن) انجام شده است که هیچ شباهت منطقی یا ساختاری ندارند.

۴۹. مغالطه استدلال دوری (Circular Reasoning)
«اسلام بهترین نظام برای حقوق زنان است، چون حقوق زنان در اسلام به بهترین شکل رعایت می‌شود.»
این استدلال دلیل و نتیجه را به شکل دایره‌ای به هم وابسته می‌کند.

۵۰. مغالطه تخریب (Poisoning the Well)
«کسانی که از حقوق زن در غرب دفاع می‌کنند، ناآگاه یا مغرض هستند.»
این استدلال با تخریب شخصیت مخالفان، آن‌ها را از پیش بی‌اعتبار می‌کند.

۵۱. مغالطه توسل به مرجعیت مجهول (Anonymous Authority)
«بسیاری از کارشناسان غربی به شکست حقوق زنان در جوامع خود اذعان دارند.»
این جمله به کارشناسانی مبهم و بدون ذکر نام یا منبع استناد می‌کند.
این موارد نشان می‌دهد متن مورد بحث به‌جای استفاده از استدلال منطقی و دقیق، بر پایه مغالطات متنوعی نوشته شده است که برای متقاعد کردن مخاطب طراحی شده‌اند، اما از لحاظ علمی و منطقی اعتبار چندانی ندارند.

۵۲. مغالطه تاکید (Accent Fallacy)
«اسلام می‌گوید که زن مانند گوهری است که باید از آن مراقبت کرد.»
تاکید بر این استعاره احساسی، تلاش می‌کند به‌جای تحلیل حقوق واقعی، توجه را به زیبایی ظاهری کلام جلب کند.

۵۳. مغالطه توسل به استثناء (Special Pleading)
«اگر در برخی کشورهای اسلامی حقوق زنان رعایت نمی‌شود، آن‌ها اسلام را درست اجرا نکرده‌اند.»
این مغالطه اجرای نامناسب را بهانه‌ای برای نادیده گرفتن کاستی‌ها معرفی می‌کند.

۵۴. مغالطه نتیجه‌گرایی (Consequence Fallacy)
«اگر حقوق زن در غرب خوب بود، آمار زاد و ولد این‌قدر پایین نمی‌آمد.»
این ادعا بدون بررسی علل پیچیده و چندگانه، صرفاً یک نتیجه را به حقوق زن نسبت می‌دهد.

۵۵. مغالطه داستان‌گویی به جای استدلال (Anecdotal Fallacy)
«من شخصاً زنانی را دیده‌ام که در غرب از شرایط خود ناراضی‌اند.»
این استدلال به تجربه‌های شخصی یا موارد خاص برای نتیجه‌گیری کلی تکیه می‌کند.

۵۶. مغالطه محدودیت انتخاب (False Choice)
«یا باید به اسلام پایبند بود، یا زن را به ابزار تبلیغاتی تبدیل کرد.»
این جمله به‌طور نادرست فرض می‌کند که فقط دو گزینه وجود دارد.

۵۷. مغالطه عدم شواهد مخالف (Appeal to Ignorance)
«هیچ‌کس نتوانسته ثابت کند که زنان در غرب واقعاً خوشبخت‌تر از زنان مسلمان هستند.»
این استدلال عدم وجود شواهد مخالف را به‌عنوان اثبات درستی ادعای خود مطرح می‌کند.

۵۸. مغالطه کژتابی زبانی (Equivocation)
«آزادی زنان در غرب یعنی آزادی از همه ارزش‌های اخلاقی.»
در این جمله از چندمعنایی کلمه «آزادی» برای تحریف مفهوم آن استفاده شده است.

۵۹. مغالطه هم‌زمانی (Cum Hoc Ergo Propter Hoc)
«در جوامع غربی که آزادی زنان بیشتر است، آمار خشونت خانگی نیز بالاست.»
این استدلال هم‌زمانی دو پدیده را به‌اشتباه به‌عنوان رابطه علّی در نظر می‌گیرد.

۶۰. مغالطه استنتاج از نادانی (Appeal to Ignorance)
«هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد زن در غرب به جایگاهی بهتر از زنان مسلمان رسیده است.»
نبود مدرک برای اثبات یک دیدگاه مخالف، به‌عنوان تأیید دیدگاه خود در نظر گرفته شده است.

