سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ -
Tuesday 3 December 2024
|
ايران امروز |
مرور رخداد سوم تیر ٨٤
١١سال پیش درست در این روزها، نتیجه یك انتخابات رقم خورد. از دوگانه هاشمی- احمدينژاد، آنكه توانسته بود خود را نماد عدالت جا بزند، سرنوشت هشتساله این كشور را در دست گرفت. به همین بهانه مروری داشتهایم بر چرایی برآمدن احمدينژاد از دل یك دوگانهسازی و چرایی آن.در انتخابات ریاستجمهوری سال ٨٤ شورای هماهنگی نیروهای انقلاب از معرفی یك نامزد ناكام ماند. اصولگرایان با قالیباف، هاشميرفسنجانی، لاریجانی، رضایی و احمدينژاد وارد عرصه انتخابات شدند. برخی از آنها تغییرچهره دادند و با نامی نو وارد گود انتخابات شدند. آنها به تقلید از مشی جمعیت آبادگران كه با نام و هویتی نو، شورای شهر را گرفتند و احمدينژاد را به ریاست بلدیه رساندند، «اصولگرایان تحولخواه» را راه انداختند و به سراغ قالیباف رفتند. اعضای اصلی آن افرادی چون توكلی، نادران، فدایی و خوشچهره در آستانه انتخابات با برگزاری گردهمایی بزرگ «حرف آخر» در سالن حجاب، قالیباف را بهعنوان نامزد انتخاباتی خویش برگزیدند. تحلیلگران این اقدام را در جهت روشنشدن مواضع متفاوت این گروه با «آبادگران شورای شهر» ارزیابی كردند، درحاليكه اعضای آبادگران شورای شهر از احمدينژاد حمایت ميكردند. گروهی گرد لاریجانی جمع شدند، درحاليكه رضایی و هاشمی هم حضور داشتند. در این شرایط كسی تصورش را هم نميكرد كه از خیل لشكر نامزدهای راست و چپ، اصلاحطلب و اصولگرا، هاشمی و احمدينژاد باقی بمانند تا دوگانه عدالت و اشرافيگری ساخته شود. در آن شرایط طبیعی بود كه نماد ظاهری عدالت پیروز شود.
محتمل یا غیرمحتمل
رأيآوردن احمدينژاد محتمل نبود. این را نه نظرسنجيها نشان ميداد و نه تحلیل سیاسیون. اگرچه محمدرضا باهنر معتقد بود كه از قبل اعلام كرده بوده كه یك سونامی در راه است: «رأيهایی كه پشتسر احمدينژاد رفت، رأيهای سونامی بود». نظرسنجيها اما هاشمی را بالاتر از احمدينژاد نشان ميدادند. تصور مردم هم همین بود كه هاشمی ميآید و رأی ميآورد. تصور ميكردند كه قدرت پشت هاشمی است نه احمدينژاد. یك نظرسنجی پیش از دور نخست انتخابات نشان ميداد كه هاشميرفسنجانی با ٢٧ درصد آرا در رتبه نخست، مصطفی معین با ٢٦ درصد آرا در رتبه دوم، محمود احمدينژاد با ٢٤ درصد آرا در رتبه سوم، محمدباقر قالیباف با ۹ درصد آرا در رتبه چهارم، علی لاریجانی با شش درصد آرا در رتبه پنجم، مهدی كروبی با چهار درصد آرا در رتبه ششم و محسن مهرعلیزاده با چهار درصد آرا، در رتبه هفتم قرار دارند.در میان شركتكنندگان خارج از كشور نیز معین با ۴۰ درصد در رتبه اول و هاشميرفسنجانی با ۳۵ درصد در رتبه دوم و احمدينژاد با ۱۰ درصد در رتبه سوم قرار داشتند. حتی گفته شد هاشمی ٤٠ درصد و معین بین ٢٠ تا ٢٥ درصد آرا را به خود اختصاص خواهند داد.
آمار دیگری ميگفت كه هاشميرفسنجانی ٢٩,٩ درصد، علی لاریجانی .١٧.٣٤ درصد، قالیباف١٧.١٣ درصد، احمدينژاد ١٥.٣١ درصد، معین ٧.٤٥ درصد، كروبی ٦.٥٥ درصد، مهرعلیزاده ٢.٦٢ درصد و محسن رضایی ٢.٠٥ درصد آرا را از آن خود كردهاند. ٢٤ خرداد یعنی چندروز باقيمانده به انتخابات دور نخست، نظرسنجيها همچنان نشان ميداد كه هاشمی با ٢٦ درصد آرا در رتبه اول اقبال عمومی قرار دارد. این نظرسنجی كه در جامعهایآماری با بیش از ٥٠ هزار نفر در تمام مراكز استانی كشور انجام شده بود، وضعیت سایر كاندیداها را به شرح زیر توضیح ميداد: قالیباف ١٥.٨، معین ١٠، لاریجانی ٧.٦، احمدينژاد ٦.٧، كروبی ٥.٣، مهرعلیزاده ٢.٣ و محسن رضایی ١.٨. حتی پیشبینی ميشد كه اگر انتخابات به دور دوم کشیده شود، هاشمی و معین باید مجددا به رقابت بپردازند. اگرچه همان زمان گفته ميشد كه در مناطق شمالی تهران، مصطفی معین موفق به کسب آرای بیشتری شده است.
