سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ - Tuesday 3 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 23.04.2015, 9:16

ارامنه، ترک‌ها و خصومتی صد ساله


رادیو فردا / عباس جوادی

۱۳۹۴/۰۲/۰۲
این یادداشت در باره قتل عام سال ۱۹۱۵ ارامنه در دولت عثمانی را من درست هشت سال پیش نوشته بودم. می‌گویم یادداشت، چونکه من نه هشت سال پیش متخصص تاریخ روابط ارامنه و ترک‌ها بودم و نه حالا هستم. فقط آنچه را که می‌دیدم و حس می‌کردم نوشتم و امروز هم فکر می‌کنم در مجموع اشتباه نکرده‌ام.

با یک فرق. امروز بنظرم بخاطر تحولات سیاسی کلا چه در جهان غرب و چه در خود ایران محبوبیت ترکیه و دولت آقای اردوغان بسیار پائین آمده است. از این جهت بخصوص در میان بعضی هموطنان ایرانی، من نوعی شور و هیجان بی‌دلیل ضد ترکی می‌بینم. خیلی‌ها بیشتر از اینکه حرف حسابی بزنند و یا – مهم‌تر از همه – قبل از آنکه کمی گوش کنند و مطالعه نمایند، مثل اینکه از پی سر وصدا راه انداختن و شعار دادن هستند.

در باره سالگرد قتل عام ارامنه در ۲۴ آوریل هم همینطور. حتی بیشتر از قبل – چرا که موضوع هم بر سر صد سالگی فاجعه غم انگیز کشته شدن صد‌ها هزار ارمنی غیر نظامی در امپراتوری عثمانی است و هم چیزی است که بخصوص در دنیای غرب و خود ایران خیلی‌ها بر سر آن توافق دارند.

اما موضوع بنظر من بیش از حد سیاسی شده و تبدیل به سیاست روزگشته است نه اینکه آدم از این فرصت استفاده کرده کمی عقب بنشیند و فکر کند که واقعا چه شد؟ کدام گروه‌ها و دولت‌ها چه اقدامانی کردند؟ شرایط دنیا در آن سال‌ها چه بود؟ کی با کی اتحاد و اتفاق داشت و برعلیه کی؟ کی چه برنامه‌ای داشت و در چه موقعیتی بود؟

خیلی‌ها در طرف ارامنه قتل عام را به شدید‌ترین وجه و با اطمینان صد در صد «نسل کشی» می‌نامند و محکوم می‌کنند. از جانب ترک‌ها به تجربه من اغلب مردم ترکیه آن را قتل («مقاتله» یعنی کشتار متقابل) و «تهجیر» (کوچاندن اجباری) و حتی «قتل عام» می‌نامند ولی از «نسل کشی» نامیدن آن پرهیز می‌کنند.

اما اکثر کسانیکه در این باره سخن می‌گویند اصلا نمی‌دانند که این حوادث در متن جنگ جهانی اول اتفاق افتاده است. عثمانی در حال متلاشی شدن است. یکی دو سال پیش از آن یونانی‌ها و بلغار‌ها و دیگران اعلان استقلال از عثمانی کرده‌اند. امپراتوری هر روز خون از دست می‌دهد و «دولت علیه عالی قاپو» در استانبول قدرت و اختیار چندانی ندارد. همه چیز آشفته و بهم ریخته است. انگلیس‌ها، فرانسوی‌ها، یونانی‌ها از غرب و روس‌ها از شرق مشغول دست اندازی هستند. آیا امپراتوری ۶۰۰ ساله، وسیع و چند ملیتی عثمانی دیگر کاملا از صفحه روزگار پاک خواهد شد و ترک‌ها از داشتن هرگونه دولتی محروم خواهند شد؟

چه بود آن رفتار بیجا و بنظر بعضی‌ها انتحاری اعلام اتحاد با آلمان در جنگ جهانی؟ و آن باصطلاح «لشکر کشی» انتحاری، بی‌حساب و بدون تدبیر بر ضد روسیه در آن سرمای «ساری قمیش» در شرق که بدون نیاز به حتی حمله روس‌ها باعث تلف شدن ده‌ها هزار نفر از بهترین سربازان و افسران لشکرعثمانی شد؟

مسئول اصلی این ماجراجویی بی‌مسئولانه‌‌ همان انور پاشا نبود که گفته می‌شود دستور «تهجیر» ارامنه را داد؟ اصلا چرا؟

آیا کسی می‌داند که بدنبال یخ زدن و کشته شدن ده‌ها هزار سرباز عثمانی در جبهه «ساری قمیش» روس‌ها وارد عثمانی شدند؟ کسی می‌داند که ارامنه مسلح از ارمنستان، این باصطلاح «کمیته چی‌ها» راهنما و پیشگام ارتش اشغالگر روس بودند و با این ترتیب می‌خواستند در نواحی شرقی عثمانی (که در ضمن اکثریت جمعیت‌اش ترک و کرد مسلمان و یا آسوری و کلدانی مسیحی بودند) اعلان استقلال ارامنه را بکنند؟