سخن پایانی
مغالطات موجود در متن به‌طور عمده به‌منظور تبلیغ و ترویج گفتمان اخص علی خامنه‌ای و جهت دادن افکار مخاطبینش به سمت اهداف مورد نظر اوست. پیامد چنین سخنرانی‌هایی جلوگیری از تحلیل عقلانی، منطقی و بی‌طرفانه تنگناهای کشور، ایجاد فضا برای پیروی از یک روایت خاص در خصوص مسائل زنان است. یکی از دلایل گونه بن بست‌های نظام ولایی همین دیکته کردن مغالطات رهبر ولایی به عنوان سیاست گذاری در امور کشور است.


نظر خوانندگان:


■ ممنون آقای علوی گرامی. کلّی‌گویی، مبهم‌گویی، دوپهلو‌گویی، مغالطه و سفسطه سکه‌های رایج در ج.ا. اند که جمع آن می‌شود مهمل‌گویی. متاسفانه اما به قول آقای رامین پرهام جواب مهمل را دادن چند برابر وقت می‌گیرد. ممنون از زحمت شما.
با احترام، بهرام اقبال


■ آقای علوی عزیز. مقاله ارزشمندی است، به خاطر دسته‌بندی سیستماتیک مغالطه‌ها با ذکر مثال. مخصوصأ ذکر معادل انگلیسی اصطلاحات، برای خواننده علاقمند به بررسی مفصل‌تر موضوع، بسیار مفید است. حتمأ توجه دارید که نه تنها در موضوع «زنان» بلکه اساسأ در بررسی مسائل عمومی سیاسی، نه فقط در ایران بلکه در کل دنیا، مغالطه‌های بسیاری رواج دارد. اگر بتوانید در ادامه موضوع، به بررسی مغالطه‌های مهم در سپهر سیاست نیز بپردازید، بسیار مفید خواهد بود.
با احترام. رضا قنبری. آلمان







نظر شما درباره این مقاله:







حملات گسترده اسرائیل به مناطق تحت کنترل حوثی‌ها
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 19.12.2024, 8:09

حملات گسترده اسرائیل به مناطق تحت کنترل حوثی‌ها


ارتش اسرائیل تأیید کرد که در واکنش به حملات موشکی و پهپادی حوثی‌های تحت حمایت ایران به اسرائیل، نقاط مختلف یمن را هدف حمله قرار داده است.

اطلاعیه ارتش اسرائیل که روز پنج‌شنبه ۲۹ آذر منتشر شده، می‌گوید مناطقی که هدف حملات هواپیماهای جنگی اسرائیلی قرار گرفته‌اند در کنترل حوثی‌ها بوده و از آن مناطق اقدام به عملیات نظامی می‌کردند.

طبق بیانیه ارتش اسرائیل، ده‌ها هواپیمای نیروی هوایی اسرائیل، شامل جنگنده‌ها، تانکرهای سوخت‌رسان و هواپیماهای جاسوسی، در این حملات شرکت داشتند. مراکزی که هدف قرار گرفتند حدود ۲,۰۰۰ کیلومتر دورتر از اسرائیل هستند.

این حملات پس از آن صورت گرفت که اسرائیل اعلام کرد یک موشک شلیک شده از یمن را رهگیری کرده است. اسرائیل به رهبران حوثی هم هشدار داد که «این حملات به شما هم خواهد رسید.»

رادیو ارتش اسرائیل گزارش کرد که حوثی‌ها در دوره اخیر بیش از ۲۰۰ فروند موشک بالستیک و ۱۷۰ فروند پهپاد به سوی اسرائیل روانه کرده‌اند، که اکثر آن‌ها رهگیری شده است.

تلویزیون المسیره، وابسته به حوثی‌ها گفته است که که این حملات دو نیروگاه مرکزی در شمال و جنوب صنعا،‌ پایتخت، تأسیسات نفتی و بندر حدیده را هدف قرار داده و باعث «کشته شدن ۹ نفر» و زخمی شدن تعدادی دیگر شده است.

بندر حدیده پیشتر نیز هدف حملات جنگنده‌های اسرائیل قرار گرفه بودند اما صنعا، پایتخت تحت کنترل شورشیان حوثی برای اولین بار بمباران شد.

ارتش اسرائیل در بیانیه‌ای که در شبکه ایکس منتشر شده، اعلام کرد که «حملات دقیقی به اهداف نظامی حوثی‌ها در یمن، از جمله بنادر و زیرساخت‌های انرژی در صنعا انجام داده است.»

منابع نظامی اسرائیل گفتند که هدف این حملات در یمن، فلج کردن تمامی سه بندری است که توسط حوثی‌های مورد حمایت ایران در سواحل این کشور استفاده می‌شوند. در این حملات، تمامی یدک‌کش‌هایی که برای انتقال کشتی‌ها به بنادر استفاده می‌شد، هدف قرار گرفتند و همچنین ایستگاه‌های برق نیز آسیب دیدند.






