سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ -
Tuesday 3 December 2024
|
ايران امروز |
دوشنبه ۲٨ دی ۱٣۹۴
همواره و در همه دولتها بخش کشاورزی مورد بیمهری مسئولان قرار داشته و به کشاورزی اهمیت چندانی داده نمیشده است. بحران آب امروز موجب شده تا دولتمردان مجبور شوند کشاورزی را جدی بگیرند. امروز سوء مدیریت منابع آب کشور سبب شده تا بحران آب به نقطه جوش خود برسد و کارشناسان و مسئولان کشور از بیابان شدن ایران در آیندهای نزدیک خبر دهند. برداشت سالانه ایران از آبهای زیرزمینی بیش از حد مجاز در دولت گذشته موجب شد تا ایران بهشدت کم آب شود. با کاهش برداشت آبهای زیر زمینی و استفاده از فناوریهای نوین کشاورزی میتوان تا حدودی مشکلات این بخش را برطرف کرد. عیسی کلانتری، وزیر اسبق کشاورزی و رئیس خانه کشاورز در گفتوگو با «آرمان» میگوید: «ابتدا باید سیستمهای آموزشی و تحقیقاتی کشورمان را تقویت کنیم و پس از آن از نتایج تحقیقات کشورهای پیشرفته نیز استفاده کنیم.»
همواره در سیاستگذاریهای کلان اقتصادی ایران، کشاورزی جزو اولویتهای چندم است و در مقایسه با سایر حوزهها مانند خودرو، نفت، معدن و بخشهای دیگر برای دولتمردان اهمیت چندانی ندارد و سرمایهگذاریهای لازم در این بخش صورت نمیگیرد. این موضوع را چطور ارزیابی میکنید؟
نمیتوان گفت کشاورزی همواره اهمیت نداشته و در تمامی دورهها به آن توجهی نمیشود، بلکه کشاورزی هم در کنار دیگر بخشها جایگاه خود را دارد. با توجه به اینکه در بخش کشاورزی همیشه پایهگذاریهای زیربنایی توسط دولت صورت میگیرد، دولتها بر مبنای اینکه به چه اندازه میتوانند حمایت کنند برخورد کردند و سطح حمایت دولتها از بخش کشاورزی با یکدیگر متفاوت بوده است. سایر بخشها به حوزههای پولی، بانکی، اعتباری و بخش خصوصی و حتی کشورهای خارجی وارد میشوند، اما در بخش کشاورزی برای اقدامات زیربنایی کشاورزان قادر به انجام آنها نیستند و باید دولت کمک کند، زیرا قیمت محصولات آنها بر خلاف خودرو، مسکن، تولیدات صنعتی و سایر حوزهها که دولتها بهشدت مورد حمایت قرار میدهند ثابت است. به عنوان مثال درباره واردات خودرو، بیش از ۷۰ درصد تعرفه تحت عنوان گمرک و سود بازرگانی پرداخت میشود، اما واردات کالاهای کشاورزی خیلی کمتر از این حوزهها بوده و حتی میتوان گفت در حد صفر است و حداکثر رقم آن به پنج یا شش درصد میرسد. در نتیجه کشاورزان امکان رقابت با تولیدات خارجی را ندارند. به طور کلی ظرفیت کشاورزی ما محدود است و به دلیل محدودیتی که در بخش آب داریم، تا حدودی میتوانیم روی کشاورزیمان حساب کنیم. ما کشوری سرشار از نیروی جوانی هستیم و این جوانان شغل میخواهند. ایجاد شغل در کشاورزی، بیش از این امکانپذیر نیست و برای ایجاد اشتغال مولد باید در سایر بخشها سرمایهگذاری کرد. برای به وجود آوردن اشتغال مولد، بالا بردن ارزش افزوده و بالا بردن تولید ناخالص داخلی، کشاورزی ما محدودیت دارد و حتما باید در بخشهای دیگر سرمایهگذاری شود که در راس آن صنعت است. نمیتوانیم همه منابع را به بخش کشاورزی اختصاص دهیم و به فرض، تولیدات را دو برابر کنیم. آن وقت سایر بخشها سرمایه نخواهند داشت و بیکاریهای وحشتناک گریبان کشور را میگیرد. طرفداران افراطی بخش کشاورزی انواع و اقسام نظرات را میدهند و میگویند با کشاورزی میتوان کشور را آباد کرد، بیکاری را از بین برد، درآمد را افزایش داد و... که این حرفها همه غیرعلمی و غیرمنطقی و غیراصولی است. بخش کشاورزی ظرفیت محدودی دارد که در همان حد باید سرمایهگذاری کرد.
