پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ -
Thursday 21 November 2024
|
ايران امروز |
اعتماد / یکشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۴
پاسخهای سید علی میرموسوی به پرسشهای «اعتماد»
توسعه سیاسی یكی از ابعاد توسعه است كه با برخی مفاهیم دیگر از جمله مشاركت سیاسی، فرهنگ سیاسی، تبلیغات سیاسی و ارتباطات سیاسی ارتباط نزدیكی پیدا میكند. شاخصهای توسعه سیاسی برخلاف معیارهای توسعه اقتصادی كه كمیتپذیر هستند و از طریق شاخصهایی چون تولید ناخالص ملی، درآمد سرانه، میزان تورم مورد ارزیابی و سنجش قرار میگیرند كمیتناپذیر بوده و نمیتوان پارامترهای آن را به طور دقیق اندازهگیری كرد. در این میان، مساله مهم وجود متغیرهای نسبتا زیاد و ارتباط پیچیدهای است كه میان آنها وجود دارد؛ به طوری كه به سادگی نمیتوان روابط علی و معلولی این متغیرها را از هم تشخیص داد. سید علی میرموسوی در پاسخ به سوالات «اعتماد» تعریفی از مفهوم توسعه سیاسی ارایه داده و ضمن توضیح نسبت آن با جهانی شدن، به بررسی وضعیت توسعه سیاسی در دولتهای پس از انقلاب پرداخته است.
توسعه سیاسی چیست و شاخصهای ارزیابی آن كدام است؟
توسعه سیاسی یكی از ابعاد مهم توسعه است كه با وجود ظرفیتهای حقوقی كه برای آن در قانون اساسی وجود دارد، در برنامههای توسعه جمهوری اسلامی مورد توجه قرار نگرفته است. بنابراین توجه به آن ضروری بهنظر میرسد. به طور كلی توسعه یك بعد مادی دارد كه منجر به گسترش توانایی انسان برای تصرف در جهان و بهرهبرداری از فناوری و امثال آن میشود و بعدی معنوی، كه ارتقای سطح مناسبات انسانی و انسانی شدن مناسبتها را در پی دارد. توسعه سیاسی در این حوزه از توسعه قرار دارد.
از دیدگاهی كلی میتوان گفت: توسعه سیاسی فرآیندی است كه مسوولیت و پاسخگویی دولت را در انجام نقشها و وظایفش بهبود میبخشد و همچنان كه كمیت بازیگران سیاسی را افزایش میدهد، كیفیت آن را نیز ارتقا میبخشد. یكی از ویژگیهای مهم توسعه سیاسی، افزایش برابری سیاسی و نظارت همگانی است؛ یعنی افراد جامعه از نظر میزان تاثیرگذاری در سرنوشت سیاسی جامعه نقش برابری پیدا میكنند و میتوانند بر فعالیتها و اقداماتی كه از سوی دولت انجام میشود و همچنین بر تصمیمسازیها نظارت داشته باشند. دومین شاخص توسعه سیاسی، آزادی سیاسی است زیرا توسعه سیاسی با آزادی سیاسی همراه است. آزادی سیاسی، هر دو بعد آزادی منفی و آزادی مثبت را دربردارد. آزادی منفی در توسعه سیاسی، به معنای نفی دخالت سركوبگرانه دولت است؛ یعنی در فرآیند توسعه سیاسی دولت دخالت سركوبگرانه خود را در زندگی افراد جامعه كاهش میدهد، درنتیجه فرصت فعالیت سیاسی برای افراد فراهم میشود. آزادی مثبت به معنای افزایش توانایی افراد برای تعیین سرنوشت خود است و افزایش قابلیتها را در پی دارد و در پرتو آن مشاركت سیاسی وضعیت بهتری پیدا میكند.
علاوه بر این كیفیت بازی سیاسی در توسعه سیاسی نیز ارتقا و بهبود پیدا میكند؛ مقصود از كیفیت بازی سیاسی نیز یكی بحث رقابت است یعنی در فرآیند توسعه سیاسی شاهد افزایش رقابت بین گروههای سیاسی هستیم به ویژه رقابت در انتخابات شكل روشنتر و شفافتری پیدا میكند. شكلگیری احزاب آزادانه و فعالیت آنها بیشتر میشود و رسانهها آزادتر اطلاعرسانی، تحلیل و نقد میكنند؛ یعنی یكی از ویژگیهای مهم نظامی كه روند توسعه سیاسی را طی كرده این است كه انتقاد- كه اتفاقا در آموزههای اسلامی نیز تاكید زیادی بر آن شده- در آن امكانپذیر است و افراد، گروهها و نهادها برای انتقاد هزینهای نمیپردازند. استقلال نهاد قضایی، حاكمیت قانون و كاهش فساد اداری- سیاسی نیز از دیگر ویژگیهای نظام سیاسی توسعه یافته است. بنابراین مفهوم توسعه سیاسی اشاره به فرآیندی دارد كه با انجام آن، ما شاهد تغییر و تحقق ویژگیهای بیان شده، خواهیم بود. در مجموع توسعه سیاسی منجر به ثبات سیاسی در جامعه میشود كه این ثبات سیاسی بر پایداری نظامها تاثیر دارد. به نظر میرسد در شرایط كنونی كه نظام ما در جریان توافق هستهای توانسته است در عرصه بینالمللی موفقیت چشمگیری پیدا كند، توسعه سیاسی نیز میتواند اقتدار نظام را در درون افزایش بخشد.