نظر شما درباره این مقاله:







واگذاری مسئولیت حمایت از اوکراین به ناتو
چهارشنبه ۵ دي ۱۴۰۳ - Wednesday 25 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 19.12.2024, 7:35

واگذاری مسئولیت حمایت از اوکراین به ناتو


ناتو طبق برنامه‌ریزی‌ قبلی، مسئولیت هماهنگی کمک‌های نظامی غرب به اوکراین را که پیش از این بر دوش آمریکا بود را بر عهده گرفته است. بنا بر گزارش‌ها، این انتقال مسئولیت به منظور محافظت از ساختار کمک‌ها به اوکراین در برابر روی کار آمدن دونالد ترامپ که به بدبینی نسبت به ناتو شناخته می‌شود، انجام شده است.

در عین حال که ناتو از استقرار مستقیم نیروهایش در میدان جنگ علیه تهاجم روسیه پرهیز می‌کند اما این اقدام که پس از چند ماه تأخیر انجام شد، به ناتو نقش مستقیم‌تری در این مصاف می‌دهد.

با این حال، دیپلمات‌ها اذعان می‌کنند که واگذاری این مسئولیت به ناتو ممکن است تأثیر محدودی داشته باشد، چرا که ایالات متحده تحت رهبری ترامپ همچنان می‌تواند از طریق کاهش بالقوه حمایت از کی‌یف، شکست بزرگی به اوکراین وارد کند، زیرا آمریکا نه تنها قدرت مسلط در ناتو است بلکه اکثر تسلیحات را نیز واشنگتن در اختیار کی‌یف قرار می‌دهد.

مقر مسئولیت جدید ناتو در قبال اوکراین موسوم به ماموریت «کمک امنیتی ناتو و آموزش برای اوکراین (NSATU)» در پادگان کِلی، یک پایگاه آمریکایی در شهر ویسبادن آلمان واقع شده است. پیش از این، یک ائتلاف غیررسمی متشکل از حدود ۵۰ کشور تحت عنوان «گروه رامشتاین» به رهبری ایالات متحده، هماهنگی کمک‌های نظامی غرب به کی‌یف را مدیریت می کرد.

جهانی‌ترین درگیری از زمان جنگ سرد؛ آیا جنگ سوم جهانی در جریان است؟

اگر در هفته‌های ابتدایی جنگ در اوکراین به خط مقدم می‌رفتید، فریادهایی به زبان اوکراینی و روسی شنیده می‌شد که لا به لای آن صداهایی به زبان‌های محلی مانند بوریات و چچنی نیز به گوش می‌رسید. اما با گذشت نزدیک به ۳ سال از جنگ، سربازان در هر دو طرف این درگیری به زبان‌هایی مانند اسپانیایی، نپالی، هندی، سومالیایی، صربی و کره‌ای با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند.

وجود این زبان‌های خارجی در سنگرها تنها یکی از نشانه‌های ماهیت بین‌المللی فزاینده درگیری است.

در آسمان بالای میدان نبرد، یک پهپاد مدل شاهد ایرانی ممکن است توسط یک سامانه پدافند هوایی آمریکایی رهگیری شود و در همین حال نیز بر روی زمین، توپخانه ساخت آلمان از کنار گلوله های کره شمالی عبور کند.

بطوریکه درگیری اولیه بین روسیه و اوکراین که در ماه فوریه ۲۰۲۲ به عنوان بزرگترین جنگ زمینی اروپا از زمان جنگ دوم جهانی آغاز شد، اکنون عنوان جهانی‌ترین درگیری از زمان جنگ سرد با مشارکت مستقیم یا غیرمستقیم ده‌ها کشور را یدک می‌کشد.

سرگئی رادچنکو، مورخ برجسته دوران جنگ سرد در گفتگو با وبسایت خبری پولیتیکو گفت: «آخرین باری که ما شاهد چنین چیزی بودیم احتمالاً حمله شوروی به افغانستان بود. در آن زمان غرب به همراه پاکستان از مجاهدین حمایت می‌کردند و همه به نوعی درگیر بودند.»

آیا می‌توان گفت که یک جنگ نیابتی در گرفته است؟

هنگامی که مسکو در فوریه ۲۰۲۲ تهاجم تمام عیار خود به اوکراین را آغاز کرد، کرملین و حامیانش ادعا کردند که این یک اقدام ضروری و دفاعی علیه ناتو است.

