يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ - Sunday 22 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 05.03.2022, 13:34

جنگ پوتین و کک در تنبان غرب‌ستیزان


اكبر كرمى

در تحلیل جنگ اوکراین چپ‌ها در به‌ترین حالت پس از محکوم کردن جنگ و پوتین، بلافاصله می‌گویند “اما”!

اما گاهی این “اما” مهم‌تر از اصل موضع‌گیری و محکومیت جنگ می‌شود! چه، انگار آن محکومیت یک امر تحمیلی است و خیلی از دل‌شان برنیامده است.

نه این‌که بخواهم ادعا کنم، دروغ می‌گویند! نه، زیرا این ادعا قابل‌ دفاع نخواهد بود؛ و انگیزه‌خوانی بی‌پایه‌تر از آن است که اساسن قابل‌ طرح باشد.

با این همه می‌توان تصور کرد که برای گروهی ممکن است این “اما” همین معنا را داشته باشد.

پرسش مهم آن است که چرا؟

چرا چپ‌ها بیش از اصل داستان دل‌نگران حواشی داستان هستند؟

این مشکل در ایران تنها به چپ‌ها هم محدود نیست! و در میان ایرانیان بسیار دیده می‌شود؛ برای مثال نهضت آزادی هم پس از محکوم کردن روسیه و پوتین، بلافاصله به اشغال اسراییل، حمله به عراق و افغانستان اشاره دارد، چرا؟

در به‌ترین حالت می‌توان تصور کرد، در چشم‌اندازی که این جریان‌ها ایستاده‌اند نوعی این همانی میان آمریکا (غرب) و روسیه (شرق) وجود دارد! یعنی‌ آن‌ها خطاها ی سیاست‌خارجی را در دولت‌ها غربی و دمکرات در اساس با خطاها ی سیاسی دولت‌ها ی سرکوب‌گر، اقتدارگرا و شخصی یک‌سان می‌بینند!

این نگاه که هم‌دلانه‌ترین گزارش از این خطا است، در جا ی خود هم نادرست است و هم خطرناک! و بیش از حاشیه‌ای بر نوعی از انگاره ی نیرنگ نیست.

درست نیست؛ زیرا در اساس هرچند در هر دو طرف ممکن است خطاهایی در سطوح تصمیم‌سازی، تصمیم‌گیری و اجرا دیده شود، اما از این خطاها حتا اگر بسیار همانند باشند، نمی‌توان به این نتیجه رسید که دولت‌ها ی دمکرات و غیردمکرات یک‌سان یا همانند هستند. این همانند‌سازی و همانند‌بینی کاذب و دروغین است و بر نوعی خطا نظری ملهک اشاره دارد.

شاید این تحلیل‌گران گرفتار نوعی یوتوپیای سیاسی هستند و از دمکراسی دریافتی پوتوپیایی دارند که خطاها ی دولت‌ها ی دمکراتیک چنان آزارشان می‌دهد؟
چه‌کسی و چه‌گونه این اندیشه را در جان آن‌ها روان کرده است که دموکراسی‌ها خطا نمی‌کنند و نباید بکنند؟ و اگر دمکراسی‌ها هم خطا می‌کنند، چرا آن‌ها می‌توانند دولت‌ها ی دمکراتیک و غیردمکراتیک را تنها به جهت خطاها ی همانند، همانند کنند؟ و همانند ببینند؟

سیاست در عمیق‌ترین معنا کم‌وبیش تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری در پهنه‌‌هایی است که پیش‌تر تجربه نشده است. یعنی ما در سیاست بیش از هر پهنه ی دیگری با متغیرهایی که در لحظه تغییر می‌کنند روبه‌رو هستیم. از یک‌طرف ضریب خطا در این پهنه بسیار بالا است و از طرف دیگر هرینه‌ها ی خطاها هم بسیار بسیار بالا است! به زبان دیگر بیزینس سیاست بیزینس بسیار حساس و خطرخیزی است؛ و به همین دلیل است که توسعه‌ی سیاسی هم بسیار دش‌وار است و هم بسیار حیاتی.

