شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ -
Saturday 23 November 2024
|
ايران امروز |
بی بی سی
صداو سیما خبر حمله روسیه به اوکراین را در ۵ اسفند ۱۴۰۰، با ادبیاتی از این جنس به اطلاع مردم ایران رساند:
“در پاسخ به افزایش تجاوزهای اوکراین، ولادیمیر پوتین صبح امروز اعلام کرد دستور داده نیروهای مسلح این کشور عملیاتی ویژه را در منطقه دونباس آغاز کنند”؛ “وزارت دفاع روسیه برخی خبرها را که حکایت دارند مناطق غیر نظامی هدف قرارگرفته رد کرده و گفته فقط مناطق و زیرساخت های نظامی اوکراین نابود شده اند”؛ “کرملین... [میخواهد] اوکراین را که رسما اعلام کرده که آماده دسترسی به سلاح اتمی است -و قطعا امنیت بین المللی را به خطر می اندازد- خلع سلاح کند”؛ “به گفته وزارت دفاع روسیه، اخبار [دیگر] جعلی است و باید اخبار درست را از وزارت دفاع پیگیری کرد.”
این شیوه روایت، جنگ اوکراین را عملا، در چارچوب سیاست های رسانه ای روسیه توصیف میکرد. در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، لوان جاگاریان، سفیر فدراسیون روسیه در تهران، با اشاره به این سیاستها به رسانه های ایرانی توصیه کرد: “درموضوع اوکراین از لفظ عملیات ویژه نظامی روسیه استفاده کنید. این، حمله نظامی نیست.”
مرور مندرجات رسانه های رسمی قبل و بعد از توصیه سفیر روسیه، نشان می دهد که طیفی گسترده ای از آنها، برای اشاره به وقایع اوکراین همین لفظ را به کار برده اند. اقدامی که البته در هنگام نقل قول از مقام های روسیه یا یادآوری ادبیاتشان قابل فهم بود، اما کاربرد چنین ادبیاتی در تریبون های حکومتی، بسیار فراتر بوده است.
تا جایی که مثلا خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه، در هنگام نقل مواضع کشورهای دیگر یا حتی خود اوکراین راجع به تهاجم روسیه، مکررا از لفظ “عملیات نظامی ویژه” یا “عملیات ویژه نظامی” استفاده کرده است.
”کییف سقوط کرد؛ زلنسکی گریخت”
اظهارات مقام اول حکومت ایران در مورد جنگ اوکراین، به شیوه ای مشابه، با مواضع دولت روسیه همخوانی داشته است.
او به عنوان نمونه، در نخستین واکنش علنی خود به این جنگ در ۱۰ اسفند ۱۴۰۰ تصریح کرد: “قضایای اوکراین هم مربوط به... سیاست آمریکا است. آمریکا اوکراین را به این نقطه کشاند؛ با ورود در مسائل داخلی آن کشور، راه انداختن اجتماعات علیه دولتها، حرکت مخملی به وجود آوردن... اینها طبعاً به همین جاها منتهی میشود.” هرچند گوینده، این تبصره را هم به سخنان خود افزود که “البتّه ما با جنگ و تخریب در هر جای دنیا مخالفیم.”
در روایت آیتالله خامنهای از تهاجم نظامی به اوکراین، نه تنها هرگونه تقصیر روسیه منتفی بود؛ که اساسا هیچ اشاره ای به روسیه وجود نداشت. در واقع، رجوع به متن سخنرانی ۱۰ اسفند علی خامنهای در سایت رهبر ایران، مشخص می کند که در این سخنرانی ۲۰ نوبت نام آمریکا -به علاوه ۱ بار “ایالات متحده”- و ۱۲ نوبت نام اوکراین ذکر شده اما کوچکترین اشاره ای به روسیه صورت نگرفته: روشی منحصر به فرد در تحلیل مبسوط حمله یک کشور به کشور دیگر، بدون ولو یک بار نام بردن از کشور مهاجم.
استدلال آقای خامنهای که گویی مقصر اصلی تجاوز نظامی تحریک کننده متجاوز است، طبیعتا در گزارشدهی رسانه های حکومتی از جنگ هم بازتاب داشته.
