پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ -
Thursday 21 November 2024
|
ايران امروز |
کافی است که شجاعت، کارایی، سلامت و... مجالس را بر حسب میزان و شدت ردصلاحیتهای هر دوره مقایسه کنید تا معلوم شود که سیاست استصوابی ردصلاحیتها چه عوارضی داشته و نهاد مجلس که مهمترین نهاد در قانون اساسی است را به چه روزی انداخته است
شنبه ۷ مهر ۱۳۹۷
به گزارش ایسنا، عباس عبدی با طرح این موضوع در اعتماد نوشت: گوش اگر گوش تو و، ناله اگر ناله ماست/ آنچه البته بهجایی نرسد فریاد است. قضیه شورای محترم نگهبان و منتقدان آن مصداق روشن این بیت شعر است. سالهاست که همه نیروها نسبت به رفتارهای انتخاباتی این شورا در تایید و ردصلاحیتها انتقادات گوناگونی داشتهاند، ولی به نظر میرسد که هیچ گوش شنوایی نباشد و در نتیجه هیچ پاسخ مستدلی نیز داده نمیشود. به طوری که اکنون منتقدان عملکرد این شورا از مجموعه اصلاحطلبان فراتر رفتهاند و اصولگرایان نیز وارد این میدان شدهاند و اخیرا یکی از نمایندگان شاخص این طیف اعلام کرده که «مجلس محصول یک شرایط واقعی نیست، نظارت استصوابی پدر ما را درآورده است. آنهایی که از این نظارت طرفداری میکردند، امروز بیایند و نتیجه آن را ببینند.»
اخیرا فوریت طرح شفافیت آرای نمایندگان که با ۱۲۰ امضا به مجلس داده شده بود رد شد، ولی مساله اصلی علتی است که برای این مخالفت شمرده میشود. آقای مطهری نیز به نوعی و از زاویه خاصی با آن مخالفت کردند و گفتند که ممکن است این طرح موجب تضییع حق نماینده به موجب نظارت استصوابی شود. همچنین یکی از طراحان این طرح دلیل مخالفت نمایندگان را چنین میگوید که «من فکر میکنم ۲ ترس عمده نمایندگان مانعی بر حمایت آنها از طرح شفافیت رأی مجلس شد و ادله قوی مخالفان، آنها را از تبعات علنیشدن ترساند. ترس دوم اما همان نظارت استصوابی شورای نگهبان بود که نمایندگان را در حمایت از این طرح مردد کرد.» به عبارت دیگر شورای نگهبان منشا ترس و بزدلی نمایندگان شده است. ولی مهمتر از این مشکل، هنگامی است که بدانیم نامزدهایی که چنین ملاحظاتی را رعایت نمیکنند و حرف خود را میزنند به همین علت ردصلاحیت شدهاند و فقط کسانی وارد مجلس میشوند که یا چندان در معرض افکار عمومی و اظهارنظر نبودهاند یا از ترس شورای نگهبان نهایت خودسانسوری را انجام دادهاند.
