iran-emrooz.net | Fri, 09.03.2012, 18:06
گفتوگوی سازمان یافته و هدفمند
احمد هاشمی
عضو حزب سبز اتریش، نماینده پارلمان منطقهای وین
گفتوگوی سازمان یافته و هدفمند، تاکتیک مرحلهای اپوزیسیون برونمرزی
در پاسخ به سوال دوست ارجمند بهزاد کریمی دایر بر: «پیشنهاد و توصیه من به هر دوست، تمرکز روشنگرانه و مدبرانه بحث است روی پاسخدهی به اصل پرسش ملی "چه باید کرد؟"»
هدف این نوشته این است که توضیح دهد چرا گفتوگوی سازمان یافته و هدفمند میتواند و باید تاکتیک مرحلهای اپوزیسیون برونمرزی باشد.
مقدمه
اینکه گذار دشوار به دموکراسی در ایران بدون برنامه ریزی استراتژیک اتفاق افتد یک امر نادری است. بهمین لحاظ ملاحظات برنامه ریزی استراتژیکی و تاکتیکی برای گذار به دموکراسی امری اجتناب ناپذیر میباشد. هنگامی که جنبشی برنامه ریزی استراتژیک خود را شکل میدهد، گفتوگوی سازمان یافته و هدفمند یکی از مهمترین اجزاء این برنامه ریزی استراتژ یک میباشد.
گفتگو یکی از مهمترین مو لفهها و عناصر هماهنگی و انسجام است و بدون آن هیچ تحول دموکراتیکی رخ نمیدهد. با گفتوگو میتوان سنتهای لازم برای تحقق دموکراسی را، در روابط بین گروههای مختلف و کلاء همه مردم نهادینه کرد.
نظریه استراتژی بر این هدف قرار دارد که بهترین "برنامه عملی" و "مسیر" گذار به دموکراسی توضیح دهد.
مبانی استراتژی سیاسی تغییر فرم قدرت سیاسی از یک حکومت اقتدارگرا به دولتی دموکراتیک
الف - برنامه عملی
روند دموکراتیزاسیون پروسهای پیچیده، همراه با فراز و نشیبهائی بسیار است. بدون شک دکرگونی ساختار سیاسی مقدمه گذار به دموکراسی میباشد، یا به عبارت دیگر، فاز اول گذار به دموکراسی یعنی تغییر فرم قدرت سیاسی از یک حکومت اقتدارگرا یا توتالیتر به دولتی دموکراتیک است.
مطالعات پژوهشی نشان میدهند که مدلهای تغییر فرم قدرت سیاسی از یک حکومت اقتدارگرا به دولتی دموکراتیک متنوع است. به دلیل فاکتورهای متعدد مانند، محدودیت شناخت، حوادث غیر مترقبه، مطالبات و درخواستهای نو، انعطافپذیری یا سرسختی قدرت حاکم، امکان پیش بینی مدل معینی را یا غیر ممکن و در بهترین حالت بسیار دشوار مینماید.
اما انواع متعدد گذار به دموکراسی در کشورهای مختلف این مسئله را اثبات میکندکه برنامه عملی تغییر فرم قدرت سیاسی از یک حکومت اقتدارگرا به دولتی دموکراتیک، انتخابات آزاد میباشد.
ب - مسیر تغییر فرم قدرت سیاسی
پیکار بزرگ در راه گذار به دموکراسی بدون سه اصل "اتحاد و همبستگی ملی"، "سازمان یافتگی ائتلاف و سازمانها و گروها" و "اتفاق نظر و اتحاد در هدف" ممکن نیست.
الف - اتحاد و همبستگی ملی
مبارزه در راه گذار به دموکراسی نیازمند مشارکت گروههای متفاوت سیاسی، اجتماعی،اقتصادی و باقی قسمتهای جامعه است. مشروعیت و قدرت این پیکار در به راه انداختن تعداد زیادی از شهروندان نهفته است. در مقیاس ملی این همبستگی و اتحاد، مشروط به ائتلاف گروهها و سازمانها میباشد.
همبستگی ملی یک پروسه دستوری نیست و با نسخه پیچیهای یک طرفه حاصل نمیشود، بلکه نتیجه روندهای همبسته عاتفی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و آمادگی برای تغییر، گذشت و زدایش تعصبها و نقصانها و کاستیهاست. برای اینکه همبستکی ملی به اراده ملی فراروید باید فرایند هم اندیشی و همگامی و هماهنگی تعمیق داده شود.