تا جایی که، از باب نمونه، خبرگزاری دولت در ۹ اسفند ۱۴۰۰، حتی “تحریک روانی” روسیه را توجیه کننده لشکرکشی این کشور دانست: “خلف وعده آمریکا و ناتو از یک سو و اظهارات واقدامات مقامات آنها از سوی دیگر، موجب تحریک روانی بیشتر روسیه و ناامیدی این کشور از فرایندهای دیپلماتیک شده است.” یا شبکه خبر سیما در ۷ فروردین ۱۴۰۱، با اعلام اینکه “حملات گاه و بی گاه توپخانه ارتش اوکراین بسیاری را از خانه و کاشانه خود آواره کرده”، به نقل تحلیلی پرداخت که حکایت داشت: “اگر آمریکا و ناتو اوکراین را تحریک نمیکردند... این نسل کشی ها اتفاق نمیافتاد.”
در عین حال روایت واژگون جنگ اوکراین، محدود به شرایط آغاز جنگ نبود و سرنوشت جنگ را هم شامل میشد. در حقیقت، انگار تکلیف جنگ، در روایت تریبون های نظام با سرعتی خارق العاده روشن شد. در ۶ اسفند، تنها یک روز پس از شروع تهاجم روسیه، خبرگزاری صداوسیما خبر داد: “پایتخت اوکراین سقوط کرد.” این خبرگزاری ادعایش را مستند به گزارش “منابع مطلع” دانست. همین ادعا، طبیعتا در طیف وسیعی از تریبونهای دیگر هم به اطلاع مخاطبان رسید.
در ۷ اسفند، در تکمیل “خبر” قبلی، ادعای فرار ولودیمیر زلنسکی رئیس جمهور اوکراین از کییف در مجموعه ای از رسانه های رسمی ایران انتشار یافت. ادعایی به نقل از رئیس دومای روسیه، که هرچند بلافاصله با انتشار تصاویر پی در پی از حضور زلنسکی در پایتخت بیاعتبار شد، ولی برخی تریبونهای حکومتی بهسادگی حاضر به عقب نشینی از آن نبودند. اعم از روزنامه همشهری که شش روز بعد با پافشاری بر “فرار باعجله” او، در مورد “محل جدید رئیس جمهور اوکراین” خبررسانی کرد؛ یا کیهان که نُه روز بعد، به نقل از “هم سیاستمداران اوکراینی و هم مقامات روسی” نوشت ولودیمیر زلنسکی “در سفارت آمریکا در لهستان پناه گرفته”.
در واکنشی همسو، کیهان ۷ اسفند در صفحه یک خود تیتر زد که “اوکراین ۴۸ ساعت هم دوام نیاورد” و در همانجا توصیه کرد که “غربگراها عبرت بگیرند”. این روزنامه زیر نظر رهبری، در متن گزارش خود آورد: “از نکات مهم تحولات چند روز گذشته اوکراین، تسلیم شدن سریع نظامیان ارتش اوکراین در برابر نیروهای روسی و عدم مقاومت مردمی در برابر هجوم دشمن بود.”
خود آیتالله خامنهای، سه روز بعد با تکرار داستان کیهان با ادبیات متفاوت، از “عبرت”های نبرد اوکراین برای “کسانی که متّکی به آمریکا هستند” سخن گفت. او -قاعدتا با تصور پایان ماجرا- تحلیل کرد: “اگر مردم در اوکراین وارد میدان میشدند، وضع دولت اوکراین و مردم اوکراین این جوری نمیشد.”
”جنگ اوکراین، مقدمه ظهور”
آقای خامنهای از سوی دیگر، در پیامی به “انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا”، با اشاره ای غیرمستقیم به جنگ اوکراین تصورات خاص خود را از این نبرد و تاثیر آن بر آینده جهان آشکار کرد. او در ۲۱ اسفند بشارت داد: “رویدادهای سیاسی و نظامی در این روزها، تشکیلدهنده بخشی از همان پیچ تاریخی جهان است که گمان آن رفته بود. نخبگان و زبدگان ملت بزرگ ما در این مرحله، حامل مسئولیتهای ویژهاند. شناخت جبههبندیها و صفآراییها و انتخاب موضع درست، مسئولیت کوتاهمدت، و آمادگی برای نقشآفرینی در تحولات به سود جبهه حق، وظیفه میانمدت آنان است.”