آیا کشاورزان توان پرداخت این هزینههای زیربنایی را دارند؟ دولت چگونه میتواند در این مساله تاثیرگذار باشد؟
کشاورزان توان این را که از درآمدهای خود هزینههای زیربنایی مورد نیاز کشاورزی را پرداخت کنند ندارند، مانند هزینههای تحقیقاتی، آب و خاک و آبرسانی که از توان آنها خارج است. کشاورزان به دلایل مختلف توان پرداخت هزینههای زیربنایی را ندارند؛ دلایلی مانند درآمد پایین، کوچک بودن زمینها و مشکلات مربوط به آب. زمینهای کوچک مشکل اساسی آنهاست، برای اینکه باید محصول کشاورزان با کسانی در جهان رقابت کند که هزینههای مربوط به آب ندارند. در کشورهای دیگر بیش از ۶۰ درصد تولیدات کشاورزی از طریق آبیاری به روش دیم به دست میآید و ۴۰ درصد مربوط به آبیاری به روشهای دیگر میشود. در ایران بیش از ۹۰ درصد محصولات به صورت تولیدات آبی هستند؛ یعنی هزینه تامین آب به ویژه در اراضی که با چاه آبیاری میشود، بر عهده کشاورز است. بنابراین این مابهالتفاوت ۲۰ درصدی با قیمتهای جهانی به وجود میآید. از طرف دیگر، هزینههای بانکی برای کشاورزان بالاست و آنها به لطف بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار بین ۱۶ تا ۱۸ درصد سود بانکی پرداخت میکنند، در حالی که در عمده صادرکنندگان خارج از کشور سود بانکی برای بخش کشاورزی کمتر از سه درصد در نظر گرفته میشود. درباره محدودیتهایی که در آب و خاک وجود دارد، باید گفت: عمق خاکهای کشاورزی در کشور بسیار پایینتر از متوسط جهانی است، بهرهوری آنها پایین بوده و هزینه کود بری آنها بالاست و همه این عوامل دست به دست هم میدهند تا تولیدات کشاورزی در کشورمان گرانتر از دیگر کشورها باشد. در اینجا دولت باید کمکهای لازم را مبذول دارد و تا حد امکان، هزینههای زیربنایی را پرداخت کند و دولت باید کمک کند دستاوردهای علمی کشاورزی دنیا وارد کشور شود. در برخی موارد خود دولتیها به بهانه اینکه خودشان فعالیتهای جزئی را انجام میدهند، مانع ورود فناوریهای برتر تولید در بخش کشاورزی هستند. همه این عوامل باعث میشود کشاورزان نتوانند با تولیدکنندگان خارجی که صادرکننده هم هستند، رقابت کنند و از این جهت وابسته به سرمایهگذاری دولت هستند. میزان سرمایهگذاری دولتها با یکدیگر متفاوت است؛ به عنوان مثال دولتهای نهم و دهم که نفت را بیش از ۱۰۰ دلار به فروش میرساندند و درآمد هنگفتی داشتند، کمترین سرمایهگذاری را در بخش کشاورزی و تحقیقات داشتند. این یکی از اساسیترین مشکلهای آن دولتها بود. اگر دولت فعلی با شرایط دولتهای پیشین همراه و از درآمدهای آنها برخوردار بود، بدون شک بیشترین سرمایهگذاری را به بخش کشاورزی اختصاص میداد.