ب - سازمان یافتگی ائتلاف و سازمانها و گروهها
در یک اتتلاف اقدام جمعی، شرطی بلاواسطه برای افزایش نفوذ میباشد اما از سوی دیگر در حرکتهای اعتراضی مدرن نقش تعیین کننده نه از آن عناصر منفرد و اتمیزه شده بلکه این نقش را شبکههای از عناصر منفرد، احزاب، گروهها و سازمانهایی ایفا میکنند که آنها در درون خویش دارای هویت جمعی و اهداف عمومی میباشند. این جریانات از یکسو معتقد به اقدام جمعی هستند، اما از طرف دیگر خواهان حق تصمیم گیری برای اقدام مشرک نیز میباشند.
به همین دلیل باید هماهنگی لازم در سطوح رهبری آئتلاف و شبکه عملیاتی(عناصر منفرد، گروهها و سازمانها) برقرار باشد و این امر مستلزم آن است که سازمانها و احزاب دارای درجهای از سازما ن یافتگی باشند که امکان اجرای استراتژیها و تاکتیکها و روشها ممکن باشد.
فرایند تصمیم گیری در یک آئتلاف پیچیده است بدون نظم، پاسخ دهی، همراهی و توانایی حل اختلاف، تصمیمگیری ممکن نیست در غیر این صورت فرو پاشی سازمانی و سر درگمی بوجود میآید.
ج - اتفاق نظر و اتحاد در هدف
یک جنبش و یا پیکار باید اتفاق نظر داخلی در مورد اهداف، که باید منعکسکننده اهداف قسمت بزرگتری از جامعه باشد، داشته باشد. اهداف باید در چارچوب سقف حداقلی فاز اول گذار به دموکراسی باشند. اهداف باید به میزان کافی شفاف و به طرز منظقی قابل دسترسی باشند.
برنامهریزی در راستای استراتژی سیاسی
برنامهریزی شامل ساختن ظرفیت تاکتیکی و لیست کردن تاکتیکهای گوناگون میباشد. برنامهریزی در راستای استراتژی سیاسی در داخل کشور وظیفه مبارزان داخل کشور است. اپوزیسیون برونمرزی تنها میتواند از نقطه نظر پژوهشهای نظری و توضیح تجربههای متعدد آنها را یاری دهد. در نتیجه موضوع این نوشته برنامهریزی اپوزیسیون برونمرزی در راستای استراتژی سیاسی است.
سطوح چهارگانه برنامهریزی استراتژیک در اپوزیسون برون مرزی را میتوان اینگونه درک نمود.
۱- استراتزی نهایی در این فاز از گذار، انتخابات آزاد میباشد.
۲- پیکار اصلی برای دستیابی به ان از مسیر ائتلاف همه سازمانها و گروهها و شبکهها و نهادهای مدنی با پشتیبانی شهروندان میگذرد.
۳- تاکتیک اصلی در این مرحله گفتوگوی سازمان یافته و هدفمند در جهت پیکار اصلی است.
۴- روش لازم در این گفتوگوی سازمان یافته و هدفمند، شفافیت و علنیت است، از سوی دیگر پراتیک دموکراسی نه تنها در کشورهایی با ساختارهای بسته و غیرمشارکتی حتی در کشورهای دموکراتیک نشان میدهد با مشارکت نهادهای مدنی و شهروندان در غالب دموکراسی مستقیم و مشارکتی میتوان از گفتوگو و دیالوگ نتایج بهتری بدست آورد.
موانع برنامهریزی در راستای استراتژی سیاسی
احزاب و سازمانهای سیاسی در خارج از کشور در وضعیتی بحرانی و نا کارآمد بسر میبرند. از نظر ساختاری دچار نقض و اختلال بوده و نمیتوانند کارکرد واقعی حزبی و سازمانی را ایفا نمایند و دچار رکود سیاسی هستند. بخش اعظم توان آنها نیز صرف مهار و کنترل درگیریها و کشمکشهای داخلی آنها میشود.
در بستر چنین شرایط داخلی احزاب و سازمانهای سیاسی در خارج از کشور، طبیعی است که امکان توافق و ائتلاف برای اهداف راهبردی غیرممکن است. در فقدان چنین اجماعی و در سایه پرداختن احزاب به حوادث روزمره، سو ظن بین آنها گسترش یافته و تشدید میگردد. آنها به جای اینکه همدیگر را یاری کنند، بار سنگینی به گردن یکدیگر هستند. و تبدیل به ساحتارهای سیاسی بسته و غیر مشارکتی شدهاند. این وضعیت از یکسو باعث ریزش افراد در آنها شده است و از سوی دیگر فعالیتهای غیر رسمی سیاسی که اغلب در تضاد با برنامههای تصویب شده سازمانی و حزبی است گسترش یافته است.