نسبت توسعه سیاسی و جهانی شدن چیست؟
یكی از مباحث قابل توجه در این ارتباط نقش جهانی شدن در توسعه سیاسی است. جهانی شدن تضعیف نقش فاصلههای جغرافیایی و مرزبندیهای سنتی و تاثیرپذیری از رخدادهای جهانی را در پی داشته است. در واقع جهانی شدن یك فرآیند نیست بلكه تركیبی از فرآیندهاست و ابعاد مختلفی دارد. در جهانی شدن از یك سو ما شاهد یكسانسازی فرهنگی هستیم و شاید جهانی شدن با چندگانگی فرهنگی همراه باشد. در ادبیات علوم سیاسی، امروز بحث نسبت جهانی شدن و توسعه در چارچوب بحث رابطه آن با دموكراسی مطرح میشود. به نظر میرسد جهانی شدن رابطهای دوگانه با توسعه دارد؛ از یك سو در فرآیند جهانی شدن همراه با قدرت یافتن شركتهای چندملیتی، حاكمیت ملی تضعیف میشود. همچنین در مجموع، جهانی شدن اقتصادی شتاب بیشتری نسبت به جنبههای دیگر داشته است. از این نظر شاید جهانی شدن تاثیر مثبتی ندارد اما از طرف دیگر جهانی شدن به گسترش ارتباطات سیاسی منجر میشود و در نتیجه گسترش شبكههای اجتماعی ذیل بحث چندگانگی فرهنگی، زمینه برای فعالیتهای فرهنگی فراهم میشود و نقش سازمانهای مردمنهاد افزایش پیدا كرده است. از این نظر جهانی شدن، نهتنها توسعه سیاسی را تسهیل كرده بلكه ضرورت بخشیده است؛ یعنی دولتها در عمل ناگزیرند توسعه سیاسی را پیگیری و شفافیتسازی كنند و نسبت به فساد سیاسی حساسیت بیشتری داشته باشند.
وضعیت توسعه سیاسی را در دولتهای پس از انقلاب چگونه ارزیابی میكنید؟
در مورد وضعیت توسعه سیاسی ایران پس از انقلاب اسلامی، نخست باید یادآور شد كه انقلاب در اصل یكی از راههای توسعه است البته راهی پرهزینه؛ یعنی در شرایطی كه توسعه سیاسی از راههای معمولی و مسالمتآمیز امكانپذیر نباشد انقلاب اتفاق میافتد. بر اساس نظریه توسعه نامتوازن، كه از نظریههای مطرح در تحلیل انقلاب اسلامی ایران است، عامل اصلی وقوع انقلاب ایران ناهماهنگی بین توسعه سیاسی و اقتصادی بوده است. بنابراین انقلاب راهی برای توسعه سیاسی است، از این رو دولتهایی كه بعد از انقلاب روی كار میآیند خواه ناخواه نمیتوانند به توسعه سیاسی بیتوجه باشند. ایران نیز در یك و نیم قرن اخیر دو تحول اساسی یعنی نهضت مشروطیت و انقلاب اسلامی را تجربه كرده كه در هر یك گامهایی در مسیر توسعه سیاسی ایران برداشته شده است.
تدوین قانون اساسی نخستین گامی بود كه در این راستا برداشته شد و در جریان آن حقوق ملت به ویژه حق حاكمیت و تعیین سرنوشت مورد شناسایی قرار گرفت و مشروعیت همه نهادهای سیاسی به رای مردم وابسته شد. هرچند ساختار حقوقی قدرت سیاسی، تركیبی از عناصر مردمسالارانه و غیرمردمسالارانه است ولی مشروعیت همه نهادها به رای و انتخاب مردم برمیگردد. با وجود این، در تجربه عملی توسعه سیاسی همچنان در آغاز راه هستیم به این معنا كه بازی سیاسی چندان عمومیت پیدا نكرده، رسانهها و احزاب برای فعالیتهای سیاسی به ویژه فعالیتهایی كه با نگرش رسمی و رایج تفاوتهایی دارد با محدودیت رو به رو هستند و در دیگر شاخصها نیز وضعیت خوبی نداریم. یك مثال پیش پا افتاده و روشن برای ارزیابی وضعیت توسعه سیاسی در ایران این است كه استفاده از عكس و حتی بردن نام یكی از شخصیتهای سیاسی برجسته نظام در رسانهها ممنوع میشود، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. البته این موارد تا حدی ریشه در كاستیهای قانونی دارد، یعنی ما همچنان در عرصه حقوقی نیز با دشواریهایی روبهرو هستیم .
یكی از مشكلات مهم در برنامههای توسعه در كشور ما، بیتوجهی به توسعه سیاسی است. عدم توجه به این موضوع به دلیل پیامدهای زیانبار آن، از آسیبهایی است كه نظام سیاسی ما را تهدید میكند و دولت برای مقابله با این تهدید و آسیب ناگزیر است با جدیت بیشتری وارد عمل شود. بنابراین با وجود آنكه توسعه سیاسی از آرمانهای اصیل انقلاب، قانون اساسی و خواست عمومی جامعه ما بوده، در عمل تحقق آن با دشواریهایی روبهرو است. به عنوان نمونه از بین آرمانهای مطرح در شعار اصلی انقلاب؛ یعنی استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، آزادی و جمهوریت به توسعه سیاسی مربوط میشوند. اینها در واقع ظرفیتهای معطل جمهوری اسلامی هستند كه اصلاحطلبی نیز با توجه به آنها تعریف میشود؛ یعنی اصلاحطلبی جریانی است كه به دنبال تحقق همین ظرفیتهای معطل مانده قانون اساسی در حوزه توسعه سیاسی است. به بیان دیگر كانونیترین خواست اصلاحات ـ نهتنها خواست آن ـ تقویت ابعاد مردمسالاری نظام و جمهوریت آن است كه از طریق پیگیری تقاضاهایی كه در راستای تحقق توسعه سیاسی وجود دارد، تحقق مییابد.
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|