هاشمیرفسنجانی نیز در مناطق شرقی و غربی تهران موفق به کسب بیشترین آرا شده است. درهمینحال محمود احمدینژاد نیز در مناطق جنوبی شهر موفق شده است تا آرای مردم را به سمت خود جلب کند. سایه احمدينژاد موازی هاشمی حركت ميكرد. درحاليكه خبری از دیگران نبود.تحلیلها حاكی از این بود که رقابت اصلی را باید میان آیتالله هاشمی و دکتر مصطفی معین پیگیری کرد چراكه احمدینژاد باوجود کسب آرای بالنسبه مطلوب در تهران به علت ناشناخته بودن در سایر نقاط کشور از توان رقابت با این دو برخوردار نیست. گفته ميشد كه قالیباف باوجود انبوه تبلیغات خود هنوز در تهران موفق به کسب آرای قابلتوجهی نشده است هرچند در برخی استانها انتظار میرود با توجه به وضعیت و آرایش آرا، وضعیت بهتری پیدا كند. برخلاف اصولگرایانی كه بعد از مرحله نخست، در برابر گزینه هاشمی- احمدينژاد به سمت دومی رفتند؛ بعضی اصولگرایان بودند كه از همان ابتدا از احمدينژاد حمایت كردند. آیتالله مصباحیزدی و شاگردانش از همان ابتدا و پیش از مرحله نخست بیانیهای حمایتی دادند كه امضاكنندگان آن به «علماء مصباحی» مشهور شدند. در آن بیانیه آمده بود: امضاكنندگان بر این باورند كه مقبولیت احمدينژاد نزد نیروهای بدنه جبهه اصولگرایان و عامه مردم كوچه و بازار از دیگر نامزدهای اصولگرا رشد بالاتری داشته است. در این بیانیه با اشاره به فرازهایی از رهنمودهای امامخمینی(ره) مبنيبر ضرورت تحقیق برای رأيدادن، نوشته شده: «اگر در صلاحیت شخصی یا اشخاصی، تمامی افراد و گروهها نظر موافق داشتند، ولی رأيدهنده تشخیصش برخلاف همه آنها بود، تبعیت از آنها صحیح نیست و نزد خداوند مسئولیت دارد و اگر گروه یا اشخاصی، صلاحیت فرد یا افرادی را تشخیص دادند و از این تأیید، برای رأيدهنده اطمینان حاصل شد، ميتواند به آنها رأی دهد». ٣١ خرداد و بعد از مشخصشدن نتیجه انتخابات مرحله نخست بود كه معلوم شد هاشمی باید با احمدينژاد رقابت كند، دوگانه از همان زمان ساخته شد؛ اما زمینههایش از پیش تعیین شده بود. هاشميرفسنجانی به نظر نماد وضع موجود بود، به حكم آنكه هشت سال رئیسجمهوری بوده و احمدينژادی كه دو سال سابقه شهرداری تهران و در گذشته استانداری استان اردبیل را داشت بهواسطه شعارهای عدالتمحورانهاش، نماد تغییر وضع بود. این تصویری بود كه برای مردم ساخته شد؛ اما نخبگان و گروههای مرجع تصویر دیگری داشتند، تصویری كه هشت سال بعد به مردم هم رسید.
حمیدرضا جلاییپور گفته بود: «ما باید بدانیم کدامیک از این دو نفر (هاشمی و احمدینژاد) میتوانند فضای نرمتری برای حکومت و تنفس جامعه مدنی و علاقهمندان به دموکراسی ایجاد کنند که من شک ندارم هاشمی میتواند. اگر هاشمی پیروز نشود، خطر دولت پنهان و اقتدارگرایی، آنهم از نوع افراطی به مشام میرسد».