برخی معتقدند در دولت احمدینژاد، کشاورزی بسیار آسیب دید. چرا در دولت نهم و دهم به بخش کشاورزی اهمیت داده نمیشد؟
در دولت گذشته، افراد به دنبال تجارتهای خود بودند و به فعالیت در بخش کشاورزی اعتقاد نداشتند. حداقل سرمایهگذاریهای سرمایهگذاریها را در این بخش داشتند و بیشترین سوءاستفادهها را از منابع آبهای زیر زمینی کردند. در هشت سال ریاست جمهوری احمدینژاد تعداد چاههای غیرمجاز کشاورزی بیش از ۵/۲ برابر شد. بهره برداری از آبهای زیر زمینی در سالهای پایانی دولت دهم، به پایینترین سطح خود رسید؛ به طوری که بیلان منفی آب کشور به ۱۶ میلیون متر مکعب در سال رسید. متاسفانه آب را در کشوری که با محدودیتهای آبی رو به رو است به حراج گذاشتند. احمدینژاد زمانی که به فیروزکوه سفر کرد، گفت مناطق ممنوعه یعنی چی؟ هرکس هرجا توانست، چاه حفر کند. در آن زمان ظرف سه روز اجازه حفاریهای چاه سه برابر و روزی هزاران متر چاه حفر شد. این مساله که هر کس هر کجا که توانست، چاه حفر کند، امروز کشور را با مشکل رو به رو کرده که آب از نظر کیفی و کمی ارزش خود را از دست داده است. شوری آب و بهره وری پایین هم به این سیاهه «هر جا توانستید چاه حفر کنید» اضافه کنید. به عنوان مثال در دولت گذشته، وقتی دولت را تحویل گرفتند، گندم آبی سه هزار و ۹۵۰ کیلو بود و این رقم به دو هزار و ۹۰۰ کیلو در هکتار رسید. مدیریتهای ناکارآمد در این دولت گذشته، دستاوردهای دولتهای پیشین را هم به هدر داد و نیروهای انسانی را اخراج کرده و نیروهای تشکیلاتی مورد نظر خود را به استخدام درآوردند بدون در نظر گرفتن اینکه تخصص لازم را دارا هستند یا خیر؟ همه این عوامل موجب شد تا کشاورزی لطمههای بسیاری به خود ببیند و هماکنون هم با این آسیبهای باقیمانده از آن دولتها همره است. دولت کنونی باید چند برابر سرمایهگذاری را افزایش دهد و به مراتب بیشتر از این موضوع تلاش کند تا بتواند این آسیبها را جبران کند. دولت باید تلاش در جهت احیای منابع آب از دست رفته و جلوگیری از کاهش تولیدات کشاورزی را در دستور کار خود قرار دهد. وقتی برای احیای منابع آبی تصمیمگیری میشود باید بهره برداری از آن هم کم شود که این موضوع باعث رویارویی مسئولان دولتی با مردم میشود. شهروندان مجوز حفر چاهها را دارند و دولت مجبور است از ادامه کار آنها جلوگیری کند که مسائل اجتماعی حاصل از برخورد مسئولان و مردم پیش میآید. به طور کلی بارشهای کشور کم شده و سطح روان آبهای ایران بهشدت پایین آمده است. آب پشت سدها کم و در برخی موارد خالی شده و رودخانهها کمآب هستند. متاسفانه سدهای زیادی را بالا دست سدهای قدیمی ساختند بدون اینکه در نظر بگیرند که آیا آبی در این سدها جاری است که سد ساخته میشود. سدهایی با هزینههای سنگین ساخته شده که آبی در آن وجود ندارد. همه این عوامل و اقداماتی که گفته شد نشان از سیاستهای عوامگرایانه دولت احمدینژاد دارد. اقداماتی که بدون بررسیهای هوشمندانه انجام میشد، در آخر موجب میشد حتی محیط زیست کشور آسیب ببیند. همانطور که میدانید محیط زیست ایران یکی از شکنندهترین محیط زیستها را دارا است. منابع آبی کشور غیر قابل احیا شدهاند و آبهای جاری بهشدت کاهش پیدا کرده است. مشکلات دولت فعلی در بخش کشاورزی بسیار زیاد است و باید هزینههای زیادی برای جبران آسیبهای گذشته صورت گیرد.
