شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ -
Saturday 23 November 2024
|
ايران امروز |
روزنامه بهار
داریوش شایگان، یکی از بزرگان فلسفه و اندیشمندان عصر حاضر است که تجربههای متفاوتی را در زندگی پشت سر گذرانده است. او به هزار توی تمدنهای كهنه مثل کشور هزار رنگ هند و تمدنهای نو مثل سالها زندگی در فرانسه سرك كشیده و از هر گوشهای خوشهای چیده است. او همچنین به دنیای پر رمز و راز عرفان اسلامی و درك محضر فرزانگانی چون علامه طباطبایی، سیدجلالالدین آشتیانی و رفیعی قزوینی تا جهان اندیشههای رنگارنگ امروز توجه کرده است و آثارش، آینهای است از تجربهها و زندگی از سر گذرانده اش. کتاب «آسیا در برابر غرب» او در راستای تفهیم مقابله با دیدگاهها و فلسفه غربی بود که به نوعی مشخصتر، تداعیگر و تبیین کننده کتاب «غرب زدگی» جلال آل احمد بود و تا سالها این کتاب در پیشانی روشنفکری قرار داشت و او در ادامه فعالیتش، دیدگاهی بسیطتر و جدیدتر را تجربه کرد و آن را در کتابهایش طرح کرد. حال این اندیشمند که در مقابل مدرنیته تجدد اصالت سنتگرایی را نفی نکرد و سالها پیشروی گفتوگوی تمدنها بود، در بستر بیماری افتاده است. کسی که در زمینه فلسفه و اندیشه ورزی همواره خواند، قلم زد و دیدههایش را تطبیق میداد.
نگاهی به زندگی و کارنامه کاری
«داریوش شایگان» در سال ۱۳۱۳ و در خانوادهای مرفه متولد شد. پدرش بازرگان ایرانی اما مادرش بانویی سنی مذهب از اهالی گرجستان روسیه بود. شایگان تحصیلات مقدماتی خود را در مرکز آموزشی «سنلویی» گذراند و بعد از آن برای تحصیل به خارج از کشور رفت و با اخذ درجه دکترا در رشته هندشناسی در سال ۱۳۴۷ به ایران بازگشت و به تحقیقات خود پیرامون ادیان بهویژه ادیان هندی ادامه داد که حاصل آن کتابی دو جلدی بود به نام «ادیان و مکتبهای فلسفی هند» که از سوی انتشارات امیرکبیر منتشر شد.
شایگان پیش از آن دیدگاههای نظریاش را در کتاب «آسیا در برابر غرب» منتشر ساخته بود که همچنان از کتابهای مهم در حوزه اندیشه معاصر ایرانی است. او همچنین چند سال بعد کتاب «بتهای ذهنی و خاطرههای ازلی» را انتشار داد. تصوف و هندوئیسم (آیین هندو و عرفان اسلامی بر مبنای کتاب مجمع البحرین نوشته داراشکوه ترجمه به فارسی توسط جمشید ارجمند)، «افسون زدگی جدید، هویت چهل تکه و تفکر سیار» ترجمه فاطمه ولیانی، بینش اساطیری از (نشر اساطیر)، پنج اقلیم حضور (نشر فرهنگ معاصر)، در جستجوی فضاهای گمشده (نشر فرزان روز)، نگاه شکسته ترجمه علیرضا منافزاده از نشر فرزان روز از دیگر آثار او به شمار میرود.
علاوه بر آثاری که شایگان نوشت، دو کتاب مهم نیز به زندگی و آثارش پرداختهاند که اولی «زیر آسمانهای جهان» است که گفت وگویی بلند است از سوی رامین جهانبگلو که با شایگان انجام شده و انتشارات فرزان روز منتشر کرده است و همچنین «آمیزش افقها» کتاب دیگری است که گلچین و منتخبی از آثار گذشته شایگان است که به کوشش محمد منصور هاشمی به همراه مقدمهای طولانی از سوی نشر فرزان روز منتشر شده است. او ساعت ۱۶ عصر پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۶ در سن ۸۲ سالگی دچار سکته مغزی شد و هم اکنون در بیمارستان بستری است و در بیهوشی به سر میبرد.
