سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ -
Tuesday 3 December 2024
|
ايران امروز |
بیش از یک قرن از اولین تلاش برای نیل به دموکراسی در ایران گذشته. ۱۱۳ سال قبل درست در همین روز شاه رنجور قاجار فرمان مشروطیت را امضا کرد و انقلاب مشروطه به پیروزی رسید. مظفرالدینشاه پای فرمانی را امضا میکرد که قرار بود منجر به تشکیل مجلس شورای ملی شود و اختیارات او را محدود کند. شاه بیمار قاجار البته در شرایطی فرمان مشروطیت را صادر کرد که بسترهای آن از سالها پیش مهیا شده و مردادماه ۱۲۸۵ شمسی نارضایتیهای عمومی به تحصن عده زیادی از مردم در سفارت انگلیس منجر شده بود. در نهایت مظفرالدینشاه فرمان مشروطیت را صادر کرد و انقلاب مشروطه به ثمر نشست. جنبش اما ناکام ماند، چراکه به گواه تاریخنویسان، ملغمهای از تعارضها و تضادها بود. این تضادها از درون روشنفکران آغاز میشد و به اختلاف آنها با روحانیون و طرفداران مشروعه میرسید و در مجلس شورای ملی ظهور و بروز بیشتری مییافت. از سوی دیگر وقوع جنگ جهانی نیز در تسلط بیش از پیش بیگانهها در کشور و در نتیجه بهثمرننشستن انقلاب مشروطه تأثیر زیادی داشت. امروز بعد از گذشت یک قرن بازخوانی برخی از وقایع مشروطه در ظرف زمانی آن روزها هنوز خالی از فایده نیست. به نظر میرسد سخن از دموکراسی در عصری که حتی در متون روشنفکرانش «آزادی بیان»، تعریف روشنی نداشت، بارها نیاز به خوانش مجدد داشته باشد.
عصر جدید تاریخ سلطنتی
«لهذا در این موقع که اراده همایون ما بر این تعلق گرفت که برای رفاهیت و امنیت قاطبه اهالی ایران و تشیید مبانی دولت اصلاحات مقننه به مرور در دوائر دولتی و مملکتی به موقع اجرا گذارده شود چنان مصمم شدیم که مجلس شورای ملی از منتخبین شاهزادگان قاجاریه و علما و اعیان و اشراف و ملاکین و تجار و اصناف بانتخاب طبقات مرقومه در دارالخلافه تهران تشکیل و تنظیم شود که در مهام امور دولتی و مملکتی و مصالح عامه مشاوره و مداقه لازمه را به عمل آورده به هیئت وزرای دولتخواه ما در اصلاحاتی که برای سعادت و خوشبختی ایران خواهد شد اعانت و کمک لازم را بنماید و در کمال امنیت و اطمینان عقاید خود را در خیر دولت و ملت و مصالح عامه و احتیاجات قاطبه اهالی مملکت به توسط شخص اول دولت به عرض برساند که به صحه همایونی موشح و به موقع اجرا گذارده شود». این دستنوشته احمد قوام جوان بود که شاه قاجار پای آن را امضا کرده بود. قوام سالها نخستوزیر پهلوی میشد و نقش مهمی در تحولات ایران بازی میکرد، اما در آن مقطع در دربار قاجار فقط ۲۹ سال داشت و به واسطه رابطه با شاه و مشروطهخواهان به نوعی پل ارتباطی با دربار محسوب میشد. دو روز بعد از صادرکردن فرمان مشروطیت، شاه قاجار دستور تشکیل مجلس شورای ملی را هم صادر کرد. نظام سلطنتی ایران بعد از سالها وارد مرحله جدیدی شده بود. هرچند در تاریخ، این روزها مبنای آغاز مشروطیت است، اما جایی که مشروطهخواهان ایستاده بودند حاصل سالها تلاش بود؛ تلاشی که گروههای مختلفی، اعم از روشنفکران و روحانیون در آن نقش داشتند و عوامل مختلفی سبب پدیدآمدن آن شده بود.