هماکنون سهم بخش کشاورزی در تولید ناخالص داخلی و اشتغال چقدر است؟
تولیدات کشاورزی در کشورمان ثابت است و این موضوع به افزایش و کاهش قیمت نفت و صادرات انرژی و ارزش این انرژیها اعم از گاز و نفت و برق و... بستگی دارد. در بخش کشاورزی، با توجه به قیمت نفت، قیمت مواد غذایی بهشدت کاهش داشته است. اگر بخواهیم سال جاری را با سالهای گذشته مقایسه کنیم، در سال جاری، قیمت مواد غذایی بین پنج تا ۳۰ درصد در جهان کاهش داشته است. درباره سهم کشاورزی در تولید ناخالص داخلی کشور میتوان گفت این رقم بین ۹ تا ۱۲ درصد است. به طور متوسط تولید ناخالص داخلی حدود ۱۰ درصد بوده که رقم قابل قبولی برای بخش کشاورزی محسوب نمیشود. این موضوع مربوط به این میشود که دولت در بخشهای دیگر سرمایهگذاری کرده و ثروت ملی را افزایش داده است. دولت باید ثروت کشور را به شرطی افزایش دهد که سهم تولیدات کشاورزی پایین نیاید. بهترین حالت برای دولت به این صورت است که با حفظ تولیدات کشاورزی موجود، سهم آن به چهار یا پنج درصد برسد و موجب ثروتمندتر شدن کشور شود. به طور کلی باید اینطور باشد که تولیدات ملی دو برابر شود و سهم بخش کشاورزی به نصف برسد، زیرا بخش کشاورزی، به دلیل محدودیتهایی که در عوامل تولید، به ویژه آب دارد، توان افزایش سهم خود را ندارد. اگر سهم بخش کشاورزی پایین بیاید در حالی که خودش سالانه پنج یا شش درصد رشد داشته باشد این نشانه رشد کشور است و نشانه عقب ماندگی بخش کشاورزی نیست. به فرض در آمریکا، سهم بخش کشاورزی از تولید ناخالص دو درصد است و در اروپا چیزی در حدود چهار درصد. ما باید به این سمت برویم که سالانه به طور متوسط پنج درصد رشد در بخش کشاورزی داشته باشیم. در حال حاضر اشتغال در بخش کشاورزی بالاست، هزینه کارگر بالاست و بخشی از این نیروی کار باید با ماشین جایگزین شود. در دهه ۶۰ کارگر روزی یک دلار دستمزد میگرفت اما الان شده روزی ۱۵ تا ۲۰ دلار و نمیشود با این دستمزد و بازده کار پایین، هزینههای تمام شده محصولات را پایین آورد و کشاورزی را اقتصادی و رقابت پذیر کرد. افتخار نیست که بگوییم ۲۳ درصد اشتغال در این بخش است. این نشانه عدم سرمایهگذاری در بخش کشاورزی است.
با توجه به سهم بخش کشاورزی در تولید ناخالص داخلی که گفتید، به نظر شما این مقدار در مقایسه با دولت گذشته چطور بوده است؟
در دولت گذشته درآمدهای نفتی بسیار بالا بود و این موضوع به سهم کشاورزی در تولید ناخالص داخلی کمک میکرد. هماکنون با شیب نزولی که قیمت نفت دارد این عدد در دولت یازدهم به ده درصد رسیده و امکان دارد به سقف ۱۱ درصد نیز برسد، در حالی که در دولت دهم و نهم با توجه به درآمدهای هنگفت نفتی به هشت درصد رسیده بود.
