پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ -
Thursday 21 November 2024
|
ايران امروز |
منبع: رادیو زمانه
خیزش آبانماه ۹۸ علیه گرانی بنزین که به کشته و زخمی شدن صدها نفر و بازداشت هزاران تن انجامید، نشانگر خشم انباشت شده بویژه در میان حاشیه نشینان جغرافیایی کشور است که در صدها شهر بزرگ و کوچک کشور با سرکوب وحشیانه نیروهای ولی فقیه روبرو گردید.
جامعهشناسان حاشیهنشینی را در دو گروه بزرگ حاشیهنشینی جغرافیایی و حاشیه نشینی اجتماعی دسته بندی کردهاند. دسته اول شامل مردمانی است که از روستاها و شهرها بدلایل گوناگون از جمله تهیدستی و بیکاری به حاشیه کلان شهرها رانده شدهاند. افراد حاشیه نشین از خدمات شهری کافی برخوردار نیستند ، ترکیب جمعیتی متنوعی دارند نسبت به شهر بیگانهاند و یا به آن احساس تعلق نمیکنند. نسبت بیکاری بویژه در میان جوانان بالاست، اشتغال ناقص دارند، بیشترشان کارکن مستقل هستند. بویژه مزدبگیر و حقوقبگیر دولتی در میان آنان کم است و امنیت شغلی و درآمد کافی ندارند. اغلب در سکونتهای غیررسمی و بهشدت غیر استاندارد زندگی میکنند. آسیبهای اجتماعی در محلههایشان زیاد است. شهرکهایی همچون نعمت آباد، پاکدشت، قیام دشت (تهران)، زورآباد (کرج)، اخماقیه و کشتارگاه (تبریز)، خواجه ربیع (مشهد)، زورآباد، حاجیآباد و عباسآباد (سنندج)، شیرآباد، قریب آباد (زاهدان)، خضر و سنگ سفید (همدان)، نمونههای حاشیهنشینی جغرافی به شمار میآیند. همزمان باید افزود که حاشیهنشینی کم و بیش در بسیاری از شهرهای ایران دیده میشود و منحصر به مناطق نامبرده نیست.
اگر حاشیهنشینی جغرافیایی نمود خارجی دارد، حاشیهنشینی اجتماعی معمولا نامرعی است. مفهوم حاشیهنشینی اجتماعی پهنه گستردهتری را در بر میگیرد و شامل اقشار و کسانی میشود که ممکن است از نظر مکانی در مرکز شهرها و حتی مناطق مرفهنشین شهر زندگی کنند اما در عمل از ایفای نقش فعال در مسایل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور محرومند زیرا ساختار حقوقی، سیاسی و حاکمیتی فرصتهای اقتصادی کلیدی و شغلی تصمیم ساز را به انحصار خود درآورده و یا با اعمال تبعیض علیه گروههای بزرگ اجتماعی از جمله زنان، کارگران، معلمان، بازنشستگان، دگر اندیشان، اقوام و پیروان مذاهب غیر رسمی، اکثریت جمعیت را از راههای گوناگون به حاشیه رانده است. حاشیهنشینان اجتماعی احساس میکنند که به گونهای درجه دوم و غیر خودی محسوب و از سوی حاکمیت تحقیر و حتی سرکوب میشوند. در هر دو گروه نوعی ازخشم، کینه و سرخوردگی انباشته میگردد و امید به آینده اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور رنگ میبازد.
حاشیهنشینان در تاریخ معاصر ایران در مبارزات سیاسی، صنفی و اجتماعی کشور نقش مهمی ایفا کردهاند. در خرداد ۴۲ روحالله خمینی توانست حاشیهنشینان از روستا رانده و بیگانه با فرهنگ شهری را در کنار اقشار مذهبی، علیه اصلاحات مدرنیستی آمرانه شاه که بدون دخالت ملت طراحی شده بود، به شورش وادارد و مخالفت واپسگرایانهاش را از جمله با حق انتخاب کردن و انتخاب شدن زنان ابراز نماید.
در انقلاب بهمن شاهد هم سویی و هم گرایی حاشیه نشینان جغرافیایی و اجتماعی به رهبری روح الله خمینی میباشیم که موفق شد با شعار ” آزادی “، وعدهای عوام فریبانه رفاهی همچون ” آب و برق مجانی” و دفاع از ” کوخ نشینان “، ملت را یکپارچه علیه نظام شاهنشاهی بسیج و ولایت فقیه را جایگزین ولایت پادشاهی گرداند.
