iran-emrooz.net | Mon, 27.02.2006, 16:06
اهداف انقلاب و چالشهاى آن در دهه سوم
شرق
شرق / بهناز خسروى: گروه هاى علمى- تخصصى انجمن جامعه شناسى ايران در سال ۱۳۸۴ نسبت به سال هاى گذشته وضعيت ثبت شده ترى پيدا كردند و توانستند نشست هاى مثمرثمرى برگزار كنند و طيف گسترده ترى از جامعه شناسان را به سوى خود بكشانند. يكى از نشست هاى انجمن در بهمن ماه امسال به اهداف انقلاب اسلامى و چالش هاى آن در دهه سوم اختصاص داشت كه گزارش آن را با اندكى تاخير امروز در صفحه انديشه مىخوانيد.
«يكى از مباحث اساسى و چالش برانگيز در قالب بررسى هر انقلابى، بحث اهداف آن انقلاب است. آيا اساساً انقلاب ها در جست وجوى اهدافى شكل گرفته اند و يا مى توان براى آنها پس از گذشت مدت زمانى از تاريخ وقوعشان اهدافى متصور شد؟ اين پرسش مسئله اى است كه در مورد انقلاب اسلامى نيز بسيار روشن و جدى خود را نشان مى دهد، گرچه در موضوع انقلاب اسلامى وجود دو نكته مهم و اساسى، جايگاه و اهميت بحث را متفاوت مى كند؛ يكى از اين نكات فرهنگى بودن اين انقلاب و تكيه آن بر اهداف مشخصى از جنس باور و انديشه است كه بنا به ادعاى بسيارى از انقلابيون و تحليلگران از ويژگى هاى شاخص انقلاب سال ۱۳۵۷ ايران است و نكته دوم پايبندى آن بر راهكارهاى مبتنى بر فرآيندهاى جمعى و مردمى، به جاى جنگ و لشكركشى است كه اين امر بيشتر در قالب شعارها خود را نشان مى داد.»
دكتر على محمد حاضرى مدير گروه علمى تخصصى جامعه شناسى انقلاب در انجمن جامعه شناسى ايران با بيان مطالب بالا در واقع مقدمه اى را در بحث جلسه اسفندماه سال گذشته در اين گروه با عنوان «اهداف انقلاب اسلامى و چالش هاى آن در دهه سوم» عنوان كرد.
پس از آن سخنران اين جلسه دكتر محمدحسين پناهى عضو هيات علمى دانشگاه علامه طباطبايى در بحثى يك ساعته به بيان تحقيق خود در اين زمينه با عنوان «جامعه شناسى شعارهاى انقلاب اسلامى» كه به تازگى در قالب يك كتاب منتشر شده است، پرداخت. وى در آغاز سخنان خود گفت: «راه هاى مختلفى براى برآورد اهداف انقلاب ها، از جمله انقلاب اسلامى وجود دارد؛ يكى از اين راه ها پرسش از رهبران انقلاب است. علاوه بر آن، تحليل گفتارهاى رهبران و همچنين بررسى نقطه نظرات مردم و پاسخ آنها، به ويژه عده اى كه در زمان انقلاب بوده اند؛ از جمله راه هاى ديگرى است كه در اين مطالعات مى توان به آنها مراجعه كرد.»
دكتر پناهى در عين حال تاكيد كرد: «پرسش از نسل بعدى انقلاب نيز راهكار ديگرى است كه نه تنها مشكلى ايجاد نمى كند بلكه مقايسه بين دو نسل، سبب شناخت نظرات نسل بعد از انقلاب در مورد اهداف پدران و پيشينيان خود در رويكرد آنها به اين موضوع مى شود.»
او همچنين از بررسى ايدئولوژى انقلاب به عنوان روش ديگرى براى بررسى اهداف آن ياد كرد و در عين حال گفت: «يك راه بررسى اهداف انقلاب نيز بررسى شعارهاى انقلاب است كه من در تحقيق خود، اين راه اخير را انتخاب كردم و براساس تحليل محتواى اين شعارها اهداف انقلاب را مورد ارزيابى قرار داده ام.»