جوایز و افتخارات
داریوش شایگان رمانی با عنوان «سرزمین سرابها» منتشر کرد که برنده جایزه انجمن نویسندگان فرانسوی شد. پیش از او ایرانیان دیگری چون جواد حدیدی و احمد کامیابی مسک این جایزه را گرفته بودند. در سال ۲۰۱۱ جایزه مدال بزرگ فرانکو فونی به وی تعلق گرفت. همچنین جایزه بزرگ فرانکو فونی در سال ۲۰۱۲ از آن شایگان شد. شایگان در سال ۲۰۱۱ مدال عالی زبان و ادبیات فرانسه را از آن خود کرد و از جمله فیلسوفانی است که نثر فرانسه وی در کتابهای درسی فرانسه چاپ میشود. نشان عالی دولت فرانسه با امضای فرانسوا اولاند رئیسجمهوری دولت فرانسه، در محل سفارت این کشور به داریوش شایگان اعطا شد. وی در سال ۲۰۱۰ از دانشگاه «آرهوس» دانمارک نیز جایزه «گفتوگوی فرهنگها و تمدنها» را از آن خود کرد. جایزه مجمع نویسندگان فرانسوی زبان و نشان شوالیه از دیگر جوایزی است که به داریوش شایگان اعطا شدهاست.
آشنایی با جهان معنویت و فرهنگ شرقی
برای اینکه با دیدگاههای این اندیشمند آشنا شویم، لازم است که از تجربیات و دلایل تحقیقاتش در فرهنگ آسایی بیشتر بدانیم. شایگان سالها در مهد تمدن اروپا یعنی در فرانسه زندگی کرد اما از ابتدا به هندشناسی علاقه داشت و در این زمینه تحقیق کرد و کتابها نوشت. او درباره این علاقه توضیح داده است: در دانشگاه ژنو كه دانشجو بودم هم رشته ادبیات و فلسفه میخواندم و هم علوم سیاسی. استادی بود به اسم «ژان هربر»، یك فرانسوی كه تاریخ اساطیر هند درس میداد. رفتم سر كلاس او، البته من از همان زمان به عرفان علاقهمند بودم. در سر كلاس او با اساطیر هند و با حماسههای «ماهابهاراتا و دامایانا» آشنا شدم و سپس شروع كردم به موازات كارهای دیگر زبان سانسكریت خواندن و به تدریج شدم هندشناس. بعد آمدم ایران با پروفسور «ایندوشكر» كه استاد زبان سانسكریت بود. در تهران سالها درس خواندم. وقتی او از ایران رفت، من در دانشگاه تهران جانشیناش شدم و زبان سانسكریت درس دادم. از آنجا که به فلسفه هند هم علاقهمند بودم، در این رشته تحقیقاتم را ادامه دادم كه نتیجهاش كتاب «ادیان و مكتبهای فلسفی هند» بود. بعد با هانری كربن آشنا شدم و او من را به مطالعات تطبیقی تشویق كرد و گفت كه در دوران مغولهای گوركانی در هند، رسالههای مهمی به زبان فارسی ترجمه شده است، از جمله آثار «داراشكوه». طبیعتاً من به این موضوع علاقهمند شدم و در این زمان كه حدود سالهای ۱۳۴۰ بود با علمای اسلام هم خیلی معاشرت داشتم، از جمله با مرحوم علامه طباطبایی و آقای سید جلال الدین آشتیانی.
او در ادامه تاکید کرده بود: كربن آن قدر به شناساندن فرهنگ ایرانی خدمت كرده است كه وظیفه ما است كه قبل از یك فرانسوی كتابی درباره آثار او بنویسیم. . این دوره تحقیقاتی باعث شد تا به عمق تمدنهای آسیایی پی ببرم، ناگزیر است كه فرهنگ شان را بشناسد و آن هم در عمق یعنی با سرسپردگی این فرهنگها که همه فرهنگهای دینی هم هستند، چه هند، چه ایران، چه چین، چه ژاپن. البته من به خاور دور هم از طریق آیین «بودیسم» خیلی علاقهمند شده بودم، مطالعاتی هم درباره چین كردم، البته زبان چینی بلد نیستم. بعد با پروفسور «ایزوتسو» آشنا شدم و در تهران سر كلاسهای او رفتم. این است كه یك سیر كاملی در تفكر آسیایی كردم. به موازات این به تفكر غرب هم علاقهمند بودم. كارم همیشه مقایسه بود و همیشه هم علاقهمند بودم بدانم كه چرا تمدنهای بزرگ آسیایی از یك دوره خاص تاریخی از گردونه خارج میشوند. این برای من مهم بود. این تمدنها تا قرن ۱۷ و ۱۸ بارور بودند و بعد یك دفعه متوقف شدند.