نظرات در مورد اینکه آیا ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه واقعاً هدفش مقابله رودررو با «غرب به معنای عام» بوده است یا خیر، متفاوت است. اما اجماع گسترده‌ای وجود دارد که او انتظار داشت که جنگ ظرف چند روز به پایان برسد.

به طور خاص، پوتین انتظار داشت که غرب همچون تجربیات گذشته روسیه در تصرف اراضی کریمه در اوکراین، مولداوی و گرجستان صرفا  اقدامات جدید مسکو را نیز محکوم کند، اما در نهایت اقدام قوی یا مؤثری برای جلوگیری یا معکوس کردن آن‌ انجام ندهد. اوکراینی‌ها با چنگ و دندان جنگیدند و نیروهای پوتین به اندازه‌ای دست و پا زدند که توجه‌ غرب را به خود جلب کرد. اروپا نگران امنیت خود شد، و ایالات متحده نیز احساس کرد که باید شهرت خود را به عنوان حامی دموکراسی و ثبات اروپا حفظ کند.

در عرض چند روز، تسلیحات و اطلاعات غربی به کی‌یف سرازیر شد و به اوکراینی‌ها کمک کرد تا پیشروی روسیه را مهار کنند و درگیری را بین‌المللی کنند.

با گذشت زمان، از آنجایی که اوکراین و روسیه هر دو با کمبود مهمات مواجه شدند و نیروهایشان بیش از حد تحت فشار جنگ فرسایشی قرار گرفتند، جنبه بین‌المللی این درگیری نیز برجسته‌تر و حیاتی‌تر شد. در حال حاضر، هر دو کشور به کمک خارجی وابسته هستند: اوکراین برای بقا، و روسیه برای حفظ کنترل خود بر آسمان و زمین و در عین حال می‌خواهد تا تأثیر جنگ را بر جمعیت خود به حداقل برساند.

داعیه داشتن آرمان و ایدئولوژی

از آنجایی که هر دو طرف به دنبال منابع بیشتر و لابی‌گری در سطح جهانی بوده‌اند، هر دو طرف ادعاهای بزرگ و ایدئولوژیکی خاصی مطرح کردند. اوکراین مدعی مبارزه برای «دموکراسی» است و روسیه داعیه مبارزه با سلطه آمریکا و «غرب به معنای عام آن» را دارد.

مفهوم مسکو در خصوص «نظم جهانی چندقطبی» اگرچه به طور مبهم تعریف شده است، اما برای ایران به اندازه کافی متقاعد کننده بوده است که پهپادهای شاهد خود را به روسیه بدهد و کره شمالی نیز موشک‌های بالستیک، میلیون‌ها گلوله و اخیراً هزاران سرباز خود را در خدمت مسکو قرار دهد.

کشورهای به اصطلاح «جنوب جهانی» نیز زیر چتر بریکس به سمت پوتین متمایل شده است، باشگاهی از کشورهایی که با وجود اختلافات فاحش، نقاط مشترکی را در کینه مشترکشان نسبت به سیستمی پیدا کرده‌اند که آنها را از نهادهای کلیدی مانند صندوق بین المللی پول و بانک جهانی کنار گذاشته است.

بزرگترین راه نجات مسکو، چین است، که با فراهم کردن بازاری برای نفت و کود روسیه، نقش مهمی در حمایت از اقتصاد روسیه در برابر تحریم‌های غرب ایفا کرده است و در عین حال نیاز دسترسی مسکو به فناوری‌های بسیار مورد نیاز آن را می‌دهد.

الکساندر گابویف، مدیر اندیشکده کارنگی روسیه اوراسیا به پولیتیکو گفت: «هند و سایر کشورها نیز با روسیه تجارت می‌کنند که هر کدام به نوبه خود مهم است، اما هیچ چیز با آنچه چین ارائه می‌دهد قابل مقایسه نیست.»

علاوه بر این، روسیه به استفاده سنتی خود از جنگ هیبریدی، دامن زدن به درگیری‌ها و تعمیق اختلافات موجود در خارج از کشورش ادامه داده و آن‌ها را تشدید می‌کند.

برخلاف جنگ سرد، روسیه فاقد نیروهای‌ نیابتی برای هدف قرار دادن مستقیم ناتو است.  گابویف گفت: «در نتیجه، روسیه به دنبال راه‌های جایگزین برای عقب راندن ناتو از جمله تحمیل هزینه، وارد کردن خسارت و مقابله به مثل است.»


یورونیوز فارسی






نظر شما درباره این مقاله:








 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024