iran-emrooz.net | Wed, 28.06.2006, 16:31
رضا دقتی با فيلم و عکس در واشنگتن
بیبیسی / علی امينی نجفی
رضا دقتی عکاس سرشناس ايرانی با مجموعه بزرگ و ارزشمندی از آثار خود به واشنگتن آمده است.
رضا عکاسی را از ايران در گمنامی و با تجهيزات فنی ابتدايی آغاز کرد، اما او امروز نامی آشنا برای رسانههای خبری و محافل هنری جهان است.
رضا کار حرفهای خود را کمابيش در آستانه انقلاب سال ۱۳۵۷ ايران به عنوان عکاس خبری شروع کرد، اما با گذشت نزديک به سه دهه، دامنه کار او گسترش يافته و با تنوع چشمگيری همراه شده است.
هنر او در آنست که تصوير عکاسی يعنی يک افزار بازتوليد فنی را به رسانهای عاطفی تبديل میکند. مکانيسم بی جان دوربين عکاسی در دست او از حس و عاطفه انباشته میشود: تصوير جبهه میگيرد، ستايش میکند، ناسزا میگويد، نفرين میکند و...
رضا به چشم اندازهای طبيعی و مناظر زيبا علاقه دارد، اما يک دورنمای زيبا، يک منظره بديع برای او تنها وقتی ارزشمند و قابل ثبت است، که نشانی از انسان در آن باشد، که حامل تمام معناهاست و همه چيز از او و برای اوست.
دوربين به مثابه سلاح
دوربين رضا نگاهی حساس، تيزبين و کاونده دارد، اما هرگز بی طرف نيست. در عکسهای رضا همدلی و همدردی با انسانهای محروم و ستمديده موج می زند. شکوه و جلال ظاهری، نماهای پرزرق و برق، چشم دوربين او را فريب نمی دهد.
در عکسهای او همواره معنايی جانبی و پنهان وجود دارد که گاه حتی از لايه اول يا ظاهری عکس مهمتر است. تماشاگر با کشف آن لايه درونی است که به گوهر عکس دست می يابد و به تعبيری در آفرينش عکس شرکت می کند و معنای آن را "می سازد".
اگر پسرکی فقير می بينيم، ترکيب عکس به ما می گويد که اين جزئی است از پديده ای فراگير که فقر نام دارد. افزون بر اين، عکس به نمايش نارسايی ها اکتفا نمی کند، بلکه با افشای جوانب و زمينه های تصويربه تماشاگر می گويد که آنچه می بيند، ذاتی و ازلی نيست، بلکه زاده شرايط اجتماعی ناگوار است.
او خود می گويد: "در ۲۵ سال گذشته همواره دوربينم را چونان سلاحی در نبرد با جنگ و نابرابری به کار برده ام.... هرگز فراموش نکرده ام که جدايی از يار و ديار تا چه حد تلخ و رنجبار است. هر تصويری که گرفته ام بخشی از وجدان جمعی انسانيت است که مرا با همنوعانم پيوند می دهد."
دوربين رضا سهمی است که او در خدمت به انسانيت ادا می کند. او در نوامبر ۲۰۰۵ به خاطر تلاشهای انساندوستانه اش "مدال ملی لياقت"، مهمترين نشان مدنی فرانسه را از آن خود ساخت.
او در عمل نيز در فعاليت های انساندوستانه، در همکاری با اقدامات نيکوکارانه سازمان ملل متحد گامهای ارزنده ای برداشته که نمونه برجسته آن در افغانستان بوده است.
همبستگی با ستمديدگان زمين
رضا دقتی در تبريز به دنيا آمده و از ۱۴ سالگی عکاسی را به مثابه ابزار بيان افکار و احساسات خود انتخاب کرده است.
او از سالهای نوجوانی با دوربين خود رنج و محنت زحمتکشان ايران را ثبت می کرد. در سال ۱۳۵۳ زمانی که دانشجوی معماری بود به خاطر مخالفت با نظام سياسی حاکم، سه سال به زندان افتاد و زير سخت ترين شکنجه ها قرار گرفت. در سخنرانی گشايش نمايشگاه بزرگ خود در واشنگتن گفت که زندان و شکنجه به او آموخت که هرگز رنج ديگران را فراموش نکند.
او خود را عضو خانواده بشری می داند و نمايشگاه خود را "يک دنيا، يک قبيله" نام داده است. شعر معروف و پرمغز سعدی را آيين و شعار خود قرار داده است:
بنی آدم اعضای يکديگرند / که در آفرينش زيک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار / دگر عضوها را نماند قرار
در اين سالهای پرتب و تاب، هرجا که مردم رنج برده اند، او با دوربينش حضور داشته است. از خاورميانه تا افغانستان، از رواندا تا بالکان.
نمايشگاه واشنگتن از اين نظر تازگی دارد، که نه تنها عکس، بلکه خود عکاس را در مرکز توجه قرار داده است. اين بار عکاس خود سوژه فيلمی گيرا و گوياست که ما را با زير و بم کار و زندگی او آشنا می کند.
نمايشگاه رضا را بنياد نشنال جيوگرافی واشنگتن به مناسبت روز جهانی پناهندگان برگزار کرده و تا نهم اکتبر ادامه دارد.