بچه سقّای ما هم روی دست اربابانش مانده!

.(JavaScript must be enabled to view this email address)
حرف‌های احمدی نژاد، رییس جمهوری نظام ولایت فقیه، که خنده و گریه را یکجا برمی انگیزد، مرا به یاد گفته‌های حاکم معروف افغانستان، "بچه سقا" یا "سقازاده" می‌اندازد.
این جنابِ بچه سقا، کسی بود که در زمان رضاشاه خودمان، با یاری ایلات و عشایر مسلحِ افغانستان قیام کرد تا رهبر مدرن و اصلاح‌طلبِ افغانستان یعنی امیرامان‌الله خان را سرنگون کند. حضرت آقا به خوبی و خوشی وظایف شریفش را که برانداختن و برچیدن دولت اصلاحات بود انجام داد و سپس جای خود را به "نادرشاه" پدر ظاهرشاه سپرد و کار خودش تمام شد.
بچه سقا، گویا جنگ‌جویی لندهور، مطلقا بی‌سواد و به غایت متعصب و یک دنده بوده. در مدت کوتاه حکومتش، آنقدر پرت و پلا گفت که روی دست کسانی که حمایتش کرده بودند ماند و همه به فکر چاره افتادند تا از شرش نجات پیدا کنند...
می‌گویند، وقتی به قدرت رسید، سفرای کشورهای مختلف برحسب سنت دیپلماتیک و عرف بین‌المللی به حضور حاکم جدید رسیدند تا از طرف دولت‌های متبوعشان تبریکی بگویند. بعد از آنی که حرف‌های سفرای حاضر در مجلس تمام می‌شود از "بچه سقا" می‌خواهند که چند کلمه‌ای سخن بگوید تا سفرا هم از بیانات حاکم تازه کار فیضی ببرند.
حضرت حاکم یعنی همین بچه سقا با ترشرویی و غضب تمام رو به سفرای اروپایی می‌کند و به مترجم می‌گوید که: "به آقایان بگو، اگر کارهایشان را خوب انجام دهند سال آینده حقوق همه‌شان را افزایش می‌دهم و اگر بد کار کنند گردن همه را با تیغ آبدار می‌زنم."
حالا این احمدی نژاد، "رییس جمهوری" مسکین نیز مثل آن بچه سقا روی دستِ حامیان و اربابانش مانده و نمی‌دانند که چگونه از دستش خلاص شوند.