iran-emrooz.net | Wed, 23.05.2012, 3:49
آیا احمدینژاد یک لیبرال است؟
دویچه وله
چهارشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۱
اصولگرایان منتقد احمدینژاد، او را به "لیبرالیسم فرهنگی" متهم میکنند. آیا مخالفت وی با اجرای طرحهایی چون عفاف و حجاب و جداسازی جنسیتی دانشگاهها دلایلی کافی برای "لیبرال" بودن احمدینژاد هستند؟
دکتر رسول نفیسی استاد جامعهشناسی سیاسی در واشنگتن میگوید تقریبا برایش محرز شده که تیم احمدینژاد – مشایی در مسائل فرهنگی بازتر از سایر اصولگرایان هستند.
به نظر وی این گروه قصد دارند تا با استفاده از مسائلی مثل حجاب زنان یا ورود آزاد زنان به ورزشگاهها، پایگاههایی در میان جوانان برای خود دست و پا کنند اما جناح خامنهای با شدت و حدت مقابل آنها ایستادگی میکند.
آقای نفیسی در عین حال معتقد است اینگونه اظهارنظرها شاید بتواند در میان برخی اقشار نسبت به تیم احمدینژاد - مشایی ایجاد محبوبیت کند اما به نظر وی جوانان بسیار جلوتر از این خواستهها هستند و بسیاری از آنان کلیت رژیم جمهوری اسلامی را مردود میدانند.
رسول نفیسی میگوید مشکل احمدینژاد این است که در طول این هفت سال ریاست جمهوریاش نتوانسته شخصیت ثابتی از خود نشان دهد به خصوص به خاطر رفتارهای آنی و سیاستهای اشتباه اقتصادی و بینالمللیاش. به همین دلیل وی معتقد است در حال حاضر دشمنان احمدینژاد از دوستان او بیشترند.
در عین حال این استاد دانشگاه معتقد است اگر در طول مثلا ۱۰ سال دیگر، احمدینژاد به یک بلوغ سیاسی برسد میتواند به یک شخصیت اثرگذار در عرصه سیاست ایران تبدیل شود.
بشنوید: گفت و گو با رسول نفیسی
دویچهوله: آقای نفیسی! بحثهایی که علی مطهری، نمایندهی اصولگرای مجلس، احمدینژاد را به خاطر موضعگیریهایش در مورد حجاب و طرح "حجاب و عفاف"، به "لیبرالیسم فرهنگی" متهم کرده. به نظر شما آیا رگههایی از لیبرالیسم فرهنگی را در نظرات آقای احمدینژاد، به واقع میشود دنبال کرد؟
رسول نفیسی: در دور اولی که آقای احمدینژاد کاندیدای ریاست جمهوری شده بود، وقتی در یکی از دانشگاههای ایران (دانشگاه قزوین و یا اصفهان) از او راجع به مو و ظاهر جوانها پرسیدند، گفت که مشکل ما سرو موی جوانان نیست، مشکلات دیگر داریم و چندین اظهارنظر دیگر در این زمینه کرد که اتفاقاً احمدینژاد را بین جوانها مقداری محبوب کرد و به نظر رسید که شاید در مزاحمت دائمیای که پلیس در خیابانها برای جوانها ایجاد میکند، گشایشی بشود. ولی دیدیم که وقتی احمدینژاد به ریاست جمهوری رسید، طرح گشتها و مزاحمتهای بسیجیها حتی بیشتر شد که کمتر نشد. البته ما نمیدانیم این افزایش فشار از چه طریقی اعمال شد؛ آیا از طریق گروه احمدینژاد بود یا گروههای دیگر که میخواستند احمدینژاد را بدنام کنند.
به هرصورت از اول این مسئله در نظر احمدینژاد بود و آن طرح معروف اجازهی حضور خانمها در استادیوم را هم از او داشتیم. اصولاً گروه احمدینژاد- مشایی نوعی آزادیهای اجتماعی را مدنظر دارند. الان دیگر به نظر میرسد که این مسئله واقعیت داشته باشد.
اینکه این گروه باورهایی در این زمینه دارند درست؛ ولی سئوال این است که چرا دقیقاً وزرا و نهادها و سازمانهای تحت امر دولت، خلاف این عمل میکنند. مثلاً در مورد طرح جداسازی، آقای احمدینژاد میگوید که این اقدامات سطحی و غیرعالمانه است و باید از آن جلوگیری شود، ولی در عمل میبینیم که دانشگاهها یکی بعد از دیگری دارند طرح جداسازی را در کلاسها و دانشکدهها اجرا میکنند. یا نیروی انتظامی تحت نظر وزارت کشور کار میکند و دارد طرح "حجاب و عفاف" را با شدت و حدت پیگیری میکند. این نشاندهندهی چیست؟ نشاندهندهی آن است که این وزرا مورد قبول آقای احمدینژاد نیستند؟ یا نشاندهندهی آن است که خود آقای احمدینژاد هم به این بحثهایی که مطرح میکند، خیلی معتقد نیست؟
وضعیت زنان در جامعهی ایران وضعیتی کاملاً سیاسی شده و حجاب آنها مسئلهای است کاملاً سیاسی و تمام جناحها هم به نحوی روی این مسئله موضعگیری میکنند.