استفاده آیتالله خامنهای از کلیدواژه “جبهه حق” در اشاره به جنگ اوکراین، سه روز پس از سخنان محمد محمدی گلپایگانی، رئیس دفتر او انجام می شد که بدون پرده پوشی، این جنگ را مقدمه نبرد آخر زمان می دانست. محمدی گلپایگانی، در ۱۸ اسفند اعلام کرد: “در جنگ اوکراین... نقشه داشتند تا روسیه را گرفتار کنند اما رئیس جمهور روسیه آدم زرنگی بود و پیشدستی کرد.... انشاالله این مقدمه ظهور حضرت ولی عصر خواهد بود. “
بسیاری از دیگر سخنگویان حکومت، تا آنجا پیش نرفته اند که حمله روسیه به اوکراین را زمینه ساز ظهور توصیف کنند، ولی به وضوح این حمله را، مقدمه تغییر منطقه و جهان دانسته اند.
به عنوان نمونه ابراهیم رئیسی رئیس جمهور، در همان روز تهاجم روسیه به اوکراین با ولادیمیر پوتین تلفنی صحبت کرد، تا با یادآوری تهدید ناتو برای کشورهای مختلف جهان، ابراز امیدواری کند “آنچه اتفاق میافتد به نفع ملتها و منطقه تمام شود”.
همچنین، احمد واعظی نماینده ولیفقیه در اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا، در ۲۳ اسفند به سایت رهبر گفت: “مناسبات قدرت در حال تغییر است و کانونهای جدید قدرت در حال شکلگیری است... این اتفاقاتی که الآن در سطح جهان میافتد، بازآرایی مناسبات کشورها و صفبندیهاست.”
تحلیل شبکه العالم وابسته به صداوسیما هم در ۲۸ اسفند این بود که: “جنگ روسیه در اوکراین به مثابه گام اجرایی برای اعلام مرحله ای جدید از نظام جهانی است... اگر این جنگ با پیروزی روسیه به پایان برسد، به معنای آغاز شکلی جدید از نظام جهانی است.”
”باید نگاهمان طرفِ شرق باشد”
هیجان سخنگویان حکومت از حمله روسیه به اوکراین، در امتداد رویه ای است که از سال ها پیش، در سیاست خارجی ایران جاری بوده. رویه ای که تحت عنوان “نگاه به شرق” معروف شده و عمدتا به معنی تلاش برای نزدیکی به روسیه و چین است؛ هرچند در سطحی پایین تر، نیم نگاهی هم به هند و احیانا چند قدرت آسیایی دیگر دارد.
شخص آقای خامنهای در مناسبت های گوناگون، بر اهمیت نگاه به شرق تاکید کرده است.
او به عنوان نمونه در ۲۵ مهر ۹۷ تذکر داد: “نگاه باید طرف شرق باشد. نگاه طرف غرب و اروپا و مانند اینها برای ما جز معطّل کردن، جز دردسر، جز منّت کشیدن و کوچک شدن هیچ اثری ندارد. باید نگاهمان طرف شرق باشد.” یا در ۲۹ بهمن ۹۶ اعلام کرد: “در سیاست خارجی، ترجیح شرق بر غرب، ترجیح همسایه بر دور، ترجیح ملّتها و کشورهایی که با ما وجه مشترکی دارند بر دیگران، یکی از اولویّتهای امروز ما است.”
در پایگاه اطلاع رسانی آیتالله خامنهای هم، مطالب متنوعی در تبیین نگاه به شرق منتشر شده است.
یکی از سرسخت ترین طرفداران راهبرد “نگاه به شرق”، حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه ایران است که پیش از رسیدن به این سمت، دستیار امور بین الملل محمدباقر قالیباف رئیس مجلس بود.
در بهمن ۱۳۹۹، فاش شد که آقای امیرعبداللهیان، تنها در شش ماه نخست مجلس یازدهم، ۷ بار با سفیر روسیه ملاقات کرده است. آن هم در شرایطی که طی این مدت، مقام مافوق او ۱ بار با سفیر روسیه ملافات کرده بود. به دنبال جنجالی شدن ملاقات ها، امیرعبداللهیان گفت مدافع “نگاه یک جانبه به روابط خارجی” نیست، اما در دفاع از عملکرد خود استدلال کرد: “رابطه تهران با پکن و مسکو استراتژیک است.”
