يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ - Sunday 22 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 17.05.2017, 10:10

به کسی که مخالف هنر باشد رای نخواهم داد


سعید قاضی‌نژاد در گفت‌وگو با رضا کیانیان/آرمان

چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۶
گفت‌وگو با رضا کیانیان همیشه جذاب است. در گفت‌وگو با او باید برای هر نوع چالشی آماده باشی. درست در لحظه‌ای که گمان می‌کنی توانسته‌ای او را به چالش بکشی، بازی دیگری آغاز می‌کند و در گوشه رینگ گیرت می‌اندازد. به عنوان یک دانشجوی سابق بازیگری در این مصاحبه لحظاتی وجود داشت که باید فی‌البداهه سوال تازه‌ای می‌پرسیدم، درست مثل زمانی که در صحنه تئاتر دیالوگ‌هایت را فراموش کرده‌ای و باید در مقابل تماشاگران جوری بازی کنی که متوجه این مساله نشوند. لحظات بسیاری در این گفت‌وگو برایم تداعی‌‌کننده این حس بود.
در ایامی که انتخابات مهم‌ترین مساله روز جامعه ‌است، طبیعتا سوالات هم حال و هوای انتخاباتی به خود می‌گیرد. مدتی قبل گفتید که خسته شدید از اینکه بعضی‌ها هنوز تلاش می‌کنند تا انتخابات را تحریم کنند. از این حرف برداشت‌های مختلفی صورت گرفت. نظر خود شما دقیقا چه بود؟
نمی‌دانم چه برداشت‌هایی از این حرف شده است اما متاسفانه در کشور ما عده‌ای هستند که تنها غر می‌زنند. دوست دارند بقیه بیایند تمام کارها را درست کنند، آنها هم در خانه بنشینند و مشغول به کار خودشان باشند و در نهایت هم پولی به آنها برسانند که در نازل‌ترین سطحش می‌شود یارانه ‌بگیر. این روش پرداخت برای بعضی‌ها خوب و راضی‌‌کننده است. مثلا کسانی با همین مبلغ صد و خورده‌ای‌هزار تومانی که مجموع مبلغ یارانه دو سه نفر از اعضای خانواده بود راضی بودند و کار نمی‌کردند. خب؛ برخی هم رگ خواب این اقشار را پیدا كرده‌اند و با وعده یارانه آنها را تنبل‌تر هم كردند و حالا فقط دنبال یارانه هستند و متوجه نیستند بخش مهمی از بودجه كشور تقسیم مي‌شود و با این كار ارزش پول ملی پایین مي‌آید و اجناس و اجاره و خدمات... گران مي‌شوند و چند برابر یارانه پرداختی از حلقومشان بیرون كشیده می شود بخش دیگر کسانی هستند که همیشه ناراحتند و می‌گویند: ما باید بین بد و بدتر انتخاب کنیم، متوجه نیستند که خودشان در حال ترویج فرهنگ بد و غلطی هستند. در تمام كشورهای جهان همیشه بین دو سه یا چهار جریان باید یکی از آنها را انتخاب کنیم. مطمئنا مردم عاشق هیچ‌کدامشان هم نیستند ولی برای اینکه در آینده زندگی بهتری داشته باشند نگاه می‌کنند و تصمیم می‌گیرند تا به چه کسی بدهند. یعنی در شکل ساده‌‌اش زندگی رونقی بگیرد و سبد کالای خانوارشان پربارتر شود. نامزد‌ها را احزاب معرفی و مردم هم انتخاب مي‌كنند. حزب را كسی درست نكرده بلكه خود مردم و رهبرانشان با آگاهی نسبی حزب ساخته‌اند. ما احزاب فعال و فراگیر نداریم و فرهنگ تحزب هم طول مي‌كشد تا درست شود. بعضی‌ها هم کلا با حزب مخالفند. یادشان مي‌رود كه خود مردم تمام كشورهاى پیشرفته كمك كردند برای ایجاد حزب و حالا این هموطنان ما بدون اینكه زحمتی بكشند مي‌خواهند مثل آن كشور‌ها باشند و همین دسته توقع دارند هرکسی که می‌آید یک ‌شبه جادو کند و همه به وضع خوبی برسند و در رفاه زندگی کنند. در واقع متوجه نیستند که این‌کار با یک روز و دو روز حتی یک سال و دو سال و چهار سال امکانپذیر نیست. البته معتقدم در چهار سال می‌شود همه چیز را نابود کرد اما در چهار سال نمی‌توان همه چیز را ساخت. عده‌ای هم از همین روحیه استفاده مي‌كنند، به وضع موجود مي‌تازند و وعده‌های تو خالی بزرگ مي‌دهند. این هموطنان هم كه منتظر جادوگر هستند هورا مي‌كشند؛ روی صحبتم با این دوستان بود.