پناهى يادآور شد كه زمان گردآورى اين شعارها نيز در اين روش بايد زمان قابل قبولى باشد كه او بر اين اساس مقطع زمانى چهارساله از مهر ۱۳۵۶ تا شهريور ۱۳۶۰ را انتخاب كرده است چرا كه به نظر مى رسد در اين مقطع هنوز انقلاب در جريان بوده و كاملاً مستقر نشده است.
او به گفته خود براى تحقيقش از تمامى منابع مكتوب از جمله منابع چاپى و غيرچاپى و حتى مطالب نوشته شده بر روى ديوارها استفاده كرده و از اين ميان آنچه را تحت عنوان شعار آمده بود، استخراج كرده است.
وى افزود: «از ميان آنچه گردآورى شده بود، با تحليل محتوا شعارها را از اشعار گونه ها جدا كرديم و در پايان حدود ۴ هزار شعار از اين ميان انتخاب شد.»
اين مدرس جامعه شناسى سياسى ادامه داد: «مجموعه شعارهاى گردآورى شده را به شش محور تقسيم كرديم؛ محور اول، شعارهاى مربوط به شرايط داخلى و وضعيت نامطلوب رژيم گذشته است كه حدود ۲۰ درصد كل شعارها را دربرمى گيرد. محورهاى بعدى شعارهاى مربوط به اهداف، ارزش ها و آرمان هاى انقلاب (۱۸ درصد) و شعارهاى مربوط به چگونگى سرنگونى رژيم، شعارهاى مربوط به مرحله بعد از به قدرت رسيدن انقلابيون، شعارهاى مربوط به شخصيت هاى انقلاب و در پايان، شعارهاى مربوط به شخصيت هاى بين المللى خارجى را شامل مى شود.»
وى گفت كه در مرحله بعدى تقسيم بندى شعارها براى اين تحقيق، در شعارهاى مربوط به اهداف، ارزش ها و آرمان هاى انقلاب اسلامى، اهداف و ارزش هاى سياسى انقلاب ۳۶ درصد از شعارهاى اين دسته، اهداف و ارزش هاى فرهنگى ۴۹ درصد و اهداف و ارزش هاى اقتصادى تنها ۵ درصد از اين شعارها را به خود اختصاص مى دادند و اين در حالى است كه شعارهاى مربوط به مبارزه و شيوه هاى مربوط به تحقق اهداف انقلاب، ۱۰ درصد از اين شعارها را شامل مى شوند.
به تعبير دكتر پناهى اگر توزيع و تكرر شعارها را مبنا قرار دهيم، مشخص مى شود كه مهم ترين هدف انقلاب، در واقع اهداف و ارزش هاى فرهنگى آن است و در اين راستا، اهداف و ارزش هاى سياسى در اولويت بعدى قرار گرفته و در نهايت اهداف و ارزش هاى اقتصادى اولويت بسيار پايينى از خواسته هاى مردم در شكل گيرى انقلاب اسلامى سال ۵۷ را به خود اختصاص داده است.
او با بيان اينكه تفاسير مختلفى از اين آمارها مى توان ارائه داد، گفت: «يك تفسير همان است كه مهم ترين هدف انقلاب اسلامى، براساس آرمان هاى فرهنگى شكل گرفته و در واقع مردم يا انقلابيون بيش از هرچيز از وضعيت نامطلوب فرهنگى برآشفته بودند و آن را غيرقابل تحمل مى دانستند. آنها در مرحله بعدى به وضعيت سياسى و نامطلوب رژيم توجه داشتند و مى خواستند درصدد تغيير آن برآيند و در واقع نظام سياسى مناسب ترى را جايگزين كنند اما به نظر مى رسد اهداف اقتصادى چندان مورد توجه مردم نبوده اند كه شايد بتوان يكى از علل اين امر را به وضعيت نه چندان بغرنج اقتصادى مردم در آن دوره مربوط دانست.»
