يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ - Sunday 22 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 28.12.2021, 20:27

کتاب چین هنری کیسینجر


محمد فاضلی

دیپلماسی ایرانی: هنری کیسینجر آلمانی‌تباری است که وزیر امور خارجه آمریکا در دهه ۱۹۷۰ شد و یکی از طراحان و مجریان عادی‌سازی روابط آمریکا و چین نویسنده کتاب «چین» است. کتابی حاصل کاوش تاریخی، تحلیل سیاسی و تجربیات شخصی با رهبران چین.

صدوبیست صفحه از کتاب ۷۱۴ صفحه‌ای به مرور تاریخ چین پیش از مائو اختصاص دارد، اما بنیان‌های اندیشه استراتژیک چین در همین صفحات تشریح می‌شود. اندیشه برآمده از کشوری که آن‌قدر وسیع، غنی، پرجمعیت و ثروتمند بوده که خود را از جهان بی‌نیاز می‌دیده، مرکز عالم یا پادشاهی میانه می‌پنداشته، و جهان بیرون برای آن دنیای بَربَرها بوده است. کشوری که در ۱۸ قرن از ۲۰ قرن گذشته بیش از هر کشور دیگری تولید ناخالص داخلی داشته، هیچ‌گاه دینی به سبک شرق و غرب در آن ظهور نکرده، دیوانسالاری آن عظیم، تخصصی و آموزش‌دیده بوده، اما همواره دغدغه امنیت و مقابله با قدرت‌های خارجی داشته و از طریق اختلاف‌افکنی بین رقبای استراتژیک خود امنیت‌اش را تأمین کرده بود.

یکی ازنقاط خواندنی تمرکز کیسینجر در بازخوانی تاریخ چین هم ارزیابی اثر این نوع تصورات رهبران تاریخی چین بر عقب‌ماندگی این کشور از فناوری و پیشرفت‌های جهان مدرن تا قبل از قرن نوزدهم است. عقب‌ماندگی‌ای که سبب شد بزرگ‌ترین و ثروتمندترین کشور جهان قرن نوزدهم را با فلاکت و در قالب «قرن تحقیر» در برابر قدرت‌های اروپایی سپری کند. این عاقبت کشوری بود که «به تجارت خارجی و نوآوری‌های فناوری بی‌اعتنا بود ... به طلیعه عصر اکتشافات در غرب بی‌اعتنا بود ... از جریان‌های فناوری، تاریخی و سیاسی که دست به دست هم می‌تاختند تا این موجودیت را به ورطه نابودی سوق بدهند، بی‌خبر بود.» (ص. ۴۴)

عمده‌ترین بخش کتاب به بررسی چین بعد از مائو اختصاص دارد. رهبری که خیال سرنگونی کل نظام ارزشی و سنتی جامعه چین را در سر داشت.(ص. ۱۲۷) کسی که چنان حکومت کرد که «چین مائو بنا به تعریف کشوری بود که در بحران دائمی به سر ببرد.»(ص. ۱۳۰) و «علیه هنر سنتی، فرهنگ، و اندیشه‌های کهن کشور اعلان جنگ داد.»(ص. ۱۳۲) و البته در تناقض ناشی از آن گیر افتاد زیرا «کشوری که در تحول و تلاطم همیشگی به سر می‌برد چگونه می‌تواند در نظام بین‌المللی جاری مشارکت داشته باشد؟ اگر دکترین انقلاب همیشگی عیناً و به معنای واقعی کلمه اعمال شور، کشور در یک حالت آشفتگی و نابه‌سامانی دائمی، شاید هم جنگ و خونریزی، به سر خواهد برد، و کشورهایی که در مسیر ثبات و پایداری گام برمی‌دارند، علیه آن متحد خواهند شد.» (ص. ۱۳۵)

مائو که «انقلاب جهانی» را هم در دنیای خارج از چین دنبال می‌کرد «به اندازه کافی واقع‌بین بود که درک کند انقلاب جهانی به عنوان یک هدف عملی قابل پیگیری نیست. در نتیجه، تأثیر ملموس جمهوری خلق چین بر انقلاب جهانی، بیشتر در خبرچینی و حمایت‌های اطلاعاتی از احزاب کمونیست محلی خلاصه می‌شد.»(ص. ۱۴۵) این واقع‌بینی به حدی بود که مائو بگوید «هر جا که انقلابی رخ بدهد، ما به پشتیبانی از آن بیانیه صادر خواهیم کرد و جلساتی در طرفداری از آن تشکیل خواهیم داد. ... ما دوست داریم کلمات تهی به زبان بیاوریم و توپ‌های تهی شلیک کنیم اما سربازان‌مان را به جایی نخواهیم فرستاد.» (ص. ۲۸۰)