با پیروزی انقلاب ماهیت تبعیضآمیز و سرکوبگرانه حکومت دینی به سرعت نمایان گردید. اگر در نظام ولایت پادشاهی ملت بطور یکپارچه از حق تصمیمگیری و تعیین سرنوشت خود محروم شده بود حداقل بطور نسبی از حقوق اجتماعی و فردی برخوردار میگردید اما در نظام دینی، اکثریت قریب به اتفاق ملت نه تنها از آزادی و دمکراسی مورد نظرش برخوردار نشد، بلکه آزادیهای اجتماعی و فرهنگیاش را نیز از دست داد. با رویکردهای اسلامگرایانه روحالله خمینی، زنان اولین قرباینان اجرای شریعت بودند که پایههای قوانین مدنی و جزایی نظام تازه را تشکیل میداد. زنان با از دست دادن بسیاری از حقوق اجتماعی و فردی، محرومترین قشر حاشیهنشینان اجتماعی را تشکیل دادند که با مقاومت و واکنش آنان روبرو گردید. با سرکوب خشن دگراندیشان، جنبش دانشجویی، فعالان کارگری و صنفی و اعمال تبعیضهای تازه علیه اقلیتهای قومی / ملی و دینی، گروههای بیشتری به حاشیه رانده شدند. کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ اوج ضدیت نظام دینی را با دگراندیشان سیاسی و عقیدتی نمایان ساخت.
با گذشت بیشتر زمان ماهیت دروغین شعارهای عوام فریبانه اسلام گرایان حاکم بویژه برای تهیدستان آشکارتر گردید و اولین اعتراضات حاشیه نشینان جغرافیایی که پایههای اصلی حکومت دینی را تشکیل میدادند علیه نابرابریهای اقتصادی در دولت سازندگی روی داد که از جمله در اسلام شهر تهران ۷۰ گشته برجای گذاشت.
در سال ۷۸ اعتراضات دانشجویان به تعطَیلی روزنامه سلام و در پی آن حمله وحشیانه نیرویهای امنیتی به کوی دانشگاه، صفحه تازهای در مبارزات به حاشیه رانده شدگان اجتماعی گشود که دسترسی به آزادیهای سیاسی و رشد جامعه مدنی را در تارک برنامههایشان قرار داده بودند. ده سال پس از آن، جنبش سبز خیزش دیگری از حاشیهنشینان اجتماعی بود که علیه کودتای انتخاباتی بیت رهبری روی داد و به مدت یک سال به درازا کشید و بیش از ۷۰ کشته برجای گذاشت.
با وجود ناکامی خیزشهای حاشیه نشینان اجتماعی، زنان برای احقاق حقوق اجتماعی و سیاسی شان به پیکار ادامه میدهند. نسبت ۵۰ درصدی دانشجویان دختر در دانشگاههای کشور در سال ۹۸، برغم محروم کردن آنان از ادامه تحصیل در برخی رشتهها و تحمیل سهمیه بندی جنسیتی که هدفش ” حفظ کانون خانواده ” اعلام شده بود حاکی از آن است که زنان ایرانی از تلاش خود برای شکستن دیوار حاشیه نشینی اجتماعی پیگیرند. شمار روز افزون زنان زندانی سیاسی، اعتراض پیگیرانه علیه حجاب اجباری و تلاش برای ورود به ورزشگاهها، زنان را پرچم دار پیکار علیه تبعیضات شرعی کرده است. کارگران، معلمان و بازنشتگان نیز برغم سرکوب و فضای اختناق آمیز به مبارزات صنفی شان ادامه میدهند.
در چهل سال گذشته درصد حاشیه نشینی جغرافیایی ابعاد تازهای یافته است. به باور علیرضا محجوب نماینده مجلس در سه دهه گذشته جمعیت حاشیه نشینان جغرافیایی ۱۷ برابر شده است. در ۱۰ سال اخیر یعنی از ۸۵ تا ۹۵، میزان افزایش مهاجرت در بسیاری از شهرهای حاشیه نشین اطراف تهران بالای ۵۰ درصد بوده است. براساس گزارشهای رسمی، جمعیت حاشیه نشینان جغرافیایی کشور ۱۹ میلیون نفر اعلان شده که برپایه برآورد کارشناسان تا سال ۱۴۰۰ به ۲۳ میلیون نفر خواهد رسید. چنین رشد شتابزدهای در کنار نابرابریهای توزیع ثروت و اشتغال، مشکلات اجتماعی و معیشتی حاشیه نشینان را دوچندان ساخته است. در ضمن دوسوم زندانیان کشور را افراد حاشیه نشین تشکیل میدهند.
کاهش مصرف گوشت از دهه ۶۰ تا دهه ۹۰ برای نمونه گسترش فقر را نمایان میسازد. در سال ١۳۶٧ سرانۀ مصرف گوشت هر ایرانی در سال ١٢٢ کیلوگرم بود در حالی که این میزان در سال ١۳٩۰ یعنی زمانی که درآمدهای نفتی دولت احمدی نژاد به بالاترین رشد رسیده بود، به زیر ٤٠ کیلوگرم کاهش یافت. در شرایطی که رشد اقتصادی کشور به منفی حدود ١۰ درصد رسیده و مردم با تورم ۵۰ درصدی دست به گریبانند بروشنی میتوان کاهش بیشتر مصرف گوشت را انتظار داشت.
در دیماه ۹۶ تهی دستان شهری علیه چرخه فساد و چپاول ثروتهای ملی دست به اعتراض زدند که برای اولین با با گستردگی بی سابقهای در بیش از صد شهر کوچک کشور به وقوع پیوست. اینبار آشکارا نهاد ولایت کانون اصلی حملات معترضین بود که با استبداد فردی ۳۰ ساله اش، بخش بزرگی از جمعیت کشور را با فقر، بیکاری و بی عدالتی روبرو ساخته است.
