يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ -
Sunday 22 December 2024
|
ايران امروز |
“امروز بیستمین سالگرد حماسه دوم خرداد است”؛ این جمله، احتمالا امروز عبارت آغازين یادداشت ها و یادبودهای زیادی خواهد بود. یادداشت راهبرد هم، از این قاعده مستثنا نیست...
هنوز هم نام “دوم خرداد”، قلب های زیادی را به تپش وامی دارد؛ قلب هایی از سه نسل:
چه بسیار جوانان و نوجوانان و رای اولی های آن روز که در این بیست سال با دوم خرداد بالیدند و سوختند و ساختند، اما هنوزاهنوز به همراهی و همپایی با آن اتفاق، افتخار می کنند.
چه بسیار نخبگان سیاسی و فرهنگی را می توان نام برد که سابقهای چندان روشن از دموکراسی خواهی و رواداری نداشتند و یا در دوم خرداد، از نوآمدگان و نوسفران این راه بودند و به خاتمی پيوستند و در مناصب دولت و پارلمان و هدایت احزاب و مطبوعات نقش آفرینی کردند. آنها هم، اغلب، سوختند و ساختند؛ اما هنوزاهنوز به همراهی و همپایی با آن اتفاق، افتخار می کنند.
نسل سوم، ریش سفیدان و میانسالانی بودند در قامت رقیب. عموم روحانیت و مدرسین حوزه (جز چند استثنا که از ابتدا رای جامعه مدرسین برنتافتند) و تقريبا تمام روحانيون حاضر در حکومت از این سنخ بودند. بسیاری از آنان، امروز رسما یا تلویحا با دوم خرداد همراهی و همپایی می کنند؛ گرچه با تعبير “اعتدال”، از آن نام می برند.
در میان دسته سوم، علی اکبر ناطق نوری شاخص ترین آنها، رقیب اصلی خاتمی و شانس اول انتخابات دوم خرداد هفتاد و شش بود. او اینک متحد غیررسمی سيدمحمد خاتمی و حامی رسمی حسن روحانی، رییس جمهور مورد حمایت اصلاح طلبان، است.
حسن روحانی خود نیز بیست سال قبل در اردوگاه مخالفان نامزد پیروز دوم خرداد جای داشت و گرچه در مذاكرات هسته ای واپسین سال های دولت خاتمی، نقش اول را با حمایت دولت برعهده داشت؛ اما تا همین چهار سال قبل، اعتمادی جدی میان دو طرف برقرار نبود؛ چه رسد به اتحاد گغتمانی- سازمانی.
فراتر از چهره هایی چون روحانی و ناطق نوری، هاشمی رفسنجانی نیز در موقعیتی مشابه قرار داشت. رییس جمهور وقت در دوم خرداد، گرچه با مواضع محکم در برگزاری انتخابات دوره هفتم ریاست جمهوری و مهمتر از آن، رویکرد توسعه گرايانه در دولت هشت ساله خود، عملا بسترساز ظهور دوم خرداد را فراهم آورد؛ اما در هشت ساله دوران خاتمی، نوعی “اصلاحات هراسی” را با خود داشت و حتی آنچنان که خود می گفت، برای “مقابله با تندروهای دوم خرداد” پای به عرصه رقابت گذاشت.
هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی و علی اکبر ناطق نوری به ترتيب از جرگه رقيبان و دلواپسان گفتمان اصلاحات دوم خرداد، به صف حامیان و همراهان آن پيوستند و در این مسیر، حتی از تشکیلات قدیمی خود (جامعه روحانیت مبارز تهران) گسستند.
هر سه نسلی که گفته شد؛ امروز و در بیست سالگی دوم خرداد، بهتر و بیشتر از همیشه پیام آن را دریافته اند:
جوانان و رای اولی های آن روز که امروز، به میانسالی رسيده اند و موهایشان جوگندمی شده؛ دریافته اند “جامعه مدنی” با شور و شعار محقق نمی شود. بلکه نيازمند اکسیری است برآمده از صبر، شجاعت، تعامل و تدبیر. ائتلافی که در انتخابات نود و دو شکل گرفت و جوانان اصلاح طلب پایه گذار اصلی آن بودند، نشانه بارز درک این اکسیر از سوی این نسل از “دوم خردادیها” بود.
یاران اصلی خاتمی و مدیران دولت او و نمايندگان مجلس اصلاحات نیز از پس تحولات پردامنه این بیست سال، دریافته اند “جامعه مدنی” صرفا شعاری انتخاباتی و حتی برنامه ای سیاسی و اجرایی نیست که برای تحقق آن، حتما باید بر ماشین دولت سوار بود. بسیاری از یاران و مدیران اصلی دولت خاتمی و نمايندگان مجلس ششم، امروز خواسته یا ناخواسته در مقام فعالان مدنی جای گرفته اند که اولا، فضای مجازی و عمومی و گفتگو و سازماندهی را جایگزین حضور در دولت و مجلس کرده اند و ثانیا، تعامل و “گفتگوی ملی” با رقبای سیاسی را جایگزین گفتمان “ستیز” (و حتی”ستیز و سازش”) کرده اند.
دسته سوم که در دوم خرداد، نه تنها یار و همراه خاتمی نبودند (بلکه در عداد رقبای او جای داشتند و یا دست کم با بی اعتمادی به دوم خرداد می نگریستند)، اینک دریافته اند “جامعه مدنی”، حتی در گفتمانی محافظه کارانه و سنتگرایانه، نه یک تهدید، که فرصت و بستری بی بدیل برای نجات جامعه ایرانی و حتی ارزش های اخلاقی و مذهبی است.
دوقطبی انتخابات اخیر ریاست جمهوری در جبهه حامیان روحانی، متکی بر این سه نسل و این سه نیرو شکل گرفت: جوانان پرشور دوم خرداد، مدیران و سياستمداران عصر دوم خرداد و رقيبان محافظه کار دوم خرداد سه نیرویی هستند که امروز “پیام دوم خرداد” را دریافته اند و آن را در عمل به کار گرفته اند.
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|