شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 26.02.2006, 21:08

ما‌فوق كُره شمالی، مادون ليبی


نامه / مرتضی كاظميان

تحليلی از چشم‌انداز مناسبات غرب – تهران

اين تحليل، مفروض‌هايی دارد كه هريك محتاج مجال فزون‌تری برای تشريح و اثبات است؛ اما در اين مختصر، گريزی از اشاره‌ی مختصر وگذرا به آن‌ها برای ارايه‌ی تحليل نهايی از چشم‌انداز روابط جمهوری اسلامی با غرب – به‌ويژه در موضوع انرژی هسته‌ای – نيست:
١) "جمهوری اسلامی" آن‌چنان‌كه "هست" و خود را تعريف كرده و می‌كند، در وضع جديد نظام بين‌الملل و در پارادايم مسلط در مناسبات جهانی و نيز در برشی از تاريخ كه امپراتوری ايالات متحده در جهان، غيرقابل انكار می‌نماياند، تأمين‌كننده‌ی منافع ماندگار و استراتژيك غرب – به‌ويژه آمريكا – نيست.
٢) ايران در منطقه‌ای "ژئو پلتيك"، "ژئو استراتژيك" و "ژئو اكونوميك" – به‌خصوص برای غرب – قرار دارد؛ و خاورميانه اينك در يكی از تندترين پيچ‌های آرايش سياسی تاريخ خود قرار گرفته، روند تحولات و شتاب تغييرات و دگرگونی‌های اجتماعی، اقتصادی و سياسی در آن، فصل جديدی از زندگی را برای ساكنان اين منطقه‌ی خوابيده بر "انرژی" – و جهانيان – خواهد گشود.
٣) هيچ نشانه‌ای دال بر اين‌كه جمهوری اسلامی در موقعيت ستيز، تقابل و تخاصم با غرب قرار داشته باشد، به‌چشم نمی‌خورد. حتی در كلام مسؤولان ارشد جمهوری اسلامی نيز حداكثر شاهد "تذكر و انذار" به غرب و نيز تلاش تهران برای زيست مسالمت‌جويانه و همراه با نظم نوين جهانی هستيم. تهران از حداكثر ظرفيت و توان خود – به‌ويژه با استفاده از اهرم انرژی (نفت و گاز) – برای مصالحه و ادامه‌ی بقا سود می‌جويد. برخلاف نمونه‌هايی چون عراقِ صدام يا افغانستانِ بن‌لادن، هيچ نشانه‌ای دال بر تقابل و معارضه و ستيز با غرب به‌چشم نمی‌خورد؛ مصلحت‌جويی، مدارا و محافظه‌كاری تهران – برخلاف تبليغات رسانه‌های رسمی در داخل كشور – كاملاً آشكار است.
٤) "انرژی هسته‌ای" به‌‌مثابه بهانه‌ای برای غرب – به رهبری واشنگتن – و مستمسكی در جهت تشديد هرچه بيش‌تر فشارها بر ايران، قابل ارزيابی است. انرژی هسته‌ای در كنار مسأله‌ی اسراييل، حمايت از گروه‌های تروريستی و مسأله‌ی حقوق‌بشر، مدعيات غرب برای حل مشكل جمهوری اسلامی در خاورميانه است. اين‌كه بيان پاره‌ای مواضع از سوی رييس‌جمهور احمدی‌نژاد در مورد اسراييل، يا پافشاری جمهوری اسلامی بر غنی‌سازی اورانيوم در داخل كشور – و بحث تحقيقات – فشارهای وارده را بر تهران در پاره‌ای نقاط (مثل انرژی هسته‌ای) برجسته و متمركز می‌سازد و در نهايت به شورای امنيت می‌كشاند، بی‌شك، به‌معنای جدی‌گرفتن برنامه‌های هسته‌ای ايران توسط غرب نيست. "شو"يی كليد خورده است كه بايد ذيل يك "پروژه"، ادامه و خاتمه يابد؛ و اين، همان نقطه‌ای است كه مفروضات و نقطه عزيمت‌های اين تحليل را به بخش اصلی متصل می‌كند:
هدف غرب، سرنگونی و حذف كامل جمهوری اسلامی يا تغيير ماهوی جمهوری اسلامی است. مواضع و اظهارات شديد‌الحن و بسيار قابل تأمل بوش، مِركل و ديگر مقامات ارشد غرب (لندن، پاريس و حتی مسكو) در نيمه‌ی بهمن‌ماه ٨٤ در كنار ديگر نشانه‌های آشكار و غير‌مستقيم – كه بارزترين آن، قاطعيت غرب در كشاندن پای پرونده‌ی انرژی هسته‌ای ايران به شورای امنيت بود – آشكارا، نشان‌دهنده‌ی پيگيری يكی از اين دو پروژه است.
الف) يا جمهوری اسلامی تحت مجموعه‌ای از فشارهای بين‌المللی و تهديدها (تحت هدايت و زير نظر شورای امنيت سازمان ملل، يا تحت رهبری ايالات متحده) قرار می‌گيرد؛ تحريم‌ها و اِعمال محدوديت‌های اقتصادی و حمله به مراكز و تأسيسات استراتژيك و زيربنايی و كليدی (از جمله نفت، گاز، پتروشيمی، انرژی اتمی، برق و نظامی) اقدام‌های خطرناك و محتملی هستند كه كافی است آن‌ها را به‌علاوه كرد با فشارهای ناشی از تورم، گرانی، بيكاری – كه در يك وضع خاص و بحرانی، تشديد می‌شود – و نيز مطالبات نسل جوان – به‌ويژه نسل سومی‌ها و دانش‌آموزان دبيرستان – كه جملگی می‌تواند اعتراض‌ها و آشوب‌های كور و خشن و خشونت‌زايی را دامن زند.
ممانعت از ورود بنزين به ايران و نيز جلوگيری از صادرات نفت كشور، پيامدهای اجتماعی – اقتصادی بسيار مهمی را به‌همراه خواهند داشت. نيم‌نگاهی به ٥/٣ ميليون خودرو در تهران و قريب به همين ميزان، در ديگر شهرهای بزرگ كشور، ميزان قابل توجه خانوارهايی كه با كمك خودرو، معيشت خود را سپری و تكميل می‌كنند، پيامدهای منفی و آشفته‌بازار ناشی از وضعيت بنزين كوپنی و صف و انتظار و ... كافی است كه ما را به اهميت و ضرورت اقدام دولت برای صدور كارت هوشمند بنزين و كوپن بنزين، رهنمون سازد.
البته، بديهی است كه تحقق چنين پروژه‌ای (حملات محدود نظامی، تحريم‌های اقتصادی و نگاه به آشفتگی و آشوب‌های اجتماعی و در نهايت، سرنگونی جمهوری اسلامی) با ابهام‌ها و پرسش‌های فراوانی روبه‌روست. افزون بر توان نظامی، امنيتی و شبه‌نظامی جمهوری اسلامی، فقدان يك آلترناتيو مؤثر و مورد اعتماد غرب، عدم ثبات در عراق و فاصله‌ی اين كشور تا وضع مطلوب، مقاومت مسكو و پكن (شركای عمده‌ی پروژه‌های نفتی تهران) در برابر بسط سلطه‌ی واشنگتن بر مناطق نفتی خاورميانه، تعليق وضع اسراييل و فلسطين و فاصله‌ی آن با وضع مطلوب و نيز وضعيت رژيم حاكم بر سوريه، از جمله‌ی اين ترديدهاست. گو اين‌كه نحوه‌ی تبليغات و فضای حاكم بر رسانه‌های غربی و مانور آنان بر رييس‌جمهور احمدی‌نژاد و تصوير و برخی ديدگاه‌های وی و شيطنت‌های اخير در توهين برخی مطبوعات اروپايی به مقدسات جوامع اسلامی و تحريك و ايجاد تنش و دامن زدن به مخاصمه (كه در حادترين شكل، منجر به اشغال موقت و آتش‌زدن سفارت دانمارك در تهران شد) جملگی همچنان نشانه‌هايی بحرانی به‌دست می‌دهد.