هاشم هدایتی، عضو شورای مركزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هم گفت: «با رأی به هاشمی از بروز فاجعهای بزرگ در كشور جلوگیری كنیم، نطفه حضور نیروهایی با سازماندهی خاص در انتخابات دور دوم شورای اسلامی شهر بسته شد و در فرصت كم با بسیج نیروهایشان توانستند شوراها را به دست بگیرند، پس از آن نیز با توجه به شرایط ناامیدی كه در میان مردم ایجاد كردند، با اتكا به حداقل آرا، اهداف خود را پیش ببرند. با وجود تمام انتقادهایی كه از هاشمی ميشود، در این مقطع مردم باید با انتخاب او از فاجعه عظیمی كه ممكن است اتفاق بیفتد، جلوگیری كنند». مهدی چمران، از حامیان احمدينژاد، ميگفت: «متأسفانه بسیاری سعی در تخریب ما دارند. تعجب ميكنم از اینکه تراکتهایی تبلیغاتی میبینیم که روی آنها نوشته شده طالبان در راه است. احمدینژاد یک مهندس است و نمیتواند یک اطلاعاتی باشد».یكهتازی احمدينژاد فقط به اعتماد توانایی شخصی خودش نبود، بهظاهر احمدينژاد در اولویت اول اصولگرایان نبود؛ اما برخی خبرها هم حاكی از این بود كه قرار بوده از احمدينژاد در سایه حمایت شود. سایت آفتابنیوز، ٢٩ خرداد از جلسهای خبر داده بود كه به نماینده قالیباف گفته شده بود که ترجیح اصولگرایان از امروز احمدینژاد است نه قالیباف و بعد از آن هم قالیباف با قهر سیاسی از آنان، تصمیم گرفت مستقل پا به عرصه رقابت بگذارد.
آفتابنیوز نوشته بود پس از این معامله سیاسی، به همه ستادها دستور داده شد در سراسر کشور ضمن برقراری ارتباط با سرحلقههای «ستادها» و مجموعههای تحت امر، آرای سیستماتیک بهنفع احمدینژاد داده شود.در ظاهر هم اگرچه شورای هماهنگی نیروهای انقلاب به علت تعدد نامزد، آتشبهاختیاری اعلام كرده بود؛ اما صداوسیما خط خود را ميرفت و از یك نفر حمایت ميكرد. تبلیغات گسترده برای احمدينژاد، از او تصویری در شمایل یاران رجایی ارائه ميكرد و وجهه عدالتخواه او را در نظر مردم با پخش تصاویری از دیدار مردمی احمدينژاد و مصاحبه و خبر، با اغراق در آن قوت ميبخشید. رگ خواب تودهها دست رسانه ملی بود. یکی از مطالبات اصلی توده مردم طبقات متوسط و پایینشهری، عدالتخواهی از مدیران فعلی و آینده بود و از مسئول اجرائی بعدی کشور توقع داشتند اوضاع معیشتی مسکن و اشتغال جوانان را سامان ببخشد. این درحالی بود كه تا پیش از پایان دور نخست انتخابات، اصلاحطلبان، تمام نیروی خود را روی محتملترین گزینه رأيآور اصولگرا یعنی، قالیباف و لاریجانی متمركز كرده بودند.
خشت خام و آیینه
ترس از آینده باعث شد حامیان معین در مرحله اول انتخابات، در یك هفته بعدی، شهر به شهر، كوچه به كوچه، خیابان به خیابان و میدان به میدان رفتند و جمع شدند و درباره چرایی و لزوم رأی به هاشمی برای مردم صحبت كردند. همانهایی كه تا هفته قبل از معین در برابر هاشمی و دیگر گزینههای اصولگرا حمایت ميكردند.
خیليها معتقد بودند وضعیت ایران شبیه فرانسه شده است و از مدل فرانسه نام ميبردند و تكرار ميكردند، سناریوی فرانسه در ایران: «فرانسویها برای اجتناب از ریاستجمهوری فردی تندرو، در نهایت به شیراک محافظهکار رأی دادند». تكرار سناریوی فرانسه در ایران، نه در سال ٨٤ بلكه هشت سال بعد در سال ٩٢ از سوی مردم درك شد. یك اصلاحطلب و عضو مجلس ششم پیشبینی كرده بود با آمدن احمدينژاد، ایران در صحنه بینالمللی موقعیت بدی پیدا ميكند. او گفته بود با رويکارآمدن احمدينژاد اعتبار ایران از این هم پایینتر ميرود. یك روزنامه خارجی هم با اشاره به دیدگاههای شهردار تهران درباره مسائل هستهای ایران، پیشبینی كرده بود آمدن احمدينژاد مسبب ایجاد بحران در آینده سیاست خارجی ایران خواهد شد.