البته کسانی که نمی‌خواهند متوجه وخامت اوضاع باشند را نمی‌توان آگاه کرد.
نمونه‌اش مساله بیکاری است. اصلا در هیچ‌کشوری بیکاری را دولت درست نمی‌کند، بلکه دولت بستری آماده می‌کند تا مردم در آن کار کنند. توقع ایجاد کار از طرف دولت، فرهنگی است که از زمان شاه به‌وجود آمده است. به‌خاطر اینکه از زمان شاه ما عادت کرده بودیم تا دستمان را جلوی دولت دراز کنیم. آن‌قدر این مساله جدی شد که تبدیل به یک اصطلاح عامیانه شد: «که همه دنبال یک آب باریكه بودند.» در واقع هرکسی در زمان شاه کارمند می‌شد، آینده بخورنمیری داشت. می‌توانست خانه کوچک و ماشینی بخرد، می‌توانست وسایل زندگی متوسط و پایینی را برای خانواده‌اش فراهم کند. این مساله در آن زمان به نوعی تقسیم غنائم هم محسوب می‌شد. از آن موقع به بعد یک فرهنگی درست شد که همه بروند کارمند بشوند و حقوق بخورونمیری برای خودشان داشته باشند. در واقع می‌خواهم بگویم این شکل صحیحی نیست. ببینید در اوایل انقلاب با بستن کارخانه‌ها و دولتی کردن آنها بسیاری از منابع و مكان‌هایی که ایجاد کار می‌کردند از بین رفت. آن را همه ما قبول داریم که یک اشتباه بود اما ما هم باید برای ایجاد اشتغال فعالیت کنیم. مهاجران بسیاری از ایران به آمریکا و كشورهای دیگر مي‌روند به این دلیل که آن‌جا را سرزمین فرصت‌ها می‌شناسد و اعتقاد دارد که می‌توانند در خارج ناگهان موفقیتی به دست بیاورند و ثروتمند شوند. در ایران هم هرکسی بتواند فرصت شغلی خاصی ایجاد کند، می‌تواند از نظر مالی به انتفاع خوبی برسد. اگر همان زحمتی را كه در خارج مي‌كشند این جا هم بكشند و كسر شانشان نشود كار پیدا مي‌كنند. كار را باید خودمان ایجاد كنیم نه دولت. مثلا دولت زمینه فراهم مي‌كند توریست وارد كشور شود. همین بقیه‌اش با ماست كه از این فرصت شغلی استفاده كنیم. دولت باند اینترنت را پهن مي‌كند و ما باید از این فرصت استفاده كنیم و برای خودمان كار ایجاد كنیم. دولت فضا را امن و زمینه را آماده مي‌كند؛ بقیه‌اش با ماست...
با گسترش اینترنت بخصوص در سه چهار سال اخیر مشاغل و ایده‌های استارت‌آپی به شدت رو به افزایش است. با گسترش همین فضا که از دستاوردهای دولت آقای روحانی است این ‌روزها عملا خرید اینترنتی بلیت تئاتر و سینما و کنسرت به مساله جا افتاده‌ای تبدیل شده است.
پس اگر ما دولتی داشته باشیم که فیلترینگ را حداقلی اعمال کند، خود مردم می‌توانند کار برای خودشان ایجاد کنند. در واقع این کاری است که مردم ما باید برای خودشان انجام بدهند. نباید بنشینند و منتظر باشند تا آنها را صدا کنند که بیایید پشت میز فلان اداره بنشینید.
بعضی از هنرمندان هم با آقای احمدی‌نژاد عکس یادگار گرفتند و هم با آقای روحانی. شما با این نگاه موافق هستید؟
من نه با آقای احمدی‌نژاد عکس یادگاری انداختم نه با آقای روحانی. من فقط با مردم عکس یادگاری گرفتم. اهل سوء استفاده از عکس‌ها هم نیستم. در مورد چیزی که گفتید اطلاعی ندارم و شما باید از همان دوستان بپرسید اما من به عنوان یک شهروند حق دارم انتخاب کنم به چه کسی رای بدهم. طبیعتا چون صنف من صنف سینما و تئاتر و عکاسی و کلا هنر است، دوست دارم که آثار هنری بیشتری نوشته و ساخته و اجرا شود. دوست دارم معماری رونق بگیرد و شهرهایمان زیبا باشند. ترافیک نداشته باشیم. من در واقع به کسی رای می‌دهم که این کارها را پیش ببرد. من به کسی که با سینما و موسیقی و هنر مخالف باشد رای نخواهم داد. این طبیعی است که از منافع صنفی خودم حمایت کنم. بسیاری فکر می‌کنند وقتی راجع به انتخابات حرف می‌زنیم داریم حرف سیاسی می‌زنیم. نه بلکه حقوق اجتماعی ماست. در واقع ما داریم مسائل اجتماعی خودمان را مطرح می‌کنیم. مسائل سیاسی مثل امنیت بین‌الملل و امنیت داخلی یا برجام هستند که مسائل کلان کشور محسوب می‌شوند.
