يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ - Sunday 22 December 2024
ايران امروز
https://www.iran-emrooz.net/foto1/biden_harris20201.jpg
iran-emrooz.net | Thu, 17.12.2020, 0:24

مسئله آمریکا با ایران دیگر تنها برنامه اتمی نیست


امیر پیام / بی‌بی‌سی

۵۰ سفیر، وزیر و مقام ارشد سابق دولت آمریکا، دو روز پیش، دوشنبه، ۱۴ دسامبر، در نامه‌ای به جو بایدن توصیه کردند که به محض ورود به کاخ‌سفید مقدمات بازگشت آمریکا به برجام را فراهم کند. کسانی چون چاک هیگل، وزیر دفاع سابق؛ جان برنان؛ رئیس سابق سازمان سیا؛ ریچارد مورفی، سفیر سابق آمریکا در عربستان؛ دانیل کورتزر، سفیر سابق آمریکا در اسرائیل و مصر و چندین نام آشنای دستگاه دیپلماسی آمریکا زیر این نامه را امضاء کرده بودند.

با این حال، کارشناسان و تحلیلگران اندیشکده‌های شناخته شده واشنگتن - که بسیاری از امضاکنندگان این نامه هم از زمان بازنشستگی در همین موسسات مشغول به کارند - موانع جدی بر سر راه بازگشت آمریکا به برجام می‌بیند که قضیه را بسیار پیچیده‌تر از عزم و تمایل «خشک و خالی» جو بایدن و تیم دیپلماسی او می‌کند.

’بایدن عزیز، مساله دیگر برنامه اتمی ایران نیست’

توماس ال. فریدمن، نویسنده و روزنامه‌نگار برنده سه جایزه پولیتزر، در یادداشت اخیر خود در نیویورک‌تایمز به دستگاه دیپلماسی جو بایدن هشدار داده که برجام از لحظه خروج رسمی آمریکا به قلم دونالد ترامپ در ماه مه ۲۰۱۸ به خطر نیفتاد بلکه در حقیقت نقطه بی‌بازگشت در مذاکرات با ایران هنگامی روی داد که حمله دقیق و ماهرانه به تاسیسات نفت آرامکو عربستان شکل گرفت.

«با ترور طراح کلاهک‌های اتمی ایران که به احتمال زیاد کار اسرائیل بوده، خاورمیانه به جو بایدن وعده داد که از همان روز اول ورود به کاخ‌سفید با دردسر روبرو خواهد شد. اما اگر من فقط یک توصیه به جو بایدن داشته باشم، آن این است که خاورمیانه همان خاورمیانه که شما چهار سال پیش درگیرش بودی نیست... بهترین راه برای شناخت خاورمیانه جدید این است که آنچه در نیمه شب ۱۴ سپتامبر سال ۲۰۱۹ روی داد را به دقت مطالعه کنید. شبی که ۲۰ پهپاد ایرانی و موشک‌های کروز فوق‌ دقیق ایران تاسیسات نفتی بقیق را هدف قرار دادند؛ یکی از مهمترین مراکز نفتی عربستان را. این واقعه نطفه خاورمیانه جدید بود... پهپادها و موشک‌های کروز ایرانی به قدری در سطح پایین پرواز کردند که نه بلندشدن آنها از روی سکوها و نه تا لحظه اصابت به اهداف از سوی رادارهای سعودی و آمریکا رهگیری نشد. آن زمان، تحلیل‌گران نظامی اسرائیل -به درستی- گفتند که این حمله همان ‘پرل هاربر ’ خاورمیانه بود... حق با آنها بود. این حمله و بعد واکنش دونالد ترامپ به آن، و سپس واکنش عربستان و امارات به پاسخ ترامپ، به خاورمیانه شکل و شمایل جدیدی بخشید».

نکته - پرل هاربر: اشاره به حمله ژاپن به نیروهای دریایی آمریکا در پرل هاربر هاوایی در ۱۶ آذر ۱۳۲۰ که جرقه ورود تمام عیار آمریکا به جنگ جهانی دوم را زد.