با این همه باید توجه داشت که توسعه‌ سیاسی و دمکراسی تنها این خطاها را کم‌تر و محدودتر خواهد کرد، و کرده است! اگر کسانی با این گزاره‌ها هم‌راه نیستند، درک مناسبی از توسعه، دمکراسی و توزیع قدرت ندارند و باید درک خود را نه تنها از این مفاهیم و برساخته‌ها که از امر سیاست تازه کنند!

اگر این‌طور است چرا باید اشتباهات احتمالی دولت‌ها ی دمکراتیک با یک دولت شخصی و سرکوب‌گر ی‌گانه و هم‌سان دیده شود؟

اگر این همانندسازی‌ها ی کاذب از نادانی در درک سیاست، توسعه و‌ دمکراسی برنخیزد، باید پذیرفت که در ذهن این تحلیل‌گران نوعی انگاره ی نیرنگ حاکم است و کار می‌کند. یعنی آن‌ها دمکراسی آمریکا و پیچیده‌گی‌ها ی آن را به تعبیر خودشان صوری و نمایشی می‌دانند. یعنی در باور آن‌ها (که ممکن است به زبان نیاید) این ظاهر نمایش است! در باطن اما داستان دیگری در جریان است! مثلن این که آدم‌ها، یا نهادها ی قدرت‌مند و پنهانی هستند که این نمایش‌ها و عروسک‌ها را می‌چرخانند!

در دل همین جان و جهان نیرنگ‌آلوده است که گاهی به جای افراد و نهادها ایدیولوژی‌ها قرار می‌گیرند؛ چه، توضیح نیرنگ‌بنیاد بی‌اساس‌تر و مسخره‌تر از آن است که از زبان‌ها ی آدم‌ها ی جدی‌تر جاری شود. این آدم‌ها که ظاهرن جدی‌تر و دانشمند‌تر به نظر می‌رسند به جای آدم‌ها و‌ نهادها ی قدرت‌مند از “منطق بازار آزاد” یا “سود بیش‌تر” صحبت و گلایه می‌کنند.

و درست از همین‌روست که این‌تحلیل‌ها وحشت‌ناک هم هستند! زیرا در این استدلال‌ها ی ظاهرن بسیار انسانی و اخلاقی، هیچ‌نکته قابل توجه و راستی وجود ندارد؛ در این‌جا ما تنها با یک جان و‌ جهان ایدیولوژی‌زده ‌و ذهن زنگ‌زده روبه‌رو هستیم. یعنی انسان و ذهنی که پیشاپیش منطق بازار آزاد و سود‌ بیش‌تر را نپذیرفته است! و لابد راه به‌تری می‌شناسد!

در این جا تنها یک مشکل کوچک وجود دارد! و آن این که هنوز کسی نمی‌داند که آن منطق مناسب‌تر و انسانی‌تر چیست و در کجا دیده شده است؟ و چرا همه ی این منتقدان با همه ی این انتقادها ترجیح می‌دهند در غرب و در جهانی زنده‌گی کنند که برآمد همین منطق به باور آنان خام و خراب است!؟

این منطق و این همانند‌سازی زورکی میان غرب و شرق یا توسعه/دمکراسی و عقب‌مانده‌گی/سرکوب بسیار خطرناک است و می‌تواند بیزینس جنگ و صلح را به آشوب‌ها ی بیش‌تری مبتلا کند و فرایند دش‌وار تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری را در پهنه ی سیاست دش‌وارتر و خطاها را بیش‌تر کند.

به زبان دیگر این یوتوپیا که از درک ناتمام امر سیاست رنج می‌برد، سرانجام به یک دیستوپیا می‌رسد.

و چرا این‌گونه نباشد؟

هنگامی که ما کشورها ی دمکرات و غیردمکرات را هم‌سان و یک‌سان می‌بینیم، یا خطاها ی آنان را برابر و هم‌سان می‌بینیم، بیش از هر چیز بنیان‌ها ی انگاره ی دمکراسی و توسعه و توزیع قدرت را ویران و داغان می‌کنیم.

از ادبیات این بی‌سوادها که پر از واژه‌ها ی ادبی و دانشگاهی است بگذریم، برون‌ده نظری آن‌ها چندان تفاوت معناداری با فارغ‌التحصیل‌ها ی دانشگاه امام صادق ندارد.


منبع: کانال تلگرام عیسی سحرخیز




 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024