دوسال پس از آن یعنی در آبان ماه امسال، خیزش تازهای حکومت گران دینی را به وحشت انداخت. اعتراض به افزایش ناگهانی بنزین جرقهای بود که خشم سرکوب شده حاشیه نشینان عمدتا جغرافیایی را از بی عدالتی، نابرابری و فساد گسترده حکومت گران در سرتاسر کشور بصورت بی سابقهای نمایان ساخت. واکنش خشونت آمیز و سرکوب گرانه علی خامنهای به این اعتراضها و پافشاری وی بر اجرای این تصمیم برغم مخالفت بسیاری از نمایندگان مجلس استصوابی از هر دو جناح و شماری از روحانیون حکومتی نشان داد که ولی فقیه در اجرای تصمیمات مستبدانهاش از تحقیر هواداران و پیچ مهرههای نظام دینیاش نیز فرو گذار نیست. گزارشها حاکی است که پافشاری ولی مطلقه فقیه و سپاه در اجرای تصمیم افزایش بهای بنزین برای جلوگیری از اخذ مالیات از فعالیتهای اقتصادی سپاه و نهادهای زیر فرمان رهبر و بعلت مخالفت آنان با مذاکره با آمریکا صورت گرفته است که میتواند به کاهش تحریمها و جاری شدن صادرات نفت بیانجامد و بحران مالی دولت بی اختیار را کاهش دهد.
نهاد ولایت برای خروج از حاشیه نشینی تنها یک راه پیش پای ملت ایران قرار داده است: به هوادارن چشم و گوش بسته من به پیوندید، از فرامین من اطاعت کنید و یا با شرکت در نیروهای سرکوب در برابر هر نوع اعتراضی بایستید. در عوض ( حداقل در مورد مهرههای کلیدی) از سفره گسترده فساد، بازار پر منفعت قاچاق ما یحتاج عمومی و رانت خواری مالی بهره مند شوید. ابراهیم فیاض استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران از “اشرافیت دینی ” سخن به میان میآورد که با ” ویژه خواری ” و ” رانت خواری ” در بین کارگزاران حکومتی گسترش یافته و نسبت آن در جناح اصلاح طلب به جناح اصولگرا نزیک تر میشود.
چرا خیزشهای حاشیه نشینان با ناکامی روبرو است؟
خیزشهای حاشینه نشینان جغرافیایی و اجتماعی در ۴۰ سال گذشته بدون دست یابی به هدفهای خود ناکام ماندهاند زیرا:
۱- این خیزشها بصورت پراکنده، و بدون ارتباط با یکدیگر روی دادهاند. خیزشهای جغرافیایی معمولا به دلایل عمدتا معیشتی و تهی دستی و اعتراض علیه نابرابریهای اقتصادی و خدماتی با خشونت و معمولا تخریب اماکن عمومی همراه بوده است ( هرچند گزارشهایی از مشارکت نیروهای امنیتی در این تخریبها برای توجیه سرکوب خشن و بی سابقه ی معترضان نیز مخابره شده است.) و از پشتیبانی فراگیر حاشیه نشینان اجتماعی از جمله طبقه متوسط برخردار نگردیده است. در برابر اعتراضات گروه دوم علیه خفقان حاکم و تبعیضات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی صورت گرفته و متقابلا بعلت کم توجهی به نابرابریهای معیشتی و خدماتی تهیدستان، در جذب پشتیبانی فعال حاشیه نشینان جغرافیایی ناتوان بوده است. رژیم اسلامی بخوبی در یافته است که یکپارچگی و همزمانی اعتراضات این دوگروه در صورت ایستادگی در برابر سرکوبها میتواند پایههای حکومت را کاملا متزلزل سازد. یکی از دلایل قطع اینترنت با انگیزه پیش گیری از مشارکت طبقه متوسط در خیزش ۹۸ از راههای اطلاع رسانی و سازماندهی بوده است.
۲- خیزشهای حاشیه نشینی در ایران معمولا فاقد رهبری و در سایه فقدان الترناتیو قابل اعتماد روی داده است. تنها جنبش سبز از رهبری شجاعانهای برخوردار بود و توانست به مدت یک سال دوام آورد. عدم تداوم اعتراضات و پشتیبانی فراگیر حاشیه نشینان جغرافیایی، کارگران و اقوام و تآکید رهبران بر حفظ قانون اساسی موجود از جمله دلایل ناکامی این جنبش بود.
در این برهه از زمان مسئولیت سازمانهای سیاسی خارج کشور در تشکیل ائتلافی یکپارچه علیه رژیم اسلامی بیشتر برجسته میگردد. تن دادن به سازشی دمکراتیک، تآکید بر موضوعهای مورد توافق و ارجاع اختلافات مهم به مجلس موسسان پس از فروپاشی نظام موجود در تفوق بر پراکندگیها کارساز و در داخل کشور امید ساز است.
آذر ۱۳۹۸، mrowghani.com
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|