پناهى در تجزيه و تحليل اهداف سياسى انقلاب، نيز به دسته بندى شعارها پرداخت و در اين باره گفت: «شعارهايى كه جمهورى اسلامى را به عنوان هدف و آرمان انقلاب مطرح مى كنند، شعارهايى كه به تبليغ حكومت اسلامى مى پردازند، شعارهايى كه آزادى ها و حقوق سياسى را مطرح مى كنند، شعارهايى كه اهداف و ارزش هاى ديگرى غير از آزادى هاى سياسى را مورد توجه قرار مى دهند و شعارهايى كه به تبيين نهادهاى سياسى خاص مى پردازند، در اين دسته بندى ها جاى مى گيرند.»
او در اين زمينه تصريح كرد: «در آن زمان، يكى از بحث هاى مهم بر سر اين بوده كه يك عده خواهان جمهورى اسلامى بودند كه ۵۶ نوع شعار در اين دسته جاى گرفته (حدود ۲۱ درصد شعارهاى سياسى) و عده ديگر حكومت اسلامى را تبليغ مى كردند و در اين مورد حدود ۱۶ شعار يافته شده است.»
وى افزود: «آزادى ها و حقوق سياسى با ۶۹ شعار (۲۶ درصد) حجم قابل توجهى از شعارها يا به عبارت ديگر آرمان ها و اهداف سياسى را در آن دوره به خود اختصاص مى دادند كه اين نشان مى دهد بحث آزادى سياسى و حقوق سياسى از مهم ترين خواسته هاى مردم انقلابى سال ۱۳۵۷ بوده است.»
پناهى تاكيد كرد: «توجه مردم به مقوله آزادى ها و حقوق سياسى نشانه توجه خاص آنها به لزوم آزادى شهروندان به عنوان مهم ترين خواسته سياسى آن زمان بود و با بررسى شعارها مشخص مى شود انقلابيون جمهورى اسلامى را به عنوان بسترى براى تحقق آزادى و حقوق سياسى خود مد نظر داشتند.»
او در ادامه گفت كه اگر به اهداف و ارزش هاى فرهنگى انقلاب نگاهى بيفكنيم، متوجه مى شويم علاوه بر اينكه اين ارزش ها مهم ترين آرمان هاى انقلاب را در برمى گرفته اند، شعارهاى مطرح آنها، ارزش شهادت و جانبازى (۴۱ درصد)، اهميت دين اسلام و ضرورت توجه به آن (۳۱ درصد)، ارزش حجاب اسلامى (۶ درصد)، اسطوره هاى اسلامى (۱۶ درصد) و ساير ارزش ها و هنجارهاى اسلامى (۴ درصد) را شامل مى شود. وى افزود: «نگاهى به ارزش هاى اقتصادى مطرح در زمان انقلاب در قالب شعارهايى كه بيان مى شد، نشان مى دهد نفى فقر و محروميت هاى اقتصاد و حمايت از طبقات محروم در اولويت نخست و مخالفت با سرمايه دارى و طبقات مرفه در اولويت بعد مهم ترين اهداف اقتصادى شكل گيرى انقلاب اسلامى بوده است.»
پناهى در ادامه اين نشست گفت كه يكى از دانشجويان دوره دكترا در همين مقطع زمانى، با استفاده از كتاب صحيفه نور گفته هاى رهبر انقلاب را تحليل محتوا كرده است. او مقايسه اى بين شعارهاى انقلاب و گفتار و اعلاميه هاى رهبر انجام داده كه نتيجه آن در شماره ۲۰ فصلنامه علوم اجتماعى دانشگاه تهران نيز آمده است. در اين مقايسه مشخص مى شود كه اين دو سازگارى زيادى با هم داشته و بسيار به هم نزديك بوده اند.