شما خودتان را یک هنرمند سیاسی نمی‌دانید.
ببینید هنرمند سیاسی یک انگ است. من هنرمندی هستم که سعی می‌کنم مسئولیت اجتماعی‌ام را بفهمم و در تلاشم تا مسائل و حقوق اجتماع‌‌ام را مطالبه کنم. سیاسیون در واقع احزاب هستند و برای به دست گرفتن قدرت سعی در جلب نظر و اعتماد ما دارند. من هم به سمت کسانی می‌روم که حقوق اجتماعی‌ من و هم صنفانم را بیشتر رعایت کنند و تامین کنند.
مثل حقوق شهروندی که آقای روحانی بیان کردند.
بله. تا قبل از آقای روحانی کسی در مورد حقوق شهروندی حرفی نمی‌زد. ولی من حرف می‌زدم. چون دوست داشتم از حقوقم آگاه شوند. وقتی هم آقای روحانی از حقوق شهروندی مي‌گوید من از او حمایت می‌کنم. ما در حال معرفی فرهنگ ایران به جهان هستیم. الان سینمای ایران یکی از مهم‌ترین سینماهای منطقه و جهان است. ما نظر جهان را نسبت به ایران عوض کردیم. این اتفاق هم با سینما رخ داد.
چهار سال پیش سینما در وضعیت مطلوبی قرار نداشت و حتی زمزمه‌های تعطیلی‌اش به گوش می‌رسید. فکر می‌کردیم صف‌های طولانی جلوی سینماها دیگر اتفاق نخواهد افتاد. اما در واقع در طی سه چهار سال اخیر سینما به سبد خانوار ایرانی اضافه شد. کالایی که عملا تا همین چهار سال پیش حذف شده بود. حالا با وجود آن رکود و این رونق هنوز بعضی از سینماگران توقیف تعدادی از فیلم‌ها را بزرگ‌تر از حد نشان می‌دهند که به اعتقاد من کمی بی‌انصافی است. اینکه تنها همین بخش را ببینیم.
واقعا سینما رونق گرفت. اتفاقی که به راحتی قابل لمس است، دیده می‌شود. یادمان باشد همه این کارها از دست یک سازمان خارج است. تنها وزارت ارشاد نیست. مجوزهای لازم توسط وزارت ارشاد صادر می‌شود اما در ادامه مثلا اجازه برگزاری مراسم یا کنسرت یا نمایش فیلم در جای دیگر داده نمی‌شود. واقعا تمام این اتفاقات دست وزارت ارشاد است؟ اما به جای اینکه به کسانی که جلو فیلم و کنسرت را گرفته‌اند معترض شوند به وزارت ارشاد گله می‌کنند. اجازه بدهید آمار رسمی خود وزارت ارشاد را به شما بگویم. سال گذشته سینمای ایران ۳۶۷جایزه بین‌المللی در سطح جهان گرفته است. یعنی حتی از تعداد روزهای سال هم بیشتر. هر وقت ما جایزه‌ای بین‌المللی بگیریم هزاران کلمه و مطلب مثبت در مورد ایران فرهنگی در رسانه‌های جهان نوشته می‌شود. به نظر شما این اتفاق بدی است؟ یا اینها سرمایه بزرگی محسوب می‌شود؟ آن‌هایی که معتقدند ما سیاه‌نمایی می‌کنیم سینمای دولتی دوست دارند. سینمایی که دولت پولش را بدهد و مدام تعریف و به‌به بشنوند. فیلم‌هایی که متهم به سیاه‌نمایی می‌شود، سینمای‌ای اجتماعی است که رویکردی انتقادی دارد و نگاهش به جامعه خودش است و جامعه‌اش را امیدوارانه می‌بیند. سینمای ما همیشه سینما اخلاق‌گرایی بوده است. حتی وقتی که از مشکلات و معضلات حرف می‌زند نگاه امیدواری دارد. نگاهی که می‌خواهد در نهایت همه چیز خوب پیش برود. این نگاه بسیار خوبی است. به عنوان کسی که کار هنری می‌کند، دوست دارم دولتی بر سرکار بیاید که دست من را در تولید کار هنری بازتر بگذارد تا من هم مشغول به خلاقیت و تولید بشوم. طبیعتا صنف نانواها و قصاب‌ها و دیگران هم همین‌طور هستند. اصناف باید از زاویه صنف خودشان نگاه کنند و ببینند چه رئیس‌جمهوری خواسته‌های آنها را بیشتر برآورده می‌کند. وقتی در مورد این مسائل بحث و تفکر می‌کنیم کار سیاسی انجام نمی‌دهیم بلکه در حال یک فعالیت اجتماعی هستیم.




 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024