توماس فریدمن که سال‌ها سردبیر نیویورک‌تایمز در لبنان و اسرائیل بوده معتقد است بسیاری اهمیت و معنای حمله ۱۴ سپتامبر سال گذشته به آرامکو را به درستی درک نکردند. به همین علت هم او در یادداشت خود از خواننده خواسته که اجازه دهد یک بار دیگر «فیلم آن ماجرا را به عقب برگردانیم و با حرکت آهسته مرورش کنیم».

«اول از همه، واکنش ترامپ بعد از این حملات چه بود؟ هیچی. آیا او حمله تلافی‌جویانه‌ای به هواداری عربستان انجام داد - حتی با توجه به این واقعیت که ایران، بدون این که تحریک شده باشد - قلب تاسیسات نفتی عربستان را نشانه رفته بود... چند هفته بعد، یعنی در ماه اکتبر، آمریکا ۳۰۰۰ نیروی نظامی و چند سیستم ضدموشکی به عربستان فرستاد تا پدافند هوایی این کشور را تقویت کند... ترامپ گفت: ‘بنا بر دستور من، ما سرباز و تسلیحات به خاورمیانه می فرستیم تا به عربستان سعودی کمک کنیم. حاضرید بقیه‌اش را بشنوید؟ عربستان موافقت کرده که هزینه این اعزام و تجهیزات را پرداخت کند ‘... این خودش یک بدعت بود. یقینا برای نخستین بار بود. البته من قصد انتقاد از ترامپ را ندارم. او وامدار تغییر عمیقی بود که جامعه آمریکا شاهد آن است. پیام او به عربستان (و شاید خاورمیانه) واضح بود. این که: عربستان عزیز! آمریکا اکنون خود بزرگترین تولیدکننده نفت و گاز در جهان است. ما در حال ترک خاورمیانه هستیم. البته با خشنودی کامل هر چه اسلحه بخواهید در ازای پول نقد به شما خواهیم فروخت اما از ما انتظار نداشته باشید که به نیابت از شما با دشمنتان بجنگیم. بنابر این اگر خواستار اعزام نیروهای نظامی هستید، باید سرکیسه را شل کنید».

در ادامه این یادداشت، توماس فریدمن به توافق‌نامه‌های امضاء شده میان اسرائیل با امارات متحده عربی، بحرین، سودان (و اکنون مراکش) اشاره کرده و آن را حاصل همین تغییر سیاست آمریکا در خاورمیانه دانسته است. به عبارت دیگر، از نظر آقای فریدمن، اکنون عربستان سعودی و دیگر کشورهای حوزه خلیج‌فارس به این نتیجه رسیده‌اند که به جای اتکاء به آمریکا برای تامین امنیت آنها در منطقه، باید با یکدیگر و به ویژه با قدرت نظامی منطقه، اسرائیل، ائتلافی نظامی-امنیتی تشکیل دهند تا بلکه در برابر تهدید ایران که حالا فراتر از برنامه هسته‌ای، به فناوری تولید موشک‌های بسیار دقیق و نقطه‌زن رسیده مقابله کنند.

آقای فریدمن حتی گسترش همکاری‌های اطلاعاتی میان عربستان و اسرائیل را هم میوه همین رویداد دانسته و به نقل از منابعی که مستقیما به آنها اشاره نکرده گفته «گزارش‌هایی از سفر مخفیانه نتانیاهو به عربستان طی هفته سوم نوامبر (گذشته) وجود دارد». روابطی که از نظر این تحلیل‌گر پرسابقه، ممکن است به زودی به طور علنی میان ریاض و تل‌آویو آغاز شود.