به رغم تحولات گسترده و عظیم سیاسی – اجتماعی در سی سال گذشته در ایران و جهان تغییر امید بخشی در احزاب و سازمانهای سیاسی در خارج از کشور مشاهده نمیشود. این درحالی است که جایگزینهای غیر حزبی و سازمانی به تدرج رشد کرده و پا در میان گذاشتهاند. این بازیگران سیاسی- اجتماعی جدید دیگر آن توده سازمانی که مانند لشکر چشم و گوش بسته بودند، نیستند.
رهبران و کادرهای حزبی و سازمانی نیز دیگر نفوذ و اعتبار گذشته را ندارند. تقلیل این نفوذ و اعتبار را میتوان در شحصییتها و روشنفکران نیز مشاهده نمود شحصییتها و روشنفکران در خارج از کشور نیز قادر به حرکت و ابتکار و فعالیت موثر نیستند بلکه اغلب اسیر واکنشهای بیهدف و "باری به هر جهت" میباشند و همچنین دچار محدویت شناخت عمومی از جامعه ایران نیز میباشند غالبا به جای مطالعه دقیق و پیوسته حوادث و پژوهشهای کارشناسی، انشاء نویسیهای زیبا و بیانیههای طنین انداز رایج است.
گفتگوی سازمان یافته و هدفمند
با توجه به بحران و نا کار آمدی در احزاب و سازمانهای سیاسی برون مرزی و کاهش نقش شخصیتها و روشنفکران، تنها با مشارکت مستقیم نهادهای مدنی و شهروندان ایرانی گفتوگوی سازمان یافته و هدفمند به نتایج مطلوب دست خواهد یافت.
بهمین دلیل برنامه ریزان باید گوش دادن به افراد جامعه ایرانیان برون مرزی را آغاز کنند. حرفهای آنها را تجزیه تحلیل کنند و مشترکات و اختلافات را بیابند.
با فهم این مطلب که هدف اصلی از گفتوگوی سازمان یافته پی ریزی استراتژی انتخابات آزاد است، حال سوال این است که اهداف ثانویه دیگر گفتوگوی سازمان یافته چیست؟
الف- شناخت از یکدیکرو اطلاعات: در مسیر شناخت از یکدیگر امکان دیالوگ و یادگیری و همبستگی فراهم میشود.
ب- مشاورت: در این راه میتوان آمادگی، جهت گیری و تصمیم گیری و نتیجه گیرها را تقویت نمود.
ج- تغییر: در این مرحله خط و خطوط روشن گشته و با تجزیه تحلیل مشترکات و اختلافات به یافتن راه حل همت کماشت و فعالیت را شروع کرد.
ه- دمکراسی: دراین مسیر نه تنها سنتهای لازم برای تحقق دموکراسی در روابط بین گروههای مختلف و شهروندان ایرانی تقویت میشود بلکه درجه اعتماد و مشروعیت تقویت میگردد.
برنامه عملیاتی گفتوگوی سازمان یافته و هدفمند
بدون شک این گفتوگوی سازمان یافته باید در هر کشور محل اقامت ایرانیان، با توجه به شرایط محیطی برنامه ریزی گردد و نتایج این گفتوگوها در سطح فراملیتی مورد بحث و گفتوگو قرار گیرد.
نتیجهگیری
منظور این مقاله اثبات این مسئله است که برای پیریزی استراتژی انتخابات آزاد مسیری جز "اتحاد و همبستگی ملی"، "سازمان یافتگی ائتلاف و سازمانها و گروها" و "اتفاق نظر و اتحاد در هدف" ممکن نیست. و برای این منظور باید گفتوگوی سازمان یافته و هدفمندی که شفاف و علنی باشد، آغاز شود و شرط موفقیت آن شرکت مستقیم احزاب و سازمانهای سیاسی برون مرزی و شخصیتها و روشنفکران، نهادهای مدنی و شهروندان ایرانی خواهد بود.
در صورت استقبال هموطنان از این طرح میتوان در رابطه با چگونگی سازمانیابی آن در هر کشور مشخص و ارتباطات هدفمند موثر و پیوند سراسری آن بحث و گفتوگو نمود.