چرا سیر حوادث آنچنان شد؟ از زمان سلجوقیان تا آن موقع چرا فاجعه مشابهی رخ نداده بود؟ نه فقط نسبت به ارامنه که حتی «ملت صادقه» نامیده می‌شدند بلکه علیه دیگر مسیحیان و غیر مسلمین؟ ۵۰۰ سال قبل از آن، صوفیان طرفدار صفویه و شاه اسماعیل قتل عام شده بوند اما با مسیحیان چنین رفتاری نشده بود. حتی قتل صوفیان ترکمن (و یا ترکمان) را نمی‌شود «نسل کشی» نامید چرا که آن‌ها را نه بخاطر ترکمن بودنشان می‌کشتند بلکه بجهت آنکه آن‌ها همچون «عامل کشور رقیب و دشمن همسایه» یعنی ایران و «ملحد از دین و سنت پیامبر اسلام» مطرود و محکوم شده بودند.
آن‌ها آخرین‌های غیر مسلمان بودند که می‌خواستند در امپراتوری عثمانی بیرق استقلال را بر افرازند و درک شور شوق استقلال خواهی آنان نیز، اگر دلشوره ترک‌ها را در نظر نگیرید، کار مشکلی نیست.

و اما آیا کسی می‌داند که در نتیجه همین هجوم و اشغال، شهر هائی مانند قارس، وان و ارضروم و روستا‌های اطراف آنان اشغال شد؟ آیا کسی امروزه از قتل و غارت منطقه بدست ارتشیان روس سخنی می‌گوید؟ از اینکه بعضی از ارامنه محل و شهر‌های بزرگ‌تر با شورشیان هم آواز شدند؟

چرا سیر حوادث آنچنان شد؟ از زمان سلجوقیان تا آن موقع چرا فاجعه مشابهی رخ نداده بود؟ نه فقط نسبت به ارامنه که حتی «ملت صادقه» نامیده می‌شدند بلکه علیه دیگر مسیحیان و غیر مسلمین؟ ۵۰۰ سال قبل از آن، صوفیان طرفدار صفویه و شاه اسماعیل قتل عام شده بوند اما با مسیحیان چنین رفتاری نشده بود. حتی قتل صوفیان ترکمن (و یا ترکمان) را نمی‌شود «نسل کشی» نامید چرا که آن‌ها را نه بخاطر ترکمن بودنشان می‌کشتند بلکه بجهت آنکه آن‌ها همچون «عامل کشور رقیب و دشمن همسایه» یعنی ایران و «ملحد از دین و سنت پیامبر اسلام» مطرود و محکوم شده بودند.

آیا کسی امروز می‌داند که بخشی از «مقاتله» یعنی کشتار متقابلی که ترک‌ها می‌گویند در واقع حساب و کتاب‌های‌گاه شخصی و‌گاه گروهی و مذهبی محلی بود که در شرق آناطولی بین ارامنه و قبایل کرد و ترک محل اتفاق افتاد؟ که البته نمایندگان «باب عالی» یعنی حکومت مرکزی هم‌گاه از روی عجز و احتمالا اغلب عالمانه به آن مداخله نکردند و یا حتی شاید خود به سرکوب مظلومین برخاستند؟

فرمان «تهجیر» ارامنه از روستا‌ها و شهر‌های شرق آناطولی و کوچانیدن اجباری آنان به شام یعنی سوریه و لبنان کنونی هم ضمن اجرا شدنش با قتل و غارت روستا‌ها و خانه‌های مردم مظلوم و فقیر ارمنی محل همراه بود که بعضی‌هایشان از سوی مردم روستای همسایه، مردم محل و شاید همسایه‌ها و هم محله‌ای‌هایشان درست یا نادرست متهم به همدستی با «کمیته‌های مسلح ارمنی» می‌شدند که همراه با روس‌ها وارد عثمانی شده بودند.

اما گناه مردم بی‌سلاح و بیطرف، زن و کودک چه بود؟ آیا این هم شبیه آن فرمان حمله با دست خالی به روسیه در زمستان سال گذشته‌اش بود؟

پرسش‌ها چندین برابر پاسخ‌ها هستند.

اگر چه هرگز رسما اعتراف نشد اما فرمان تهجیر به گفته بسیاری از دست اندرکاران ترک در حکومت «اتحاد و ترقی» وقت عثمانی با هراس «همکاری ارامنه محل» با «کمیته چی»‌های ارمنی و اشغالگر و ارتش روس صادر شد.