قابل توجه بود که وقتی حسین امیرعبداللهیان به وزارت امور خارجه رسید و ادعای نگاه چند جانبه در روابط خارجی را تکرار کرد، با اعتراض حامیان سرسختتر رابطه با روسیه مواجه شد. واکنش اخیر مشخصا وقتی صورت گرفت که امیرعبداللهیان به شبکه الجزیره گفت: “ما در سیاست خارجی متوازن رابطه با غرب و شرق را همزمان دیدهایم.”
خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه، در ۲۸ دی ۱۴۰۰ تذکر داد که اظهارات وزیر “نشانه عدم دقت نظر کافی در معنای کامل سیاست راهبردی نگاه به شرق است”. تسنیم نوشت نباید این برداشت ایجاد شود که آن سیاست “صرفاً برای امتیازگیری از غرب است” و گوشزد کرد: “چنین برداشتهای اشتباهی میتواند مانع پیگیری جامعتر و با اعتماد متقابل کاملتر درباره نگاه به شرق باشد.”
روایت وزیر خارجه قبلی ایران از میزان “اعتماد” تهران و مسکو، البته بهکلی تفاوت داشت. جمعبندی محمد جواد ظریف در اواخر دوره خود این بود که روسیه کوشیده توافق هسته ای را به هم بزند؛ حتی به همین منظور، قبل از اجرایی شدن برجام قاسم سلیمانی را به مسکو دعوت کرده تا نیروهای ایرانی را مستقیما درگیر نبرد زمینی در سوریه کند.
در ۵ اردیبهشت ۱۴۰۰، فایل صوتی گفتگویی خصوصی از او به رسانه ها راه یافت که در بخشی از آن می گفت:
“از ۲۳ تیر ۱۳۹۴ تا روزی که برجام اجرایی شد -حدود شش ماه- شما فقط کافیاست اتفاقاتی که در طول این شش ماه رخ داده است را مرور کنید... اولینش سفر سردار سلیمانی به مسکو بود... آن سفر به اراده روسیه شکل گرفت نه اراده ما… روسیه چه زمانی موافقت کرد که آقای سلیمانی به سفر مسکو برود؟... وقتی برجام امضا شد روسیه در هفته آخر برجام حداکثر تلاش خود را کرد که برجام به نتیجه نرسد و همانطور که می بینید در آن عکس معروف [لحظه اعلام توافق هسته ای] نیز وزیر خارجه روسیه نیست... روسیه به نفعش است که در روابط ما با غرب بحران نباشد ولی به نفعش نیست که روابط ما با غرب عادی سازی شود.”
اظهارات محمدجواد ظریف، واکنش آیتالله خامنهای را به دنبال داشت که بهخصوص، از بخش های مرتبط با فرمانده نیروی قدس به شدت انتقاد کرد. با وجود این، بخشی از اظهارات ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ آقای خامنهای، مشخصا متوجه صحبت های ظریف در موضوع روسیه بود:
“بعضی از این حرفها تکرار حرفهای خصمانه دشمنان ما است، تکرار حرفهای آمریکا است... تلاش غربیها -چه آمریکا، چه اروپا- برای این بوده است که آن سیطره قبلی خودشان را بر این کشور ادامه بدهند؛ لذا شما میبینید جمهوری اسلامی با چین ارتباط برقرار میکند، آنها عصبانی میشوند، با روسیه ارتباط سیاسی یا اقتصادی برقرار میکند، آنها ناراحت میشوند، عصبانی میشوند.”
نگاه رهبر به “نژاد” روسها
رویکرد آیتالله خامنهای و معتمدانش به روسیه، تلاشی دشوار برای توجیه افکار عمومی را اجتناب ناپذیر کرده. چنین تلاشی، از جمله به این علت لازم شده که از زمان استقرار جمهوری اسلامی، ادعای محوری نظام در سیاست خارجی، شعار “نه شرقی، نه غربی” بوده است.
