يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ - Sunday 22 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 18.03.2018, 11:39

بحران يمن و ايران


احسان شمس*/شرق

یكشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۶
یکی از کشورهایی که بهار عربی، دیکتاتور آن را به‌کام خود کشید و آن را ساقط کرد، یمن است. علی‌ عبدالله ‌صالح پس از مقاومتی خونین و سوختن در آتش خشم ملت، مجبور به کناره‌گیری و فرار به عربستان شد. معاون او، عبدالربه منصور هادی، به‌جای او آمد و قول اصلاحات داد، اما بحران همچنان باقی ماند و هر روز ابعاد آن گسترده‌تر شده و به جنگی داخلی انجامید که در نهایت به قطع‌نامه شماره ٢٢١٦ شورای امنیت در حمایت از حکومت منصور منجر شد. عربستان نیز در ظاهر به بهانه حمایت از همین قطع‌نامه، ائتلافی مضحک ساخته و به جنگ یمن وارد شد. اما بحران یمن چه اطرافی دارد که منجر به این وضعیت شد؟ چرا فرستادگان ویژه سازمان ملل (اسماعیل شیخ احمد و مک‌گولدریک) یکی پس از دیگری استعفا می‌دهند؟ چرا مذاکرات صلح نیز مانند آنچه در کویت بود، همگی به بن‌بست خورده و می‌خورند؟ بحران یمن جنگی داخلی است یا جنگی میان چند کشور؟ چه آینده‌ای در انتظار یمن است و آخر اینکه ایران در این سیر تحولات، کجای بازی ایستاده است؟ در پاسخ به سؤالات، باید نقشه‌ای از بازیگران یمن ترسیم كرد. عمده نیروهای فعال در عرصه سیاسی-نظامی یمن را می‌توان در پنج بازیگر عمده تقسیم كرد.
١- جبهه شمال (صنعا): در عهد جمال عبدالناصر و حیات سیاسی بلوک شرق و البته رقابت بین‌المللی با بلوک غرب، یمن نیز مانند سایر کشورهای فرورفته در تفکر ظاهری کمونیسم (مانند کره و ویتنام)، به دو قسمت شمال و جنوب تقسیم می‌شد. عبدالناصر که ادعای رهبری جهان عرب را داشت (هنوز هم هیچ شخصیتی در جهان عرب از لحاظ قدرت رهبری کاریزماتیک، گستره و عمق تفکر، بلاغت در سخنوری و هزاران حسن دیگر به پای او نرسیده‌ است) و بلوک شرق از جبهه جنوب حمایت می‌کردند و در مقابل ملک فیصل، پادشاه عربستان سعودی و بلوک غرب از جبهه شمال. نتیجه این کشمکش بیرونی با مرگ جمال عبدالناصر و البته ضعف دامن‌گیر بلوک شرق، به پیروزی شمال منجر شد. جبهه شمال که از آن، به جبهه صنعا هم یاد می‌شود، قدرت خود را بر جنوب که از آن به جبهه عدن نیز نام می‌برند، تحمیل کرد. علی عبدالله صالح در بدو این اتفاق، یعنی ١٩٩٠، به نمایندگی از شمال به همه یمن حکم راند، اما به‌تدریج پایگاه خود را در میان جبهه شمال هم از دست داد. جبهه شمال به‌صورت تاریخی به عربستان وابسته است و هم‌اکنون نیز عبدالربه منصور که رهبری ظاهری آن را بر عهده دارد، دست‌نشانده‌ای بیش نیست. شمال همیشه خود را از جنوب برتر دیده و هیچ‌گاه اشتراک آنان را در حکومت نمی‌پذیرند. 
٢-  جبهه جنوب (عدن): شکست‌خورده و تحقیر‌شده بازی یمن شمالی و جنوبی که از ١٩٩٠ تحت تسلط شمال بوده، اکنون سر به شورش برداشته و از طریق اتحاد با حوثی‌های شرق‌نشین، موقعیت خود را در پایتخت تاریخی خود، یعنی عدن، به‌شدت تحکیم کرده و در سال ٢٠١٥ صنعا را نیز به دست آورده و هادی را به عربستان فراری داده است. جالب آنکه جنوب جدید، حاصل جمع اضداد بود: جبهه عدن، حوثی‌ها و از شمال‌رانده‌ای به‌نام علی عبدالله صالح. اما این اتحاد پابرجا نماند، صالح خود و جنوب را به سمت امارات متحده نزدیک کرد و جان خود را بر سر این معامله گذاشت. اما جنوب هر روز به امارات نزدیک‌تر و از حوثی‌ها دورتر می‌شود و این اتفاق از سوی فرزند صالح به‌شدت پیگیری می‌شود. هم‌اکنون عمده قدرت در جنوب در اختیار شورای انتقالی جنوب و عیدروس الزبیدی است.
