يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ - Sunday 22 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 09.05.2016, 7:30

آمریکا: قدرتی بزرگ در آستانه رقابتی کلیدی


رادیو فردا / فریدون خاوند

انتخاب رییس جمهوری آمریکا تنها در گرو آرای اتباع این کشور است، ولی پیآمد‌های این انتخاب از محدوده ایالات متحده بسی فرا‌تر می‌رود و بر سیاست و اقتصاد در بخش بسیار بزرگی از جهان تاثیر می‌گذارد. این واقعیتی است که می‌توان با آن سر سازگاری داشت یا نداشت، ولی نفی آن کار آسانی نیست.

اغراق آمیز نخواهد بود اگر بگوییم که از دهه‌ها پیش به این سو، سرنوشت جهان به نوعی با سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا گره خورده است.

از «هژمونی مطلق» به «هژمونی نسبی»

فراموش نکنیم که دموکراسی‌های صنعتی زیر چ‌تر حمایت نظامی آمریکا روزگار می‌گذرانند. بخش بزرگی از بازرگانی دریایی زیر پوشش امنیتی آمریکا است، از جمله حمل و نقل انبوه کالا‌ها در اقیانوس ارام که بر پهنه آن ناوگان هفتم ایالات متحده نقش ژاندارم را ایفا می‌کند. اروپایی‌ها، بدون چراغ سبز واشینگتن، از انجام هر ابتکار نظامی و سیاسی، حتی در مناطق نزدیک به خود ناتوانند، همانگونه که در سوریه شاهد آن بوده و هستیم. ماجرای تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی نیز شکنندگی اقتصاد ایران را زیر فشار خرد کننده آمریکا به نمایش گذاشت. اگر به جای باراک اوباما شخصیتی دیگر با سیاست‌هایی کاملا متفاوت در کاخ سفید واشنگتن سکونت داشت، سرنوشت ایران و پرونده هسته ای‌اش نیز به احتمال نزدیک به یقین به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد.

تردید نمی‌توان داشت که قدرت آمریکا در صحنه جهانی دیگر آن نیست که طی دو سه دهه نخست بعد از جنگ جهانی دوم شاهد آن بودیم. آمریکای بعد از جنگ دوم، به ویژه در عرصه اقتصادی، از «هژمونی مطلق» برخوردار بود. بخش بسیار بزرگی ازاروپا در آن زمان ویرانه‌ای بیش نبود و انگلستان نیز که در کنار آمریکا تا برلن پیش تاخت، هیبت و غرور خود را تا اندازه زیادی از دست داده بود. شوروی پیروزمند از لحاظ نظامی هم اقتصادی فرو پاشیده داشت.

و سر انجام آلمان و ژاپن، در دریایی از خرابه‌های بر جای مانده از شکستی مخوف، هاج و واج بودند. این تنها ایالات متحده آمریکا بود که با اقتصادی بار‌ها و بار‌ها نیرومند‌تر از دوران پیش از جنگ، در عرصه‌های صنعتی و بازرگانی و پولی به سلطه‌ای بی‌رقیب دست یافت. دلار و تکنولوژی و شرکت‌های چند ملیتی آمریکایی به فتح جهان بر خاستند و نیرومند‌ترین امپراتوری اقتصادی را در تاریخ به وجود آوردند.

امروز اما وضع دگرگون شده و آمریکا در صحنه اقتصادی جهان رقیبانی بسیار نیرومند دارد. اتحادیه اروپا تراژدی‌های هولناک دو جنگ قرن بیستم میلادی را به خاطره‌ای دور دست بدل کرده و در قالب مجموعه‌ای مرکب از شماری از پیشرفته‌ترین و مرفه‌ترین قدرت‌های صنعتی، به رغم همه دشواری‌های خود، در تحولات اقتصادی جهان نقشی ممتاز به دست آورده است.