بسترها و علل وقوع مشروطه
افزایش نارضایتیهای عمومی جامعه از حکومت قاجار در اوایل دهه ۸۰ سال ۱۲۰۰ شمسی به اوج خود رسیده بود. شاهان مستبد و خودکامه، افزایش تسلط کشورهای بیگانه بر کشور، سفرهای خارجی شاهان قاجار در عین خالیبودن خزانه و بدهیهای سنگین خارجی و مشکلات معیشتی و قحطی از جمله مهمترین بسترهای شکلگیری اعتراضها بود. از سوی دیگر از سالها قبل روشنفکران ایرانی به سوی تفکر قانونخواهی حرکت کرده بودند که مهمترین عامل آن شکلگیری ارتباط با خارج از کشور و آشنایی با نظامهای دموکراتیک بود. شاهان قاجار سالها با سوءاستفاده از اختلافات قومی و قبیلهای بر نواحی مختلف مسلط بودند، اما این نوع حکمرانی به مرور با شکلگیری و «توسعه مدارس جدید، ایجاد پست و تلگراف در کشور بهعنوان راهی برای انتقال افکار جدید در میان مردم، انتشار روزنامههای دولتی و غیردولتی و نشر اخبار ایران و جهان در میان مردم، گسترش اطلاعات مردم درباره انقلابهای فرانسه و آمریکا و دیگر کشورهای جهان، توسعه صنعت چاپ و انتشار آثار بعضی نویسندگان آزادیخواه، بیدارشدن اذهان مردم نسبت به اعمال ناشایست دولت» کارآمدی خود را از دست داده بود. گواه این مدعا مخالفت ناصرالدینشاه با ساخت مدارس جدید و تدریس علوم نوین بود. این مخالفت در خاطرات «میرزاحسن رشدیه»، از بنیانگذاران مدارس جدید در ایران آمده است. او بعد از بهنتیجهنرسیدن تلاشها در ایران به ایروان رفت و مدرسهای دایر کرد. شاه در مسیر بازگشت از فرنگ شهرت مدرسه رشدیه را شنیده بود و به همین دلیل برای بازدید به آنجا رفت. او در ملاقات با رشدیه از او خواست که چنین مدرسهای در تبریز دایر کند و رشدیه هم بلافاصله قبول کرد و همراه با شاه قصد بازگشت به ایران کرد. رشدیه در دستنوشته خاطرات خود مینویسد: «شاه در این شش روز [طول سفر] یا در سر ناهار یا در سر شام مرا احضار فرموده، خاصیت مواد پروغرام مدرسه را میپرسد. من یک جوان بیتجربه غافل از سیاست شاهانه، نتایجی در علم و اطلاع و آگاهی آحاد ملت میگفتم... مگو که شاه رعیت خود را خوب میشناسد... یعنی مدرسهای را که در اذهان ملت، تولید آن افکار بکند، صلاح ملک و ملت» نمیدانست. با اینهمه مدارس جدید در ایران با تلاشهای متجددین دایر شدند.
نقش روشنفکران
روشنفکران مشروطه، کار ترقی مملکت را در یک کلام قانون میدیدند. به همین علت تحت تأثیر غرب بودند و به همین دلیل نیز گاهی محل انتقاد قرار گرفتهاند؛ اما در آن شرایط، روشنفکرانی که خارج از ایران بودند به وسیله پست و تلگراف که در کشور ایجاد شده بود، ارتباط مؤثری با داخل داشتند. از برجستهترین این روشنفکران، میرزا فتحعلی آخوندزاده بود که مهمترین کتاب انتقادی خود را با عنوان «مکتوبات کمالالدوله» به گفته خودش «در باب حالات و اوضاع ایران و تأثیرات دین اسلام، با نظر حکمت و فیلسوفیت» به قلم درآورده بود. او بر روشنفکران دیگری مانند مستشارالدوله و ملکمخان که راه نجات ایران را در قانون میدیدند، تأثیر زیادی گذاشته بود. اندیشه روشنفکران این دوره از چند دهه قبل در صفحات روزنامهها متجلی میشد و حول محور قانون و قانونخواهی میچرخید؛ اما روشنفکر این دوره از دو سو زیر ضربه بود؛ «هم باید با سانسور و اختناق سیاسی حکومت میجنگید و هم مراقب مخالفت برخی روحانیون میبودند. اگر فعالیتهای فکری و علمی جریانهای روشنفکری با مخالفت این جناح روبهرو میشد، یا حمایت بخشی از روحانیون را به دست نمیآورد، کار از اساس دچار مشکل میشد». به این ترتیب، گروه دیگری که در شکلگیری مشروطه نقش داشتند، روحانیون بودند. روحانیون با شبکه منبرها و مساجد تأثیر دامنهداری نیز در جامعه داشتند.