توجیه اصلی سخنگویان نظام در همین ارتباط، آن بوده که شعار “نه شرقی، نه غربی”، به تاریخ پیوسته. این استدلال، به ویژه در مقطع سفر ۲۹ دی ۱۴۰۰ ابراهیم رئیسی به مسکو، در دستور کار رسانه ها و مسئولان حکومتی قرار گرفت. در روز ورود آقای رئیسی به مسکو، روزنامه رسالت از متحدان او نوشت: “برای درک سیاست نه شرقی نه غربی امام باید روسیه جدید را شناخت؛ روسیه ای که پس از پیام امام به گورباچف تغییرات بسیاری کرده است.”
سرمقاله رسالت با اشاره به منتقدانی که معتقد بود “در حال کارشکنی در روابط راهبردی ایران با شرق هستند” توصیه کرد: “دولت رئیسی باید فکری برای این جریان ارتجاعی، فاسد و کارشکن بکند و به سرعت به سمت روابط راهبردی با شرق... برود.”
به علاوه، علی اکبر ولایتی مشاور امور بین الملل آقای خامنهای، در ۲۷ دی تصریح داشت رابطه با روسیه، سیاست “نه غربی، نه شرقی” را زیر سؤال نمی برد چون “روسیه، روسیه تزاری یا شوروی کمونیستی نیست.” ولایتی سفر ابراهیم رئیسی به مسکو را “بخش مهمی از عملیاتی کردن نگاه به شرق” دانست و خدا را شکر کرد که آقای رئیسی “این شجاعت را دارند که بسیاری از سدها را بشکنند”.
پیش از آن، حسین امیرعبداللهیان هم در مناسبت های مختلف بر کلیدواژه “روسیه جدید” تاکید کرده بود. او از جمله در مصاحبه ای در ۳ مهر ۹۷ تذکر داد “باید روسیه پوتین را متفاوت با اتحاد جماهیر شوروی بدانیم”. یا در ۲۳ اسفند ۹۹ به سایت رهبر گفت نه تنها “روسیه پوتین، اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق کمونیسم نیست”، که “روسیه پوتین با روسیه قبل از پوتین هم تفاوت دارد”.
تصریحاتی از این قبیل، همسو با دیدگاه های مقام اول حکومت در مورد تاریخ انقضای شعار “نه شرقی، نه غربی” بودند. او به عنوان نمونه در ۳۰ شهریور ۹۶، در دیدار با اعضای مجلس خبرگان گفت: “یکی از عناوین مهمّ این انقلاب، انقلابِ ‘نه شرقی، نه غربی ’ بود؛ امروز شرق وجود ندارد، [ولی] غرب وجود دارد با کمال قوّت و قدرت. ‘نه غربی’ یعنی چه؟ یعنی ما مجذوب غرب نباشیم، تحت تأثیر غرب نباشیم، پذیرای فرهنگ غربی نباشیم… [البتّه] معنای ‘نه شرقی’ هم همین است، لکن امروز دیگر [بلوک] شرقی نیست. غرب، کجا است؟ آمریکا است، اروپا است.”
آیتالله خامنهای، البته گذشته از توجیهات متاخر در دفاع از چرخش به شرق، از دیرباز ابایی از ستایش جنبه های مختلف هویت روسی نداشته است. ستایشی که دامنه آن، از تحسین مکرر ادبیات و هنر روسیه تا حتی تحسین نژاد روس ها گسترده شده.
از جمله در ۱۹ تیر ۷۹، از او سخنانی در جمع کارگزاران نظام ثبت شده که حکایت دارد غربی ها میخواستند روسیه کشوری با جایگاهی جهانی در حد برزیل باشد ولی این اتفاق، به دلایل مختلف و از جمله “نژاد” روسها محقق نشد. نژادی که انگار در نگاه آقای خامنهای، برتر از نژاد مردم برزیل بود:
“روسیه بعد از انحلال شوروی، آنطور که آنها میخواستند، تبدیل به برزیل دوم نشد. آنها میخواستند روسیه به یک برزیل - یعنی یک کشور دست سوم دنیا - تبدیل شود؛ تولید بالا، اما گرفتاری و فقر عمیق و بدون هیچ گونه نقشی در سیاست دنیا... روسیه را اینطوری کنند، اما نشد؛ چرا؟ چون روسیه ملت خوب و قویای دارد؛ از لحاظ نژادی مردم مستحکمی هستند؛ بعد هم پیشرفت صنعتشان، اتمشان، دانشمندانشان، تحقیقاتشان و سایر امکاناتشان قابل توجّه است.”