«چرا؟ چون همه اینها در واژه «دقت» موشک‌های ایرانی خلاصه می‌شود. در جریان درگیری‌های سال ۲۰۰۶ میان لبنان و اسرائیل، حزب‌الله حدود ۲۰ موشک معمولی و سرگردان را به سوی اسرائیل شلیک کرد تا بلکه یکی به نقاط مهم در خاک این کشور اصابت کند. اما حالا به مدد موشک‌های نقطه‌زن ساخت ایران این گروه تنها لازم است یک موشک به سوی هر کدام از این اهداف شلیک کند و به احتمال زیاد به هدف خواهد زد. صحبت ما از تاسیسات هسته‌ای، فردوگاه، بندر و نیروگاه‌های برق اسرائیل و پایگاه‌های نظامی و کارخانجات ان است. به همین علت است که اسرائیل در ۵ سال گذشته (همزمان با جنگ داخلی سوریه) در نبردهای مقطعی اما مداوم به دنبال پیشگیری از رسیدن تهران به هدف خود در تقویت نیروهایش در لبنان، عراق، سوریه و غزه است تا مانع آن شود که این نیروها به توان موشکی فوق دقیق ایران دست یابند. تلاشی که عربستان هم به طور مشابهی در یمن انجام می‌دهد تا مانع قدرت گرفتن نیروهای مورد حمایت ایران در آنجا شود، نیروهایی که تاکنون با استفاده از همین فناوری‌ها فرودگاه‌های عربستان را هدف قرار داده‌اند. این موشک‌ها بسیار کارا و ویرانگرند.»

توماس فریدمن در پایان یادداشت خود چنین نتیجه‌گیری کرده: «به همین علت است که اسرائیل و کشورهای متحدش در حوزه خلیج‌فارس دوست ندارند آمریکا با بازگشت به برجام، امتیازات خود در زمینه برنامه هسته‌ای ایران و تحریم‌ها علیه این کشور را قبل از آن که از این کشور تعهدی درباره توقف صادرات این موشک‌ها بگیرد، از دست بدهد».

موضوعی که از نظر آقای فریدمن حتی طرح مذاکره درباره آن «بسیار دشوار است» چرا که ایران بارها با تاکید بر دفاعی بودن هدف برنامه موشکی خود، هرگونه مذاکره بر سر آن را قویا رد کرده است و اکنون هم با نزدیک شدن به موعد سرکار آمدن جو بایدن گفته هرگونه مذاکره جدید به بازگشت آمریکا به برجام و رفع تحریم‌های اقتصادی علیه این کشور منوط خواهد بود.

استناد توماس فریدمن به حمله ۱۴ سپتامبر به تاسیسات نفتی عربستان از سوی ایران، در حالی مبنای توصیه او در این یادداشت به جو بایدن قرار گرفته که ایران قویا هرگونه نقش در طراحی و اجرای این حمله را تکذیب کرده است هر چند در گزارش‌های متعدد انگشت اتهام به سوی این کشور نشانه رفته است.

یکی از قابل توجه‌ترین این گزارش‌ها که حدود دو ماه بعد از این حمله، در خبرگزاری رویترز و به طور اختصاصی منتشر شد حاکی از آن بود که چهار ماه قبل از حمله به آرامکو، سران سپاه پاسداران در جلسه‌ای فوق سری تصمیم به عملیاتی گرفتند که پیغامش نشان دادن عواقب خروج آمریکا از برجام بوده است.

در گزارش روز ۲۵ نوامبر ۲۰۱۹ رویترز آمده بود: «در آن جلسه که در یکی از روزهای ماه مه (یک سال بعد از خروج آمریکا از برجام) با حضور ارشدترین فرماندهان سپاه برگزار شده بود حسن سلامی، فرمانده سپاه گفته بود «زمان آن رسیده که شمشیرها را از نیام درآوریم و درس مهمی به آنها بدهیم.»

رویترز که گزارش خود را بر اساس گفته‌های چهار مقام ایرانی ناشناس تهیه کرده بود در ادامه نوشته در این جلسه از اهداف مختلفی از جمله پایگاه‌های نظامی آمریکا در منطقه سخن به میان آمده اما در نهایت از بیم رویارویی مستقیم با ارتش آمریکا تصمیم گرفته شده که حمله به تاسیسات نفتی عربستان صورت گیرد.