همه اینها دلیلی بود تا گروههای مرجع اصلاحطلب برای جلب توجه توده مردم و بدنه حامیان خود به لزوم رأيدادن به هاشمی تلاش زیادی كنند؛ اما فاصله اقناعی بین گروههای خواص و بدنه زیاد بود؛ لزوما آنچه آنها در خشت ميدیدند، عوام در آیینه نميدیدند. مسائل دیگری هم بود، از جمله اینكه نه هاشمی، هاشمی امروز بود و نه تجربه هشت سال عملكرد احمدينژاد پیش چشم مردم و همین كار را سخت ميكرد.این فقط اصلاحطلبان نبودند كه پشت هاشمی آمدند، اختلاف میان حامیان قالیباف و احمدينژاد در دور نخست هم باعث شده بود بخشی از حامیان قالیباف پشت هاشميرفسنجانی قرار گیرند. در بخشی از بیانیه آنها آمده بود: «در دور دوم انتخابات نهمین دوره ریاستجمهوری به دلایل ذیل با شعار «نه بزرگ به تزویر و ریاكاری»، «نه بزرگ به سوءاستفاده ابزاری از دین و دیانت»، «نه بزرگ به سوءاستفاده از چهرههای ماندگار انقلاب همچون شهید رجایی» به پای صندوقهای رأی خواهیم رفت و رأی خود را با شعار «نه به احمدينژاد»، به آقای هاشميرفسنجانی خواهیم داد». حامیان قالیباف معتقد بودند شیوه احمدينژاد «هدف وسیله را توجیه ميكند» است، اینكه او از گذشته خود برای امروز خرج ميكند؛ برای همین در ادامه بیانیه خود آورده بودند: «شاید برای كسب رأی رأيدهندگان به «احمدينژاد» چارهای برایمان جز این نميماند كه مانند احمدينژاد با قشر ارزشی جامعه به گفتوگو مينشستیم و از روش و سیره احمدينژاد استفاده ميكردیم كه البته بسیار خلاف سیره ماست؛ چراكه ما معتقد نیستیم هدف، وسیله را توجیه ميكند ولو اینكه این وسیله استفاده ابزاری از اخلاق، سنن و الگوهای بشری مانند شهید رجایی و... باشد...چه كسی ميتواند مدعی شود كه دكتر قالیباف نسبتش با امام و امامت، «جنگ و شهادت»، انقلاب و اسلامیت قابل مقایسه با مدعیان بهویژه جناب آقای احمدينژاد نبوده و نیست.
آیا ما باید مجبور به ریا و تزویر شویم و از گذشته روشن و شفاف خود سوءاستفاده ابزاری ميكردیم؛ «حقا كه چنین نیست چراكه دلیل حضور ما در صحنه انتخابات به دلیل جلوگیری از همین رویكردهای اشتباه و استفادههای ابزاری از دین و دیانت توسط مدعیان دینداری و دیانت بود». الجزیره در خبری نوشته بود كه محمدباقر قالیباف به طور ضمنی از مردم خواست به محمود احمدينژاد، نامزد محافظهکار تندرو، رأی ندهند و در مقابل حمایت خود را از هاشميرفسنجانی محافظهکار واقعگرا اعلام کرد؛ اما حتی حمایت حامیان قالیباف از هاشمی هم سودی نداشت بلكه شاید نتیجه عكس هم داشت. تصویر دوگانه هاشمی- احمدينژادی كه در ذهن توده ساخته شده بود بهراحتی ترك نميخورد. باوجود همه اینها اما احمدينژاد به یمن تبلیغاتی كه در دوران ریاستش بر بلدیه به نفعش در رسانههای اصولگرا شده بود و حمایت ششدانگ اصولگرایان، كاملا از موقعیت و استراتژی خود مطمئن بود. از حامیان پیدا و پنهانش نیز همچنین؛ چراكه ٣١ خرداد و درحاليكه شورای هماهنگی نیروهای انقلاب در مواجهه هاشمی و احمدينژاد، در آستانه دور دوم انتخابات ظاهرا اعلام بيطرفی و آتشبهاختیاری كرده بود؛ اما احمدينژاد با قدرت اخطار ميداد كه تمام تشکلهای ریز و درشت شورای هماهنگی و جبهه پیروان خط امام و رهبری باید از آن مجموعهها خارج شده و به جریان آبادگران که خود وی در رأس آن است بپیوندند والا نباید هیچگونه انتظاری از دولت او داشته باشند. این تهدید دو واکنش در پی داشت. برخی سراسیمه به همکاری با احمدینژاد پرداختند و برخی دیگر با عصبانیت از این رفتار یکجانبه احمدینژاد خواستار مهار این وضعیت و حمایت از هاشمی شدند. دوگانهسازی اما كار خود را كرده بود و احمدينژاد آمد.
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|