با توجه به اینکه بخش کشاورزی کشورمان بسیار سنتی است و باید به سمت مدرن شدن پیش برویم، در حال حاضر قطعات کشاورزی با وسعت کمتر از یک هکتار در کشور داریم که این مساله بحث تجهیز این مزارع و کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی را با مشکل مواجه میکند. این موضوع را چطور ارزیابی میکنید؟
به عنوان مثال کشور مصر را در نظر بگیرید و با ایران مقایسه کنید. هماکنون متوسط مالکیت آب در کشور ۵/۲ هکتار است و مصر هم همین شرایط را دارد اما کشاورزان مصری دانش بهتری نسبت به ایرانیان دارند و به تبع آن بهره وری مناسب تری نیز دارند. محدودیت آب در مصر هم وجود دارد و حداکثر ۴۰ تا ۴۵ میلیارد متر مکعب آب از رود نیل برداشت میکنند که تولیداتشان به اندازه ما است. این در حالی است که بخش کشاورزی کشورمان حدود ۸۰ میلیارد متر مکعب آب برداشت میکند. درست است که قطعات هر چه بزرگتر و صنعتیتر باشد بهره وری بهتر میشود اما نمیتوان گفت که با قطعههای کوچک نمیتوان فعالیتهای لازم را ادامه داد. در حال حاضر باید سرمایهگذاری در بخشهای تحقیقاتی و آموزشی را افزایش دهیم. وزارت جهاد کشاورزی باید به سمت احیای سیستمهای آموزشی خود حرکت کند. متاسفانه کشاورزان به حال خود رها شدهاند و به نوعی کشاورزی مظلوم واقع شده است. نگاهی که به بخش کشاورزی وجود دارد، شایسته این بخش پر اهمیت نیست. باید به دنبال ورود فناوریهای پیشرفته از کشورهای توسعه یافته به کشور باشیم. امروز در مصر بهترین فناوریهایی که وجود دارد در اختیار کشاورزان قرار میگیرد؛ در حالی که در ایران موانع زیادی وجود دارد، به ویژه مراکز تحقیقاتی و دولتی مانع ایجاد میکنند از ورود فناوریهای برتر. امروز کشاورزی به قدری پیشرفت کرده که به عنوان مثال حضور کشورهای اروپایی به مراتب بیشتر از حضور تولیدی معرفی شده سالهای گذشته ایران تولید میکند. کشاورزی در دنیا به این سمت حرکت میکند و ایران به شدن از این میزان عقب مانده است. باید کشاورزان خود را آموزش داده و برای بهبود اوضاع کشاورزی از فناوریهای روز دنیا کمک بگیریم. در حال حاضر از کشاورزی جهانی بسیار فاصله گرفتیم و باید تفکر خودبزرگبینی را که در این بخش داریم برطرف کنیم. به طور کلی، کشاورزی در ده سال گذشته کشورمان به نوعی ایزوله شده بود و از فناوری دنیا فاصله گرفته بودیم و باید تلاش کنیم این فاصله را از بین ببریم.
با توجه به اینکه در روزهای پسا برجام قرار گرفتهایم، آیا با اجرای برجام و لغو تحریمها امکان اینکه از فناوریهای جهانی استفاده کنیم وجود دارد؟ آیا فاصلهای که در ده سال گذشته بین ایران و کشورهای پیشرفته در بخش کشاورزی به وجود آمده بود از بین خواهد رفت؟
مسلم است که میتوانیم از این شرایط بهترین استفاده را ببریم؛ به شرطی که خودمان را محروم نکنیم. مشکل اساسی حال حاضر کشورمان، طرز تفکر مدیران داخلی است. بخش کشاورزی، در زمان تحریم آسیب ندید و ریشه مشکلات و موانع بر سر راه این بخش را باید در داخل کشور جستوجو کرد. مدیریت داخلی کشورمان است که خود را از شرایط بهبودی محروم میکند. امیدواریم که مدیران کشور از تفکر گذشته فاصله بگیرند و بتوانند با کشورهای پیشرفته تعاملهایی در بخش کشاورزی داشته باشند. ابتدا باید سیستمهای آموزشی و تحقیقاتی کشورمان را تقویت کنیم و پس از آن از نتایج تحقیقات کشورهای پیشرفته نیز استفاده کنیم. همانطور که میدانید بدون آموزش و تحقیقات لازم نمیتوان از نتایج تحقیقات پیشرفته استفاده کرد و لازمه تعامل با کشورهای توسعه یافته تقویت سیستمهای تحقیقاتی و آموزشی کشور است.