تازه به مردم عادی و غیر سیاسی و یا غیر مسلح ارمنی، به زن و کودک روستا‌های پرت توقات و ارزنجان چه مربوط که روس‌ها و کمیته چی‌های ارمنی می‌خواهند شرق عثمانی را از بدنه آن کشور جدا کنند واعلان استقلال نمایند؟

وقتی در روسیه انقلاب شروع شد، عملیات آناطولی روس‌ها هم بتدریج به پایان رسید – بدون نتیجه. نیرو‌های آن‌ها عقب نشینی کردند و حکومت انقلابی مسکو طریق تفاهم و همکاری با حکومت نوپا و انقلابی جمهوری ترکیه را در پیش گرفت، انقلابی برهبری مصطفی کمال آتاترک که در واقع نه فقط بر ضد انگلیس و فرانسه بلکه در عین حال برای خلع ید عثمانی و اعلام یک جمهوری مدل غربی در کشوری جدید بنام ترکیه انجام شده بود.

چند سال پیش احتمال ابتدا بهبود روابط و سپس مکالمه در باره موضوعات مورد اختلاف از جمله فاجعه سال ۱۹۱۵ بوجود آمده بود اما ظاهرا تجدید روابط خوب همسایگی بین آنکارا و ایروان بخاطراختلاف «اصولی» در مورد اشغال قره باغ و دیگر سرزمین‌های آذربایجان از سوی قوای ارمنی باز به «بایگانی» افتاد.

امروز اندک کسانی در ترکیه یافت می‌شوند که اصولا قتل عام و یا اقلا کشتار گسترده ارامنه در حوادث ۱۹۱۵ را کاملا انکار کنند. اکثرا آن را عکس العمل تند و بی‌حساب حکومت وقت و شرایط بی‌نظمی آن دوره در مقابل خطر فوری تجزیه باقیمانده امپراتوری می‌شمارند. آن‌ها می‌گویند از همه طرف‌های درگیرجنگ جنایت صادر شده اما بسیاری از آن‌ها بر آن‌اند که این قتل‌ها هر قدر هم که وسیع و بی‌حساب بوده باشند «نسل کشی» نبودند بلکه شرایط جنگ، همکاری ارامنه و بخصوص کمیته چی‌ها با ارتش روسیه بود که حکومت وقت عثمانی را به این اقدام غیر قابل توجیه سوق داد. عده‌ای هم که تعدادشان زیاد نیست قبول دارند که آنچه رخ داده نسل کشی هدفمند برای پاک کاری تمام ارامنه کشور بوده، یعنی قتل بی‌مهابای همه ارامنه، زن یا مرد، کودک و پیر، مسلح و غیر مسلح.

امروزه در صدمین سالگرد تهجیر و فاجعه قتل عام ارامنه یاد اجداد و خویشان دوردست دوستان و اصولا مردم ارمنی همه ما را غرق اندوه عمیقی می‌کند. اما نمی‌توان افسوس نخورد که در این میان کسی چندان به حرف طرف مقابل یعنی ترکیه گوش نمی‌کند. همه چنان سخنوری می‌کنند و مجکوم و دفاع می‌نمایند که گویا تاریخ آن برهه و منطقه را خود نوشته‌اند و آن را از اول تا آخرش می‌دانند.

و این نگاه یکجانبه به فایده طرفین هم نیست. اگر قرار است این مشکل حل شود باید بالاخره بین دو طرف حل شود و گرنه یک طرف نمی‌تواند آن را به تنهائی حل کند.

و با شعار دادن و محکوم کردن هم کاری پیش نمی‌رود.

چند سال پیش احتمال ابتدا بهبود روابط و سپس مکالمه در باره موضوعات مورد اختلاف از جمله فاجعه سال ۱۹۱۵ بوجود آمده بود اما ظاهرا تجدید روابط خوب همسایگی بین آنکارا و ایروان بخاطراختلاف «اصولی» در مورد اشغال قره باغ و دیگر سرزمین‌های آذربایجان از سوی قوای ارمنی باز به «بایگانی» افتاد. آنکارا طلب می‌کرد که ایروان ابتدا اصل لزوم خروج نیروهای اشغالی از قره باغ و سرزمین‌های دور و بر آن را قبول کند و ارمنستان این موضوع را رد می‌کرد.

آیا آن‌ها دیگر نمی‌توانند با همدیگر بنشینند و در این باره صحبت کنند؟

این‌ها ناسلامتی همسایه هزار ساله هم هستند. یک دوست ارمنی یک مثل ارمنی را مثال می‌اورد که می‌گوید «تو خودت نمی‌توانی همسایه‌ات را انتخاب کنی» یعنی بهر حال باید با او مدارا کنی. من هم یک مثل ترکی می‌دانم که می‌گوید: «همسایه محتاج خاکس‌تر همسایه است» یعنی همسایه‌ها وابسته به رابطه و بده و بستان بین همدیگر هستند و نمی‌توانند رابطه با همدیگر را قطع کنند.




 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024