مدرنیته ناتوان در پاسخ به معنویت
شایگان معتقد بود که مدرنیته مسائل قانونی را حل كرد، مسائل اقتصادی، مسائل اجتماعی را حل كرد و تفكیك سه قوا، جامعه مدنی و احكامش را روشن كرد، اما به مسائل اساسی حیات پاسخ نداد.
او در گفتوگویی متذکر میشود: مرگ چیست؟ زندگی بعد از مرگ چیست؟ ما از كجا میآییم و به كجا میرویم؟ این سؤالها وجود دارد و تا دنیا دنیا است این مسائل هست. حالا این به انواع و اقسام صورتها درمیآید امروز انسانها چون در دنیای گسترده زندگی میكنند، تمام فرهنگها با هم تداخل پیدا میكنند و ما در دنیا و فضای دو رگهسازی زندگی میكنیم و از یك فرهنگ به فرهنگ دیگر با تفكر سیار سفر میكنیم. این است كه انسانها هر كدام راه خودشان را پیدا میكنند. برای این است كه میگویم همه به نوعی «مرقعساز» شدهاند. هر كسی میآید فضای خودش را میسازد. فضای شخصی خودش را میآراید، در فضای كلی تنها راهی كه برای جامعه امروز باقی مانده راه دموكراسی است، ولی در مورد آنچه به زندگی خصوصی شما مربوط میشود، باید خودتان راه خودتان را انتخاب كنید.
وی در این باره همچنین گفته است: هزاران آدم در غرب تمرین یوگا میكنند. هزارها آدم به ذن میپردازند، هزارها آدم مراقبه و ضبط حواس میكنند. خیلیها میروند سراغ راهبهای تبتی. خیلی میروند سراغ معنویت هندو، معنویت بودایی. چرا این كار را انجام میدهند، برای اینكه در تمدن غرب، مسیحیت اسطورههایش را از دست داده است. دیگر جوانها را جذب نمیكنند. چون این بعد معنوی انسان همیشه هست و همیشه هم خودش را نشان میدهد، پس همیشه یك جایی مردم احساس خلاً میكنند.
توجه به عنصر شعر در ایرانیان
شایگان در کتاب «پنج اقلیم حضور»، میخواهد علل شاعرانگی ایرانیان را بررسی کند. اینکه به گفته او چرا عنصر شعر اینگونه در جهانبینی و اخلاقیات و حتی اندیشهورزی ایرانیان تأثیرگذار است، پدیدهای که در سایر کشورها وفرهنگهای کهن نظیر ندارد. اما در متن اثر فقط به توصیف تمجیدآمیز از پنج شاعر بزرگ ایرانی (فردوسی، خیام، مولوی، سعدی و حافظ) میپردازد بدون هیچ رهیافتی به کشف ماهیت این ویژگی شاخص در فرهنگ ایرانیان.
او در گفتوگویی مطرح کرده است: مجموعه شاعرانِ ایران در ذهنِ ایرانیها منظومهای ساختهاند که باوجود تفاوت زمانی هفتصد ساله با شاعری مانند حافظ هیچگاه متوجه این تفاوت زمانی نیستیم و با آنها رابطهای عبادی و فراسویی داریم. من شاعر نبودم، اما شاعران را خیلی دوست دارم. البته شاعران ایران که معلوم است، خیام و حافظ و مولوی و اخیراً هم خیلی به سعدی علاقهمند شدهام که یکی از بزرگان ما است و من معتقدم به او بیانصافی شده و تحتالشعاع دیگران قرار گرفته است. ضمنا من از بودلر خیلی چیز یاد گرفتم مخصوصاً دربارهٔ شهر. والتر بنیامین یک کتاب دارد دربارهٔ بودلر که میگوید بودلر واقعاً شاعر مدرنیته است. از شاعران ایران با سپهری دوست بودم و با کمک خودش اشعارش را به فرانسه ترجمه کردم. وی در ادامه تاکید کرده است: من دائم در تحولم، فکرم ایستا نیست. البته در ایران پذیرش «تحول فکری» برای هموطنهای ما بسیار مشکل است، برای همین هنوز حافظ و مولوی میخوانیم و هنوز بزرگترین متفکران ما مربوط به صدها سال پیش هستند. برای من خیلی عجیب است که هنوز بزرگترین متفکران ما، شاعرانمان هستند و تازه جدیدترینشان که حافظ باشد هفتصد سال با ما فاصله دارد. البته نه اینکه اینها آدمهای بزرگی نباشند، سوءتفاهم نشود.