٣-  حوثی‌ها: مغضوبان عربستان که اکنون اتحاد خود با عدن را نیز از دست داده‌اند، از میان متحدان خود فقط ایران را دارند. شرق یمن و حوثی‌ها، قرابتی جغرافیایی با شیعیان شرق‌نشین عربستان دارند، اما مانند آنان در مقابل ظلم دولت مرکزی سکوت نكرده‌اند. در ابتدای مناقشه یمن با جنوب و صالح هم‌پیمان بودند، اما چون خیانت صالح آشکار شد، آن شد که دیدیم. حوثی‌ها همچنان گرد بدرالدین می‌چرخند و اتحاد خود را حفظ كرده‌اند.
٤- عربستان: یمن برای عربستان عمق استراتژیک محسوب شده و از آن دست نخواهد کشید و سخت‌ترین حملات و تحریم‌ها را برای حفظ آن انجام می‌دهد. ظاهر این جنایات را در قالب قطع‌نامه ٢٢١٦ مبنی بر به‌رسمیت‌شناختن ریاست جمهوری هادی می‌آراید. دلارهای سعودی ایالات متحده و اروپا را ساکت می‌کند و جنگ‌افزار جدید بر سر مردم غیرنظامی یمن می‌باراند. عربستان خود را به‌شدت در تنگنای شیعیان می‌بیند؛ عراق از شمال؛ بحرین در قلب خود و حالا حوثی‌های یمن. یمن برای عربستان مهره‌ای است که آن را به هیچ قیمتی از دست
نخواهد داد.
٥- امارات متحده عربی: بازیگری که هر روز در یمن فعال‌تر می‌شود. هرچند در ابتدا به حمایت از عربستان برخاست، اما نگرانی امارات، امنیتی نیست.
از همین رو، به مرور در حال تغییر جبهه خود است. کم‌کم از صنعا دور شده و به عدن نزدیک می‌شود. امارات فقط می‌خواهد شاهراه
تجاری-دریایی جنوب شبه‌جزیره را برای خود امن نگاه دارد؛ حال یا از طریق شمال(صنعا) و صالح پدر آن را تأمین کند یا از طریق جنوب (عدن) و صالح پسر. امارات در راه وصول به این نیت در اختلاف‌افکنی میان عدن و حوثی‌ها بسیار فعال است و در تبلیغات خود، حوثی‌ها را شبه‌نظامیان ایران می‌خواند.
یمن در بن‌بست سیاسی است و راهی برای حل آن به نظر نمی‌رسد. تعداد بی‌شمار بازیگران که هیچ‌یک بر دیگری تفوق ندارند و منافع مختلفی را دنبال می‌کنند، یمن را به‌سوی فروپاشی و پاره‌پاره‌شدن پیش می‌برند. به همین دلیل است که ایالات متحده آمریكا یا روسیه کمترین بازی را در این نرد انجام می‌دهند؛ چراکه هیچ‌گونه فضای مثبتی در سپهر یمن دیده نمی‌شود. به نظر می‌رسد که ایران نیز این نکته را درک كرده است. آنچه در مورد هواپیمای کمک‌رسانی ماهان یا کشتی حامل کمک‌های انسان‌دوستانه ایران اتفاق افتاد، شاهد این مدعاست. اما کم‌کم شاهد کاهش اثرگذاری ایران هستیم که این مانور حکیمانه، ناشی از درک واقعیت‌های روی زمین یمن است. زمین یمن محیطی گسسته برای سرمایه‌گذاری سیاسی است و هیچ‌گونه آینده‌ای در افق آن ملاحظه نمی‌شود. ایران نباید و نمی‌تواند تمرکز خود را از سوریه بکاهد. سوریه کلیدی‌ترین نقطه سیاست خارجی ماست که هیچ موضوعی نمی‌تواند بر آن پیشی بگیرد.
*كارشناس روابط بین‌الملل




 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024