در این گزارش اختصاصی به نقل از چهار مقام ایرانی آمده که آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر ایران، با انجام این عملیات موافقت می‌کند اما برای آن شرطی می‌گذارد؛ این که نظامیان ایران باید از هدف قرار دادن غیرنظامیان و آمریکایی‌ها پرهیز کنند. البته رویترز تصریح کرده که نتوانسته مستقیما این روایت مربوط به رهبر ایران را تایید کند و دفتر آقای خامنه‌ای هم به درخواست این خبرگزاری پاسخ نداده است. ضمن این که ایران هرگونه نقش داشتن در حمله به تاسیسات نفتی آرامکو را تکذیب کرده و می‌کند.

با این حال، گزارش‌های نهادهای نظامی آمریکا از بقایای پهپادهای مورد استفاده در این عملیات آنها را مشابه یک مدل از پهپادهای تولید ایران دانسته بود هر چند نتیجه‌گیری کرده بود که این تشابه نمی‌تواند دلیلی برای تشخیص مبداء حمله باشد.

’موضوع ایران از ترور فخری‌زاده و سلیمانی عبور کرده است’

آنتونی اچ. کوردزمن، رئیس مرکز بروک در اندیشکده مطالعات استراتژیک (سی‌اس‌آی‌اس) واشنگتن در یادداشتی مشابه آنچه توماس فریدمن نوشته، نتیجه‌گیری کرده که بازگشت به برجام و مذاکره با ایران بسیار دشوارتر از آن چیزی است که چهار سال پیش روی میز رئیس‌جمهوری آمریکا بود، هر چند آقای کوردزمن دلایل دیگری فراتر از توان موشکی ایران را هم در یادداشت خود فهرست کرده است. از جمله پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران.

«اول این که، دانش هسته‌ای ایران قائم به یک دانشمند نیست که با ترور او فلج شود. این برنامه حاصل مجموعه تلاش‌هایی است که نخستین‌بار در دهه ۷۰ میلادی و از سوی محمدرضا شاه پهلوی آغاز شد و ادامه یافت. همچنین استوار بر دانش علنی و درز پیدا کرده ۷۵ سال گذشته درباره نحوه دستیابی فرانسه، اسرائیل، هند، پاکستان و کره‌شمالی به بمب اتم است... در سال ۲۰۱۳، گزارش‌ها مدعی شدند که ایران به نقطه‌ای رسیده که اگر بتواند همه فعالیت‌های غنی‌سازی خود را متمرکز کند، ظرف یک سال توان ساخت یک سلاح هسته‌ای را خواهد داشت. آن گزارش در آن زمان مبالغه‌آمیز بود چنانچه گزارش‌های فعلی درباره برنامه هسته‌ای این کشور هم ممکن است غلوآمیز باشد. باید همیشه به میزان موفقیت تلاش‌هایی نظیر آنچه در برجام برای مهار برنامه ایران در نظر گرفته شده با دقت و احتیاط نگاه کرد.»

آقای کوردزمن در ادامه به تغییراتی که ظرف چهار سال گذشته در توازن قدرت نبرد هوایی در منطقه خلیج‌فارس روی داده اشاره کرده و آن را دلیل دیگری برای متفاوت بودن شرایط ایران در زمان امضای برجام و امروز دانسته است.

“در سال ۲۰۱۳، کشورهای عرب و آمریکا با اختلاف فاحش، دست بالا را در قدرت هوایی داشتند؛ چه به لحاظ مدرن بودن تسلیحاتی و چه به لحاظ دقت در حملات هوایی. در برابر، ایران ترکیبی از موشک‌ها و نیروی هوایی فرسوده‌ای داشت که جنگنده‌های آن یا سالخورده شده بودند یا در حد متوسط بودند. اما امروز، ایران نشان داده که در دانش موشک‌های بالستیک و کروز پیشرفت کرده و همچنین قادر به طراحی کلاهک‌ها جنگی متعارف نظیر آنچه در حمله به تاسیسات نفتی عربستان استفاده شد، است. هنوز هیچ منبع رسمی بیان نکرده که آیا ایران از توان موشکی خودبرای آزمایش شبیه سازی شده حمل کلاهک‌های اتمی استفاده کرده یا خیر - آزمایشی که قبل از انجام یک آزمایش هسته‌ای واقعی باید صورت گیرد. هرچند، ترکیبی از دوری‌سنجی و بررسی کلاهک‌هایی که بعد از آزمایش و بازگشت به سطح زمین پیدا شده‌اند، می‌تواند برای تحقیق درباره بسیاری از جنبه‌های یک کلاهک (اتمی) کمک کند. تحقیقاتی که به راحتی می‌تواند از چشم نظام‌های راستی آزما و نظارتی برجام دور بماند و حتی بازرسان آژانس هم قادر به رسیدگی به آن نیستند”.

