iran-emrooz.net | Sun, 18.12.2011, 8:21
همه از اشغال سفارت حمایت کردند از شاملو تا حوزه علمیه
ثمینا رستگاری
منبع: وبلاگ نویسنده
اشغال ۴۴۴ دقیقهای سفارت بریتانیا در تهران و اعلام مواضع متفاوت و گاه متضاد نیروهای سیاسی و شخصیتهای لشکری و کشوری و فعالان مدنی در باب آن را اگر در مقام مقایسه با اشغال ۴۴۴ روزه سفارت آمریکا در سال ۵۸ قرار دهیم مقدم بر هر چیز میباید بر تعقل و میانهرویای اذعان داشت که در سال ۹۰ برخلاف سال ۵۸ خط غالبِ کرداری و رفتاری جامعه ما را تشکیل میدهد. در باب دلایل تصرف سفارت آمریکا در ایران زیاد گفته و نوشته شد، توضیح داده شد و توجیه شد. اما آنچه در این میان و برای نسلهای بعدی نامعلوم ماند گستره نیروها و شخصیتهایی بود که آن واقعه را به "انقلابی بزرگتر از انقلاب اول" تبدیل کردند. بازنویسی تاریخ آنگونه که رخ داد و نگاه به کنشگران تاریخ آنگونه که بودهاند با این هدف و با امید به جلب توجه نسلی که ما هستیم به تغییر ذهنیتهای سیاسی صورت میپذیرد.
شاید دادههای تاریخ نتواند آنگونه که میخواهیم ما را برای قضاوت کردن محق کند و شاید هم از اینکه نمیتوانیم مقصری پیدا کنیم که گناه اوضاع و احوال امروز خودمان را بر گردن گذشته او بیندازیم احساس بیهودگی کنیم؛ اما تاریخ به جز خاصیتی که ما میخواهیم به آن بچسبانیم خود هویت جداگانهای نیز دارد.
ایران سال ۵۸ یک ماه پیش از ۱۳ آبان
۶ ماه از انقلاب ایران گذشته هنوز حکومت جدید ثباتی ندارد. مرزهای ایران ناآرام است. تمامی گروهها و دستههای سیاسی که در زمان شاه زیرزمینی بودند به روی زمین و سطح خیابانها آمدهاند. هر روز اعلام وجود و بیانیه تازه ای ...
بسیاری از مسئولان سیاسی کشور آن را کشوری جنگزده توصیف میکنند. تمام مردم انقلابیاند و دولت موقت اصلاحطلبی آرام. به واقع نیز مردانی که در زمان شاه نیز معتقد به اصلاح بودند سکاندار دولت در هوایی طوفانی شده اند. رهبر انقلاب ۱۵ مهرماه در مصاحبه به اوریانا فالاچی میگوید "کمونیستهای ساخت آمریکا و چپهای قلابی برای بر هم زدن آرامش دست در دست ضد انقلاب دارند". فردای آن روز نورالدین کیانوری دبیر کل حزب توده که باید خود را مخاطب درجه اول این کلام میدانست درباره نقشه بزرگ امپریایسم و صهیونیسم هشدار داد و گفت باید قرارداد دوجانبه نظامی ایران و آمریکا و توافقنامه ضمیمه آن لغو شود.
روز ۱۸ مهرماه صادق طباطبایی که در آن زمان معاون نخست وزیر بود در لبنان اعلام کرد که شاه مخلوع دویست میلیون دلار برای ایجاد ناآرامی در کردستان هزینه کرده و این پول سه هفته پیش توسط اردشیر زاهدی به دو افسر سابق پرداخت شدهاست. فردای همان روز که طباطبایی این خبر را اعلام کرد روزنامهها با تیتر درشت در صفحه اول خود نوشتند "توطئه سازمان سیا علیه انقلاب ایران". منبع این ادعا یاسر عرفات بود که در بازگشت از کنگره مشترک کشورهای متحد اروپای شرقی از این توطئه پرده برداشت و گفت سه تن از سفرایی که سابقاً در ایران بودند سرپرستی کمیسیونی را در سازمان سیا به عهده گرفتهاند که مسایل ایران را دنبال میکند و یکی از این سه تن الان در کردستان است. عرفات شکست انقلاب ایران را شکست استراتژی صد ساله آزادیخواهان در جهان دانست. با این حال اواخر مهر ابراهیم یزدی وزیر امورخارجه ایران از تبادل سفیر میان ایران و آمریکا خبر داد.