تمجید از “شخصیت برجسته” پوتین
آقای خامنهای، در دیدارهای خود با ولادیمیر پوتین در زمان های مختلف نیز، شیفگی نسبت به روس ها را پنهان نکرده. مثلا او در دیدار ۲۴ مهر ۸۶ با پوتین حکایت کرد: “تصویر ملت روسیه در ذهن ما، تصویر روشن و خوبی است و این به علت مقاومتها و تدابیری است که ملت روسیه در مقاطع مختلف از خود نشان داده.”
در همین دیدار، رئیس جمهور روسیه به آیتالله خامنهای اطمینان داد که “مسکو در خصوص همکاریهای خود با تهران هیچ محدودیتی قائل نیست و در حال و آینده بدون هیچ تردیدی در این مسیر حرکت خواهد کرد”.
این قول “همکاری نا محدود” در شرایطی بیان شد که مسکو تا آن زمان، به همراه آمریکا، قدرت های اروپایی و چین، به قطعنامههای تحریمی ۱۶۹۶، ۱۷۳۷ و ۱۷۴۷ شورای امنیت علیه برنامه هسته ای ایران رای مثبت داده بود. ۵ ماه بعد از دیدار علی خامنهای و ولادیمیر پوتین، روسیه باز به قطعنامه تحریمی ۱۸۰۳ شورای امنیت رای مثبت داد.
درواقع مسکو از تایید هیچ یک از قطعنامه های هسته ای شورای امنیت علیه تهران خودداری نکرد و در سال های بعد هم، به قطعنامه های ۱۸۳۵ و ۱۸۸۷ و حتی قطعنامه بسیار شدید ۱۹۲۹ رای مثبت داد. این آخری که در خرداد ۸۹ تصویب شد، بازرسی تمام محمولههای هوایی و دریایی ایران یا توقیف و انهدام محمولههای دریایی آن را در آبهای آزاد مجاز میکرد، جلوی تاسیس شعب تازه بانکهای ایرانی را در خارج میگرفت و کلیه فعالیتهای مرتبط با موشکهای بالستیک را ممنوع میکرد.
علی رغم اینها، آیتالله خامنهای در دیدار بعدی خود با ولادیمیر پوتین در ۲ آذر ۹۴، او را “شخصیت برجستهای در دنیای امروز” خواند و مواضعش را در مسائل مختلف، “خیلی خوب و مبتکرانه” توصیف کرد. سپس گفت: “آمریکاییها همیشه تلاش میکنند رقبای خود را در موضع انفعال قرار دهند اما شما این سیاست را خنثی کردید.”
گوینده در ملاقات دیگر با پوتین در ۱۰ آبان ۹۶، تمجید از او را ادامه داد. در آن جلسه، آقای پوتین را “دارای شخصیتی قوی و اهل تصمیم و عمل” خواند و افزود: “به همین علت میتوان با روسیه بهعنوان یک قدرت بزرگ درباره کارهای بزرگ و نیازمند عزم و تلاش، صحبت و همکاریِ منطقی کرد.”
آقای خامنهای همچنین در ملاقات بعدی با ولادیمیر پوتین در ۱۶ شهریور ۹۷، دیدگاه های او را در مورد پرونده هستهای ایران “خیرخواهانه” دانست و ابراز خوشبینی کرد که طرفین با همکاری همدیگر، “خطر آمریکا برای بشریت” را “مهار” کنند.
در میان ملاقات های آیتالله خامنهای با رئیس جمهور روسیه، دیدار ۲ آذر ۹۴ بیش از همه حامیانش را تحت تاثیر قرار داد. به خصوص، به خاطر اینکه در جریان دیدار، ولادیمیر پوتین، قرآنی را به آقای خامنهای هدیه کرد.
یک روز بعد از این دیدار، علی اکبر ولایتی به سایت رهبر گفت: “در تاریخ جمهوری اسلامی ایران در طول این ۳۷ سالی که از انقلاب میگذرد، ملاقاتی با این کیفیت و با این اهمیت و با این محتوا، بنده سراغ ندارم.” سپس مژده داد: “آینده جمهوری اسلامی ایران و روسیه در ابعاد مختلف به یکدیگر گره خوردهاند یا در حال گره خوردن هستند”. آقای ولایتی به علاوه، با تحسینِ “هدیه ویژه آقای پوتین به رهبر انقلاب”، آن را از “نسخههای قدیمی قرآن در روسیه” توصیف کرد.