از نظر آقای کوردزمن، مهمترین نقد به برجام این است که توسعه برنامه موشکی ایران را محدود نمی‌کند و حالا هم بسیار نامحتمل است که ایران با بسط برجام به برنامه موشکی خود موافقت کند. موشک‌های کروز نقطه‌زن ایران اکنون یک توان بزرگ جدید هوایی به این کشور بخشیده و به تهران این قدرت را داده که اهداف مهم نظامی و غیرنظامی منطقه را در تیررس خود قرار دهد.

“این همان چیزی است که برتری هوایی چند سال پیش آمریکا و کشورهای عرب در برابر قدرت هوایی ایران متوازن می‌کند و به همین علت هم تهدید اتمی را حتی جدی‌تر از قبل خواهد کرد. بسیار بعید به نظر می‌رسد که ایران حاضر شود چنین امتیازی را از دست بدهد”.

آنتونی کوردزمن در ادامه به اختصار به سرفصل‌های دیگری پرداخته که از نظر او بازگشت به برجام را برای دولت جو بایدن بسیار پیچیده خواهد کرد. مواردی چون:

* نگرانی فراوان از جنبه‌های پیشبرد برنامه هسته‌ای ایران که در برجام نظارت بر آنها و نظامی برای محدود کردن آنها تعبیه نشده است؛ مانند آزمایش شبیه‌سازی شده سلاح هسته‌ای. آژانس بارها از احتمال آزمایش‌هایی این چنین از سوی ایران ابراز نگرانی کرده اما هیچ‌گاه به این بازرسان این نهاد دسترسی به دست کم یکی از این مراکز نظامی - که احتمالا سه مرکز هستند - داده نشده است. هند، پاکستان و کره‌شمالی هم تا پیش از آزمایش هسته‌ای واقعی خود از همین روش‌های شبیه‌سازی استفاده کردند و تا زمان برملا شدن برنامه هسته‌ای آنها هم این آزمایشات مخفی ماند.
* ایران اکنون ۱۲ برابر حد مجاز برجام اورانیوم غنی‌شده دارد که بخشی از آن با خلوص ۴.۵ درصدی است. اگر چه این تا خلوص ۹۰ درصدی که برای تولید بمب اتم لازم است، هنوز فاصله زیادی دارد اما به لحاظ معیارهایی که در برجام لحاظ شده بود، برنامه هسته‌ای ایران را بسیار فراتر می‌برد.
* ایران نصب سانتریفیوژهای پیشرفته را آغاز کرده. هیچ گزارشی از مشخصات دقیق این سانتریفیوژها وجود ندارد و البته از آنجا که اسرائیل و آمریکا هم به شدت به دنبال دانستن مشخصات سانتریفیوژهای ایران هستند، کاملا قابل درک است که چرا ایران این مشخصات را فوق‌سری نگه داشته است.