تأثیر و همراهی روحانیون
«در جامعهای که نه احزاب سیاسی وجود داشت و نه میتوانست وجود داشته باشد و نه شرایطی برای تشکیل احزاب و دستهجات فراهم بود، روحانیون با نفوذ و اقتدار بیش از حدی که در دوره قاجار به دست آورده بودند، عملا جریانی بودند که میتوانستند نقش اپوزیسیون حکومت را به خود اختصاص دهند...». از سوی دیگر، قدرت روحانیون صرفا به قدرت سیاسی محدود نمیشد؛ چراکه پیش از تأسیس دادگستری، قضاوت در مرافعات مردم در انحصار روحانیون بود. به همین دلایل، پیروزی انقلاب مشروطه بدون همراهی روحانیون در جامعه ایران ممکن نبود. روشنفکران برای جلب این همراهی، به تطبیق اصول دموکراسی با شرع دست زدند و در این راه موفق بودند. هرچند عدهای دیگر از روحانیون با دستگذاشتن بر تضادهای این دو موضوع، مشروعه را مطرح کرده بودند؛ اما عمده آنها سعی در تطبیقدادن شرع با مشروطه داشتند. البته بنیان این کار را روشنفکران گذاشته بودند که سبب تقلیلیافتن برخی مفاهیم و کوتاهآمدن از اصول نیز میشد. در مقابل روحانیونی مانند شیخ فضلالله نوری سعی در نشاندادن تناقضهای مشروطه با شرع داشتند و در این راه تا تشویق شاه به مبارزه با مشروطهخواهان هم پیش رفتند.
مفاهیم امروز در مشروطه
برای درک بهتر عصری که مشروطه در آن رخ داد، میتوان نگاهی به معنای مفاهیم امروزی در آن دوره انداخت؛ دورهای که هنوز مفاهیمی مانند آزادی بیان که روشنفکران از آن دم میزدند، بهدرستی شناخته نشده بود. در متون بسیاری که از آن دوره در دست است، از آزادی بیان مفهوم امربهمعروف و نهیازمنکر برداشت شده است. از سوی دیگر مفاهیمی مانند «ملت» و «ملی» نیز بهعنوان شریعت و پیروان و حافظان آن به کار رفته است. یا مفهوم دولت در کاربرد اصطلاحی آن، به معنای سلطنت و قدرت حکومت بود؛ «چنین مفهومی، مفهوم مسلط دو واژه ملت و دولت تا آغاز پیدایش اندیشه قانونخواهی و مشروطهخواهی نیز بود. حتی در جریان نهضت مشروطه و اندکی پس از اعلان مشروطیت، در بسیاری از نوشتهها مفهوم مسلط این دو واژه همان مفهومی است که پیش از آن در تاریخ ایران از آن استنباط میشد». این مفاهیم به مرور و بعد از انقلاب مشروطه در معنای حقیقی خود به کار رفت.
وقوع انقلاب
در این فضا، ریشههای بنیادین و این عوامل محرک سبب شکلگیری هستهها و انجمنهای ضدحکومتی در کشور و سرآغاز نهضت مشروطه شد. در این میان، انقلاب ۱۹۰۵ روسیه که همزمان با شکلگیری نهضت مشروطه به وقوع پیوست و به تأسیس مجلس «دوما» منجر شد و ورود انقلابیون منطقه قفقاز به ایران نیز در اشاعه تفکر انقلابی در کشور بینقش نبود و برای مردم ایران که بهتازگی جنبش غرورآفرین تحریم تنباکو را پشت سر گذاشته بودند، انگیزه ایجاد کرد. مرحله جدی و تعیینکننده نارضایتیهای مردمی در ایران، در دوران صدارت شاهزاده عبدالمجید میرزا عینالدوله و در ماههای میانی سال ۱۲۸۴ آغاز شد.
تشدید بحران اقتصادی کشور همراه با بیحرمتی عینالدوله به بازاریان، بازرگانان و علمای روحانی سبب تشکیل اجتماعات مردم در مساجد و حرم حضرت عبدالعظیم و درخواست آنان مبنیبر کنارهگیری عینالدوله شد. مظفرالدین شاه بیآنکه عینالدوله را عزل کند، تأسیس «عدالتخانه» را به مردم وعده داد. بیماری شاه و بداندیشی اطرافیانش، اجرای وعده شاه را نه تنها متوقف کرد، بلکه خشونت و تعدی عینالدوله را نسبت به مردم بیش از پیش کرد. اعتراض مردم افزایش یافت و موجب شد عده زیادی از علما و روحانیون، از جمله آیتالله سیدعبدالله بهبهانی و آیتالله سیدمحمد طباطبایی به قم مهاجرت کنند. گروه زیادی از کسبه و بازرگانان تهران نیز در تیر ۱۲۸۵ در سفارت انگلیس متحصن شده، عزل عینالدوله و بازگشت علما به تهران و بالاخره تأسیس عدالتخانه و قصاص قاتلان مردم و رفع موانع بازگشت تبعیدشدگان را خواستار شدند. شاه عینالدوله را برکنار کرد و فرمان تأسیس عدالتخانه و چندی بعد دستور شکلگیری مجلس شورای ملی را امضا کرد.
