شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 14.10.2021, 23:34

این قانون نیست، توحش است


آرمان امیری

در آن ترانه معروف جناب «ابی» که به «نون و پنیر و سبزی» شهرت داشت، یک بخشی بود که از کودکی من را به وحشت می‌انداخت. آنجا که می‌خواند:

پونه می‌ریخت تو دامنش تا مادرش چادر کنه
می‌رفت که از بوی علف تمام شهر رو پر کنه
غافل از اینکه راهش رو جادوگره دزدیده بود
رو صورت خورشید خانوم خط سیاه کشیده بود

صحنه بسیار سیاه و هول‌انگیزی بود در «قصه شهر جادو». شاید تنها روزنه امید ما و راهی برای فرار از وحشت این کابوس همان بود که فکر کنیم «این فقط یک قصه است». حالا اما، واقعیت آنچنان سهمگین و عریان در برابرمان قرار گرفته که هیچ راهی برای فرار از وحشت‌اش باقی نمانده است.

تصور اینکه چه تعداد از زنان این شهر و این کشور، به امید و هدفی، با چه شور و شوقی، آماده می‌شوند، شاید به خود می‌رسند، در آینه خود را برانداز می‌کنند، لباس‌ها را پایین و بالا می‌کنند تا زیباترین را انتخاب کنند، و بعد که قدم در خیابان گذاشتند، درست در همان لحظه‌ای که غرق امید و شور و شادی هستند، ناگهان با حمله وحوشی مواجه می‌شوند که مثل کفتارها می‌درند و عربده می‌کشند.

شهر چه معنایی دارد وقتی برای شهروندان‌اش حداقلی از امنیت را تامین نکند؟ جنگل کجاست وقتی این وحوش آزادانه در خیابان‌ها رها شده‌اند و چرخ می‌زنند؟ جامعه چیست وقتی افرادش نمی‌توانند در برابر چنین فریادهایی به هم کمک کنند؟

در توضیح معنای قانون و مبانی تاریخی و فلسفی آن سخن بسیار است؛ نظریات متفاوتی هم وجود دارد، اما همگی در یک نقطه مشترک هستند: وقتی از قانون سخن می‌گوییم، یک نوع از «مدنیت» را به صورت پیش‌فرضی بدیهی قلمداد کرده‌ایم. حتی خشن‌ترین قوانین در سطح مجازات اعدام نیز همچنان در دل این تصور از مدنیت معنا دارند و دقیقا به همین دلیل در طول تاریخ مجازات اعدام هم تلاش می‌شده است که راه‌های کم‌رنج‌تری از آن را جستجو کنند. (و البته در نهایت بخش بزرگی از جهان متمدن به این نتیجه رسیدند که چنین خشونتی از اساس با مدنیت سازگاری ندارد و آن را کنار گذاشتند)

آنچه این روزها از برخورد ماموران با زنان شهر می‌بینیم، (که احتمالا قبل‌تر هم بوده و گستردگی تصاویر اخیر صرفا محصول شیوع ابزارهای ثبت و پخش تصویر است) با هیچ منطقی و در هیچ قاموسی نمی‌تواند «اجرای قانون» خوانده شود؛ که اگر حکمی هم بر این رفتار صادر شده باشد قطعا شایسته نام «قانون» نیست. این توحش محض است. بربریت افسارگسیخته‌ای که در پس نقاب دروغین قانون پناه گرفته و آشکار و بی‌محابا بر مدنیت ما شوریده است.

حتی اگر قوانینی هم بر اساس روالی کاملا مشروع و در بستر جوامعی کاملا مدنی و دموکراتیک به تصویب می‌رسید که گروهی از شهروندان را آزار می‌داد، بی هیچ تردیدی آن گروه حق داشتند که در برابر این قوانین دست به طغیانی از جنس «نافرمانی مدنی» بزنند؛ اما نافرمانی تنها در برابر قوانین مدنی معنا دارد، در برابر چنین تهاجم وحشیانه‌ای نه نافرمانی، که تنها باید «مقاومت و ایستادگی» کرد. باید شورید و به هر طریق ممکن جلوی این توحش را گرفت.

به باور من، نه تنها آنان که مزدوران و جلادان اجرای این سطح از خشونت و ابزارهای سیاست «النصر بالرعب» هستند، بلکه تک‌تک شهروندان و عابرانی که چنین صحنه‌هایی را ببینند و همانجا شورش نکنند و ولو به چنگ و دندان بر این وحوش یورش نبرند از حیث حداقل‌های شئون انسانی عاری شده‌اند.

هرگونه سخن گفتن از قانون، یا شیوه‌های اعتراض و توافق بر سر مشروعیت یا سازوکارهای حکومت و انواع مدل‌های آن، تنها و تنها منوط است به دفع این سطح از تهاجم به مدنیت به هر طریق ممکن و قطعا با سخت‌ترین مقاومت‌ها و ابزارهای دفاعی؛ تا پس از بازگشت به وضعیتی که با الفبای انسانیت و جامعه و «دولت» تناظر داشته باشد، تازه بتوانیم بر سر سازوکارهای مدنی کشورداری یا اعتراض مدنی بحث و گفتگو کنیم.

کانال «مجمع دیوانگان»




 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024