ژاپن هر چند پویایی گذشته خود را از دست داده، ولی همچنان در کهکشان اقتصاد جهانی می‌درخشد. از آن مهم‌تر ظهور قدرت‌های اوج گیرنده‌ای است که صد‌ها میلیون مغز و بازو را در خدمت پیشرفت و اقتدار به کار گرفته‌اند، به ویژه دو غول جمعیتی چین و هند که با رشد خود جغرافیای اقتصادی جهان را یکسره تغییر داده‌اند. زیر تاثیر همه این تحولات، سلسله مراتب قدرت در جهان به سرعت جا به جا می‌شود و امریکا را با چالش‌هایی بزرگ روبرو می‌کند.

به علاوه «شکل زندگی آمریکایی»، که به گونه نوعی «رویا» هنوز هم برای شهروندان ایالات متحده و هم برای بخش بزرگی از مردمان جهان از جذابیتی ویژه برخوردار است، امروز بیش از بیش با نگاهی تردید آمیز روبرو است.

آمریکا در حال حاضر یکی از پویا‌ترین بازار‌های کار جهان دارد، ولی دستمزد‌های آن چنگی به دل نمی‌زنند و در آمد میانه خانوار‌های آمریکایی، اگر بر پایه قدرت خرید سنجیده شود (با محاسبه تورم)، به دو دهه پیش عقب نشسته است.

طبقه متوسط آمریکا نیز، که زیر بنای دموکراسی این کشور به شمار می‌رفت، دیگر آن نیست که پیش از این بود. در مجموع نوع رابطه آمریکایی‌ها با نابرابری‌های اجتماعی، نظام بهداشتی و قوانین کار با نگاه انتقادی بخش مهمی از دموکراسی‌های غربی روبرو است.

برگ‌های برنده

به رغم همه این تحولات، ایالات متحده آمریکا همچنان در صحنه اقتصادی جهان از برگ‌های برنده بسیار نیرومندی برخوردار است، بر خلاف پیش بینی‌های‌گاه پر سر و صدای نظریه پردازانی که از دهه‌ها پیش به این سو، با تکیه بر گونه‌های مختلف تئوری «انحطاط»، زوال این قدرت را پرهیز ناپذیر و قریب الوقوع دانسته‌اند. پویایی آمریکا و توانایی‌های این کشور در رویارویی با چالش‌های بزرگ، هنوز بخش بسیار بزرگی از جهان را مجذوب خود می‌کند. به عنوان نمونه، دیدیم که در پی بحران اقتصادی بسیار خطرناک سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ میلادی، ایالات متحده آمریکا، بسیار زود‌تر از دیگر قدرت‌های پیشرفته، دشواری‌های خود را پشت سر گذاشت و به ویژه بر بحران بیکاری زود‌تر از آنچه انتظار می‌رفت، غلبه کرد.

در بسیاری از عرصه‌های کلیدی اقتصادی، آمریکا حرف اول را می‌زند. البته این کشور دیگر نخستین قدرت صادر کننده جهان نیست (این جایگاه از آن چینی‌ها است)، ولی با وارد کردن بیش از سه هزار و صد میلیارد دلار کالا و خدمات، بزرگ‌ترین بازار جهان را به وجود آورده است. در واقع ده‌ها هزار بنگاه اقتصادی در سراسر جهان برای بازار آمریکا کار می‌کنند و به آن نیاز دارند. همین نیاز یکی از ستون‌های اصلی قدرت امریکا است. اگر آمریکا می‌تواند بانک‌های اروپایی و حتی چینی را از معامله کردن با ایران باز دارد، و یا شرکت‌های آلمانی و ژاپنی را وادار کند از سرمایه گذاری در ایران خود داری کنند، تنها به این دلیل است که بانک‌ها و شرکت‌های مذکور نمی‌توانند از بازار ایالات متحده دست بردارند.

اسکناس سبز آمریکا نیز البته با رقابت یوروی اروپایی و یوآن چینی روبرو است، ولی همچنان ستون اصلی نظام پولی بین المللی به شمار می‌رود، از جمله به این دلیل که بیش از شصت در صد ذخایر بانک‌های مرکزی در جهان به دلار نگهداری می‌شود و، در بعضی از بخش‌های بازرگانی بین المللی از جمله نفت، داد و ستد به دلار انجام می‌گیرد. در جریان تحریم‌های اقتصادی و حتی در پی امضای «برجام»، ایرانی‌ها با شگفتی «چرخه دلار» را در روابط بین المللی کشف کردند و پی بردند که جا به جایی بخش بسیار بزرگی از دارایی‌های ارزیشان در اختیار نهاد‌های پولی آمریکا است.