در ادامه این یادداشت، تحلیلگر ارشد اندیشکده مطالعات استراتژیک - سی‌اس‌آی‌اس - به دیگر پیشرفت‌های نظامی ایران خارج از برنامه هسته‌ای این کشور پرداخته و آنها را از فاصله زمانی ۱۶ ژانویه ۲۰۱۶ که اجرای برجام آغاز شد و از زمان خروج آمریکا از این توافقنامه در ماه مه ۲۰۱۸ فهرست کرده است:

پیشرفت‌های نظامی

* ایران نشان داده که قادر به انجام عملیات‌های دقیق با استفاده از موشک‌های مسلح شده بالستیک و کروز خود است. آنچه در حمله به تاسیسات نفتی عربستان روی داده می‌تواند برای تمامی تاسیسات مهم نظامی و غیرنظامی در منطقه روی دهد.
* ایران موشک ضدهوایی اس ۳۰۰ از روسیه خریداری کرده و صحبت از خرید اس ۴۰۰ می‌کند.
* تحریم تسلیحاتی سازمان ملل متحد علیه ایران به پایان رسیده و اکنون چین و روسیه می‌توانند اسلحه به ایران بفروشند. صحبت از توافق‌نامه بزرگ تجاری میان ایران و چین هم شده است.
* ایران امضاءکننده منع گسترش سلاح‌های شیمیایی است اما هیچ منبع رسمی از وضعیت و میزان ذخایر سلاح‌های شیمیایی و بیولوژیک این کشور خبر نداده.

دستاورهای منطقه‌ای ایران

* حزب‌الله، متحد قدرتمند ایران در لبنان بحران‌زده، به فناوری موشکی با دقت بالای تهران مجهز شده
* سوریه که به احتمال زیاد کل آن در سال ۲۰۲۱ تحت حاکمیت بشار اسد در خواهد آمد، متحد ایران اس. تهران نقش‌محوری در جنگ داخلی سوریه داشت و اکنون از طریق همین کشور به تجهیز و استحکام حزب‌الله می‌پردازد. موضوعی که احتمالا روسیه هم به آن مرتبط است.
* حضور آمریکا در عراق به شدت رو به تحلیل است. به ویژه بعد از شکست داعش و حملات حشد شعبی. تضعیف حضور آمریکا در عراق می تواند فرصت حضور بیشتر ایران را تقویت کند.
* در افغانستان، اگر مطابق برنامه، آمریکا تا ماه مه سال آینده (۲۰۲۱) این کشور را ترک کند آن وقت ایران از طریق مرزهای شرقی خود فرصت نفوذ بیشتری در افغانستان و حتی جنوب آسیا و حوزه تحت پوشش سازمان همکاری‌های شانگهای پیدا خواهد کرد.
* در یمن، تا اینجای کار حوثی‌های مورد حمایت ایران برابر عربستان پیروز شده‌اند و این به ایران اجازه می‌دهد که از طرف جنوب عربستان را تحت فشار قرار دهد و دسترسی این کشور به دریای سرخ را ممکن می‌کند.

در کنار این موارد، از نظر آنتونی کوردزمن، تحولات چهارسال اخیر در منطقه هم به عنوان عواملی یاد کرده که بدون دخالت مستقیم ایران به نفع این کشور شده است. از جمله:

* شکست سیاست عربستان-امارات در بایکوت قطر، کشورهای عرب حاشیه خلیج‌فارس را غیرمتحد و منفک از هم کرده و سیاست سپر دفاعی-نظامی کشورهای عرب را غیرعملی کرده است.

سیاست غیردرگیرانه آمریکا در خلیج‌فارس که از عدم تمایل واشنگتن برای حمایت عملی و مستقیم از کشورهای عرب و در عوض تمایل به فروش تسلیحات نظامی حکایت دارد، منجر به بی‌اعتماد شدن این کشورها به آمریکا شده - اگر چه همکاری نظامی میان آمریکا و این کشورها همچنان پابرجا باقی مانده است.

وی همچنین معتقد است که سیاست ملی‌گرایانه دولت آقای ترامپ و دوری‌جستن او از نقش راهبری آمریکا در جهان عامل مهمی است که پیامدهای آن نادیده گرفته شده است.