نتیجه چنین سیاستی، همان مجلسی میشود که رییسجمهور سابق آنان را در یکشنبه سیاه، سکه یک پول کرد و صدای هیچکس هم درنیامد!! خیلی هم نیازی برای ورود به جزییات نیست. کافی است که مسوولان شورای نگهبان نگاهی به مجالسی بیندازند که در آنها ردصلاحیتهای استصوابی نبود یا خیلی محدود بود و آنها را با مجالسی مقایسه کنند که چشم و امید نامزدهایش به جلب موافقت هیاتهای نظارت شورای نگهبان بود. هنگامی که کشور با ناکارآمدی و فساد روبهروست، بدون تردید بخش مهمی از آن مربوط به ناکارآمدی مجلس است. مگر ممکن است که یک مجلس و نمایندگان شجاع و مستقل و مردمی داشته باشیم و کسی بتواند به این حد از وضوح ناکارآمد رفتار کند یا فساد نماید؟ نظارت استصوابی و رد و تأیید نمایندگان براساس ملاکهای آنان که در بیشتر موارد نیز بر اساس سلیقه و عجیب و غریب است، بهطوری که برخی از نامزدها یک در میان رد و تأیید میشدند(!) نوعی اختلال رفتاری ایجاد کرده که آثار و عوارض آن را اکنون میبینیم. همه این نکات به یک سو، ناتوانی یا نخواستن شورای نگهبان در شنیدن انتقادات هم به یک سو. اخیرا خانم سلحشوری در مجلس نطقی کردند و طی آن گفتند که مگر نظارت استصوابی شورای نگهبان اجازه انتخاب بهتری را داده است و به ناچار مردم ما را انتخاب کردهاند که شاید جای دیگرانی که حق نمایندگی داشتند را گرفتهایم. فارغ از اینکه این دیدگاه درست یا نادرست باشد. حالا ببینیم که سخنگوی محترم شورای نگهبان آقای کدخدایی چگونه به این مساله پاسخ داده است: «آنکه خود را شایسته نمیبیند کنارهگیری کند. چرا خود را در معرض انتخاب قرار میدهد؟» معلوم است که این سخنان آقای کدخدایی به هر چیزی شباهت دارد جز پاسخ.
زیرا کنارهگیری کردن چنین نمایندهای راهحل مشکل نیست، زیرا او معتقد است که افراد بهتر یا ردصلاحیت میشوند یا به همین علت نمیآیند و خود را نسبت به آن افراد مآلا واجد صلاحیت کمتری میداند، نه اینکه در مقایسه با نمایندگان موجود خود را کمصلاحیت بداند که ایشان توصیه میکند که کنارهگیری کند. ایشان از این خانمنماینده میپرسد که چرا خود را در معرض انتخاب قرار داده است؟ به این علت که در میان موجودین او خود را شایسته میداند، ولی نسبت به کسانی که آنها را رد میکنید یا رد کردهاید واجد شایستگی کافی نمیداند. منظور گوینده، خیلی روشن است ولی سخنگوی شورای نگهبان یا متوجه آن نمیشود یا میکوشد که آن را به گونه دیگری فهم و معرفی کند. چرا؟
پاسخ روشن است. شورای نگهبان قادر به دفاع از عملکرد خود نیست و هنوز هم میکوشند که ردصلاحیتها را مستند به وجود قانون مجلس کنند، در حالی که این تفسیر شورای نگهبان است که خود را در این چارچوب بازتاب داده و ربطی به مجلس ندارد چرا که اگر چنین بود مجلس ششم آن را لغو میکرد. اگر نمایندگان بخواهند آن قانون را لغو کنند با مخالفت آن شورا مواجه خواهد شد. شورای نگهبان مفاد آن را در چارچوب وظایف ذاتی خود تعریف کرده، ضمن اینکه شورا پاسخگو به هیچجا نیست. و هر کاری که بخواهد انجام میدهد و در این شرایط بسیاری از افراد که شایستگی نمایندگی مردم را دارند، عطای عبور از این فیلتر را به لقای آن میبخشند و اصولا نامزد واقعی یا از این فیلترینگ رد نمیشوند یا اگر هم از فیلتر بسیار تنگ رد شود، چنان شیرهاش کشیده میشود که رمقی برای اقدام موثر از جانب او در مجلس باقی نمیماند. شورایی که خود را مفسر قانون اساسی، مرجع تشخیص انطباق یا عدم انطباق قوانین با شرع و قانون اساسی و نیز ناظر انتخابات آن هم به مفهوم استصوابی با تعبیر خودشان و غیرپاسخگو به هیچ مرجعی و غیرشفاف است، کارکرد و نتایجی بهتر از اینکه در کشور میبینیم نخواهد داشت.
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|