در ارتباط با اینکه چطور احمدینژاد چیزی را میخواهد، ولی وزرایش اجرا نمیکنند، باید به جنگ قدرتی رجوع کرد که در ایران وجود دارد و کسانی که قدرت اصلی، یعنی اسلحه را در دست دارند. وقتی ما میبینیم که احمدینژاد- مشایی چیزی را میگویند و چیز دیگری اجرا میشود، باید توجه داشته باشیم که بسیاری از وزرا را آقای خامنهای تعیین میکند و آقای خامنهای قدرت اصلی که اسلحه است را در دست دارد (یعنی پشتیبانی سپاه). این است که نباید توقع داشت که هرچیزی که رییس جمهوری میخواهد اجرا بشود.
کما اینکه در مورد خاتمی دیدیم که ایشان میگفت: هر ۹ روزی، یک بحران ایجاد میشد. بنابراین ریاست جمهوری ممکن است چیزهایی را بخواهد، ولی اجرا نشود.
تصور من این است که در مورد مسائل فرهنگی و به خصوص مسئلهی زنان، احمدینژاد- مشایی نظر بازتری دارند و برای اینکه اینها محبوب نشوند و ریشهای در جامعه پیدا نکنند، گروهی که تحت نظر آقای خامنهای است، سعی میکند این مسائل اجرا نشود.
من ابتدا فکر میکردم که احمدینژاد حرفی میزند و عمل دیگری انجام میدهد، اما الان تقریباً به من ثابت شده که احمدینژاد- مشایی میخواهند از مسائلی مثل فرهنگ باستانی ایران و مسائل زنان استفاده کنند و ریشههایی در میان جوانان برای خودشان ایجاد کنند و گروه آقای خامنهای با حدت و شدت تمام مانع این جریان میشود.
فکر میکنید گروه احمدینژاد- مشایی چقدر میتوانند در این رابطه موفق باشند؟ یعنی چقدر میتوانند نظر مردم و جوانان را بعد از این همه اتفاقاتی که در این مدت افتاده، به خودشان جلب کنند؟
احمدینژاد- مشایی در میان برخی از اقشار، اتفاقاً محبوبیت دارند، به لحاظ حرکاتی مثل سفر به استانها و رفتن به روستاها. ولی جوانان ایرانی بسیار جلوتر از آنها هستند و خواستهای وسیعتری دارند. در واقع، شاید فقط ما به این حرفها توجه میکنیم، ولی جوانهای ایرانی هیچ توجهی به آن نداشته باشند. به خاطر اینکه بیشتر آنها کلیت رژیم را مردود میدانند و این حرفها شاید اصلاً به گوش آنها اثری نکند. در فیلمها و در موسیقیای که میسازند، در آثار هنریای که ایجاد میکنند و… همپای جوانان جهان حرکت میکنند.
این است که من فکر میکنم حتی این خواستهای کوچکی هم که احمدینژاد میخواهد برآورده کند، شاید در نظر جوانان جلوهای نداشته باشد.
احمدینژاد از ابتدای روی کار آمدنش، تمام نیرویاش را روی جذب طبقات فرودست و پایین جامعه گذاشت . این صحبتهایی که میکند و نشانههایی که به قول نمایندگان مجلس از "لیبرالیسم فرهنگی" از خودش نشان میدهد، کمی با آن انتخاب گروه مخاطبش ناهمخوان است. یعنی شاید این حرفها در میان طبقات پایین جامعه خریداری نداشته باشد. این تناقض را چطور میشود توجیه کرد؟
کاملاً درست است. طبقات پایین جامعه و کنارِ شهری علاقهای به لیبرالیسم فرهنگی ندارند و شاید حتی با خواستههای آنها در تضاد باشد. منتها یک کاندیدا یا یک فرد سیاسی معمولاً سعی میکند در میان اقشار مختلف، حرفهای مختلف بزند. ما این را همین الان فرضاً در انتخابات امریکا میبینیم. در آنجا یک کاندیدا، یک پلاتفرم ثابت را دنبال نمیکند، بلکه در هر جایی مطابق ذوق آن مردم حرف میزند.
بنابراین تناقضی که دیده میشود، کاملاً عادی است. یک فرد سیاسی عادی است که حرفهای مخالف و متضاد بزند، به لحاظ اینکه خواستار جذب اقشار مختلف مردم با تفکرات مختلف و نیازهای مختلف است.
در حال حاضر جناح اصولگرا دارد با قدرت به احمدینژاد میتازد و حتی صحبت از این هست که در مجلس بعدی وزیر کشور را به خاطر تعلل در اجرای طرح "عفاف و حجاب" استیضاح کنند. ولی با توجه به صحبتهای شما، در بخشهایی از جامعه هم این حرفهای احمدینژاد خریدار دارد؛ فکر میکنید پیروز این دعوا کدام گروه خواهد بود؟
احمدینژاد در این مدتی که از ریاست جمهوریاش مانده، به این جنگها ادامه خواهد داد. منتها مشکلی که احمدینژاد دارد، این است که نتوانسته یک شخصیت ثابت از خودش در جامعه ارائه بدهد و به خصوص به لحاظ رفتار عصبی و آنی و سیاستهای فوقالعاده اشتباه اقتصادی و روابط بینالملل، دشمنان بیشتری در جامعهی ایران دارد تا دوستان.
ولی من در این مورد که بعضیها میگویند احمدینژاد هیچ آتیهای در سیاست ایران ندارد، مشکل دارم و فکر میکنم احمدینژاد اگر مقداری به بلوغ سیاسی برسد، مثلا شاید۱۰ سال دیگر، احتمالا بتواند روی جامعهی ایران اثراتی داشته باشد. ولی در حال حاضر به لحاظ عدم بلوغ سیاسی فوقالعادهای که نشان میدهد، من تصور میکنم مخالفانش بسیار بیشتر از موافقانش باشند.