قرآن مورد اشاره، به سرعت به یک تجربه تامل برانگیز از شیفتگی نسبت به ولادیمیر پوتین تبدیل شد.
خبرگزاری تسنیم در کلیپی تبلیغاتی آن را “قرآنی با قدمت چنیدن هزار سال”، “یکی از ارزشمندترین گنجینه های موزه آرمیتاژ” سن پترزبورگ، “گنجینه ای بزرگ که همه را شگفت زده کرد” و “یکی از گنجینه های تاریخی روسیه” توصیف کرد.
دیگر خبرگزاری وابسته به سپاه، فارس، نوشت منابع روسی کتاب اهدایی را مربوط به دوران بنی امیه دانسته اند و افزود: “در دوران شوروی سابق این قرآن به دستور استالین به موزه ارمیتاژ شهر سنپترزبورگ انتقال یافت و اکنون پوتین این قرآن را به آیتالله خامنهای رهبر انقلاب ایران هدیه کرده.”
همچنین صادق خرازی برادر عروس آقای خامنهای و سفیر اسبق ایران در فرانسه، در خصوص قرآن خبرساز گفت “با شناختی که از نُسخ خطی دارد”، متوجه شده “به لحاظ ارزش تاریخی و مادی این مصحف یکی از مهمترین و ارزشمندترین مصاحیف موجود در موزههای جهان است.”
گسترش احساسات در تهران، کار را به جایی رساند که سخنگوی کرملین توضیح داد که قرآن اهدایی، کپی است. او در ۴ آذر ۹۴ گفت این قرآن، مدلی از یک نسخه اصلی است که در روسیه نگهداری میشود. هرچند حتی این توضیح، هیجانات رسانه ای راجع به رئیس جمهور روسیه و هدیه او را متوقف نکرد.
داستان این هدیه، البته تنها ادعای جنجالی حلقههای حکومتی در مورد حواشی ملاقات آذر ۹۴ نبود. این حلقه ها پس از ملاقات، ادعاهای دیگری را نیز به نقل از منابعِ بدونِ نام یا کلا بدون منبع منتشر کردند که ویژگی مشترکشان، ارائه تصویری افسانه ای از رابطه معنوی ولادیمیر پوتین و آیتالله خامنهای بود.
از باب نمونه در ۲۶ آذر، مهدی طائب رئیس قرارگاه عمار تعریف کرد: “پوتین در دیدار رهبر انقلاب از ایشان خواست تا به صورت خصوصی با رهبر انقلاب گفتوگو کند. حتی رئیسجمهور روسیه مترجم خود را نیز از محل دیدار بیرون کرد و از رهبر انقلاب درخواست کرد تا مترجمی را برای ترجمه کردن بیاورند. هیچکس از محتوای دیدار رهبر انقلاب با پوتین اطلاع ندارد.”
دو ماه بعد، کانال تلگرامی قرارگاه عمار همین داستان را شاخ و برگ بیشتری داد: “در پی دستور جناب پوتین برای جذب مترجم، اعضای دفتر کاخ کرملین پرسیدند که مترجم را برای چه میخواهید؟ پوتین میگوید که میخواهم صحبتهای رهبر کبیر ایران را در لحظه اول و با ترجمه درست و با لهجه ایرانی برایم تنظیم کند!” این کانال افزود پوتین توضیح داده دلیل وسواس خاصش، ویژگیهای منحصر به فرد آقای خامنهای است، از جمله اینکه پیش بینی های او “قطعاً به وقوع میپیوندد” و سخنانش “روی معادلات جهانی تأثیر سریع و مستقیم دارد”.
دو سال پس از نخستین ملاقات سران روسیه و ایران هم، یک چهره نزدیک به علی خامنهای تصمیم گرفت “برخی خاطرات ناگفته” را نقل کند که یکیشان مربوط به همان ملاقات بود. احمد مروی معاون سابق ارتباطات حوزوی بیت رهبری در ۱۳ بهمن ۸۸ مدعی شد ولادیمیر پوتین بعد از دیدار با آیتالله خامنهای به “خبرنگاری” در روسیه گفته “من مسیح را در رهبری ایران دیدم”.