مهر ماه سال ۵۸ با این هشدار صریح رهبر انقلاب پایان یافت: "قصد دارند یک کودتا درست کنند". ایشان در ملاقات با کارکنان برنامههای برون مرزی صدا و سیما گفتند "من مصیبتهای زیاد دارم ولیکن نمیتوانم همه مصیبتهایم را بگویم. شما فکر بکنید شما توجه بکنید اینها میخواهند کردستان را از ایران اصلاً کنار بگذارند و ببرند سراغ چیزهای دیگر. نمیخواهند خدمت به شما بکنند قصد خدمت نیست قصد این است که ایران را تکه تکه بکنند و بعد هم یک کودتا درست کنند و تمامش کنند و همهاش تحت نظر دیگران و همان برنامههای سابق را میخواهند درست کنند بیدار شوید". درست در همان صفحهای که این سخنان چاپ شدهاند دو خبر دیگر را هم میتوان در روزنامه اطلاعات آن روز دید "مهاباد دوباره صحنه جنگ شد" و دیگر اینکه "گروه فرقان مسئوولیت اعدام هانس یوآخیم لایپ معاون سازمان دارویی ایران مِرک را بر عهده گرفت ".
تا سیزده آبان
اولین روزآبان نیز مهمترین خبر همچنان ناآرامیهای کردستان است و تلاش برای دستگیری رهبر گروه فرقان. همچنین در کنار این اخبار، با حروفی درشت در روزنامههای یومیه نوشته شد "کارتر به شاه مخلوع پروانه اقامت داد". این خبر به نقل از خبرگزاری فرانسه بود. دوم آبان عکسی بزرگ از محمدرضا شاه در صفحه یک روزنامه اطلاعات چاپ شد که در ذیل آن آمده بود شاه سابق همانند یک جهانگرد در مکزیک گردش میکند و به نظر میرسد فرح رنج تبعید را کنار شوهرش تحمل میکند. او موهایش را بلوند کرده شاید برای اینکه شناخته نشود. این عکس به مثابه سندی بود که نشان میداد حال شاه اصلاً وخیم نیست که قرار باشد برای معالجه به آمریکا برود.
۵ آبان ابولحسن بنی صدر عضو شورای انقلاب اعلام کرد که "دولت در برابر آمریکا سیاست فعالی ندارد". او هم در واقع همان پیشنهاد کیانوری مبنی بر لغو قرارداد نظامی میان ایران و آمریکا را دوباره طرح کرد. اما وزارت خارجه آمریکا با ماندن شاه در آمریکا موافقت کرد و در همان روز تظاهراتی در آمریکا علیه این تصمیم برگزار شد.
و نهایتا روز ۱۳ آبان در حالیکه تعدادی از دانشجویان ایران در آمریکا خود را به مجسمه آزادی زنجیر کرده بودند در تهران دانشجویان خط امام سفارت آمریکا را تصرف کردند. روزنامه اطلاعات بالای عکسهای آنها نوشت "مداخلات و توطئههای آمریکا آنقدر ادامه یافت تا سرانجام کاسه صبر مردم انقلابی ما تمام شد و خشم آنها به صورت شرارههای آتش بر پرچم این کشور افتاد." بلافاصله حوزه علمیه قم از اقدام دانشجویان دفاع و از ملاقات بازرگان با برژینسکی انتقاد کرد. دکتر بهشتی هم در جلسه علنی مجلس بررسی نهایی قانون اساسی با اشاره به تصرف سفارت گفت: "ما به آمریکا گفتیم با فرد، شخص امام، رجال انقلابی شورای انقلاب یا دولت انقلابی طرف نیستید؛ شما با ملت ایران طرفید."
در همان روز حزب جاما (جنبش انقلابی مردم مسلمان ایران)، حزب جمهوری اسلامی، حزب توده ایران، جنبش مسلمانان مبارز، مجاهدین انقلاب اسلامی، کردهای مقیم مرکز، جمعیت ایرانی تعاون و دادسرای انقلاب از دانشجویان فاتح با صدور اعلامیههای جداگانه حمایت کردند. حزب توده در بیانیه خود نوشت "مردم ایران با شنیدن خبر تسخیر اشغال لانه جاسوسان و توطئهگران آمریکا درست همانند روزی که شاه خائن فرار کرد به شادی پرداختند و گل و نقل پخش کردند."
رهبر انقلاب در حمایت از دانشجویان اعلام کردند "در این انقلاب شیطان بزرگ امریکا است اگر شاه را برنگردانند ما با آنها و انگلستان طور دیگری رفتار میکنیم. در ایران باز انقلاب است اما انقلابی بزرگتر از انقلاب اول". ۱۵ آبان خبر استعفای بازرگان خبر یکِ روزنامهها شد. او ادامه کارش را به دلیل دخالتها و مزاحمتها و مخالفتها غیر ممکن دانست. اما ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه در کنفرانسی مطبوعاتی اقدام دانشجویان پیرو خط امام را به عنوان یک حرکت انقلابی مورد تأیید قرار داد و گفت: "این حرکت انقلابی در پشتیبانی از دولت است و وزارت امور خارجه بدون کوتاهی و در چارچوب امکانات خود با اعتراضات پیاپی و یادداشتهای هشدار دهنده دولت امریکا را از عکسالعملهای بحق مردم ایران آگاه کرده بود". و یک روز بعد همین دکتر ابرهیم یزدی اعلام کرد که آمریکا حاضر است در مورد شاه مخلوع مذاکره کند.