اشتباه فاحش تهران، آن‌جاست كه تهديدهای موجود را جدی نينگارد و خود را با كره‌ی شمالی، مقايسه نمايد. حال آن‌كه با عنايت به مفروضات بحث، قضيه‌ی جمهوری اسلامی، مافوق كره‌ی شمالی قابل تحليل است. تهديدها و فشارهای واشنگتن و هم‌پيمانانش عليه تهران، بسيار قابل تأمل‌تر و عينی‌تر می‌نماياند.
ب) گزينه‌ی دوم، تغييرماهوی جمهوری اسلامی است. ماندن عنوان رژيم و تغييرات محتوايی در ساخت قدرت و وادار كردن تهران به تمكين به روند مسلط جهانی؛ آن‌چه‌كه در مورد ليبی نيز طی شد و به تعبير رامسفلد، "زمان‌بر" بود. در اين حالت، مجموعه‌ی فشارهای عينی و روانی، منجر به مصالحه و تمكين تهران به مطالبات غرب و قبول زيست تعريف شده‌ی آن در نظام نوين جهانی می‌شود. در اين پروسه‌ی زمان‌بر، به‌تدريج، چنان دگرگونی‌هايی در بلوك قدرت به‌و‌قوع می‌پيوندد كه به‌تدريج، اصول‌گرايان بيش‌تری، پراگماتيست شده، پذيرش واقعيت‌های حاكم بر مناسبات بين‌المللی و نيز تلاش برای بقای خود در قدرت (و منافع اقتصادی مترتب برآن) به حداكثر خود می‌رسد. آندره گلوكزمان، انديشمند فرانسوی و از متفكران جنبش دانشجويی دهه‌ی ٦٠ ميلادی در پاريس، معتقد است: "بنيادگرايان، ابزار و روش‌های خود را از كشورهای پيشرفته وام می‌گيرند و به اين ترتيب، بنيادگرايی پل‌های خود را با گذشته‌اش خراب می‌كند؛ بنيادگرايی در جنگ با غرب، غرب‌زده می‌شود."
در هرحال، خروجیِ اين وضع، اِعمال روزافزون تغييرات تدريجی و دگرديسی در ساخت قدرت جمهوری اسلامی – تا سقف برگزاری انتخابات آزاد يا رفراندوم – است. در مورد اين گزينه بايد تأكيد كرد كه اولاً؛ هرچند غرب در كوتاه‌مدت، تهران را با مصالحه‌ی صورت گرفته، می‌پذيرد، اما در طولانی‌مدت، در پی تغيير ماهوی ساخت حقوقی و حقيقی قدرت است. ثانياً؛ يك تأمل جدی، پيشبرد اين پروژه و گزينه را با ابهام روبه‌رو می‌سازد. اين‌كه: آيا هسته‌ی سخت و راديكال و افراطی حاضر در بلوك قدرت جمهوری اسلامی، امكان پيش‌گرفتن پروژه‌های مطلوب و مستقل مدنظر خود و در نتيجه، به‌هم‌زدن بازی و برهم خوردن مصالحه و در نهايت، تشديد تنش را دارا نيست؟ اين، همان پرسش مهمی است كه وادارمان می‌كند ميان ساخت قدرت چندلايه‌ی جمهوری اسلامی و ساخت تك‌قطبی ليبی، تفاوت قايل شويم. افزون بر شكاف‌های موجود در بلوك قدرت، موقعيت جغرافيايی، سياسی و اقتصادی ايران به‌كل متفاوت با ليبی است؛ آن‌چنان‌كه پيش‌تر نيز ذكر شد، با كره‌ی‌شمالی نيز. از اين‌رو، رفتار غرب با جمهوری اسلامی، اگرچه در دو حوزه‌ی كلی مخاصمه و مصالحه- معامله (به‌ترتيب، نظير دو مورد كره و ليبی) قابل تعريف است، اما در نهايت، به‌نظر می‌رسد وضع جمهوری اسلامی در مواجهه با ايالات متحده و هم‌پيمانانش، ناگوارتر باشد. در حوزه‌ی مخاصمه، وضعی بدتر و مافوق كره‌ی شمالی؛ و در حوزه‌ی معامله - مصالحه نيز، وضعی بدتر و مادون ليبی قابل پيش‌بينی است.




 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024