این واقع‌بینی در اندازه‌ای بود که مائو در دیدار با نیکسون – پس از طی شدن مراحل پیچیده تلاش برای عادی‌سازی رابطه با آمریکا – چنان سخن بگوید که نشان دهد «از این پس در مناسبات میان دو کشور، ایدئولوژی نقش اصلی را بازی نخواهد کرد.»(ص. ۳۵۴)

رهبران بعد از مائو می‌کوشند تا چهره دیگری از چین بسازند. اگر مائو چین سنتی را ویران می‌کند تا آن‌را به شیوه‌ای که خود می‌پسندد از نو بسازد، دِنگ شیائوپنگ «این شهامت را یافت که نوگرایی را بر پایه ابتکار و انعطاف‌پذیری فرد فرد ملت چین بنا کند.» (ص. ۴۳۰) این آغازی بر پایان سوسیالیسم چینی بود. کیسینجر معتقد است «دَنگ با آزاد کردن خلاقیت مردم چین از قید و بند سنت و رسوبات فرهنگی، و متکی بر تعریف خود آن‌ها از دورنمای آینده کشور، حکومت می‌کرد.» (ص. ۴۴۷) دِنگ هم انقلاب همیشگی را در حکمرانی اعمال می‌کرد اما به شیوه‌ای کاملاً متفاوت از مائو: «انقلاب مبتنی بر ابتکار فردی، و نه شور ایدئولوژیکی؛ ارتباط با دنیای خارج و نه خودکفایی مطلق.» (ص. ۵۹۰)

رهبران بعد از دِنگ هم به راهبردهای او اتکا داشته‌اند. آن‌ها این سخن دِنگ را در گوش داشته و به آن عمل کرده‌اند که «چین باید فروتن و محتاط باقی بماند، رهبری را به دست نگیرد، پرچم‌ها را در هوا تکان ندهد، توسعه‌طلبی نکند، و از سلطه‌جویی و هژمونی احتراز جوید؛ ما معتقدیم که این توصیه‌ها همه با اندیشه توسعه صلح‌آمیز سازگارند.»(ص. ۶۷۵) آن‌ها به این ترتیب خواسته‌اند جهان را نسبت به خیزش صلح‌آمیز خود و بازگشت به قدرتی که ۱۸ قرن از ۲۰ قرن گذشته از آن برخوردار بوده‌اند، متقاعد کنند.

خیزش صلح‌آمیز راهبرد چینی است که اگرچه با تنش درونی و فشار از سوی برخی گروه‌های ملی‌گرا برای قدرت‌نمایی و مقابله با آمریکا مواجه است، اما اقتصاد در آن اولویت اول است و می‌داند «هر نوع فشار بر بخش صادرات کشور، بیکاری را افزایش می‌دهد و پی‌آمدهای سیاسی در بر دارد.» (ص. ۶۵۵) چین علی‌رغم قدرت گرفتن با چالش نابرابری شدید نیز مواجه است. کشوری که در ساحل شرقی آن مردمانی مرفه زندگی می‌کنند و در بخش عظیمی از مناطق مرکزی و غربی آن مردمی «در زمره عقب‌مانده‌ترین ملت‌های جهان هستند»(ص. ۶۹۱) مشکل حفظ وحدت ملی را نیز پیش رو دارد.

کیسینجر معتقد است «سرخط و عنوان مناسب برای مناسبات چین و ایالات متحده در دهه‌های آتی، بیشتر نوعی هم‌تکاملی است تا مشارکت و همکاری. معنای این رابطه این است که دو کشور، اولویت و ضرورت‌های داخلی خودشان را پی خواهند گرفت، هر جا که فرصت همکاری باشد همکاری خواهند کرد، و هر زمان که این رابطه، به منظور کاهش مناقشات و تعدیل اختلاف‌ها، نیاز به اصلاح و تنظیم، یا تطبیق داشته باشد، جسارت این کار را در خود خواهند یافت.» (ص. ۶۹۶)

کتاب «چین» می‌کوشد تا ریشه‌های استراتژی، دیپلماسی و سیاست خارجی چین را از اعماق تاریخ این کشور تا دنیای امروز آشکار کند و از همین‌رو برای درک رفتار چین – به مثابه یک تمدن که اصول اندیشه و عمل خاص خود را دارد – روشنگر است. این ماهیت تمدنی چین در گفتاری از لوسین پای اندیشمند علوم سیاسی آمریکایی بیشتر بازتاب می‌یابد: «حتی در عصر کنونی، چین هنوز هم یک تمدن ست که تظاهر به کشور بودن می‌کند.» (ص. ۱۵.) شناخت رفتار این تمدن برای سایر کشورها اهمیت راهبردی دارد.

نام کتاب: چین
نوشته: هنری کیسینجر
ترجمه: حسین رأسی
ناشر: انتشارات فرهنگ معاصر
چاپ اول ۱۳۹۱، چاپ چهارم ۱۴۰۰.
تعداد صفحات: ۷۱۴ صفحه




 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024