دستکاری متون درسی به نفع روسیه
فرایند بازتعریف روسیه در تریبون های حکومتی، گذشته از دوران ولادیمیر پوتین، تاریخ روابط دو کشور را هم شامل شده. بهخصوص، تاریخچه متصرفات نظامی روسیه در خاک ایران.
کاظم جلالی سفیر ایران در روسیه در ۲۸ دی ۱۴۰۰، علنا یادآوری این سابقه تاریخی در ایران را یک “مشکل” توصیف کرد و افزود ایرانی ها “هر چه فحش میدهند به دوران تزار است اما با همان استدلال روابط امروز را تخریب و شبیهسازی میکنند.”
در اظهارنظری مشابه، صابر اکبری جدی نماینده آیتالله خامنهای در روسیه و رئیس مرکز اسلامی مسکو، در مصاحبه ۲۹ شهریور ۹۹ خود با ایرنا “نگاه تاریخی” به روسیه را به ضرر روابط دوجانبه دانست. او گفت: “نگاه تاریخی چه به روسیه و چه به ایران، قضیه را منحرف می کند... ما مشترکات بسیار خوبی داریم: به طور مثال در ایران رهبری جایگاه ممتازی دارد و در روسیه هم پوتین نقش لیدر را بازی می کندنه نقش رئیس جمهور... ضمن اینکه احترام متقابل بین رهبران دو کشور وجود دارد.”
این اظهارات پس از آن بیان می شد که تلاش برای تلطیف تاریخچه جنگ های ایران و روس در متون درسی، جنجالی شده بود. در ۱۳ بهمن ۹۸ یکی از فعالان صنفی معلمان، با مقایسه چاپ های ۱۳۹۷ و ۱۳۹۶ کتاب فارسی پایه یازدهم، تغییراتی معنی دار به نفع روسیه را برجسته کرده بود.
بررسی او نشان داد که در این کتاب، نه تنها عباراتی کلیدی تغییر کرده اند، که جملاتی شاخص به کلی حذف شده اند. مثلا این جمله که: “تبریز، این شهر کهن، مرکز فرماندهی خط مقدم دفاع در برابر دستدرازیهای همسایه شمالی ایران یعنی روسیه بود”. یا اینکه: “روسیه چشم طمع بر آذربایجان دوخته بود”. یا این یکی که: “نگاه فزونخواهانه و دهشتبار روسها به فراتر از اینها دوخته شده بود”.
این تغییرات، بهخصوص از آنجا خبرساز شد که در پسزمینه تلاش هایی ظاهرا مرتبط در وزارت آموزش و پرورش انجام می گرفت. مثلا، اعلان ۳۱ فروردین ۹۷ محمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش وقت که می گفت: “دولت ایران قصد دارد انحصار زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم شکسته شود و سایر زبان ها بویژه زبان روسی نیز در ایران گسترش یابند.”
این اعلان به نوبه خود، اقدامی در جهت رفع نگرانی آیتالله خامنهای از “اصرار بر ترویج انحصاری زبان انگلیسی” در مدارس بود. آقای خامنهای در ۱۳ اردیبهشت ۹۵ ضمن بیان این نگرانی گفته بود: “زبان علم فقط انگلیسی نیست”.
شیفتگی به ولادیمیر پوتین
تعجبی ندارد که حکومت ایران، به خاطر تنش درازمدت خود با غرب، متمایل به ارتباط با روسیه باشد. همان طور که غیرمنتظره نیست تجربه تحریم های هسته ای آمریکا و اروپا، نیاز تهران به چنین ارتباطی را با گذشت زمان افزایش داده باشد.
با وجود این، رویکرد حکومت به مسکو در سال های اخیر، فراتر از عملگرایی یا مصلحت سنجی متعارف بوده است. چرا که نگاه به روسیه در این مقطع، به تدریج به مرز نوعی شیفتگی نسبت به ولادیمیر پوتین و سیاست های او رسیده است.
تلاش نهادهای نظام برای بازتعریف روسیه و رهبری آن در میان ایرانیان، در حقیقت در چنین پسزمینه ای صورت گرفته است. تلاشی که در مقطع جنگ اوکراین به وضوح تشدید شده؛ اگرچه ظاهرا، تا کنون موفقیت چندانی نداشته است.
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|