iran-emrooz.net | Sun, 12.03.2006, 9:55
مشمئز كننده كيميای قدرت بود
رضا خجسته رحيمی
آقای شيرزاد مشمئز كننده كيميای قدرت بود كه نمیدانم با مس وجود دوستانتان چه كرده بود
پنجشنبه، 18 اسفند 1384
ادوار نيوز : متن زير يادداشتی است از رضا خجسته رحيمی از فعالين دانشجويی سابق و روزنامه نگار در پاسخ به مطلب منتشر شده از سوی آقای دكتر احمد شيرزاد در مورد سخنرانی آقايان علی افشاری و اكبر عطری در سنای آمريكا ،متن اين يادداشت كه در وبلاگ شخصی ايشان آمده است در ادامه می آيد :
درپی سخنرانی علی افشاری و اكبر عطری در سنای آمريكا احمد شيرزاد مطلبی در وبلاگش نوشته است با عنوان "مشمئز كننده بود ".برا ی پاسخ نگفتن نتوانستم خودم را قانع كنم و پاسخی نوشتم . البته شيرزاد از معدود مشاركتیهايی است كه هنوز گوشش برای شنيدن واقعيات بسته نيست. وبنابراين پاسخ نوشتن به سخنانش میتواند محلی از اعراب داشته باشد.
******
آقای شيرزاد شما از يك سخنرانی ، همراهی با دولت آمريكا را نتيجه گرفتهايد و سپس آن را مشمئز كننده خواندهايد.
از نتيجه گيری بی پشتوانهتان میگذرم و تنها میگويم كه ما خيلی پيشتر و خيلی بيشتر از زمينگير شدن اصلاحات مشمئز شديم وقتی ديديم كه نمايندگان اصلاح طلبمان در حكومت ترجيح دادند كه تداركاتچی استبداد باشند و با اين حال از حاكميت استبداد خارج نشوند.
می گوييد:" كار زشت و ناپسند را بايد بی محابا تقبيح كرد."
می گويم: يك سوزن به خودتان يك جوالدوز به ديگران! آيا شما اين توانايی را داريد كه هر كار زشت و ناپسندیرا بی محابا تقبيح كنيد؟ يا تنها آينه در برابر ديگران میگذاريد و آينهها را در برابر خود می شكنيد؟ آقای شيرزاد محترم، آيا يكبار شد كه خود شكنيد و آينه روبروی را نشكنيد؟
از آقای آرمين بپرسيد، او داستان بازداشت آن دانشجوی تحكيمی را كه حكم بازداشتش به امضای خاتمی منور شده بود برايتان تعريف خواهد كرد. آنگاه دوست دارم از شما بپرسم كه آيا " كار زشت و ناپسند را نبايد بی محابا تقبيح كرد؟"
دوستان شما نه تنها در تقبيح زشتیها و كاستیهای خود ترسان و لرزان بودند كه منتقد را نيز بی محابا تقبيح كردند. آقای شيرزاد ، مطلق سخن نگوييد، چراكه رفتار مشمئز كننده دوستانتان را هيچگاه تقبيح نكرديد.
میگوييد:"من به عنوان يك ايرانی از اينكه در كشورم باندهای قدرتی وجود دارند كه بی محابا از پرسش قانون، چنين فجايعی ميآفرينند احساس ننگ ميكنم."
میگويم: اما به راستی اين چه ننگی بود كه هشت سال به جان خريديد آن را و صداقت و اخلاق را
هزينه آن ننگ كرديد؟
می گوييد:" افتخار ميكنم كه در هر حادثه ای كه در دوران مجلس ششم برای جنبش دانشجويی رخ داد ما و دوستانمان عكس العمل قانونی در حد مقدورات خود را داشتيم و به حمايت از آنها برخاستيم."و سپس رفتار افشاری و عطری را مشمئز كننده میخوانيد.
می گويم: آقای شيرزاد مشمئز كننده سخن آن عضو شورای مركزی مشاركت و نماينده فراكسيون دانشجويی مجلس بود كه در ابتدای تحصن يك روزه نمايندههای اين فراكسيون برای آزادی دانشجويان زندانی گفت:اگر تا فردا تحصن را تمام نكنيد، من نيستم .و به خاطر اين اظهار نظر او تحصن پايان يافت.
مشمئز كننده سخن آن عضو ديگر فراكسيون دانشجويی مجلس بود وقتی در تماسی تلفنی فهميدم كه او از دربند بودن عضو شورای مركزی تحكيم بیخبر است و بر اين گمان باطل كه او هفتهای پيشتر از زندان آزاد شده است. آقای شيرزاد عزيز، مشمئز كننده كيميای قدرت بود كه نمیدانم با مس وجود دوستانتان چه كرده بود.
می گوييد:" بسيار عجله دارند كه رهبر شوند. آنها در برآورد نقش قبلی خود نيز بسيار دچار توهم اند، آنجا كه عطری مدعی است: "جنبش دانشجويی همراه با روشنفكران و برخی از گروههای سياسی تحول خواه، پايه گذار حركت رفرميستی دوم خرداد شد."
می گويم: اگر اسم مشاركت در سخنان عطری نيامده نبايد تعجب كرد چراكه متاسفانه مشاركت حزبی دولت ساخته بود كه پس از دوم خرداد شكل گرفت. آيا فكر نمیكنيد كه اين توهم كمی تا حدودی گريبانگير خود شما شده باشد؟ آيا شما منكر نقش دانشجويان در پيدايش دوم خرداد 76 هستيد؟ تاريخ را نمیتوان پاك كرد اگرچه تحريف آن ممكن است. شما را به حافظه تاريخی كسانی ارجاع میدهم كه البته معلول و محصول دوم خرداد نيستند.
آقای شيرزاد برای مشمئز شدن خيلی دير شده است.