پیام کانون نویسندگان ایران به دانشجویان را هم میتوانید در آخرین صفحه روزنامه اطلاعات روز ۱۶ آبان ببینید: "دانشجویان عزیز جای بسی شادمانی است که جوهر اصلی انقلاب ایران یعنی مبارزه بی امان با امپریالیسم جهانی بویژه امپریالیسم امریکا یکبار دیگر به همت شما فرزندان رشید ملت در دستور روز قرار گرفت. هیئت دبیران کانون نویسندگان به نمایندگی از جانب کلیه اعضای این کانون وظیفه خود میداند که در این لحظات حساس به روح ضد امپریالیستی مبارزه مقدس شما درود بفرستد".
امضا: دکتر باقر پرهام، دکتر غلامحسین ساعدی، احمد شاملو، دکتر اسماعیل خویی، محسن یلفانی.
کنار این خبر البته خبر معلق شدن عضویت فریدون تنکابنی، به آذین، برومند، هوشنگ ابتهاج و سایوش کسرایی هم چاپ شده است.
۱۷ ابان امام صراحتاٌ اعلام کردند نه !هیچ کس حق ندارد با آمریکا مبارزه کند. سحرگاه ۱۷ آبان در حالیکه تسخیرگران داخل سفارت آمریکا بودند جوانی به عنوان اعتراض به آمریکا با ریختن بنزین به روی خود، خودش را آتش زد. بازرگان هم اعلام کرد که استعفایش ربطی به اشغال سفارت نداشته است.
دانشجویان در همین روز سندی را منتشر کردند دال بر توطئه آمریکا برای پذیرفتن شاه مخلوع. هر چند که در متن آن سند آمده بود که آمریکا در تلاش برای راضی کردن شاه برای گذشتن از تاج و تخت است تا بتواند موضع خود را به مردم ایران ثابت کند. سازمان مجاهدین خلق در نامهای به امام پیشنهاد کرد که لانه جاسوسی آمریکا به موزه جنایات آمریکا و شهدای انقلاب تبدیل شود.
۲۰ آبان گروگانها در نامهای به کارتر خواستار پس دادن شاه به ایران شدند و در حالیکه در آمریکا در تظاهراتهای متفاوت پرچم ایران را آتش میزدند بنی صدر به مردم آمریکا پیام داد که سفارتخانهشان در ایران محل جاسوسی بوده است.
آمریکا از انقلاب اول تا انقلاب دوم
زمانی که حرکت انقلابی ایران به اوج خود نزدیک میشد یعنی در روز 17 ژانویه 1979کارتر در پاسخ به خبرنگاری که از او پرسید آمریکا الان چه کاری میتواند برای نجات شاه انجام دهد میگوید "ما میل و توانایی سرازیر کردن نیروهای انبوه به داخل ایران یا هر کشور دیگری را برای تعیین سرنوشت مسایل سیاسی داخلیشان را نداریم یعنی تقریباً میشود گفت که ما قصد انجام چنین کاری را در هیچ کشور دیگری نداریم؛ ما این مساله را یکبار در ویتنام امتحان کردهایم و همانطور که میدانید عاقبت و نتیجه خوبی به بار نیاورد".
پس از پیروزی انقلاب نیز نظر کارتر در مورد ایران تغییر نکرده بود. در کنفرانس مطبوعاتی دیگری پس از سرنگونی شاه و روی کار آمدن دولت موقت بر موضع خویش تأکید میکند: "انقلاب ایران حاصل عوامل نیرومند و عمیق اجتماعی سیاسی و مذهبی و اقتصادی است. کسانی که ادعا میکنند آمریکا باید مستقیماً برای ممانعت از رویدادهای مذکور مداخله میکرد یا میتوانست چنین کند در اشتباه هستند. همانطور کسانی که با لفاظی شعار میدهند که حفاظت از شهروندان آمریکایی در حکم مداخله مستقیم است در همین زمره قرار میگیرند. ما در ایران مداخله نکردیم و نخواهیم کرد". وی سپس در مورد ارتباط آمریکا با حکومت جدید ایران میگوید "حکومت آیتالله خمینی از وقتی که به قدرت رسیده از طریق مذاکرات مستقیم ما با نخست وزیر بازرگان و سفیر ما در ارتباط هستند و از طریق فرستادگان آنها که حتی امروز با وزیر امور خارجه گفتگو کردهاند تصریح کردهاند که خواهان همکاری نزدیک و رابطه دوستامه با آمریکا میباشند".