نقش آمریکا در شماری از نهاد‌های اقتصادی بین المللی به ویژه صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و سازمان جهانی تجارت یکی دیگر از مظاهر نفوذ این کشور است، هر چند قدرت‌های نوظهور به ویژه چینی‌ها و هندی‌ها برای کسب مواضع تازه در این نهاد‌ها تلاش می‌کنند.

تسلط بر تکنولوژی‌های نوین ارتباطی و اطلاعاتی یکی دیگر از ستون‌های قدرت آمریکا در صحنه بین المللی است. نفوذ جهانی بنگاه‌هایی چون گوگل، آپل، فیسبوک و آمازون بر کسی پوشیده نیست.

در میان پنجاه سایت اول دنیا از لحاظ شمار کاربران آن‌ها، هفتاد و دو در صد آمریکایی و بیست و دو در صد چینی هستند، حال آنکه سهم اروپا در این عرصه بسیار ناچیز است. حجم رو به افزایش انبوه اطلاعات در مورد میلیارد‌ها نفر از ساکنان زمین، که در حدود نیم میلیون سرور کامپیوتری ایالات متحده آمریکا ذخیره می‌شود، یکی از مهم‌ترین سرچشمه‌های اقتدار این کشور در عرصه‌های اقتصادی، فرهنگی و امنیتی است.

و سر انجام اینکه یکی از تازه‌ترین اهرم‌های قدرت آمریکا، دستیابی به تکنولوژی بهره برداری از نفت و گاز غیر متعارف یا «شیل» است که زمینه استقلال این کشور را در عرصه انرژی فراهم آورده است. سقوط اخیر بهای نفت باعث شد شمار چشمگیری از شرکت‌های فعال در این بخش تعطیل شوند، ولی ساده انگاری خواهد بود اگر تصور کنیم که این پایان ماجرا است. فرآیند بهره برداری از نفت و گاز غیر متعارف در ابتدای راه خویش است و تکنولوژی در این زمینه حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.

ابعاد این تحول بزرگ از جمله در عرصه ژئوپولیتیک هنوز آنگونه که باید و شاید شناخته نشده، ولی تردیدی نیست که بی‌نیاز شدن آمریکا از نفت وارداتی بر رابطه این کشور با خاور میانه و به ویژه عربستان سعودی تاثیری عمیق خواهد گذاشت و در عوض بر وزنه آسیا و آفریقا در سیاست خارجی واشنگتن خواهد افزود.

این توانایی‌های اقتصادی و تکنولوژیک در خدمت تامین هزینه‌های یک قدرت نظامی است که از لحاظ انجام عملیات دریایی و هوایی و زمینی در مقیاس سراسر سیاره زمین، با هیچ قدرت دیگری قابل مقایسه نیست. حدود نیمی از کل هزینه‌های نظامی در جهان به آمریکا اختصاص دارد.

رییس چنین قدرتی است که در اینده نزدیک با رای آمریکایی‌ها روانه کاخ سفید می‌شود. از هم اکنون می‌توان گفت که به احتمال قریب به یقین، نوامبر اینده هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ رو در روی هم قرار خواهند گرفت. با توجه به مواضع شخصیتی که از سوی جمهوری خواهان به عرصه رقابت خواهد امد، این انتخابات بیش از هر زمان دیگری در مرکز توجه جهانیان قرار خواهد گرفت.

برای ایرانیان نیز، به دلیل موقعیت کشورشان، نبرد انتخاباتی آتی در واشنگتن اهمیت بنیادی دارد.

می‌توان امیدوار بود که با ورود به مراحل نهایی کار زار انتخاباتی، مواضع دو رقیب اصلی بیش از بیش به «رآلیسم سیاسی» نزدیک‌تر شود. همچنین می‌توان به نهاد‌های سیاسی در آمریکا امید بست که در حساسترین لحظات تاریخ این کشور، استحکام خود را ثابت کرده‌اند.




 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024