با توجه به اینکه کشورمان به سمت کمآبی حرکت میکند، با مشکل کمآبی در بخش کشاورزی چطور میتوانیم رو به رو شویم؟ آیا میتوان این بحران را کنترل کرد؟
مشکل کم آبی کشور به دو عامل بر میگردد. یکی از عوامل این است که در کشور به میزان زیادی از آب برداشت میشود. در حال حاضر ایران مانند گذشته نیست که بتوانیم ۹۰ میلیارد متر مکعب از آبها را برداشت کنیم. امروز کشورمان با مشکل کم آبی رو به رو است و نمیتوانیم مانند گذشته از آبهایمان برداشت کنیم. به همین دلیل باید مقدار برداشت آب را به ۵۰ یا ۵۵ میلیارد متر مکعب برسانیم و اگر این اقدام را انجام ندهیم کشور با مشکل اساسی رو به رو خواهد شد. این موضوع هیچ ارتباطی با بهره وری آب ندارد؛ یعنی باید بهره برداری آب موجود کاهش پیدا کند. وقتی مقدار بهره برداری را کاهش دادیم باید از دانش و آموزش و فناوریهای پیشرفته دنیا استفاده کنیم تا بتوانیم بهره وری را افزایش دهیم. این موضوع هم مد نظر است که در بهرهوری نمیتوان انتظار افزایش تولید در بخش کشاورزی را داشت، چرا که با کاهش میزان برداشت آب کشاورزی میتوانیم بهره وری را افزایش دهیم اما به دلیل اینکه میزان برداشت آب را کاهش دادیم تولیدات به مقداری است که قبلا بوده و از آن حد فراتر نمیرود. نکته دیگری که حائز اهمیت است اصلاح سیستمهای آبیاری بخش کشاورزی است.
توسعه سیستمهای آبیاری تحت فشار را برای مقابله با بحران آب چقدر موثر میدانید؟
از حدود ۵/۸ میلیون هکتار اراضی آبی در کشورمان، حداکثر ۵ تا ۵/۵ میلیون هکتار را میتوان با سیستمهای تحت فشار آبیاری کرد. برای باقیماندهاش باید از سیستمهای دیگر استفاده کرد مثل تسطیح، انتقال آب و... در این زمینه حتما باید کار شود ولی کاری صورت نمیگیرد. حتما باید به کشاورز وام بدهند ولی وامی نمیدهند. سیستم پرداخت وام در بانک کشاورزی اینقدر پیچیده شده که کشاورز قید وام را میزند. اینها باید آسانسازی شود. اگر کشور میخواهد در آب صرفهجویی کند، اگر کشاورزی میخواهد خود را از تشنگی نجات دهد باید تمام اینها به سمت آسانسازی فعالیتهای پیش روی کشاورزان حرکت کند و موانع را از راه بخش کشاورزی بردارد. بانک کشاورزی باید در رفتارش برای دادن وام به کشاورزان تجدید نظر کند. این همه کشاورز را میبرند و میآورند. کشاورز باید فارغ از اینها باشد، همین. و اقساطش را مثلا ۵ ساله یا ۱۰ ساله بپردازد. واقعا باید در ساختار بانک کشاورزی بازنگری اساسی شود. در صورت ادامه وضعیت فعلی، حتی اگر منابع مالی هم موجود باشد، بوروکراسی نمیگذارد بهبودی در وضعیت آب داشته باشیم. آقای دکتر روحانی باید در همه اینها تجدید نظر کند.
در بخش کشاورزی عملکرد دولت روحانی در مقایسه با دولت احمدینژاد را چطور دیدید؟
در دولت دهم به عمد حاضر به شنیدن و عمل به نظرات کارشناسی نبودند اما دولت یازدهم نظرات کارشناسی را میپذیرد مگر آنکه امکان اجرای برخی از نظرات وجود نداشته باشد. به طور کلی دو دولت با یکدیگر قابل مقایسه نیستند و دولت روحانی بسیار هوشمندانهتر و مبتنی بر نظرات کارشناسانه عمل کرده است. این را هم در نظر داشته باشید که دولت یازدهم با وجود بسیاری از مشکلات در بخشهای مختلف و به ویژه بخش کشاورزی همراه است و بسیار کار سختی در پیش دارد. باید به دولت فرصت بدهیم تا نتایج مثبت در همه بخشها را مشاهده کنیم.
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|