در این مصاحبه خبری، خبرنگاری از کارتر پرسید چه کسی ایران را از دست داد و آیا درست است که دولت نیکسون با ارسال میلیونها دلار جنگ افزار پیشرفته به ایران موجب بی ثباتی آن شد؟ کارتر در جواب گفت: "آشکار است که ایران مال ما نبود تا آن را از دست بدهیم. ما مالک ایران نیستیم و هرگز نه قصد و نه توانایی کنترل امور داخلی ایران را داشتهایم. مردم منطقه ایران ۲۰۰۰ سال است که حکومت خود را برقرار کردهاند. آنها فراز و فرودهایی داشتند همانطور که ما داشتهایم. به نظر من بدیهیاست که حکومت کنونی ایران مایل به داشتن روابط خوب با ماست. من نمیدانم آیا همه آنچیزی را که میتوانستیم برای جلوگیری از وقوع رویدادهای بسیار پیچیده و متعامل اجتماعی مذهبی و سیاسی در ایران انجام دهیم انجام دادیم، فقط این را میدانم که ما امروز باید در این دگرگونی بهترین حالت ممکن را بهوجود آوریم".
آمریکا پس از انقلاب دوم
"من جیمی کارتر رییس جمهور ایالات متحده وضعیت حاکم بر ایران را تهدیدی فوقالعاده و عمده برای امنیت ملی، سیاست خارجی و اقتصاد آمریکا قلمداد میکنم و بدین لحاظ برای مواجهه با آن تهدید حالت فوقالعاده ملی اعلام میکنم. بدین وسیله دستور توقیف همه اموال و داراییها و منافع تحت مالکیت حکومت ایران، واسطهها، عوامل و موجودیهای تحت کنترل و بانک مرکزی آن کشور را که در حوزه صلاحیت قضایی آمریکا قرار داشته یا قرار خواهد گرفت و همچنین اموالی را که در مالکیت یا کنترل اشخاص تابع صلاحیت قضایی ایالات متحده بوده یا درخواهند آمد را صادر میکنم". (فرمان اجرایی دولت آمریکا ۱۴ نوامبر ۱۹۷۹ مترادف ۲۳ آبان ۱۳۵۸)
کارتر همچنین در کنفرانس خبری ۲۸ نوامبر ۱۹۷۹ اعلام کرد که "اقدامات ایران، جهان متمدن را بهت زده کرده است. تائید و تحسین تروریسم و خشونت اراذل و اوباش حمایت حقیقی و در واقع حمایت از بازداشت و نگهداری گروگانها از جانب حکومت یک کشور در تاریخ بشر بی سابقه است. هیچ کشور متمدنی در سطح جهان وجود ندارد که بازداشت و حبس گروگانها از سوی ایران را محکوم نکرده باشد". و در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه چرا به شاه اجازه ورود به آمریکا را دادید گفت: "من تصمیم درستی گرفتم و به خاطر آن کار نه اظهار تأسف و پشیمانی میکنم و نه عذرخواهی خواهم کرد چون مسلماً برای نجات جان یک انسان انجام شد و با اصول کشور ما سازگار بود.
آمریکا ایران را متهم کرد که کنوانسیون ۱۹۶۱ وین درباره روابط دیپلماتیک، کنوانسیون ۱۹۶۳ وین درباره روابط کنسولی، کنوانسیون ۱۹۷۳ راجع به جلوگیری و مجازات جرایم علیه دیپلماتها، معاهده مودت ۱۹۵۱ ایران و آمریکا و منشور ملل متحد را نقض کرده است. کارتر از همان ابتدا کاربرد زور برای رهایی گروگانها را منتفی دانست. او اعلام کرد که آمریکا تسلیم خواستههای دانشجویان مبارز برای برگرداندن شاه و اموال او به ایران نمیشود و هنگامی که حکومت ایران از دانشجویان حمایت کرد کارتر در همان فرمان اجرایی که در خطوط پیشین به آن اشاره شد، داراییهای ایران در ایالات متحده را مسدود کرد. آمریکا خواستار وضع تحریم از سوی سازمان ملل علیه ایران شد و علاوه بر آن ایالات متحده ایران را به دادگاهی جهانی کشاند و در آنجا ایران ملزم به آزاد کردن گروگانها شد اما هیچکدام از این اقدامات نتیجهای به دنبال نداشت.