دكتر پناهى در بخش دوم سخنرانى خود، به بررسى چالش هاى مربوط به اين اهداف در دهه سوم انقلاب پرداخت. او در اين زمينه گفت: «اگر چالش هاى سياسى را مدنظر قرار دهيم، اهداف سياسى انقلاب اسلامى نشان مى دهند كه مهم ترين آرمان مطرح در آن دوره آزادى و حقوق سياسى مردم بوده است ولى واقعيت اين است كه اين هدف اصلى، آن طور كه تحقيقات و پژوهش ها نشان مى دهند، آن چنان كه بايد و شايد تحقق پيدا نكرده است.»
وى با بيان اينكه «اساساً آزادى سياسى و به طور كلى سياست مقوله اى نيست كه در جوامع مختلف، به يك اندازه مورد توجه باشد»، گفت: «آمارها نشان مى دهند دغدغه خاطر اكثريت جامعه، آزادى و حقوق سياسى نيست اما اين امر معمولاً اولويت نخست روشنفكران و نخبگان هر جامعه است.»
وى افزود: «با اين رويكرد اگر از ديد نخبگان سياسى و روشنفكران جامعه نگاه كنيم، خواهيم ديد كه آنها قائل به عدم تحقق كامل اين آرمان در انقلاب اسلامى ايران هستند و من فكر مى كنم حتى جريان دوم خرداد و اتفاق هايى كه در اين هفت يا هشت سال اخير رخ داد، در واقع جريانى براى بازگشت بيشتر به همان اهداف آزادى ها و حقوق سياسى مردم بوده است.»
او گفت در تحقيقى كه درباره شعارهاى جناح هاى سياسى مختلف در انتخابات مجلس ششم شوراى اسلامى انجام داده، نشان مى دهد كه بحث آزادى ها و حقوق سياسى از جمله شعارهاى مهم و اساسى بوده كه خصوصاً از سوى جناح اصلاح طلب در اين دوره طرح شده است.
او در ادامه بحث خود از چالش مشروعيت سياسى به عنوان چالش ديگر مطرح در دهه سوم انقلاب اسلامى ياد كرد و گفت: «مطالعات نشان مى دهد كه ما با بحران جدى بى اعتمادى نسبت به مسئولان سياسى مواجهيم و همين امر مى تواند در بلندمدت به بحران مشروعيت منجر شود.»وى در تبيين چالش هاى اجتماعى دهه سوم انقلاب گفت: «جالب است كه ما در زمان انقلاب، شعارهاى قابل توجهى در زمينه مقولات اجتماعى نداشتيم اما در بخش عظيمى از شعارهاى انتخاباتى مجلس ششم به ويژه شعارهاى كانديداهاى اصلاح طلب در مورد وضعيت اجتماعى و حقوق و مشكلات اجتماعى جامعه بود. شعارهاى مربوط به حقوق و آزادى هاى اجتماعى، عدالت اجتماعى، قانونمندى، ارتقاى وضعيت زنان، جوانان و سالمندان و مسائل محيط زيستى نشانه توجه و حساسيت بيشتر به حوزه اجتماعى بود.»
او در بحث چالش هاى فرهنگى انقلاب اسلامى در دهه سوم گفت: «پس از انقلاب، نظام سياسى با توجه به اهميت فرهنگ در آرمان هاى انقلاب، تلاش در ايجاد يك فرهنگ رسمى و تبليغ براى استقرار آن در جامعه داشته و دارد كه اين امر با واكنش هاى مختلفى به ويژه از سوى زنان و جوانان مواجه شده است.»
بنابر نظر پناهى چالش اصلى در حوزه فرهنگ شكل گيرى خرده فرهنگ هاى مختلف و مقاومت در مقابل فرهنگ رسمى است. او در اين باره گفت: «يكى از مباحث جدى در مطالعات فرهنگى اين است كه وقتى گروه هاى مختلف توان مقابله با فرهنگى رسمى را ندارند، خرده فرهنگ هايى در مقابل فرهنگ رسمى ايجاد مى كنند كه اين خرده فرهنگ ها، قاعدتاً مورد توجه قشرهاى مختلف جامعه قرار مى گيرند.»