“دولت آمریکا از درک اهمیت استرتژیک خلیج فارس عاجز مانده است. ۲۰ درصد صادرات نفت جهان از آنجا صورت می‌گیرد و اگر چه این ویژگی ممکن است برای آمریکای خودکفا شده از نفت و گاز دیگر اهمیت داخلی نداشته باشد، اما نکته اینجاست که صادرات نفت از خلیج فارس برای کشورهایی عمده صادرگر چون چین حیاتی است. در حقیقت، مقام‌های آمریکایی در حالی از خودکفایی انرژی سخن می‌گویند که درصد وابستگی آمریکا به وارادت محصولات ساخته شده در کشورهای آسیایی (چون چین) اکنون بسیار بیشتر از درصد وابستگی آمریکا به این کشورها در زمانی است که ایالات‌متحده به نفت خلیج فارس متکی بود. و برای این کشورها صادرات نفت خلیج‌فارس هنوز حیاتی است”.

در بخش پایانی این یادداشت تحلیلی، آنتونی کودرزمن به تحولات سیاسی یک سال اخیر در ایران هم به عنوان متغیرهای دیگری بر سر دشواری بازگشت به برجام نوشته است.

* بی‌اعتمادی معروف ایران به آمریکا و واکنش آنها به تحریم‌های آمریکا همچنان یک عامل مهم است اما رهبر این کشور، سپاه پاسداران، نهادهای امنیتی و تندروهای درون این کشور حالا بسیار قوی‌تر شده‌اند به طوری که توانستند در جریان آخرین انتخابات مجلس همه نامزدهای معتدل را حذف (رد صلاحیت) کنند و باقی‌مانده نیروهای معتدل (و اصلاح‌طلب) را هم سرکوب کنند. تحولی که از استیلای آنها بر حکومت حکایت دارد و ممکن است اجازه ورود و نامزد شدن هیچ عنصر میانه‌رویی در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری سال آینده را ندهد.
* حکومت همچنین با مهارت تمام توانسته از ترور مقام‌های خود چون قاسم سلیمانی برای برآشفتن خشم و احساسات ضدآمریکایی استفاده کند.

بایدن دقیقا چه میراثی را تحویل می‌گیرد؟

آنتونی کودرزمن در پایان نتیجه‌گیری کرده که با کنار هم گذاشتن همه این تحولات و تغییرات که ظرف چهار سال گذشته در خاورمیانه و همچنین در سیاست‌کاخ سفید نسبت به این منطقه پدید آمده می‌توان نتیجه گرفت که آنچه جو بایدن در روز ۲۰ ژانویه آتی تحویل خواهد گرفت، تنها یک برجام کنار گذاشته شده نیست که با زدودن گرد و خاک روی آن دوباره احیاء شود.

“در این که آمریکا در خلیج فارس عرصه را به ایران باخته بحثی باقی نمانده. این درست است که بسیاری از توانایی‌های نظامی متحدان آمریکا در منطقه بهبود یافته؛ تحریم‌ها حکومت ایران را با مشکلات فراوان روبرو کرده؛ اسرائیل همچنان قدرتمند مانده و برخی از کشورهای عرب اگر بتوانند تسلیحات جدید (چون اف ۳۵) به دست آورند به لحاظ قدرت هوایی بسیار اوج خواهند گرفت، اما همزمان هشدارهای جدی وجود دارد. اول این که بایدن قادر نخواهد بود که برجام را به نقطه قبلی آن (پیش از خروج آمریکا) بازگرداند و دوم این که، ظرف چهار سال گذشته، بسیاری از مواضع آمریکا در منطقه رو به زوال رفته. و وقتی همه اینها را کنار هم می‌گذارید متوجه می‌شوید اهمیت وقایعی چون ترور محسن فخری‌زاده، ممکن است به جهاتی بسیار مهم باشد اما تنها بخش کوچکی از قاب بزرگ تحولات است.”

پیش‌بینی آقای کودرزمن از دشواری‌های دولت جو بایدن برای بازگشت به برجام تقریبا مشابه جمله آخر یادداشت توماس فریدمن در نیویورک‌تایمز است که به حامیان احیای فوری برجام توصیه کرده: “اگر لحظه شماری می‌کنید که موعد بیرون‌آوردن بطری شامپاین از یخچال زودتر فرا برسد، شاید بهتر باشد عجله نکنید! قضیه پیچیده‌تر از این حرف‌هاست.”




 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024