مجلس اول و ظهور تعارضها
در چنین فضایی انقلاب مشروطه به پیروزی رسیده بود و باید مجلس شورای ملی تشکیل میشد. دستوری که دو روز بعد مظفرالدینشاه امضا کرد و در واقع مکمل فرمان مشروطیت بود، چنین بود: «جناب اشرف صدراعظم، در تکمیل دستخط سابق خودمان مورخه ۱۴ جمادیالثانی ۱۳۲۴ که صریحا امر در تأسیس مجلس منتخبین ملت نموده بودیم، مجددا برای آنکه عموم مردم از توجهات ما واقف باشند مقرر میداریم که مجلس مزبور را صریحا دائر نموده و بعد از انتخاب اجزای مجلس، فصول و شرایط نظام مجلس شورای ملی را براساس امضای منتخبین بهطوریکه شایسته مملکت باشد مرتب نمایند که به شرف عرض و با امضای همایون این مقصود مقدس صورت پذیرد». طبق نظامنامه انتخابات اولین مجلس شورای ملی، انتخابات نه بهصورت تقسیمبندی کشور به حوزههای انتخابی، بلکه براساس جایگاههای اجتماعی و بهصورت طبقاتی انجام میشد. کار تدوین نظامنامه انتخابات نیز ازسوی مجلسی مرکب از نمایندگان شاهزادگان، علمای قاجاریه، اعیان و اشراف، مالکین، تجار و اصناف آغاز شد. این مجلس هفتهای دو بار در دارالخلافه -میدان ۱۵ خرداد فعلیـ تشکیل جلسه میداد و پس از ۳۳ روز موفق شد نظامنامه انتخابات را آماده کند و آن را به امضای شاه برساند. به موجب این نظامنامه که با ۵۱ اصل در ۱۷ شهریور ۱۲۸۵ تدوین و به تأیید شاه رسید، ۱۵۶ نماینده انتخاب شدند که ۶۰ نفر از آنان نمایندگان تهران بودند. اولین جلسه مجلس شورای ملی بدین ترتیب در ۱۷ مهر این سال تشکیل شد. در همین مجلس بود که اختلافات و تضادهای مشروطه آشکار شد. دعوای طرفداران شرع و عرف بالا گرفت و این در ماجرای درگیری سیدعبدالله بهبهانی از مجتهدان مشروطهخواه و نماینده مجلس با احتشامالسلطنه، رئیس مجلس اول، نمود بیشتری پیدا کرد. این درگیری که شرح آن در متون تاریخی آمده است، موجب صفبندی مخالفان و موافقان شد و این درست در زمانی اتفاق میافتاد که مجلس از هر سو تحت فشار بود. برای مثال شیخ نوری از مشروعه سخن میگفت و باعث شده بود تا دعوای مشروطه و مشروعه بالا بگیرد.
پایان مشروطه
در هشتم دی ۱۲۸۵، اولین قانون اساسی ایران با عنوان «نظامنامه سیاسی» مشتمل بر ۵۱ اصل تدوین شد و به امضای شاه رسید. این قانون در حقیقت گزیدهای از قوانین اساسی کشورهای بلژیک، فرانسه و بلغارستان بود. این قانون با امضای شاه، صورت قانونی یافت. ۱۰ روز پس از این رویداد مظفرالدینشاه در ۱۸ دی ۱۲۸۵ درگذشت. پس از او محمدعلیشاه به قدرت رسید. او که سودای استبداد و خودکامگی در سر داشت دو سال بعد با کمک روسیه مجلس را به توپ بست و مشروطهخواهان را به خون کشید. دوره استبداد صغیر اما چندان طول نکشید و یک سال بعد، یعنی در تیر ۱۲۸۸ مشروطهخواهان تهران را فتح و محمدعلی شاه را خلع کردند. پس از این مجلس دوم مشروطه به سرعت تشکیل شد. مجلسی که احزاب از جمله اعتدالیون و دموکراتها نقش فعالتری در آن داشتند. اما از سوی دیگر وقوع جنگ اول جهانی سبب گسترش مداخلات قوای بیگانه در شمال و جنوب و غرب ایران شد. این دوره با کودتای رضاخان در اسفند ۱۲۹۹ پایان یافت.
* در این گزارش از مطالب سایت تاریخ ایرانی و کتاب «مشروطهی ایرانی» استفاده شده است.
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|