آشنایی بیشتر با منظومه فکری شایگان
در پایان اگر میخواهید بیشتر درباره منظومه فکری این اندیشمند ایرانی بدانید علاوه بر آثارش، بد نیست که کتاب گفتوگوی محمد منصور هاشمی با او را بخوانید.
هاشمی در معرفی این اندیشمند آورده است: آثار او آثار نقاد نکته سنج و ظریفی است که چیزهای بسیار میداند و از باغی گلی چیده است. بسیار خوانده است و وسیع و با ذهن باز نگریسته است و پذیرا. نه تنها دلبسته نظام ومسلک خاصی نیست، اساساً دلبسته نظام و مسلک به نظر نمیرسد. همواره با نحوی گشودگی و انفتاح با موضوعات مختلف و مسائل و مکاتب گوناگون مواجه میشود و آنچه میگوید و مینویسد هم بیشتر نقادیهای ژرف نگرانه است تا تئوریپردازیهای بزرگ.
وی در ادامه نوشته است: داریوش شایگان در زمره آن گروه از اندیشمندان ما است که فاصله تاریخی ما و دنیای متجدد را به رأی العین دریافته و لمس کردهاند. فرهنگ سنتی ما با فرهنگ سنتی غرب پیش از تجدد تفاوتهای زیادی داشته است، اما این تفاوتها از سنخ تفاوتی نیست که اینک میان فرهنگ متجدد با دیگر فرهنگها هست. در غرب- به علل مختلف- اتفاقی حادث شده است که دیگر فرهنگها از آن غایب بودهاند. نوزایی و در پی آن نهضت اصلاح دینی و بالاخره روشنگری و در یک کلام تجدد. تجدد چنان بزرگ شده که راه تنفس فرهنگهای پیرامونی را تنگ میکند و دیگر نمیتوان نادیدهاش گرفت. این امر به کشمکش فرهنگ غالب و فرهنگهای پیرامونی میانجامد وماجراهای جدیدی را در عرصههای روانی واجتماعی این فرهنگهای پیرامونی پدید میآورد. گاهی این تقدیر تاریخی به «توهم مضاعف» میانجامد، توهمی که در طی آن اهل این فرهنگها از سویی تصور میکنند که ماهیت فکر غربی را میشناسند و آن را به کنترل خویش در میآورند و با تسلط بر آن عناصری را که مطلوب مییابند برمی گزینند و از سوی دیگر تصور میکنند میتوانند فرهنگ خود را دست نخورده حفظ کنند. این توهم مضاعف به دو صورت غربزدگی و بیگانگی از خود بروز مییابد. گاهی هم به پدیدههای عجیب و پیش بینی ناپذیری میانجامد که نه از عقلانیت نقاد جدید حاصل شده و نه ریشه در ارزشهای فرهنگهای کهن دارد. مفهوم دیگری که شایگان عرضه میکند ناظر به همین پدیدهها است. «موتاسیون» تاریخیفرهنگی.
هاشمی در کتابش تصریح کرده است: شایگان به واقع دلبسته فرهنگهای گوناگون است. شیفته سنتهای کهن است و در عین حال کاملاً متجدد. هم عاشق فرهنگ و هنر اسلامی و هندی و چینی است هم دوستدار فرهنگ و هنر جدید. او به راستی دارای هویتی چهل تکه است و خود نمونه متفکر و مهاجر سیار. مطابق تصویری که ما از حکیم داریم، حکیم کسی است که خود تحقق و تجلی اندیشههایش باشد. به این معنا او حکیم است: حکیمی هم شرقی و هم غربی.
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|