وى تصريح كرد: «ما در حال حاضر شاهد انواع مختلف خرده فرهنگ هايى هستيم كه حتى برخى از آنها به شدت مخالف فرهنگ رسمى جامعه هستند. رشد اين جريان مى تواند به تضعيف فرهنگ رسمى و تقويت خرده فرهنگ ها منجر شود و به اين ترتيب شايد بتوان گفت مهم ترين چالش پيش روى جامعه ما چالش فرهنگى و تقابل خرده فرهنگ ها است.»
پناهى در تبيين علل به وجود آمدن اين چالش به تفسيرى كه بعد مهمى از اين چالش را ناشى از عدم تحقق آزادى هاى سياسى مى داند، اشاره كرد و گفت كه گاهى جامعه مخالفت با اقتدار موجود را از طريق شكل دهى خرده فرهنگ هاى مختلف نشان مى دهد.
او همچنين از بالا رفتن سطح سواد جامعه به عنوان عاملى مطرح در ساير تفسيرها ياد كرد و در اين باره خاطرنشان كرد: «مطالعات نشان مى دهند رابطه معكوسى ميان تحصيل افراد جامعه و اعتماد آنها به نظام وجود دارد و براساس اين نظريه، با وجود آنكه يكى از دستاوردهاى مثبت انقلاب، افزايش سطح سواد جامعه است اما در عين حال اين امر خود مى تواند عاملى بر عليه نظام و اهداف و خواسته هاى آن قلمداد شود.»
وى افزود: «تحقيقات نشان مى دهد كه نسبت اهميت ارزش هاى اقتصادى نسبت به ساير ارزش ها، در دوره هاى اخير افزايش يافته است و به نظر مى رسد اگر بخواهيم نابرابرى هاى اقتصادى در جامعه كاهش يابد، بايد درصدد افزايش آزادى هاى جامعه و مشاركت سياسى آنها خصوصاً در اقشار پايين جامعه برآييم. اين امر سبب خواهد شد كه اقشار كم درآمد جامعه حق خود را مطالبه كرده و از اين طريق و با اعمال فشار بر تصميم گيران نظام سبب كاهش نابرابرى ها شوند.»
وى همچنين تاكيد كرد: «رشد و توسعه اقتصادى جامعه سبب افزايش عدالت اجتماعى شده و طبقه محروم را از حالت راديكالى بيرون مى آورد و رضايت بيشترى را نسبت به نظام سياسى در ميان آنها ايجاد مى كند اما وضعيت نخبگان سياسى، روشنفكران و حتى طبقات متوسط عكس اين حالت است يعنى رشد اقتصادى مى تواند سبب راديكال تر شدن خواسته هاى سياسى آنها شود. براساس اين ديدگاه عده اى معتقدند يكى از علل شكل گيرى انقلاب نيز رشد اقتصادى بدون توسعه فرهنگى و سياسى بود و اين امر نشان مى دهد دموكراتيزه شدن جامعه، راه حل رشد اقتصادى توام با برابرى است.»
دكتر پناهى چالش ديگر دهه سوم انقلاب را كم بودن اميد به آينده به ويژه در نسل جوان جامعه دانست و در اين باره اظهار داشت: «اميد نسل جوان به اينكه به عنوان مثال در پنج سال آينده وضع اقتصادى جامعه بهبود يابد، بسيار پايين است كه اين نااميدى و ذهنيت منفى مى تواند تبعات سياسى و اقتصادى زيادى داشته باشد و حتى خطرآفرين باشد.وى همچنين شكاف ميان اهداف و خواسته هاى رهبران سياسى و مردم را چالش ديگر دهه سوم انقلاب شمرد و گفت: «مطالعات نشان مى دهند خيلى ها به شايستگى كسانى كه مسئوليت نظام و مديريت سياسى جامعه را به عهده دارند، اعتماد چندانى ندارند و اميد آنها به اينكه اين عده بتوانند مشكلات جامعه را حل كنند، بسيار پايين است كه تداوم اين امر مى تواند خطراتى براى نظام اجتماعى در پى داشته باشد.»